یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


داستان‌ کوتاهی‌ به‌ محتوای‌ یک‌ رمان‌


داستان‌ کوتاهی‌ به‌ محتوای‌ یک‌ رمان‌
چخوف‌ اولین‌ كارهایش‌ را در پترزبورگ‌ به‌ مجله‌ «اسكولكی‌» سپرد. سردبیر مجله‌ فردی‌ به‌ نام‌ نیكلای‌ لیكین‌ بود. در دهه‌ ۱۸۶۰ وقتی‌ كه‌ چخوف‌ جوان‌تر بود داستان‌های‌ خود را كه‌ بیشتر درباره‌ زندگی‌ طبقات‌ متوسط‌ شهری‌ و بازرگانان‌ بود به‌ مجله‌های‌ سورمینك‌ و اسكیرا می‌داد. چون‌ خود در خانواده‌یی‌ كاسب‌ به‌ دنیا آمده‌ بود و مشخصا نیز كار فروش‌ را كه‌ گاه‌ به‌ عهده‌ داشت‌، براحتی‌ می‌توانست‌ تصویری‌ عریان‌ از این‌ طبقه‌ را ترسیم‌ كند. چخوف‌ با نویسندگانی‌ چون‌ نكراسوف‌، پومیالفسكی‌ ، رشتینیكوف‌ و گلب‌ اوسپنسكی‌ آشنایی‌ داشت‌. كم‌كم‌ دوران‌ توفانی‌ دهه‌ ۱۸۶۰ را غبار فراموشی‌ فرا می‌گرفت‌. در دهه‌ ۱۸۸۰ لیكین‌ با كامروایی‌ مجله‌ پرتیراژ اسكولكی‌ را اداره‌ می‌كرد. لیكین‌ چه‌ در امور شخصی‌ و چه‌ در حرفه‌ روزنامه‌نگاری‌ مردی‌ كاردان‌، زرنگ‌ و تا حدی‌ خسیس‌ بود. چون‌ آوازه‌ شهرت‌ چخوف‌، دانشجویی‌ جوان‌، پرتحرك‌ و بذله‌گو به‌ گوش‌ لیكین‌ رسید، كوشید به‌ منظور تامین‌ منافع‌ شخصی‌، همكاری‌ این‌ نویسنده‌ را جلب‌ كند. همیشه‌ مراقب‌ بود تا همه‌ كارهای‌ چخوف‌، این‌ نویسنده‌ پربار را در مجله‌ خود چاپ‌ كند و نگذارد رقبا گوی‌ سبقت‌ را بربایند. لیكین‌ دستمزد زیادی‌ به‌ چخوف‌ نمی‌داد، اما بموقع‌ اندكی‌ بر دستمزد او می‌افزود تا «آنتوشا چخونتی‌» را بطور كامل‌ در اختیار داشته‌ باشد.
چخوف‌ آموخت‌ كه‌ در فضای‌ تنگ‌ داستان‌ كوتاه‌ همه‌ ابعاد زندگی‌ انسان‌ را كه‌ از جویبار زندگی‌ فردی‌اش‌ می‌جوشید منعكس‌ كند. داستانهای‌ كوتاه‌ او با داستان‌های‌ بلند حماسی‌ كوس‌ برابری‌ می‌زد. چخوف‌ خالق‌ نوعی‌ داستان‌ كوتاه‌ در ادبیات‌ شد كه‌ محتوا و اثربخشی‌ داستان‌ بلند و رمان‌ را داشت‌. حذف‌ كردن‌ و پاك‌ كردن‌ یا طردكردن‌ بخشی‌ از داستان‌ كه‌ زمانی‌ كاری‌ عبث‌ و مایوس‌كننده‌ بود، اكنون‌ به‌ نوعی‌ كار موجز و صیقل‌ یافته‌ ادبی‌ تبدیل‌ شد. همه‌ نام‌ها، گفت‌وگوها و یادداشت‌های‌ او از هنر ایجاز برخوردار بود. «ایجاز روی‌ دیگر سكه‌ استعداد نویسندگی‌ است‌»، «خوب‌ نوشتن‌ از موجز نوشتن‌ جدا نیست‌» ایجاز و كوتاه‌نویسی‌ محور هنر داستان‌پردازی‌ چخوف‌ بود كه‌ به‌ وضوح‌ در آثار هنری‌ وی‌ مشاهده‌ می‌شود.
دوران‌ اولیه‌ تكامل‌ خلاقیت‌ چخوف‌ از سه‌ مرحله‌ مشخص تشكیل‌ شده‌ است‌. نمایشنامه‌ها و داستان‌های‌ طنزآمیز او سه‌ دوره‌ تخیلی‌، شكوفایی‌ و عاطفی‌ را طی‌ نمود. طنز او در محدوده‌یی‌ مشخا و معین‌ گسترش‌ می‌یافت‌ از میانه‌ دهه‌ ۱۸۸۰ به‌ بعد دیگر وجه‌ غالب‌ داستان‌های‌ چخوف‌ را طنز تشكیل‌ نمی‌داد. وی‌ دگرگونی‌ ژرفی‌ در آفرینش‌ شكل‌ و محتوای‌ داستان‌هایش‌ به‌ وجود آورد و به‌ ارایه‌ تصویر پررنگ‌ از واقعیات‌ زندگی‌ روسی‌ پرداخت‌. همراه‌ با عناصر تراژیك‌، درام‌ و احساسات‌ لطیف‌ شاعرانه‌، چاشنی‌ طنز در لابه‌لای‌ همه‌ داستان‌های‌ این‌ دوره‌ او به‌ شكلی‌ ملموس‌ دیده‌ می‌شود.
«نامه‌یی‌ از جناب‌ ارباب‌» اولین‌ داستان‌ این‌ دوره‌، پر از هجو و كنایه‌ بود. در همان‌ سال‌ ۱۸۸۰ داستان‌ «سیب‌» با نام‌ مستعار چخونتی‌ در مجله‌ بی‌مایه‌ «استركوزا» به‌ چاپ‌ رسید. حس‌ انسانی‌ نویسنده‌ جوان‌ در خلال‌ داستان‌ به‌ روشنی‌ بازگو می‌شود. چخونتی‌ با نفرت‌ و بیزاری‌ برده‌داری‌ را به‌ سخره‌ می‌گیرد. در داستان‌ «سیب‌» كوشش‌ شده‌ تا ترس‌ و دلهره‌ به‌ جامانده‌ از فئودالیسم‌ بازگو شود، نویسنده‌ داستان‌ را با جمله‌یی‌ خشمگین‌ خطاب‌ به‌ تریفون‌ سمینویچ‌ اینگونه‌ شروع‌ می‌كند:
«... اگر در دنیایی‌ با شرایط‌ متفاوت‌ زندگی‌ می‌ كردیم‌ كه‌ آدم‌ها و چیزها به‌ اسم‌ واقعی‌ خود نامیده‌ می‌شوند، تریفون‌ سمینویچ‌ با آن‌ شقاوتش‌ به‌ نام‌ یكی‌ از جانوران‌ درنده‌ نامگذاری‌ می‌شد. صاف‌ و پوست‌كنده‌ بگویم‌ كه‌ تریفون‌ سمینویچ‌ به‌ تمام‌ معنا یك‌ حیوان‌ درنده‌ خو است‌. من‌ از او می‌خواهم‌ كه‌ این‌ نام‌ را بپذیرد، اگر خواننده‌ مجله‌ استركوزا باشد، حتم‌ دارد این‌ دعوتنامه‌ را دریافت‌ كرده‌ و از آنجا كه‌ آدم‌ فهمیده‌یی‌ است‌، بی‌شك‌ با نظر من‌ موافقت‌ كرده‌ و به‌ پاس‌ اینكه‌ نام‌ شریفش‌ را در روزنامه‌ به‌ چاپ‌ رسانده‌ام‌، یك‌ جعبه‌ از همان‌ سیب‌ها را برایم‌ خواهد فرستاد. من‌ تمام‌ صفات‌ و خصوصیات‌ تریفون‌ را بازگو نمی‌كنم‌، فقط‌ به‌ یك‌ رخداد بسنده‌ می‌كنم‌».
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید