شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


شب‌بخیر و موفق‌ باشید!


شب‌بخیر و موفق‌ باشید!
بازسازی‌ و اقتباس‌ در سینما موضوع‌ كاملا عادی‌ است‌. گاهی‌ فیلم‌های‌ تازه‌ یك‌ سروگردن‌ از نمونه‌های‌ قدیمی‌ بهتر و بالاتر بوده‌اند و گاهی‌ هم‌ همه‌ خاطرات‌ فیلم‌های‌ محبوب‌ را از بین‌ برده‌اند.
با این‌ همه‌ در تمام‌ دنیا كارگردان‌ها بدون‌ هیچ‌ ناراحتی‌ از فیلم‌هایی‌ كه‌ اقتباس‌ كرده‌اند می‌گویند و حتی‌ به‌ همه‌ تماشای‌ دو نسخه‌ را توصیه‌ می‌كنند. اما در ایران‌ ماجرا از اساس‌ متفاوت‌ است‌. كافی‌ است‌ از چهل‌ سال‌ قبل‌ تا الان‌ به‌ فیلم‌ها نگاه‌ كنید تا پلان‌ها، قصه‌ها و حتی‌ فیگور بازیگرها شما را یاد فیلم‌ خاصی‌ بیندازد و بعد بفهمید كه‌ آن‌ فیلم‌ را جایی‌ دیده‌اید.
نكته‌ غم‌انگیز اینجاست‌ كه‌ در این‌ فیلم‌ها، هیچ‌ اشاره‌یی‌ به‌ نسخه‌ اصلی‌ نمی‌شود و گاهی‌ حتی‌ این‌ شباهت‌ها رد می‌شوند. موضوعی‌ كه‌ برای‌ فیلم‌های‌ ایرانی‌ نقطه‌ ضعف‌ بزرگی‌ است‌. نوشته‌ زیر تنها به‌ چند مورد از این‌ فیلم‌ها اشاره‌ می‌كند.
● كوچه‌ میداك‌
فیلم‌ تازه‌ سامان‌ مقدم‌ در جشنواره‌ فجر جاروجنجال‌ زیادی‌ به‌ راه‌ انداخت‌. اول‌ از همه‌ نشان‌ داد كه‌ مقدم‌ قصه‌گوی‌ خوبی‌ است‌ و دیگر می‌شود به‌ او اطمینان‌ كرد و دوم‌ هم‌ قصه‌ فیلم‌ بود كه‌ از كتابی‌ به‌ نام‌ «كوچه‌ مدق‌» اثر نجیب‌ محفوظ‌ برداشت‌ شده‌ بود. داستان‌ درباره‌ اهالی‌ كوچه‌یی‌ در مصر است‌ كه‌ در هر بخش‌، ماجرای‌ یكی‌ از آنها تعریف‌ می‌شود تا اینجای‌ كار مساله‌یی‌ نبود. اما بعد از نمایش‌ كافه‌ستاره‌ همه‌ از فیلمی‌ مكزیكی‌ به‌ نام‌ «كوچه‌ میراك‌» حرف‌ می‌زدند.
اثری‌ مهجور مانده‌ از خورخه‌ فونس‌ كه‌ در سال‌ نود و پنج‌ ساخته‌ شده‌ و قصه‌ محفوظ‌ را به‌ مكزیكوسیتی‌ برده‌. بخاطر شیوه‌ نگارش‌ كتاب‌ و سختی‌ اقتباس‌، فیلمنامه‌نویس‌ مكزیكی‌ ساختار اپیزودیك‌ برای‌ فیلم‌ انتخاب‌ كرده‌ و هر بار قصه‌ را از یكی‌ از شخصیت‌ها شروع‌ می‌كند، كافه‌ستاره‌ هم‌ به‌ جای‌ آنكه‌ شبیه‌ كتاب‌ باشد یا حداقل‌ ایده‌ جدیدی‌ برای‌ اقتباس‌ صرف‌ كرده‌ باشد، تنها از الگوی‌ همین‌ فیلم‌ استفاده‌ كرده‌ و صحنه‌پردازی‌ها شبیه‌ فیلم‌ مكزیكی‌ شده‌ تا آنجا كه‌ می‌شد گفت‌ فیلم‌ به‌ جای‌ اقتباس‌ از داستان‌ محفوظ‌، یك‌ كپی‌ از اثر مكزیكی‌ است‌.
اما در هیچ‌ جای‌ فیلم‌ شما چنین‌ اشاره‌یی‌ نمی‌بینید. انگار نه‌ انگار كه‌ فیلم‌ گرته‌برداری‌ از اثر دیگری‌ است‌. «كافه‌ ستاره‌» اثر ارزشمندی‌ است‌. اما فیلمنامه‌ آن‌ اقتباس‌ نیست‌. یك‌ كپی‌كاری‌ معمولی‌ از ایده‌های‌ اهالی‌ امریكای‌ مركزی‌ است‌ كه‌ فقط‌ كمی‌ آداپته‌ شده‌. همین‌!
● كاكتوس‌
حاج‌ كاظم‌ می‌خواهد همرزم‌ سابقش‌ را برای‌ درمان‌ به‌ خارج‌ ببرد. همه‌ مسافران‌ «شاهدان‌» او هستند. اما بسیجی‌ سر به‌ شانه‌ حاج‌ كاظم‌ می‌میرد.
فیلم‌ جنجالی‌ ابراهیم‌ حاتمی‌كیا، در دهه‌ هفتاد آن‌ قدر بحث‌ و جدل‌ به‌ راه‌ انداخت‌ و از زاویه‌ سیاسی‌ دیده‌ شد كه‌ دیگر كسی‌ فرصت‌ نكرد بگوید این‌ فیلم‌ را قبلا یكی‌ ساخته‌ و «آژانس‌ شیشه‌یی‌» یك‌ اقتباس‌ (یا كپی) است‌ . «بعدازظهر سگی‌» با بازی‌ آل‌پاچینو و داستین‌ هافمن‌ قصه‌ دو رفیق‌ است‌ كه‌ برای‌ عمل‌ نیاز به‌ پول‌ دارند و مجبور می‌شوند گروگانگیری‌ كنند. فیلم‌ دو دهه‌ قبل‌ از ساخته‌ حاتمی‌كیا ساخته‌ شده‌.
اما «باج‌خور» یك‌ كپی‌ ایرانی‌ از فیلم‌ الیور استون‌ است‌. «Utum» با بازی‌ شون‌ پن‌ و جنیفر لوپز كه‌ البته‌ جزو آثار درخشان‌ استون‌ هم‌ محسوب‌ نمی‌شود. اما در زمان‌ خودش‌ بخاطر قصه‌اش‌ در مطبوعات‌ بحث‌های‌ زیادی‌ به‌ راه‌ انداخت‌. باج‌خور تبدیل‌ چند شخصیت‌ (مثل‌ پدر به‌ شوهر) و اضافه‌ كردن‌ یكی‌ دو كاراكتر، همان‌ فیلم‌ استون‌ است‌. اما در ورژن‌ جدید هم‌ هیچ‌ نشانی‌ از آن‌ فیلم‌ نیست‌. اگرچه‌ «موتمن‌» خودش‌ در گفت‌وگوها بعد از نمایش‌ فیلم‌ بارها به‌ این‌ اقتباس‌ اشاره‌ كرده‌. اما این‌ هیچ‌ مشكلی‌ را حل‌ نمی‌كند. فیلم‌ با همه‌ خلاقیتی‌ كه‌ در ساختار دارد، هنوز هم‌ نسخه‌یی‌ كپی‌ از آن‌ فیلم‌ متوسط‌ امریكایی‌ محسوب‌ می‌شود. تنها به‌ یك‌ دلیل‌: هیچ‌ اشاره‌یی‌ به‌ منبع‌ نشده‌!
● مارنی‌
كتاب‌ «هیچكاك‌ در قاب‌» نشانه‌ عشق‌ و علاقه‌ بهرام‌ بیضایی‌ به‌ استاد سینمای‌ دلهره‌ است‌. او هیچ‌ وقت‌ اشتیاقش‌ به‌ سینمای‌ هیچكاك‌ را مخفی‌ نكرده‌ و حتی‌ در فیلم‌هایش‌ هم‌ از نمونه‌های‌ مشابه‌ بهره‌ برده‌. با اینكه‌ جنس‌ كار هر دو این‌ اساتید كاملا با هم‌ متفاوت‌ است‌. سال‌ شصت‌ و پنج‌ فیلم‌ «شاید وقتی‌ دیگر» بیضایی‌، شور و حالی‌ به‌ جشنواره‌ فیلم‌ فجر داد. فیلمی‌ درباره‌ زنی‌ كه‌ همسرش‌ به‌ او مشكوك‌ می‌شود.
پچ‌پچ‌ها بعد از نمایش‌ فیلم‌ آغاز شد. اول‌ از همه‌ فیلم‌بین‌ها و علاقه‌مندان‌ هیچكاك‌ بودند كه‌ از شباهت‌ فیلم‌ بیضایی‌ با «مارنی‌» استاد انگلیسی‌ گفتند. بعدها درباره‌ این‌ اقتباس‌ بیشتر حرف‌ زده‌ شد. اما بیضایی‌ آنقدر با مهارت‌ همه‌ موقعیت‌ها، كاراكترها و فضاسازی‌ها را تغییر داده‌ بود كه‌ همه‌ «شاید وقتی‌ دیگر» را اثری‌ كاملا ایرانی‌ دانستند. بعد از گذشت‌ بیست‌ سال‌ از زمان‌ ساخت‌، الان‌ براحتی‌ می‌شود درباره‌ آن‌ صحبت‌ كرد. فیلم‌ بیضایی‌ با الهام‌ از مارنی‌ هیچكاك‌ ساخته‌ شده‌ اما در تیتراژ ابتدایی‌ و انتهایی‌ چنین‌ اشاره‌یی‌ را نمی‌بینید. نكته‌یی‌ كه‌ می‌توانست‌ ارزش‌ كار استاد ایرانی‌ را بالاتر ببرد.
● پایان‌ ماجرا
این‌ همه‌ قصه‌ سینمای‌ ایران‌ نیست‌. برای‌ پی‌ بردن‌ به‌ این‌ اقتباس‌های‌ بی‌نام‌ و نشان‌ باید تاریخ‌ صدساله‌ سینمای‌ ایران‌ را زیرورو كرد. از آبی‌ و رابی‌، اولین‌ فیلم‌ ایرانی‌ كه‌ از روی‌ فیلمی‌ ایتالیایی‌ ساخته‌ شده‌ تا فیلم‌های‌ امسال‌ كه‌ نمونه‌های‌ خارجی‌ را در ذهن‌ تداعی‌ می‌كند، قصه‌ اقتباس‌، ماجرای‌ غریبی‌ است‌!
رها یزدان‌
منبع : روزنامه اعتماد