چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
زندگانی حضرت امام موسی بن جعفر ( ع )
● حضرت امام موسی بن جعفر ( ع )
نام امام هفتم ما ، موسی و لقب آن حضرت كاظم ( ع ) كنیه آن امام " ابوالحسن "و " ابوابراهیم " است . شیعیان و دوستداران لقب " باب الحوائج " به آن حضرت دادهاند . تولد امام موسی كاظم ( ع ) روز یكشنبه هفتم ماه صفر سال ۱۲۸ هجری در " ابواء " اتفاق افتاد . دوران امامت امام هفتم حضرت موسی بن جعفر ( ع ) مقارن بود با سالهای آخر خلافت منصور عباسی و در دوره خلافت هادی و سیزده سال از دوران خلافت هارون كه سختترین دوران عمر آن حضرت به شمار است . امام موسی كاظم ( ع ) از حدود ۲۱ سالگی بر اثر وصیت پدر بزرگوار و امر خداوند متعال به مقام بلند امامت رسید ، و زمان امامت آن حضرت سی و پنج سال و اندكی بود و مدت امامت آن حضرت از همه ائمه بیشتر بوده است ، البته غیر از حضرت ولی عصر (عج).
● صفات ظاهری و باطنی و اخلاق آن حضرت
حضرت كاظم ( ع ) دارای قامتی معتدل بود . صورتش نورانی و گندمگون و رنگمویش سیاه و انبوه بود . بدن شریفش از زیادی عبادت ضعیف شد ، ولی همچنان روحی قوی و قلبی تابناك داشت . امام كاظم به تصدیق همه مورخان ، به زهد و عبادت بسیار معروف بوده است . موسی بن جعفر از عبادت و سختكوشی به " عبد صالح " معروف و در سخاوت و بخشندگی مانند نیاكان بزرگوار خود بود . بدرههای ( كیسههای ) سیصد دیناری و چهارصد دیناری و دو هزار دیناری میآورد و برناتوانان و نیازمندان تقسیم میكرد . از حضرت موسی كاظم روایت شده است كه فرمود : " پدرم ( امام صادق (ع) ) پیوسته مرا به سخاوت داشتن و كرم كردن سفارش میكرد " .
امام ( ع ) با آن كرم و بزرگواری و بخشندگی خود لباس خشن بر تن میكرد ، چنانكه نقل كردهاند : " امام بسیار خشن پوش و روستایی لباس بود " و این خود نشان دیگری است از بلندی روح و صفای باطن و بیاعتنایی آن امام به زرق و برقهای گول زننده دنیا .
امام موسی كاظم ( ع ) نسبت به زن و فرزندان و زیردستان بسیار با عاطفه و مهربان بود . همیشه در اندیشه فقرا و بیچارگان بود ، و پنهان و آشكار به آنها كمك میكرد . برخی از فقرای مدینه او را شناخته بودند اما بعضی - پس از تبعید حضرت از مدینه به بغداد - به كرم و بزرگواریش پی بردند و آن وجود عزیز را شناختند .
امام كاظم ( ع ) به تلاوت قرآن مجید انس زیادی داشت . قرآن را با صدایی حزین و خوش تلاوتمیكرد . آن چنان كه مردم در اطراف خانه آن حضرت گرد میآمدند و از روی شوق و رقت گریه میكردند . بدخواهانی بودند كه آن حضرت و اجداد گرامیش را - روی در روی - بد میگفتند و سخنانی دور از ادب به زبان میراندند ، ولی آن حضرت با بردباری و شكیبایی با آنها روبرو میشد ، و حتی گاهی با احسان آنها را به صلاح میآورد ، و تنبیه میفرمود . تاریخ ، برخی از این صحنهها را در خود نگهداشته است . لقب " كاظم " از همین جا پیدا شد . كاظم یعنی : نگهدارنده و فروخورنده خشم . این رفتار در برابر كسی یا كسانی بوده كهاز راه جهالت و نادانی یا به تحریك دشمنان به این كارهای زشت و دور از ادب دست میزدند . رفتار حكیمانه و صبورانه آن حضرت ( ع ) كم كم ، بر آنان حقانیت خاندان عصمت و اهل بیت ( ع ) را روشن میساخت ، اما آنجا كه پای گفتن كلمه حق - در برابر سلطان و خلیفه ستمگری - پیش میآمد ، امام كاظم ( ع ) میفرمود : " قل الحق و لو كان فیه هلاكك " یعنی : حق را بگو اگرچه آن حقگویی موجب هلاك تو باشد . ارزش والای حق به اندازهای است كه باید افراد در مقابل حفظ آن نابود شوند . در فروتنی - مانند صفات شایسته دیگر خود - نمونه بود . با فقرا مینشست و از بینوایان دلجویی میكرد . بنده را با آزاد مساوی میدانست و میفرمود همه ، فرزندان آدم و آفریدههای خدائیم .
از ابوحنیفه نقل شده است كه گفت : " او را در كودكی دیدم و از او پرسشهایی كردم چنان پاسخ داد كه گویی از سرچشمه ولایت سیراب شده است . براستی امام موسی بن جعفر ( ع ) فقیهی دانا و توانا و متكلمی مقتدر و زبردست بود " . محمد بن نعمان نیز میگوید : " موسی بن جعفر را دریایی بیپایان دیدم كه میجوشید و میخروشید و بذرهای دانش به هر سو میپراكند " .
● امام ( ع ) در سنگر تعلیم حقایق و مبارزه
نشر فقه جعفری و اخلاق و تفسیر و كلام كه از زمان حضرت صادق ( ع ) و پیشاز آن در زمان امام محمد باقر ( ع ) آغاز و عملی شده بود ، در زمان حضرت امام موسی كاظم ( ع ) نیز به پیروی از سیره نیاكان بزرگوارش همچنان ادامه داشت ، تا مردم بیش از پیش به خط مستقیم امامت و حقایق مكتب جعفری آشنا گردند ، و این مشعل فروزان را از ورای اعصار و قرون به آیندگان برسانند . خلفای عباسی بنا به روش ستمگرانه و زیادهروی در عیش و عشرت ، همیشه درصدد نابودی بنی هاشم بودند تا اولاد علی ( ع ) را با داشتن علم و سیادت از صحنه سیاست و تعلیم و ارشاد كنار زنند ، و دست آنها را از كارهای كشور اسلامی كوتاه نمایند . اینان برای اجراء این مقصود پلید كارها كردند ، از جمله : چند تن از شاگردان مكتب جعفری را تشویق نمودند تا مكتبی در برابر مكتب جعفری ایجاد كنند و به حمایتشان پرداختند . بدین طریق مذاهب حنفی ، مالكی ، حنبلی و شافعی هر كدام با راه و روش خاص فقهی پایهریزی شد . حكومتهای وقت و بعد از آن - برای دست یابی به قدرت - از این مذهبها پشتیبانی كرده و اختلاف آنها را بر وفق مراد و مقصود خود دانستهاند . در سالهای آخر خلافت منصور دوانیقی كه مصادف با نخستین سالهای امامت حضرت موسی بن جعفر ( ع ) بود " بسیاری از سادات شورشی - كه نوعا از عالمان و شجاعان و متقیان و حق طلبان اهل بیت پیامبر ( ص ) بودند و با امامان نسبت نزدیك داشتند شهید شدند . این بزرگان برای دفع ستم و نشر منشور عدالت و امر به معروف و نهی از منكر ، بهپا میخاستند و سرانجام با اهداء جان خویش ، به جوهر اصلی تعالیم اسلام جان میدادند ، و جانهای خفته را بیدار میكردند .
