دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا


برده‌داری کودکان، بهای کاخ های رویایی در هند


برده‌داری کودکان، بهای کاخ های رویایی در هند
با این که رشد اقتصادی در سال‌های اخیر در هندوستان سیری صعودی داشته، اما در سایه‌ی ساختمان‌های غول‌آسا، ۸۰۰ میلیون نفر در این سرزمین در پی لقمه‌ای نان هستند تا مرگ از گرسنگی را به تعویق بیاندازند.
"رام کومار" در دهکده‌ای به نام خاتودا زندگی می‌کند که تنها ۱۷۰ کیلومتر از پایتخت هند، دهلی نو، فاصله دارد. خانه‌‌های این روستا کوچک و قدیمی هستند. تعداد کمی از خیابان‌هایی که آسفالت شده‌اند، چنان چاله‌های عمیقی دارند که رفت‌و آمد در آن‌ها بسیار خطرناک و تقریباً غیرممکن است. کومار خانواده‌ی کوچکی دارد.
البته ناگفته نماند که هشت فرزند این خانواده مرده‌اند. شاید اگر این هشت کودک بیمه‌ی درمانی داشتند، از مرگ آنان جلوگیری می‌شد. اما رام کومار حتی تصور این را هم نمی‌تواند بکند که برای سه یا چهار روز بستری شدن یک کودک در بیمارستان هزار یورو بپردازد. هزار یورو حقوق ۱۰۰ روز کار یک کارگر معمولی در هندوستان است، تازه آن هم در صورتی که کاری گیر بیاید.
بر خلاف "رام کومار"، "سانجای گوپتا" که رئیس پروژه‌ای در رابطه با تکنیک کامپیوتر است، تمام تلاشش بر این است که تمایلات و خواست‌های کودکانش را برآورده کند. پسر او آخرین مدل دستگاه ویدئو، ام.پی.تری و یک دوربین دیجیتالی می‌خواهد و دخترش هم اصرار به داشتن یک کامپیوتر قابل حمل دارد. اگرچه سانجای به خانواده‌هایی که اخیراً در هند ثروتشان سر به فلک می‌گذارد، متعلق نیست، اما از کسانی است که از رشد اقتصادی در هند بهره می‌برند. او حتی وقت مرخصی گرفتن نیز ندارد.
در کنار این دو قشر در هندوستان که "رام کومار" و "سانجای گوپت" نمونه‌های آن هستند، ۳۰۰ میلیون نفر در این کشور زندگی می‌کنند که هم پول و هم وقت کافی برای برآوردن خواست‌های شان دارند.
این شکاف طبقاتی موجود، در سال‌های اخیر در اثر آمدن کنسرن‌های بین‌المللی و انتقال کارخانجات به هند بسیار عمیق تر شده است. یکی از این کنسرن‌ها، تولید پوشاک "گپ" است که ۳۰۰۰ شعبه‌ی فروش در سراسر جهان دارد.
پسری یازده ساله روی زمین لخت، روی دو زانو نشسته و با سوزنی کلفت در میان انگشتان ظریفش روی تکه‌ای پارچه خم شده است. فضای اتاق بوی شاش و گُه می‌دهد، بویی که از چاه توالتی که در راهرو قرار دارد می‌آید. پسرک بی اعتنا به فضای مسموم اتاق با دقت مشغول دوختن مرواریدها بر روی گل‌های مریمی است که با نخ سبز رنگ بر روی بالاتنه‌ی لباسی دوخته شده است.
روی این تکه لباس برچسب „"سایز – ام -۸"“ دیده می‌شود. چنین لباسی با این سایز برای کودکی ۸ ساله درنظر گرفته می‌شود که معمولاً قبل از کریسمس توسط کنسرن "گپ" به بازار جهانی برای فروش عرضه می‌شود.
کار کودکان در هند که "بردگی" نام مناسب تری برای آن است، یکی از ارکان رشد اقتصادی این کشور است. قدم به قدم در حیاط‌های پشتی خانه‌ها در کوچه پس کوچه های دهلی نو، می‌توان کودکانی را یافت که از فقیرترین مناطق هند و یا حتی از بنگلادش برای کار به این شهر آورده می‌شوند. خانواده‌های این کودکان به این امید که شرایطی بهتر نصیب فرزندانشان شود، به مدرسه بروند و یا به خانه پول بفرستند، آنان را در قبال ۲۰ یورو با قاچاقچیان راهی می‌کنند.
غالب این کودکان نه تنها هرگز به مدرسه قدم نخواهند گذارد، بلکه در ازای ده، دوازده و حتی چهارده ساعت کار طاقت‌فرسا، حتی روی یک روپیه را هم نخواهند دید. علاوه بر این ها، بسیاری از این کودکان مورد آزار جسمی و جنسی قرار می‌گیرند. آنان در همان اتاق می‌خوابند در حالی که سگ‌های نگهبان روی سقف مراقبند تا کسی فرار نکند.
هیچ کس نمی‌داند، چه تعداد از کودکان در هند به چنین سرنوشتی دچار هستند. یکی از فعالین حقوق کودکان در هند به نام "کایلاش ساتیارتی" در این باره می‌گوید: "ما حدس می‌زنیم، حداقل ده میلیون کودک هندی به عنوان برده در بدترین شرایط به کار گمارده می‌شوند." کایلاش که با سازمان رژه‌ی جهانی علیه کار کودکان همکاری می‌کند، آمار کودکان کار در هند را تا ۶۰ میلیون تخمین می‌زند.
اگرچه مدیران کنسرن‌هایی مانند"گپ" اصولاً وجود کودکان کار در تولیدی‌های‌شان را انکار می‌کنند، اما واقعیت این است که آنان خود می‌دانند، که سودهای سرشارشان وابسته به نیروی کار ارزان است و شرکت‌های واسطه‌ی هندی که بخشی از این سیستم سودرسانی هستند، به هیچ کس، از جمله کودکان بی نوا رحم نخواهد کرد. آنان آگاهند به این که چه بسا بدون کار کودکان، پایه و اساس اقتصاد این شرکت‌ها از هم پاشیده و کاخ‌های رویایی‌شان در هند ویران خواهند شد.
منبع: تلویزیون آلمان
نویسنده افسانه پایدار