جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
مجله ویستا


ویراستار ،چشم‌ سوم نویسنده


ویراستار ،چشم‌ سوم نویسنده
رعایت نکردن اصول و قواعد حاکم بر زبان معیار،مانع اصلی انتقال مفهوم ومقصود متون است.
این مساله زمانی بیشتر نمود پیدا می‌کند که متنی از زبان اصلی به زبان مقصد ترجمه می‌شود و چه بسا برای مخاطب فارسی زبان، فهم یک متن به زبان اصلی ساده‌تر از ترجمه آن به فارسی باشد. یک ویراستار خوب و آزموده به دلیل آشنایی با قواعد درست نویسی، اجتناب از غلط‌های رایج و مصطلح در زبان فارسی، آشنایی با زبان معیار علمی، آشنایی با درجات فصاحت متون علمی و آشنایی با مشترکات و تمایزات زبان معیار با گونه‌های دیگر زبان مکتوب می‌تواند متن نویسنده‌ای را متحول کرده و کیفیت آن را افزایش دهد. اما متأسفانه در ایران توجه خیلی کمی به این مساله شده و در سال‌های اخیر کتاب‌های تولید شده دارای غلط‌های فاحشی شده است. ایسنا در گفت و گو با برخی نویسندگان و ویراستاران نظر آنها را درباره کمبودهای موجود در کتاب‌های فارسی و نقش ویراستار و همچنین تفاوت ویراستار با نمونه خوان را مورد بررسی قرار داده است. در زیر بخشی از نظرات این نویسندگان و ویراستاران را می‌خوانید.
● جمال میرصادقی:
نویسنده همه بار اثر را به دوش می کشد
علت اصلی که در ایران به ویراستاری و غلط گیری توجه نمی‌شود، این است که ناشران باید روی این موضوع هزینه کنند. سنت ویراستاری در ایران نبوده، اما نزد نویسندگان خارجی همیشه وجود داشته است. کسانی چون داستایوفسکی، تولستوی، چخوف و... همیشه برای آثارشان ویراستارانی داشته‌اند؛ زیرا ناشران خارجی برای این موضوع بسیار اهمیت می دهند. اگر ویراستاری به نویسنده‌ای بگوید که فلان جای اثرش را عوض کند، نویسنده حتما این کار را انجام می‌دهد؛ زیرا آن‌جا کار به صورت وسیع منتشر می‌شود و ناشران برای ویراستاری هزینه می کنند.
ویراستاران دو دسته هستند؛ عده‌ای متن را از نظر جمله‌بندی و نقطه‌گذاری درست می‌کنند ودسته دوم کسانی هستند که متن را می‌خوانند تا اگر نویسنده اشتباهاتی کرده باشد، آنها را مرتفع سازند و محتوای اثر را قوت بخشند. بعضی از ناشران ما کسانی را دارند که متن را به آنها می‌دهند تا بخوانند و صلاحیت چاپ آن را به ناشر اعلام کنند؛ ولی این‌که کاری را بخوانند و کتاب را دوباره به نویسنده برگردانند تا جاهایی عوض شوند، نداریم. درواقع باید گفت ویراستار واقعی که هر دو زمینه مسلط باشد، یعنی هم اشتباهات املایی و دستوری را بیابد و هم با رموز و ساختار و عناصر داستان آشنا باشد، بسیار کم داریم.
ویراستاران ما بیش‌تر از نظر نحوی و ساختار جمله شناخت دارند و به سبک خاص نویسنده در اثر توجه نشان نمی‌دهند. گاهی نیز سبک نویسنده را با ویرایش عوض می‌کنند.
به‌هرحال باید توجه داشت ویرایش کتاب‌ها با هم متفاوت است و به این دلیل، آن ویراستاری که جنبه صرفی و نحوی را بشناسد و به عناصر داستان شناخت داشته باشد، در ایران کم است. به دلایلی که گفته شد، از آن‌جا که ویراستار گاهی سبک نویسنده و شیوه نگارش او را عوض می‌کند و به‌هم می‌ریزد، نویسنده ترجیح می‌دهد خودش کار ویرایش را برعهده بگیرد.
در خارج، نویسنده کتاب را به ناشر می‌دهد و همه‌ کارها را او انجام می‌دهد؛ ولی نویسنده در اینجا مجبور است، خود، همه کارها را انجام دهد؛ درنتیجه وقتی خودش غلط گیری کند، غلط‌ها از جلو چشمش رد می‌شوند. غلط‌های چاپی هم دو نوع‌اند؛ غلط‌هایی هستند که جای حروف عوض می‌شود، ولی بعضی غلط‌ها بسیار آزاردهنده‌اند، که غلط‌های معنایی هستند.
به‌هرحال، ما هر کار کنیم، باز غلط‌های وحشتناکی در کتاب‌ها هستند. وقتی هم مصحح کتاب را غلط گیری می‌کند، دوباره غلط‌هایی از زیر چشمش درمی‌روند و این شاید به‌دلیل خط فارسی است؛ ولی در کتاب‌های خارجی به‌دلیل خط شان این موضوع اصلا دیده نمی‌شود. این‌جا نویسنده، هم می‌نویسد و هم کتابش را تصحیح و ویرایش می‌کند، آخر هم این ناشر است که سود می‌برد.
● ابراهیم حسن‌بیگی:
در ویرایش کم‌سوادیم
اصولا صنعت ویراستاری و ویرایش در کشور ما مانند مقوله نقد همیشه در پایین‌ترین نقطه ممکن خود قرار دارد. صنعت ویراستاری به‌طور پویا و گسترده، که در جهان به عنوان یک محرک در حوزه ادبیات محسوب می‌شود، در ایران نقش خود را به خوبی ایفا نمی‌کند. ویراستاری ما در ادبیات عمدتا به رسم‌الخط تبدیل شده است و کتاب‌هایی که در باب ویرایش نوشته می‌شوند، عمدتا به نقطه و ویرگول و رعایت نکات دستوری ختم می‌شوند. هرکس خواندن و نوشتن بلد باشد، با خواندن اصول رسم‌الخط و ویرایش می‌تواند ویرایش کند؛ اما این ویرایش قطعا ارزش ندارد؛ آن‌چه به عنوان ویرایش در جهان مطرح است، ویرایش علمی است.
بزرگ‌ترین نویسندگان ادبیات‌ جهان که بعضی خود دکترای ادبیات دارند و نوشتن را به دیگران یاد می‌دهند، اثرشان را بدون دادن به ویراستار چاپ نمی‌کنند. ویراستار در کشورهای دیگر نقش پررنگی دارد. چرا که ویراستار آن‌قدر تأثیرگذار است که در بعضی کتاب‌ها بعد از اسم نویسنده، نام ویراستار را هم ذکر می‌کنند. یکی دیگر از مشکلات موجود در کتاب‌ها غلط‌های تایپی است. این مشکل می‌تواند از بخش‌های مربوط به نشر شروع شود، که یکی از آنها هم ناشر است.
اینجا دادن اثر به ویراستار کار نویسنده است، و ناشران ما کار ویرایش را خیلی جدی نمی‌گیرند؛ زیرا شاید خواسته باشند هزینه کمتری بدهند و این فن و علم را درک نمی‌کنند. شاید یکی از دلایلش هم این باشد که ویراستار حرفه‌ای سراغ ندارند و به این دلیل این خانه از پای‌بست ویران است.
ما در ویرایش کم‌سوادیم و نتوانسته‌ایم ویرایش را پرورش دهیم و حتی دنبال آموزش آن هم نبوده‌ایم. همچنین توجه صرف به رسم‌الخط باعث شده ابعاد گسترده ویرایش را نبینیم.
اشتباهات حروفچینی و بقیه مسائلی که در آثار به وجود می‌آیند، همگی تابعی از این مسائل‌اند. اگر ویراستار حرفه‌ای باشد، قطعا اثر را تا پایان مرحله چاپ دنبال می‌کند و اجازه نمی‌دهد حتی در حروفچینی اشتباهی رخ دهد؛ اما در کشور ما اصلا این‌طور نیست. ویراستار کارش را از ناشر می‌گیرد و می‌رود در خانه می‌نشیند و اثر را ویرایش می‌کند و با نویسنده ارتباطی ندارد؛ درحالی‌که در دنیا ویراستار و نویسنده با هم درگیری دارند و ویراستار پا به پای نویسنده اثری را خلق می‌کند.
● محمدرحیم اخوت:
ویراستار تغییردهنده رسم‌الخط نیست
به‌کارگیری ویراستار خبره و انتشار کتاب با متن سالم قطعا به ناشر برمی‌گردد. شخصا میان ویراستار با ویرایشگر متن، تفاوت قایلم. به نظرم، کار ویراستار تنها درست‌ کردن رسم‌الخط و تغییر دادن معنا نیست؛ بلکه باید از نظر فنی نیز متن را درست کند.
در متن‌های داستانی و شعر، نقش ویراستار بسیار کمتر است. به‌خصوص در شعر بسیار کمتر است؛ چرا که شیوه نوشتن شاعر برآمده از شرایط خاصی است که با معیارهای معمول، که الگوی کار ویراستاران است، جواب نمی‌دهد. درواقع متن داستانی و شعر را کمتر می‌توان ویرایش کرد اما در کتاب‌های تألیفی مانند متن‌های پژوهشی و مقاله‌ها، به‌خصوص در ترجمه، نقش ویراستار بسیار مهم است؛ زیرا او یک کار تخصصی انجام می‌دهد. اما ما ویراستار توانا که سلیقه‌های خود را در ویرایش اعمال کند، یا نداریم و یا بسیار کم داریم. اما در مورد اینکه چرا نقش ویراستار در کشور ما دست ‌کم گرفته می‌شود، به چند دلیل است؛ یکی اینکه ما به این نکته که هرکسی تخصصی دارد، گاهی نرسیده‌ایم، مگر آدم‌های خاص که از ویراستاران استقبال می‌کنند. دلیل دیگر نیز این است که ما ویراستار قوی و توانا نداریم که بدون اعمال سلیقه، متن را از نظر فنی ویرایش کند. قبلا در نشر فرانکلین، که پایه‌گذار ویراستاری در ایران بود، بهترین ویراستاران به کار مشغول بودند؛ کسانی چون ابوالحسن نجفی، نجف دریابندری، کریم امامی و... و چه بسا ویراستاری به مولفی می‌گفت که قسمتی از کتابش را حذف کند و او این‌ کار را انجام می‌داد. ناشرانی هستند که در ویراستاری وسواس بیشتری به خرج می‌دهند؛ اما بعضی دیگر به این موضوع توجهی ندارند.
● امین فقیری:
نویسندگان به ویراستار اطمینان ندارند
ناشران ما به این دلیل که پول کمتری پرداخت کنند، کار ویراستار و مصحح را یکی می‌دانند. وجود ویراستار امری بسیار ضروری است؛ زیرا نویسنده هنگام دوباره‌خوانی آن‌قدر تحت تأثیر نوشته‌اش قرار می‌گیرد که ممکن است اشتباهاتش از زیر دستش در روند و آنها را نبیند؛‌ به این دلیل، فرد دیگری خارج از میدان دید نویسنده، باید اثر را بخواند و اشتباهات آن را مرتفع سازد. ناشران بزرگ و مهم معمولا ویراستاران خوبی دارند.
ناشران بزرگ به دلیل حفظ آبرو هم که شده، ویراستاران حرفه‌ای را به کار می‌گیرند، اما در شهرستان‌ها معمولا ناشران ویراستار ندارند و نویسندگان، خود، اثرشان را ویرایش می‌کنند. درهر حال، وجود ویراستار حرفه‌ای به ناشر بستگی دارد که چقدر ویرایش کتاب برایش اهمیت داشته باشد؛ اما مسأله‌ای که اینجا وجود دارد، این است که مصحح و ویراستار قاطی شده‌اند.
یک ناشر وقتی ویراستاری را استخدام می‌کند، هم به چشم ویراستار و هم به چشم مصحح به او نگاه می‌کند. اینکه ویراستار در کارش حرفه‌‌ای باشد و اطلاعات و دانش کافی را برای این کار داشته باشد، باعث اطمینان نویسنده خواهد شد. اگر نویسندگان ما برخلاف نویسندگان بزرگ دنیا کارشان را کمتر به ویراستار می‌سپارند، به این دلیل است که اعتماد و اطمینان لازم را ندارند. اما اگر اطمینان حاصل کنند، کارشان را به ویراستار خواهند سپرد. چه کسی بدش می‌آید که کارش را برای ویرایش به شخصی بدهد که اطلاعات و دانش لازم را دارد؟!
● خسرو حمزوی:
ویرایش زبان نویسنده را به‌هم می‌ریزد
ناشران در تصحیح کتاب باید از مصححان حرفه‌ای استفاده کنند که دانش لازم را داشته باشند. ناشران هم در کنار مؤلف برای اینکه اثری بدون اشتباه منتشر شود، باید دقت لازم را داشته باشند. حروفچین و مصحح باید دارای دانش کافی باشند؛ اما متأسفانه کمتر این اتفاق می‌افتد. بعد از حروفچینی نویسنده کار را دوباره می‌بیند، اما او چون اثر را در ذهنش می‌خواند، ممکن است حتی غلط‌های تایپی را نبیند و به این دلیل، این وظیفه به دوش ناشر است که دقت عمل بیشتری به خرج دهد.
گاهی پیش می‌آید که نویسنده در نوشتن، اشتباهاتی را مرتکب می‌شود و یا گاه حتی غلط‌‌هایی وجود دارند که او مرتکب نشده است. در این هنگام، ناشر وظیفه دارد اثر را به کسی بدهد که غلط‌هایی این‌گونه‌ای را درآورد تا متن از این نظر دچار مشکلی نباشد. اصولا با ویرایش آثار ادبی مخالفم.
در کتاب‌های علمی و فلسفی ویرایش لازم است؛ اما ویرایش در داستان، ساختمان زبان نویسنده را به‌هم می‌ریزد. زمانی در چاپخانه یا هنگام حروفچینی غلط‌‌هایی اتفاق می‌افتند و اگر ویرایش در این حد باشد که غلط‌‌هایی که نویسنده هنگام نوشتن انجام داده و یا هنگام حروفچینی صورت گرفته، تصحیح شوند، خوب است؛ اما ویرایش در ایران به گونه‌ای است که تمام جملات نویسنده را عوض می‌کنند و این اشتباه است؛ چون نویسنده ساختار زبانی خاص خود را دارد. ما ویراستار به آن معنای خاص کم داریم. ویراستاران ما از اصول ویرایش چیزی نمی‌دانند و ویراستار درست و حسابی که فارسی را به خوبی بلد باشد و به نویسنده نیز کمک کند، بسیار کم داریم.
منبع : روزنامه تهران امروز