طلوعها و غروبها را در آبادیهای اسلامی به رنگ ارغوانی درمیآوردند و بر در و دیوار شهرها نقش جاوید مینگاشتند و بانگ اذان مؤذنان را بر مأذنههای مساجد اسلام شعلهور میساختند " . در مدینه از كارگزاران مهدی عباسی فرزند منصور دوانیقی در عمل ، همان رفتار زشت دودمان سیاه بنی امیه را پیش گرفتند ، و نسبت به آل علی ( ع ) آنچه توانستند بدرفتاری كردند . داستان دردناك " فخ " در زمان هادی عباسی پیش آمد . علت بروز این واقعه این بود كه " حسین بن علی بن عابد " از اولاد حضرت امام حسن ( ع ) كه از افتخارات سادات حسنی و از بزرگان علمای مدینه و رئیس قوم بود ، به یاری عدهای از سادات و شیعیان در برابر بیدادگری " عبدالعزیز عمری " كه مسلط بر مدینه شده بود ، قیام كردند و با شجاعت و رشادت خاص در سرزمین فخ عده زیادی از مخالفان را كشتند ، سرانجام دشمنان دژخیم این سادات شجاع را در تنگنای محاصره قرار دادند و به قتل رساندند و عدهای را نیز اسیر كردند . مسعودی مینویسد : بدنهایی كه در بیابان ماند طعمه درندگان صحرا گردید .
سیاهكاریهای بنی عباس منحصر به این واقعه نبود . این خلفای ستمگر صدها سید را زیر دیوارهای و میان ستونها گچ گرفتند ، و صدها تن را نیز در تاریكی زندانها حبس كردند و به قتل رساندند . عجب آنكه این همه جنایتها را زیر پوشش اسلامی و به منظور فروخواباندن فتنه انجام میدادند . حضرت موسی بن جعفر ( ع ) را هرگز در چنین وضعی و با دیدن و شنیدن آن همه مناظر دردناك و ظلمهای بسیار ، آرامشی نبود . امام به روشنی میدید كه خلفای ستمگر در پی تباه كردن و از بین بردن اصول اسلامی و انسانیاند . امام كاظم ( ع ) سالها مورد اذیت و آزار و تعقیب و زجر بود ، و در مدتی كه از ۴ سال تا ۱۴ سال نوشتهاند تحت نظر و در تبعید و زندانها و تك سلولها و سیاهچالهای بغداد - در غل و زنجیر - به سر میبرد .امام موسی بن جعفر ( ع ) بیآنكه - در مراقبت از دستگاه جبار هارونی - بیمی بدل راه دهد به خاندان و بازماندگان سادات رسیدگی میكرد و از گردآوری و حفظ آنان و جهت دادن به بقایای آنان غفلت نداشت . آن زمان كه امام ( ع ) در مدینه بود ، هارون كسانی را بر حضرت گماشته بود تا از آنچه در گوشه و كنارخانه امام ( ع ) میگذرد ، وی را آگاه كنند . هارون از محبوبیت بسیار و معنویت نافذ امام ( ع ) سخت بیمناك بود . چنانكه نوشتهاند كه هارون ، درباره امام موسی بن جعفر ( ع ) میگفت : " میترسم فتنهای بر پا كند كه خونها ریخته شود " و پیداست كه این " قیامهای مقدس " را كه سادات علوی و شیعیان خاص رهبری میكردند و گاه خود در متن آن قیامها و اقدامهای شجاعانه بودند از نظر دستگاه حاكم غرق در عیش و تنعم بناحق " فتنه " نامیده میشد . از سوی دیگر این بیان هارون نشانگر آن است كه امام ( ع ) لحظهای از رفع ظلم و واژگون كردن دستگاه جباران غافل نبوده است . وقتی مهدی عباسی به امام ( ع )میگوید : " آیا مرا از خروج خویش در ایمنی قرار میدهی " نشانگر هراسی است كه دستگاه ستمگر عباسی از امام ( ع ) و یاران و شیعیانش داشته است . به راستی نفوذ معنوی امام موسی ( ع ) در دستگاه حاكم به حدی بود كه كسانی مانند علی بن یقطین صدراعظم ( وزیر ) دولت عباسی ، ازدوستداران حضرت موسی بن جعفر ( ع ) بودند و به دستورات حضرت عمل میكردند . سخن چینان دستگاه از علی بن یقطین در نزد هارون سخنها گفته و بدگوئیها كرده بودند ، ولی امام ( ع ) به وی دستور فرمود با روش ماهرانه و تاكتیك خاص اغفالگرانه ( تقیه ) كه در مواردی ، برای رد گمی حیلههای دشمن ضروری و شكلی از مبارزه پنهانی است ، در دستگاه هارون بماند و به كمك شیعیان و هواخواهان آل علی ( ع ) و ترویج مذهب و پیشرفت كار اصحاب حق ، همچنان پای فشارد - بیآنكه دشمن خونخوار را از این امر آگاهی حاصل شود .
سرانجام بدگوئیهائی كه اطرافیان از امام كاظم ( ع ) كردند در وجود هارون كارگر افتاد و در سفری كه در سال ۱۷۹ ه . به حج رفت ، بیش از پیش به عظمت معنوی امام ( ع ) و احترام خاصی كه مردم برای امام موسی الكاظم ( ع ) قائل بودند پی برد . هارون سخت از این جهت ، نگران شد . وقتی به مدینه آمد و قبر منور پیامبر اكرم ( ص ) را زیارت كرد ، تصمیم بر جلب و دستگیری امام ( ع ) یعنی فرزند پیامبر گرفت . هارون صاحب قصرهای افسانهای در سواحل دجله ، و دارنده امپراطوری پهناور اسلامی كه به ابر خطابمیكرد : " ببار كه هر كجا بباری در كشور من باریدهای و به آفتاب میگفت بتاب كه هر كجا بتابی كشور اسلامی و قلمرو من است ! " آن چنان از امام ( ع ) هراس داشت كه وقتی قرار شد آن حضرت را از مدینه به بصره آورند ، دستور داد چند كجاوه با كجاوه امام ( ع ) بستند و بعضی را نابهنگام و از راههای دیگر ببرند ، تا مردم
ندانند كه امام ( ع ) را به كجا و با كدام كسان بردند ، تا یأس بر مردمان چیره شود و به نبودن رهبر حقیقی خویش خو گیرند و سر به شورش و بلوا برندارند و از تبعیدگاه امام ( ع ) بیخبر بمانند . و این همه بازگو كننده بیم و هراس دستگاه بود ، از امام ( ع ) و از یارانی كه - گمان میكرد - همیشه امام ( ع ) آماده خدمت دارد میترسید ، این یاران با وفا - در چنین هنگامی - شمشیرها برافرازند و امام خود را به مدینه بازگردانند . این بود كه با خارج كردن دو كجاوه از دو دروازه شهر ، این امكان را از طرفداران آن حضرت گرفت و كار تبعید امام ( ع )رافریبكارانه و با احتیاط انجام داد . باری ، هارون ، امام موسی كاظم ( ع ) را - با چنین احتیاطها و مراقبتهایی از مدینه تبعید كرد . هارون ، ابتدا دستور داد امام هفتم ( ع ) را با غل و زنجیر به بصره ببرند و به عیسی بن جعفر بن منصور كه حاكم بصره بود ، نوشت ، یك سال حضرت امام كاظم ( ع ) را زندانی كند ، پس از یك سال والی بصره را به قتل امام ( ع ) مأمور كرد . عیسی از انجام دادن این قتل عذر خواست . هارون امام را به بغدادمنتقل كرد و به فضل بن ربیع سپرد . مدتی حضرت كاظم ( ع ) در زندان فضل بود . در این مدت و در این زندان امام ( ع ) پیوسته به عبادت و راز و نیاز با خداوند متعال مشغول بود . هارون ، فضل را مأمور قتل امام ( ع ) كرد ولی فضل هم از این كار كناره جست .
باری ، چندین سال امام ( ع ) از این زندان به آن زندان انتقال مییافت . در زندانهای تاریك و سیاهچالهای دهشتناك ، امام بزرگوار ما با محبوب و معشوق حقیقی خود ( الله ) راز و نیاز میكرد و خداوند متعال را بر این توفیق عبادت كه نصیب وی شده است سپاسگزاری مینمود .
عاقبت آن امام بزرگوار در سال ۱۸۳ هجری در سن ۵۵ سالگی به دست مردی ستمكار به نام " سندی بن شاهك " و به دستور هارون مسموم و شهید شد . شگفت آنكه ، هارون با توجه به شخصیت والای موسی بن جعفر ( ع ) پس از درگذشت و شهادت امام نیز اصرار داشت تا مردم این خلاف حقیقت را بپذیرند كه حضرت موسی بن جعفر ( ع ) مسموم نشده بلكه به مرگ طبیعی از دنیا رفته است ،اما حقیقت هرگز پنهان نمیماند . بدن مطهر آن امام بزرگوار را در مقابر قریش - در نزدیكی بغداد - به خاك سپردند . از آن زمان آن آرامگاه عظمت و جلال پیدا كرد ، و مورد توجه خاص واقع گردید ، و شهر " كاظمین " از آن روز بنا شد و روی به آبادی گذاشت .
● زنان و فرزندان حضرت موسی بن جعفر ( ع )
تعداد زوجات حضرت موسی بن جعفر ( ع ) روشن نیست . بیشتر آنها از كنیزانبودند كه اسیر شده و حضرت موسی كاظم ( ع ) آنها را میخریدند و آزاد كرده یا عقد میبستند . نخستین زوجه آن حضرت " تكتم " یا " حمیده " یا " نجمه " دارای تقوا و فضیلت بوده و زنی بسیار عفیفه و بزرگوار و مادر امام هشتم شیعیان حضرت رضا ( ع ) است .
فرزندان حضرت موسی بن جعفر را ۳۷ تن نوشتهاند : ۱۹ پسر و ۱۸ دختر كه ارشد آنها حضرت علی بن موسی الرضا ( ع ) وصی و امام بعد از آن امام بزرگوار بوده است .
حضرت احمد بن موسی ( شاهچراغ ) كه در شیراز مدفون است . حضرت محمد بن موسی نیز كه در شیراز مدفون است . حضرت حمزه بن موسی كه در ری مدفون میباشد .
از دختران آن حضرت ، حضرت فاطمه معصومه در قم مدفون است ، و قبه و بارگاهی با عظمت دارد . سایر اولاد و سادات موسوی هریك مشعلدار علم و تقوا در زمان خود بودهاند ، كه در گوشه و كنار ایران و كشورهای اسلامی پراكنده شده ، و در همانجا مدفون گردیدهاند ، روحشان شاد باد .
● صفات و سجایای حضرت موسی بن جعفر ( ع )
موسی بن جعفر ( ع ) به جرم حقگویی و به جرم ایمان و تقوا و علاقه مردمزندانی شد . حضرت موسی بن جعفر را به جرم فضیلت و اینكه از هارون الرشید در همه صفات و سجایا و فضائل معنوی برتر بود به زندان انداختند . شیخ مفید درباره آن حضرت میگوید : " او عابدترین و فقیهترین و بخشندهترین و بزرگ منشترین مردم زمان خود بود ، زیاد تضرع و ابتهال به درگاه خداوند متعال داشت . این جمله را زیاد تكرار میكرد : " اللهم انی أ?سألك الراحهٔ عند الموت و العفو عند الحساب " ( خداوندا در آن زمان كه مرگ به سراغم آید راحت و در آن هنگام كه در برابر حساب اعمال حاضرم كنی عفو را به من ارزانی دار ) . امام موسی بنجعفر ( ع ) بسیار به سراغ فقرا میرفت . شبها در ظرفی پول و آرد و خرما میریخت و به وسایلی به فقرای مدینه میرساند ، در حالی كه آنها نمیدانستند از ناحیه چه كسی است . هیچكس مثل او حافظ قرآن نبود ، با آواز خوشی قرآن میخواند ، قرآن خواندنش حزن و اندوه مطبوعی به دل میداد ، شنوندگان از شنیدن قرآنش میگریستند ، مردم مدینه به او لقب " زین المجتهدین " داده بودند . مردم مدینه روزی كه از رفتن امام خود به عراق آگاه شدند ، شور و ولوله و غوغایی عجیب كردند . آن روزها فقرای مدینه دانستند چه كسی شبها و روزها برای دلجویی به خانه آنها میآمده است .
منبع : سایت اهل بیت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست