پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا
کارویژههای گزارش سیزدهم البرادعی
البرادعی دبیرکل آژانس بینالمللی اتمی براساس خواستههای آژانس و درخواستهای شورای امنیت باردیگر گزارش خود را پیرامون فعالیتهای هستهای ایران تهیه و به مراجع ذیربط ارائه داد. این گزارش که با واکنشهای مختلفی روبرو شده است این سؤال را مطرح میسازد که این گزارش چه کار ویژههایی میتواند در شرایط کنونی باتوجه به نوع و محتوای تنظیم آن در فرایند حلو فصل پرونده هستهای ایران داشته باشد؟ برای پاسخ به این پرسش ابتدا لازم است که مروری بر این گزارش داشته باشیم.
● محتوای گزارش
این گزارش در شش محور و در ۲۶ بند تنظیم شده است. محور اول به فعالیتهای جاری مرتبط با غنیسازی پرداخته و تأکید نموده است که تمامی این فعالیتها در نظارت و کنترل آژانس است. محور دوم مربوط به فعالیتهای پردازش است و تصریح شده که هیچ نشانهای از پردازش مجدد در حال انجام مرتبط با فعالیتهای هستهای وجود ندارد. هرچند در این محور نیاز به پیوستن ایران به پروتکل الحاقی را مطرح ساخته است.
محور سوم شامل پروژههای مرتبط با راکتور آب سنگین میشود که آژانس تأکید میکند تحت بررسی و نظارت آژانس است. محور چهارم تحت عنوان موضوعات مربوط به اجرا که شامل تبدیل اورانیوم، اطلاعات مربوط به طراحی و دیگر مسایل میشود، نکاتی را متذکر میشود. در این زمینه نیز عمدتاً مثبت ارزیابی میکند اما در عین حال مدعی میشود که ایران با برخی از درخواستهای آژانس موافقت نکرده است.
محور پنجم به ابعاد نظامی احتمالی اختصاص پیدا میکند. در ذیل این محور مسایل مطالعات ادعایی مورد توجه قرار میگیرد و در این بخش ابهامسازی علیه پرونده هستهای ایران مورد تأکید قرار میگیرد. هرچند متذکر میشود که ایران نسخههای این اسناد را دریافت نکرده که قادر باشد ساختگی و یا جعلی بودن آنها را تأیید کند. نکته اساسی اینکه این محور مفصلترین بخش گزارش را تشکیل میدهد. محور ششم که آخرین بخش را شامل میشود مربوط به خلاصه و نتیجهگیری است و در این محور آژانس پیشنهاد میکند که ایران در نخستین گام در ارتباط با مطالعات ادعایی ابعاد این امر را روشن نماید که تا چه میزانی اطلاعات مندرج در استنادات مرتبط واقعاً صحیح بوده است. دراین بخش البرادعی مانند گذشته روشن نشدن مسأله فوق و اجرا نشدن پروتکل الحاقی را مساوی با قادر نبودن آژانس به راستی آزمایی اعلام میکند.
● بررسی دیدگاهها:
درباره گزارش سیزدهم البرادعی دو دیدگاه کلی مطرح است؛ دیدگاه اول براین اعتقاد است که گزارش وی اساساً منفی و در راستای فاصله گرفتن از کارویژههای اصلی آژانس است. طرح مطالعات ادعایی و برجسته سازی آن خلاف توافقات میان آژانس و ایران تحت عنوان مدالیته و حتی اساسنامه و مقررات آژانس است.
دیدگاه دوم با گزارش اخیر البرادعی به صورت تفکیکی برخورد میکند و نکات و موارد مثبت آن را از موارد منفی جدا میسازد. در همین راستا، پانزده مورد مثبت احصاء شده که دلالت بر صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران و تحت نظارت و کنترل آژانس بودن آن دارد. از سوی دیگر موارد منفی نیز که عمدتاً معطوف به مطالعات ادعایی است ، نوعاً برجسته سازی این مطالعات را شامل میشود.
البته در ارزیابی این دو دیدگاه باید به این نکته اشاره کرد که اگرچه موارد منفی واقعیت درون گزارش البرادعی است اما دیپلماسی رسانهای حکم میکند که موارد مثبت برجسته شوند کما اینکه مخالفان هستهای ما سیاست برجستهسازی نکات منفی گزارش را در دستورکار رسانهای خود قرار دادهاند.
● کار ویژههای گزارش
یکی از کارویژههای اصلی گزارش البرادعی، بسترسازی برای سناریوی جدید آمریکاییها است. به نظر میرسد کاخ سفید و نومحافظهکاران دو سناریو برای تغییر معادلات هستهای ایران با هدف تغییر موقعیت جمهوریخواهان در انتخابات ریاست جمهوری طراحی کرده بودند:
سناریوی اول این بود که با اجرای یکسری سیاستها و تدابیر ایران را «ترغیب» به مذاکره و پذیرش طرحهای جدید حل مسأله هستهای بنمایند. در همین راستا آمریکا پیشقدم شد تا بسته پیشنهادی را با مؤلفههای جدید به ایران ارائه دهد. متعاقباً بسترسازیهایی صورت گرفت تا معاون وزیر خارجه آمریکا در نشست جلیلی با سولانا و به عبارتی در نشست گروه ۱+۵ با ایران حضور داشته باشد.
نکاتی که برنز مرد شماره سه وزارت خارجه آمریکا در نشست مزبور مطرح ساخت موید این نکته بود که اراده آمریکا بر این است که ایران را برای طرح سه مرحله حل مسأله هستهای متقاعد سازد. کاخ سفید درصورت موفقیت در این موضوع میتوانست در فضای داخل آمریکا با توجه به اقدامی که کره شمالی در منهدم ساختن برجهای خنککننده خود انجام داده بود، تغییرات قابل توجهی را بوجود آورد. اما این سناریو به علل مختلف ناکام ماند. از اینرو، سناریو دوم کلید خورد.
سناریو دوم براین پایه استوار شد که ایران دوباره « تحت فشار» مجدد قرار گیرد. به عبارت دیگر سناریوی صدور قطعنامه چهارم در دستور کار کاخ سفید قرار گرفت تا از این طریق اقتدار آمریکا برای مهار تهدیدات به افکار عمومی جامعه خود نشان داده شود. در این راستا و جهت اجرای سناریو فوق چند گام مورد توجه قرار گرفته است:
گام اول، استفاده از فرصت گزارش البرادعی بود. از همینرو تنظیم این گزارش را باید اساساً یک تنظیم آمریکایی دانست تا آژانس تخصصی. اختصاص دادن محوری تحت عنوان ابعاد نظامی احتمالی که محتوای آنرا مطالعات ادعایی آمریکا تشکیل میدهد مؤید این ادعای فوق است که گزارش البرادعی، یک گام از طراحی«سناریو فشار مجدد» است. درخواستی که در ذیل این محور صورت گرفته است نوعی جهت دهنده برای گامهای بعدی سناریو فوق محسوب میگردد.
گام دوم، امید به شورای حکام است. کاخ سفید در برنامهریزی خود سعی دارد تا از گزارش البرادعی برای همگراسازی شورای حکام و اتخاذ موضع مطلوب علیه ایران بهرهگیرد. از هم اکنون کاخ سفید و نمایندگان دیپلماسی وزارت خارجه این کشور در تلاشند فضای فکری و رفتاری اعضای شورای حکام را در دست خود بگیرند. بخشی از اطلاعات مطالعات ادعایی که روی رسانهها و اینترنت قرار گرفته دقیقاً برای همین منظور میباشد. چنانکه پیش از انتشار گزارش البرادعی اقدامی که نشریه دیلی تریبون به منظور ایران هراسی انجام داد در همین پازل میگنجد.
گام سوم، که محصول کارویژه گزارش البرادعی است، مربوط به اجماع سازی گروه ۱+۵ میباشد . کاخ سفید در این راستا بلافاصله پس از انتشار گزارش سیزدهم البرادعی خواستار نشست گروه ۱+۵ در واشنگتن شد. در واقع کاخ سفید با فضاسازی قبل و بعد از انتشار گزارش به این نتیجه رسیده است که میتواند اولین حرکت را برای اجماع گروه ۱+۵ انجام دهد. اگرچه اجماعسازی در طراحی سناریوی آمریکا در گام سوم یعنی بعد از نشست شورای حکام و بهرهگیری از نتایج آن مدنظر قرار گرفته بود. بنابراین هدف نشست گروه ۱+۵ پیش از اجلاس شورای حکام بدین معناست، کاخ سفید ضمن تست کردن روسیه و چین سعی دارد، تحرک احتمالی آنها را در شورای حکام مدیریت نموده و متعاقباً با اخذ مطلوبیت از نتایج این شورا اجماعسازی ناقص را به اجماع کامل تبدیل نماید.
گام چهارم ، بکارگیری شورای امنیت با هدف صدور قطعنامه چهارم علیه ایران است . به عبارت دیگر صدور قطعنامه آخرین کارویژه گزارش البرادعی محسوب میگردد و در چنین شرایطی سناریوی آمریکا تکمیل شده و جمهوری اسلامی وارد فاز جدیدی از فشارها خواهد شد. مسیری که کاخ سفید برای حصول به گام چهارم دنبال میکند بهگونهای است که قادر باشد قطعنامه قابل توجهی را به تصویب اجماعی شورای امنیت برساند و مانند قطعنامه ۱۸۰۳ که به نوعی تکرار قطعنامههای قبلی بوده، نباشد.
● فرصتهای ایران
باتوجه به سناریوی چهارپایهای کاخ سفید، این سؤال پیشمیآید که ایران چه فرصتها و قوتهایی برای ناکامسازی سناریو مزبور دارد؟ به برخی از آنها بهطور اختصار اشاره میشود:
۱) موارد مثبت گزارش آژانس میتواند فرصتسازی خوبی برای ایران فراهم سازد. لذا دیپلماسی هستهای ایران باید برنامه منظم و قوی را در این راستا داشته باشد.
۲) گروه نم و موضعی که در اجلاس تهران اتخاذ کردند، از قوتهای ایران در شورای حکام است و جمهوری اسلامی ایران باید ضمن توجیه سازی آنها سعی نماید تا تحت تأثیر و نفوذ مقامات و رسانههای غربی قرار نگیرند.
۳) مناقشه روسیه و آمریکا برسر گرجستان نیز فرصتی برای ایران در ناکام سازی اجماع گروه ۱+۵ است. دیپلماسی ایران باید بهطور دقیق ماجرا و پیامدهای بحران گرجستان و مناقشات روسیه و آمریکا را رصد نماید تا با شناخت فرایند مزبور موازنهسازی منفی را به خوبی اجرا نماید.
سیامک باقری
منبع : خبرگزاری جمهوری اسلامی ـ ایرنا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست