جمعه, ۱۴ دی, ۱۴۰۳ / 3 January, 2025
مجله ویستا
نگرشی نو به نظام آموزشی
مدت هاست كه جوامع مترقی اهمیت آموزش عمومی را به عنوان یكی از مهمترین و شاید تنهاترین عامل توسعه اجتماعی دریافته اند و سرمایه گذاریهای عظیم و درازمدتی را بر روی آن انجام داده اند. اگر كیفیت كاركردی دانش در دانشگاهها نازل است بدون تردید نخستین عامل را باید در زیرساختهای علمی آموزشی جامعه یعنی مدارس جست وجو كرد و اگر مطالعه و كتابخوانی و حس جست وجوگری در میان جوانان اندك است هم از آن روست كه ساختار آموزش مدرسهیی به گونهیی نبوده كه احساس چنین نیازی را در دانش آموزان دیروز و دانشجویان و حتی فارغ التحصیلان امروز بیدار كند و در این میان نقش كلیدی معلمان را نه تنها به عنوان مجریان آموزش عمومی بلكه به عنوان الگوهای اولیه دانش آموزان نباید فراموش كرد.
یك بررسی اجمالی ساده نشان میدهد كه تا اواخر دوره ابتدایی اغلب دانش آموزان كه سطح ادراكات قیاسی آنها از كیفیت و شمایل زندگی نازل است با الهام از شخصیت معلمان خود و تحت تاثیر روابط عاطفی خود با معلمان میخواهند كه در آینده معلم شوند.
همانها هستند كه در روزهای معلم میزها و كلاسهای درس را غرق در گل و شكوفه میكنند. اما بتدریج وقتی از مدارج و سطوح تحصیلی و سنی بالاتر میرویم چنین باورهایی رو به انقراض میگذارد. فی المثل در دورههای اولیه پایه ابتدایی ۹۰ درصد از بچهها میخواهند كه معلم شوند اما در سالهای پایانی دوره دبیرستان بیش از ۹۵ درصد از همین دانشآموزان معتقدند كه معلمی شغلی نیست كه بتواند آینده آنها را در جامعه و خواستههای اجتماعی شان را برآورده سازد. حتی آنها نوعی واكنش منفی نسبت به این شغل از خود بروز میدهند. بررسی جامعه شناسانه همین فرآیند میتواند خیلی از ناگفتههای مربوط به سازمان و نظام آموزشی قبل از دانشگاه را در جامعه نشان دهد.
حال این پرسش مطرح است كه علاوه بر اختصاص یك روز به عنوان روز معلم كار دیگری برای سامان دادن به كاركرد معیوب سیستم آموزشی كشور نمی توان انجام داد؟!
بدیهی است كه آموزش مستمر نیاز به بازتولید اطلاعات و به روز كردن داشتههای علمی دارد اما اگر اوقات خارج از مدرسه آموزگار صرف رتق و فتق امور معیشتی زندگی به هرطریق ممكن شود، البته زمانی برای مطالعه، تحقیق و نهایتا افزایش دانش و اطلاعات نخواهد بود.
این در حالی است كه در یك چرخه سالم آموزشی معلم زمان كمتری را در كلاسهای درس میگذراند و بخش عمدهیی از اوقات خود را در خارج از كلاس به باز تولید دانش و اندوختههای اطلاعاتی خود صرف میكند. نگاهی به سازمان و سازوكار آموزش و پرورش در كشورهای توسعه یافته حكایت از همین منوال دارد در این صورت است كه معلم با فراغت و امكانات كافی به ارایه درس میپردازد، حس كنجكاوی و دانش دوستی دانش آموزان را تحریك میكند. سطح خلاقیت و حس كنجكاوی آنان را تحریك میكند و در عین حال دامنه مطالبات علمی و اطلاعات آنان را بالاتر میبرد و در نتیجه سطح كمی و كیفی كتابخوانی در جامعه افزایش پیدا كرده و نهایتا توسعه فرهنگی را باعث میشود.
اما واقعیت این است كه نظام آموزشی در جامعه ما نه تنها از جهت رویكردها، انگیزهها و قابلیتهای علمی و عملی آموزگاران بلكه از نظر امكانات سخت افزاری، پراكندگی نیروها، توزیع مساوی و عادلانه امكانات در مناطق شهری و روستایی و سرانجام ارایه ابتدایی ترین خدمات آموزشی فراگیر در جامعه با چالشهای بسیار اساسی روبروست. فراموش نكنیم كه هنوز بسیاری از كلاسهای درس در مناطق دورافتاده در كپرها و چادرها و حتی فضاهای باز برگزار میشود و چنان شكاف عمیقی میان طبقات محروم اجتماعی و اقشار مرفه شهرنشین وجود دارد كه حیرت انگیز است. بررسیها نشان میدهد كه مخارج تحصیل دو دانش آموز ایرانی در دو نقطه متفاوت محروم و مرفه بین یكی دو هزار تومان و چندین میلیون تومان در نوسان است. آنچه شكاف بین فقیر و غنی را بغرنج تر نشان میدهد این است كه قرار است آموزش اولیه در این كشور رایگان، همراه با مساوات و براساس قوانین اصلی و قانون اساسی بدون تبعیض و تمایز باشد.
فقر منابع اطلاعاتی، فقر كتابخانههای مدارس، فقر معلمین، فقر دانش آموزان، تبعیضهای فاحش و آشكار و سرانجام ناكارآمدی نظام كلی آموزش و پرورش، ناموفق و ناكارآمد بودن برنامه ریزیهای درسی و دانش گریزی و كنكورمداری و بسیاری از نابسامانیهای بخش آموزش باعث شده است تا سطح عمومی فرهنگ و دانش هر سال كاهش یافته و جامعه از قافله سریع السیر اطلاعات نوین و دانش زایا فاصله بیشتری بگیرد.
در كنار این عوامل اجحاف شدید نسبت به مناطق محروم و مركز محوری باعث ایجاد دو قطب كاملا متمایز در جامعه آموزشی كشور شده است كه پر كردن شكاف میان آنها در شرایط حاضر امری غیرقابل تصور است. فقر فرهنگ پژوهشی در جامعه عارضهیی است كه از همان آغاز در نهاد دانش آموزان به ودیعه نهاده میشود. همین طور است فقر كتابخوانی و دانش طلبی و این مهم تنها در یك نظام آموزشی همه جانبه، آرام و مترقی ممكن است.
اگر نخبگان علمی و فرهیختگان جوان جامعه كه از گذرگاه همین نظام آموزشی عبور كرده اند عمدتا فرار را بر قرار ترجیح میدهند به دلیل این دریافت فطری و غریضی است كه آنان مقام علمی خود را از طریق استعدادها و استثناهای ذاتی خود میدانند و نه از محل یك نظام آموزشی مترقی. از سوی دیگر این نگرانی صحیح را هم دارند كه نه تنها توان علمی كشور بلكه حتی كیفیت زیست اجتماعی موجود از آنان اجازه رشد و ترقی را در همان آغاز راهی كه بر ابتدای آن ایستاده اند خواهد ستاند.
بدیهی است كه بزرگداشت مقام معلمین به عنوان كارگزاران اصلی و عمده فرهنگ و دانش عمومی در جامعه رفتاری پسندیده است. اما مهمتر از آن ایجاد فضایی است كه در آن تمامی امكانات و بسترها برای شكل گیری آموزش بهینه، زیرساختی و خلاقیت محور وجود داشته باشد تا معلمین و دانش آموزان فارغ از دغدغههای پیش گفته و در ذیل برنامهیی هدفمند به پیشبرد اهداف آموزشی و تحصیلی كشور نایل شوند. در غیر این صورت اگر به جای یك روز همه روزهای سال را هم روز معلم بنامیم گرهیی از كلاف سردرگم آموزش عمومی در كشور گشوده نخواهد شد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست