چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
ثروت مدفونشده
زباله با توجه به کمیت آن و عدم مدیریت مناسب و علمی، یکی از اثرگذارترین مواد مخرب محیطزیست میباشد. چرا که خود زباله خاک را آلوده میکند، شیرابه آن آب و خاک را آلوده میکند و گازهای تولیدشده در مراکز دفن، آلودهکننده هوا بوده و اثر گلخانهای نیز دارد.
هر آنچه که اکنون زباله نامیده میشود، در ابتدا کالا بوده و پس از مصرف به زباله تبدیل شده است. تأمین کالاهای مورد نیاز منجر به تحمیل هزینه میشود. علاوه بر آن پس از تبدیل این کالاها و ملزومات به زباله باید هزینهای مضاعف صورت پذیرد که این کالاهای مصرفشده را که اکنون زباله نامیده میشود، جمعآوری، حمل و دفن گردند.
با نگرش به توسعه پایدار و حفظ حقوق نسلهای آینده کمی کردن این اثرات امری اجتنابناپذیر است و در این راستا شناخت روشها و میزان تولید زباله و به تبع آن شناخت راهکارهای مناسب جهت کاهش تولید زباله و بازیافت امری ضروری میباشد.
در حال حاضر با توجه به آمارهای موجود بهطور متوسط روزانه ۷۰۰۰ تن زباله در شهر تهران تولید میشود. این مقدار زباله از منابع مختلفی همچون منابع شهری (خانوارها، واحدهای تجاری و واحدهای اداری)، صنعتی و بیمارستانی حاصل میشود.
برای مدیریت زباله شش مرحله در نظر گرفته شده است که عبارتند از:
۱) تولید
۲) ذخیرهسازی
۳) جمعآوری
۴) حمل
۵) دفع
۶) پردازش
از سوئی زبالهها قبل از تبدیل شدن به زباله، مواد مصرفی و مایحتاج عمومی بودهاند که کاهش تولید زباله به معنی کاهش مصرف مواد مصرف و مایحتاج عمومی میباشد.
بهطور کلی کاهش زباله، تولید و بازیافت به پنج روش امکانپذیر است. از این روشها، سه روش مربوط به تولیدکنندگان زباله، یک روش مربوط به سازمان و یا ارگانهای ذیربط مدیریت پسماند و یک روش مربوط به تأمین و تولیدکنندگان مایحتاج عمومی میباشد که در ادامه به آنها اشاره میشود.
● اجتناب از خرید
در هنگام خرید و تهیه مایحتاج رعایت برخی نکات ساده و ابتدائی که در ذیل به آنها اشاره میشود، کمک قابل توجهی به کاهش تولید زباله میکند:
▪ استفاده از کیسه، سبد یا زنبیل در هنگام خرید
▪ نخریدن کالاهائی که باعث تولید مضاعف زباله میشود همچون ظروف و کالاهای یکبار مصرف، سبزی پاک نکرده، کالاهای با بستهبندی حجیم و ...
▪ نخریدن کالاهای نامرغوب
به سادگی پیدا است با رعایت نکات فوق میتوان تأثیر بسیار چشمگیری در میزان زباله تولیدی و اقتصاد خانواده و شهر گذاشت
استفاده از کیسه، سبد یا زنبیل در هنگام خرید باعث کمتر شدن مصرف کیسههای پلاستیکی میشود. این کیسهها که برای هر بار خرید کردن یک عدد از آن مصرف میشود، برای مغازهدار و فروشنده منجر به هزینه میشود و از سوی دیگر این کیسهها پس از رسیدن به منزل جائی جز سطح زباله ندارد و این امر نیز باعث افزایش میزان زباله و به تبع آن افزایش هزینههای شهرداری در زمینه جمعآوری و مدیریت زباله میشود.
براساس برآوردهای بهعمل آمده در سال ۱۳۸۰ هر کیلوگرم زباله برای شهرداری تهران هزینهای معادل ۱۷۰ ریال دربردارد. ضمناً میزان مشمع موجود در زباله شهر تهران حدود ۶/۴ درصد میباشد. با یک حساب ساده میتوان نتیجه گرفت که از کل زباله شهر تهران روزانه حدود ۲۸ تن شمع میباشد که هزینه تهیه آن برای کیسه بهازاء هر کیلوگرم تقریباً ۱۰،۰۰۰ ریال و هزینه مدیریت زباله ناشی از آن حدود ۱۷۰ ریال و در مجموع روزانه ۴،۷۶۰،۰۰۰ ریال توسط شهرداری تهران هزینه میشود تا ۵۶۰،۰۰۰،۰۰۰ ریال مشمع دفن شود.
البته باید به این ارقام کوچک هزینههای زیستمحیطی ناشی از دفن مشمع در زمین با طول عمر فرسایش بیش از ۲۰۰ سال را که قابل محاسبه نمیباشد، نیز افزود.
این ارقام و هزینهها بخشی از سرمایه و پول هستند که از چرخه اقتصادی خارج میشود.
اجتناب از خرید کالاهائی که باعث تولید مضاعف زباله میشود، نیز باعث کاهش قابل ملاحظهای در میزان زباله میشود و این کاهش تولید زباله به معنی کاهش هزینههای ریالی در بُعد ملی و خانوار میشود.
استفاده از ظروف و کالاهای یکبار مصرف در مصارف طولانیمدت علاوه بر گران بودن نسبت به ظروف بادوام و چند بار مصرف (بهعنوان مثال یک عدد بشقاب یکبار مصرف با کیفیت متوسط حدود ۵۰۰ ریال میباشد، در مقابل یک عدد بشقاب چینی با ملامین که قیمتی حدود ۵۰۰۰ ریال دارد بهعبارتی ده بار استفاده از بشقاب یکبار مصرف معادل خرید یک عدد بشقاب چینی یا ملامین است) باعث تولید زبالهای با ماندگار بالا در طبیعت شده و علاوه بر هزینههای جمعآوری و مدیریت زباله باعث تحمیل هزینههای زیستمحیطی سنگینی به نسلهای آینده میشود. در این بحث ساده نیز هزینههای تهیه ظروف یکبار مصرف و هزینه مربوط به جمعآوری، حمل و دفع آنها بخشی از ستاندههای خراج شده از فعالیتهای اقتصادی میباشد.
خرید سبزی و میوه پاک نکرده از جنبههای مختلفی میتواند مورد بررسی قرار گیرد.
براساس آنالیز فیزیکی زباله شهر تهران، پسماندهای آلی موجود در زباله ۷۰ درصد میباشد که حدود نیمی از آن را ضایعات میوه و سبزی تشکیل میدهد که بالغ بر ۲۴۵۰ تن در روز میباشد. این مواد بهجای صرف شدن در مصارف کشاورزی و یا خوراک دام و طیور با صرف هزینهای سنگین به شهر حمل شده و به قیمت میوه و سبزی تازه به خانوارها و مصرفکنندگان فروخته میشود. از سوئی پس از تبدیل شدن به زباله باید میلیونها ریال هزینه صرف شود تا بهعنوان زباله به خارج از شهر و مراکز دفن زباله حمل و مدفون شود.
اگر قرار باشد این ضایعات وارد شهرها نشود، نیاز به ایجاد صنایع تبدیلی جهت پاکسازی جداسازی و سورتینگ این محصولات دارد. ایجاد این صنایع علاوه بر کاهش و یا حذف هزینههای موصوف در فوق، ایجاد اشتغال و درآمد برای قشر عظیمی از جامعه روستائی خواهد شد و علاوه بر ایجاد ارزش افزوده برای این محصولات کمک شایانی به امر تغذیه دام و طیور کرده و باعث کمتر شدن دفن زباله در زمین میشود.
هزینههای مربوط به حمل محصولات و زباله و عدم استفاده از این مواد، نشت سرمایه در اقتصاد میباشد که برگشتی ندارد. در مقابل، در صورت استفاده از این مواد در مبادی تولید و استفاده از صنایع تبدیلی علاوه بر حذف هزینههای حملونقل و مصرف شدن ضایعات در مبادی تولید باعث ایجاد استقلال و سرعت گردش پول در اقتصاد میشود که این امر نیز منجر به افزایش GCP میگردد.
نخریدن کالاهای نامرغوب و یا بهعبارتی نخریدن کالاهی ارزانقیمت نیز روش بسیار مناسبی جهت کاهش تولید زباله است. برخلاف ظاهر امر، خرید کالای ارزانقیمت نه تنها به نفع خریدار نبوده بلکه علاوه بر متضرر شدن مصرفکننده بابت خرید مجدد کالاها و یا هزینههای تعمیرات، اقتصاد شهر و کشور نیز تحتالشعاع آن قرار گرفته و باعث افزایش میزان مصرف از درآمد و به تبع آن کاهش پسانداز و سرمایهگذاری میشود.
انگلیسیها ضربالمثلی دارند که میگویند: آنقدر پولدار نیستم که جنس ارزان بخرم، این مثل از آن حکایت دارد که کالای ارزانقیمت متناسب با قیمتش دچار خرابی و هزینه شده و بازده پائینتری نیز خواهد داشت.
اگر در خرید کالاهای بادوام قدری بیشتر هزینه شود، نیاز به هزینه تهیه مجدد آن در کوتاهمدت نبوده و علاوه بر آن هزینههای شهرداری نیز جهت جمعآوری و دفع زبالههای ناشی از آن بهطور چشمگیری کاهش خواهد یافت.● تهیه مایحتاج به اندازه مصرف
تصور عموم بر این است که در هنگام خرید هر چقدر مقدار اجناس خریداریشده بیشتر باشد یا بهعبارتی خرید بهصورت عمدهای انجام شود، به لحاظ اقتصادی به صرفهتر خواهد بود؛ در حالیکه این تصور در بسیاری از موارد کاملاً غلط میباشد و تنها در برخی از موارد خریدهای عمده به صرفه است.
بهعنوان مثال هنگام خرید میوه و سبزیجات اگر بهجای خرید اندک و به مقدار مورد نیاز، بیش از مصرف دو یا سه روز خریداری گردد، قطعاً بخشی از این ترهبار حتی در داخل یخچال دچار فساد و خرابی شده که دیگر نمیتوان از آنها استفاده کرد. بهعبارتی تبدیل به زباله میشوند و یا تصور مادران و خانوادهها بر این است که اگر در ظرف غذای کودک خود غذای زیادی سرو شود، تمام غذا خورده خواهد شد و یا میوههای درشت را برای تناول کودکان پوست میگیرند که معمولاً نیمی از آن روانه سطل زباله میشود.
اگر به موارد فوق توجه شود، کاملاً مشهود خواهد بود که اجتناب از این امور در مرحله اول به نفع خانوار است چرا که کالا و موادغذائی که برای تهیه و تأمین آن هزینه شده است، قبل از مصرف تبدیل به زباله شده بهعبارتی قدری از پول خانوار مستقیماً روانه سطح زباله شده است و در بعد کلان بخشی از پول از چرخه اقتصادی خارج شده است و در مرحله بعد برای جمعآوری، حمل و دفع این پولها، شهرداری باید متحمل هزینه شود. البته مهمتر از این موارد، مسائل و مشکلات زیستمحیطی ناشی از دفن زباله در زمین میباشد. این زبالهها که ماهیت ارگانیک داشته، پس از دفن در زمین تولید شیرابه کرده و در صورت عدم جمعآوری مناسب و تصفیه، منجر به آلوده شدن منابع آبی زیرزمینی و سطحی میشود.
از سوی دیگر در اثر دفن زباله مقدار بسیار زیادی گاز متان تولید شده که دارای اثر گلخانهای میباشد (اثر گلخانهای گاز متان ۳۵ برابر بیشتر از گاز دیاکسیدکربن است).
از این دست موارد بسیارند ولی باید توجه داشت که هر یک از اینگونه موارد به چه میزان زیان اقتصادی بر خانوار و کشور در پی دارد و چقدر باعث افزایش تولید زباله و تحمیل هزینه بر شهر و شهرداری نموده و محیطزیست را آلوده میکند.
● استفاده مجدد از کالاها
بخشی از زباله شهری مربوط به لوازم مصرف شده، فرسوده و خارج از مد میباشد. حال آنکه این لوازم را میتوان به سادگی تعمیر و یا اصلاح کرده و مجدداً مورد مصرف قرار داد. بهعنوان مثال یک دست مبلمان منزل در صورت پارگی، شکستگی و یا رنگرفتگی تنها با یک تعمیر ساده و نسبت به قیمت اولیه بسیار ارزان میتواند به یک دست مبلمان شیک و نو تبدیل شود.
در برخی موارد نیز میتوان از قسمتهای سالم اجناس و لوازم فرسوده و مستهلک بهعنوان لوازم یدکی برای لوازم دیگر که آنها نیز فرسوده شدهاند، استفاده کرد.
به روشنی میتوان دریافت که بهکارگیری این نکات ساده و استفاده مجدد از برخی کالاها و اجناس قدیمی و فرسوده کمک بسیار قابلملاحظهای به اقتصاد میکند چرا که مواد و لوازم مستعمل که دور ریخته میشود، باید توسط محصولات جدید و نو جایگزین شود که این جایگزینی یا باید از تولیدات داخلی باشد و یا از تولید خارجی (وارداتی) که هر دو اینها باعث بالا رفتن هزینههای مصرف میشود.
● مدیریت مواد زاید جامد
این بخش از کار مربوط به فرآیند بازیافت میباشد. بازیافت همانگونه که از نام آن پیداست، فرآیندی است که به بازاریابی مواد و انرژی و یا هر چیز باارزش از زباله میپردازد. برای پرداختن به بازیافت باید ابتدا روشهای مختلف آن شناسائی شود، سپس به ارزش اقتصادی و یا ارزش افزوده محصولات حاصل از مواد دورریزی و بیارزش پرداخت. این نکته را نیز نباید از خاطر دور نگه داشت که پرداختن به امر بازیافت علاوه بر جلوگیری از دفن ثروتهای ملی در سطح وسیعی نیز ایجاد اشتغال میکند که در زیر به برخی از این روشها میپردازیم.
● تکنیک زباله دز مبداء
در این فرآیند همانگونه که از نام آن پیدا است، هدف، جلوگیری از دفع ضایعات ارزشمند و اقدام به بازیافت آنها پیش از تبدیل شدن به زباله و تحمل هزینههای ناشی از مدیریت پسماند میباشد. این امر باعث میگردد که بخش مهمی از ثروتهای دور ریخته شده مجدداً به چرخه تولید و مصرف بازگردد.
طبق تعریف، زباله به پسماندهای ناشی از فعالیتهای انسانی گفته میشود که از نظر تولیدکننده فاقد ارزش باشد. موادی که از نظر تولیدکننده فاقد ارزش هستند، میتواند از نگاه دیگران موادی ارزشمند باشد.
براساس آنالیز فیزیکی زباله شهر تهران قیمت هر کیلوگرم ضایعات خشک قابل جمعآوری ۶۱۵ ریال برآورد شده است.
بر این اساس با بازیافت تنها ۱۰ درصد (۷۰۰ تن در روز) از زباله شهر تهران در مبداء تولید، رقمی بالغ بر ۴۳۰،۵۰۰،۰۰۰ ریال از ثروت ملی در هر روز دفن نخواهد شد از سوی دیگر، توسط هر اکیپ شامل یک نفر راننده و یک نفر کارگر در هر روز حدود ۱۲۰۰ کیلوگرم زباله خشک قابل جمعآوری میشود و این، یعنی ایجاد فرصت شغلی برای حدود ۶۰۰ نفر در سیستم جمعآوری که با منظور کردن نیروی انسانی مورد نیاز در مراحل جداسازی و پردازش اولیه حداقل ۳۰۰۰ فرصت شغلی ایجاد خواهد شد.
البته به درآمدهای محاسبه شده فوق باید میزان هزینهای که باید صرف مدیریت جمعآوری و دفع این زبالهها میشد، بهعلاوه هزینههای زیستمحیطی ناشی از دفن زباله را نیز افزود. در این بخش نیز به تفکیک پسماندها در مبداء ایجاد اشتغال و ارزش افزوده برای پسماندها وجود خواهد داشت.
● تبدیل زبالههای ارگانیک به کمپوست
در این فرآیند طی یک پروسه ارگانیک و با اثر برخی میکروارگانیسمهای هوازی زبالههای فسادپذیر یا منابع گیاهی و جانوری به کود تبدیل میشود. با تبدیل این کود که دارای قابلیت استفاده در پارکها، طرحهای بیابانزدائی و حتی کشاورزی میباشد، علاوه بر کسب درامد و ایجاد اشتغال از زبالههای دور ریخته شده و بدون استفاده، بخش مهمی از زباله دفنی نیز کاسته شده و هزینههای مربوط به دفن و نیروی انسانی و ماشینآلات دفن و هزینههای تهیه زمین برای دفن حذف میشود.
● استحصال گاز متان از زباله
بخشی از زبالههای دفنی بهعلت وجود فرآیند بیولوژیک، تولید گاز متان کرده و بهازاء هر تن زباله تقریباً ۲۵۰ کیلوگرم گاز تولید میشود که در صورت جمعآوری و تصفیه، قابلیت مصرف در موارد مختلف را دارد.
بهدلیل وجود منابع سرشار گاز و نفت در کشور و ارزان بودن انرژی در کشور از یک سو و عدم حمایت دولت از اینگونه طرحها، از سوی دیگر، این جنبه از بازیافت در ایران مورد توجه قرار نگرفته است، ولی در صورت بهصرفه بودن تولید انرژی توسط بخش خصوصی و یا حتی شهرداری، میتوان با استحصال گاز متان از مراکز دفن زباله علاوه بر حف اثر زیانبار زیستمحیطی این گازها، درآمد قابل ملاحظهای نیز ایجاد کرد.
این نکته را باید مدنظر داشت که هوا نیز بخشی از منابع محدود در اقتصاد میباشد که قیمتگذاری اقتصادی نشده است، ولی در نگهداری و حفظ آن باید دقت شود، لذا باید ارزیابیهای اقتصادی همزمان با مطالعات زیستمحیطی با در نظر داشتن حقوق نسلهای آینده و توسعه پایدار برای استحصال گاز متان از مراکز دفن انجام شود.
● کاهش زباله توسط تأمینکنندگان مایحتاج عمومی
کاهش تولید زباله توسط تأمینکنندگان مایحتاج عمومی همچون وزارتخانهها و سایر نهادها، ارگانها و مؤسسات تولید و عرضه کالا اعم از دولتی و غیردولتی از پیچیدگی و دقت بالائی برخوردار است. لذا در این زمینه تنها به ارائه نکاتی کوتاه جهت کاهش تولید زباله و حفظ سرمایههای ملی اشاره میشود:
▪ در تهیه مواد اولیه دقت شود موادی خریداری گردد که دارای کمترین ضایعات باشد.
▪ فرآیند تولید به گونهای طراحی شود که ضایعات تولید شده مجدداً وارد چرخه تولید شود.
▪ فرآیند تولید بهگونهای باشد که کالای تولید شده دارای کمترین زباله باشد.
▪ کالاها از نوع و جنسی باشد که یا بهطور کامل مصرف شود و یا قابلیت بازیافت کامل را داشته باشند (غیرقابل بازیافت نباشند).
▪ کالاها دارای عمر مفید طولانی باشد.
▪ بستهبندی کالاها بهگونهای باشد که کمترین ضایعات را داشته باشد.
▪ حجم و مقدار مواد موجود در هر بسته متناسب با مصرف و تقاضای بازار باشد.
▪ فرآیند تولید بهگونهای طراحی شود که امکان بازیافت کالاهای مصرف شده و استفاده مجدد از آنها توسط تولید کننده وجود داشته باشد.
▪ کالاها و لوازم تولیدشده در صورت خرابی با هزینهای اندک تعمیرپذیر باشد.
و ...
برگرفته از: مجموعه مباحث سومین همایش ملی مدیریت پسماند و جایگاه آن در برنامهریزی شهری
منبع : ماهنامه سرزمین سبز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست