پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا
توسعه اقتصادی ژاپن و عوامل کلیدی آن
●مقدمه
حركت از فقر به سمت رفاه، از بیسوادی به سوی تخصص و مهارت و از وابستگی فنی به سمت استقلال و پیشتازی در علوم، آرمان بسیاری از كشورهاست. استقلال اقتصادی، امنیت قضایی و سیاسی، حفظ استقلال و كیان كشور وتحقق عدالت اجتماعی، بدون تردید از اهداف توسعه كشور است، كه برای تعالی و الهی گونه شدن انسانها، دنبال میشود.
لیكن نمیتوان برای دستیابی به اهداف مذكور فقط یك "تصویر مقطعی از مسیر توسعه صنعتی" یك كشور را الگو قرار داده و طبق آن برنامهریزی و سیاستگذاری كرد. زیرا برای خروج از سكون، ▪نهادهای بسیاری باید ایجاد شوند و نهادهای بسیاری باید تغییر كنند. عوامل سركوب انگیزه و موانع تحرك، باید شناسایی و رفع شوند. بدون شك توسعه در جایی رخ میدهد كه نهادهای ▪اجتماعی آن ظرفیت توسعه پذیری داشته باشند. لذا قبل از پیروی سادهلوحانه از الگوهای استعماری غربی، لازم است تا "ایجاد تحول فرهنگی و فكری" و "رونق تفكر اقتصادی" در اولویت استراتژیهای توسعه قرار گیرند.
تجربه ژاپن در توسعه، گواه خوبی بر مدعای ماست. ژاپنیها در برابر نفوذ فرهنگ و سلطه اجنبی، بسیار آگاهانه، كاملاً فعال و در راستای حفظ برتری ژاپن، عكس العمل نشان دادهاند. غرور ملی ژاپنیها، مطمئناً مهمترین عامل توسعه ژاپن است، كه بدون آن هیچ یك از موفقیتهای ژاپن قابل كسب نبود. فرهنگ كار و توسعه، ساختار مدیریتی كارآمد و سیاستها و برنامههای دولت، همه در جهت حفظ اقتدار ژاپن بوده است. در این بررسی خواهیم دید، كه اعتقاد و غرور ملی ژاپنیها چگونه به خلق مزیتهای مطلق رقابتی برای ژاپن منجر شده است. علاوه بر آن به تصمیمگیری مدیران جهت داده و ضمن تقویت انگیزه حركت، روند رفع موانع و مقابله با بحرانها را تسهیل كرده است.
۱ـ سیر توسعه ژاپن
۱ـ۱ ژاپن در ابتدای راه
در آگوست ۱۹۴۵، پس از یك سری بمباران سراسری، بالاخره بمباران اتمی هیروشیما و ناكازاكی، ژاپن را به تسلیم واداشت. پس از این شكست، ژاپن با بیش از ۱۳ میلیون نفر بیكار مواجه بود. كمبود مواد غذایی به شدت وجود داشت. تورم به حدی بود كه حقوق افراد، مكفی مخارج جاری هم نبود، افراد برای سیر كردن شكم خود، اقدام به فروش داراییهای خود كرده بودند. برای كالاهای ضروری بازار سیاه درست شده بود. قیمتها ۳۰ تا ۶۰ برابر قیمت رسمی دولت بود. در مورد برنج این رقم به ۱۵۰ برابر نیز میرسید. ژاپن اشغال شده بود و مردم ژاپن مسئول بازسازی اقتصاد خود و علاوه بر آن مسئول پرداخت خسارت به متفقین بودند. جنگ برای ژاپن، به جز ۸ میلیون كشته و زخمی به بهای ویرانی ۲۵% از داراییهای غیر نظامی و نابودی ۵/۴۱ درصد از ثروت ملی تمام شد.
۱ـ۲ ژاپن بازسازی شده
مجمع الجزایر ژاپن، با داشتن ۳/ درصد از سطح كره زمین (كه تنها ۱۷% آن مناسب كشاورزی است) و ۳/۲ درصد از جمعیت جهانی ، توانسته است با بهرهگیری از بهرهوری مطلوب نیروی انسانی مولد خود، بیش از ۲۴ درصد از تولید جهانی را به خود اختصاص دهد . در شاخصهایی چون تولید سرانه، نسبت جمعیت مولد، پزشك و تخت بیمارستان، تحقیق و توسعه و نفوذ در بازارهای جهانی، رتبه اول یا دوم جهان را در كنار آلمان یا آمریكا، در دست دارد . به رغم شهرنشینی بسیار متراكم، از جرم و جنایت نسبتاً به دور مانده است. نسبت سرقت ژاپن در مقایسه با آمریكا، چیزی كمتر از ۷/ درصد است! پیشرفت اقتصادی ژاپن چنان چشمگیر بوده است كه در مقطعی آمریكا را به انتقاد از سخت كوشی، كم مصرفی و حجم كلان پسانداز ژاپنیها واداشت!
۲ـ عوامل رشد
آنچه تصویر ویران ژاپن سال ۱۹۴۵ را به ژاپن ابرقدرت اقتصادی امروز مبدل كرده است، فرآیندی است كه عدهای آن را معجزه اقتصادی نامیدهاند. لیكن این معجزه، واقعیتی آموزنده برای كشورهایی است كه هنوز خود را در كاغذ بازیهای نسخههای پرزرق و برق توسعهی غرب، غرق كردهاند. ریشههای این معجزه را از دیدگاههای گوناگون مورد بررسی قرار دادهایم و در سه بخش آتی بیان كردهایم؛ حقیقت این است كه شكلگیری تدریجی فرهنگ كار و توسعه، به مدیران و سیاستگذاران ژاپنی كمك كرد تا ضمن مدیریت صحیح منابع انسانی، منابع مادی و منابع مالی، بتوانند تصمیمگیری درستی در مواجهه با بحرانها و استفاده از فرصتها داشته باشند همزمان ساختار و چارچوب نهادی لازم برای توسعه را، اندك اندك به وجود آورند.
۲ـ ۱ فرهنگ كار و توسعه
"فرهنگ هم میتواند عامل توسعه باشد و هم مانع توسعه" . به همین دلیل است كه "تا محیط فرهنگی و اندیشه عمیق لازم جهت توسعه اقتصادی، به هر شیوه و هر سیستم، هم در میان نیروهای مولد و هم رهبران اقتصادی ـ سیاسی یك جامعه حاكم نباشد، برنامههای كاغذی مدرنیزاسیون و .... نتیجهای به بار نخواهد داد. نمونه كاملاً عینی این مدعا را در غالب كشورهای صادر كنندهٔ مواد خام، نظیر نفت، میتوان مشاهده كرد. "غالب این كشورها تمام اندیشه اقتصادی خویش را مصروف چگونگی صدور (تخلیه) سرمایههای میهنی و مردمی خود به بازارهای جهانی كرده و حتی به رقابت با یكدیگر بر سر عرضه منابع خدادادی خود برخواستهاند، دست از تلاش برای انقلاب فرهنگ و اندیشه اقتصادی متكی به تولید كشیده و هیچ نیازی به آن نمیبینند، بدون آینده نگری و كاملاً ناآگاهانه با عنوان كردن سیاستهای به اصطلاح رفاه نمایشی و كاذب، چشم و گوش بسته با اتكاء به تئوریهای اقتصاد استعماری، الگوی مصرف داخلی را به عوض تطبیق با امكانات تولیدی داخلی، براساس تولیدات شرق و غرب تنظیم كردهاند و گمان كردهاند كه این غربیها هستند كه به منابع آنها وابستهاند". غافل از آنكه "حرص مصرف نمیتواند انگیزه توسعه باشد".
۲ـ ۱ـ الف: شكلگیری مكاتب فكری
این بیتوجهی به نقش تعیین كننده ارزشها و نهادها بر رفتار اقتصادی و بر توسعه اقتصادی یكی از عوامل اصلی توسعهنیافتگی كشورهاست. از زمان داروین، اعتقاد به این مطلب كه "محیط بر فرد مقدم است و لزوماً فرد خود را با محیط انطباق میدهد" منجر به این شد كه بدون توجه به ارزشها و انگیزهها، لازمهٔ تغییر و بهبود را تنها در آرایش محیط بدانند. لیكن امروزه تقریباً همهٔ علمای توسعه بر این باورند كه عقاید و ارزشهای فرهنگی و مذهبی از عوامل مؤثر بر رفتار اقتصادی جوامع و توسعهاند. همان گونه كه "ترویج خرافات" مانع تفكر علمی اقتصادی است، در مقابل "میزان بالای انگیزه موفقیت" و همچنین "شدت احساس نیاز به قدرت و اكتساب" زمینه فعالیتهای شدید اقتصادی را مهیا خواهند كرد.
امروزه تقویت و جایگزینی نگرشها و باورهای مطلوب و سازندهٔ توحیدی و انسانی، از ضروریات فرهنگی و از لوازم توسعه اقتصادی است. لازم است بین توسعه فرهنگی و توسعه اقتصادی تعادل ایجاد شود، در غیر این صورت، با بیتوجهی به توسعه فرهنگی، تن دادن سریعتر به حاكمیت نظام مادی جهانی، گریز ناپذیر است. ژاپنیها با آگاهی كامل از این واقعیت كه اعتقادات، ارزشها و نوع فرهنگ، تمام ابعاد زندگی جامعه را متأثر میكند، در طول تاریخ، علیرغم تهاجم فرهنگی كنفسیوس و بودا و غرب، همواره به حفظ ارزشها و اصول فرهنگ اصیل خود (آئین شینتو) توجه كامل داشته و از میان آموزههای مكاتب دیگر، دست به انتخاب زدند و بهترین آموزههای هر یك را گلچین كردهاند.
مجموعه فرهنگی شكل گرفته در این بین، انگیزههای رفتاری و حركتهای جمعی مردم را جهت داده است. این ارزشها و اصول، خصوصیات ویژهای برای ژاپنیها ایجاد كردهاند. خصوصیاتی چون: الگوی مصرفی ساده، میل به پس انداز بالا، وجدان كاری، جامعه متشكل گروه گرا، تسلیم ناپذیری در مقابل اجنبی و ... كه به شدت رفتار اقتصادی افراد را تحت تأثیر قرار داده است. آئین شینتو به عنوان مذهب این ملت، نقشی تعیین كننده، در مسیر توسعه داشته است.
●آئین شنیتو
مذهب در هر كشوری كه سابقه تاریخی طولانی دارد، ارزشها و معیارهای اصلی حاكم بر آن جامعه را شكل میبخشد. آئین شینتو، به معنی راه و رسم برتر و مافوق بودن، تقدس سرزمین و امپراطور را برای ژاپن به ارمغان آورد. به شكلی كه امروزه نیز، امپراطور به عنوان سمبل وحدت و عاملی جهت تشكل و اتحاد در برابر آشوبهای داخلی و تجاوزات خارجی عمل میكند. تقدس سرزمین به شكل افراطیاش تا برتری نژادی ژاپنیها هم كشیده شده بود. دولت ژاپن هم، این آئین را به نقطه قوت مردم سرزمین ژاپن مبدل كرد و در سال ۱۹۱۳، به منظور تجمع تمام افراد و گروهها، طی تبلیغاتی وسیع اعلام كرد كه شینتو یك نهاد ملی با هویت تاریخی و معنوی است و هركس بدون توجه به ایدئولوژی و مرامش، به عنوان یك وظیفهٔ میهنی و نشانهای از وفاداری و صداقتش به میهن، باید در معابد شینتو حضور یابد.
●آئین بودا
ژاپنیها، از بودا آموختند كه هركس میتواند با تمرین و خودسازی و انضباط فردی، به تدریج به مرتبه بودا، نائل آید. اصول اخلاقی علمی، وجدان كار خیر و رفاه انسانها و مبانی اخلاقی خانواده، كوشش فردی و خودسازی در آئین بودا تأكید شده است. در مقابل، خودخواهی، اندیشه به خواستهها و گرایشات فردی، مانعی برای درك حقیقت قلمداد میشود.
●آئین كنفوسیوس
نكته قابل توجه این است كه هم آئین بودا و هم آئین كنفوسیوس به وسیلهٔ فرهنگ و اعتقادات سنتی ژاپن (شینتو) بر محور تقدس سرزمین و امپراطور تعدیل و اصلاح شدند. ژاپنیها از كنفوسیوس، حاكمیت اصالت عقل را گرفتند و با رهایی از خرافات و جمود فكری، خلاقیت و سازندگی لازم برای توسعه اقتصادی را در جامعه بنیان نهادند. طبق آئین كنفوسیوس، وظیفه انسان در برابر رحمات و نعمتهای خداوند، سعی و كوشش در شكرگزاری و جبران نعمتهای خداست. خود پسندی بزرگترین گناه است و ایثار و فداكاری و از خودگذشتگی حتی تا سر حد فدا كردن جان، در راه معبود لازم است. كلیه كارهای روزانه، خدمتی به خداوند و رهبران سیاسی كشور است. اجرای كامل تعهدات به خانواده، خیرخواهی، عدالت، دانش، آگاهی و وفاداری از اصول اساسی تعالیم كنفوسیوس است. در مقابل وفاداری فرزندان خانواده بزرگ ژاپن به امپراطور، حاكم نیز باید از طریق تعالیم اخلاقی حاكمیت كرده و خصوصیات او، الگویی برای مردمش باشد.
اصل احترام به خانواده، تكریم امپراطور و اصل مشهور "تفاهم و توافق" موجب ترویج فرهنگ تصمیمگیری بر مبنای مشاوره شده و از كشمكشها و ناآرامیها در جامعهٔ به شدت طبقاتی ژاپن كاسته بود. بسیاری از مشاجرات، هنوز هم از طریق افراد میانجی حل و فصل میشوند. توجه به "تفاهم و توافق" مدیریت ژاپنی را در جهان منحصر به فرد ساخته است، به شكلی كه به صورت مكتبی در برابر مدیریت غربی، قد علم كرده است.
۲ ـ ۱ ـ ب: ویژگیهای فرهنگی ژاپنی (ناشی از مكاتب فكری)
ژاپنیها با حس ناسیونالیستی شدید خود همواره فرهنگ اصیل خود را در بر خورد با فرهنگ غربی حفظ كردهاند. برای پیشرفت و سربلندی كشور خود، آگاهانه و هدفدار از علم و تكنیك سود جستهاند.
ضمن داشتن تصویری روشن از خود (اصیل، یكتا و بیهتما) و با داشتن حس قوی همبستگی ملی، پذیرش سلطه اجنبی را حرام میدانند؛ و با انعطاف فكری و نو پذیری علمی، از میان همه جریانهای غربی به راحتی دست به انتخاب زدهاند. همبستگی اجتماعی، دیدن سود فردی در تأمین منافع گروه، احترام به قوانین و مشاركت صمیمانه در كار، شركتهای موفق ژاپنی را ایجاد كرده است كه در دنیای رقابت حرف اول را میزنند. الگوی مصرفی ژاپنیها براساس تعالیم بودا، بر قناعت و اعتدال در مصرف استوار است، به این ترتیب درآمد مازاد دوباره به چرخه تولید باز میگردد.
الگوی كاری ژاپن برای تأمین سود نیست. ژاپنیها از حرص مصرف نیست كه به دنبال كار رفتهاند. در نظر آنها كار امری مقدس است و فعالیت تولیدی، عبادت خدا محسوب میشود. به همین خاطر، حتی سود ناچیز نیز، سرمایهدار ژاپنی را از تولید باز نمیدارد.
الگوی صادرات ژاپن مبتنی بر صادرات كالاهای ساخته شده و با ارزش افزوده بالاست و نه بر صادرات مواد اولیه. درآمد بالای ناشی از این الگو، دوباره برای رشد و توسعه كشور، هزینه میشود.
الگوی واردات مبتنی بر واردات مواد خام و مواد اولیه مورد نیاز صنایع این كشور است. اولویت در ذهن مدیران "تولید" است و نه سود كوتاه مدت، لذا الگوی اقتصادی حاصل، مبتنی است بر ۴ گزاره است: "واردات مواد خام از خارج" برای "تولید در وطن" به منظور "مصرف كالای ساخت وطن" و "صادرات كالای ساخت ژاپن" برای اعتلای نام ژاپن در دنیا.
تجربه ژاپنیها خاطر نشان میكند كه "عامل توسعه، سیستم یا نوع خاصی از روابط تولید نیست، بلكه چگونگی اندیشه و فرهنگ اقتصادی نهفته در جامعه است.۲ـ ۲ شكلگیری ساختارها و نهادهای لازم برای توسعه
ژاپن امروز كه با درآمد سرانه بالاتر از آمریكا و ثبات سیاسی و اجتماعی، دومین اقتصاد بزرگ جهان است، در سال ۱۹۴۵، كشوری ویرانه از بمباران اتمی و سطح تولیدی بسیار اندك، به واقع تلی خاكستر بود. آنچه چنین تغییری ایجاد كرده است، تنها فرهنگ مردم ژاپن و یا تصمیمات دولتمردان پس از جنگ نبود، بسیاری از ساختارها و نهادهای لازم برای توسعه، پیش از آن در ژاپن وجود داشته است.
۲ـ ۲ـ الف: میراث ارزشمند دوران توكوگاوا
پیروزی شوگانها (توكوگاوا) در سال ۱۶۰۰ به برقراری دورهای از صلح و رونق اقتصاد انجامید. محیط صلح آمیزی كه توكوگاوا ایجاد كرد، محرك رشد اقتصادی بود. این رشد عمدتاً ناشی از رشد بخش كشاورزی ژاپن بود كه بر اثر تمهیدات حكومتی به یكی از پیشرفتهترین و مولدترین بخشهای كشاورزی در جهان در دوره خود تبدیل شده بود. اهمیت علم و دانش برای طبقه ساموراییها، آنها را به طبقهای با سطح سواد بالا مبدل كرده بود، كه در دورههای بعدی علاوه بر آموزش، كار مدیریت حرفهای را نیز بر عهده گرفتند. ساختارهای شكل گرفته در این دوره را میتوان در "ساخت طبقاتی"، "نظام ارزشی متمركز"، "شخصیت فردی" و "انزوا طلبی" خلاصه كرد:
▪ساخت طبقاتی: دولت توكوگاوا برای ابقاء حكومت خود، یك نظام ماهرانه "نظارت و توازن" ایجاد كرد. حكومت، با احضار متناوب سران فئودال به پایتخت و طلب ارائه گزارش از آنها، كنترل شدید خود را اعمال میكرد. برای تسری دادن این سیستم نظارتی به سراسر كشور و در میان اقشار جامعه، یك ساخت طبقاتی موروثی (سامورایی، كشاورز، صنعتگر و تاجر) ایجاد كرد. این ساخت طبقاتی، اندك اندك زیرساختهای اساسی توسعه را شكل دادند. ساموراییها با تشكیلاتی سازمان یافته، توانسته بودند، یك سیستم امنیتی و دفاعی قدرتمند بسازند. حتی كم اهمیتترین طبقه، كه به عنوان طبقهای پست اما لازم شناخته شده بودند (تجار) نیز در شكل دهی پیش زمینههای توسعه سهیم بودند و كم كم جای خود را در جامعه به عنوان یك طبقه مفید باز كردند؛ زیرا زمانی كه برای فروش مازاد برنج و دیگر محصولات كشاورزی نیاز به مبادلهٔ تجاری پیدا شد، تجار توانستند ضمن سازماندهی خانههای تجاری متشكل، جادههای زیادی نیز احداث كنند.
▪نظام ارزشی متمركز: به منظور تسلط سیاسی كافی حكومت، لازم بود كه یك نظام اداری سازمان یافته، با نیروهای متخصص ایجاد شود و علاوه بر آن عاملی وجود داشته باشد كه بین دولت، سپاهیان، حاكمین و توده مردم وحدت ایجاد كند. این عامل با تركیب ارزشهایی چون "احترام و پرستش والدین" و "وفاداری" به وجود آمد و تقویت شد. به این ترتیب نظام ارزشی مردم و كاركنان دولت، در چارچوب توجه به اهداف جمعی شكل گرفت و تمام كوششهای فردی در جهت منافع گروهی، ارزیابی و ارزشگذاری میشد. لذا شخصیت فردی خاصی را نتیجه میداد.
▪شخصیت فردی: نظام ارزشی هدایت شده ژاپنیها، كودكان ژاپنی را براساس اولویت داشتن گروه بر فرد پرورش میداد. در این چارچوب، اگر كسی قادر نبود كه رفتار خود را در چارچوب قواعد اجتماع شكلدهی و تنظیم كند، به سختترین مجازات (طرد شدن از "گروه اجتماع") محكوم میشد. كودكان میآموختند كه باید به حفظ ارزشها و نیازهای علمی توجه داشته باشند. كارفرما با نوجوانانی كه میخواستند فعالیت اقتصادی داشته باشند، همچون عضوی از خانواده خود رفتار میكرد؛ اما در صورتی كه فرد استخدام شده، رفتار جداً ناپسندی مرتكب میشد، نه تنها اخراج میشد بلكه نام او در "لیست سیاه" اتحادیههای صنفی سازماندهی شده، قرار میگرفت و فرد برای همیشه از ورود به آن حرفه محروم میشد.
اما، نه مجازاتها و محكومتها، بلكه محیط آرام و صمیمانه كار باعث می شد هر فرد به نحو احسن به تعهداتش عمل كند. سخت كوشی و پركاری از مشخصههای ژاپنیهاست. آنها به منظور بهبود نتیجه كار خود در فراگیری شیوهها و تكنیكهای نوین تولید بسیار كنجكاوند. سخت كوشی، نشانهای از ایثار و فداكاری در راه خداست و در مقابل قطع مصارف لوكس و غیر ضروری، وظیفهٔ دینی است. گوشه نشینی و بیتحركی بسیار مذموم است، لذا نفس كار كردن بسیار مهمتر از این است كه چه نوع كاری انجام میشود. كنترل شدید و تشویق حكومت توكوگاوا بر حفظ ارزشها، به نهادینه شدن این رفتار اقتصادی و حفظ وجدان كار منجر شد و بستر توسعه سریع ژاپن قرار گرفت.
▪سیاست انزواطلبی: زمانی كه كشورهای شرقی، قربانی تجاوزگریها و استعمار غرب بودند، ژاپن با سیاست انزواطلبی مثالزدنی خود، ضمن ایجاد فرصتی برای ابقاء فرهنگ خود، به شكل دهی آرام زیرساختهای توسعه پرداخت. این سیاست فقط به بستن درها به روی خارجیان و یا اخراج همه اتباع خارجی محدود نبود، از منظر اقتصادی، سیاست انزوا، علاوه بر حمایت غیر مستقیم از صنایع دستی ژاپن، عاملی بود كه ژاپن را مجبور میكرد، كالاهایی را كه تا پیش از این وارد میكرده است، خود تولید كند. لذا مجبور بودند كه تكنیكها و روشهای نوینی بیاموزند و به فناوریهای جدیدی دست یابند. به این ترتیب، در كنار تعالیم گزینش شده كنفوسیوس، همچون الگوی مصرفی صرفه جویانه و پسانداز بالا، رفتار تولیدی سازنده و حفظ وجدان كاری، به مدیریت ژاپنی آموخت كه چگونه میتواند به فناوریهای نوین دست یابد.
▪خلاصه: دوران توكوگاوا علاوه بر نهادینه كردن رفتار اقتصادی و اخلاق كار، با ایجاد زیر ساختهایی چون سیستم امنیتی و دفاعی قدرتمند، جادههای ارتباطی، نظام نظارتی و نظام اداری متخصص و با پایهگذاری صنایع اساسی، كشور را برای ورود به مرحله جدیدی از تحولات اقتصادی، آماده كرد.
۲ـ ۲ـ ب: زیر ساختهای دوره میجی و رفع موانع توسعه
ضعف نظامی حكومت توكوگاوا در ایستادگی در مقابل خواستههای غرب، به انقلاب میجی منجر شد كه اصلاحاتی تمام عیار را به همراه داشت: ساختارهای تجویزی و خشك قدیمی مردود شد، ساختارهای دولتی مناسب، نظام حقوقی جدید و نیروهای مسلح قدرتمند ایجاد شد و از همه مهمتر این كه نظام اجباری آموزش همگانی برای همهٔ (بیش از ۹۰%) كودكان ژاپنی سطح اولیه آموزش را به ارمغان آورد.
به جرأت میتوان گفت توسعه ژاپن بدون ایجاد زیرساختهای اساسی و بدون رفع موانع موجود در دوران میجی ممكن نبود. هر چند توسعه اقتصادی دوران میجی خود ناشی از صلح و آرامش دوران توكوگاوا بود، كه شبكه تعهدات برای همه بخشهای جامعه و توسعه صنایع روستایی را به ارمغان آورده بود. در دوره میجی رهبران ژاپن تنها راه "تحقق قدرت ملی و تأمین امنیت ژاپن" را در تقویت بینه اقتصادی یافتند و ۴ اقدام اساسی انجام دادند:
۱- ایجاد زیربنای ارتباطات؛
۲- تحول و گسترش آموزش؛
۳- وضع قوانین مناسب؛
۴- رفع محدودیتهای موجود در بخشهای مختلف
ایجاد زیربنای ارتباطات و تحولات اساسی دولت همیشه در ایجاد صنایع اساسی و زیر بنایی پیشگام بوده و با ایجاد جو مناسب، زمینهسازیهای لازم را برای ورود بخش خصوصی اعمال مینمود. هرگونه مشاركت و اقدام بخش خصوصی در توسعه صنایع كلیدی منتخب اعلام شده و استراتژیك، با همكاری مالی و فنی دولت روبرو میشد. دولت یك شبكه اطلاعاتی وسیع ایجاد كرده بود كه در این موارد در اختیار بخش خصوصی قرار میگرفت.
در مراحل اولیه دولت برای تسهیل صادرات، اقدام به احداث راه آهن كرد. پیرو این تصمیم بخش خصوصی در سال ۱۸۸۱ اولین راه آهن خصوصی را احداث كرد.
با ورود اولین كشتی تجار انگلیسی به سواحل ژاپن، توانایی حاكمان توكوگاوا در دفاع از امنیت كشور زیر سئوال رفته بود، لذا گسترش صنعت كشتی سازی و توسعه راههای دریایی در اولویت قرار گرفت.
برای جلوگیری از تسلط خارجیان بر امور مالی و بانكی به سرعت نظام مالی و بانكی پیشرفتهای ایجاد شد.
سیستم پستی و تلفن، احداث شد. ارتش از روی الگوی آلمان سازماندهی دوباره شد. نیروی دریایی به شكل نیروی دریایی انگلیس تغییر یافت و پارلمان و نظام مدیریت صنعتی و نظام پولی به اقتباس از اروپا دچار تحول شد.
▪رفع محدودیتها و موانع توسعه: میجی تمام نهادها و سازمانهای مانع بر سر راه یك حركت سریع توسعه صنعتی را از بین برد. نظام طبقاتی موروثی گذشته از بین رفت. تحول طبقه سامورایی به طبقه مدیران، روحیه اشتیاق به خدمات عام المنفعه، معقولیت و اعتقاد به تعلیم را به سطوح بالای مدیریتی وارد كرد. محدودیتهای رسمی و زائد اجتماعی (كه حتی در نحوهٔ لباس پوشیدن هم دخالت داشت) از بین رفت، نخبگان به سطوح تصمیم گیری سیاست ـ اقتصاد ـ اجتماع راه یافتند. بیسوادی ریشه كن شده بود و یك عزم ملی برای استقرار "نظام نوین اقتصادی ـ اجتماعی" دولت و مردم را هماهنگ و با قدرت، برای رفع موانع بسیج كرده بود. از آنجا كه حكومت معتقد بود، مدرنیزه شدن و توسعه فقط از طریق تحصیلات و دانش فنی بالا امكان پذیر است، تمام توان خود را برای ریشه كن كردن بیسوادی و استقرار آموزشی مدرن به كار گرفته بود.
▪تحول و گسترش آموزش: تا پیش از ۱۸۶۷، آموزش فقط برای طبقه ساموراییها و فرماندهان، آن هم برای حفظ برتری طبقاتی، ثبات و امنیت بود. لیكن پس از مدتی، ساموراییها آموزش را به عنوان وظیفه اخلاقی خود دانسته و در كنار مدارس دولتی، به آموزش علوم كاربردی علمی در مدارس خصوصی اقدام كردند. خیرخواهی و آگاهی مردم نیز آنها را وا داشته بود تا هركس به نوبه خود برای ارتقاء آموزش تلاش كند. حكومت میجی در سال ۱۸۷۱، وزارت آموزش و پرورش را تأسیس كرد و در ۱۸۹۷ نهادهای تربیت معلم بنیانگذاری شد. نظام آموزشی كه ابتدا از فرانسه و بعد از روی آمریكا تقلید شده بود به علت ترویج فرهنگ غربگرایی، به نظامی تغییر یافت كه مبنی بر حفظ ارزشهای سنتی و اخلاقی بود. در این دوره، دانشآموزان در درجه اول برای آن تربیت میشدند كه شهروندان وفاداری نسبت به امپراطور و مفید برای جامعه باشند. در مدارج عالیتر نیز هدف از آموزش، تخصص یافتن برای خدمت گذاری در مقامات اداری، فنی، دولتی و صنعتی بود. این نظام جدید آموزشی اقتباس گرفته از الگوی آلمان بود. این نظام آموزشی برای احراز مقام مقدس معلمی، آموزشها و آزمایشهای، دقیق و ویژهای دارد و به پرورش و تربیت كار آفرینان مبتكر اهمیت خاصی داده است.
▪توسعه آموزش حرفهای: ساختار آموزش حرفهای در ژاپن، در واقع شكل نوین ساختار استاد شاگردی است. همان طور كه شاگرد و استاد نسبت به هم متعهد بودهاند، شركتها عهدهدار آموزش حرفهای كاركنان وكاركنان هم اعضای وفادار به منافع شركت هستند. امروزه گسترش آموزش نیروی متخصص به صورت متمركز و در چارچوب مجتمعهای صنعتی صورت میگیرد. دولت میجی پس از صرف هزینههای سنگین برای اعزام دانشجو به خارج، دعوت از متخصیصن خارجی و تأسیس مؤسسات آموزش حرفهای در داخل كشور، فهمید كه مزیت مطلق در آموزش حرفهای، در بخش خصوصی است، لذا ساختار مدارس كارخانهای را نهادینه ساخت.●ساختار مدیریتی
زمانی كه همه كشورها با شور و اشتیاق فراوان اقدام به برگزاری دورهای MBA مدیریت میكردند، ژاپن تنها كشوری بود كه (همچون زمان برخورد با تهاجم فرهنگی غرب) هوشیارانه، زیر بار برگزاری این دورهها نرفت و همچنان ساختار مدیریتی ارزشمدار خود را حفظ كرد و اندك اندك نواقص آن را برطرف كرده و مكتبی به عنوان مكتب مدیریت ژاپنی ایجاد كرد. این ساختار را از چند جنبه مورد بررسی قرار میدهیم؛
▪مدیران ژاپنی: مؤسسات ژاپنی را اساساً مدیرانی اداره میكنند كه از حقوق بگیران سابق هستند، به این ترتیب افراد برای كسب صلاحیت به منظور حصول به مقام مدیریت باهم رقابت سازنده دارند و مدیران خود را الگو قرار میدهند. این مدیران اغلب از احترام بالای اجتماعی برخوردارند. بیشتر این مدیران تحصیلكرده، فارغالتحصیل از دانشگاه توكیو (معتبرترین دانشگاه ژاپن) هستند، لیكن از همه مهمتر، شخصیت والا و كارایی این مدیران است. مدیران ژاپنی با نگرش برتر شمردن انسانها بر كار، همواره آموزش را در اولویت قرار میدهند. فلسفه مدیریت را در آموزش حرفهای افراد، رونق مؤسسه و مشاركت در توسعه تمدن جهانی میدانند. به تجربه میدانند كه ارتباط مستقیم با كاركنان و تعیین و اعلام هدف كاری جزء ضروری مدیریت است. احساس مسئولیت مدیر نسبت به كاركنان، بسیار بیشتر از توجه او به سهامداران و مشتریان است. به همین خاطر است كه گفته شده است: "این شركتها هستند كه برای نیروی كار فعالیت میكنند!".
سلسله مراتب كادرها: كاركنان طبق وظایفی كه دارند، در یك طبقه شغلی قرار میگیرند. این طبقهها، هر كدام یك مشخصه اجتماعی و مورد قبول جامعه است. ارتقاء به طبقات بالاتر براساس شخصیت فردی و كارایی است و افزایش دستمزد نیز فقط در صورت دستیابی به مقام بالاتر در سلسله مراتب ممكن است.
▪كاركنان: از آنجا كه سهامداران فقط به دنبال سود كوتاه مدت هستند، مجمع عمومی سهامداران در بحث مدیریت، غالب اوقات جنبهٔ تشریفاتی دارد. برخلاف سهامداران، كاركنان به شكل گستردهای حق مداخله در امور شركت را دارند و ضمن اختیار و آزادی عمل، در همه تصمیمات همفكری میكنند.
پس از پایان تحصیلات فارغالتحصیلان، براساس پویایی و انگیزه، وابستگی به روح خانوادگی، قدرت تشخیص و سرعت انتقال، خلاقیت و نوآوری به استخدام شركتها در میآیند. این افراد با گذراندن آموزش حرفهای، صفات فردی (تفاهم و میل به تكامل) را پرورش میدهند. انگیزه بالای كاری كاركنان باعث شده است، میزان غیبت حقوق بگیران تنها ۹/۱% باشد (این رقم برای سوئد ۸/۱۳% است).
▪شرایط كار (عوامل مشوق): اغلب مؤسسات ژاپنی از نظام دستمزد مشابهی استفاده میكنند. به جز در مواقع ركود اقتصادی، سالیانه ۶ ماه پاداش پرداخت میكنند (سالانه ۱۸ ماه حقوق). فرد ۵۵ سالهای كه تمام زندگیش را در مؤسسه بوده است ۲۹ ماه حقوق بازنشستگی میگیرد، تمامی این عوامل باعث شده است تا مدت كار سالیانه كاركنان ژاپنی ۲۱۴۶ ساعت (در آلمان ۱۷۲۸ ساعت) باشد.
▪نظام اشتغال: در مؤسسات ژاپنی، اشتغال مادامالعمر است، این امر نه تنها باعث كاهش بهرهوری نشده است، بلكه به علت امنیت خاطر شغلی ایجاد شده از یك طرف و محیط صمیمانه كار، بهرهوری را افزایش داده است. مدیر و كارمند نسبت به شركت تعهد اخلاقی دارند و كسانی كه تغییر شغل میدهند در جامعه، وفاداری پشتكار و روابط انسانی آنها مورد ظن و تردید قرار میگیرد.
▪نظام مزد: مزد بر مبنای سابقه كار پرداخت میشود و اختلاف دستمزدها ناشی از مقیاس مؤسسه، موقعیت در سلسله مراتب كادر و طبقه بندی مشاغل (كارمند، كارگر) است.
●ساختار دوگانه اقتصاد
در دوره میجی، سیاستهای اقتصادی اتخاذ شده ساختار دوگانهای برای اقتصاد ایجاد كرد (شركتهای غول پیكر در كنار شركتهای كوچك). دولت میجی اولویت را به صنایع راهبردی داد، شركتهای بزرگ خوشهای (زای باتسوها) توسط بخش خصوصی و با حمایتهای دولت شكل گرفت و در همهٔ بخشهای اقتصاد، با اقتدار شروع به فعالیت كردند. این سیاست، شركتهای بسیار غول پیكری را در بدنه اقتصاد به وجود آورد.از طرفی، گرانی برنج در سال ۱۹۱۹، دولت را به اتخاذ سیاست غذای ارزان واداشت، عدم حمایت مناسب از كشاورزی، مهاجرت به شهرها را افزایش داد. این نیروی كار تخصص خاصی نداشتند. لذا به جهت سطح مهارتی پایین، در شركتهای كوچك و متوسط مشغول به كار شدند و به شدت گسترش یافتند. افزایش رقابت در این بخش، باعث شد كه بهرهوری، هماهنگ با صنایع كارخانهای رشد یابد و صنایع كوچك و متوسط هم به عنوان صنایعی با قدرت رقابت بالا در كنار شركتهای بزرگ، در توسعه سهیم باشند.
●ساختار و نظام مالی
سطح بالای پسانداز ناشی از الگوی مصرفی ساده، باعث شده است، تا نظام مالی ژاپن، كاملاً موافق با وام بانكی باشد. لذا هر چند مؤسسات از نقدینگی مطلوبی برخوردار نیستند، اما این امر مانعی بر سر راه فعالیتهای شركتها نیست. رشد زیاد نظام مالی و امنیت مالی ایجاد شده در كنار حجم بالای اعتبارات تجاری، یكی از عوامل بسیار مهم توسعه ژاپن بوده است، كه همواره سرمایهگذاریهای مؤسسات كوچك و متوسط در حال رشد را تأمین مالی كرده و سیستم گردش خون سالم را برای پیكره اقتصاد تضمین نموده است.
۲ـ ۳ مدیریت صحیح (منابع، بحرانها و فرصتها)
فرهنگ، زیرساختها و ساختارهای مناسب توسعه، هرگز بدون تصمیمگیری صحیح در مدیریت منابع و مواجهه با بحران با استفاده از فرصتها، موفقیتی در پی نخواهد داشت. البته صحیح هم نیست كه بخواهیم یكی را جایگزین دیگری كنیم، همانگونه كه بدن انسان هم به آب، هم به غذا و هم به اكسیژن نیاز دارد، توسعه اقتصادی هم نیازمند فرهنگ توسعه و هم نیازمند بسترهای لازم و مدیریت صحیح است و وجود هر سه در كنار هم لازم است.
همان طور كه بیان شد، دورهٔ میجی، در واقع دوران ساختن و ایجاد زمینههای لازم برای توسعهٔ خود اتكا بود، وضع قوانین و مقررات مناسب، تدوین و عمل به یك برنامه هدایت شده، انجام سرمایهگذاریهای زیربنایی، رفع امتیازات ناعادلانه طبقه ساموراییها و .... جو مناسب توسعه را ایجاد كرد. كار گروهی برای اقتدار كشور به عنوان موتور محرك توسعه، ماشین توسعه را در راهی كه دولت میجی همواره كرده بود به سرعت به راه انداخت.
البته فرصتها و تهدیدها در تركیب با نقاط ضعف و قوت ژاپنیها، آنها را وادار كرد كه سیاستهای خاصی را اتخاذ كنند و به اقدامات ویژهای دست بزنند.
۲ـ۳ـ الف: سیاستگذاریها تا قبل از جنگ جهانی دوم
دولت میجی، ایجاد و توسعه اقتصادی صنعتی را كه تا آغاز قرن بیستم، به سرعت رشد مییافت، آغاز و تقویت نمود. در كانون این اقتصاد صنعتی، شركتهای خوشهای بزرگ و یك پارچه صنعتی و مالی، قرار داشت، كه به عنوان شكلی از تشكیلات اقتصادی، حتی پس از جنگ نیز بر اقتصاد ژاپن مسلط بود. جنگ جهانی اول، با توسعه تقاضا برای صنایع نظامی و صنایع سنگین، موجب جهشی عظیم در اقتصاد صنعتی ژاپن شد به شكلی كه تا سال ۱۹۲۰، بخش صنایع كارخانهای بیش از ۵۰% نسبت به سال ۱۹۱۴ رشد داشت. ژاپنیها با بهرهگیری از فرصت پیش آمده، از طریق انتقال تكنولوژیهای پیشرفتهتر به سمت صنایع جدیدی چون كالاهای برقی و هواپیما سازی و ... روی آوردند و به ارتقاء كیفیت محصولات پرداختند.
▪فقر منابع : ملیگرایی افراطی تجار بزرگ و افكار عمومی در كنار اقدامات خود سرانه نیروی زمینی، باعث شد، ژاپن سیاست اشغال كشورهای خارجی را در پیش بگیرد. هر چند اهداف توسعه طلبی، با گذشت زمان تغییر كرد، اما جست و جو برای منابع اقتصادی مطمئن، عاملی بود كه در اغلب تجاوزات ژاپن به دیگر كشورها نقش عمده را ایفا میكرد.
فقر نسبت به مواد اولیه، ضربه پذیری ژاپن را در مواقع بحران زیاد میكرد. برای رفع این نقطه ضعف، ابتدا با اتخاذ سیاست خوداتكایی به خود كفایی بالا در محصولات كشاورزی رسید. وابستگی شدید به منابع معدنی، ژاپن را وادار به استفاده از استراتژی نیاز متقابل كرد، از آنجا كه ژاپن هم برای خرید مواد خام و هم فروش محصولات تولیدی خود به بازار بینالمللی وابسته است، با سرمایهگذاری مستقیم و غیر مستقیم در كشورهای صادر كننده مواد اولیه، ضمن احداث صنایع تبدیلی و فراوری مواد اولیه (پتروشیمی در ایران، آلومینیوم در اندونزی) در عین در دست گرفتن كلید صنایع زیربنایی، این كشورها را هم برای خرید كالاهای ژاپنی و هم فروش مواد اولیه خود، در یك وابستگی متقابل قرار داده است.
برای جبران ضعف در تولید انرژی هم، ضمن تغییر ساختار صنعتی به سمت صنایع تكنولوژیبر، به سیاست صرفه جویی در انرژی و تنوع دادن به منابع انرژی (توسعه انرژی هستهای) روی آورده است.
به این ترتیب، تفكر لزوم كنترل بر مواد خام حیاتی اقتصاد، انگیزه توسعه طلبی ژاپن و رفع ناامنی اقتصادی طی سالهای ۴۰ ـ ۱۹۲۰ بود. اما این سیاست توسعه طلبانه به برخوردهای مكرر با قدرتهای غربی منجر شد و بالاخره وقتی ژاپن از اشغال دائم خود دست برنداشت بالاخره، آمریكا، تأمین نفت ژاپن را متوقف كرد. تداوم این برخوردها جنگ اقیانوس آرام ۱۹۴۱را در پی داشت.
۲ـ ۳ـ ب: سیاستهای زیركانه در دوران اشغال
▪سیاست تسلیم: گفتیم كه تصمیمگیری مدیران در مواجهه با بحرانها، نقش تعیین كنندهای در توسعه دارد. وقتی در سال ۱۹۴۵، پیام تسلیم امپراطوری ژاپن قرائت شد، هیچ كس انتظار آن را نداشت كه ژاپن به این سرعت تسلیم شود. غرور ملی ژاپنیها اجازه نمیداد تسلیم دشمنی شوند كه حتی از طریق زمینی به خاك آنها وارد نشده است. هنوز انگیزه ادامه جنگ وجود داشت (۵۰۰۰ افسر ارشد ژاپنی پس از قرائت بیانیه تسلیم، خودكشی كردند.) اما تسلیم ژاپن در واقع به نفع ژاپن تمام شد. زیرا از وارد شدن خسارات عمده به "زیر ساخت صنعتی كشور" جلوگیری كرده بود. لذا هزینههای "بازسازی" صرف "نوسازی" و تجهیز صنایع شد.
▪منحرف كردن اصلاحات اشغالگران: ژاپن به منظور "ایجاد نظم نوینی از صلح، عدالت و امنیت" و همچنین برای "استقرار دولتی مسئول و متمایل به صلح بر طبق اراده مردم" اشغال شد، هدف از اشغال تغییر دادن "ارزشها و رفتار" ژاپنیها در طرفداری از آمریكا بود، اما انزوا طلبی ژاپنیها، وضعیتی خاص برای ژاپن ایجاد كرده بود، مشكل زبان پیچیده ژاپنی هم برای ارتباط مزید علت شده بود. به خاطر وضعیت خاص ژاپن، آمریكا مجبور شد سیاست اداره غیر مستقیم را اتخاذ كند و مدیریت اجرایی را به رهبران ژاپنی بسپارد، به این ترتیب، ژاپنیها زیركانه، اصلاحات اشغالگران را به سمت دیگری سوق میدادند كه با قصد اشتغالگران، تفاوت اندكی داشته باشد.
▪حفظ وحدت ملی ژاپن: هر چند پیامد شكست ژاپن، اشغال به وسیله خارجیان بود، اما به دلایل مختلفی، بخت با ژاپن یار بود. اشغال ژاپن در انحصار آمریكا بود و برخلاف آلمان وحدت ملی كشور، مورد تهدید قرار نگرفت و به مناطق مختلف تحت اشغال تجزیه نشد. به این ترتیب "شركت سهامی ژاپن" همچنان، اعضای وفادار خود را با خود داشت.
▪عدم مقاومت مردمی جدی: از آنجا كه ژاپنیها اساساً متعهد به ارزشها و روابط انسانیاند، هنگامی كه كمكهای وسیع آمریكا را میدیدند (هر چند به منظور اجرای سیاستهای آمریكایی)، مقاومت مردمی در برابر حضور اشغالگران كاهش مییافت و حتی با آنها خوش رفتاری هم میشد. این روحیه عمومی یكی از عوامل تغییر نگرش اشغالگران نسبت به ژاپنیها بود و باعث شد كه علیرغم كمبود شدید مواد غذایی و سرما، بخش وسیعی از جمعیت بیخانمان، با كمكهای غذایی نیروهای اشغالگر، همچنان زنده بمانند.
▪عقبگرد در سیاستهای آمریكا : چند عامل در تغییر سیاستهای امریكا در دوران اشغال تأثیر داشتند: سفیر ایالات متحده، ژاپن را بیشتر هم پیمان طبیعی امریكا میدانست تا یك تهدید نیازمند تغییرات بنیادین؛ جنگ سرد آمریكا و شوروی اوضاع را وخیم كرده بود؛ لذا هر سیاستی كه موجب تضعیف ساختار جامعه و اقتصاد ژاپن بود، از بیم نفوذ كمونیست ترك شد. در مجموع تحلیل هزینه ـ فایدهٔ ژاپن برای آمریكا، اصلاحات را در جهت بهبود شرایط اقتصادی هدایت میكرد. مدیران ژاپنی نیز از این فرصت استفاده كرده و در تغییر اصلاحات به نفع ژاپن به شدت تلاش كردند.
با تلاش دولتمردان، اصلاحات اشغالگران در این كانالها اجرا شد: (كه از یك طرف محیط مناسب رشد و از طرف دیگر انگیزه حركت دوباره را برای مردم ایجاد كرد.)
▪اصلاحات ارضی : تصمیم بر آن شد كه تمامی مالكین زمینهای زراعی، زمینهای خود را به دولت بفروشد، تا دولت زمینها را بین زارعین تقسیم كند. این اصلاحات اساسی، باعث شد كه بسیاری از زارعین (۱/۹۲ درصد) خود مالك زمین زراعتی شوند و طبقهای از زمین داران كوچك ایجاد شد. این امر نه تنها انگیزه و اراده زارعان را برای تولید بالا برد، با افزایش درآمد و سطح زندگی زارعان، تقاضای كل را افزایش داد.
▪انحلال زای باتسوها: شركتهای بزرگ خوشهای كه كارتلهای قدرتمند اقتصاد ژاپن بودند، به بهانه حمایت آنها از جنگ و در اصل به منظور فروپاشی تمركز قدرت مالكان آنها، به زیر مجموعههای كوچكتر تقسیم شدند. اما عدم تغییر ساختار زیر مجموعهها كارایی تولید را كاهش نداده و حتی باعث افزایش رقابت و بهبود كیفیت میان زیر مجموعهها شد.▪اتحادیههای كارگری: تلاش برای تشكیل جامعهای دموكراتیك، از طریق ایجاد جنبشهای كاگری پیگیری شد، اما اتحادیهها روز به روز اختلافات را دامن زده و اعتصابات زیادی شكل دادند. بالاخره سازمان دهندگان اعتصاب تصمیم گرفتند، از افراط گریهای سیاسی جمعی دست بردارند و در عوض به كارفرمای خود، در شركتی كه به واقع به آنها هویت داده است، وفادار باقی بمانند. در مقابل كار فرمایان ضمن تأمین امنیت خاطر كاركنان و استخدام مادام العمر، در بهبود شرایط كار تلاش كنند.
▪نظام آموزشی : از آنجا كه نظام آموزشی قبلی به شدت بر ارزشهای سنتی ژاپنی تأكید داشت، لازم بود تا یك نظام آموزشی برای شكل دهی نظام ارزشی غربی ایجاد شود. البته آمریكاییها در كنار اصلاح نظام ارزشی، آموزش علوم، فنون و تكنیكهای نوین را نیز در این نظام آموزشی گنجاندند كه یكی از عوامل اصلی پرورش نیروی كار ماهر برای توسعه به شمار میآید.
۲ـ۳ـ ج: جهش اقتصادی (پس از استقلال) فرصتها و تهدیدها
پس از پایان دورهٔ اشغال و اعلام استقلال ژاپن، ژاپنیها برای نوسازی كشورشان به سرعت دست به كار شدند. در سیاستهای دوران اشغال تجدد نظر شد. محدودیتها برداشته شد. نظام آموزشی، بار دیگر ارزشها و سنتهای ژاپنی را در برگرفت. در بسیاری از موارد حتی منتظر نشدند تا قوانین با روال عادی اداری، رسماً تغییر كند، مقررات ضد انحصار را نادیده گرفتند و به سرعت اقدام به ایجاد كارتلهای قدرتمند كردند. تا پیش از پایان جنگ كره، ژاپن دقیقاً سیاست اقتصادی خود را انتخاب كرده بود. از یك طرف مقابله با بحرانهایی از قبیل زلزله مهیب، ۱۹۲۳، ركود سال ۱۹۲۰ و انقباض پولی دهه ۳۰ و جنگهای گوناگون، به ژاپنیها طریقه "تصمیم گیری صحیح" در مقابله با بحران را آموخته بود و از طرف دیگر، ژاپنیها برای دستیابی دوباره به اقتدار خود، لازم میدیدند كه از كوچكترین "فرصت" پیش آمده به بهترین نحو استفاده كنند.
چالشها و فرصتهای پیش روی ژاپن پس از استقلال از این قرار است:
جنگ كره : وقوع جنگ كره، آغازی برای سرمایهگذاریهای سنگین و رشد معجزه آسای ژاپن بود كه تا دهه ۱۹۷۰ (با متوسط نرخ رشدی معادل ۱۰% در سال) ادامه داشت. ژاپن به سرعت مسئولیت تأمین تداركات نیروهای امریكایی را در جنگ بر عهده گرفت، این سیاست از یك طرف باعث ورود ارز به كشور و از طرف دیگر باعث صنعت خودروی ژاپن (ناشی از تجربه تعمیر خودروهای نظامی آمریكا) شد. در نتیجه ژاپن توانست، به این بهانه، جدیدترین فناوری صنعتی را وارد چرخه اقتصاد كند.
▪جو باز اقتصاد بین الملل : اقتصاد ژاپن به شدت به بازار بینالمللی وابسته است؛ سال ۱۹۴۹ سال ركود اقتصادی جهان بود، اما پس از رشد ۳۴ درصدی تجارت جهانی، همزمان با جنگ كره، صادرات، اشتغال، تولید و سود ژاپن به شدت افزایش یافت. قسمتی از رشد ۷۰ درصدی تولید، ناشی از استفاده ژاپن از جو اقتصادی بینالمللی بود. این محیط اقتصادی آزاد، ژاپن را كه تا حدودی یك دیر آمده بود، قادر ساخت كه جدیدترین فناوریها را بدون تحمل كامل هزینههای "تحقیق و توسعه" خریداری كند. به علاوه میتوانست با بهرهگیری از رژیم تجاری گات، تولیدات فزاینده صنایع كارخانهای خود را با حداقل محدودیت به فروش برساند.
از طرف دیگر رشد جهانی باعث افزایش تقاضا برای نفت شده بود، تقاضا برای نفتكشهای عظیم ژاپنی افزایش یافت و صنعت كشتی سازی، رونق دوباره گرفت كه منجر به توسعه صنایع آهن و فولاد نیز شد.
▪شدت یافتن رقابت در عرصه بینالمللی : در سالهای اولیه پس از استقلال، كالاهای ژاپنی به كیفیت پائین اما قیمت ارزان مشهور بودند. اما ژاپنیها نمیتوانستند این نگاه را به محصولات خود تحمل كنند. از طرف دیگر افزایش رشد تولیدات، رقابت را در صحنه جهانی شدت بخشیده بود. لذا تمام هم و غم ژاپنیها بر كاهش ضایعات تولید در حد صفر قرار گرفت، نظام درست سر وقت و نظام كنترل كلی كیفیت برپا شد. فقط كالاهایی كه مطابق با استانداردها بودند اجازه صدور مییافتند و از این زمان، ارزشگذاری توانایی شركتها، براساس "تحقق بهترین كیفیت" انجام میشد.
▪هزینه دفاعی اندك: با اعلام استقلال ژاپن، علیرغم اختلاف نظرها، هزینههای دفاعی حذف شد و امنیت و دفاع به عهده ارتش امریكا گذاشته شد. كم بودن سهم امور دفاعی از كل هزینههای دولت و روند كاهشی آن به سطح ۷ درصد در سال ۱۹۷۰، به دولت امكان داد تا فعالیتهای خود را جهت احداث تأسیسات زیربنایی متمركز نماید كه نقش بسیار مهمی در رشد و توسعه ژاپن ایفا كرد.
▪بحران نفتی ۱۹۷۳: رشد پرشتاب ژاپن در سال ۱۹۷۳، متوقف شد. تجربه شوك نفتی، جهتگیریها را به سمت تولید محصولات صنعتی نیازمند تكنولوژی پیشرفته، سوق داد و از توجه نسبت به صنایعی كه به مواد اولیه زیاد نیاز دارند كاست. استفاده از این تجربه ژاپن را به باكفایت ترین كشور در مصرف انرژی تبدیل كرده بود به شكلی كه در دومین شوك نفتی (سال ۱۹۷۹) ژاپن نسبت به دیگر كشورها وضعیت بهتری داشت .حتی صنعت خودروی ژاپن این بحران را به فرصت رشد تبدیل كرده بود. زمانی كه شوك نفتی، قیمتهای بنزین را به شدت افزایش داده بود، ژاپن توانست با عرضه اتومبیلهای فوق العاده كم مصرف (در مقایسه با اتومبیل های امریكایی) به سرعت بازار اتومبیل داخل آمریكا و اروپا را تصاحب كند و صنعت خودروی خود را توسعه دهد .
▪بحران كاهش ارزش دلار: كاهش ارزش دلار برای ژاپن به معنی كاهش صادرات و افزایش واردات بود، اما ژاپن با استفاده از نقطه قوت صنایع خود در انعطاف پذیری و توانایی كاهش هزینههای تولید از طریق صرفه جویی و افزایش كارایی، توانست همچنان در صحنه رقابت باقی بماند.
فشارهای امریكا برای محدودیت صادرات : ژاپن توانسته بود، به سرعت خود را به یك ابر قدرت اقتصادی تبدیل كند، در سال ۱۹۸۰ بیش از ۸۰% از رشد ژاپن ناشی از رشد صادرات بود كه قسمت اعظمی از آن به آمریكا صورت میگرفت. در داخل خاك امریكا، شركتهای ژاپنی به سرعت از رقبای آمریكایی خود پیشی گرفته بودند. رشد ژاپن انتقاد آمریكاییها را در پی داشت! یك انتقاد عجیب ولی محوری آمریكا این بود كه ژاپنیها بسیار سخت كوشند و این امر ضمن افزایش بهرهوری، اوقات فراغت آنها را، كه در خلال آن میتوانند مصرف كننده كالای آمریكایی باشند، محدود میسازد!
بالاخره گسترش مازاد تجاری ژاپن در مقابل آمریكا، به ایجاد منازعات و فشارهایی از طرف آمریكا برای محدودیت صادرات منجر شد. فشارهای امریكا دولت ژاپن را واداشت تا مردم را به طرف كالای آمریكایی تشویق كند و ارزش دلار را در برابر ین كاهش دهد، تا كالاهای آمریكایی ارزانتر تمام شوند. اما ژاپنیها با زیركی تمام از ارزان شدن كالاهای آمریكایی استفاده كرده و برخی مستغلات استراتژیك آمریكا را خریداری كردند! (شركت فیلم كلمبیا را شركت سونی خریداری كرد). "سواری رایگان" ژاپن از آمریكا در مقابل دفاع آمریكا از ژاپن (بی مزد و منت)، سوء ظن آمریكاییها را برانگیخته بود، ولی تنها توانستند ژاپن را به پرداخت قسمتی از هزینه جنگ خلیج فارس مجبور كنند.
▪وابستگی به واردات تكنولوژی خارجی : ژاپنیها، از تسلط شركتهای چند ملیتی بر اقتصاد كشور، هراس داشتند لذا با وضع قوانین كنترلی بر ورود سرمایههای خارجی، از نفوذ شركتهای چند ملیتی به ژاپن جلوگیری میشد. از طرف دیگر دسترسی به تكنولوژی خارجی برای صنایع ژاپن حیاتی بود. سیاست ژاپن در این مورد با اولویت دادن به مبادلات تجاری كه به انتقال تكنولوژی تعیین شده كمك میكرد و همچنین با برقراری تعرفههای وارداتی تا حدی از این مشكل كاست.
نرخ پسانداز بالا، امكان اعطای تسهیلات هنگفت و سرمایه گذاری گسترده برای دسترسی به آخرین فناوری را فراهم میكرد. به این منظور، كم كم سرمایه گذاری بر روی "تحقیق و توسعه" خود را جایگزین واردات گسترده فناوری كرده و موجبات پیشبرد فناوری را برای ژاپن فراهم كرده است.
۲ـ۳ـ د: جهش اقتصادی، دیگر سیاستها و اقدامات دولت
درست است كه ژاپنیها در مواجهه با بحرانها و استفاده از فرصتها، همواره هوشیارانه عمل كردهاند، اما تمام تصمیمگیریهای دولتمردان در این زمینه، در جهت تحقق برنامهها و سیاستهای از پیش تعیین شده دولت بوده است: برنامه تجدید حیات اقتصادی (۵۳ ـ ۱۹۴۹)، برنامه ۲ برابر كردن درآمد ملی (۷۰ ـ ۱۹۶۱)، برنامه ۵ ساله جهت خودكفایی (۱۹۶۰ ـ ۱۹۵۶)، برنامهٔ توسعه اقتصادی اجتماعی (۷۱ ـ ۱۹۶۷)، برنامه پایه اقتصادی ـ اجتماعی (۱۹۷۷ ـ ۱۹۷۳)، برنامه مدیریت اقتصادی با دید بینالمللی و ...
طی سالهای اولیه پس از جنگ اقدامات دولت در جهت سازندگی ژاپن جدید، بیشتر به رفع موانع محدود میشد. (حذف اقتصاد بازار سیاه و رفع مشكل تورم)، اولویت دادن به سرمایه گذاری در صنایع پایهای مانند برق، فولاد، حمل و نقل دریایی و ذغال سنگ و حمایت دولت از آنها صنایع زیربنایی را رونق بخشیده بود. در جهت تحقق برنامه تجدید حیات اقتصادی، سیاست تشویق ذخیره سازی سرمایه جای خود را باز كرد و خون تازه در رگ اقتصاد دمید. تأسیس بانك توسعه بسیار كارآمد، سیستم مالیاتی پیشرفته و مشوق تولید، قانون تشدید اقتصادی شدن واحدهای اقتصادی، تخصیص ارز حمایتی، واردات سریع تكنولوژی و حمایت از صنایع داخلی، تولید را تا سال ۵۲ به شدت افزایش یافت و از اهداف برنامه هم فراتر رفت.
سیاستها و اقدامات دوره رشد سریع ژاپن از عوامل مهم تسهیل كننده توسعه به شمار میآیند:
▪سیاست حمایت از صنایع داخلی : همانطور كه در بخشهای گذشته اشاره شد، الگوی اقتصاد ژاپن براساس "فروش" محصولات داخلی (هم در بازار داخلی و هم در بازار خارجی) است. به منظور افزایش و تسهیل فروش اقدامات بسیاری انجام شد: احداث خطوط ارتباطی با دادن اختیار عمل به بخش خصوصی، تشكیل شركتهای بازرگانی عمومی ژاپنی برای رهایی از تسلط خارجیان بر امور بانكی و تجاری، محدودیت واردات كشاورزی و افزایش بازدهی تولید، تثبیت قیمتها در زمان رقابت بیش از حد و اعطای اعتبارات با ضمانت بانك مركزی از این جمله اقدامات است.
▪سیاست آزادسازی تجاری: (مگر در صنایعی كه به توان رقابتی لازم نرسیدهاند) به منظور دسترسی آسان تر به تكنولوژی تولیدی و بازارهای "فروش" دولتمردان ژاپنی تلاشهای زیادی برای عضویت در سازمانهای بینالمللی به خرج دادهاند: عضویت در سازمان تجارت جهانی، صندوق بینالمللی پول، بانك جهانی و OECD همه جهت افزایش فرصتهای صادراتی به كشورهای صنعتی صورت گرفت.
▪سیاست انگیزش مالیاتی : تحقیقات مالیاتی ژاپنیها به شركتها اجازه میداد كه عواید توزیع نشده آنها مرتباً افزایش یافته و ضمن گسترش كار خود، توان مقابله با شوك های اتفاقی را داشته باشند.
▪سیاست صنعتی: سیاست صنعتی ژاپن، در واقع یك بسته سیاسی كامل و بینقص نبوده است. بلكه سیاستهای به كار رفته در جریان اجرا، اندك اندك تكمیل شدهاند. مؤسسات ژاپنی دائماً و به طور فعال در برنامهریزی سیاستهای صنعتی هم فكری و همكاری داشتهاند و به طور مستمر از نظرات و پیشنهادات و انتقادات آنها استفاده شده است.
▪برنامهریزی دولت : برنامههای ژاپن ابتدا به تعیین مسیر دلخواه توسعه اقتصادی ـ اجتماعی میپردازد و با تبیین سیاستهای دولت، دولت را از مداخله در فعالیتهای اقتصاد منع كرده و وظیفه دولت را در رهبری مردم و بخش خصوصی در رفتار و خطی مشیها قرار داده است. نكته جالب توجه این است كه در همهٔ برنامههای دولت اهمیت خاصی به تربیت نیروی انسانی متخصص داده شده است.
نقش اساسی برنامههای دولت در پیش بینی شرایط قابل دسترس است. در برنامهها ضمن پیشبینی دقیق و تشخیص مشكلات احتمالی "آینده"، سیاستهای میان مدت و بلندمدت تعریف شده و اولویت اهداف آنها مشخص میشود. این پیشبینیها، برای بخش خصوصی و خانوارها نقش "راهنما" را دارند.
●●نتیجه
در این نوشتار از بیان ریز سیاستهای توسعه ژاپن خودداری كردیم، چرا كه معتقدیم، تقلید چشم و گوش بسته از بستههای سیاستی اجرا شده در یك كشور نمیتواند نتیجه مشابهی، حتی برای كشورهای مشابه داشته باشد. آنچه میتواند در تجربه توسعه ژاپن برای دیگر كشورها آموزنده باشد در روشی است كه ژاپن برای "حركت مداوم و تكاملی" به كار برده است.
ژاپنیها با آگاهی كامل از نقاط ضعف و قوت خود، عزم خود را برای دستیابی به هدف آرمانی كشور كه همان "برتری و اقتدار ژاپن" بود، جزم كرده و پیامد تصمیمگیریهای خود را در مواجهه با چالشها پیشبینی كردهاند. لذا با انگیزه قوی (غرور ملی)، بستر مناسب توسعه را ایجاد كردند و توانستند با هماهنگی و مدیریت صحیح منابع مادی، مالی و انسانی و با تصمیمگیری صحیح در مقابله با بحران و استفاده از فرصتها به آرمان خود دست یابند. در این بررسی, علت توسعه ژاپن را در "انگیزه صحیح"، "رفع موانع"، "وجود بستر مناسب" و "تصمیمگیری صحیح" یافتیم.
نویسنده:ایمان حقیقی
پانوشتها:
- شریف النسبی، مرتضی، صص ۳ تا۸.
- متوسلی، محمود،۱۳۸۲ ، ص ۶.
- مدنی، امیرباقر، ۱۳۷۴ ، صص ۲۹۴و ۲۹۵.
- ستوده، سهراب، ۱۳۷۴ ، صص۳۱ تا۴۲.
- مهدوی ایزدی، فرخشاد، ۱۳۷۹، ص ۲۰۵.
- ترشیزی، مجید، ۱۳۷۲ ،صص۱۸ و ۱۹.
- اسمیت، دنیس، ۱۳۷۷ ، ص ۵۱.
- متوسلی، محمود، ۱۳۷۴ ، ص۳.
- نیلی، مسعود و همكاران، ۱۳۸۲ ، ص۱۸۸.
- متوسلی، محمود، ۱۳۷۴ ، صص سه تا پنج.
- اسمیت، دنیس، ۱۳۷۷ ، صص۲۲۰ و ۲۱۳.
- همان ص۱۵۵.
- ترشیزی، مجید، ۱۳۷۲ ، مقدمه. (به نقل از دكتر بشیریه)
- همان . (به نقل از دكتر نقی زاده)
- همان . (به نقل از دكتر سروش)
- متوسلی، محمود، ۱۳۷۴ ، ص۵۳.
- - همان، ص ۶۸.
- همان، ص ۷۲.
- همان ، ص ۷۴.
- ترشیزی، مجید، ۱۳۷۲ ، مقدمه.
- متوسلی، محمود، ۱۳۷۴ ، صص ۸۱ تا ۹۳.
- متوسلی، محمود، ۱۳۷۴ ، ص ۱۹۲.
- همان ،صص ۱۹۴ تا ۱۹۶.
آلمان و ژاپن در الگوی ارتش و نظام آموزشی قبل از جنگ جهانی دوم بسیار شبیه بودند، هر دو علاوه بر آغاز جنگ جهانی، شكست خورد و ویران شدند و امروزه هر دو جزء قدرتهای اول تا سوم اقتصادی دنیا هستند.
- متوسلی، محمود، ۱۳۷۴ ، ص ۱۶۶.
- ترشیزی، مجید، ۱۳۷۲ ،صص ۱۳۸ تا ۱۵۶.
- مهدوی ایزدی، فرخشاد، ۱۳۷۹، ص ۲۳۶.
- ترشیزی، مجید، ۱۳۷۲ ،ص۱۵۶.
- اسمیت، دنیس، ۱۳۷۷ ، ص ۲۳.
- ترشیزی، مجید، ۱۳۷۲ ،ص۱۸۴.
- متوسلی، محمود، ۱۳۷۴ ، صص ۳۶ تا ۴۰.
- اسمیت، دنیس، ۱۳۷۷ ، ص۲۲۲.
- همان، ص ۵۶.
- اسمیت، دنیس، ۱۳۷۷ ، ص ۵۶.
- همان، صص۶۱ تا ۶۲.
- متوسلی، محمود، ۱۳۷۴ ، ص ۲۰۳.
- اسمیت، دنیس، ۱۳۷۷ ، صص ۷۲ و ۷۳.
- فهیمی فر، جمشید، ۱۳۷۹، فصل اول.
- اسمیت، دنیس، ۱۳۷۷ ، ص ۲۲۴.
- مهدوی ایزدی، فرخشاد، ۱۳۷۹، ص ۲۰۷.
- متوسلی، محمود، ۱۳۷۴ ، ص ۲۱۴.
- مهدوی ایزدی، فرخشاد، ۱۳۷۹، ص ۲۲۶.
- اسمیت، دنیس، ۱۳۷۷ ، صص ۲۱۳ و ۲۱۲.
- متوسلی، محمود، ۱۳۷۴ ، ص۲۱۲.
- متوسلی، محمود، ۱۳۷۴ ، صص ۲۶ تا ۲۱۱.
- متوسلی، محمود، ۱۳۷۴ ، ص ۲۱۳.
- ترشیزی، مجید، ۱۳۷۲ ،صص ۱۲۰ تا ۱۳۲.
منابع:
۱- شریف النسبی، مرتضی، چرخه توسعه: راهنمای توسعه شتابان توسعه اقتصادی- صنعتی كشورهای جنوب شرقی آسیا، تهران؛ رسا، ۱۳۷۵.
۲- متوسلی، محمود، توسعه اقتصادی: مفاهیم، مبانی نظری، نهادگرایی و روش شناسی، تهران؛ سمت، ۱۳۸۲.
۳- مدنی، امیرباقر، موانع توسعه اقتصادی ایران: مقایسه با ژاپن، تهران؛ نشر علوم دانشگاهی، ۱۳۷۴.
۴- ستوده، سهراب، ساموراییهای اقتصادی، تهران؛ نشر رامین،۱۳۷۴.
۵- مهدوی ایزدی، فرخشاد، از ایدئولوژی تا عمل در كشورهای : آمریكا، شوروی سابق، روسیه و ژاپن، تهران؛ ورق، ۱۳۷۹.
۶- ترشیزی، مجید، ارزیابی تجربه ژاپن برای طراحی سیاست صنعتی كردن ایران، رساله كارشناسی ارشد، دانشگاه امام صادق u ، ۱۳۷۲.
۷- اسمیت، دنیس، تاریخ اقتصادی ژاپن ۱۹۴۵-۱۹۹۵، مترجم: وقار، محمد حسین، تهران؛ اطلاعات، ۱۳۷۷.
۸- متوسلی، محمود، توسعه اقتصادی ژاپن با تاكید بر آموزش نیروی انسانی، تهران؛ موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی،۱۳۷۴.
۹- نیلی، مسعود و همكاران، خلاصه مطالعات طرح استراتژی توسعه صنعتی كشور، تهران؛ دانشگاه صنعتی شریف موسسه انتشارات علمی، ۱۳۸۲.
۱۰- فهیمی فر، جمشید، ژاپن و تجربه آن در توسعه، تهران؛ موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، ۱۳۷۹.
منبع:فصلنامه راهبرد یاس ، شماره ۴
پانوشتها:
- شریف النسبی، مرتضی، صص ۳ تا۸.
- متوسلی، محمود،۱۳۸۲ ، ص ۶.
- مدنی، امیرباقر، ۱۳۷۴ ، صص ۲۹۴و ۲۹۵.
- ستوده، سهراب، ۱۳۷۴ ، صص۳۱ تا۴۲.
- مهدوی ایزدی، فرخشاد، ۱۳۷۹، ص ۲۰۵.
- ترشیزی، مجید، ۱۳۷۲ ،صص۱۸ و ۱۹.
- اسمیت، دنیس، ۱۳۷۷ ، ص ۵۱.
- متوسلی، محمود، ۱۳۷۴ ، ص۳.
- نیلی، مسعود و همكاران، ۱۳۸۲ ، ص۱۸۸.
- متوسلی، محمود، ۱۳۷۴ ، صص سه تا پنج.
- اسمیت، دنیس، ۱۳۷۷ ، صص۲۲۰ و ۲۱۳.
- همان ص۱۵۵.
- ترشیزی، مجید، ۱۳۷۲ ، مقدمه. (به نقل از دكتر بشیریه)
- همان . (به نقل از دكتر نقی زاده)
- همان . (به نقل از دكتر سروش)
- متوسلی، محمود، ۱۳۷۴ ، ص۵۳.
- - همان، ص ۶۸.
- همان، ص ۷۲.
- همان ، ص ۷۴.
- ترشیزی، مجید، ۱۳۷۲ ، مقدمه.
- متوسلی، محمود، ۱۳۷۴ ، صص ۸۱ تا ۹۳.
- متوسلی، محمود، ۱۳۷۴ ، ص ۱۹۲.
- همان ،صص ۱۹۴ تا ۱۹۶.
آلمان و ژاپن در الگوی ارتش و نظام آموزشی قبل از جنگ جهانی دوم بسیار شبیه بودند، هر دو علاوه بر آغاز جنگ جهانی، شكست خورد و ویران شدند و امروزه هر دو جزء قدرتهای اول تا سوم اقتصادی دنیا هستند.
- متوسلی، محمود، ۱۳۷۴ ، ص ۱۶۶.
- ترشیزی، مجید، ۱۳۷۲ ،صص ۱۳۸ تا ۱۵۶.
- مهدوی ایزدی، فرخشاد، ۱۳۷۹، ص ۲۳۶.
- ترشیزی، مجید، ۱۳۷۲ ،ص۱۵۶.
- اسمیت، دنیس، ۱۳۷۷ ، ص ۲۳.
- ترشیزی، مجید، ۱۳۷۲ ،ص۱۸۴.
- متوسلی، محمود، ۱۳۷۴ ، صص ۳۶ تا ۴۰.
- اسمیت، دنیس، ۱۳۷۷ ، ص۲۲۲.
- همان، ص ۵۶.
- اسمیت، دنیس، ۱۳۷۷ ، ص ۵۶.
- همان، صص۶۱ تا ۶۲.
- متوسلی، محمود، ۱۳۷۴ ، ص ۲۰۳.
- اسمیت، دنیس، ۱۳۷۷ ، صص ۷۲ و ۷۳.
- فهیمی فر، جمشید، ۱۳۷۹، فصل اول.
- اسمیت، دنیس، ۱۳۷۷ ، ص ۲۲۴.
- مهدوی ایزدی، فرخشاد، ۱۳۷۹، ص ۲۰۷.
- متوسلی، محمود، ۱۳۷۴ ، ص ۲۱۴.
- مهدوی ایزدی، فرخشاد، ۱۳۷۹، ص ۲۲۶.
- اسمیت، دنیس، ۱۳۷۷ ، صص ۲۱۳ و ۲۱۲.
- متوسلی، محمود، ۱۳۷۴ ، ص۲۱۲.
- متوسلی، محمود، ۱۳۷۴ ، صص ۲۶ تا ۲۱۱.
- متوسلی، محمود، ۱۳۷۴ ، ص ۲۱۳.
- ترشیزی، مجید، ۱۳۷۲ ،صص ۱۲۰ تا ۱۳۲.
منابع:
۱- شریف النسبی، مرتضی، چرخه توسعه: راهنمای توسعه شتابان توسعه اقتصادی- صنعتی كشورهای جنوب شرقی آسیا، تهران؛ رسا، ۱۳۷۵.
۲- متوسلی، محمود، توسعه اقتصادی: مفاهیم، مبانی نظری، نهادگرایی و روش شناسی، تهران؛ سمت، ۱۳۸۲.
۳- مدنی، امیرباقر، موانع توسعه اقتصادی ایران: مقایسه با ژاپن، تهران؛ نشر علوم دانشگاهی، ۱۳۷۴.
۴- ستوده، سهراب، ساموراییهای اقتصادی، تهران؛ نشر رامین،۱۳۷۴.
۵- مهدوی ایزدی، فرخشاد، از ایدئولوژی تا عمل در كشورهای : آمریكا، شوروی سابق، روسیه و ژاپن، تهران؛ ورق، ۱۳۷۹.
۶- ترشیزی، مجید، ارزیابی تجربه ژاپن برای طراحی سیاست صنعتی كردن ایران، رساله كارشناسی ارشد، دانشگاه امام صادق u ، ۱۳۷۲.
۷- اسمیت، دنیس، تاریخ اقتصادی ژاپن ۱۹۴۵-۱۹۹۵، مترجم: وقار، محمد حسین، تهران؛ اطلاعات، ۱۳۷۷.
۸- متوسلی، محمود، توسعه اقتصادی ژاپن با تاكید بر آموزش نیروی انسانی، تهران؛ موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی،۱۳۷۴.
۹- نیلی، مسعود و همكاران، خلاصه مطالعات طرح استراتژی توسعه صنعتی كشور، تهران؛ دانشگاه صنعتی شریف موسسه انتشارات علمی، ۱۳۸۲.
۱۰- فهیمی فر، جمشید، ژاپن و تجربه آن در توسعه، تهران؛ موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، ۱۳۷۹.
منبع:فصلنامه راهبرد یاس ، شماره ۴
منبع : خبرگزاری فارس
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی معلمان رهبر انقلاب دولت سیزدهم مجلس بابک زنجانی شهید مطهری
آتش سوزی پلیس تهران قوه قضاییه پلیس راهور هلال احمر سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی سلامت سازمان هواشناسی
قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بازار خودرو خودرو دلار بانک مرکزی ایران خودرو حقوق بازنشستگان سایپا کارگران تورم
سریال نمایشگاه کتاب جواد عزتی تلویزیون عفاف و حجاب کتاب مسعود اسکویی سینما رضا عطاران سینمای ایران دفاع مقدس فیلم
مکزیک
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس نوار غزه چین انگلیس اوکراین ترکیه یمن افغانستان
استقلال پرسپولیس فوتبال سپاهان علی خطیر لیگ برتر لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید باشگاه استقلال بایرن مونیخ
هوش مصنوعی هواپیما تبلیغات تلفن همراه اپل گوگل همراه اول مدیران خودرو ناسا عیسی زارع پور وزیر ارتباطات
کبد چرب فشار خون بیمه کاهش وزن بیماری قلبی دیابت مسمومیت داروخانه