پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا
از خیال تا واقعیت
فیلم «۳۰۰» اگرچه با هدف مخدوش كردن چهره ایرانیان ساخته شد اما میتواند عاملی برای بیداری آنها شود تا از بیتفاوتی و بیتوجهی نسبت به تاریخ خود دست برداشته و به خودآگاهی رسند.
در حالی كه این فیلم همچنان در كشورهای مختلف در حال اكران است، فرهیختگانی نیز در تلاشند تا گوشههای مهم تاریخ گذشته را بازشناسی كنند.
نمایش وقایع تاریخی هر كشوری باید با دقت خاصی ارائه شود، چرا كه یك وجه عمده كاركرد تاریخ بخش هویتی آن است. با وصله پینه حوادث تاریخ و ساخت فیلمهای هالیوودی خدشه جبرانناپذیری بر پیكره جامعه انسانی وارد میشود.
بازخوانی روایتهای تاریخی در هر دوره زمینه خودآگاهی نسلها را در شناسایی پیشینه آنان فراهم میآورد. روایت جنگهای ایران و یونان در دوره هخامنشی از جمله این روایتهاست.
پروفسور چارلز هیگ نت، ۳۴ سال تمام موضوع لشكركشی خشایارشاه به یونان را در كالج هرت فورد دانشگاه آكسفورد تدریس كرد و در پایان نیم قرن تحصیل و تدریس در زمینه تخصصش كه تاریخ یونان است، كتابی تالیف كرد و در آن كتاب منازعات مشهور ایران و یونان را با سبكی شاخص به گونهای شكافت كه كتابش، مرجعی بیچون و چرا شد.
وی نوشتههای مورخان برجسته معاصر چون گروندی، مونرو، ماكان، ولز و دیگران را به نقد كشید و كاوش بر مبنای تاریخ هرودوت را به كمال خود رساند.
شهرت كتاب وی تحت عنوان «لشكركشی خشایارشاه به یونان»، در میان پژوهشگران غربی از آن رو است كه به سان یك مساله ریاضی، ثابت میكند شمار سپاهیان ایرانی در لشكركشی به یونان حداكثر ۸۰ هزار نفر بوده و ارقام نجومی ادعایی راویان هرودوت، اغراقآمیز است.
● اولین رویارویی ایران و یونان
پیش از لشكركشی خشایارشاه به یونان حادثهای كه برای نخستین بار ایرانیان را با یونانیها روبهرو ساخت در دوره كوروش پسر كمبوجیه است كه ظهور مقتدرانه وی زنگ خطری برای كرزوس، فرزند و جانشین
آلی یاتس، پادشاه لیدی محسوب میشد كه خود به تشكیل اتحادی با دیگر سران مرعوب از به قدرت رسیدن پارسیان ـ شامل آمازیس فرعون مصر و نبونید، پادشاه بابل اقدام كرد. هرودوت مدعی است كرزوس با گذر از رودخانه هالیس و تصرف ناحیه پتریا pteria در كاپادوكیه، به قلمرو ایران تجاوز كرد، اما كوروش به سرعت به مقابله با وی شتافت.
جنگ پیامدی در بر نداشت و با فرا رسیدن زمستان كرزوس به پایتخت خود، سارد عقب نشست، اما كوروش از سرمای زمستان نهراسید و با سرعت به حركتش ادامه داد و موفق به محاصره دشمن در پناهگاه اصلی خود شد.
كوروش توانست نیروهای لیدی را در دشتی واقع در بیرون شهر سارد شكست دهد و بدینترتیب سرزمین لیدی ضمیمه شاهنشاهی هخامنشی شد. این حوادث در سال ۵۴۱ پیش از میلاد رخ داد.
كوروش پس از تصرف لیدی، توجه خود را معطوف بابل كرد و آن را ضمیمه شاهنشاهی خود ساخت. پس از آن فنیقیه را متصرف شد. هرودت عامل اصلی قدرت گرفتن ایرانیان در دریا را تصرف فنیقیه میداند. (هرودوت، كتاب اول، كلیو).(۱)
همچنین در روایت دیگر از كتاب اول هرودوت نیز چنین آمده كه دانشمندان ایرانی فنیقیها را انگیزه اختلافات ایرانی و یونانی میدانستند و به نقش ربودن زنان در این اختلافات اشاره میكنند: «اهالی فنیقیه كه از حوالی اقیانوس هند مهاجرت كرده و به حدود مدیترانه آمده بودند با تجارت و دریانوردی، كالاهای ساخت مصر و سوریه را در بنادر به فروش میرساندند كه در جریان استقرار عمدهای از دریانوردان آنان در بندر هلاس (Hellas یونان بزرگ) پس از فروش اجناس خود، به عدهای از زنان كه برای تماشا به ساحل آمده بودند حمله میكنند كه دختر پادشاه به نام ایو (Ieo) فرزند ایناخوس نیز در بین آنان بود. عدهای فرار میكنند ولی ایو و چند تن دیگر را ربوده و روانه مصر میكنند. (هرودوت، كتاب اول)
این حادثه مقدمه فتنههای بسیار شد كه از جمله ربودن «اروپه» دختر پادشاه مورد دیگر است كه عامل تجاوز، یونانیها بودند. همچنین مدیا دختر امیر نیز جزو ربودهشدگان بود.
پس از آن پاریس پسر پریام درصدد انتقام بر میآید و به قصد نكاح زنی یونانی به نام هلن را میرباید و هیچ تاوانی نیز نمیپردازد چنانكه یونانیها نیز وجهی به آنان نداده بودند.
لذا ایرانیان ملامت را متوجه یونانیان میدانند كه تجاوزات نظامی را آغاز كردند. چنانكه به خاطر هلن، بانوی آسیایی، یونانیها به آسیا تاخته و پادشاهی پریام را نابود كردند و به نظر ایشان تمامی اختلافات میان دو جهان ایرانی و یونانی از همین واقعه ناشی شده است. (هرودوت، كتاب اول)
● اقتدار ایران، تهدیدی برای یونان
درباره دوران كمبوجیه، هرودوت مینویسد: «مصر و دریا» تصرف و بر وسعت امپراتوری هخامنشی افزوده شد. بدینترتیب شاهنشاهی هخامنشی پس از آنكه در زمان كمبوجیه به ناوگان قدرتمندی دست یافت، به خطری عمده برای ایالات یونان تبدیل شد. (هیگ نت، ۱۹۶۲).
ایران در دوران كمبوجیه با تصرف ناحیه قبرس و فنیقیه در ناحیه مدیترانه شرقی به اقتدار دریایی كامل دست یافت. با به قدرت رسیدن داریوش پس از برقراری آرامش و تحكیم مبانی داخلی و اصلاحاتی كه توسط وی صورت گرفت علاوه بر ثبات داخلی، امپراتوری در خارج از مرزها گسترش یافت و داریوش در راس سپاهی بزرگ با گذر از تنگه بسفر قدم به خاك اروپا نهاد و به سوی مرز شمالی یونان قدیم پیش رفت.
در دوره داریوش، ایران به عاملی مؤثر در جهتگیریهای سیاسی در یونان تبدیل شد، بدینترتیب كه در هر درگیری بین ایالات، طرف تحت فشار برای كمك به ایران روی میآورد (همان، صص ۸۸ و ۸۹).
● غلبه یونان به ایران
مهمترین درگیری ایرانیان و یونانیان در دوره داریوش در منطقه ماراتن بود كه آتنیها به فرماندهی میلیتادس بر ایرانیان حمله برده و پیروز شدند و به گفته هرودوت (هرودوت، كتاب ششم) این نخستین پیروزی یونانیان در برابر ایرانیان بود، از طرفی شكست ایرانیان، لطمه جدی بر حیثیت شاهنشاهی هخامنشی وارد ساخت، اما جبران این شكست در دوران داریوش امكانپذیر نشده با آنكه طراحی یك عملیات گسترده زمینی و لشكركشی تا مرزهای تسالی در قلمرو خود (تراكیه و مقدونیه) نیز تدارك دیده شده بود، اما داریوش در سال ۴۸۶ درگذشت.
● تدارك ایرانیان برای مقابله با یونان
خشایارشاه در تعقیب سیاستهای داریوش درصدد حمله به یونان و پیشروی در غرب برآمد. به استناد نوشته هرودوت: خشایارشاه بلند بالا و خوشسیما بود و خصال شاهانهای داشت كه در داستانها منعكس شده است و برخی اتهامات علیه او، به خصوص عقبنشینی عجولانه و بزدلانهاش، معتبر نیست.
منابع یونانی نیز از ابراز تعصب مغرضانه بر ضد او خودداری نكردند و اینگونه مینمایانند كه وی در حد مقام بالای پادشاهی (ایران) نبوده است، زیرا این مقام تنها به اعتبار نسب نه شایستگی به او اعطا شده بود.
با این حال نمیتوان او را به خاطر نافرجام ماندن لشكركشی به یونان سرزنش كرد، عملیات به خوبی سازماندهی و تدارك شده بود و خشایارشاه از خرد لازم در به كارگیری فرماندهان به جای مانده از ارتش داریوش برخوردار بود. (هیگ نت، ۱۹۶۲)خشایارشاه برای حمله به یونان چهار سال در تدارك سپاه ایران كوشید.
با احداث پل و انبارهای آذوقه و حفر كانال جهت سهولت رفت و آمد سپاهیان تداركات لازم را فراهم آورد و در تابستان سال ۴۸۱ در منطقه كری تال (kri-Talla) در كاپادوكیه از تمام نیروهای آسیایی سان دید كه ادعا شده است خشایارشاه از تمامی بخشهای شاهنشاهیاش در سپاه اعزامی به یونان بهره جسته و هرودوت در كتاب هفتم توصیف كاملی از فرم لباسهای اقوام گوناگون و سپر و اسلحههای آنان، آورده است.● ایالات یونان در اثنای لشكركشی
آتن و اسپارت در سالهای بلافاصله پیش از ماراتن با یكدیگر مصالحه كرده و در قبال تهدید ایرانیان متحد شده بودند. «اتحادیه پلوپیونزی» كه اسپارت در راس آن قرار داشت جزو اقدامات پیشگیرانه آنان بود چنانكه در جهت اقتدار تمام عیار، اقدام به قتل فرستادههای خشایارشاه در فاصله سالهای تا ۴۸۰ تا ۴۸۱ كردند تا متحدان خود را از تصمیم جدی به دفاع متقابل در برابر متجاوزان آگاه كند.
با آنكه اتحادیه پلوپیونز آتن وزنههای اصلی یك مقاومت ملی در برابر ایران به شمار میرفتند، اما اسپارت اتحادیه گستردهتر هلنی را با هدف مشخص ضدیت با ایران سازماندهی كرد و در نشست مجمع میهنی نمایندگان به نام ایالت خود قسم یاد كردند كه در جنگ با متجاوزان ثابتقدم باشند و هدف مشترك را رها نكنند و تمامی ایالات در باب فرماندهی عالی اسپارت بر نیروهای زمینی و دریایی به توافق رسیدند. (هرودوت، كتاب هشتم).
پس از تشكیل اتحادیه ملی، نخستین موضوع پیشروی نمایندگان، جنگهای داخلی بین ایالات بود و همچنین مقرر شد سه جاسوس به سارد اعزام شود. ایشان به محض ورود توسط ایرانیان شناسایی شدند اما به فرمان خشایارشاه، تمامی امكانات برای جمعآوری اطلاعات لازم از نیروی وی در اختیارشان گذاشته شد، سپس بدون هیچگونه آسیبی بازگردانده شدند.
به گفته هرودوت، خشایارشاه بر این باور بود كه یونانیان، در صورت دریافت گزارش دقیق وضعیت نیروهایش به بیهوده بودن مقاومت پی خواهد برد.
● لشكركشی خشایارشاه
خشایارشاه در بهار سال ۴۸۰ به همراه سپاهیانش به سوی هلس پونت حركت كرد و سپس با عبور از آبیدوس (ساحل آسیایی هلس پونت) قدم به خاك اروپا نهاد و پس از آن وارد ترم شد.
گزارش هرودوت از پیشروی ایرانیان از ترم تا ترموپیل مختصر است. پروفسور گیت نت تعداد سپاهیان ایرانی در لشكركشی خشایارشاه را ۸۰ هزار نفر میداند كه این رقم با محاسبات دقیق وی از تعداد اقوام مشاركت كننده و مقایسه تعداد آنها با نبردهای قبلی به دست آورده شده است.
وی تعداد سپاهیان یونان را حدود پنجهزار تن عنوان كرده است. فرماندهی سپاه یونان لئونیداس و ۳۰۰ هوپ لیتی اسپارتی به همراه تعداد ۵۰۰ هوپ لیت از تژه Tegea، ۵۰۰ نفر از مانتینه، ۱۲۰۰ نفر از اُرخومنوس orchomenos، ۱۰۰۰ نفر از باقی ایالات آركادی Arcadian، ۴۰۰ نفر از كورینت، ۲۰۰ نفر از فلی یوس phleious و ۸۰ نفر از میكن Mykenai تشكیل میشد. جمع ارقام فوق تعداد سپاه لئونیداس را به ۳هزار نفر میرساند. (گیت نت، ص ۱۳۱)
سپاه لئونیداس در تنگه ترموپیل موضع گرفتند، آنها پیش از ورود سپاهیان ایران به دروازه یونان مركزی در مواضع از پیش تعیینشده در زمین و دریا جای گرفته بودند. لازم به ذكر است؛ تنگه ترموپیل اغلب به منزله «دروازه یونان» به حساب میآمد. (هرودوت، كتاب هفتم).
در مورد تعداد نفرات كم سپاه لئونیداس افسانهای پس از جنگ بر سرزبانها افتاد كه بر مبنای آن، لئونیداس با ۳۰۰ نفر محافظان اسپارتیاش در ترموپیل باقی ماند و با كشته شدن شهادتمآبانه خود، پیشگویی راویان معبد دلف را محقق كرد كه نجات اسپارت را در گرو كشته شدن یكی از دو پادشاه آن دانسته بود.
هرودوت این داستان را پذیرفته و در قبال پیشگویی از خود ضعف نشان داده و این داستان را در توجیه حقیقت ناخوشایند ترك میدان جنگ توسط متحدان پلوپیونزی اسپارت پیش از آغاز نبرد ادعا كرده است.
بسیاری از محققان در مورد نبرد نابرابر ایرانیان و یونانیان برآنند كه سر فرماندهی نیروهای یونان، انتظار داشتند لئونیداس برای چند روز تنگه را در قبال حمله ایرانیان حفظ كند تا ناوگان یونان بتواند نبرد را به ایرانیان تحمیل كند، اما هیگ نت این دیدگاه را رضایتبخش نمیداند و مینویسد كه: خواهیم دید كه اگر چه یونانیان تاكید خود را بر دریا گذارده بودند، اما دریاسالاران یونانی نیك میدانستند كه باید ناوگان ایران را تحریك به حمله به ناوهای یونانی در مواضع انتخابی خود كنند و تنها در صورتی میتوانستند به چنین چیزی امیدوار باشند كه سپاهیان ایران در خشكی، به دلیل عدم امكان نفوذ به ترموپیل، به حالت ایستا درآیند، بنابراین طرح عملیاتی یونانیان، مستلزم یك دفاع بلندمدت توسط لئونیداس بود و دلیلی نداشت تا وقتی كه وی از لحاظ آذوقه و نیرو به خوبی تامین میشد، نگران از دست دادن مواضعش باشد.
ترموپیل سقوط كرد، چون لئونیداس مرتكب اشتباه بزرگی شد و دفاع از مسیر بسیار مهم آنوپ را تماما به فوكیها واگذار كرد كه گرچه خود داوطلب این كار شده و شناختی از منطقه داشتند، اما لئونیداس باید صفوف آنها را با سربازان كارآمدتر تقویت میكرد و چند افسر اسپارتی را برای اطمینان از دفاع هوشیارانه از آن، به منطقه میفرستاد و مهمتر از همه تمامی احتیاطات لازم را در قبال یك حمله غافلگیرانه به عمل میآورد. (هیگ نت، ص ۱۵۲)در نبرد ترموپیل، حمله نخست توسط زبدهترین سربازان پیادهنظام ایران پس از پارسیان یعنی مادها و كی سیها Kissians (ساكنان شوش عیلام) انجام شد. پس از اینكه حمله با پاسخ شدید یونانیها مواجه شد، خشایارشاه آنان را عقب كشید و گروهی از زبدهترین سربازان خود از لشكر ۱۰هزار نفری گارد «جاویدان» را به فرماندهی سردار بلند مرتبه پارسی، هیدارنه(۲) به میدان فرستاد، اما آنان نیز موفقیت بیشتری كسب نكردند و ایرانیان متحمل تلفات سنگینی هم شدند.
هرودوت ناكافی بودن تجهیزات دفاعی ایرانیان از جمله نیزههای آنان كه كوتاهتر از یونان بود را علت آن میدانست و افوروس مدعی شد كه نقص عمده ایرانیان در ترموپیل، كوچكی سپر آنان بوده است.
همچنین هرودوت به ابتكارات جنگی اسپارتها اشاره كرده و توضیح میدهد كه چگونه آنها تظاهر به عقبنشینی كرده و سپس در زمان مناسب بر ایرانیان حملهور میشدند، این امر را نتیجه كاردانی و منضبط بودن آنان میداند، لذا یونانیان میتوانستند با حداقل تلفات خودی بیشترین تلفات را بر ایرانیان وارد آورند.
خشایارشاه پس از دو روز جنگ بینتیجه در تنگه، مصمم به آزمودن مسیر كورهراهی شد. هیدرانه و گروهی از ۱۰هزار سرباز گارد جاویدان را با خود به همراه برد. آنان به «زین» مقر استقرار ۱۰۰۰ لیت فوكی كه از سوی لئونیداس به حفاظت از آنوپ گمارده شده بودند رسیدند، فوكیها با باران تیرهای ایرانیان مواجه شده و به جنوب زین گریختند.
پس از باز شدن راه، ایرانیان به معبر میانی كه لئونیداس و ۳۰۰ اسپارتی در آن منطقه بودند رسیدند و آنجا را محاصره كردند و لئونیداس بر آن شد كه نبرد را تا دم مرگ ادامه دهد. او و همراهانش «همچون مردانی كه به كام مرگ میروند» به دیدار دشمن شتافتند. در این جنگ دو تن از برادران ناتنی خشایارشاه (پسران داریوش از همسرش فراتاگون) و چندین سردار اسپارتی از جمله لئونیداس كشته شدند.
بر سر نعش لئونیداس جدالی در گرفت كه یونانیان با گشودن صفی پایدار در مقابل ایرانیان، آنان را چهار بار عقب زدند، اما نهایتا با خبر نزدیك شدن قوای هیدرانه، ناگزیر از عقبنشینی شدند. بعدها یونانیان به پاسداشت مقاومت لئونیداس و یاران اسپارتیاش كه همگی بر اثر باران تیرهای ایرانی كشته شدند، مجسمه شیر سنگی روی تپهای در محل مقاومت آنان نصب كردند.
اسپارتیها پس از آن با هدف بازگرداندن حس اعتماد به نفس به متحدان خود، با صدور یك بیانیه رسمی مدعی شدند لئونیداس و همراهانش در راه برآوردن یك پیشگویی خدایان آپولو و براساس طراحی از پیش تعیین شده، به استقبال مرگ شتافتند! (۳)
میزان تاثیر این داستان بر روحیههای از دست رفته مردم مورد سؤال است. احساسات یونانیان با شنیدن داستان آخرین روز نبرد در ترموپیل و شهادت شرافتمندانه مدافعان آن به شدت تحریك میشد.
اسپارت و در راس آن لئونیداس در افسانهها راه یافت. لئونیداس كه میتوانست به دلیل اهمال در حفظ تنگه مورد سرزنش قرار گیرد به لطف سرانجام قهرمانانهاش به افسانه بدل شد.
فائزه توكلی
منابع
۱ـ هیگ نت، چارلز، لشكركشی خشایارشاه به یونان، ترجمه خشایار بهاری، نشر كارنگ، ۱۳۷۸.
۲ـ ویسهوفر، یوزف، ایران باستان، ترجمه مرتضی ثاقبفر، نشر ققنوس، ۱۳۷۷.
۳ـ هرودوت یونانی، تواریخ هرودوت ـ ترجمه ع. وحید مازندرانی، ۱۳۵۸.
۱-كلیو ربالنوع تاریخ است. این نام از كلمه یونانی kleo به معنی افتخار و بلندنامی است كه با انجام دادن كارهای بزرگ به دست میآید. در اساطیر هلنی كلیو نگهبان كارهای قهرمانان است. هرودوت اولین شاگرد كلیو كتاب «تواریخ» خود را بدان منظور نگاشت كه مبادا خاطره اعمال درخشان یونانیها و بیگانگان فراموش شود. هرودوت بر كتابهای ۹گانه خود نام ربالنوعهای اساطیری یونانی را كه نویسندگان زمان اسكندر مقدونی در قرن سوم قبل از میلاد به همین عنوان پذیرفته بودند نهاد.
۲- پسر هیدرانه (ویدرنه) یكی از شش یاریدهنده داریوش در بازیابی تاج و تخت شاهنشاهی.
۳- جریان پیشگویی خدایان معبد دلف بر مبنای روایت سنتی و افسانهای بود كه یونانیان در توجیه مرگ لئونیداس و ۳۰۰ نفر محافظان اسپارتیاش گفتهاند تا پیشگویی دلف را محقق كنند كه نجات اسپارت را در گرو كشتهشدن یكی از دو پادشاه آن دانسته بودند.
منابع
۱ـ هیگ نت، چارلز، لشكركشی خشایارشاه به یونان، ترجمه خشایار بهاری، نشر كارنگ، ۱۳۷۸.
۲ـ ویسهوفر، یوزف، ایران باستان، ترجمه مرتضی ثاقبفر، نشر ققنوس، ۱۳۷۷.
۳ـ هرودوت یونانی، تواریخ هرودوت ـ ترجمه ع. وحید مازندرانی، ۱۳۵۸.
۱-كلیو ربالنوع تاریخ است. این نام از كلمه یونانی kleo به معنی افتخار و بلندنامی است كه با انجام دادن كارهای بزرگ به دست میآید. در اساطیر هلنی كلیو نگهبان كارهای قهرمانان است. هرودوت اولین شاگرد كلیو كتاب «تواریخ» خود را بدان منظور نگاشت كه مبادا خاطره اعمال درخشان یونانیها و بیگانگان فراموش شود. هرودوت بر كتابهای ۹گانه خود نام ربالنوعهای اساطیری یونانی را كه نویسندگان زمان اسكندر مقدونی در قرن سوم قبل از میلاد به همین عنوان پذیرفته بودند نهاد.
۲- پسر هیدرانه (ویدرنه) یكی از شش یاریدهنده داریوش در بازیابی تاج و تخت شاهنشاهی.
۳- جریان پیشگویی خدایان معبد دلف بر مبنای روایت سنتی و افسانهای بود كه یونانیان در توجیه مرگ لئونیداس و ۳۰۰ نفر محافظان اسپارتیاش گفتهاند تا پیشگویی دلف را محقق كنند كه نجات اسپارت را در گرو كشتهشدن یكی از دو پادشاه آن دانسته بودند.
منبع : روزنامه هممیهن
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست