شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

عناصر داستان


عناصر داستان
آموختن فنون داستان نویسی راه نویسنده را برای آفریدن اثری بی عیب و نقص تر هموار می کند. اگر بدون اطلاع از این فنون، کار داستان نویسی را شروع کنیم، پیشرفت کارمان اگر هم متوقف نشود، حتما کند خواهد شد. شاهکارهای نویسندگان امروز، شاهد خوبی است بر این مدعا که نویسندگان آن ها بر جنبه های فنی کار خودشان کاملا و قوف داشته اند و از این رهگذر است که آثارشان مصداق های خوبی برای کاربرد اصول داستان نویسی امروزی بشمار می رود.
برای نوشتن هر داستانی ناگزیر به رعایت عناصر داستان هستیم تا داستان قابل قبول به دست دهیم، در داستان نویسی امروز اگر عنصری مورد بی توجهی قرارگیرد، عنصر دیگری جانشین آن می شود، چنین نیست که عنصری به کلی ساقط شود و به جای آن، عنصر دیگری نیاید. بنابراین عناصر مرسوم داستان نویسی، کمابیش هنوز به قدرت و اهمیت خود باقی است و نویسندگانی که با زیر پاگذاشتن این عناصر، آثار خوب و موفقی به وجود آورده اند، انگشت شمارند.
رمان و داستان کوتاه دارای شگردها و عناصر مشترکی هستند ولی طبیعی است که رعایت فنون داستان در رمان به شکل کامل تر و متنوع تر دیده می شود، تا داستان کوتاه زیرا در رمان مجال بیشتری برای به کار بردن فنون داستانی برای نویسنده وجود دارد. داستان دارای عناصر و قسمت های متفاوتی است که مهمترین عناصر آن عبارتند از: پیرنگ یا هسته داستانی، زاویه دید (دیدگاه)، صحنه، گفت وگو، موضوع و شخصیت.
● پیرنگ یا هسته داستان Plot
پیرنگ نقل حوادث است با تکیه بر روابط علت و معلولی در هر اثر ادبی بدین معنی که پیرنگ وابستگی موجود میان حوادث داستان را به طور عقلانی تنظیم می کند و ضابطه ای است که نویسنده براساس آن حوادث را نظم می دهد.
حوادث و وقایع داستان باید از یکدیگر ناشی شوند و به هم ارتباط منطقی داشته باشند تا پیرنگ را به وجود آورند.
برای پیرنگ خصوصیاتی ذکر کرده اند که عبارتند از:
۱) کامل و روشن باشد.
۲) رشته حوادث منظم و ناگسسته ای داشته باشد.
۳) پیچ یا پیچ هایی داشته باشد و به اوج منطقی و قانع کننده ای برسد.
۴) ساده باشد، یعنی پیچیده نباشد.
۵) با احساس و عواطف انسانی سروکار داشته باشد.
۶) دست کم قدری بکر باشد.
چنانچه طرح، واجد این خصوصیات باشد نویسنده می تواند داستان خویش را با اطمینان آغاز کند. شبکه استدلالی و نظم تشکیلاتی داستان برعهده پیرنگ می باشد.
● تفاوت پیرنگ با داستان:
پیرنگ، استخوان بندی وقایع است، خواه این وقایع ساده باشد، خواه پیچیده، داستان بر آن بنا می شود. پیرنگ به حوادث داستان نظم می دهد، تنظیم وقایع داستان توسط پیرنگ، به وحدت هنری داستان منجر می شود.
داستان که به عنوان نقل رشته ای از حوادث است که برحسب توالی زمان ترتیب یافته باشند. پیرنگ (طرح) نیز نقل حوادث است اما با تکیه بر موجودیت و روابط علت و معلول. «سلطان مرد و سپس ملکه مرد» این داستان است. اما «سلطان مرد و پس از چندی ملکه از فرط اندوه درگذشت.» طرح است. در اینجا نیز توالی زمانی حفظ شده لیکن حس سببیت بر آن سایه افکنده است. یا اینکه «ملکه مرد و کسی از علت امر آگاه نبود تا بعد که معلوم شد از غم مرگ سلطان بوده است.» این طرح است، بعلاوه یک راز، و این شکلی است که می توان به کمال بسط داد. زیرا توالی زمانی را، تعلیق می کند و تا آنجا که محدودیت هایش اجازه دهد از داستان فاصله می گیرد. همین مرگ ملکه را در نظر بگیرید. اگر داستان باشد می گوییم: «خوب بعد؟» و اگر طرح باشد می پرسیم: «چرا چنین شد؟» یعنی عنصر تازه ای را پیش می کشد که انگیزه و علت نامیده می شود. این انگیزه، اساس کار هر داستان نویس است، زیرا هیچ عملی به خودی خود و بی دلیل اتفاق نمی افتد.

سلیمان مختاری
منبع : روزنامه کیهان