پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


منوچهر آتشی بازیگر و نمایشنامه نویس


منوچهر آتشی بازیگر و نمایشنامه نویس
«منوچهر آتشی» شاعر نامدار ایران‌زمین، نام آشنایی است که افتخار جنوبی بودنش بر تارک نسلهای مختلف این‌ سامان نقش بسته است. نام آشنایی که علاوه بر حضور درخشان در عرصة شعر در چند دهة گذشته، در حوزه‌های سیاسی، اجتماعی و مطبوعات نیز فعال بوده است. او در آستانة هجوم تجدد به این سرزمین، دوران نوجوانی‌اش را در این دیار و در یکی از مهم‌ترین مراکز علمی و فرهنگی کشور ـ‌ دبیرستان سعادت‌‌ ـ‌ گذراند و در همان دوران علاوه بر فعالیتهای مستمر در شعر به هنر نمایش و بازیگری نیز عشق و علاقة خاصی نشان داد. تلاشهای او در این عرصه هرچند به شکل جدی زیر سطرة حیات شاعری او قرار گرفت، اما موجب شد تا وی را به عنوان یکی از پیشگامان هنرِ نمایش در بوشهر بشناسیم. یادداشت ذیل تلاشی است تا منوچهر آتشی بازیگر و نمایشنامه‌نویس را به علاقه‌مندانش بیشتر بشناساند.
آتشی در حوزة هنر نمایش در چند بخش مختلف فعالیت کرده است: ۱ـ بازیگری ۲ـ نمایشنامه‌نویسی ۳ـ مسؤلیت ۴ـ ترجمه.
نکتة قابل توجه این است که هر کدام از بخشهای ذکر شده خود در تاریخ تئاتر بوشهر تأثیر بسزایی داشته است.
● بازیگری
نخستین فعالیت او در این عرصه به اواخر دهة بیست (حدود سالهای ۳۰‌ -‌ ۱۳۲۹ هـ‌‌ .‌ ش) بر می‌گردد، زمانی که او در دبیرستان سعادت بوشهر مشغول به تحصیل بود، فضای دهة بیست در تاریخ ایران فضای منحصر به ‌فردی است. فضایی که باعث شد همگان گرایش سیاسی پیدا کنند و هرکسی به نوعی خود را در این زمینه دخیل کند. همین گرایشهای سیاسی و تمایل به حضور فعال در این عرصه، باعث شد تا آتشی و دوستانش با تشکیل یک گروه نمایشی از این طریق فعالیت خود را آغاز کنند. آنها در دبیرستان سعادت، انجمن نمایش را تشکیل می‌دهند و با سرپرستی و هدایت و راهنمایی محمدجواد سی‍ّار ـ‌ دبیر آن زمان دبیرستان سعادت‌ ـ نمایشی را آمادة اجرا می‌کنند با نام «بیژن و منیژه». البته عده‌ای از بازیگران این نمایش (از جمله محمد گنجور) عقیده بر این دارند که نام کامل نمایش «افتادن بیژن به چاه و نجات او به دست منیژه» بوده است.
به هر ترتیب این نمایش به عنوان یکی از کامل‌ترین نمایشهای دهة بیست در «سالن» دبیرستان سعادت‌ ـ‌ که امروز هیچ اثری از آن باقی نیست‌‌ ـ روی صحنه می‌رود و درآمدی نزدیک به سه‌ هزار تومان کسب می‌کند.
منوچهر آتشی، نخستین تجربة بازی روی صحنة تئاتر را در این نمایش انجام داد. اتفاقی که پس از آن موجب شد تا بیشتر به هنر تئاتر توجه کند. علاوه بر آتشی، شاگردان دیگر مدرسه سعادت نظیر: محمد گنجور، عبدالحسین مصلحیان، خضری، موحد، آرمین، اسماعیلیان نیز در این نمایش بازی داشتند. نکتة قابل توجه آن که نقش «منیژه» در این نمایش را زنده‌یاد «پرویز فقیه» که گویا صدای زیری داشته، بازی کرده است.
نکتة جالب توجه دیگر این نمایش این است که «منوچهر آتشی» در دو نقش بازی کرده است، یکی در نقش رستم و دیگری در نقش افراسیاب. جداگانه روی صحنه رفتنِ این دو نقش باعث شده بود تا آتشی بتواند هر دو نقش را بازی کند.
پیش‌تر از این گفته بودم که فعالیتهای «آتشی» در تاریخ تئاتر بوشهر تأثیر بسزایی داشته است که می‌توان به همین نمایش «بیژن و منیژه» اشاره کرد. چرا که علاوه بر آثاری چند که از اوایل دهة بیست در مدرسة سعادت و مدرسه فردوسی بوشهر روی صحنه رفت، این نمایش جدی‌ترین نمایش دهة بیست به شمار می‌رود.
آتشی در سالهای نخستین دهة سی برای ادامه تحصیل به شیراز رفت اما پس از بازگشت، فعالیتهای تئاتری خود را مجدداً آغاز کرد. در اواسط دهة سی، او نمایشی با عنوان «جلال‌الدین خوارزم» را بازی و کارگردانی کرد. آتشی خود دربارة این نمایش گفته است:
«سالروز جشن آزادی آذربایجان از چنگ فرقة دموکرات و پیشه‌وری بود. دو نفر از افسران نیروی دریایی به نامهای ”دی‌بد“ و ”پیروزرام“ به دبیرستان آمدند و از ما خواستند تا به مناسبت ۲۱ آذر و سالروز آزادی آذربایجان نمایش اجرا کنیم ... این نمایش چندان خط و ربط تئاتر معمول و متداول را نداشت و تلفیق چندین صحنه موزیکال جنگی و فداکاری در راه میهن بود که از دلاوریهای جلال‌الدین خوارزم‌شاه در زمان حملة مغول مایه می‌گرفت.»۱
نمایش جلال‌الدین خوارزم نیز در سالن مدرسه سعادت بوشهر روی صحنه رفت. نمایشی که در آن منوچهر آتشی در نقش یک فرماندة جنگ، بازی کرد. فرمانده‌ای که کشته و قتل او انگیزهِ دلاوری سربازان دیگر می‌شود.
این نمایش نیز از سویی در تاریخ تئاتر بوشهر تأثیر بسزایی داشته است، چرا که نخستین نمایشی است که در آن به طور جدی از گریم استفاده شده است. «برای نشان دادن خون و زخم، هرچه گشته بودند رنگ مناسبی که زود شسته شود، گیر نیاورده بودند و به ناچار از ”مرکوکروم“ ـ‌ مایع قرمز رنگ ضدعفونی ـ‌ استفاده کردند ...»۲
پس از این نمایش، آتشی مجدداً برای ادامة تحصیل با دیار خود وداع می‌کند. این وداع در حقیقت وداع او با صحنة تئاتر نیز بود. او چند سال بعد – اوایل دهة ۴۰- که مجدداً به بوشهر بازگشت، بار دیگر روی خوشی به تئاتر نشان داد، اما این‌بار در عرصه‌ای دیگر، و هرگز به عنوان بازیگر به صحنة تئاتر پا نگذاشت.
آخرین تلاشهای آتشی در عرصة بازیگری، اواخر دهة چهل در یک فیلم سینمایی رخ داد. فیلمی با عنوان «آرامش در حضور دیگران» که ساختة فیلم‌ساز برجستة کشور ناصر تقوایی بود.
آتشی در این فیلم بازی کرد، اما همواره از آن به عنوان خاطره‌ای تلخ و دردناک یاد می‌کند و می‌گوید: «من تا امروز هنوز فیلم ”آرامش در حضور دیگران“ را ندیده‌ام!»
● مسئولیت
منوچهر آتشی خردادماه ۱۳۴۳ پس از اخذ لیسانس، مجدداً به بوشهر بازگشت تا به تدریس ادامه دهد و در همان آغاز، او را به سمتِ مسئول امور تربیتی برگزیدند. آتشی در این سمت بر اساس دعوتنامة اداره کل امور تربیتی تهران مجبور بود عده‌ای را به عنوان گروه موسیقی، تئاتر، روزنامه‌نگاری و ... گردهم آورد. گرچه آتشی از این اتفاق به عنوان یک خاطرة طنز یاد می‌کرد، اما همین اتفاق نخستین نمایشی از بوشهر است که خارج از محدودة استان و ـدر شمال کشور‌‌ در رامسر اجرا شده است. گروه تئاتر انتخابی آتشی در این اردو ‌ـ که در رامسر برگزار شد‌‌ مراسم «یزله» را اجرا کردند که بسیار مورد توجه و تشویق شرکت‌کنندگان قرار گرفت.
بسیاری از اعضای گروه تئاتری که آتشی با خود به رامسر برده بود پس از آن، صحنة تئاتر را هرگز رها نکردند و امروز به عنوان پیشکسوتان و بزرگان تئاتر بوشهر، نام آشنای همگان‌اند.
علاوه بر این، اتفاقی که امروز پس از گذشت قریب به چهل سال نقطة عطفی در تاریخ تئاتر بوشهر به شمار می‌رود، در زمان تصدی او در مسئولیت امور تربیتی بوشهر رخ نمود. تا پیش از این در بوشهر رسم نبود که دختران روی صحنة تئاتر بازی کنند و اغلب نمایشها یا نقشِ زن نداشت یا اگر داشت پسرانی این نقشها را بازی می‌کردند که صدایی «زیر» داشتند.
پس از حضور آتشی، عده‌ای از دانش‌آموزان مدارس با راهنمایی و تشویق وی به تئاتر علاقه‌مند شدند و پایشان به صحنة تئاتر باز شد و پس از آن زنان در تئاتر بوشهر حضور فعال و درخشانی داشتند. پس از «سیمین هفته» که در سال ۴۲ در نمایشی به نام «پیام ما» به همراه «منوچهر خالصی» روی صحنه بازی کرد، «منیرو روانی‌پور» در اثری با نام «ظلم ارباب» نوشته و کار منوچهر آتشی ظاهر شد، ایشان از پیشگامان زنان تئاتری در بوشهرند.
حضور نه‌چندان دیرپای آتشی در این س‍ِم‍َت ـ قریب به سه سال‌ ـ موجب شکل‌گیری نسلی شد که از آن پس تئاتر بوشهر را در دست گرفتند و آثار بی‌شماری را بر صحنه جان بخشیدند و موجب شدند دهة چهل، «دهة طلایی تئاتر پیش از انقلاب» لقب گیرد. آتشی در سال ۴۶ از بوشهر به قزوین منتقل شد، اما هرگز دست از فعالیتهای نمایشی خود برنداشت، هرچند در عرصه‌ای دگر و به نوعی دیگر.
● نمایشنامه‌نویسی
آتشی فعالیتهای نوشتاری خود، در عرصة نمایشنامه‌نویسی را پس از قبول مسئولیت امور تربیتی بوشهر در سال ۴۳ آغاز کرد. او با نمایش و نمایشنامه آشنا بود و به خوبی می‌دانست که این دو سرآغاز تجددگرایی در ایران بوده‌اند و به همین دلیل بود که بیشتر روشنفکران تجددخواه ‌ـ‌ نظیر صادق چوبک و صادق هدایت و ...‌‌ ـ علاوه بر تخصص و استعدادهای ادبی خود در داستان و انواع دیگر ادبی، در عرصة نمایشنامه‌نویسی نیز کسب تجربه‌ای کردند.
آتشی در عرصة نمایشنامه‌نویسی دو تجربه متفاوت داشته است:
الف) نمایشنامه‌های صحنه‌ای
ب) نمایشنامه‌های رادیویی
الف) نمایشنامه‌های صحنه‌ای که آتشی نوشته و عمدتاً در بوشهر و در دهة چهل روی صحنه رفته‌اند عبارت‌اند از: خشم مالک، گذر از جنگل، همت مادری، تو را ستایش می‌کنم، ظلم ارباب، خدنگ پارتی.
در میان نمایشنامه‌های صحنه‌ای فوق، نمایشنامه‌های ظلم ارباب و خشم مالک توسط منوچهر آتشی و نمایشنامه‌های گذر از جنگل و همت مادری و ”تو را ستایش می‌کنم توسط حسین دهقانی اجرا شده‌اند و نمایشنامة خدنگ پارتی هرگز اجرا نشد. متأسفانه امروز هیچ اثری از نمایشنامه‌های فوق در دست نیست تا بتوان دربارة آنها به شکل فنی و تخصصی نظر داد. نمایشنامة خدنگ پارتی، آخرین نمایشنامة آتشی است که در حقیقت تکامل یافته‌ترین اثر او نیز به شمار می‌رود.
بر اساس زندگی سورنا‌‌ ـ سردار نظامی اشکانی‌ ـ‌ نوشته شده است. آتشی پس از نگارش این اثر آن را اواسط دهة پنجاه (۵۵ یا ۵۶) جهت چاپ به انتشارات سروش می‌سپارد و پس از عقد قرارداد،‌ مبلغ دو هزار تومان نیز حق‌التألیف دریافت می‌کند. انتشار این اثر مدتی به تعویق می‌افتد تا پس از انقلاب که خط‌مشی نشر سروش تغییر می‌کند.
انتشارات سروش قرارداد را فسخ می‌کند، نمایشنامه را به آتشی بر می‌گرداند و در عوض دو هزار تومان حق‌التألیف را نیز پس می‌گیرد! نمایشنامه‌ای که از آن پس آتشی خود نیز نسخه‌ای از آن در اختیار ندارد. گفتنی است تلاشهای گروه نمایشی خاک بوشهر در اواسط دهة‌ هفتاد ـ‌ زمانی که آتشی در بوشهر سکونت داشت ـ‌ جهت یافتن این متن برای به روی صحنه بردن آن بی‌نتیجه ماند.
ب) در نیمة نخست دهة پنجاه، آتشی در کنار معلمی، برای رادیو، قصة شب و نمایشنامه می‌نوشت. او پس از گذشت سالها می‌گفت که نمایشنامه‌های زیادی برای رادیو نوشته، اما پس از نگارش، هیچ نسخه‌ای از آنها را پیش خود نگه نداشته است و به همین علت، امروز هیچ اثری از این نمایشنامه‌ها، نیست. مشهورترین نمایشنامة رادیویی آتشی که برای وی دردسرهایی ایجاد کرد نمایشنامة رادیویی «علی سمیل» بود که بر اساس زندگی و یاغی‌گری علی سمیل نوشته شده بود.
پس از پخش نمایش علی سمیل از رادیو، خانوادة نصوری ضد آتشی شکایت می‌کنند. آتشی در این‌ باره می‌گوید:
«آقایان نصوریها یک طومار خیلی طولانی بر ضد من تهیه کردند و به مرکز ارسال کردند. همچنین شروع کردند گذشته‌های مرا زیر و رو کردن و طرح مواردی مانند اینکه: پدرش آدم کشته است. ”رضا قطبی“ رئیس رادیو و تلویزیون طومار را پیش من فرستاد با یک یادداشت که: نقدت را جواب بده. من فقط یک یادداشت کوچک ضمیمه کردم و طومار را برای قطبی فرستادم ...»۳ خانوادة نصوری پس از این شکایت که نتیجه‌ای از آن حاصل نگردید، شکایتی دیگر نوشتند و در آن ذکر کرده بودند که قهرمان نمایشنامة رادیویی‌ ـ علی سمیل‌‌ ـ‌ «بر ضد رضا شاه قیام کرده بود و هرکسی که در سرکوب قیام او شرکت داشته، قصدش خدمت به دولت رضا شاه بوده است.»۴
قطبی پس از شکایت دوم نیز از آتشی می‌خواهد که پاسخ بگوید و آتشی در جواب او می‌گوید: «پاسخ همان است، ولی اگر می‌خواهید من از نوشتن نمایشنامه دست بر می‌دارم.»۵
همة شکایتها به بایگانی رفت و نتیجه‌ای برای شاکیان نداشت. اما چندی بعد در سال ۱۳۵۷ روزنامه اطلاعات با حروف قرمز در صفحة اول می‌نویسد: «شیخ جبار نصوری بر ضد منوچهر آتشی وارد دعوا شد»۶ آتشی دربارة نمایشنامة رادیویی علی سمیل می‌گوید: «در نمایشنامه، من تمِ ضد استعماری به علی سمیل دادم و صحنه‌های مبارزة او با کشتیهای خارجی را شرح دادم.»۷
پس از انقلاب، با پایان گرفتن همکاری آتشی با رادیو و تلویزیون، او در عرصة نمایشنامة رادیویی نیز دیگر فعالیت نکرد.
● ترجمه
منوچهر آتشی به دلیل تسلطش بر زبان انگلیسی در عرصة ترجمه نیز آثاری از خود برجای گذاشته است. او غیر از چاپ رمان و یا شعرهای گوناگون ‌ـ‌ که بحثش در این مجال نیست‌‌ ـ‌ در عرصة ترجمة نمایشنامه نیز دستی داشته است.
نمایشنامة «دلاله» ـ‌ اثر تورنتون وایلدر ـ‌ دربارة زندگی طبقة ضعیف آمریکا و ارتباط اخلاقی و عاطفی آنها با یکدیگر بود، یعنی جامعة کارگر و زحمتکش آمریکا که در عین فقر، دارای روابط عشقی و عاطفی خاصی نیز بودند. هدف کتاب نشان دادن فساد جامعة آمریکایی بود.»۸
این نمایشنامه توسط انتشارات فرمند (که از آنِ حمید مصدق بود) در سال ۵۱ به چاپ رسید.
انتشارات فرمند در سال ۵۱ نمایشنامة دیگری به ترجمة منوچهر آتشی به چاپ رساند، ـ‌ اثر گوودوسو‌‌ ـ‌ که «ریشه‌ها عمیق‌اند» نام دارد. بدین ‌ترتیب آتشی در عرصة ترجمة آثار نمایشی نیز آثاری از خود برجای گذاشت تا فعالیتهای خود را در عرصة هنر کامل کند. پس از انقلاب، او در هیچ‌ کدام از زمینه‌های نمایشی که پیش از انقلاب فعالیت داشت، فعالیت نکرد و بیش از پیش شعر و شاعری را به عنوان یک حرفه دنبال کرد.
● تأثیر نمایش بر شعرِ آتشی
دربارة تأثیر هنر نمایش بر شعرِ آتشی، باید مفصلاً بحث کرد. اما به طور گذرا می‌توان گفت که تجربیات آتشی در عرصة تئاتر خصوصاً بازیگری و نمایشنامه‌نویسی، خود را در شعر وی به شکل زیبا و درخوری نشان داده است. بررسی مجموعه‌های چاپ‌شدة وی، نشان‌دهندة این امر است که در آثارش شعرهای نمایشی به وفور یافت می‌شود. شعرهایی که به نوعی از تکنیکهای نمایشی در آنها استفاده شده است و علاوه بر شعرهای نمایشی، تسلط بی‌چون‌وچرای آتشی بر تکنیکهای نمایشی و نمایشنامه‌نویسی را نشان می‌دهد. ظهور، نخستین شب رستم پس از کشتن سهراب، خنجرها، بوسه‌ها و پیمانها، پیشنهاد، راهی نمانده است و گورستانی در جان از جمله شعرهای نمایشی آتشی‌اند.
جهانشیر یاراحمدی
پی‌نوشت
۱. سید قاسم یاحسینی، در مسیر زندگی، شروع، ۱۳۸۲، ص ۱۳۸.
۲.‌ همان، ص ۱۳۸.
۳. همان، ص ۲۲۵.
۴. همان، ص ۲۲۶.
۵. همان.
۶. همان، ص ۲۲۵.
۷. همان.
۸. همان، ص ۲۱۵.
منبع : سورۀ مهر