سه شنبه, ۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 21 January, 2025
مجله ویستا
جستارهایی در باب دینداری و پرسشگری
پرسش، گوهر گرانبها و بیدلیلی است که دوباره باید شناخت؛ بازشناخت پرسش هم از این روست که مولد اندیشه و معرفت و سبب کشف حقیقت و عامل و نشانه حیات انسان و اجتماع و موجب حیات و شکوفایی تمدنهاست؛ بازشناسی پرسش نهتنها ضرورت روزگار ماست بلکه ضرورتی تاریخی است؛ زیرا در صحیفه تاریخ اندیشه و تمدن، هیچ عاملی همچون پرسش در پیشرفت و پسرفت جوامع موثر نیفتاد.
پرسش و پرسشگری چیست و بنیادها و مبانی نظری آن کدام است؟ فلسفه و ضرورت پرسش و پرسشگری چیست و پرسش از چه کارکرد و جایگاهی برخوردار است؟ چه نسبتی میان دینداری و پرسشگری است و دیندارانه زیستن و دیندارانه اندیشیدن با پرسش و پرسشگری چه ربط و پیوندی دارند و آیا دین با پرسش و دینداری با پرسشگری سازگاری داشته و آن را به رسمیت میشناسد. اساسا پرسش و پرسشگری در دین اسلام چه جایگاهی دارد؟ آیا اندیشه دینی پرسش آفرین است یا پرسش گریز؟ پرسش و پرسشگری در فرهنگ قرآن و سنت از چه جایگاهی برخوردار است؟ و ...
اینها و دهها مورد دیگر نمونههایی است از پرسشهایی در باب پرسشو پرسشگری. نویسنده خواهد کوشید تا طی چند گفتار و بر اساس متون و منابع دینی و در حد بضاعت محدود خود، بدانها پاسخ گوید.
انسان راز بزرگ هستی و زیباترین میوه آفرینش و تفکر و شناخت، مهمترین گوهر وجودی اوست و به واسطه همین گوهر گرانبها است که آدمی مفتخر به مدال <لقد کرمنا> و <فضلنا> شده است. گوهر گرانبهای تفکر و اندیشه <با پرسش آغاز میشود.> مارتین هایدگر پرسش نقطه آغازین تفکر و اندیشه است و تفکر جز بر پایه پرسش جریان نمییابد؛ تفکر یعنی طرح پرسش و تلاش برای یافتن پاسخ بدان؛ نیاز تفکر و اندیشه به پرسش همانند نیاز انسان به مجرای تنفس و نیاز تنفس به فضای پاک، باز و آزاد است؛ دروازهها و دریچههای تفکر و اندیشه با پرسش باز و بسته میگردد و اساسا حیات اندیشه و تفکر به پرسش و پرسشگری است.
بنابراین پرسشگری و آگاهیطلبی در گوهر انسان از سرشت و فطرت او سرچشمه میگیرد و ندایی است از درون که انسان را به سوی تعالی و کمال فرا میخواند. <روح پرسشگری و کنجکاوی، آمیخته با سرشت و فطرت انسانی، از آغازین روزهای حیات با وی بوده و تا واپسین روزهای عمر با او همنشین است. روح تشنه آدمی همواره در پی کشف رازهای نهفته و سر به مهر هستی در تکاپو بوده و پیشرفت و تعالی علمی بشر در وجوه گوناگون را میتوان مرهون همین حیات پرسشگر و روحیه کنجکاو او دانست.( >جوادی آملی/ نسیم اندیشه/ ص ۱۱)
برخورداری انسان از غریزه کنجکاوی و احساس نیاز به آگاهی و رسیدن به دانایی و توانایی و اشتیاق به تکامل و فتح قلههای معرفت و دانش، او را به پرسیدن و کاویدن وا میدارد. انسان به کمک چراغ پرسش از تاریکی جهل به روشنایی یقین و معرفت راه یافته و ابهامها را زدوده و پندارهای ناروا را فرو میریزد؛ پرسش چراغی است که انسان حقیقتطلب را از تاریکخانه شک و حیرت به صراط یقین رهنمون میسازد که <شک منزل بدی است ولی معبر خوب و لازمی است.( >شهید مطهری، پیرامون جمهوری اسلامی، ص ۱۲۵)
با این نگاه پرسش نه کاستی و آفت که کمال و راه رسیدن به دانایی و توانایی و <نیمی از دانش> و <کلید گنجینه دانش است.( >نهجالفصاحه، ص ۱۱۸) و پرسش نهتنها اندیشه و معرفت دینی را تهدید نمیکند که همواره چراغ اندیشه را روشن نگه خواهد داشت و مردم را از گرداب جهالت و مرداب ضلالت نجات خواهد داد چه آنکه مطابق کلام شیرین امام صادق(ع< )انما یهلک الناس لانهم لا یسئلون> علت هلاکت مردم آن است که نمیپرسند. بله کسانی که به مرض خود برتربینی و خودشیفتگی مبتلا شدهاند، این در دانایی را به روی خود میبندند و از دانستن محروم و برای همیشه از تصاحب گنج دانش بینصیبند.
خداوند انسان را با شناخت، بصیرت و آگاهی به راه خود دعوت میکند <قل هذه سبیلی ادعو الی الله علی بصیره انا و من اتبعنی( >یوسف /۱۰۸)
و با روشهای حکمت، موعظه و جدال احسن <ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جدلهم بالتی هی احسن( >نحل /۱۲۵) به پایدارترین و روشنترین آیین <ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم( >اسراء/۹) فرا میخواند؛ از مومنان میخواهد که با پیروان ادیان دیگر، به شیوههای پسندیده و روشی نیکو، به پرسش و پاسخ و گفتوگو بپردازند. <ولاتجادلوا اهل الکتاب بالتی هی احسن( >عنکبوت /۴۶)
به کسانی که در اقوال، آیینها و اندیشهها، تامل و تعمق نموده و آنگاه برترین را بر میگزینند، بشارت میدهد <فبشر عباد الذین بستمعون القول و یتبعونه احسنه( >زمر ۱۷و۱۸) انتخاب آگاهانه آیین و اندیشه برتر از رهگذر پرسش محقق میگردد، پرسش از این منظر خصلت انسانهای اندیشهورزی است که در جغرافیای گسترده اندیشهها و آیینها، در پی انتخاب اندیشه و آیینبرتر، اقوام و احسنند و قوت هر اندیشه وآیینی را در رویارویی با پرسشها و اندیشهها و آیینهای دیگر میجویند.
عریزه حقگرایی، انسان را به حقیقتطلبی فرا میخواند؛ حقیقت در رحم پرسش پرورش مییابد و با پرسشگری تولد و شکوفا میگردد و به تعبیر شهید مطهری <خاصیت حقیقت چنین است که شک و تشکیک به روشن شدن آن کمک میکند.( >نظام حقوق زن در اسلام؛ ص ۵۵) از این روست که پرسشگری معبر و گلوگاه حقیقت است و حقطلبی و حقیقتجویی با پرسشگری دو یار دیرین و هم عنان و ملازمند و باید به کمک پرسش به جستوجوی حقیقت رفت و گوهر حقیقت را از رهگذر پرسش صید نمود و به تعبیر علامه محمد تقی جعفری <کسی که سوال ندارد یعنی در پی معرفت نیست و برای او حقیقتی مطرح نشده است که بپرسد.
کسی که در پی حقیقت و معرفت باشد، میپرسد و جستوجو میکند و بالاخره به سمت کمال راه میپوید.( >ویژهنامه روزنامه جام جم، آبان ۷۹، ص ۸) دل کانون حقایق و معارف بلند بشری است؛ روزنههای دل بدون اندیشه و پرسش بسته است و با پرسشقفلهای دل باز میگردد <القلوب اقفال مفتاحها السوال( >شرح غررالحکم و درر الکلم، ج یک ص ۳۷۴) بدینسان پرسشاز مهمترین راههای کشف حقیقت و کلید راهیابی انسان به عالمی است که بسیاری از رازها و اسرار آن بر وی پوشیده است.
موتور توسعه و اکتشافات علمی با پرسشهای پرسشگران روشن و به جریان میافتد و در نتیجه سرعت موتور اکتشافات و پیشرفتهای علمی در جایی به اوج خود میرسد که جهل و آگاهی و شناخته با ناشناخته روبهرو گردیده تا پرسش از ناشناختهها شکل گیرد؛ بررسیهای تاریخی نیز گواه بر این حقیقت است که بزرگترین فتوحات علم و دانش در مرزهایی رخ نمود که ژرفترین پرسشها مطرح شده است؛ بر این اساس انسان و جامعه ناپرسا همانند موجود نابینایی است که راهی به جهان خارج ندارد و ناگفته روشن است که موتور توسعه و دانش در چنین جامعهای هماره خاموش است. شفای درد انسان و جوامع نابینا، پرسش و پرسشگری است و لاغیر و چه زیبا فرمود شکافنده و کاونده علوم، امام باقر(ع) که:
<نشفا العمی طول السوال و انما
تمام العمی طول السکوت علی الجهل
شفا از نابینایی در ادامه سوال از مجهولات است و جز این نیست که کوری تمام، در دوام سکوت و استمرار بر نادانی است( >علامه محمد تقی جعفری، ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه، ج ۱۸، ص ۲۲۳) پرسش هم عامل و هم نماد حیات بشری است و انسان مادام که نبض حیاتش میدمد، میپرسد و آنگاه که نمیپرسد، گوهر انسانیت و حیات فکریش و در آستانه نابودی است و دقیقتر باید گفت که جماعت ناپرسا را نشاید انسان نامید؛ امیر معرفت و دانش علی(ع)، چنین جماعت ناپرسایی را با شگفتی و تاسف مورد نکوهش قرا میدهد که <چرا مردم به هنگام خوردن غذا در شب، چراغ روشن میکنند تا با چشم خود بینند که چه طعامی را میخورند ولی در تغذیه روانی خود همت ندارند که چراغ عقل را با شعله علم- و پرسش- روشن کنند تا روان خویش را از غذای آلوده مصون داشته و به عواقب نادانی و گناه در عقاید و اعمال خود مبتلا نگردند.>
پرسش نهتنها عامل وحیات و پویایی انسان و جامعه و موتور حرکت اکتشافات علمی و کلید گنج دانش و معبر حقیقت که معیار سنجش اندیشهها و آیینها نیز هست و هر اندیشه و آیینی تا زیر تیغ پرسش و نقد قرار نگیرد، عیار صحت و سقم و قوت آن عیان نخواهد شد.
<در نظر پیشوایان ما پرسش و پاسخ، نقد و نظر و برخورد اندیشهها، موجب پیدایش رای صائب و استوار است( >جوادی آملی، نسیم اندیشه، ص ۱۱) اگر بر صورت باورها، آیینها و اندیشهها سیلی پرسش نبارد؛ استحکام و زلال هیچ اندیشه و آیینیهویدا نگردد و به تعبیر اندیشهورز معاصر شهید مطهری ...< اگر این تشکیکات وارد جامعه نشود خطر است.
اگر وارد نشود کمکم مردم آن حالت دینیشان رو به تحجر و نه تحجر که روبه عفونت میرود. درست مثل آب کاملا صافی که آن را در حوض قرار میدهیم و اگر مدتی بماند، میگندد. اگر در مردم یک حالت آرامشی باشد و بر معتقدات دینی و مذهبی تازیانه شک نخورد، در آن صورت عوام پیشتاز آن معتقدات میشوند. وقتی عوام پیشتاز بشوند، دائم از خودشان چیزی میسازند( >فصلنامه مطهر، پیششماره، ص ۳۵) فرآیند تولید علم از پرسش و پرسشگری آغاز میشود؛ چه آنکه اولین گام هر پژوهشی مساله تحقیق است؛ مساله در واقع همان پرسش و یا پرسشهایی است که محقق را برای یافتن پاسخ آنها به پژوهش واداشته است؛ بهدنبال طرح مساله و پرسشها، فرضیه تحقیق شکل میگیرد؛ فرضیه پاسخ فرضی محقق به پرسشها و حل مساله است، از این رو پرسش نقطه عزیمت برای رسیدن به فرضیه بوده و چنانچه پرسشی نباشد، فرضیهای نیز متولد نخواهد شد؛ آنگاه به مدد قرائن و ادله، فرضیه به نظریه تبدیل میگردد، نظریه نیز همان پاسخ محقق به پرسشهای تحقیق است که البته با دلایل و شواهد علمی پرورش یافته است؛ در این مرحله از تحقیق، محقق در آستانه تولید علم قرار میگیرد. بنابراین نظریهپردازی پیش زمینه تولید علم و پرسش و پرسشگری؛ پیش زمینه نظریهپردازی است و علم به کمک پرسش حیات مییابد و در سایه پرسشگری نیز به حیات زایشگر خود ادامه میدهد؛ بدون پرسش، علم جدیدی تولید نمیشود و علم موجود نیز نازا و عقیم گردیده و در تاریخ اندیشه بایگانی خواهد شد و بدینسان دانسته شد که تولید و زایش علم محصول گرانبهای پرسش است.
جمله کانت <من میاندیشم، پس هستم> و سخن دکارت که <من شک میکنم، پس هستم.> گرچه قابل توجه و حائز اهمیت است ولی هر دو سخن ناتمام است؛ چه آنکه اگر شک به پرسش بینجامد، گذرگاهی حیاتبخش برای اندیشهورزی است و چنانچه شک به پرسشگری نینجامد، به مردابی میماند که جانداری از آن نتوان صید کرد و چه بسیارند کسانی که گذرگاه شک را به قرارگاه اوهام و خرافات تبدیل کرده و اندیشه را نیز در آن محبوس نمودهاند؛
بر این اساس شکاکیت صرف، مساوق با هویت و هستی انسان به عنوان موجودی متفکر و انتخابگر نیست و از این منظر جمله <من شک میکنم، پس هستم> دقیق به نظر نمیآید؛ اندیشه نیز محصول پرسش و پرسش، سامانه اندیشه است و چنانچه اشاره گردید، فرآیند تولید علم از پرسش و پرسشگری آغاز میشود و هیچ اندیشهای بدون پرسش شکل نمیگیرد؛ بنابراین جمله کانت که <من میاندیشم، پس هستم> ناقص و بیانگر هویت حقیقی انسان نیست و با توجه به کارکرد پرسش که به اجمال بدان اشاره شد، سزد که گفته شود <من میپرسم، پس هستم> تاریخ بشریت حکایت از آن دارد که درخشانترین دوران تاریخ، مقطعی بوده است که انسانها برای کسب دانش، بهتر فهمیدن و کشف حقیقت راه اندیشهورزی، تعامل و تضارب فکری، رقابتهای علمی و پرسشگی را پیمودهاند و اندیشه را با ترازوی اندیشه و نه با سرنیزه قدرت به سنجش گذاشتند و گذرگاه شک و حیرت و جهل را به قرارگاه و توقفگاه تبدیل نساختند، بلکه کاستیها، خلاها و نیازهای معرفتی خود را به کمک پرسش تکمیل نمودهاند؛ چنین جوامعی به شهادت تاریخ، قلههای رشد، کمال، دانش و دانایی را با سرعت فتح کردهاند؛ بر این اساس ادعای گزافی نیست که تمدنهای بشری زاییده و محصول اندیشهورزی و پرسشگری است و در طول تاریخ تمدنی را نمیتوان یافت که بدون بهرهگیری از این دو عنصر راهبردی، تولد و زایش داشته باشد؛ محققین و مورخین، رواج فرهنگ پرسشگری و آزادی اندیشه را از مهمترین عوامل رشد فرهنگی و شکوفایی تمدن اسلامی طی قرون اولیه اسلام دانستند همچنانکه رویگردانی، غفلت و کمتوجهی اندیشمندان مسلمان به اندیشه ورزی و پرسشگری را مهمترین عامل انحطاط و زوال تمدن اسلامی ثبت کردهاند؛ حیات و استمرار مدرنیته و تمدن غرب نیز محصول عقلانیت مبتنی بر استدلالورزی، اندیشهورزی و پرسشگری است و قهرا هر جریان فکری که اندیشهورزی و پرسشگری را ارج نهاده و به رسمیت بشناسد و تمهیدات آن را فراهم سازد، راه پیشرفت و توسعه را در همه عرصهها به سرعت طی خواهد نمود.
تاریخ اندیشه نیز حاکی از آن است که اندیشمندان بزرگ، پرسشگران بزرگی بودند؛ حکایت آلبرت اینشتین شنیدنی است؛ او در پاسخ این پرسش که چگونه به نظریه نسبیت دست یافته است، میگوید <در کودکی وقتی از مدرسه باز میگشتم، مادرم هر روز میپرسید آلبرت عزیزم بگو بدانم امروز چه سوال قشنگی در کلاست پرسیدی؟
من هم برای آنکه پاسخ جالبی به مادرم داده باشم، دائما کنجکاو بودم تا سوال تازهای از معلمم بپرسم این بود که حس کنجکاوی و پرسشگری در من رشد کرد. بعدها کنجکاویام سر از سیارات و کیهان شناسی و نظریه نسبیت درآورد.( >نعمتالله فاضلی، farhangshenasi.com(
بر هیچ پژوهشگر ژرف اندیش و مورخ تیزبین پوشیده نیست که هیچ آیینی همانند اسلام به پرسش، تحقیق و اندیشهورزی بها و ارج نداده و بدان توصیه نکرده است؛ اسلام دینی است که بنیانش بر پایه فطرت، عقل و خرد پیریزی شده است. <فاقم وجهک للدین حنیفا فطرتالله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم (روم /۳۰) و به اندیشهورزی، عقلانیت و خردورزی دعوت میکند <افلاتعقلون( >بقره /۴۴< )لعلکم تعقلون( >بقره/ ۷۳< )افللم تکنوا تعقلون( >یس /۶۲) انما یتذکر اولوا الالباب( >زمر/۹< )لعلکم تتفکرون( >بقره/ ۲۱۹< )افلا تتفکرون( >انعام/ ۵۰< )افلا ینظرون( >غاشیه / ۱۷) بنابراین پرسش از ابعاد و زوایای چنین آیینی نه تنها به آن خللی نمیرساند، که موجب نمایانتر شدن چهره زیبای آن نیز خواهد شد و از منظر علامه شهید مطهری <سوال کردن در امر اصول دین واجب و لازم است؛ از پیامبر اکرم سوال میکردند؛ از علی(ع) سوال میکردند؛ از سایر ائمه اطهار سوال میکردند، زیاد هم سوال میکردند و آنها هم جواب میدادند؛ این کتابهای احتجاجاتی که ما داریم، نشان میدهد در زمینه اصول دین در اسلام چقدر حق آزادی بیان و آزادی سوال داده شده است... اسلام میگوید بیا فکر کن هرچه بیشتر فکر و سوال بکنی هرچه بیشتر برایت شک پیش آید در نهایت امر بیشتر به حقیقت میرسی( >پیرامون جمهوری اسلامی، ص ۹۶)
به ارسطو و ابنسینا نسبت دادهاند که هر کس عادت کند از روی تقلید و بدون دلیل سخنی را بپذیرد، از گوهر آدمیت و پوست انسانیت خارج شده است <من تعود یصدق به غیر دلیل فقد انسلخ عنالفطرت الانسانیه> کلام وحی بر سخن این دو حکیم مهر تایید میزند؛ قرآن کریم تقلید و پیروی کورکورانه از آبا و اجداد را باطل میداند <انا وجدنا آبانا علی امه و انا علی آثارهم مقتدون( >زخرف/۲۳)، <نتبع ما وجدنا علیه اباونا( >لقمان /۲۱) و بدترین جنبدگان را نزد خدا انسانهای کر و لالی میداند که نمیاندیشند <ان شر الداوب عندالله الصم البکم الذین و لایعقلون( >انعام /۲۲) و به علم، بصیرت و دانش ارج نهاده، عالمان و طالبان دانش را به درجات عظیم بشارت داده و جاهلان و کسانی که اهل بصیرت نیستند را نابینایانی میداند که از شناخت حقیقت محروم و اسیر ظلمت جهل خویشند، چنانچه انسانهای بصیر و عالم همچون خورشیدی درخشانند که جامعه را با زلال نور خود اشراق میبخشند <یرفع الله الذین امنوا منکم و الذین اوتو العلم درجات( >مجادله / ۱۱< )قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون( >زمر / ۹< )قل هل یستوی الاعمی و البصیرافلا تفکرون( >انعام / ۵۰< )هل یستوی الاعمی و البصیر ام هل تستوی الظلمت و النور( >رعد / ۱۶< )و ما یستوی الاعمی والبصیر( >فطر / ۱۹) و انسانها را از تقلید کورکورانه و فرورفتن در مرداب گمان و حیرت برحذر میدارد. <ان الظن لا یغنی من الحق شیئا( >یونس / ۳۶< )اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم( >حجرات / ۱۲) و توقف در منزلگاه جهل و تبعیت از غیر علم را نکوهش میکند.
<و لا تقف ما لیس لک به علم( >اسرا / ۳۶) و برای نجات و رهایی انسان از باتلاق گمان، شک و حیرت و قرارگرفتن در روشنایی هدایت و رشد و تعالی، او را به پرسش از دانایان فرامیخواند <فسئلو اهل الذکر( >نحل / ۴۳) بنابراین مکتب حیاتبخش اسلام <نهتنها از شک و حیرت و پرسش نمیگریزد که با تردیدها درمیآمیزد و با صاعقه پرسش تردیها را شکسته و شک را به یقین تبدیل میکند؛> تکرار قریب به سه هزار واژه و کلمه مرتبط با موضوع پرسش در قرآن کریم حکایت از اهمیت پرسشگری دارد؛ گزارش پرسش ملائکه از خداوند در مورد جانشینی انسان در زمین و پاسخ خداوند به پرسش ملائکه <و اذقال ربک للملئکه انی جاعل فیالارض خلیفه قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک( >بقره / ۳۰) و گزارش پرسش حضرت نوح از خداوند در مورد عدم نجات فرزندش <و نادی نوح ربه فقال رب ان ابنی من اهلی و ان وعدک الحق و انت احکم الحکمین( >هود / ۴۵) گزارش پرسش حضرت ابراهیم(ع) از خداوند در مورد چگونگی زندهکردن مردگان <و اذ قال ابرهیم رب ارنی کیف تحی الموتی( >بقره / ۲۶۰) و نیز گزارش صدها مورد پرسش و پاسخ در قرآن، بهترین گواه و دلیل کارکرد، اهمیت و مشروعیت پرسش و پرسشگری در منطق قرآن است.
سیدعلی اسماعیلی
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست