پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا
قومیت و ابعاد آن در ایران
با توجه به انگیزش خواستهای قومی در گستره جهانی و دامن زدن به منابع قومی ناسیونالیسم چنین به نظر میرسد که در دهه آینده کلیه کشورها به نحوی با این مسئله مواجه خواهند شد. از آنجا که قومیت یکی از شاخصهای عمده در شناخت ظرفیت طبیعی کشورها برای نیل به ثبات و دوری از خشونت به حساب میآید امنیت کشورها در دهه آینده بدون توجه به این بعد رقم نخواهد خورد. در جمهوری اسلامی ایران نیز به نظر میرسد که این موضوع با توجه به تعدد گروههای قومی و پیشینه تاریخیشان خواه ناخواه مطرح خواهد شد. وجود یک قطب قومیتی در غرب و جنوب شرقی کشور و همراهی با دو گسست دینی و به ویژه اقتصادی و تحریکات بیگانگان میتواند خطرآفرین باشد. در این مقاله به این مهم پرداخته شده است.
۱) مفاهیم
در آغاز به تبیین مفاهیم مرتبط با موضوع مقاله میپردازیم.
▪ امنیت
واژه امنیت دارای دو معنای ایجابی (یعنی وجود احساس رضایت و اطمینان خاطر نزد دولتمردان و شهروندان) و سلبی (یعنی نبود ترس، اجبار و تهدید) است.۲
▪ امنیت ملی
رابرت ماندل در تعریف واژه امنیت ملی میگوید: امنیت ملی شامل تعقیب روانی و مادی ایمنی است و اصولاً جزء مسؤولیتهای حکومتهای ملی است تا از تهدیدات مستقیم ناشی از خارج نسبت به بقای رژیمها، نظام شهروندی و شیوه زندگی شهروندان خود ممانعت به عمل آورند.۳
▪ انسجام ملی
متغیر انسجام ملی - سیاسی مشعر به چگونگی صورتبندی نیروها و گروههای اجتماعی سیاسی از جمله گروههای قومی است. این متغیر از نظر امنیت ملی مسئلهای حایز اهمیت تلقی میشود، لذا هر چه یک دولت - ملت منسجمتر و یکپارچهتر باشد وضعیت امنیتی آن ثبات بیشتری دارد و دولت - ملت نامنسجم زمینه بالقوه مناسبی برای بروز رفتارها و رخدادهای ضد امنیتی است. با توجه به رویکرد نرمافزاری به امنیت ملی که بر انسجام و یکپارچگی اجتماعی و کیفیت فرآیند ملتسازی تکیه دارد میتوان گفت در جوامع ضعیف و اجتماعات پاره پاره که میزان انسجام گروههای اجتماعی از جمله گروههای قومی در آنها ناچیز بوده و احتمال واگرایی و گریز از مرکز گروههای فرو ملی قابل ملاحظه است، قومیت در ارزیابی امنیت ملی متغیری مهم محسوب میشود. در این جوامع عوامل ذیل در تشدید تمایلات قومی - قومیت به عنوان متغیر امنیت ملی مؤثر است:
۱) درجه پایین انسجام و یکپارچگی اجتماعی (دولت ضعیف)؛
۲) ساختار غیر مشارکتی و اقتدارگرای قدرت سیاسی که پتانسیل آسیبپذیری نظام سیاسی را افزایش میدهد؛
۳) استعداد بسیجگری و بسیجشدهگی گروههای قومی؛
۴) رابطه مرکز - پیرامون بین دولت و گروههای قومی.۴
▪ قومیت
واژه قومیت بیشتر استفاده کاربردی دارد و برداشتهای متفاوتی از آن صورت گرفته است. در این میان تعریف آنتونی اسمیت دارای کاربرد بالایی است: «قوم عبارت از یک جمعیت انسانی مشخص با یک افسانه اجداد مشترک، خاطرات مشترک، عناصر فرهنگی، پیوند با یک سرزمین تاریخی یا وطن و میزانی از حس منافع و مسئولیت است» که عناصر محوری هویت، اعتقاد، آگاهی و فرهنگ مشترک را داراست.۵
▪ هویت ملی (حقوق شهروندی)
در هویت ملی این سؤال مطرح است که فرد خود را عضو چه واحد سیاسی میداند و تا چه اندازه احساس بیگانگی او با واحد سیاسی عمیق است و افراد ساکن در یک جغرافیای سیاسی خاص و تحت حاکمیت قوانین حاکم بر آن، آیا از لحاظ روانی نیز خود را عضو آن واحد میدانند. هویت ملی دارای وجوهی است، از جمله با حقوق شهروندی و شهروند ملی رابطه نزدیکی دارد که به طور سنتی به برابری انسانهایی که عضویت یک دولت ملی را پذیرفتهاند تأکید شده است. برای این افراد سوای تمایزات نژادی، زبانی و قومی، حقوقی هست که اهم این حقوق عبارتند از:
۱) برابری در فرصت دستیابی به مقامات سیاسی و اداری جامعه؛
۲) برابری در فرصتهای اساسی مانند تحصیلات، شغل مناسب و امکانات رفاهی؛
۳) تساوی در حقوق و امتیازات قانونی؛
۴) برابری در حقوق مربوط به مشارکت سیاسی و وظایف آن.
اعضای یک ملت اگر احساس کنند که در دستیابی به حقوق مذکور موقعیتی برابر با یکدیگر دارند هویت ملی بحران کمتری خواهد داشت؛ اما اگر اقوامی نتوانند خود را با فرایند ملتسازی، ادبیات ملی، زبان رسمی، تعلیمات عمومی و مذهب رسمی هماهنگ سازند به حد شهروند درجه دوم سقوط کرده و از حقوق محروم میشوند و به حاشیه رانده شده و احساس محرومیت کرده و موجب تقویت هویتهای مادون ملی (مانند قومیت، نژاد، محلهگرایی و...) میشود و محرکی برای دست زدن به اعمال سیاسی و خشونت و... میگردد، به خصوص در کشورهای با تفاوت قومی این مشکلات بیشتر مطرح میشود. برای مثال آنچه امروز اقوام ایرانی مینامیم، قاعدتاً ایرانی هستند و تعریفی که از خود ارائه میدهند هم ایرانی است، یعنی هویت ملیشان ایرانی است و هویت اجتماعیشان بلوچ، ترکمن، خراسانی، کرمانی، فارس و خوزستانی و... است.
▪ شکاف
شکاف عبارت است از تقابلی که گذرا نیست و برخاسته از متن جامعه است و به قول استین روکان تمایل به انجماد دارند و برای سالیان متمادی در یک جامعه رحل اقامت خواهند افکند و منشأ آن غالباً حوادث مهم و تاریخی یک جامعه چون انقلاب یا نوسازی و امثال آن است.۶
۲) عوامل شکلگیری ناسیونالیسم قومی
عوامل مؤثر بر شکلگیری یا تشدید ناسیونالیسم قومی در جوامع چند قومی به اقتضای خاص هر جامعه متعدد است از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱) چگونگی ساختار توزیع منابع قدرت (اقتصادی - سیاسی - فرهنگی) در جامعه؛
۲) وضعیت خود جنبش ناسیونالیسم با توجه به سه محور ایدئولوژی، ساز و کارها و شیوههای پیگیری مطالبات و پایگاه اجتماعی؛
۳) تجربه تاریخی تعاملات و روابط اقوام که آیا سلطهگر و سلطهپذیر یا فدرالی یا خودمختاری بوده است؛
۴) واکنش و حساسیت قدرتهای منطقهای و جهانی به موضوع اقوام در یک کشور خاص؛
۵) شرایط ژئواتتیک یا جغرافیای ترکیب قومی هر جامعه، نسبت جمعیت و سرزمین و همسانی قومی با کشورهای همسایه و نوع شکافهای موجود در جامعه؛
۶) روند ملتسازی و دولتسازی در کشور که آیا دوران بحران را طی کرده یا خیر و در چه مرحلهای است؟
۷) نوع نگرش و میزان گرایش اقوام به هویت ملی، منافع ملی، امنیت ملی و دولت ملی، که آیا با دولت مرکزی موافقند یا با قوم مرکزی؟۷
۸) تبعیض که یکی از عوامل بروز مسائل قومی است.
۳) قومیت در ایران
اگر همنوایی، همدلی و همزیستی مسالمتآمیز و برادرانه را قاعده کلی حاکم بر مناسبات اقوام ایرانی بدانیم، در برهههایی نیز بر این روابط سطوح مختلفی از تنش، منازعه و بحران حاکم شده است. وقوع منازعات قومی در کردستان، آذربایجان، ترکمن صحرا، بلوچستان و خوزستان پس از پیروزی انقلاب اسلامی از مهمترین چالشهای نظام جمهوری اسلامی در دهه اول بوده است که آثار و عواقب زیانباری را بر این مناطق و بر ساخت سیاسی کشور و نیز بر روابط و مناسبات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اقوام وارد کرده است.۸
▪ اقوام از نظر زبان و گویش
علاوه بر قومیت اصلی فارسیزبانان که حدود ۶۰% از جمعیت کشور را شامل میشود، حدود ده قوم دیگر با زبانها و گویشهای متفاوت وجود دارد، از جمله:
ترکها، کردها، لرها، عربها، ترکمنها و تالشیها.۹
▪ ناهمگونی دینی - مذهبی
دین نیز مایه گوناگونی قومی و نیز عامل همبستگی بوده است. وجود اقلیتهای دینی مثل ارامنه، آسوری، یهودی، زرتشتی و مندایی و در بین مسلمانان مذاهب مختلفی چون اسماعیلی (هفت امامی)، شیعه جعفری (دوازده امامی) یا سنی (حنبلی - شافعی - حنفی) وجود دارد.۱۰
۴) تیپشناسی اقوام در ایران
سرزمین ایران در مقوله تنوع زبانی و قومی در جهان با ۲۴ درصد همانندی در رتبه شانزدهم است و تانزانیا با ۷ درصد همانندی در رتبه اول است و کره شمالی و جنوبی ۱۰۰ درصد همانندی دارند.۱۱
در ایران اگر چه فارسیزبانان با بیش از ۶۰ درصد جمعیت، اکثریت دارند، لیکن وجود شش قومیت عمده در درون این واحد ملی و تأثیرات شگرف آنها بر سیر تحولات تاریخی واقعیتی انکارناپذیر است و میتواند مبنای پیشبینی وضعیت آینده امنیتی کشور باشد.
ـ قوم ترک
ترکها بزرگترین اقلیت قومی در ایران هستند، چهار استان اردبیل، آذربایجان شرقی و غربی و زنجان حوزه اصلی سکونت آنها است که در مقایسه با منطقه محل سکونت قوم بلوچ و کرد منطقه بزرگی است. اما این قوم در مناطقی چون همدان، قزوین، شمال خراسان، مرکزی، فارس و گیلان نیز پراکندهاند. با توجه به وضعیت نسبتاً خوب اقتصادی منطقه، عوامل مادی عامل مسائل قومی در این منطقه نیست. ترکها از حس ناسیونالیستی بالایی در قبال ایران برخوردارند که آن را در قیام شیخ محمد خیابانی در سال ۱۲۹۸ میبینیم که هیچ خواسته قومی نداشتند. ترکها احساس تعلق به آرمانهای ملی مذهبی مثل مشروطه نیز از خود نشان دادهاند و همدوش سایر شهروندان تا مرحله درگیری با دولت مرکزی پیش رفتهاند. البته جریاناتی مثل فرقه دموکرات پیشهوری در سال ۱۳۲۴ تابع ملاحظات بین المللی و اتحاد شوروی بود و نیز تشکیل حزب خلق مسلمان در سالهای اولیه پس از انقلاب اسلامی در مقابل حزب جمهوری اسلامی موجب تنشهایی گردید، اما مسئله به سرعت خاتمه یافت.۱۲
امروزه ۱۳۳ نشریه به زبان ترکی در چهار استان یاد شده و سیزده نشریه ترکی در خارج از این استانها و ۷۳ نشریه نیز به زبان فارسی و آذری منتشر میشود. حدود یازده هزار کتاب نیز به زبان آذری چاپ شده است.
ـ قومیت کرد
جمعیت کردها بیشتر در آذربایجان غربی، کرمانشاه، همدان، کردستان و شمال خراسان ساکن است و ضریب پراکندگی کمتری نسبت به ترکها دارند. این قوم زمینه مناسبتری برای فعال شدن گسست کرد - فارس دارد؛ از جمله این زمینهها: اول، تمرکز جمعیتی در یک منطقه کوچک و مشخص؛ دوم، امکانات اندک اقتصادی، بهداشتی و آموزشی؛ سوم، موقعیت جغرافیایی در کنار مرز دو کشور با تشابه قومی و محلی و اختفای مخالفان نظام و وضعیت کوهها و راهها؛ چهارم، انزوای سیاسی و حضور کمتر یا کمرنگ نخبگان سیاسی اجتماعی در داخل نظام؛ پنجم، ملاحظات مذهبی که اکثراً سنی مذهب میباشند، در مقایسه کردهای شمال خراسان که شیعه مذهب هستند و از این حیث مشکلی نداشتهاند؛ ششم، ملاحظات منطقهای جمعیت کرد در شمال عراق، جنوب شرق ترکیه، شرق سوریه، که در نتیجه کردستان ایران از تنشها و گرایشهای سیاسی این قومیت در منطقه تأثیر میپذیرد، در حالی که کردهای شمال خراسان به دلیل دوری از این منطقه زندگی آرامتری دارند؛ هفتم، زبان کردی گرچه از شاخههای زبان ایرانی است و با پارسی باستان همانندیهای زیادی دارد، لکن برای فارسی زبان امروز مفهوم نیست و گویشهای کردی مختلف مانع یک زبان سراسری واحد است. امروزه زبان کردی محور جنبشهای کردی است هر چند از لحاظ نژادی نمیتوانند اصل آریایی و ایرانی بودن کردها را منکر شوند. تجربه شورش شیخ عبیداللَّه در ۱۲۹۷ در مقابل عثمانی با محوریت قبایل کرد و شورش شیخ سعید در ۱۳۰۴ در مقابل ناسیونالیسم افراطی آتاتورک که هویت کردی را انکار میکرد در پاسخ به تحرکات خارجی بود. جنبش اسماعیل آقا سمیتقو که یکپارچگی ایران را تهدید میکرد و ارتش رضاخان آن را سرکوب کرد و نیز تأسیس کومله در دهه ۱۳۲۰ که به دستور مقامات شوروی به حزب دمکرات کردستان تبدیل شد و طرح کردستان خودمختار و تأسیس جمهوری مهاباد در سال ۱۳۲۴، اقدام کردها به رهبری عبدالرحمان قاسملو برای تجزیه ایران و بیانیه هشت مادهای آنها بعد از انقلاب اسلامی که خواستار خودمختاری کردستان بودند و اقدامات ملا مصطفی بارزانی و درگیریهای منطقهای که نتیجه آن گسست قومی کرد - فارس بود، در این راستا قابل توجه و بررسی است.۱۳ امروزه حدود سیزده نشریه و پنجاه سایت کردی وجود دارد.
ـ قوم لر
لرهای ایران تا حدود قرن ششم به علت نداشتن اتحاد و انسجام تحت سلطه سلجوقیان یا خلفای عباسی بودند و با ضعف قدرت مرکزی خودمختاری یافتند و به تأسیس «لر بزرگ» (بختیاری و کهکیلویه و بویر احمد) و «لر کوچک» (لرستان فعلی و ایلام) دست زدند. این قوم از توان حکومتی خوبی برخوردارند و از آل خورشید کارنامه درخشانی بر جای مانده است و حملات تیمور لنگ و ترکمانان را پشت سر گذاشتند. فرمانروایان لر در زمان مراوده با دولت عثمانی خود را شاه و ملک میخواندند و سیاستهای دوره صفویه در نزدیکی به لرها و سرکوب شورشهای آنان در زمان قاجاریه و سیاستهای متمرکزگرایانه رضا شاه موجب وضع فعلی لرها و اسکان در استانهای لرستان، چهارمحال و بختیاری، ایلام و کهکیلویه و بویر احمد شده است. تلاشهای این قوم در برابر حکومت مرکزی را میتوان به شرح ذیل دید:
۱) شورشهای پیوسته عشایر سگوند، حنوند، بیرانوند، و دیرکوند در مقابل حکام قاجار به ویژه تا روی کار آمدن ناصر الدین شاه قاجار؛
۲) خیزش عمومی لرها بر ضد ناصرالدین شاه - که با زور اسلحه همه را تحت فرمان خود آورده بود - بعد از مرگ حاکم مستبد منطقه ظل السلطان حسینقلی ابو قدار؛
۳) خودمختاری و مقابله با جنبش مشروطهخواهان تا زمان رضاخان؛
۴) برخوردهای لرهای پیشکوه و پشتکوه با نیروهای دولت مرکزی در دوره رضاخان.۱۴ سیاستهای رضاخان در منطقه از جمله تخته قاپو کردن عشایر موجب بر هم خوردن اقتصاد سنتی و عدم جایگزینی اقتصاد نوین و به تبع مشکلات و شکافهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی عدیدهای در این قوم گردید.۱۵
ـ قوم بلوچ
بلوچها عمدتاً در استان سیستان و بلوچستان، ساکن هستند. اکثریت این قوم سنی مذهباند. شکافهای مذهبی و اقتصادی و همجواری با بلوچهای پاکستان و افغانستان تأثیر بسزایی در ظهور گرایشهای سیاسی گریز از مرکز دارد. از جمله این حوادث و گرایشهای سیاسی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱) سرکوب اقوام بلوچ به دست رضاشاه در سال ۱۳۰۶؛
۲) شورشهای محلی طوایف مختلف بلوچ در سالهای ۱۳۱۰ تا ۱۳۱۳؛
۳) تأسیس جبهه آزادیبخش بلوچستان در سال ۱۳۴۳ به رهبری جمعهخان در پاکستان و تأثیر در ایجاد نارضایتی بلوچهای ایران از حکومت مرکزی به ریاست عبدیخان که پس از انقلاب اسلامی با درگیریهای مسلحانه از هم پاشیده شد؛
۴) ظهور حزب دموکراتیک بلوچستان در سال ۱۳۵۴ تحت عنوان جبهه ملی خلق ایران که پرونده آن با درگیری و خونریزی بسته شد؛
۵) تأسیس سازمان دموکراتیک مردم بلوچستان به رهبری مهندس رحمت حسینپور در سال ۱۳۵۸ با آرمانهای قومی که موجب واکنش شدید دولت بدان شد؛
۶) تأسیس کانون سیاسی - فرهنگی خلق بلوچ در سال ۱۳۵۸ در زاهدان در حوزه دانشگاهی متأثر از پاکستان؛
۷) درگیری گروه پیشمرگ بلوچ به رهبری امان اللَّه برکزایی با حکومت انقلابی و فروپاشی آن؛
۸) درگیریهای سالهای ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۴.
همجواری این استان با پاکستان و مشکلات اقتصادی میتواند در فعالسازی شکاف مؤثر باشد، هر چند از لحاظ نژادی و زبانی، فرهنگ آنان ایرانی است.۱۶
ـ قوم عرب
عربها در جنوب غربی ایران ساکنند و در کنار بختیاریها، دزفولیها، شوشتریها، بهبهانیها و کولیها از ساکنان این منطقه به حساب میآیند. وقوع انقلاب اسلامی و فضای انقلابی موجب طرح گرایشهای ناسیونالیسم عربی و گسترش آن گردید. لکن جنگ تحمیلی مانع از بروز آنها شد و موجب انسجام ملی شد. بهبود وضعیت اقتصادی اعراب و تعلقات دینی آنها که غالباً شیعه هستند موجب کاهش فعالیت گسست شده است و عموماً با نظام ملی همسو میباشند. آسیبپذیری این قوم از عوامل ذیل موثر است:
۱) همجواری این قوم با اعراب که تابع اصل گرایش اقلیت به اکثریت همسو میباشد؛
۲) عدم بازگشت اعراب سرمایهدار به خوزستان در پی جنگ تحمیلی که باعث شده است جمعیت موجود وضع مالی ضعیفتری داشته باشند؛
۳) مشکلات ناشی از جنگ و بیکاری و جوان بودن جمعیت عربی در مقایسه با وضعیت اقتصادی اعراب منطقه میتواند موجب احیای گرایشهای قومی در منطقه باشد.
از نظر تاریخی غیر از غائله شیخ خزعل (متأثر از ناسیونالیسم عربی با تحریک انگلستان)، پدیده خاص و مهمی در این قوم دیده نمیشود و شاهد احیای هویت ملی و مذهبی واحد و عدم فعالیت گسست عرب - فارس هستیم، به ویژه که آرمانهای شیعی و ملی جمهوری اسلامی بسیاری از شعارهای ناسیونالیستی را خنثی میکند.۱۷
ـ قوم ترکمن
ترکمانان در شمال شرق کشور (عمدتاً استان گلستان) و در همجواری جمهوری ترکمنستان ساکنند. در گذشته معارضه بین ترکمنها و دولت مرکزی از جمله معضلات بوده است، زیرا آنان با مقولات نوین مثل ملیت آشنایی نداشته و خواهان نوعی حیات مستقل بودهاند که حتی در سال ۱۸۸۱ میلادی حکام ایران طی قراردادی به نام «آخال»، بخشی از این مناطق را به روس میدهند و با خوشحالی هیچ گونه ادعای حقوقی را مطرح نمیسازند!
این قوم ناسیونالیسم ترکمن را مطرح نکرده، لکن شورشهای مستمری علیه دولت مرکزی از جمله موارد ذیل داشته است:
۱) همدستی با مخالفان مشروطه جهت سرکوب مشروطهخواهان؛
۲) تأسیس شورای ده نفری در سال ۱۳۰۳ و فعالیت آشکار در مخالفت با حکومت مرکزی؛
۳) همکاری ترکمنهای ایران و ترکمنهای جمهوری و ترکمنستان و تشدید برخورد با دولت مرکزی؛
۴) سوء استفاده از فضای بعد از انقلاب اسلامی و ظهور جنبش موسوم به خلق ترکمن که موجب درگیریهایی به ویژه در شهر گنبد کاووس در سال ۱۳۵۸ شد.۱۸
۵) وضع اقوام در ایران
بررسی پیشینه تاریخی اقوام در ایران نشان میدهد که گروههای قومی از قوانین تبعیضآمیز به ویژه در مورد زبان، مذهب و حقوق مدنی آزرده بودند. در انقلاب مشروطه حقوق این گروهها در نظر گرفته نشد و در زمان پهلوی نیز نشر و توزیع روزنامهها، مجلات و کتب زبانهای قومی به شدت منع شده و حتی درج اسم مغازهها و بنگاههای تجاری به زبان قومی ممنوع بود و پلیس در بعضی مناطق قومی حتی رفت و آمد اهالی را کنترل میکرد. تبعیض در اختصاص وام بانکها و ایجاد صنایع بین مناطق فارسنشین و مرکزی به نسبت مناطق قومی مشهود بود. مردم استانهای فارسنشین ۸۰ درصد شهرنشین شدهاند، در حالی که مناطق مرزی مثل ایلام، کردستان و سیستان و بلوچستان حدود ۲۰ درصد شهرنشین هستند.
استانهای مرکزی و ترکزبان دارای رفاه هستند، اما کردستان و بلوچستان محرومند.
- عمدتاً جنبشهای قومی ترک و کرد با تکیه بر حمایت شوروی و جنبشهای عرب و بلوچ با حمایت بریتانیا شکل میگرفتهاند.
میزان ادغام جمعیتهای قومی در بطن جامعه ایرانی نسبتاً پایین است؛ برای مثال کردها با حداقل ادغام از بالاترین میزان همبستگی و قویترین سازمان سیاسی برخوردارند، در حالی که آذریها به میزان قابل ملاحظهای در جامعه ایران ادغام شدهاند.
- همزمانی جنبشهای قومی با تحولات مهم چون انقلاب مشروطه، جنگ جهانی اول (۱۹ - ۱۹۱۴)، جنگ جهانی دوم، جنبشهای ناسیونالیست - دمکراتیک حزب توده و مصدق (۵۳ - ۱۹۴۱)، قیام اسلامی امام خمینی (۱۹۶۳)، انقلاب اسلامی ایران و جنگ تحمیلی قابل توجه است.
▪ شکافهای اساسی قومی در عصر پهلوی
نوگرایی در ایران از عصر قاجار آغاز شد و در عصر انقلاب مشروطه و به ویژه در زمان حکومت پهلوی آهنگ آن شدت بیشتری یافت. نوگرایی در زمان رضاخان بر سه اصل مبتنی بود: سکولاریسم، توسعه صنعتی در مرکز و وابستگی به بیگانگان. این اصول موجب شکافهای اساسی در ایران گردید. روحانیت و جناح مذهبی در مقابل اقدامات رضاخانی که موجب تهدید ارزشهای دینی و تعرض به حریم شرع مقدس شد به ستیزه برخاست؛ صنعتی کردن کشور هم که اساساً در پایتخت و مراکز استانها صورت پذیرفت موجب نابرابریهای اقتصادی و تبعیض نژادی و قومی گردید و منشأ تحرکات سیاسی فراوان و متعددی گردید و ایران شاهد تکوین و بروز قیامهای قومی و نژادی متعددی شد. وابستگی به بیگانگان نیز موجب شکاف اقشار مختلف گردید که اعتقاد به هویت ملی داشتند.
خواستههای گروههای اجتماعی بسیج شده که بیشتر رنگ و صبغه مذهبی داشت قابل مذاکره و گفت و گو نبودند، زیرا هیچ گروهی حاضر به مذاکره درباره هویت خود نیست، فلذا راهحلهای سیاسی به بنبست رسید و این شکافها به خشونت کشیده شد.۱۹
۶) پتانسیل تهدید اقوام علیه امنیت ملی کشور
▪ مرزنشینی
موقعیت جغرافیایی اقوام معادله امنیت ملی را پیچیدهتر کرده است. اقوام مختلف و اقلیتهای مذهبی در حساسترین حوزههای راهبردی کشور و جدارههای مرزی اسکان یافتهاند که عقبه آنان در ورای مرزها و بیرون از حوزه نفوذ و اثرگذاری حاکمیت ملی قرار دارد. متأسفانه شیب برخی از این حوزهها به خارج از کشور است و از ابعاد ذیل موجب تهدید و آسیبشناسانه تلقی میشوند:
۱) به لحاظ ارتباط و پیوند حوزهها به خارج از مرزها، هر گونه چالش و بحران بیرونی نیز به سادگی به داخل مرزها سرایت میکند؛
۲) امکان نظارت و تعهد حاکمیت ملی بر حوزهها به شدت تقلیل مییابد؛
۳) دولت جمهوری اسلامی ایران را به صورت بالقوه با پدیده ایرردنتیسم (جنبش استقلالطلبانهای که خواستار الحاق به نیمه جدا شده خویش در آن سوی مرز است) مواجه خواهد ساخت.۲۰
▪ استقرار اقوام مشابه در مناطق همجوار کشورهای همسایه
امروزه بخشی از اقوام ترک، کرد، بلوچ و عرب در ایران و بخشی از آنها در مناطق همجوار دیگر کشورها ساکن هستند. هر چند وجود این اقوام در همسایگی ایران میتواند موجب نفوذ فرهنگی ایران شود، اما به صورت معکوس موجب دخالت بیگانگان در امور داخلی ایران شده است و معمولاً افکار ناسیونالیستی و تجزیهطلبی از همین مناطق وارد میشود، برای مثال میتوان به مقر گروههای تجزیهطلب کرد مثل حزب منحله دمکرات در مناطق کردنشین شمال عراق، جنبش ملی بلوچستان ایران موسوم به جمبا در بلوچستان، پاکستان، جنبش خلق عرب در عراق و پان ترکیستها در جمهوری آذربایجان و ترکیه اشاره کرد.۲۱
وجود کانونهای فعال بحرانهای قومی و مذهبی در جدارههای همسایگان ایران مثل هندوستان، گرجستان، روسیه، لبنان، فلسطین اشغالی و دیگر نقاط خاورمیانه ممکن است کل منطقه را در شعلههای آتش فتنه غوطهور ساخته و به سرعت با بحرانهای واگرایی قومی، مذهبی مواجه سازد.۲۲
▪ دخالت بیگانگان
مسئله تکثر قومی و مذهبی کشور زمانی که با اهداف و مطامع استعماری بیگانه و دشمنان همراه شود از اهمیت و حساسیت فوق العادهای برخوردار میشود و تنوع و ناهمگونی فرقهها و اقلیتهای قومی و مذهبی از مهمترین ابزار آنها محسوب میشود. با نگاهی به حوادث و رخدادهای تاریخ معاصر کشور، ردپای نفوذ و مداخله بیگانگان را در آشوبهای قومی مشاهده میکنیم.۲۳
▪ موازی بودن شکاف قومی با شکافهای مذهبی و زبانی (شکاف متراکم)
شکافها و تعارض گروههای متنوع نقش مهمی در میزان ثبات با ایجاد بینظمی و ناامنی کشور دارد. این شکافها و تعارضات ممکن است متقاطع یا موازی، فعال یا غیر فعال، واحد یا متعدد باشند. تعداد گروهها، موازی بودن آنها و فعال شدن شکافها موجب اختلاف با سایر مناطق و دولت مرکزی و در نتیجه بیثباتی و ناامنی میگردد که در ایران قابل مشاهده است، زیرا در اغلب مناطق قومینشین کشور، تضاد قومی و نژادی با تضاد زبانی و تفاوت مذهبی همراه است، بالطبع اگر این تضادها فعال شود و شکافها عمیق گردد موجب ناامنی خواهد گردید.۲۴
۷) جامعه مدنی و گروههای قومی در ایران (قبل و پس از انقلاب اسلامی)
قبل از استقرار دولت مدرن در ایران، تمایز دولت از اقوام آسان نبود، زیرا سران اقوام و قبایل در ساختار دولت حضور داشتند و دولت و اقوام ایرانی به یکدیگر وابسته بودند و نظام واحدی را تشکیل میدادند که هویت ایرانی بود. دولت برای بسیج سپاه و اخذ مالیات و عوارض و تأمین امنیت مرزها متکی به گروههای قومی بود و گروههای قومی نیز در قدرت دولتی سهیم بودند و از آن منتفع میشدند و اگر تعادل میان آن دو به هم میخورد مجدداً این تعادل برقرار میشد. اقوام فارس، ترک، کرد و لر و... به یگانگی تاریخی پاس و ماد و به اسطوره مشترک قوم آریا میرسد. اختلاف لهجه و گویشهای زبانی نیز حاکی از آن اصل مشترک است. همراهی اقوام بختیاری در دوران مشروطه به اشتراک عقیده با ایرانیان شیعه و تأکید کردها بر اصالت ایرانی خود و همراهی ایلات قشقایی در جریان ملی شدن صنعت نفت حاکی از این وحدت ایران است.
پس از انقلاب اسلامی ایران فعالیت گروههای مخالف و تجزیه طلب در مناطق قومینشین بحرانهایی آفرید، لکن در جریان جنگ تحمیلی با رهبری امام خمینی (قدس سره) موجب همراهی اقوام برای دفاع از ایران گردید. در دوران بازسازی سعی در محرومیتزدایی و فعالیتهای عمرانی و گسترش زیربناهای اقتصادی شد و پس از آن جامعه مدنی شکل گرفت.
با مطالعه قانون اساسی میتوان زیربناهای حقوق شهروندی را در اصول مختلف به شرح ذیل یافت:
- حق مشارکت در امور سیاسی در اصل هفتم.
- برخورداری از حقوق مساوی در اصل نوزدهم که با صراحت میگوید مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ و نژاد و زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود.
- برابری همگان در مقابل قانون در اصل بیستم.
- مصونیت جان و مال همگان در اصل بیست و پنجم.
- ممنوعیت تفتیش عقاید مردم در اصل بیست و سوم.
- برخورداری همگان از امنیت فکری در اصل بیست و پنجم.
- حق ابراز عقیده به طرز عمومی در اصول بیست و چهارم و بیست و هفتم.
- آموزش و پرورش رایگان برای همه در اصل سیام.
- برخورداری همگان از مسکن مناسب با نیاز در اصل سی و یکم.
- برخورداری عموم مردم از امنیت قضایی و حقوقی در اصل سی و دوم.
- ابزارهای جامعه مدنی یا نهادهای میانجی دولت و مردم در اصل ششم و بیست و ششم آمده است که احزاب و جمعیتها، انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته شده آزادند، مشروط بر این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند.
- شوراها که در اصول هفتم و صدم تا یکصد و ششم آمده است و از ارکان تصمیمگیری و اداره امور کشور شمرده شده است.
- به رسمیت شناختن زبانهای محلی اقوام ایرانی در کنار زبان ملی یعنی فارسی در اصل پانزدهم.
- لزوم رعایت حقوق ایرانیان غیر مسلمان در اصول سیزدهم و چهاردهم.
- آزادی فعالیت مطبوعات در اصل بیست و چهارم.
- حق تشکیل اجتماعات و راهپیماییها در اصل بیست و هفتم.
لذا میتوان گفت آحاد ملت و کلیه شهروندان ایرانی منهای تمایزات قومی و مذهبی صاحب حق هستند.۲۵
● قومیت در سند چشمانداز بیست ساله
یکی از الزامات توسعه در جمهوری اسلامی ایران برای تحقق سند چشمانداز بیست ساله تکیه بر همبستگی ملی و مشارکت عمومی و یافتن راهکارهای مناسب برای همگرایی قومیتها، مذاهب، اقلیتها و گروههای مختلف و هوشیاری لازم به تحریکات سازمان یافته دشمن و دسیسهها و نقشههای آنها در جهت ایجاد تنش و بحران است.۲۶
۸) راهبردهای مناسب برای انسجام اجتماعی و جلوگیری از فعالیت گرایشهای قومی
۱) ارائه طرح مفهوم شهروندی به جای ما - دیگری - قومیت و...
۲) توسعه نهادهای مشارکتی و گشودن باب مذاکره.
۳) پرهیز از سرکوب و تبدیل نقش سرکوبگرانه دولت به رأفت و رحمت.
۴) جلوگیری از بسط محرومیت (در پستهای سیاسی، حمایتهای اقتصادی و...).
۵) نفی الگوی دولت معیوب و رسیدگی به همه کشور.
۶) خشکاندن فضای ذهنی محرومیت و محرومیتزدایی.
۷) جامعهپذیری سیاسی کارآمد و هدایت نهادهایی چون خانواده و مدرسه برای آموزش نسل جدید و رفع شکاف.
۸) عدم تحقیر در عرصه هنر و ادبیات و...
۹) نفی صلح منفی (عاجز بودن افراد در مقابل یک کانون سیاسی مقتدر) و ایجاد صلح مثبت در برقراری نظام عادلانه و کسب رضایت افراد و پرهیز از خشونت.۲۷
۹) مهمترین تهدیدات، آسیبها و فرصتها در حوزه پاره فرهنگهای قومی و مذهبی برای امنیت سیاسی و فرهنگی ایران
با توجه به آنچه تا کنون بیان شد، چند نمونه از خرده فرهنگها را در جدول ذیل از جهت فرصت، تهدید و آسیب ارائه میکنیم.
● نوع پاره فرهنگ نوع تأثیر دلایل
زبان قومی فرصت زبان قومی موجب وحدت قومی میگردد - احیای اثار گذشته - همزبانی با قوم مشابه در کشور همسایه - بیان فرهنگ ملی با زبان قومی
تهدید موجب تجزیه وحدت ملی و زبان رسمی فارسی میگردد - همزبانی با قوم مشابه در کشور همسایه و گرایش به آنان - حمایت خارجی از آنان - محور تحریک و جنبش قومی مانند طرح آذربایجان بزرگ (ایران و آذربایجان) یا کردستان بزرگ (عراق و ترکیه و ایران) میشود.
آسیب تداخل با لغات خارجی - احساس بیگانگی با زبان رسمی فارس.
لباس محلی فرصت تنوع لباس و رنگ مناسب محیط جغرافیایی و آب و هوا (اعراب - ترکمنها - کردها - بلوچها و...) احیای آثار گذشته - تشابه قومی با قوم مشابه در کشور همسایه - بازشناسی اقوام از یکدیگر.
تهدید موجب تجزیه وحدت ملی میگردد - لباس ملی چادر و کت و شلوار ایرانی به رسمیت شناخته نمیشود.
● آسیب احساس غربت در جمع فارس
اقتصاد محلی فرصت رشد اقتصادی رافع معضلات قومی و کاهش تنشهای قومی میگردد - موجب مدل و الگو شدن برای قوم مشابه در کشور همجوار میگردد - بالا رفتن رشد اقتصاد ملی و سرانه - کاهش تبعیض - گسترش عدالت.
تهدید موجب احساس استقلال و تحریک حس ناسیونالیستی برای خودمختاری و استقلال میگردد، مانند خواسته عربهای خوزستان در خصوص اختصاص درآمد نفت به استان.
آسیب در صورت وابستگی اقتصاد ملی یا مرکز به اقتصاد محلی ممکن است با ایجاد تنش معضلات ملی ایجاد کند.
ادیان و مذاهب مختلف فرصت وجود اقلیت دینی و مذهبی و رفتار مسالمتآمیز حکومت با آنان الگو برای سایر کشورها میشود - میتوانیم نمایندگانی از اقلیتهای دینی و مذهبی در مجامع عمومی آنان داشته باشیم.
تهدید موجب نفوذ بیگانگان و حمایت مالی از اقلیتها میشود - عدم به کارگیری اقلیتها در قدرت - اتهام حقوق بشر به مرکز به عنوان تفتیش عقاید و دخالت خارجی.
آسیب تلقی دوگانگی دینی و مذهبی - تحریک بیگانگان - عدم همدلی - تفاوت مراسم و مناسبتها.
● علم و دانش
و آگاهی فرصت موجب خودآگاهی و بیداری قوم و تربیت نخبگان میگردد - اداره امور قوم به دست نخبگان و رفع عقبماندگیها.
تهدید وجود نخبگان و آگاهی عمومی طرح خواستهها و خواستار شرکت در قدرت میگردد - طرح مطالبات عقب افتاده که در توان حکومت ملی و مرکزی نیست - طرح مطالبات تاریخی.
آسیب تشکیل اجتماعات و راهپیمایی و تولید و انتشار مطالب ضد وحدت ملی.
ازدواج قومی فرصت عدم تداخل اقوام دینی و زبانی - تخلیه احساسات قومی.
تهدید چون اقوام به محدودیت جمعیتی مقید نیستند تکثیر جمعیت آنان موجب تغییر ساختار قومی استانی میشود.
آسیب ادامه سنتهای غلط - ایجاد معضلات برای کشور.
نویسنده: علیرضا اسلامی
پینوشتها
۱. دانشجوی دکتری امنیت ملی دانشگاه عالی دفاع ملی.
۲. اصغر افتخاری، «طرفیت طبیعی امنیت»، فصلنامه مطالعات راهبردی، پیش شماره، دوم (۱۳۷۷).
۳. حسین عصاریاننژاد، «امنیت و قومیت در جمهوری اسلامی ایران»، ماهنامه دانشگاه عالی دفاع ملی، ش ۴۸ و ۴۹ (۱۳۸۳).
۴. اصغر افتخاری، پیشین.
۵. حجتاللَّه ایوبی، «شکافهای قومی و خشونت در پیکارهای سیاسی»، فصلنامه مطالعات راهبردی، پیش شماره اول (۱۳۷۷).
۶. میرقاسم بنیهاشمی، «چشمانداز آتی ناسیونالیسم قومی در آذربایجان ایران»، فصلنامه مطالعات راهبردی، ش ۱۶، (۱۳۸۱).
۷. حسین عصاریاننژاد، پیشین.
۸. همان.
۹. همان.
۱۰. همان.
۱۱. اصغر افتخاری، پیشین.
۱۲. همان.
۱۳. همان.
۱۴. روح اللَّه بهرامی، «سیاست قومی پهلوی اول در قبال قوم لر»، فصلنامه مطالعات راهبردی، پیش شماره، اول (۱۳۷۷).
۱۵. اصغر افتخاری، پیشین.
۱۶. همان، جهت مطالعه بیشتر، ر.ک: نور اللَّه قیصری، «قومیت عرب و هویت ملی در جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه مطالعات راهبردی، پیش شماره اول (۱۳۷۷).
۱۷. اصغر افتخاری، پیشین.
۱۸. حجت اللَّه ایوبی، پیشین.
۱۹. حسین عصاریاننژاد، پیشین.
۲۰. همان.
۲۱. همان.
۲۲. همان.
۲۳. همان.
۲۴. جعفر حقپناه، «جامعه مدنی و قومیتها در جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه مطالعات راهبردی، پیش شماره دوم (۱۳۷۷).
۲۵. مرتضی خسروی، «الزامات فرهنگ سند چشمانداز ۲۰ ساله»، ماهنامه اطلاعات راهبردی، ش ۳۹.
۲۶. همان.
منبع:فصلنامه علوم سیاسی ، شماره ۳۴
پینوشتها
۱. دانشجوی دکتری امنیت ملی دانشگاه عالی دفاع ملی.
۲. اصغر افتخاری، «طرفیت طبیعی امنیت»، فصلنامه مطالعات راهبردی، پیش شماره، دوم (۱۳۷۷).
۳. حسین عصاریاننژاد، «امنیت و قومیت در جمهوری اسلامی ایران»، ماهنامه دانشگاه عالی دفاع ملی، ش ۴۸ و ۴۹ (۱۳۸۳).
۴. اصغر افتخاری، پیشین.
۵. حجتاللَّه ایوبی، «شکافهای قومی و خشونت در پیکارهای سیاسی»، فصلنامه مطالعات راهبردی، پیش شماره اول (۱۳۷۷).
۶. میرقاسم بنیهاشمی، «چشمانداز آتی ناسیونالیسم قومی در آذربایجان ایران»، فصلنامه مطالعات راهبردی، ش ۱۶، (۱۳۸۱).
۷. حسین عصاریاننژاد، پیشین.
۸. همان.
۹. همان.
۱۰. همان.
۱۱. اصغر افتخاری، پیشین.
۱۲. همان.
۱۳. همان.
۱۴. روح اللَّه بهرامی، «سیاست قومی پهلوی اول در قبال قوم لر»، فصلنامه مطالعات راهبردی، پیش شماره، اول (۱۳۷۷).
۱۵. اصغر افتخاری، پیشین.
۱۶. همان، جهت مطالعه بیشتر، ر.ک: نور اللَّه قیصری، «قومیت عرب و هویت ملی در جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه مطالعات راهبردی، پیش شماره اول (۱۳۷۷).
۱۷. اصغر افتخاری، پیشین.
۱۸. حجت اللَّه ایوبی، پیشین.
۱۹. حسین عصاریاننژاد، پیشین.
۲۰. همان.
۲۱. همان.
۲۲. همان.
۲۳. همان.
۲۴. جعفر حقپناه، «جامعه مدنی و قومیتها در جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه مطالعات راهبردی، پیش شماره دوم (۱۳۷۷).
۲۵. مرتضی خسروی، «الزامات فرهنگ سند چشمانداز ۲۰ ساله»، ماهنامه اطلاعات راهبردی، ش ۳۹.
۲۶. همان.
منبع:فصلنامه علوم سیاسی ، شماره ۳۴
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست