پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا


آرایش ناهمگون


آرایش ناهمگون
پس از حادثه ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی، منطقه اقیانوس هند بار دیگر در خط مقدم صحنه ژئوپلتیک و ژئواستراتژی جهان قرار گرفته است.
با نگرش به آرایش ناهمگون جغرافیائی منطقه اقیانوس هند شکنندگی سامانه امنیتی آن، تحولات شتاب‌زده در آن، شکل‌گیری نظم نوین جهانی، ظهور مفاهیم نوین ژئوپلتیکی، اهمیت روزافزون خلیج‌فارس و حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای در آن، تقویت بنیه دریائی بازیگران منطقه‌ای و قدرت و حضور روزافزون آنها در دریای عرب؛ اهمیت رویکرد راهبردی به این منطقه از کره خاکی، به‌منظور تعریف اولویت‌های ژئوپلتیکی برای کشورمان، بیش از پیش نمایان می‌گردد.
در این مقاله تلاش شده است تا ضمن شناخت منطقه اقیانوس هند، مؤلفه‌های اثرگذار در سپهر ژئوپلتیکی آن مورد کنکاش قرار گیرد.بررسی گسترده و دقیق آرایش جغرافیائی این اقیانوس نشان می‌دهد که چرا این منطقه این چنین ناپایدار بوده و در آینده قابل پیش‌بینی، صلح و امنیت منطقه‌ای در آن در معرض خطر می‌باشند.
منطقه اقیانوس هند از نظر سیاسی، منطقه‌ای هرج و مرج زده است و صلح و امنیت در آن با چالش‌هائی روبه‌رو است. ویژگی ناآرام اقیانوس هند زمانی برجسته‌تر می‌نماید که دریابیم این منطقه مهم‌ترین منبع انرژی در سطح جهان است و مسیر ارتباطی اروپا، آسیا و آمریکای‌شمالی به خلیج‌فارس یعنی حیاتی‌ترین آبراه بین‌المللی، از آن می‌گذرد. از این رو از دهه ۹۰ توجه صاحبنظران ژئوپلتیک و ژئواستراتژی بیش از پیش به آن جلب شده است. چالش‌های مرتبط با امنیت این منطقه؛ ناآرامی‌ها، جنگ‌های داخلی و برخورد قدرت‌های منطقه و فرامنطقه‌ای می‌باشند.
● حدود منطقه اقیانوس هند
جغرافیا، به‌عنوان رشته تشریح‌کننده کره‌زمین؛ توزیع و مرزبندی فضای زیستی، انسانی، اقتصادی و فرهنگی را مطالعه می‌نماید. به قول ایولاکوسته (Yves Lacoste)، معروف‌ترین دانشمند ژئوپلتیک فرانسوی، نخستین کاربرد جغرافیا برای جنگ است.
بی‌شک، اقیانوس‌ هند، بنیادی‌ترین عنصر در منطقه‌گرائی این بخش از کره‌زمین است. زیرا این اقیانوس هسته جغرافیائی، مرکز هندسی، مسیر ارتباط دریائی مردمان ساحلی، دروازه‌ای به‌سوی سایر نقاط جهان و راه نفوذی قدرت‌های فرامنطقه‌ای می‌باشد. بنابراین لازم است نخست، محدوده این منطقه از نقطه‌نظر گستره جغرافیائی آن و سپس خشکی‌های پیرامونی آن تعریف شود.
برابر تعریف سازمان جهانی آبنگاری در سال‌های ۱۹۵۳ و ۱۹۸۶ میلادی، گستره آبی این منطقه، علاوه بر بدنه اصلی اقیانوس هند؛ زیرشاخه‌های این اقیانوس از جمله دریای سرخ، خلیج‌فارس، خلیج عدن، دریای عمان، آبراه موزامبیک، دریای عرب، دریای لاکادیو، خلیج مانار، خلیج پالاک، خلیج بنگال، دریای آندامان، تنگه مالاکا، دریای جاوه، دریای فلورس، دریای ساوو و تیمور را نیز دربرمی‌گیرد.
در بهار سال ۲۰۰۰ میلادی، این سازمان پس از به رسمیت شناختن اقیانوس منجمد جنوبی، عرض جغرافیائی ۶۰ درجه جنوبی را به‌عنوان سرحد جنوبی اقیانوس هند مشخص نمود. پس از مشخص شدن حدود اقیانوس هند، می‌توان به تعیین مناطق موجود در آن پرداخت. کشورهای کرانه‌ای اقیانوس هند و همچنین کشورهای بدون ساحل که دسترسی آنها به دریا از طریق دیگر کشورهای ساحلی انجام می‌پذیرد، مناطق اقیانوس هند را تشکیل می‌دهند.
براساس کنوانسیون قوانین دریائی سال ۱۹۸۲ میلادی سازمان ملل، منطقه اقیانوس هند دارای ۳۸ کشور ساحلی و ۱۸ کشور محصور در خشکی می‌باشد که در ۸ زیر گروه منطقه‌ای ژئوپلتیکی شامل جنوب‌شرقی آسیا، شبه‌قاره هند، آسیای میانه، خلیج‌فارس، شاخ آفریقا، آفریقای‌شرقی، جنوب آفریقا و جزایر جنوبی تقسیم گردیده‌اند.
گونه‌شناسی منطقه اقیانوس هند
با تعریف حدود جغرافیائی اقیانوس هند، می‌توان گونه‌شناسی ۵۶ کشور این منطقه و چگونگی دسترسی آنها به دریا را مورد مطالعه قرار داد.
از نظر گونه‌شناسی، کشورهای منطقه اقیانوس هند در تقسیم‌بندی زیر قرار می‌گیرند:
الف - کشورهای ساحلی
۱. کشورهای ساحلی در حاشیه بدنه اصلی اقیانوس هند
۲. کشورهای ساحلی در زیرشاخه‌های اقیانوس هند شامل حزوه خلیج‌فارس و دریای سرخ
ب - کشورهای محصور در خشکی
۱. کشورهائی که دسترسی آنها به اقیانوس هند از طریق یک کشور ساحلی امکان‌پذیر است.
۲. کشورهای آسیای مرکزی که مجموعاً یک زیرگروه منطقه‌ای ژئوپلتیک را تشکیل می‌دهند.
پ - مناطق جزیره‌ای متعلق به فرانسه، بریتانیا، استرالیا، هند، آفریقای جنوبی و یمن
● پویائی و ناهمگنی آرایش جغرافیائی اقیانوس هند
از نظر آرایش جغرافیائی، منطقه اقیانوس هند ناهمگن می‌باشد. در چارچوب یک سامانه ژئوپلتیکی، الگوهای جمعیتی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیستی مهم‌ترین عناصر و در پویائی یک منطقه جغرافیائی در نظر گرفته می‌شوند. چیدمان بی‌نظم این عناصر در نقشه سیاسی، نژادی، فرهنگی، اقتصادی و محیطی این منطقه، بیانگر این حقیقت است که این بخش از جهان، ناپایدار، ناهمگون و سیال است. به‌ویژه این مسئله را نباید از نظر دور داشت. چنانچه در هر منطقه که مرزهای جغرافیائی‌اش منطبق با توزیع فرهنگی و نژادی نباشد، چالش‌های بین‌المللی و داخلی اجتناب‌ناپذیر خواهند بود. این وضعیت در منطقه اقیانوس هند بسیار بغرنج است و مهم‌ترین عامل در بی‌ثباتی و ناپایداری شمرده می‌شود.
با نگرش به عدم توزیع یکنواخت منابع طبیعی و شکاف فزاینده بین مناطق غنی و فقیر، مسائل قابل توجه هستند.
در دهه‌های اخیر آرایش سیاسی این منطقه بسیار سیال بوده و شتاب تحولات آن در آینده افزایش خواهد یافت. با در نظر گرفتن ناآرامی‌های سیاسی مرتبط با جنبش‌های ضداستعماری، واقعیت‌های جنگ سرد و دوران پس از جنگ سرد رشد جمعیت، فرآیند شهرنینی، جهانی‌گرائی اقتصادی و توسعه نامتوازن اجتماعی و اقتصادی در مناطق مختلف، ناپایداری این منطقه به‌خوبی آشکار می‌گردد. علاوه بر آن می‌بایست به فرآیندهای اجتماعی و محیطی که باعث تغییر در الگوی توزیع منابع و در نهایت تحول در ظرفیت نیروی انسانی و فرصت‌های اقتصادی می‌گردند، اشاره نمود.
● آرایش منطقه‌ای
از نظر ابرژئواستراتژی، جهان به ۴ منطقه اوراسیا، اقیانوس آرام، اقیانوس اطلس و اقیانوس هند تقسیم می‌گردد.
اقیانوس هند در مرکز منطقه اقیانوس هند قرار دارد و حاشیه پیرامونی آن را خشکی طلائی شکل در شرق، شمال و غرب احاطه نموده است. این اقیانوس با ۵۶/۶۸ میلیون کیلومتر مربع مساحت، ۶۵ درصد کل منطقه را دربرمی‌گیرد و ۳۵ درصد منطقه با مساحت ۰۶/۳۷ میلیون کیلومتر مربع را خشکی تشکیل می‌دهد.
از آنجائی‌که اقیانوس هند در مرکز این منطقه قرار دارد، از این رو کانون اصلی توجه، معطوف به دسترسی به دریا و قدرت دریائی است. در این اقیانوس ۴ مسیر دریائی بسیار حیاتی شامل تنگه هرمز، کانال سوئز، تنگه باب‌المندب و تنگه مالاکا قرار دارند.
در برخی مناطق، امنیت دریانوردی به‌دلیل دزدی دریائی و تروریسم کاهش یافته است. مجمع‌الجزایر مالدیو، آندامان و نیکوبار و همچنین جاگوس از نظر ژئواستراتژیکی بسیار حائزاهمیت می‌باشند، زیرا مسیرهای دریانوردی از اروپا و منطقه آسیا - پاسیفیک به تریبی از مالدیو و آندامان - نیکوبار می‌گذرند. موقعیت مجمع‌الجزایر چاگوس در مرکز هندسی اقیانوس هند و وجود پایگاه دیه‌گوگارسیا که آمریکا از طریق آن می‌تواند قدرت خود را در کل منطقه به سرعت آشکار سازد، اهمیت آن را دوچندان می‌نماید.
● جمعیت
منطقه اقیانوس هند دارای جمعیتی بالغ بر ۴۶/۲ میلیارد نفر یعنی ۴/۲۸ درصد جمعیت جهانی می‌باشد. توزیع جمعیتی از نظر قدر مطلق و چگالی آن بسیار نامتوازن است. از یک سو کشورهای پرجمعیتی مانند هند با ۰۶۸/۱ میلیارد نفر، اندونزی با ۵/۲۲۰ میلیون، پاکستان با ۱۵۰ میلیون، بنگلادش با ۷/۱۴۶ میلیون، مصر با ۱/۷۲ میلیون و کشورهای کم‌جمعیتی مانند کومور و قطر با ۶۰۰ هزار نفر، مالدیو با ۳۰۰ هزار، مایوت با ۲۰۰ هزار و سیشل با ۸۰ هزار نفر در این منطقه قرار دارند و از سوی دیگر چگالی جمعیتی از ۶۰۶۱ نفر نفر در هر کیلومترمربع در سنگاپور و هزار نفر در بحرین، بنگلادش و مالدیو تا فقط ۵ نفر در قزاقستان و ۳ نفر در استرالیا و بوتسوانا در تغییر است.
از نظر توسعه انسانی، تنها ۸ کشور شامل؛ استرالیا با رتبه چهارم جهانی، سنگاپور ۲۸، سیشل ۳۶، بحرین ۳۷، قطر ۴۴، کویت ۴۶ و امارات عربی متحده با رتبه ۴۸، دارای ضریب توسعه انسانی بالائی می‌باشند. ۲۶ کشور دارای ضریب توسعه انسانی متوسط و دیگر کشورها دارای ضریب توسعه انسانی پائین هستند. ضریب توسعه انسانی متوسط در منطقه ۵۸۸/۰ است که ثابت می‌‌کند این منطقه بخشی از جهان در حال توسعه است. تقریباً همه کشورهای منطقه دارای رشد جمعیتی بیش از ۱ درصد و نزدیک به نیمی از آنها دارای رشد جمعیتی بیش از ۲ درصد هستند تا چندین دهه، مسئله جمعیت یک پارامتر تأثیرگذار در معادلات توسعه‌ای منطقه خواهد بود.
علاوه بر نابرابری اقتصادی در منطقه، سطح فقر در چندین کشور ساحلی و محصور در خشکی نیز بالا است. فقر مطمئناً باعث آسیب‌پذیری توسعه و بروز ناپایداری سیاسی در منطقه خواهد گردید. برابر گزارش برنامه توسعه سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۳ میلادی ضریب فقر انسانی در نیمی از کشورهای منطقه بیش از ۳۰ درصد است.
● سیاست
عدم توسعه سیاسی در تعدادی از کشورهای منطقه، مسئله قابل توجهی است نبود مردم‌سالاری دو پیامد بنیادین را به همراه دارد. نخست، اکثریت مردم از حقوق فردی و اجتماعی بی‌بهره‌اند و دیگر اینکه اگر این فرضیه را بپذیریم که کشورهای مردم‌سالار به جنگ با یکدیگر نمی‌پردازند و مردم‌سالاری یک پیش‌نیاز برای صلح جهانی می‌باشد، چشم‌انداز آرامش، صلح و ثبات را در منطقه، نویدبخش نخواهیم یافت.
مردم‌سالاری تنها یک نظریه آکادمیک نیست بلکه چند مسئله بنیادین را دربرمی‌گیرد. نحوه نگرش به کشورهای سلطنتی عربی، کارآئی مردم‌سالاری در کشورهائی که مدعی آن هستند، چگونگی تشکیل مردم‌سالاری در عراق و افغانستان، حمایت آمریکا از رژیم‌های دیکتاتوری پاکستان و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس و در نهایت میزان سازگاری تجدد و سنت در منطقه از مسائل قابل توجه هستند.
در این منطقه، بسیاری از کشورها با آسیب‌پذیری در امنیت و بی‌ثباتی سیاسی مواجه هستند. نظام هر کشوری به دلایل نابرابری اقتصادی، فساد سیاسی و گسترش استفاده از سلاح، با شکست مواجه خواهد شد. اما دلایل هر چه باشند عواقب آنها بسیار وخیم هستند. نمونه آن را می‌توان در روآندا و سومالی مشاهده نمود.
● فرهنگ
واضح است که ملی‌گرائی، قومیت‌گرائی و مسائل ایدئولوژیک نقش مهمی را در چالش‌های پیش‌روی منطقه ایفاء می‌نمایند. روشن است که چالش‌های فرهنگی و اجتماعی در بخش بزرگی از کشورهای منطقه اقیانوس هند، بزرگترین عامل تأثیرگذار در ناامنی و ناپایداری جهانی است. هم‌اکنون شواهد حاکی از آن است که ناپایداری می‌تواند طولانی‌مدت در منطقه ادامه یابد. رویاروئی بین تجددطلبان، رقابت میانه‌روها و ظهور جنبش‌های بنیادگر، نطقه را بی‌ثبات نموده و پس‌لرزه‌های آن کل جهان را می‌پیماید. سرانجام می‌بایست به چالش‌های موجود بین گروه‌های فرامنطقه‌ای همچنین ناآرامی‌های روسیه، هندوستان و فیلیپین به‌دلیل مسائل چچن، کشمیر و میندانائو اشاره نمود. رقابت هندوستان و پاکستان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. بنیادگرائی، ملی‌گرائی، قدرت‌نمائی نظامی، مسابقه تسلیحاتی، وضعیت بی‌ثبات پاکستان، شکنندگی حاکمیت آن و سابقه‌اش در ناامنی از عواملی بی‌تأثیرگذار هستند.
اقلیت‌های قومی و مذهبی در کشورهای منطقه و ارتباط آنها با کشورهای مادر، از دیگر عوامل تعیین‌کننده در وضعیت ژئوپلتیکی منطقه اقیانوس هند هستند در شرایط صلح و آرامش، تنوع مذهبی و قومی می‌تواند عامل غنای هر منطقه باشد. لیکن به‌نظر می‌رسد در منطقه اقیانوس هند، این اقلیت‌ها بیشتر تمایل به ورود به صحنه رقابت دارند تا همزیستی مسالمت‌آمیز و همگرائی.● اقتصاد
اقیانوس هند، از نقطه‌نظر اقتصادی یک منطقه چندقطبی است و روابط عمده آن با سه قطب اقتصادی آمریکا، اتحادیه اروپا و ژاپن، تعریف می‌شود. از ویژگی‌های اقتصادی در این منطقه، می‌توان نابرابری در اقتصاد ملی، منابع فراوان طبیعی و عدم توزیع متوازن آن و همچنین ضعف در تجارت درون‌منطقه‌ای را برشمرد. ۹ قدرت اقتصادی منطقه یعنی هندوستان، استرالیا، اندونزی، سنگاپور، تایلند، مالزی، عربستان‌سعودی، آفریقای جنوبی و ایران، سه‌چهارم تولید ناخالص ملی و صادرات منطقه را به خود اختصاص می‌دهند.
تولید و صادرات نفت کشورهای منطقه خلیج‌فارس، تولیدات صنعتی ببرهای جنوب‌شرقی آسیا برای صدور به بازار جهانی، چهارراه اقتصادی و تجاری سنگاپور، اقتصاد پویای چین، منابع کانی کشورهای جنوب آفریقا، استرالیا و اندونزی، اقتصاد متنوع هندوستان و حجم بزرگ بازار آن و همچنین صادرات محصولات گوناگون حاره‌ای به کشورهای پیشرفته، نقشه جغرافیای اقتصادی منطقه را شکل می‌‌دهند. اما باید به این نکته نیز اشاره کرد که اقتصاد روستائی در بیشتر کشورهای منطقه، برجسته‌ترین فعالیت محسوب می‌گردد. به‌استثناء کشورهای حوزه خلیج‌فارس و استرالیا، در دیگر زیرگروه‌های منطقه‌ای، جمعیت روستائی در اکثریت می‌باشد. یکپارچگی اقتصادی که در دوران جنگ سرد بسیار محدود بود. از همه ۱۹۹۰ میلادی اهمیت یافته است و از آن زمان، سازمان‌های بین‌المللی برای توسعه مناطق آزاد تجاری مانند EAC,ASEAN,SADC و اتحادیه‌های گمرکی مانند SACU,COMESA,GCC تشکیل شده‌اند. برخی دیگر از سازمان‌ها نیز به همکاری منطقه‌ای کمک نموده‌اند و اگرچه یکپارچگی اقتصادی هنوز در سطح پیشرفته رخ نداده است. لیکن سازمان‌هائی مانند IGAD,COI,SAARC در حال سازماندهی به همکاری اقتصادی بین کشورهای اعضاء می‌باشند.
سازمان کشورهای اقیانوس هند برای همکاری منطقه‌ای (IOR-ARC) در سال ۱۹۹۷ میلادی با هدف ارتقاء روابط درون‌منطقه‌ای و تسهیل یکپارچگی اقتصادهای ملی در اقتصاد جهانی، تأسیس گردید. اهداف خوشبینانه اقتصادی که منجر به طرح این ابتکارات شده‌اند، تاکنون کاملاً به واقعیت نپیوسته‌اند و ساختار اقتصاد منطقه‌ای، منتقدان بسیاری را به خود جلب نموده است. برخی ابتکارات دیگر نیز در حال توسعه هستند اما تضمینی برای موفقیت آنها نیز وجود ندارد.
● محیط‌زیست
مسائل زیست‌محیطی همچون انواع آلودگی‌ها، جنگل‌زدائی‌ و کاهش کیفیت جنگل‌ها، فرسایش خاک، استفاده بی‌رویه از منابع غذائی دریائی، به‌علاوه مسئله آب و انرژی که موجبات نگرانی را در دهه‌های آینده فراهم خواهند آورد، گریبانگیر منطقه می‌باشند. آب و انرژی از الزامات حیاتی برای استمرار توسعه اقتصادی و انسانی هستند. در این منطقه نابرابری بین کشورهای برخوردار و کشورهای محروم از این دو منبع، بسیار قابل توجه است.
علاوه بر اختلافات کشورها بر سر آب، کیفیت منابع آب نیز از دیگر مسائل مهم است برابر گزارش UNDP در سال ۲۰۰۳ میلادی، جمعیت بدون دسترسی دایم به آب سالم بالغ بر ۷۶ درصد در اتیوپی، ۶۱ درصد در عمان، ۵۹ درصد در روآندا، ۵۴ درصد در اریتره، ۵۳ درصد در ماداگاسکار، ۴۸ درصد در اوگاندا و ۴۳ درصد در مالاوی، موزامبیک و کنیا می‌گردد.
اگرچه در کشورهای پرجمعیت منطقه اقیانوس هند، درصد جمعیت محروم از آب سالم چشمگیر نیست. اما از نظر قدر مطلق این جمعیت، وضعیت نامطلوب است. این ارقام در هندوستان ۱۷۰ میلیون نفر، در اندونزی ۵/۴۸ میلیون، در پاکستان ۱۵ میلیون، در بنگلادش ۴/۴ میلیون و در مصر ۲/۲ میلیون نفر می‌باشند. از سوی دیگر، مسئله نفت همچنان در ژئوپلتیک و ژئواستراتژی منطقه در آینده تأثیرگذار خواهد بود. حتی در صورت توسعه منابع نفتی دریای مازندران و حوزه آسیای مرکزی، منابع نفتی کشورهای حوزه خلیج‌فارس عمده‌ترین منبع تولید انرژی باقی خواهند ماند. ۳۰ درصد تولید جهانی نفت و ۴۰ درصد صادرات آن متعلق به کشورهای حوزه خلیج‌فارس می‌باشد. بازار جهانی نفت خلیج‌فارس در دهه‌های آینده گسترش چشمگیری خواهد یافت. زیرا ۶۵ درصد ذخایر نفتی جهان در این منطقه واقع است و صادرات از دیگر کشورها با کاهش روبه‌رو خواهد شد. همچنین ۳۸ درصد ذخایر گازی جهانی نیز در این منطقه قرار دارد. تمرکز منابع عظیم نفت و گاز در منطقه‌ای کوچک از اقیانوس هند و محرومیت سایر مناطق از جمله هندوستان، پاکستان و آفریقای‌جنوبی بر بی‌ثباتی، ناامنی و مسابقه تسلیحاتی در منطقه خواهد افزود.
● چالش‌های منطقه اقیانوس هند
منطقه اقیانوس هند ۷/۲۰ درصد کل مساحت کره‌زمین، ۲/۲۳ درصد مساحت خشکی‌ها و ۴/۳۸ درصد جمعیت جهان را دربرمی‌گیرد. علاوه بر آن، علی‌رغم اینکه اکثریت کشورهای منطقه در زمره کشورهای در حال توسعه محسوب می‌گردند، از اهمیت اقتصادی و استراتژیکی قابل توجه‌ای برخوردار هستند و اهمیت ژئوپلتیکی کشورهای ساحلی آن به‌گونه‌ای شتابنده در حال افزایش است. از نظر عالمان ژئواستراتژی و ژئوپلتیک، عدم وجود امنیت، ناپایداری سیاسی، رقابت تسلیحاتی، ناهمگونی قومی و فرهنگی، نابرابری اقتصادی، عدم توزیع یکنواخت منابع انرژی و نفوذ قدرت‌های فرامنطقه‌ای، از مهم‌ترین مؤلفه‌های تأثیرگذار در آینده منطقه می‌باشند. چارچوب پیچیده ژئواستراتژیکی و ژئوپلتیکی منطقه اقیانوس هند با در نظر گرفتن منافع ملی، بلندپروازی‌ها، استراتژی و قابلیت‌های کشورهای منطقه و آرایش جغرافیائی آنها قابل درک است.
اژرچه راه‌های دسترسی قدرت‌های فرامنطقه‌ای به منطقه اقیانوس هند محدود است. اما تحرک در آن به سهولت انجام می‌پذیرد. در قرن بیستم ابرقدرت‌ها از این عامل برای اعمال قدرت در منطقه استفاده نمودند. این مسئله با توجه به جنگ‌های آمریکا در افغانستان و عراق، حضور نیروی دریائی چین و تقویت قدرت دریائی هندوستان، پاکستان و استرالیا و اندونزی همچنان ادامه دارد.
ضریب پائین توسعه انسانی بیانگر این واقعیت است که امر توسعه همچنان به‌عنوان یک مسئله بغرنج در منطقه مطرح خواهد بود. زمانی این نکته نمایان‌تر خواهد شد که دریابیم در بیش از نیمی از کشورهای منطقه ضریب فقر انسانی بیش از ۲۰ درصد است. در حالی‌که جمعیت انبوهی در شرایط بسیار دشوار زندگی می‌کنند، به‌سختی می‌توان آرامش و امنیت را در منطقه تصور نمود. این وضعیت نه تنها به بی‌ثباتی سیاسی منجر میشود، بلکه شرایط را برای تخریب محیط‌زیست و در نهایت وخیم‌تر شدن اوضاع فراهم خواهد کرد.
ضعف سیاسی برخی دول در حفظ مرزهای سرزمینی، منابع طبیعی و نیروی انسانی، عدم توزیع یکنواخت فرصت‌های اقتصادی و رشد فعالیت گروه‌های مسلخ تروریستی نیز از دیگر عوامل بی‌ثباتی و ناامنی به‌شمار می‌روند.
از نقطه‌نظر فرهنگی، ملی‌گرائی، قومیت‌گرائی، ایدئولوژی‌های متنازع و عدم انطباق نقشه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز زمینه برای بی‌ثباتی و ناامنی منطقه مساعد است. منابع نفت و گاز و مسیر دریائی آنها، بنیادی‌ترین کشورهای منطقه و آرایش جغرافیائی آنها قابل درک است.
اگرچه راه‌های دسترسی قدرت‌های فرامنطقه‌ای به منطقه اقیانوس هند محدود است. اما تحرک در آن به سهولت انجام می‌پذیرد. در قرن بیستم، ابرقدرت‌ها از این عامل برای اعمال قدرت در منطقه استفاده نمودند. این مسئله با توجه به جنگ‌های آمریکا در افغانستان و عراق، حضور نیروی دریائی چین و تقویت قدرت دریائی هندوستان، پاکستان و استرالیا و اندونزی همچنان ادامه دارد.
ضریب پائین توسعه انسانی بیانگر این واقعیت است که امر توسعه همچنان به‌عنوان یک مسئله بغرنج در منطقه مطرح خواهد بود. زمانی این نکته نمایان‌تر خواهد شد که دریابیم در بیش از نیمی از کشورهای منطقه ضریب فقر انسانی بیش از ۲۰ درصد است. در حالی‌که جمعیت انبوهی در شرایط بسیار دشوار زندگی می‌کنند، به‌سختی می‌توان آرامش و امنیت را در منطقه تصور نمود. این وضعیت نه نها به بی‌ثباتی سیاسی منجر می‌شود، بلکه شرایط را برای تخریب محیط‌زیست و در نهایت وخیم‌تر شدن اوضاع فراهم خواهد کرد.
ضعف سیاسی برخی دول در حفظ مرزهای سرزمینی، منابع طبیعی و نیروی انسانی، عدم توزیع یکنواخت فرصت‌های اقتصادی و رشد فعالیت گروه‌های مسلح تروریستی نیز از دیگر عوامل بی‌ثباتی و ناامنی به‌شمار می‌روند.
از نقطه‌نظر فرهنگی، ملی‌گرائی، قومیت‌گرائی، ایدئولوژی‌های متنازع و عدم انطباق نقشه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز زمینه برای بی‌ثباتی و ناامنی منطقه مساعد است. منابع نفت و گاز و مسیر دریائی آنها، بنیادی‌ترین عنصر در ژئواستراتژی منطقه محسوب می‌گردند. تمرکز منابع عظیم انرگی و منطقه‌ای محدود و کم‌جمعیت، بی‌بهرگی مناطق بزرگ با جمعیتی عظیم و نیاز روزافزون غرب و آسیای‌شرقی به این منبع حیاتی، عواملی سرنوشت‌ساز در تعامل و رویاروئی قدرت‌های فرامنطقه‌ای و منطقه‌ای می‌باشند. با در نظر گرفتن آرایش ژئوپلتیکی اقیانوس هند، پیش‌بینی می‌گردد در میان‌مدت، بی‌ثباتی و ناامنی از مسائل چالش‌برانگیز منطقه خواهد بود.
به‌طور خلاصه عوامل بی‌ثباتی و ناامنی عبارتند از:
- تروریسم
- فعالیت‌های غیرقانونی (دزدی دریائی، قاچاق موادمخدر و سلاح)
- دخالت نیروهای بیگانه
- عدم توزیع یکنواخت منابع انرژی
- مسئله آب
- فقر
- عدم توسعه انسانی
- تخریب محیط‌زیست
- تنوع گسترده قومی و فرهنگی
- عدم توسعه سیاسی
- رقابت و تنازع قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای
● بازیگران قدرت
مثلث چین، پاکستان و هند آرایش اصلی ژئواستراتژی دریای عرب را تشکیل می‌دهد. از این منظر دریاهای جنوبی ایران تحت‌تأثیر تعامل و تقابل این نیروهای قرار دارد.
فضای ژئوپلتیکی شمال اقیانوس هند شاهد ارتقاء روزافزون توان دریائی این مثلث است و تسلط تک‌قطبی آمریکا در منطقه به چالش کشانده شده است.
سامانه امنیتی اقیانوس هند و به‌ویژه بخش شمالی آن در دریای عرب در حال گذار به‌ نظم نوینی می‌باشد. مسابقه تسلیحاتی، ارتقاء توان دریائی قدرت‌های منطقه‌ای و افزایش حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای احتمال محاسبات غلط و وارد شدن آنها در یک دومینوی مخرب را افزایش داده است.
اصطکاک علایق استراتژیک و تضاد منافع رئوس این مثلث قدرت، در دریای عرب عینیت می‌یابد و رقابت بازیگران قدرت منطقه‌ای و روابط سیال و ابهال‌آلود آنها با ابرقدرت آمریکا، دورنمای امنیت در حوزه خلیج‌فارس و دریای عمان را تیره نموده است.
رقابت دریائی چین و هند در توسعه پایگاه‌های دریائی در گوادار و کاروار و افزایش چگالی شناورها و زیردریائی‌های هر دو کشور به‌علاوه حضور آمریکا و پاکستان، برخوردهای دریائی را در منطقه شمالی دریای عرب و دریای عمان اجتناب‌ناپذیر نموده و بدین‌ترتیب امنیت خطوط انتقال انرژی به جنوب و شرق آسیا و همچنین تجارت جهانی به خطر خواهد افتاد.
● نتیجه
منطقه اقیانوس هند از جایگاه اقتصادی و ژئواستراتژیکی قابل توجهی برخوردار است و اهمیت ژئوپلتیکی کشورهای کرانه‌ای آن به‌گونه‌ی شتابنده در حال افزایش می‌باشد. از نظر عالمان ژئواستراتژی و ژئوپلتیک، ناامنی، ناپایداری سیاسی، رقابت تسلیحاتی، ناهمگونی قومی و فرهنگی، نابرابری قتصادی، عدم توزیع یکنواخت منابع انرژی و نفوذ قدرت‌های فرامنطقه‌ای، از مهم‌ترین مؤلفه‌های تأثیرگذار در آینده منطقه می‌باشند.
با نگرش به آرایش ژئوپلتیکی این منطقه، چشم‌انداز آرامش، صلح و ثبات را نویدبخش نخواهیم یافت. از سوی دیگر، حضور نیروی دریائی قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای و ابعاد جهانی اهمیت خلیج‌فارس در آینده قابل پیش‌بینی، عواملی دیگر در بی‌ثباتی می‌باشند.
منابع عظیم انرژی و مسیر دریائی آنها، بنیادی‌ترین عنصر در ژئواستراتژی منطقه محسوب می‌گردند.
نیاز به حفاظت از خطوط مواصلاتی، بندرگاه‌ها و آزادی تجارت برای بقا و توسعه کشورمان، بر اهمیت رویکردی راهبردی به منطقه حساس و حیاتی اقیانوس هند به‌منظور تعریف اولویت‌های ژئوپلتیکی ایران، می‌افزاید.
با رویکرد راهبرد دریائی، سیادت دریائی ایران تضمین می‌گردد و بدین‌ترتیب دهلیز تنفس آن گسترش یافته و پویائی حیاتش در جهان متغیر و رقابت‌آمیز کنونی افزایش خواهد یافت.
ناخدایکم مهندس مهرداد محمودی
کارشناس ارشد علوم دریائی
References:
۱. Christian Bouchard, Geographical Setting of the Indian Ocean, Department of Geography, Laurentian University, Sudbury (Ontario, Canada), Nov ۲۰۰۲
۲. G.Parthasarathy, Riding the waves, The Indian Express, ۲۲/۰۹/۲۰۰۳
۳. Adam Wolfe, Yevgeny Bendersky and Federico Bordonaro, New Delhi&#۰۳۹;s new diplomacy, Asia Times, ۲۱ July ۲۰۰۵
۴. Vijay Sakhuja, Research Fellow Cold War in the Arabian Sea, IDSA,۲۰۰۱
پی‌نوشت:
۱. Typology
۲. Human Development Index (HDI)
۳. (United Nations Development Program (UNDP