سه شنبه, ۱۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 4 March, 2025
مجله ویستا
کارگران صنعت چاپ، پیشروترین قشر کارگری ایران

برای ارزیابی درستی یا نادرستی این سخن لازم است شاخصهایی را در نظر بگیریم. برای مثال میزان تحصیلات، تشكلهای مدنی، فعالیتهای اجتماعی، تلاش برای ارتقای دانش فنی و كسب مهارتهای حرفهای، حضور موثر در عرصههای بینالمللی، طرح مطالبات صنفی و اجتماعی، برنامهریزی و اطلاعرسانی در جهت دستیابی به اهداف خود، تاثیرگذاری در تصمیمات صنفی و دولتی، الگو قرار گرفتن برای كارگران سایر رشتهها و حرفهها و ...
مدارك موثقی وجود دارد كه همزمان با انقلاب مشروطیت و شكلگیری جامعه نوین ایران، كارگران چاپخانهها، نسبت به حرفههای دیگر پیشرو بودهاند، اما حالا وضع كمی متفاوت است.
هرگاه بدون تعصب و جانبداری به وضعیت موجود كارگران صنعت چاپ بنگریم، از نظر آگاهی اجتماعی، مزیتی برای آنان در مقایسه با كارگران دیگر نمییابیم، هر چند كه ممكن است در یك یا دو مورد از بعضی حرفهها، جلوتر باشند.
متاسفانه این كاستیها اغلب مورد چشمپوشی قرار میگیرد و با استفاده از عنوانهایی مانند كار فرهنگی و سروكار داشتن با كتاب و ادعاهای دیگر، نوعی ارضای كاذب نیز ایجاد میشود. یكی از كارگران قدیمی میگفت: <چندی پیش با چند تا از كارگران جوان صحبت میكردم و آنها را به مطالعه تشویق كردم، میگفتند ما همیشه با كتاب و نوشته سروكار داریم و همیشه چشممان به نوشته و حروف است و از هر فرمی اگر دو كلمه هم بخوانیم،قدر چند كتاب است. من از این حرف آنها متاسف شدم و گفتم كه اولا منظور از مطالعه فقط كتاب خواندن نیست، كتاب و روزنامه و آییننامهها و قوانین و بحث و صحبت با افراد خبره و با تجربه و پیگیری مسایل و جستوجوی راهحل برای مشكلات خودمان همه نوعی مطالعه است. اما اگر كتاب را تنها در نظر بگیرید، باز هم میماند كه چه كتابی بخوانید كه باعث رشد حرفهای یا اجتماعی شما شود. از اینها گذشته، كی گفته كه بازدید فرم چاپی كه از ماشین بیرون میكشید به معنای مطالعه است. اگر میلیاردها كلمه و سطر را به این ترتیب ببینید، حتی یك پاراگراف هم مطالعه نكردهاید. شما بیشتر صفحات را روی ورق چاپی، بهصورت سر و ته میبینید و توجهتان به پر كردن حروف و سیاهی زدن و تنظیم آب و مركب و آشغال روی كار است. به این میگویند مطالعه؟!>
سن و سال و سابقه حرفهای و جایگاه آن پیرمرد به گونهای بود كه میتوانست با این بیان با نسلهای بعد از خودش صحبت كند، ولی چه بسا كارگران صنعت چاپ چنین سخنانی را از دیگران نپذیرند و حتی رنجیده شوند. چند سالی است كه بچههای تحصیلكرده وارد حرفههای پیشازچاپ، چاپ و پس از چاپ میشوند. اما این نقطه ضعفی كه آن پیرمرد میگفت، هنوز به جای خود باقی است.
خود آن كارگر قدیمی عقیده داشت كه تغییر حروفچینی از سربی به كامپیوتری، یكی از دلایل - به قول خودش - بیسوادی است. <حروفچینی سربی بدون تخصص ممكن نبود، بنابراین كار هر كسی نبود. حروفچینها هم با نویسندهها و مترجمان سروكار داشتند، مصححها، برای خودشان یك پا صاحب نظر بودند، اما حالا حروفچینی بیقدر شده و آن كارگران ریشهدار یكباره از چاپخانهها پر كشیدند. دوم اینكه صنایع دیگر از نظر سرمایه و ماشینآلات و تخصصها و وسعت فضای كارخانه و تعداد كارگر خیلی از صنعت چاپ جلوتر رفتهاند و بیشتر كارگران چاپخانهها در كارگاههای كوچك و پراكنده، كار میكنند و ارتباطی با یكدیگر ندارند. در صورتی كه كارگران صنعت چاپ همیشه پیشرو بودهاند و همه جا به خاطر طبیعت كار آنها كه با خبر و دانش و آگاهی سروكار دارند، جور دیگری به آنها نگاه میكنند.>
علیرغم این توضیحات درست و تاملبرانگیز، كارگران چاپ، دارای تاریخ و پیشینهای هستند كه میتوانند به آن ببالند.
مرور تاریخ صد ساله اخیر نشان میدهد كه كارگران چاپخانهها (مطابع) به راستی پیشرو، آگاه، اثرگذار و دارای وجهه اجتماعی درخور احترامی بودهاند.
این سابقه به انقلاب مشروطیت میرسد كه كارگران چاپخانهها در سحرگاه دوران نوین تاریخ ایران، پایهگذاران نخستین تشكل كارگری بودهاند و سپس اولین نشریه كارگری را انتشار دادهاند و اولین گروه كارگری بودند كه مطالبات حقه خود را بهصورت مستدل و منطقی پیگیری كردهاند.
اهمیت كار كارگران چاپخانهها زمانی بهتر دانسته میشود كه به یاد آوریم كه حتی سالها بعد از تاسیس <اتحادیه كارگران چاپخانهها> و سقوط سلسله قاجار، هنوز هم كارگر را در جامعه <عمله> مینامیدند و هیچ صحبتی از ساعت كار و قانون كار و بیمه و ... در میان نبود.
كارگران چاپخانهها كه با آن تعداد اندك در چاپخانههایی با ماشینهای دستی و چاپ سنگی اشتغال داشتند، توانستند منشا اثر رویدادهای مهمی باشند.
● اتفاق كارگران
با یك نگاه به <مطالبات و تقاضاهای اجتماع كارگران طهران از صاحبان مطبعه> كه در اولین شماره روزنامه اتفاق كارگران درج شده میبینیم كه در واقع آنها پیشنویس یك قانون كار را ارایه دادهاند.
گوشهای از فعالیتهای اثربخش كارگران چاپخانهها كه به توسعه فرهنگی كل كشور كمك كرد، در مقالهای به قلم سید فرید قاسمی (پژوهشگر تاریخ مطبوعات ایران) در همین ماهنامه صنعت چاپ خودمان (شماره ۱۵۸- اسفندماه ۱۳۷۴) آمده است.
در این مقاله میخوانیم:
<پس از صدور فرمان مشروطیت در بازار چاپ و نشر ایران تحول اساسی پدید آمد. شمار مشتریان چاپخانهها فزونی گرفت و <سفارشات> افزایش یافت. كارفرمایان بر ساعات كار چاپخانهها افزودند، كارگران چاپخانهها بیوقفه مشغول انجام كارهای چاپی بودند، ولی نه از دستمزد و <اضافه كار> خبری بود و نه <امنیت شغلی> داشتند. نامههای مكرر به امضای كارگران چاپخانهها كه با عنوانهای <اعضای مطبوعات>، <كارگران مطابع> برای رییسالوزراء، وزیر علوم و دیگر مقامات مملكتی ارسال میشد، نتیجه بخش نبود. از این رو، كارگران چاپخانهها - پس از شور و مشورت - به همت محمد پروانه یكی از زحمتكشان صنف چاپ و گروه دیگری از كارگران <مطابع طهران> در یكی از چاپخانههای واقع در خیابان ناصریه (ناصرخسرو امروز) تهران گرد هم آمدند و نخستین تشكل كارگری را در این شهر بنیان نهادند، تا بلكه بتوانند به گونهای سازمانیافته حقوق حقه خود را بگیرند.>
سازماندهی تشكیلات كارگران در درجه اول برای تامین منافع صنفی آنان بود. اما آنها متناسب با نفوذ و جایگاه حرفهایشان، در صحنههای اجتماعی نیز تاثیرگذار بودند. برای نمونه اعتصاب یك هفتهای آنها به هنگام توقیف روزنامه حبلالمتین كه به رفع توقیف آن انجامید، نمونهای داشت كه مورد تقدیر صاحبان مطبوعات قرار گرفت. پس از بمباران مجلس و استبداد صغیر محمدعلی شاه، و پیروزی مجدد مشروطه، <اتحادیه كارگران مطابع> بازگشایی شد و حقوق صنفی خود را پی گرفت. مكاتبات آنها با وزیر علوم نشان از پختگی و آگاهی اجتماعی آنان دارد. آنها سپس برای معرفی بهتر خواستههای خود و جلوگیری از شایعات، نشریه< اتفاق كارگران> را همزمان با اعتصاب ۱۴ روزه خود، انتشار دادند كه سه شماره از آن به چاپ رسید.
در <راهنمای مطبوعات ایران عصر قاجار>، در معرفی این نشریه میخوانیم: <اتفاق كارگران نشریهای با روش سیاسی-اجتماعی بوده است كه در سال ۱۳۲۸ ه.ق به وسیله اتحادیه كارگران چاپخانهها (شورای متحده طابعین، اتحادیه كارگران مطابع) در تهران منتشر شده است و ...>قابل توجه است كه مهمترین دستاورد این اعتصاب و انتشار نشریه اتفاق كارگران، <تعیین ۸ ساعت كار در روز و تصویب پرداخت اضافه كار، عقد قرارداد جمعی، ارایه خدمات پزشكی و موقوف شدن اخراج بیرویه بود.
اتحادیه كارگران چاپخانهها بهصورت الگویی برای سایر كارگران درآمد و در تشكلهای بزرگتر نقش رهبریكننده داشت، تا جایی كه سفارت انگلیس به این نتیجه رسید كه اگر <اتحادیه كارگران چاپخانهها> از بین برود، خود به خود اتحادیه مركزی كارگران ایران كه گردانندگانش همان مدیران <اتحادیه كارگران چاپخانهها> بودند، برچیده میشود. و در نتیجه هسته اصلی ساماندهی كارگرانی كه علیه شركت نفت ایران و انگلیس دست به اقداماتی زدهاند، از بین میرود.>
در ادامه مقاله از اثر جدی اعتصاب كارگران مطابع به حمایت از مطبوعات و رفع توقیف چندین نشریه و روزنامه باخبر میشویم و نقش كارگران چاپخانهها را در شكلگیری سندیكای كارگران نساج از نظر میگذرانیم.
شكراله مانی كه خود از پایهگذاران اتحادیه كارگران نساجی بوده، در كتاب <تاریخچه نهضت كارگری در ایران>، به معرفی نمایندگان اتحادیهها در <اتحادیه مركزی نمایندگان اتحادیههای كارگران تهران> پرداخته و نمایندگان كارگران مطابع تهران را به این شرح معرفی كرده است: <آقایان باقر نوابی، محمد پروانه و عبدالحسین سادات گوشه.> در جایجای كتاب نیز از سیدمحمد دهگان، كارگر چاپخانه، مدیر روزنامه حقیقت و رییس اتحادیه مركزی كارگران سخن به میان میآید.
این كتاب همچنین اشارهای دارد به نقش كارگران چاپخانهها در معمول داشتن جشن كارگری روز اول ماه مه كه امروزه به نام روز كارگر در ۱۱ اردیبهشت هر سال برگزار میشود.
<اولین اتحادیهای كه برای تعطیل و جشن تعطیل اول ماه مه پافشاری میكرد، اتحادیه كارگران مطابع بود. همه ساله روز اول ماه مه تحت رهبری آقایان نوابی و پروانه بیانیههایی از طرف اتحادیه مطابع منتشر و جشنهای خصوصی گرفته میشد. گاهی در اتحادیه مركزی و زمانی در تفریحگاههای عمومی در شمیران و شاهعبدالعظیم (ع) جمع میشدند، سرودهای كارگری میخواندند و روز عید را به شادی به شب میرساندند. رفتهرفته سایر نمایندگان و كارگران به این شیوه نوین علاقهمند شده روز اول مه دست از كار كشیده و در جشن كارگران مطابع شركت میكردند. از سال ۱۳۰۴ كه پهلوی به شاهی رسید جشن كارگران نوعی خلاف به شمار آمد و اداره نظمیه برای جلوگیری از آن سختگیری و پافشاری مینمود. سالهای ۱۳۰۵ و ۱۳۰۶ جشنهای اول ماه مه با اعلامیهها و شعارهای باشكوهی برگزار شد. روز دویم ماه مه سال ۱۳۰۶ ادیبالسلطنه از طرف ریاست نظمیه به مطبعهها رفته، قفسه و میزهای كارگران را تفتیش نموده و اعلامیههای جشن را بهدست آورده با كمال تشدد به كارگران حمله كرده چند نفر از آنان را به جرم تعطیل روز عید توقیف مینماید. نام محبوسین به گناه جشن ماه مه تا حدی كه یاد دارم از این قرار است: آقای باقر نوابی مدیر اتحادیه كارگران مطابع، آقای محمد پروانه منشی اتحادیه مطابع، علی آقای كاوه و علیاصغر كاوه كارگران مطبعه مجلس، زرونی فقید و اوهان و ماطاوس حروفچین و ... این حبس یگانه حبس و توقیف كارگران نبود بلكه نمایندگان مطابع و كفاشان یعنی آقایان نوابی و پروانه و كیمرام و مسگرزاده دو، سه سالی هر سال مدتی در محبس نظمیه بودند و پس از ملتزم شدن به اینكه در جشن ماه مه شركت و تظاهر نكنند مستخلص میشدند. و خوشبختانه به جای تنبیه، تشویق و به جای پشیمانی در كار خود تحریص میگشتند.> (ص ۲۱-۲۲)
بهتر است حسن ختام این نوشته را نیز چند قطعه از مطالب روزنامه اتفاق كارگران قرار دهیم كه عینا و بدون ویرایش نقل میشود.
در شماره یكم این نشریه به تاریخ ۱شنبه ۱۸ جمادیالثانی ۱۳۲۸ میخوانیم:
<ما كارگران معذرت میخواهیم از اینكه زبان و فهم روزنامهنگاری نداریم و عالم نیستیم كه بتوانیم بخوبی مقاصد خود را بقارئین گرام برسانیم...
ما رنج بریم زبان ما ساده است و قلب ما از آن سادهتر. این روزنامه را كه ما نشر میدهیم فقط سه مقصود در نظر داریم.
۱) آنكه ما میخواهیم بفهمانیم بان برادران رنجبر و زحمتكش خود باینكه خوب چیست و بد چیست. علم چیست و بیعلمی چیست. بدبختی و نكبت مملكتی از چیست و سعادت و خوشبختی از چیست. وجهیت چیست كه بعضی از ملل عالم خوشبخت و عالمند و بعضی بدبخت و جاهلند و مثل ما بیچارگان گرفتار نكبت و ذلتند. و نیز بفهمانیم مقصود از تعطیل چیست. و چه باید بكنند این برادران زحمتكش رنجبر ما كه قدری زندگانی آنها بهتر شود.
۲) اینكه بعموم ملت ایران بفهمانیم كه علت تعطیل ما كارگران و جهت این چند روزه تعطیل جراید محلی چه بوده و مقصود كارگران از این تعطیل چیست.
۳) اینكه بعضی از مردم انتشار میدهند كه علت تعطیل مطابع این است كه ما رنجبران آلت كار دیگران شدهایم، بهمین جهت ملت خود را از اخبار و تلگرافات ولایات بازداشتیم و عموم مردم را بیاطلاع گذاشتیم. و ما بواسطه اینكه رد اغراقات و اكاذیب و اشعات آنها را نموده باشیم اخبار تلگرافی مهم ولایات را از امروز انتشار میدهیم.
و نیز میگوییم ما بیچاره كارگران مطبوعات روزی چندین هزار حروف پهلوی هم میچینیم كتاب میچینیم روزنامه میچینیم مطالب علمی میچینیم ولی از برای خواندن و فهمیدنش چشم نداریم و اینكه میگوئیم چشم نداریم نه اینكه چشم نداریم یا اینكه میل نداریم بلكه هم چشم داریم هم حس داریم هم شوق داریم ولی وقت نداریم یعنی ما مثل یك ماشین هستیم كه تمام اوقات را باید بگردیم بلكه ماشین بعضی از ساعات را تعطیل دارد ما ان اندازه تعطیل هم نداریم و بقدر یكی از آن پیچهای ماشین هم قدر نداریم ...>
در بخشی دیگر از همان روزنامه زیر عنوان <غفلت از حال رنجبران ایرانی> بعد از توصیف وضعیت و امكانات رفاهی كارگران اروپایی (عملهجات اروپ یا عملهجات فرنگ) آمده است: <در مملكت ایران بهیچ وجه حقوق رنجبران معلوم نیست... هنوز در این مدت هیچ روزنامه یك سطر از حقوق عملجات ننوشته است هیچ ناطقی از حقوق عملجات گله بزبان نیاورده است در هیچ حوزه و انجمنی از حقوق عملجات مذاكره نشده است در هیچ كابینه اسم عملجات برده نشده است هنوز كسی نگفت چرا عملجات ایران باید چهارده ساعت كار كنند هنوز كسی نگفت چرا عملجات ایرانی باید برای یك جزئی حقوق سه ماه در عدلیه بدوند هنوز كسی نگفت چرا عملجات ایرانی باید عوض حقوق كتك بخورند هنوز كسی نگفت چرا كارگران ایرانی باید بعلت مطالبه حقوق جلب به نظمیه بشوند هنوز كسی نگفت چرا در ازای پول عملجات ایرانی فحش میشوند.
در ازای تمام مطالب فوق هر وقت یكعده مظلوم و بیچاره از حقوق بشریت بازمانده میخواهند مطالبه یك بروكرامی كنند. یكعده راحتطلب، یكعده جاه طلب، یكعده مغرض یكعده همان اشخاصی كه از دست رنج عملجات دارای همه چیز شدهاند همان اشخاصی كه از دست رنج عملجات دارای عنوانات شدهاند فورا دور هم مینشینند و كمیسیونها تشكیل میدهند رایها میدهند بعضی مطالب كه سالیان دراز است خودشان در انها سیر میكنند اشاعه میدهند تصور میكنند باز هم میتوانند جلو حیات مردم را بگیرند و هنوز تصور میكنند ملت ایران یك اشاعه كلمه باطل فریب میخورند تصور میكنند هنوز هم میتوانند مردم را جلب بخود كنند.
این است كه ما عملجات مركزی مطبوعات بصدای رسا یعنی انچنان صدائی كه بگوش عموم رنج بران ایرانی برسد میگوئیم ما قانون میخواهیم حقوق میخواهیم حدود میخواهیم بروكرام میخواهیم لاغیر. وانچه را كه مفسدین و مغرضین میگویند دروغ و خلاف محض است.
و اینك محض اثبات حقانیت خود بروكرامی را كه پیش نهاد روسای مطبوعات نمودیم و بعضی از انها امضا شده و بعضی عجالتا بلا جواب مانده ذیلا درج میكنیم.>
سپس <مطالبات و تقاضاهای اجتماع كارگران طهران از صاحبان مطبعه> در ۱۴ قلم ذكر میشود كه در نوع خود قانونجامع كار و تامین اجتماعی است و هر خوانندهای ناگزیر از تحسین تدوینكنندگان آن است كه با چه دقت و سادگی و صراحتی و با چه اختصاری توانستهاند اساسیترین حقوق كارگران را در آن شرایط عقبماندگی جامعه مطرح كنند.
مواردی مانند ساعات كار در روز، حداقل دستمزد، بازخرید، اخراج، شبكاری، تعطیلات رسمی، مرخصی و حقوق دوره بیماری و از كارافتادگی، تامین مخارج خانواده پس از فوت كارگر و ... به گونهای مطالبه شدهاند كه امروز هم علیرغم وجود قانون كار و تامین اجتماعی برای بسیاری از كارگران هنوز جزو مطالبات هستند!
با این توصیف جا دارد تایید كنیم كه به راستی كارگران چاپخانههای طهران، پیشآهنگ آگاهی و تشكلهای صنفی كارگران ایران بودهاند. این پیشینه ارزشمند، سرمایه پرمایه و مباهاتی برای كارگران امروز صنعت چاپ ایران است.
(علاقهمندان برای مطالعه بیشتر در این زمینه میتوانند به مقاله سید فرید قاسمی با عنوان <نخستین تشكل و نشریه صنف چاپ در ایران> در مجله صنعت چاپ شماره ۱۵۸ (اسفندماه ۱۳۷۴) مراجعه كنندكه در ادامه آن تصویر دو نسخه از روزنامه <اتفاق كارگران> هم آمده است.)
منبع : مجله صنعت چاپ
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست