یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


جای خالی روزنامه‌نگاری چند قومی


جای خالی روزنامه‌نگاری چند قومی
من در ایروان در یک هفته اخیر گرجیان گریخته از گرجستانی را دیدم که نمی توانستند لحن بی طرف دولت ارمنستان را در مناقشه گرجستان تحمل کنند و از آن انتقاد می کردند و از آن سو ارمنیانی را دیدم که با وجود مخالفتشان با دولت ارمنستان از رهبری گرجستان برای درگیر شدن با روس ها انتقاد می کردند و به نظر می رسید -در بی اعتمادی آشکار به رسانه های غربی- اخبار انتشار یافته از جانب رسانه های روسیه مبنی بر کشتار مخالفان توسط گرجستان از سوی مردم پذیرفته شده است. در دو سوی اظهار نظرها به خوبی می شد رگه های ملاحظات قومی را دید.
هنوز رسانه ها در قفقاز مبنای تمایز قومی را پذیرفته اند و حتی رسانه های بزرگی مانند «بی بی سی» و «صدای آمریکا» -که در ارمنستان با نام رادیو آزادی شنیده می شود- نتوانسته اند از این فاصله گذاری قومی برگذرند. حالا فکر کنید وقتی یک ایرانی گرجی تبار لحن حمایت از دولت روسیه را می شنود چه واکنشی نشان خواهد داد.
مطالعات نشان داده است که هنوز هم اعتماد به رسانه های قومی در میان یک قوم، یک اصل است و آن ها سکوت رسانه های بزرگ را در برابر مسایل قومی نوعی بی اعتنایی به قومیت خود می دانند. به همین دلیل است که در جهان امروز سازمان دادن رسانه های چند قومی برای مناطق چند قومی مانند قفقاز و برای کشور های چند قومی یک ضرورت است.
روزنامه نگاری قومی (ethnic journalism) و روزنامه نگاری چند قومی(multi ethnic journalism) در روزنامه نگاری امروز دنیا در سال های اخیر اهمیت بیشتری یافته است.
بنا بر آمار حتا در کشوری مانند آمریکا بیش از ۱۰ درصد مردم در خانه به زبانی غیر از انگلیسی صحبت می کنند و در حدود ۲۵ درصد مردم اخبار خود را از رسانه هایی می گیرند که از آن اقلیت های قومی هستند و بیش از ۶۴ میلیون نفر از این رسانه ها استفاده می کنند. راهنمای ملی رسانه های قومی در آمریکا ۲۰۰۰ رسانه نوشتاری و اینترنتی و بنگاه های سخن پراکنی و تلویزیون های از آن اقلیت ها را در فهرست آورده است.
«انجمن روزنامه نگاران حرفه ای» به طور پیوسته روزنامه نگاران را درباره مخاطبان خود دراقلیت های قومی و ملاحظاتی که در کار با آنان و در مناطق که زندگی می کنند باید مورد نظر داشت – مانند به کار بردن زبان اطلاعاتی به جای زبان تحریک کننده و ارزیابی مخاطب از چگونگی توصیفات کلامی و تصویری روزنامه نگاران- مورد حمایت اطلاعاتی قرار می دهد.
در آوریل گذشته موسسه «رسانه آمریکای جدید» گروهی از روزنامه نگاران و سردبیران رسانه هایی قومی را گردآورد تا تجارب خود را بازگو کنند.
افزون بر اهمیت ملی، رسانه های قومی در سال های اخیر اهمیت بین المللی بیشتری پیداکرده اند و این پیش فرض ساده انگارانه را که جهانی شدن به معنای از بین رفتن رسانه های کوچک و بومی و قومی در رسانه های بزرگ و بین المللی است باطل کرده است. به تعبیر دیگر رسانه های قومی دیگر تنها اهمیت ملی ندارند. نباید آن ها را به مثابه حاشیه ای از جریان اصلی رسانه ای در سطح ملی به حساب آورد بلکه باید به اهمیت بین المللی رسانه های قومی توجه کرد. اگرچه بنا بر نتیجه مطالعات «سابروی- ولز» (۱۹۸۴) روزنامه نگاری قومی دو روند را به موازات یکدیگر دنبال می کند و به همراه افزایش همبستگی قومی و همگرایی فرهنگی در سطح درون قومی به تشدید فرایند شبیه سازی با جریان اصلی رسانه ای می انجامد که نتیجه تعامل روزنامه نگاری قومی با جریان اصلی روزنامه نگاری در سطح ملی و بین المللی است.
مرکز مطالعاتی «جنگ و صلح و رسانه های خبری» دانشگاه نیویورک در گزارشی که منتشر ساخته است بر روی مواردی مانند حضور روزنامه نگاران قومی در اتاق خبر رسانه های غیر قومی و به ویژه رسانه های بزرگ برای حضور در بحث های مربوط به اتاق خبر و میزگردهای خبری –حضور حداقل یک هفته ای نمایندگان رسانه های قومی در رسانه های غیر قومی به منظور آشنا شدن با تفاوت نگاه های یکدیگر و به ویژه تشکیل «باشگاه روزنامه نگاری چند قومی» به مثابه راه حلی برای نزدیکی روزنامه نگاران از فرهنگ ها و قومیت های مختلف و بحث کردن درباره اموری که به همه اقوام مربوط می شود- تاکید کرده است.
همه این ملاحظات برای آن است تا از تبدیل شدن یک رسانه قومی به عاملی برای تنش اجتماعی و قومی پرهیز شود. یکی از دوستان صاحب نظر من پس از آن که این یادداشت را پیش از انتشار برای نقد به او سپردم ماجرای نقش رادیوی یک قوم «توتسی» را در به راه انداختن ماجرای کشتار قومی در رواندا یاد آوری کرد. از این رو من بر رسانه چند قومی که نمادی از همدلی و مفاهمه است بیش از رسانه های قومی تاکید می کنم. یکی از ویژگی های رسانه چند قومی آن است که بر پراکندگی زبانی غلبه می کند و با واقعیت رسانه های بزرگ که تنها می توانند زبان های محدودی را پوشش دهند سازگارتر است. اقدامی که تنها در چارچوب یک سیاست قومی سنجیده امکان پذیر است.
روزنامه نگاری چند قومی تاکنون در ایران تجربه نشده است و روزنامه نگاری قومی هم همواره با مشکل به رسمیت شناخته نشدن و کنترل فلج کننده ناشی از نگرانی های امنیتی رو به رو بوده است. در تشکیلات دولتی ناظر بر مطبوعات از به رسمیت شناختن واژه مطبوعات قومی یا به نام اقوامی مانند «کرد» و «بلوچ» یا «ترکمن» خودداری می شود و به طور رسمی به آنان مطبوعات محلی گفته می شود تا تاکیدی باشد بر عدم حق استفاده از زبان قومی که برخلاف قانون اساسی و در عمل به آنان تحمیل می شود.
تنها استثنا در این میان نشریه مربوط به ارمنیان است که به دلیل سابقه طولانی نشریه «آلیک» و به عنوان نشریات اقلیت های مذهبی پذیرفته شده است.
به رسمیت شناخته نشدن روزنامه نگاری قومی از سوی روند سانسور در دراز مدت به بی توجهی شدید جریان اصلی مطبوعات و مطبوعات بزرگ تهران و شهرهای بزرگ به روزنامه نگاری قومی و مسایل مربوط به اقوام مختلف ایرانی انجامیده است. در حال حاضر حتی از پوشش اخبار قومی نیز در قالب اخبار قومی خودداری می شود و زیر بخش اخبار شهرستان ها و با حذف نشانه های تعلق قومی انجام می گیرد.
این امر همواره به انتقاد روزنامه نگاران قومی از جریان اصلی روزنامه نگاری در ایران انجامیده و آن ها را به دنبال کردن کار در نشریات کوچک محلی –و در سال های اخیر از طریق وبلاگ ها- محدود ساخته است. شاید به دلیل همین فضای بی اعتنایی در مرکز باشد که روزنامه نگاری قومی در ایران در با توجه به زمینه های تنش اجتماعی و خواست های بومی گرایانه به سرعت لحنی گلایه آمیز می گیرد و در دستور کار دستگاه های امنیتی قرار می گیرد.
برخوردهای قوه قضاییه با روزنامه نگاران قومی نظیر آنچه به صدور حکم «یوسف عزیزی بنی طرف» روزنامه نگار ایرانی برجسته عرب تبار و شرایط ترس و بحرانی که به صدور حکم اعدام برای «یعقوب مهر نهاد» انجامید، نشانه هایی از نادیده گرفتن ضرورت روزنامه نگاری چند قومی در ایران است. فضای محدودی که به سرعت به رادیکالیزه شدن همه چیز کمک می کند بی آن که حتی خود روزنامه نگاران بتوانند مانع آن شوند.
علی اصغر رمضان پور
منبع : مدیا نیوز


همچنین مشاهده کنید