یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

تقابل دو مکتب الهی و دنیاگرایی در قرآن کریم


تقابل دو مکتب الهی و دنیاگرایی در قرآن کریم
قرآن كریم علاوه بر این كه، حاوی احكام و دستورالعمل های بسیار ارزنده ای است، در آن آیاتی به چشم می خورد كه كلیات این آیات، نمایان گر خط فكری خاصی است. برای ما مسلمانان برگرفتن این نحوه نگرش قرآن، كه اجمالاً به دو مكتب الهی و دنیایی تقسیم می شود، بسیار حایز اهمیت است، به ویژه كه امروزه، مكاتب و افكار مختلفی با جلوه های بسیار پرهیاهو پا به عرصه وجود نهاده اند. قرآن كریم در ضمن آیات شریفه سوره «العصر»، این حقیقت را مطرح می فرماید كه همه افراد بشر به دلیل از دست دادن سرمایه عمر، در زیان هستند، اما در این میان، انسان هایی را كه به مكتب حق ایمان آورده و اعمالشان در خط نورانی اسلام قرار می گیرد، استثنا كرده، و خاطرنشان می سازد كه اگر در راه باطل قرار گیرند، در ضرر مطلق خواهند بود. اینك با توجه به این كه شرط رستگاری انسان، ایمان به مكتب حق و التزام به اصول عملی آن است، باید شناختی نسبت به این مكتب حاصل گردد تا انتخاب صحیح صورت گیرد. این انتخاب زمانی مقرون به موفقیت و مورد اطمینان خواهد بود كه راه های باطل نیز شناخته شود. چنین شناختی زمانی حاصل می شود كه دو دیدگاه فكری الهی و دنیایی در مقابل یكدیگر قرار گرفته و با مقایسه آن ها راه پرهیز از باطل شناخته شود.
در این مقاله برآنیم تا به اختصار شاخص اصلی هر مكتب را بیان كنیم و با توجه به نگرش كلّی در آیات قرآنی به مقایسه بین آن دو بپردازیم.
از منظر قرآن كریم، رستگاری و سعادت بشر در گرو دو چیز است: ایمان و عمل صالح. این هر دو اصل اساسی در مكتب الهی است. در مقابل، خسران و شقاوت بشر در پیروی از مكاتب مادی است. در جای جای قرآن كریم این دو مكتب در برابر یكدیگر قرار گرفته و به مقایسه بین آن ها پرداخته شده است. یكی مكتب الهی انبیا كه از زمان حضرت نوح(علیه السلام) به طور رسمی، آغاز۱ و تا زمان پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله)ادامه یافته است.۲ دیگری مكتب دنیاگرایانه، كه ساخته تراوشات ذهنی بشری و مبتنی بر نفی مبدأ و معاد است. البته، این مقایسه در قالب یك تقابل مبنایی در اصل و ریشه صورت گرفته است. از این رو، منظور ما از مكتب، اساس بینش هایی است كه نهایتاً به دو راه منجر می شود: در یك سو، مكتب الهی انبیا بر پایه حقّ و نور، و در سوی دیگر، مكتب دنیاگرایانه برپایه باطل و ظلمت. این مكتب ساخته وپرداخته انسان هاست. به همین دلیل، با گذشت زمان، كاستی های خود را نشان می دهد و تناقضات موجود در آن نمایان می شود. چه این كه آدمی با اطلاعات محدود خویش و با اندیشه های گره خورده به بسیاری از پایبندها و سنت های صحیح و سقیم، نمی تواند نگاهی جامع و به دور از هر نقص در مورد مسائل سرنوشت ساز در خصوص مسائل زندگی خود داشته باشد. این امر به زودی خود را در عمل نشان می دهد.
●مهم ترین شاخص های مكتب الهی انبیا
الف. محوریت خدای سبحان
اوّلین اصل مهم و اساسی در این مكتب، «محور بودن خدای سبحان» است; بدین معنا كه محور تقدس و ارزشْ خداست. پس این مكتب برپایه حقّ و نور است و محوریت خدای سبحان در تمام جهات زندگی، در سه مرتبه اندیشه، قلب و عمل مطرح است:
۱. محوریت خدا در مرحله اندیشه: در سوره «شعراء» از قول چند تن از پیامبران۳ فرازی به صورت مشترك تكرار شده است كه بیانگر محور بودن خدای سبحان در اصل دعوت این پیامبران می باشد، آن جا كه می فرماید:"از خدا بترسید و از من اطاعت كنید."۴
براساس این كریمه، خداوند در كانون تقدّس قرار گرفته و هیچ ذاتی در عرض او نخواهد بود. در منظر قرآن، "این بدان سبب است كه خدا حق است و آنچه جز او به خدایی می خوانند باطل است."(حج: ۶۲)
بنابراین، چون این مكتب بر محور خداست و تنها همو حقّ است، پس این مكتب الهی نیز بر پایه حقّ استوار می باشد.
۲. محوریت خدا در مرتبه قلب: محوریت خدا در مرتبه قلب بدین معناست كه آدمی در قلب خود به چیزی استقلالاً جز به خدا تعلّق نداشته باشد. مانند این كه «محبّت» به معنای تعلّق قلبی۵ به خداوند، در قرآن كریم مطرح گردیده، آن جا كه می فرماید: "به زودی خداوند قومی را كه (بسیار) دوست دارد و آن ها نیز خدا را دوست دارند و نسبت به مؤمنان سرافكنده و فروتن و به كافران سرافراز و مقتدرند، می آورد.» (مائده: ۵۴)
۳. محوریت خدا در مرتبه عمل: بالاترین مصداق این مرتبه از خدامحوری، موضوع «اطاعت» است و همان طور كه گفته شد، همه انبیای الهی در كنار اندیشه خدا محوری و خداترس بودن، در مقام عمل، قوم خود را به اطاعت از خود دعوت می كرده اند: «پس از خدا بترسید و از من طاعت كنید.» (شعرا: ۱۰۸)
البته، محور «اطاعت» خداست و به اذن او اطاعت انبیا و اولیای الهی، كه فرستادگان اویند، نیز واجب می باشد. همان طور كه می فرماید:" خداوند را اطاعت كنید و رسول او و اولوالامر خودتان را اطاعت كنید." (نساء: ۵۹)
بر این اساس اصل «اطاعت خدا» به طور مطلق است و اطاعت رسول خدا(صلی الله علیه وآله)و اولیای الهی، كه وابسته به اویند نیز به طور مطلق به اذن خدا واجب است.۶ از سوی دیگر، اطاعت فرزندان از پدر و مادر و اطاعت زوجه از زوج به دلیل فرمان خدا نیز فرض و واجب است.
بنابراین، با توجه به این كه خداوند حقّ است و محور و معیار سنجش ارزش، خدای سبحان است، «و الوزنُ یومئذ الحقّ ...» (اعراف: ۸) در نتیجه، هر آنچه در ارتباط با او و برای رضای او انجام گیرد، در مسیر نور است; چون محور تقدّس خداست و این اصلی اساسی در مكتب الهی است.
ب. اصل بودن حیات اخروی
دومین شاخص مكتب الهی، «اصل بودن حیات اخروی» است. همان طور كه قرآن كریم می فرماید: "و هر كه خواهان آخرت باشد در طلب آن سعی كند و مؤمن باشد، جزای سعیش داده خواهد شد." (اسراء: ۱۹)
اصل بودن حیات اخروی به این دلیل از آیه فوق به دست می آید كه تنها ایمان به آخرت مطرح نشده، بلكه برای تحقق آن همتی والا و روحیه ای عالی در پشت این اراده نهفته است كه تنها به حیطه فكر و اندیشه محدود نمی شود، بلكه تمام ذرات وجود انسان را در برگرفته و به حركت وا می دارد، تا نهایت سعی و تلاش خود را برای تعلق به حیات ابدی مصروف دارد.۷ این جاست كه وعده داده و می فرماید: "هر كس كشت آخرت را بخواهد، به كشته اش می افزاییم." (شوری: ۲۰)ج. بی اعتنایی به مكتب وحی و انبیای الهی
سومین شاخص بارز مكتب های دنیاگرا بی اعتنایی به مكتب وحی و انبیای الهی است. همان طور كه قرآن كریم می فرماید: «و من الناس من یشتری لهو الحدیث لیضلّ عن سبیل اللّه بغیر علم و یتّخذها هزواً اولئك لهم عذاب مهین»(لقمان:۶); بعضی از مردم خریدار سخنان بیهوده اند، تا به نادانی مردم را از راه خدا گمراه كنند و آیات خدا را (راه خدا را) به مسخره می گیرند. نصیب اینان عذابی است خوار كننده. مكتب های دنیایی، راه خدا را مسخره می كنند، كتاب خدا را به تمسخر می گیرند و داستان های آن را اسطوره می پندارند. هنگامی كه مبلّغان الهی، پیام خدا را به ایشان گوشزد می كنند آنان را استهزاء كرده یا با بی اعتنایی و خود پسندی روی برمی گردانند. و این گزارشی است كه آیات قرآن بیان گر آن است: «واذا تتلی علیه ءایاتنا ولیّ مستكبراً كأن لم یسمعها كأنّ فی أذنیه و قراً...»(لقمان: ۷); و چون آیات ما بر آن ها خوانده شود، با خودپسندی روی برگردانند، چنان كه گویی نشنیده اند، یا همانند كسی كه گوش هایش سنگین شده باشد می مانند.
جالب این جاست كه پیروان این مكتب، مؤمنان و معتقدان به مكتب الهی را سفیه و نادان می شمارند و می گویند: آیا ما نیز همانند بی خردان ایمان بیاوریم؟ (بقره: ۱۳)، در حالی كه خداوند می فرماید: «...ألا انّهم هم السفهاء ولكن لا یعلمون» (بقره:۱۳); آگاه باشید، كه آنان خود بی خردانند و نمی دانند. از سوی دیگر، گاه به مقتضای زمان، هنگامی كه در میان جمعی مؤمن قرار می گیرند، اظهار ایمان می كنند، اما در پنهان چون با دیو سیرتانی مانند خویشتن دیدار می كنند مؤمنان را مسخره می نمایند: «اللّه یستهزیء بهم ویمدّهم فی طغیانهم یعمهون» (بقره:۱۴); خداست كه آنان را استهزا می كند و وامی گذاردشان تا همچنان در طغیان خویش سرگردان بمانند.
البته، ایشان در تاریكی اعتقاداتشان، ترسان و سرگردان می مانند.۱۴ پس، مكتب ایشان بر پایه ظلمت است. هرچند ممكن است مانند ابری پرباران با جولانی چون برق و آوازه ای چون طنین رعد در جامعه بدرخشند.(بقره:۱۹) اما هراز چند گاهی با بر دمیدن برقی، چند گامی برمی دارند و چون خاموش شود، از رفتن باز می ایستند.(بقره:۲۰) و این دقیقاً همان جولان باطل است كه چون زمینه مساعد شود، جلوه گر شده و چون مقدمات پذیرش آن در جامعه فراهم نباشد خاموش می گردد. بنابراین، دیدگاه دنیاگرایی بر پایه باطل بنا گردیده است. هرچند پرهیاهو و پر زرق و برق به نظر می رسد، امّا به زودی از جلوه افتاده و روشنایی و برقش به افول می گراید.
●آیات در مقام مقایسه
اینك به بررسی مقایسه ای بین آیات مربوط به دو دیدگاه می پردازیم:
الف. نگاهی به سوره لقمان
«الف، لام، میم. این ها آیه های كتاب حكمت آمیز است. نیكو كاران را هدایت و رحمتی است. آنان كه نماز می گزارند، و زكات می دهند، و به آخرت یقین دارند. اینان از جانب پروردگارشان هدایت یافته اند، و اینان رستگارانند.» (لقمان: ۵ـ۱)
در این آیات شریفه، سه موضوع به چشم می خورد:
اول: معرفی قرآن كریم از زبان خود;
دوم. معرفی نیكوكاران، كه قرآن برای ایشان هدایت است;
سوم. نتیجه كار نیكوكاران، احسان است.
سپس می فرماید: كتابی كه در پیش روی دارید، كتاب حكیم۱۵ الهی است و باید به این مجموعه، با این تلقی نگریست كه این كتاب، نظام نامه آیات حكیم الهی است.
سپس در ادامه می فرماید: و بعضی از مردم خریدار سخنان بیهوده اند، تا به نادانی مردم را از راه خدا گمراه كنند، و قرآن را (راه را) به مسخره می گیرند، نصیب اینان عذابی است خوار كننده. (لقمان: ۶)
بنابراین، این مجموعه آیات در نگاه كلی، مقایسه ای است بین دو مكتب و در ضمن این آیات، هر دو مكتب معرفی می شوند. قرآن كریم بدین طریق، اندیشه ای را بیان می كند كه در تمام زمان ها مصداق دارد. بدین معنا كه عده ای برای گردآوری حرف های بیهوده سرمایه گذاری می كنند و مكتب سازی می نمایند. چرا؟ «...لیضلّ عن سبیل اللّه بغیر علم...»، تا مردم را از راه خدا دور كنند. مصداق چنین تفكری، مكتب های مادی امروزی است كه چنین روشی را اعمال می كنند. البته، از جانب خداوند عذاب خوار كننده ای برای ایشان در نظر گرفته شده است.
امروزه همه مكتب های دنیایی كه روی كار آمده و یا می آیند مدعی سعادت، نجات، فلاح و رستگاری هستند. قرآن كریم نیز در این سوره، خط سعادت بشر را بیان كرده و شرط فلاح و رستگاری را در گرو ایمان و عمل صالح می داند. همان طور كه می فرماید: این آیات حكیم الهی، هدایت و رحمت برای محسنین است: «هدیً و رحمهًٔ للمحسنین.»
«محسن» كسی است كه دارای ایمان است و اهل نماز و انفاق و یقین به آخرت باشد. بنابراین، برای «محسن» بودن شرایطی لازم است:
الف. ایمان به مكتب الهی (نام نویسی در مكتب);
ب. اقامه نماز;۱۶
ج. اعلام وفاداری به مكتب با پرداخت زكات;۱۷
د. تلاش و فعالیت در خط آخرت (یقین به آخرت).
بدین ترتیب، هدایت او قطعی است و ایشان دایماً بر مركب هدایت سوارند: «اولئك علی هدی من ربّهم». به عبارت دیگر، رستگاری از آن كسی است كه در كلاس بندگی خدا نام نویسی كند و درس بخواند. در این صورت، «... انّه من یتّق و یصبر فانّ اللّه لا یضیع أجر المحسنین»(یوسف:۹۰); هر كه پرهیزگاری كند و شكیبایی ورزد، خدا مزد نیكوكاران را تباه نمی كند. بنابراین، درست است كه گام برداشتن در راه خدا سخت و متضمن نوعی امتحان است، اما صبر و تقوا در همین دنیا نیز موجب سرافرازی است.
در طول تاریخ در مقابل مكتب الهی انبیا، مكتب های دیگری همواره قد علم كرده و برای شعارهای پوچ خود سرمایه گذاری می كنند. عده ای از مردم نیز خریدار همین سخنان بیهوده اند. همان طور كه قرآن كریم در این آیات می فرماید، هدف این همه سرمایه گذاری بر سخنان پوچ، برای این است كه مردم را گمراه كنند. این افراد از سرای دیگری كه در انتظار انسان است، خبری ندارند و ناآگاهانه دنیا را اصل و در عوض، راه خدا را به مسخره می گیرند. برای این دسته از انسان ها، عذابی خوار كننده و ذلّت بار پیش رو است. عكس العمل صاحبان این گونه مكتب ها، به هنگام شنیدن تلاوت آیات خدا، این است كه با حالت استكبار و خودپسندی روی برمی گردانند. و دقیقاً به همین دلیل است كه مواعظ مكتب الهی در ایشان تأثیری نمی گذارد. گویی كه این آیات را اصلاً نشنیده اند. مانند این كه در دو گوش آن ها سرب ریخته اند: «و اذا تتلی علیه ءایاتنا.... ولیّ مستكبراً... كأن لم یسمعها... كأنّ فی أذنیه و قراً... فبشره بعذاب الیم»(لقمان:۷); چون آیات ما بر آن ها خوانده شود.... با خودپسندی روی برمی گردانند، چنان كه گویی نشنیده اند، یا همانند كسی كه گوش هایش سنگین شده باشد، او را به عذابی درد آور بشارت ده. باری، به راستی زمانی سخنان الهی و مواعظ انبیای والامقام در قلب انسان اثر می گذارد، كه آدمی بدان حرف ها دل بدهد و گوش جان بسپارد حالْ اگر حالت موضع گیری داشته و از درون واعظی نداشته باشد، چگونه واعظ بیرونی بر او تأثیر خواهد گذاشت؟ چنین كسی سرانجامی جز گرفتار شدن به عذاب دردناك الهی نخواهد داشت. و این است آن وعده سعادت بشر كه مكاتب دنیاگرایی مدّعی آن هستند!!
ب. نگاهی به سوره نمل
در جای دیگر، قرآن كریم همین خط فكری را معرفی نموده و مكتب الهی را با مكتب دنیاگرایی دیگر مقایسه می كند:
مقایسه تقابل دو مكتب در سوره نمل مكتب الهی انبیا مكتب دنیاگرایی
«طس تلك ءایات القرآن و كتاب مبین. هدی و بشری للمؤمنین. الذین یقیمون الصّلوهٔ و یؤتون الزكوهٔوهم بالاخرهٔ هم یوقنون.» (نحل:۳ـ۱)
طا. سین. این است آیات قرآن و كتاب روشنگر، رهنمون و مژده ای است برای مؤمنان; آنان كه نماز می گذارند و زكات می دهند، به روز قیامت یقین دارند.
«انّ الذین لایؤمنون بالاخرهٔ زیّنّا لهم أعمالهم فهم یعمهون
اولئك الذین لهم سوء العذاب و هم فی الاخرهٔ هم الاخسرون» (نحل:۵ و ۴)
اعمال كسانی را كه به آخرت ایمان ندارند در نظرشان بیاراستیم. از این رو، سرگشته مانده اند. ایشان همان كسانی هستند كه عذاب سختی دارند و در آخرت زیان كارترین اند.
توجه به این آیات، روشن می كند كه از یك سو، شاخص و معیارهای مكتب الهی انبیا معرفی گردیده و از سوی دیگر، شاخص مكتب دنیاگرایی. اما این كه می فرماید: اعمالشان را در نظرشان جلوه می دهیم، به چه معناست؟ آیا حرف های خوب آنان را جلوه می دهند یا حرف های بیهوده و باطلشان را؟ چه این كه، سخنان ایشان نوعاً آمیخته ای از حقّ و باطل است و همین امر موجب گمراهی بسیاری از انسان ها می شود و ضربه بزرگ تری بر پیكره بشریّت وارد می كند.
علامه طباطبایی(رحمه الله)می فرماید: «معنای زینت دادن عمل این است كه عمل را طوری قرار دهند كه آدمی مجذوب و شیفته آن شود.»۱۸
در تفسیر نمونه به این امر توجه شده است كه در آیه مورد بحث، «تزیین» به خداوند نسبت داده شده، در حالی كه در هشت مورد به شیطان و در ده مورد فعل به صورت مجهول آمده است. سپس، دلیل این نسبت را در این آیه مسبب الاسباب بودن خداوند متعال در عالم هستی معرفی كرده اند.۱۹ بدین ترتیب، شاید بتوان چنین نتیجه گرفت كه منظور از «اعمال این ها را زینت می دهیم»، این است كه اعمال ایشان را به نتیجه می رسانیم; یعنی اگر یك انسان ظالم هم گندم كشت كند، آن را به ثمر می نشانیم. بدین معنا كه محتمل است چنین آدمی دست به اقدامات خیر خواهانه بزند و به نتیجه هم برسد. اما كوركورانه زندگی خواهد كرد و در نتیجه، نه تنها به سعادت و رستگاری نمی رسد، بلكه در آخرت زیان مندتر خواهد بود.ج. نگاهی به سوره بقره
این طرز فكر در ابتدای سوره بقره نیز به چشم می خورد. می توان آن را در قالب جدول مقایسه ای زیر بیان نمود:
- مكتب الهی انبیا
- مكتب مادی گرایانه
«الم ذلك الكتاب لا ریب فیه هدی للمتقین» (بقره ۲و۱)
الف. لم، میم. این است همان كتابی كه درآن هیچ شكی نیست، پرهیزگاران را راهنماست.
«الّذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصّلوهٔ و ممّارزقناهم ینفقون»(بقره:۳)
آنان كه به غیب ایمان می آورند و نماز می گزارند و از آنچه روزیشان داده ایم انفاق می كنند.
«والذین یؤمنون بما أنزل الیك و ما أنزل من قبلك و بالاخرهٔ هم یوقنون» (بقره:۴)
و آنان كه به آنچه برتو و بر پیامبران پیش از تو نازل شده است ایمان می آورند و به آخرت یقین دارند.
«اولئك علی هدی من ربّهم و اولئك هم المفلحون. (بقره:۵); ایشانند كه از سوی پروردگارشان سوار بر مركب هدایتند و هم ایشانند كه رستگارانند.
"انّ الذین كفروا سواءٌ علیهم ءأنذرتهم أم لهم تنذرهم لا یؤمنون. (بقره:۶)
كافران را خواه بترسانی یا نترسانی، تفاوتشان نكند، ایمان نمی آورند.
]از نماز و انجام مراسم عبادی نهی می كنند.
اموال خود را جهت منع مردم از راه خدا خرج می كنند. ایمانی به كتب الهی و آخرت ندارند.[
«ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی أبصارهم غشاوهٔ و لهم عذاب عظیم; (بقره:۷)
خدا بر دل هایشان و بر گوششان مهر نهاده و بر چشمانشان پرده ای است، و برایشان عذابی است بزرگ.
ناگفته پیداست كه ملاك جدول مقایسه ای ما در مقابل دو مكتب، بر اساس همان تعریفی است كه از مكتب ارائه دادیم; یعنی بینش و دیدگاهی كه طبعاً منجر به اعمالی شده و نهایتاً به دو راه هدایت و ضلالت و نیز به دو عاقبت خیر و شرّ منتهی می شود. در این راستا، ما نیز همان اسلوب و ساختار قرآن را در ابتدای این سور لحاظ كرده ایم. به همین دلیل، در مقابل اقامه نماز و پرداخت زكات به عنوان اصول عملی مكتب الهی انبیا، رفتارهای جزئی كسانی را كه به مكتب مادی گرایانه التزام دارند، ذكر نكردیم. قرآن كریم نیز به طور جزئی در این بحث چیزی نفرموده، بلكه یك نگرش و بینش كلی را مطرح فرموده است. مانند این كه در مقابل رفتارهای عملیِ مؤمنانِ به مكتب وحی، درباره اعمال كسانی كه ملتزم به مكتب مادّی اند می فرماید: ما اعمالشان را بر ایشان زینت می دهیم. و پس از آن، به صورت كلّی اشاراتی مبنی بر تمسخر گروه مقابل و نیز فساد در زمین دارد.
امّا جهت آگاهی از پاره ای عملكردهای پیروان مكتب مادی گرا می توان به آیات زیر اشاره نمود:
- اصول عملی مكتب الهی انبیا
- پاره ای از عملكردهای پیروان
- مكتب مادّی گرا
«الّذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصّلوهٔ و ممّا رزقناهم ینفقون» (بقره:۳)
«أرءیت الّذی ینهی عبداً اذا صلّی» (علق: ۱۰-۹)
«انّ الذین كفروا ینفقون أموالهم لیصدّوا عن سبیل اللّه...» (انفال:۳۶)
بنابراین، همان طور كه ملاحظه می شود، می فرماید: كتابی كه در پیش روی دارید، همان كتاب موعود است.۲۰ كتابی با عظمت كه جای هیچ شك و تردیدی در آن نیست. این كتاب برای انسان های متقی مایه هدایت است. كسانی كه در مكتب الهی ثبت نام كنند: «الذین یؤمنون بالغیب» و برای اعلام وفاداری به آن، ملتزم به اصول عملی این مكتب شوند: «... ویقیمون الصّلوهٔ و ممّا رزقناهم ینفقون» بنابراین، باز هم مكتب، مكتب نماز و روزه و زكات و ... است. مكتب وحی است كه مبتنی بر «اصل بودن آخرت» می باشد. «و هم بالاخرهٔ هم یوقنون» و این ها كسانی هستند كه سوار بر مركب هدایت الهی می تازند: «اولئك علی هدی من ربهم...» اگر كسی دنبال رستگاری و سعادت است، بداند كه با ثبت نام در چنین كلاسی، كلاس بندگی خدا، و درس خواندن و تلاش در آن، به سعادت نایل می یابد. در حقیقت، كسانی كه سلیم النفس۲۱ باشند، دل به چنین مكتبی سپرده و رفتارهای فردی و اجتماعی خود را براساس آن تنظیم می كنند.۲۲
در مقابل، انسان هایی هستند كه برایشان پند و انذار یا عدم انذار انبیای الهی و مبلّغان مكتب وحی تفاوتی نمی كند و ایشان منكر مكتب الهی انبیا هستند. این دسته از انسان ها، افراد منافق و كاذب را هم شامل می شود. برای ایشان اصل زندگی دنیاست و به آخرت اعتقاد قلبی ندارند.۲۳ بنابراین، مورد اضلال خداوند نیز واقع می شوند: «ختم اللّه علی قلوبهم و علی سمعهم و علی أبصارهم غشاوهٔ...» و نه تنها به سعادت و رستگاری دست نمی یابند، بلكه دچار بدبختی و هلاكت می شوند. اینان افرادی هستند كه دنباله روی مكاتب دنیاگرایی هستند.۲۴ همان طور كه از شاخص های چنین مكتب هایی، تمسخر مكتب الهی و پیروان آن می باشد، اعضای این مكتب دنیاگرا نیز به مسخره طرف داران مكتب وحی پرداخته و ایشان را به دلیل قبول چنین مكتبی سفیه و نادان می شمرند و زمانی كه از ایشان دعوت می گردد كه در مكتب الهی ثبت نام كنند، می گویند: آیا ما نیز مانند سفیهان عمل كنیم؟!
« و اذا قیل لهم ءامنوا كماء امن النّاس قالوا أنؤمن كما ءامن السّفهاء ألا انّهم هم السفهاء ولكن لا یعلمون»(بقره:۱۳); «و چون به آنان گفته شود كه شما نیز همانند دیگر مردمان ایمان بیاورید، می گویند: آیا ما نیز همانند بی خردان ایمان بیاوریم؟ آگاه باشید كه آنان خود بی خردانند ونمی دانند. و این افراد به گفته قرآن كریم، همان كسانی هستند كه بدون این كه بفهمند موجب فساد در زمین می باشند.۲۵ قرآن كریم رفتارهای ایشان را ناشی از یك مسأله روانی می داند و آن این كه، دل و روح آنان بیمار است. به كیفر دروغی كه می گویند به عذابی دردناك گرفتار می شوند.۲۶به نظر می رسد، منظور از این بیماری با توجّه به طلیعه اولین فراز آیات (ذلك الكتاب لا ریب فیه)، همان طور كه مرحوم طبرسی نیز می فرماید، بیماری شك و تردید است كه آفت قلب بوده و آن را از حال صحت و اعتدال خارج می سازد.۲۷ در ابتدای سوره، راهنمای مكتب وحی را كتابی معرفی كرده است كه در بیانات آن هیچ شك و تردیدی وجود ندارد. و اینك آنان كه به این كتاب و كتاب های الهی پیش از آن نیز ایمان ندارند،۲۸ نسبت به اصول اعتقاد مكتب الهی انبیا، در دل خود مرض شك و تردید دارند. و خود را مصلح پنداشته۲۹ و به استهزاء طرف داران طرف مقابل می پردازند.
همواره در مقابل انبیا، دو دسته موضع گیری منفی دارند:
۱. قدرتمندان، مانند فرعون و نمرود و امثال ایشان;
۲. متفكران كه اگر فاسد باشند عالَم را به فساد می كشانند.
این دو گروه، به ویژه گروه دوم، معمولاً دست به مكتب سازی می زنند و عدّه ای نیز به دنبال ایشان به راه می افتند.
در قرآن كریم آمده است كه هرگاه گروهی را در جهنم می افكنند، مأموران جهنم می پرسند: این چه وضعی است؟ مگر هشدار دهندگان برایتان نیامدند؟۳۰ و جواب گویند: چرا، اما ما گفتیم: این حرف ها دروغ است. خدا چیزی نازل نكرده و به پیامبران گفتیم: شما گمراهید.۳۱ و نیز گویند: اگر می شنیدیم یا تعقل می كردیم، امروز در جهنم نبودیم.۳۲ روشن است این دسته به سخنان پیامبران الهی دل نداده اند و چون با حالت موضع گیری با كلام خدا برخورد می كردند، حرف حقّ را نمی پذیرند.
بنابراین، مردم به دو دسته مقابل هم تقسیم می شوند:
۱. «... أمّا من ظلم فسوف نعذّبه ثمّ یردّ الی ربّه فیعذّبه عذاباً نكراً»(كهف: ۸۷); امّا هر كس كه ستم كند ما عقوبتش خواهیم كرد. آن گاه او را نزد پروردگارش می برند تا او نیز به سختی عذابش كند.
۲. «و أمّا من ءامن و عمل صالحاً فله جزاء الحسنی و سنقول له من أمرنا یسراً»(كهف: ۸۸); و امّا هركس كه ایمان آورد و كارهای شایسته كند، اجری نیكو دارد. و درباره او فرمان های آسان خواهیم راند.
سرانجام عاقبت كار هر یك نیز معلوم است. دسته اول، همانانند كه تنها برای زندگی دنیا تلاش می كنند و گمان می كنند كه كار بسیار خوبی هم انجام می دهند; زیرا به آخرت ایمان ندارند. ایشان همان كسانی هستند كه آیات و پیامبران الهی را به مسخره گرفته اند.
امّا دسته دوم در مقابل آن ها، ایمان دارند و عمل صالح انجام می دهند. علاوه بر آن، به لقای پروردگار خود امید دارند و تمام اعمال خود را بر پایه محور بودن خدای سبحان انجام می دهند.
نویسنده:مژگان سرشار
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید