شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا
باید همه را راضی نگه دارند
یادش آمد که دخترش امتحان زبان دارد و دکمه شلوار پسرش افتاده است. شانه هایش درد می کرد و پشت گردنش می سوخت. چیزی جلوی پلکش تکان می خورد... درست مثل تصویر فلشی که روی صفحه کامپیوتر جابه جایش می کرد.به خانه که رسید، شوهرش را دید که روی مبل جلوی تلویزیون نشسته و فوتبال نگاه می کند. زیرسیگاری اش پر از ته سیگار بود. با عجله به سمت آشپزخانه رفت. باید غذایی تهیه می کرد و بعد هم بقیه کارهایی که مثل فلش روی صفحه کامپیوتر از مقابل چشمانش می گذشت.زنان کار می کنند؛ مردان هم. این روزها مشکل مشارکت زنان و مردان در عرصه شغل و زندگی ، چنان در هم تنیده و به هم پیوسته است که دیگر بسادگی نمی توان مرز و حدود وظایف و مسوولیت های آنان را مشخص کرد.برای داشتن یک زندگی در حد متوسط، همه خود را مجبور به کار کردن می بینند و در این میان ، تفاوتی میان زنان و مردان نیست. این تقابل موجب شده است زنان از نظر شغلی ، با مسائل و مشکلات ویژه ای روبه رو شوند که موقعیت آنان را در خانه و محیط کار، دچار ابهام می کند.
مسائلی که ما در این نوشته به آن خواهیم پرداخت ، مسائلی است که زنان شاغل ، با آن مواجه اند؛ زنانی که بحران ها و چالش های کسب یک موقعیت شغلی را از سر گذرانده اند و حالا، وارد دنیایی شده اند که آنها را با مسائل تازه ای مواجه کرده است.
شغل دوم
برای کار کردن ، که یکی از نیازهای واقعی هر انسانی است ، زن بودن ، شرایط پیچیده ای را به فرد تحمیل می کند. زنانی که کار می کنند مسوولیتی فراتر از هر انسان شاغل دیگری بر عهده می گیرند.زنان شاغل ، پیش از آن که مسوولیت شغلی خود را بر عهده داشته باشند، همسر و مادر و دختر خانواده ای هستند که پیش از هر چیز از آنها توقع دارد به انجام مسوولیت های خانوادگی شان بپردازند.شاغل بودن چیزی از مسوولیت های خانوادگی یک زن کم نمی کند. یک زن شاغل ، با ورود به خانه ، تفاوتی با یک زن خانه دار ندارد.مسوولیت امور خانه و رسیدگی به همسر و فرزندان ، همچنان مسوولیت اصلی او تلقی می شود، به گونه ای که یک زن شاغل را باید موجودی دوشغله به حساب آورد.
آن هم شغل دوم و یا به تعبیری شغل اولی که مسوولیتی بسیار سنگین تر از مشاغل عادی دارد. یک خانم شاغل ۳۵ساله می گوید: «پیش از این که ازدواج کنم ، شاغل بودم. با ازدواج مسوولیت زندگی خانوادگی نیز به دوشم افتاد. ۲سال بعد بچه دار شدم و تنها ۶ماه از کار دست کشیدم.بعد از ۸ ساعت کار اداری ، زمانی که به خانه می رسم ، باید یک کار تاره را از اول شروع کنم». زنان شاغل ، در چنین شرایطی گویی فرصت بهره بردن از یک زندگی عادی را از دست می دهند.خستگی مفرط، اولین عنصری است که در زندگی زنان در این شرایط رخ می نماید. این خستگی ، اثر خود را به طور مستقیم در هر دو جنبه زندگی این زنان به جا می گذارد. زنان شاغل ، به خاطر شرایط دشوار زندگی خانوادگی ، بازدهی لازم را در محیط شغلی شان از دست می دهند و از سوی دیگر کیفیت حضور آنها در زندگی خانوادگی نیز کاهش می یابد.
سیمین قانعی روان شناس خانواده ، در این زمینه می گوید: «با این که نمی توان به طور مطلق درباره زندگی زنان شاغل چنین نتیجه ای گرفت ، اما طبیعی است که دشواری شرایط در زندگی این دسته از زنان باعث می شود که آنها از دو سو مورد انتقاد قرار بگیرند.کارفرمایان ، زنان را نیروی کار نیمه ای به شمار می آورند که زندگی شغلی شان تابع شرایط خانوادگی شان است و اعضای خانواده نیز، زنان شاغل را متهم می کنند که نیرو و انرژی لازم را برای انجام وظایف خانوادگی شان ندارند». در این شرایط، زنانی که حفظ استقلال شغلی و مالی را حق خود به شمار می آورند و در عین حال علاقه مند به حفظ زندگی خانوادگی شان با بهترین کیفیت هستند، مجبورند بیش از ظرفیت عادی یک انسان تلاش کنند تا هر دو طرف ماجرا را راضی نگه دارند. مدیر یک شرکت ساختمانی می گوید: «حقیقت این است که نمی توانم روی کار یک زن حساب جدی باز کنم. زنان مجبور می شوند محیط کار را برای رسیدن به امور خانه زودتر ترک کنند و مرتب غیبت می کنند. یا بچه شان مریض می شود، یا مهمان دارند و یا موقع انجام کار خسته اند. این شرایط، وضعیت کاری شرکت را متزلزل می کند».
درآمد زن ، مال همه است
روی دیگر این سکه ، که شاید از سایر جنبه ها مهمتر باشد، برخورد اعضای خانواده و توقعات آنها از زنان شاغل است.
زنان شاغل موظف اند اعضای خانواده خود را راضی نگه دارند؛ چرا که حفظ موقعیت شغلی شان ، تا حد زیادی تابع کسب این رضایت است.سیمین قانعی می گوید: «معمولا همسر، مهمترین مخالف یک زن در کسب شغل است. معمولا وقتی این حق به زن داده می شود، در مقابل از او توقع می رود شرایطی را بپذیرد. اولین آنها این است که زن ، مسوولیت امور خانه را به طور کامل انجام دهد. دومین شرط، شراکت او در خرج و مخارج خانه است. از زن توقع می رود که درآمد خود را حتما در خانواده هزینه کند.»زنان ، به لحاظ شخصیتی واجد ویژگی هایی هستند که آنها را به طور آشکاری تابع این شرایط قرار می دهد. بسیاری از آنها اصولا شغل را برای کسب درآمدی می پذیرند که بناست صرف خانه و خانواده شود. در واقع آنها می خواهند با درآمد خود به بهتر شدن اوضاع مالی خانواده کمک کنند.از این ویژگی ، گاه به شکل غیرمنصفانه ای استفاده می شود. برخی مردان ، درآمدی را که حاصل کار و فعالیت همسرشان است کاملا متعلق به خود می دانند: «همسرم تمام حقوق مرا در آخر ماه دریافت می کند.در نتیجه ، حاصل تمام تلاشهای من که از کار سنگین در یک آرایشگاه به دست می آید، مورد استفاده او قرار می گیرد و در مقابل من فقط پول توجیبی ناچیزی می گیرم. اگر اعتراض کنم اجازه کارکردن به من نمی دهد».
این زن که به دلیل بهبود وضعیت خود و فرزندانش کار می کند از این که حاصل زحماتش صرف خانواده شود چندان مطمئن نیست: «شوهرم درآمد مرا صرف خوشگذرانی های خودش می کند. مدام در معاملاتی شرکت می کند که جز ضرر چیزی به همراه ندارد».
وقتی پشتشان باد بخورد
آن دسته از زنانی که درآمد خود را صرف خانواده نکنند، از نظر جامعه و خانواده مورد انتقاد قرار می گیرند. تلقی جامعه این است که کل درآمد زن ، باید صرف خانواده شود: «زمانی که دختر خانه بودم ، پدرم به من توصیه کرد تا حد امکان درآمدم را پس انداز کنم.
از آن زمان شروع به پس انداز کردم. بعد از ازدواج هم این روند ادامه پیدا کرد. با این تفاوت که همسرم نسبت به این قضیه حساسیت داشت. وقتی از پس اندازم خانه کوچکی خریدم ، این حساسیت بیشتر شد. همسرم نسبت به این حق من ، تردید دارد.»
همسر این زن معتقد بود بخشی از مالکیت این خانه باید به او تعلق داشته باشد، چون از نظر او، همسرش از حق متعلق به خانواده برای کارکردن استفاده کرده است.قضیه به همین جا ختم نمی شود. برخی مردان استفاده از درآمد همسرشان را چنان جزو حقوق مسلمشان به حساب می آورند که به خاطر تکیه بر درآمد همسرشان از کار کردن امتناع می کنند. این جریان ، هم در زندگی زنانی متعلق به سطوح بالای فرهنگی و تحصیلی دیده می شود، هم در طیف طبقاتی متوسط و فقیر، در نتیجه چنین جریانی است که برخی زنان طبقه ضعیف به رغم نداشتن تخصص و مهارت مجبور به کارکردن می شوند. زن ۵۰ساله ای که در امور خدماتی منازل مشغول کار است ، می گوید: «همسرم ۱۰ سال پیش دچار نارسایی کلیه شد و مدتی از کار افتاده بود. همان موقع مجبور شدم در خانه های مردم کار کنم. بعد از چند سال که همسرم بهبود پیدا کرد، چون به کارکردن من و کار نکردن خودش عادت کرده بود، دیگر سر کار نرفت.از آن موقع به بعد خرج خودمان و پنج تا بچه مان به گردن من است».در این شرایط است که نقش پذیرفته شده و تعریف شده زنان و مردان ، تغییر می کند؛ مردانی که به نحوی از موفقیت های شغلی محروم شده اند و یا دچار نابسامانی های اخلاقی هستند، کم کم خود را از صحنه فعالیت اجتماعی و شغلی کنار می کشند و مسوولیت را به گردن زنان می اندازند.
برخی مردان در مقابل پیشرفت های شغلی زنان دچار واگرایی می شوند: «همسرم یک شغل معمولی در یک بانک دارد، اما من بعد از ۱۵ سال کار، الان رتبه شغلی بالایی دارم که در نتیجه آن در آمدم از شوهرم بیشتر است. به خاطر همین است که شوهرم توقع دارد من بیشتر از او درآمدم را صرف امور خانه بکنم. در مقابل او درآمدش را پس انداز می کند و یا آن را صرف خرید ملک و سرمایه گذاری می کند».وجود چنین پدیده هایی در اجتماعی نظیر اجتماع ایران و حتی سایر جوامع مدرن تر، چندان دور از ذهن و عجیب نیست ، چرا که به لحاظ ساختار مرد سالارانه ای که قرنها در جوامع مختلف وجود داشته است ، مردان هنوز بسادگی با مقوله مالکیت زنان بر درآمد و اموالشان کنار نیامده اند. با این حال ، نباید از نظر دور داشت قوانین حقوقی اسلام ، مالکیت زنان را بر درآمد و اموالشان به رسمیت می شناسد و بر آن تاکید می کند و شاید شایسته تر این باشد که نظامهای حقوقی و اجتماعی ، به جای انگشت گذاشتن بر نکات مبهم این جریانات ، روی نکات روشنی کار کنند که حقوق انسانی و اجتماعی افراد را اعم از زن و مرد، تامین می کند و به آنها احترام می گذارد.
مسائلی که ما در این نوشته به آن خواهیم پرداخت ، مسائلی است که زنان شاغل ، با آن مواجه اند؛ زنانی که بحران ها و چالش های کسب یک موقعیت شغلی را از سر گذرانده اند و حالا، وارد دنیایی شده اند که آنها را با مسائل تازه ای مواجه کرده است.
شغل دوم
برای کار کردن ، که یکی از نیازهای واقعی هر انسانی است ، زن بودن ، شرایط پیچیده ای را به فرد تحمیل می کند. زنانی که کار می کنند مسوولیتی فراتر از هر انسان شاغل دیگری بر عهده می گیرند.زنان شاغل ، پیش از آن که مسوولیت شغلی خود را بر عهده داشته باشند، همسر و مادر و دختر خانواده ای هستند که پیش از هر چیز از آنها توقع دارد به انجام مسوولیت های خانوادگی شان بپردازند.شاغل بودن چیزی از مسوولیت های خانوادگی یک زن کم نمی کند. یک زن شاغل ، با ورود به خانه ، تفاوتی با یک زن خانه دار ندارد.مسوولیت امور خانه و رسیدگی به همسر و فرزندان ، همچنان مسوولیت اصلی او تلقی می شود، به گونه ای که یک زن شاغل را باید موجودی دوشغله به حساب آورد.
آن هم شغل دوم و یا به تعبیری شغل اولی که مسوولیتی بسیار سنگین تر از مشاغل عادی دارد. یک خانم شاغل ۳۵ساله می گوید: «پیش از این که ازدواج کنم ، شاغل بودم. با ازدواج مسوولیت زندگی خانوادگی نیز به دوشم افتاد. ۲سال بعد بچه دار شدم و تنها ۶ماه از کار دست کشیدم.بعد از ۸ ساعت کار اداری ، زمانی که به خانه می رسم ، باید یک کار تاره را از اول شروع کنم». زنان شاغل ، در چنین شرایطی گویی فرصت بهره بردن از یک زندگی عادی را از دست می دهند.خستگی مفرط، اولین عنصری است که در زندگی زنان در این شرایط رخ می نماید. این خستگی ، اثر خود را به طور مستقیم در هر دو جنبه زندگی این زنان به جا می گذارد. زنان شاغل ، به خاطر شرایط دشوار زندگی خانوادگی ، بازدهی لازم را در محیط شغلی شان از دست می دهند و از سوی دیگر کیفیت حضور آنها در زندگی خانوادگی نیز کاهش می یابد.
سیمین قانعی روان شناس خانواده ، در این زمینه می گوید: «با این که نمی توان به طور مطلق درباره زندگی زنان شاغل چنین نتیجه ای گرفت ، اما طبیعی است که دشواری شرایط در زندگی این دسته از زنان باعث می شود که آنها از دو سو مورد انتقاد قرار بگیرند.کارفرمایان ، زنان را نیروی کار نیمه ای به شمار می آورند که زندگی شغلی شان تابع شرایط خانوادگی شان است و اعضای خانواده نیز، زنان شاغل را متهم می کنند که نیرو و انرژی لازم را برای انجام وظایف خانوادگی شان ندارند». در این شرایط، زنانی که حفظ استقلال شغلی و مالی را حق خود به شمار می آورند و در عین حال علاقه مند به حفظ زندگی خانوادگی شان با بهترین کیفیت هستند، مجبورند بیش از ظرفیت عادی یک انسان تلاش کنند تا هر دو طرف ماجرا را راضی نگه دارند. مدیر یک شرکت ساختمانی می گوید: «حقیقت این است که نمی توانم روی کار یک زن حساب جدی باز کنم. زنان مجبور می شوند محیط کار را برای رسیدن به امور خانه زودتر ترک کنند و مرتب غیبت می کنند. یا بچه شان مریض می شود، یا مهمان دارند و یا موقع انجام کار خسته اند. این شرایط، وضعیت کاری شرکت را متزلزل می کند».
درآمد زن ، مال همه است
روی دیگر این سکه ، که شاید از سایر جنبه ها مهمتر باشد، برخورد اعضای خانواده و توقعات آنها از زنان شاغل است.
زنان شاغل موظف اند اعضای خانواده خود را راضی نگه دارند؛ چرا که حفظ موقعیت شغلی شان ، تا حد زیادی تابع کسب این رضایت است.سیمین قانعی می گوید: «معمولا همسر، مهمترین مخالف یک زن در کسب شغل است. معمولا وقتی این حق به زن داده می شود، در مقابل از او توقع می رود شرایطی را بپذیرد. اولین آنها این است که زن ، مسوولیت امور خانه را به طور کامل انجام دهد. دومین شرط، شراکت او در خرج و مخارج خانه است. از زن توقع می رود که درآمد خود را حتما در خانواده هزینه کند.»زنان ، به لحاظ شخصیتی واجد ویژگی هایی هستند که آنها را به طور آشکاری تابع این شرایط قرار می دهد. بسیاری از آنها اصولا شغل را برای کسب درآمدی می پذیرند که بناست صرف خانه و خانواده شود. در واقع آنها می خواهند با درآمد خود به بهتر شدن اوضاع مالی خانواده کمک کنند.از این ویژگی ، گاه به شکل غیرمنصفانه ای استفاده می شود. برخی مردان ، درآمدی را که حاصل کار و فعالیت همسرشان است کاملا متعلق به خود می دانند: «همسرم تمام حقوق مرا در آخر ماه دریافت می کند.در نتیجه ، حاصل تمام تلاشهای من که از کار سنگین در یک آرایشگاه به دست می آید، مورد استفاده او قرار می گیرد و در مقابل من فقط پول توجیبی ناچیزی می گیرم. اگر اعتراض کنم اجازه کارکردن به من نمی دهد».
این زن که به دلیل بهبود وضعیت خود و فرزندانش کار می کند از این که حاصل زحماتش صرف خانواده شود چندان مطمئن نیست: «شوهرم درآمد مرا صرف خوشگذرانی های خودش می کند. مدام در معاملاتی شرکت می کند که جز ضرر چیزی به همراه ندارد».
وقتی پشتشان باد بخورد
آن دسته از زنانی که درآمد خود را صرف خانواده نکنند، از نظر جامعه و خانواده مورد انتقاد قرار می گیرند. تلقی جامعه این است که کل درآمد زن ، باید صرف خانواده شود: «زمانی که دختر خانه بودم ، پدرم به من توصیه کرد تا حد امکان درآمدم را پس انداز کنم.
از آن زمان شروع به پس انداز کردم. بعد از ازدواج هم این روند ادامه پیدا کرد. با این تفاوت که همسرم نسبت به این قضیه حساسیت داشت. وقتی از پس اندازم خانه کوچکی خریدم ، این حساسیت بیشتر شد. همسرم نسبت به این حق من ، تردید دارد.»
همسر این زن معتقد بود بخشی از مالکیت این خانه باید به او تعلق داشته باشد، چون از نظر او، همسرش از حق متعلق به خانواده برای کارکردن استفاده کرده است.قضیه به همین جا ختم نمی شود. برخی مردان استفاده از درآمد همسرشان را چنان جزو حقوق مسلمشان به حساب می آورند که به خاطر تکیه بر درآمد همسرشان از کار کردن امتناع می کنند. این جریان ، هم در زندگی زنانی متعلق به سطوح بالای فرهنگی و تحصیلی دیده می شود، هم در طیف طبقاتی متوسط و فقیر، در نتیجه چنین جریانی است که برخی زنان طبقه ضعیف به رغم نداشتن تخصص و مهارت مجبور به کارکردن می شوند. زن ۵۰ساله ای که در امور خدماتی منازل مشغول کار است ، می گوید: «همسرم ۱۰ سال پیش دچار نارسایی کلیه شد و مدتی از کار افتاده بود. همان موقع مجبور شدم در خانه های مردم کار کنم. بعد از چند سال که همسرم بهبود پیدا کرد، چون به کارکردن من و کار نکردن خودش عادت کرده بود، دیگر سر کار نرفت.از آن موقع به بعد خرج خودمان و پنج تا بچه مان به گردن من است».در این شرایط است که نقش پذیرفته شده و تعریف شده زنان و مردان ، تغییر می کند؛ مردانی که به نحوی از موفقیت های شغلی محروم شده اند و یا دچار نابسامانی های اخلاقی هستند، کم کم خود را از صحنه فعالیت اجتماعی و شغلی کنار می کشند و مسوولیت را به گردن زنان می اندازند.
برخی مردان در مقابل پیشرفت های شغلی زنان دچار واگرایی می شوند: «همسرم یک شغل معمولی در یک بانک دارد، اما من بعد از ۱۵ سال کار، الان رتبه شغلی بالایی دارم که در نتیجه آن در آمدم از شوهرم بیشتر است. به خاطر همین است که شوهرم توقع دارد من بیشتر از او درآمدم را صرف امور خانه بکنم. در مقابل او درآمدش را پس انداز می کند و یا آن را صرف خرید ملک و سرمایه گذاری می کند».وجود چنین پدیده هایی در اجتماعی نظیر اجتماع ایران و حتی سایر جوامع مدرن تر، چندان دور از ذهن و عجیب نیست ، چرا که به لحاظ ساختار مرد سالارانه ای که قرنها در جوامع مختلف وجود داشته است ، مردان هنوز بسادگی با مقوله مالکیت زنان بر درآمد و اموالشان کنار نیامده اند. با این حال ، نباید از نظر دور داشت قوانین حقوقی اسلام ، مالکیت زنان را بر درآمد و اموالشان به رسمیت می شناسد و بر آن تاکید می کند و شاید شایسته تر این باشد که نظامهای حقوقی و اجتماعی ، به جای انگشت گذاشتن بر نکات مبهم این جریانات ، روی نکات روشنی کار کنند که حقوق انسانی و اجتماعی افراد را اعم از زن و مرد، تامین می کند و به آنها احترام می گذارد.
منبع : روزنامه کیهان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست