شنبه, ۲۱ مهر, ۱۴۰۳ / 12 October, 2024
مجله ویستا

دانشگاه؛ کلید توسعه در آفریقا


دانشگاه؛ کلید توسعه در آفریقا
دانشگاههای نیجریه، زیمبابوه، ساحل عاج و کنیا خراب شده اند. در دهه های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ که کشورهای آفریقایی فقیرتر شدند، بودجه کمتری را صرف آموزش کردند. زمامداران آفریقا که نسبت به نهادهایی که شمار کثیر جوانان مستعد را برای دانش آموزی و مباحثه گردهم می آورد، بدبین هستند، علاقه چندانی به دانشگاهها نداشتند همان طور که زمامداران ثروتمند پولهای دزدی را به جای سرمایه گذاری در اقتصاد ملی به حسابهای بانکی در سوییس و انگلیس می فرستادند، آنان بچه های خود را به جای دانشگاههای داخلی به دانشگاههای انگلیس، فرانسه و آمریکا می فرستادند. مثلاً در مقطعی ۲۰ درصد بودجه آموزش در آنگولا صرف بورس خارج از کشوری می شد که عمدتاً نصیب فرزندان نخبگان حاکم و دوستان آنان می شد، در حالی که دانشگاههای داخلی بی توجه مانده و از بین می رفتند.
تغییر شیوه پرداخت کمک به وخامت اوضاع کمک کرده است. زمانی اهدا کنندگان کمک از پرداخت کمک به آموزش عالی خرسند بودند. آنگاه یک دهه گذشته، رفع فقر به تنها هدف کمک خارجی تبدیل شد. سپس برنامه توسعه هزاره سازمان ملل فقط آموزش ابتدایی برای همگان را در نظر گرفت. در نتیجه تمام منابع مالی صرف آموزش ابتدایی شد. به نظر می رسید کسی نمی داند در حالی که جایی برای آموزش معلمان دبستان وجود ندارد، چگونه می توان معلم تربیت کرد.
بیشتر مغزهای بزرگ آفریقا راهی دانشگاههای آمریکا شده اند. استادان دانشگاه احمد و بلو در نیجریه معتقدند دو سوم استادان برجسته از کشور رفته اند و کسانی که مانده اند، می کوشند با کمتر از ۱۰۰ دلار در ماه زندگی کنند. استادی در یک دانشگاه کنیایی می گوید وی وارد ساختمان دانشگاه نمی شود چون اصلاً میز و صندلی وجود ندارد. در کتابخانه هم اثری از کتاب نیست. وی کتابی را با پول خود می خرد، با پول خود از آن فتوکپی تهیه می کند و اعلام می کند فلان روز در فلان قسمت حیاط خواهد بود. در آن روز زیر درخت می نشیند و به هر کسی که برسد، درس می دهد. وی اسامی آنان را یاد می گیرد اما نمی داند کدام در دانشگاه ثبت نام کرده اند.
عطش آموزش در آفریقا تعجب هر دیدارکننده ای را برمی انگیزد. بچه ها مجبورند چندین کیلومتر را برای رسیدن به مدرسه بروند و برگردند. در کلاسهای شلوغ و روی هر ذره ممکن از نیمکت می نشینند و با دقت به هر واژه ای که از دهان معلم بیرون می آید، توجه می کنند. اما احتمالاً در طول روز غذای کافی نمی خورند. مشکلات انضباطی فقط زمانی پیش می آید که معلم واجد شرایط نباشد.
در برخی نقاط آفریقا ، دانشگاههای خصوصی برای پرکردن خلاء تأسیس شده است. دو شهر مبوجی مایی در جمهوری دموکراتیک کنگو در اوج جنگ دانشگاهی تأسیس شد که رئیس آن را یک اسقف برعهده داشت و بودجه آن را یک شرکت معدن کاوی الماس تأسیس می کرد. در سومالی نیز و با پایان جنگ داخلی، یک دانشگاه دیگر تأسیس شد. در آفریقای جنوبی، مؤسسه ای برای اشاعه ریاضیات و علوم در سراسر این قاره ایجاد شده است. گفته می شود در نیجریه بیش از ۱۰ دانشگاه خصوصی وجود دارد. اوگاندا دو دانشگاه خصوصی دارد.
کمک دهندگان تدریجاً متوجه شده اند اگر آموزش کلید توسعه باشد، باید به دانشگاههای آفریقا کمک کرد. پارسال یک نهاد تحقیقاتی خواستار اختصاص ۵۰۰ میلیون دلار در سال به آنها شد. اما باید در برابر وسوسه شتاب در بازسازی دانشگاه غربی سنتی در آفریقا مقاومت شود. در گذشته، برنامه درسی این دانشگاهها براساس دانشگاههای انگلیس و فرانسه بود و فارغ التحصیلان آنها عمدتاً کارمند می شدند. بسیاری معتقدند درسهای روزگار سختی را نباید فراموش کرد. به اعتقاد آنان، دانشگاهها باید پاسخگویی بیشتری به نیازهای پولی داشته و از فرهنگ محلی تبعیت کنند. به عبارت دیگر دانشگاه در آفریقا باید از نو تعریف شود. آفریقا به آکسفورد و هاروارد نیاز ندارد، بلکه به نهادهایی نیاز دارد که درباره مشکلات آن بیاندیشند. آفریقا باید به تبدیل دانشگاه به نهاد توسعه توجه کند.
کارگران مهاجر خارجی هر ساله حدود ۱۶۷ میلیارد دلار به کشورهای در حال توسعه خود می فرستند که بسیار بیش از کمک خارجی کشورهای ثروتمند است. اما سهم کشورهای مرکزی آفریقا فقط ۸ میلیارد دلار است، یعنی حدود یک سوم مبلغی که به صورت کمک دریافت می کند. این رقم به علاوه حدود یک سوم مبلغی است که برآورد می شود آفریقایی های ثروتمند به حسابهای بانکی خود در کشورهای ثروتمند می فرستند.
منبع : روزنامه جوان