پنجشنبه, ۱۲ مهر, ۱۴۰۳ / 3 October, 2024
مجله ویستا


رویکرد خاص به هنر عام


رویکرد خاص به هنر عام
همراه بودن با زمانه یکی از شاخصه‌های مهم هنر و یکی از موارد همیشه بحث برانگیز میان منتقدان و صاحب‌نظران بوده است. این‌که روند آفرینش و نحوه ارایه اثر هنری تا چه حد با نیازها یا فرهنگ زمانه خود همراه است یکی از بی‌شمار مواردی است که ذهن هنرمند را همواره به خود مشغول می‌کند تا جایی که بعضاً هنرمند را به ورطه افراط و تفریط می‌کشاند که حاصل آن آثار صرفاً هنری (و به دور از هرگونه توجه به مخاطب احتمالی) یا آثار بسیار روزمره و پیش پا افتاده است به طوری که اثر ارایه شده عاری از هرگونه ویژگی زیبایی شناسانه و ارزشمند به حساب می‌آید.
در حال حاضر مدتی است که در ایران نوع نگاه بسیاری از هنرمندان ایرانی معطوف به حرکت با زمانه و بودن در کنار مردم شده است‌ و به نوعی دوری جستن از پیچیدگی‌های زاید (به زعم ایشان) و فرم‌های کهنه و در عین حال تلاش برای خلق فرم‌های نوین و برآمده از گرایش‌های مردمی‌ و ملموس به شدت ذهن برخی از هنرمندان ایرانی را به خود مشغول کرده است.
نمونه‌هایی از این دست را به طور مثال می‌توان در ادبیات نیز یافت به طوری که یکی از پرفروش‌ترین و پرسر و صدا‌ترین کتاب‌های امسال (کافه پیانو) از این نوع نگاه بهره می‌برد و تجلیل‌ها و انتقادهای بسیاری را نیز با خود به همراه داشته است و هنوز هم در محافل ادبی یکی از بحث برانگیز‌ترین موضوعات به حساب می‌آید.
در موسیقی نیز مدتی است این نوع گرایش به سمت مردمی‌بودن و در عین حال ارایه دادن کار ارزشمند و قوی به یکی از مهمترین دغدغه‌های فکری موسیقیدانان و خوانندگان غیرپاپ تبدیل شده است. نمونه‌هایی از این نوع تفکر و شیوه برخورد با موضوع را به طور مثال در کنسرت اخیر گروه مولوی و شهرام ناظری شاهد بوده‌ایم. این نوع نگاه در واقع با خود، سرزنش‌ها و انتقادهایی را نیز شاید به همراه داشته باشد که قطعاً در بهبود این روند موثر خواهد بود اما از ذکر این نکته نباید غافل شد که جریان مخاطب‌گرایی که مدتی است در میان جدی‌ترین آثار هنری نیز به شدت به چشم می‌خورد در واقع بازتاب نیازها و رفتارهای اجتماعی حال حاضر ایران است که زمان پرداختن به آن مطمئناً الان نیست و شاید پس از گذشت چیزی حدود نیم قرن بتوان برای اولین بار نگاهی جامع‌تر و کلی‌تر به آن انداخت و قضاوتی عادلانه‌تر داشت. تیغ انتقاد بسیاری از منتقدان موسیقی در مدت اخیر گروه دستان را نیز نشانه رفت و آخرین آلبومی‌ که تا به حال از این گروه (به آهنگسازی سعید فرج‌پوری و خوانندگی سالار عقیلی) ارایه شده همان‌قدر که در میان مخاطب حرفه‌ای و عامی‌ محبوبیت پیدا کرد (تا جایی که نگارنده از طریق ابراز علاقه یک دوست و موزیسین ایتالیایی با این آلبوم آشنا شد) به همان اندازه به پاپ‌گرایی و عامه‌پسندی نیز متهم شد؛ اتهامی‌که تا حد زیادی غیرمنصفانه به حساب می‌آید.
گروه دستان از ابتدایی‌ترین زمان تشکیل و ارایه آثارش یکی از منسجم‌ترین و حرفه‌ای‌ترین گروه‌های موسیقی ایرانی بوده است. این‌که نوازندگان این گروه، هر یک در مکانی متفاوت زندگی می‌کنند به هیچ وجه خللی در نحوه ارایه آثارشان ایجاد نکرده است و این خود می‌تواند به عنوان نمونه‌ای بسیار موفق از کار جمعی و گروهی به حساب آید که در میان ما ایرانیان (آن طور که می‌گویند) کم‌نظیر است، اگر نگوییم بی‌نظیر است.
در واقع رمز موفقیت گروه دستان در یکدست بودن آن و قدرت اجرایی بسیار بالای نوازندگان و درک موسیقایی بسیار قوی در میان تمامی ‌اعضا و تفکر خلاق آهنگساز (یا آهنگسازان) در ارایه برنامه‌های منسجم و قابل تامل از جانب ایشان بوده است. کنسرت اخیر گروه دستان، برای همایون شجریان نقطه عطفی به حساب می‌آید؛ اولین حضور مستقل این خواننده جوان و بااستعداد با منسجم‌ترین و کم‌حاشیه‌ترین گروه فعال و در کنار هنرمندانی چون حمید متبسم و سعید فرج‌پوری برای همایون شجریان می‌تواند بسیار ارزشمند و قابل اعتنا باشد.
در واقع همایون شجریان نه به آن دلیل که فرزند یکی از بزرگترین خوانندگان تاریخ موسیقی ایران است، که تنها به دلیل قابلیت‌های بالایی که دارد از سوی گروه دستان برای اجرای این برنامه انتخاب شده بود که در عمل نشان داد می‌تواند در آینده‌ای نه چندان دور تبدیل به یکی از قطب‌های خوانندگی در موسیقی ایران شود.
اگر از مسایل حاشیه‌ای این کنسرت، مانند قطعی برق در شب‌های سوم و چهارم و اعتراض محمدرضا شجریان و... بگذریم (که اصولاً در حال حاضر این حاشیه‌ها تبدیل به نمک کنسرت‌ها و اجراهای مختلف شده‌اند) ‌برنامه گروه دستان و همایون شجریان را باید بسیار منسجم و درخور توجه به حساب آورد؛ چرا که هماهنگی بسیار خوب میان اعضای گروه، آهنگسازی مناسب و به دور از گرایش‌های سنت‌گرایانه صرف، تنظیم‌های ویژه و خاص گروه دستان و آوازخوانی و تصنیف‌خوانی بسیار خوب از جانب همایون شجریان همه و همه نشان از اجرایی کم‌نقص و منطقی داشت.
همایون شجریان اگرچه هنوز زمان زیادی دارد تا به پختگی بیشتری دست پیدا کند، اما بدون شک در اولین اجرای خود نشان داد خواننده‌ای است با توانایی‌های بسیار که کمتر دچار لغزش در اجرا می‌شود و همین مساله به علاوه درک بالا و احاطه‌اش بر موسیقی ایرانی دست به دست هم دادند تا میان او و گروه دستان هماهنگی لازم برقرار شود.
رپرتوار ارایه شده در این برنامه دوقسمتی، از دیدگاهی فرمال، از نوگرایی‌های ویژه‌ای برخوردار نبود اما استفاده از اشعار نو که در موسیقی سنتی ایرانی کمتر به آن پرداخته شده است در نوع خود بسیار قابل اعتنا بود اما از آنجایی که نو بودن این حرکت و استفاده از شعر نو در تصنیف درک زیبایی‌شناسانه متفاوتی را طلب می‌کند در بسیاری از مواقع به نوعی کلیت و یکدست بودن اجرا را تا حدی دچار مشکل کرد.
به طور کلی اجرای اخیر گروه دستان و همایون شجریان‌ که این قابلیت را داشت تا به عامه‌گرایی متهم شود، در نوع خود نشان داد می‌توان با درک بالا از موسیقی و با اتکا بر همراه شدن با نیازها و دیدگاه‌های مردم و استفاده از المان‌های تکنیکی و هنری، اثری ارایه داد که هم دارای ارزش‌های بالای هنری است و هم از نوعی مردمی‌بودن بهره می‌برد که همان‌طور که پیشتر ذکر شد، می‌توان آن را نوعی از گرایش‌های هنری زمان حال ایران به حساب آورد. باید به انتظار نشست و نظاره کرد که این رویکرد به کجا خواهد رفت.
منبع : روزنامه تحلیل روز