چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
جامعهی اسراییل، جامعهای مملو از تنش
در یك جامعه اگر شكاف اجتماعی وجود داشته باشد، آن جامعه ممكن است دستخوش بیثباتی شود. چنانچه این شكافها زیاد باشد، احتمال بیثباتی بیشتر است و در صورت انطباق آنها، وضعیت بحرانی و خطرناك میگردد. اما اگر این شكافها با هم منطبق نبود و یكدیگر را قطع كردند، در این صورت اگرچه بی ثباتیهایی پدید خواهند آمد اما منجر به بحران نخواهند شد. منظور از شكاف این است كه اختلاف موجود بر سر مسائل اصلی جامعه بوده و نوعی دو قطبی پدید آید، بطوری كه همسو كردن نظرهای متفاوت امكان پذیر نباشد. اگر از این منظر نگاه كنیم رژیم اسراییل از زمانی كه در منطقه خاورمیانه شكل گرفته، همواره از چهار شكاف اجتماعی رنج برده است:
١- شكاف بین یهودیان اشكنازی با یهودیان سفاردی؛
٢- شكاف بین ملیگرایان افراطی و گروههای به اصطلاح صلح طلب؛
٣- شكاف بین راست گراها و چپ گراها به لحاظ اقتصادی؛
٤- شكاف بین مذهبیها و سكولارها.
در مورد شكاف اول باید گفت كه یهودیان اشكنازی غالبا یهودیانی هستند كه از اروپای شرقی و كشورهای غربی و آمریكا به اسراییل آمده و یهودیان با ریشهی غربی نامیده میشوند. یهودیان سفاردی یهودیان اسپانیایی هستند كه در دوران تفتیش عقاید كلیسا به شمال آفریقا آمدند و بیشتر شامل یهودیان شرقی میشوند. این دو گروه هنگامی كه به سرزمینهای اشغالی آمدند به دلیل اینكه از دو خاستگاه منطقهیی متفاوت آمده بودند، فرهنگ متفاوتی داشتند و همین تفاوت فرهنگ موجب بروز اختلاف گردید. علاوه بر این، یهودیان غربی و یا همان اشكنازیها به دلیل اینكه از تخصص و تواناییهای بالاتری برخوردار بودند عملا در احزاب سیاسی كه شكل گرفت نقش عمدهای پیدا كردند و توانستند الیت قدرت را تشكیل دهند. سفاردی ها به دلیل بر كناریشان از قدرت همیشه احساس كردهاند كه به آنها اجحاف میشود و از تبعیض موجود ناراضی بودهاند. این احساس تبعیض گهگاه در جامعهی اسراییل به صورت حركتهای سیاسی بروز كرده است. شكاف بین ملی گرایان افراطی و گروههای به اصطلاح صلح طلب به این ترتیب قابل تبیین است كه ملی گراهای افراطی طیفی را تشكیل میدهند كه افراطیترین شاخهی این طیف طرفدار دستیابی به سرزمینهای وسیعی است كه به اعتقاد آنان در تورات به یهودیان وعده داده شده است. مدعیان این سرزمین موعود آن را از "رود بزرگ (فرات) تا رود نیل" میدانند و شعار آنان "از فرات تا نیل" میباشد. البته افراطی ترین شاخه، هواخواهان اندكی دارد كه در جامعه امروز اسراییل چندان نقشی ندارند. شاخهی دیگر طیف به "اسراییل بزرگ" اعتقاد دارد. اسراییل بزرگ را ناسیونالیستهای حزب لیكود مطرح میكنند و منظورشان از اسراییل بزرگ از رود یعنی از رود اردن تا دریای مدیترانه، شامل آنچه به لحاظ بین المللی اسراییل نامیده میشود بعلاوهی كرانهی باختری رود اردن، نوار غزه و همچنین بلندیهای جولان كه در سال ١٩٦٧ به اشغال اسراییل درآمد، میباشد. آنها به این میگویند اسراییل بزرگ و در پی حفظ آن هستند. در مقابل این ناسیونالیستها، كسانی قرار دارند كه به اسراییل بزرگ معتقد نیستند و بر این نظرند كه برای مصالحه با اعراب باید زمینهایی را باز پس دهند. در مورد استرداد این زمینها و حد و حدودی كه هر كدام برای آن قائلند بحثهای مختلفی میشود. البته در جبههی به اصلاح صلح طلبان هم طیف گستردهای وجود دارد كه از جنش "صلح – اكنون" كه خواستار تشكیل كشور مستقل فلسطینی با پایتختی بیتالمقدس است شروع میشد و به حزب مرتص میرسد كه خواستار تشكیل كشور فلسطینی است اما هنوز به این كه بیت المقدس پایتخت فلسطین باشد رضایت نداده تا میرسد به حزب كارگر كه این حزب هم فعلا اصل موجودیت كشور مستقل فلسطینی را به رسمیت شناخته اما در درون خودشان درباره این كه كشور فلسطین چه حیطهای از سرزمین را باید در برگیرد اختلاف نظر دارند. به عبارت دیگر، گروه به اصطلاح صلحطلبها گروهی از هواداران جنبش "صلح – اكنون" هستند كه به شدت مخالف شهرك سازی در سرزمینهای اشغالی میباشند. در حزب كارگر كه حزب وسیعی است و طیفی از بازها و كبوترها را شامل میشود، هر كدام یك نظر خاص خود دارند. بازها كه مانند ایهود باراك همیشه موضع سختی در برابر پس دادن زمینها و موضوعات امنیتی داشتهاند و كبوترها مثل شیمون پرز و یوسی بیلین كه موضع ملایم تری پیش گرفتهاند. این طیف خواستار مصالحهی ارضی هستند و شعارشان زمین در برابر صلح است اما در نوع مصالحه ارضی اختلاف نظرهایی دارند. پس در یكسو كسانی كه شعار اسراییل بزرگ را كنار گذاشته و به اصطلاح صلح طلب شدهاند و در سوی دیگر كسانی كه طرفدار حفظ اسراییل بزرگ هستند و هنوز به یك كشور مستقل فلسطینی تن در نمیدهند با یكدیگر در تقابل هستند. بین اینها شكاف وجود دارد كه بیشتر در سطح احزاب سیاسی متبلور است و در سطوح پایین جامعه هر كدام نیروی حامی خاص خود را دارند. در مورد شكاف بین راست گراها و چپ گراها به لحاظ اقتصادی باید خاطرنشان ساخت كه اسراییل را از همان ابتدای شكل گیری، حزب كارگر رهبری میكرد. حتی قبل از شكل گیری و قبل از اینكه چیزی به نام اتحاد جماهیر شوروی وجود داشته باشد یكسری آبادیها در اسراییل ساخته شد كه یهودیان مهاجر روسیه "كیبوتصها" را در آن پایه گذاری كردند. ساكنان این كیبوتصها نوعی زندگی اشتراكی دارند و هیچ گونه تملك شخصی ندارند. همه چیز عمومی است و همه در مزرعه اشتراكی كار میكنند و حتی فرزندانشان به نحوی اداره و تربیت میشوند كه خانواده به یك معنا وجود ندارد. بچهها را باید به مركزی در داخل خود كیبوتص بسپارند تا پرورش یافته و تربیت شوند. از همان موقع این سنت برقرار شده و حزب كارگر هم كه از آغاز شكل گیری اسراییل حزب مسلط بوده است یك نظام سوسیالیستی را كه اقتصاد دولتی است پایه گذاری نموده و تامین اجتماعی در سطح بسیار بالایی قرار دارد. اما مخالفان، بویژه در احزاب راستگرا مثل حزب لیكود دارند سعی میكنند خصوصی سازی را گسترش دهند. در مورد شكاف چهارم یعنی شكاف بین مذهبیها و سكولارها میتوان خاطر نشان ساخت كه این شكاف مهمترین شكاف در جامعه اسراییل است. اسراییل همواره برای اینكه مشروعیت خودش را توجیه كند مجبور است به متون توراتی و تلمودی استناد كند. در اسراییل یك خاخام وقتی در صدد توجیه مشروعیت اسراییل برآید به متون توراتی و تلمودی اشاره میكند و جالب توجه است كه یك لائیك هم مجبور به استناد به همین متون است اما نه به نام متون مذهبی بلكه به نام متون تاریخی و میراث تاریخی یهودیان. از این جهت، اصل متون توراتی در شكل گیری اسراییل دخیل بوده است. اكثر رهبران اسراییل چه از حزب لیكود و چه از حزب كارگر از گروه یهودیان لانیك هستند كه بسیاریشان نه تنها غیر دینی بلكه ضد دین هستند و به شدت مسائل دینی را مسخره میكنند. هرتزل بنیانگذار جنبش صهیونیسم مسائل دینی را مسخره میكرد . بن گوریون هم همیشه افتخارش این بود كه بگوید مذهب چیز متصوری است. لائیكها منظورشان از ایجاد سرزمین یهودی حفظ ملت یهود یا نژاد یهود در مقابل سایر ملتهاست. اینها صهیونیستهای سیاسی محسوب میشوند و اعتقاد دارند كه قوم یهود، به دلیل خصلت تاریخی كه دارد یك ملت واحد است و با اینكه در جهان پراكنده شده اما به علت تاكید بر حفظ خصلتهای خودش هیچ وقت حاضر نشده كه در ملتهای دیگر ادغام شود. یعنی در همان دورهی پراكندگی و تبعید در كشورهای مختلف همیشه این تمایل در بین بسیاری از یهودیان بوده كه خود را به عنوان ملت جداگانهای معرفی كنند. این عده معتقد بودهاند كه چون یهودیان نمیتوانند ادغام شوند و در عین حال در همهی جوامع تحت ستم هستند باید موجودیت خاص خودشان را داشته باشند. صهیونیستهای اولیه دنبال آرژانتین بودند تا آنجا را به یك كشور یهودی تبدیل كنند اما این تصمیم پا نگرفت. مدتی كنیا و سپس اوگاندا مطرح شد كه هیچ كدام میسر نشد.سرانجام یكسری مسائل پیچیده ناشی از منافع خاص امپراتوری بریتانیا تا تقدس سرزمین فلسطین از نظر یهودیان و همین طور اضمحلال امپراتوری عثمانی دست به دست هم دادند تا صهیونیستها فلسطین را انتخاب كنند. لذا صهیونیستهای اولیه در پی سرزمینی برای یهودیان بودند كه بتواند آنها را در مقابل ملیتهای دیگر حفظ كند. اما مذهبیها میگویند كه نه، ما این كشور را به این دلیل تشكیل دادیم كه احكام تورات را بر ملت یهود حاكم كنیم. یعنی تفسیری بنیاد گرایانه از دولت ارائه میكنند و میگویند كه وظیفهی دولت اجرای احكام مذهبی یهود است. البته مذهبیها هم یك طیف هستند. مذهبیهای فوق ارتدوكس در یك سر این طیف قرار دارند كه میگویند اقدام برای تشكیل دولت یهودی قبل از ظهور حضرت مسیح یك نوع بدعت و دخالت در تقدیر و سرنوشت خدادادی ملت یهود است زیرا یهودیان محكوم شدهاند به این كه حتما پراكنده باشند تا اینكه منجی بیاید و آنان را به فلسطین برگرداند و نجات دهد. لذا میگویند كه تشكیل اسراییل خلاف شرع و دولت اسراییل نامشروع است و بنابراین برخی از خاخامهای ارتدوكس مشروعیت دولت اسراییل را به رسمیت نمیشناسند. برخی از ارتدوكسهای مذهبی هم اعتقاد دارند كه ما اسراییل را تشكیل دادیم كه احكام تورات را اجرا كنیم. با توجه به این واقعیتها طبیعی است كه بین دیدگاه سكولارها و لائیكها با دیدگاه مذهبیها تضاد مهمی وجود دارد. حدود٣٠ درصد جمعیت اسراییل مذهبی هستند و ٧٠ درصد لائیك، اما از آن ٣٠ درصد مذهبی حدود ٢/٨ درصدشان ارتدوكس هستند و بقیه آنچنان سخت گیر،متحجر و گذشته گرا نیستند. امروزه گرایشهای دیگری هم در كنار این یهودیت ارتدوكس پدید آمده كه به آنها یهودیت محافظه كار و یهودیت اصلاح طلب میگویند كه هنوز نتوانسته اند جایگاه رسمی در جامعهی اسراییل پیدا كنند. این گروهها به ویژه اصلاح طلبان از نظر یهودیان ارتدوكس به عنوان مرتد تلقی میشوند. هرچه زمان پیش میرود شكاف بین لائیكها و بنیادگراها و یا به عبارتی شكاف بین سكولارها و مذهبیها بیشتر میشد و ناشكیبایی در این عرصه در حال ازدیاد است.
منبع : خبرگزاری ایسنا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست