یکشنبه, ۲۲ مهر, ۱۴۰۳ / 13 October, 2024
مجله ویستا
هماهنگی میان عناصر شکلدهنده
برای رسیدن به یک اجرای ساختارمند از یک نمایشنامه غیر ایرانی چه ملزوماتی لازم است؟ به ویژه اگر آن نمایشنامه، اثری کلاسیک و از صافی گذشته باشد؟ ایبسن (۱۹۰۶ـ۱۸۲۸) چهرهای کاملا شناخته شده برای مخاطبین تئاتر در ایران است.
چه حضور او به سالهای نخستین ورود تئاتر به ایران بازمیگردد و ترجمه آثار او نیز از دیگر درامنویسان جهان مقدمتر بوده است. آثار اوکه به نمایشنامههای خوش ساخت (well-made play) تعبیر شده است، همه معماری یک درام مدرن را با تمهیدات مشابه و یکنواخت، یکجا درخود دارد. اصلا دلیل استقبال ایرانیان ازآثار ارزشمند ایبسن به نوعی از علاقه به این اسلوب ناشی میشود.
زیرا در کشور ما به علل عدم اطلاع عموم از مکتبهای جدیدتر و عمیقتر، این نمایشنامهها زودتر و بیشتر مردم را راضی میساخته است. اما در فضای امروز تئاتر ما این نوع نگاه، قضاوت درستی به نظر نمیرسد. هرچند ایبسن را پدر تئاتر مدرن در اروپا میشناسند، ولی امروزه آثار او جزو نمایشنامههای کلاسیک طبقهبندی میشود.
بنابراین برای اجرایی معاصر از یک چنین نمایشنامهای نیاز به فکر و اندیشهای تازه احساس میگردد. مرغابی وحشی به کارگردانی برهانیمرند دارای چنین اندیشهای است. مهمترین عنصر و ملزومی که در اثبات این ادعا میتوان اشاره کرد، نحوه دراماتوژی و نگاه ویژه کارگردان به اثر است که قبلا هم در اجرای موفق مرگ فروشنده (نوشته آرتورمیلر/ اجرا در دی ماه ۱۳۸۵- تهران) از وی دیده بودیم.
برهانیمرند روایت را چنان در هم میریزد و از نو میسازد که ضمن وفاداری کامل به متن و تم مربوطه نگاه موشکافانه و موضع نظرکارگردانی خویش را به شکل استیلیزه و موجز ارائه میدهد. چنانکه بیننده فرصتی را برای ندیدن و از دست دادن نمییابد.
وی با پیش زمینه نویسندگی، به خوبی دریافته، شکل بیرونی و انعکاس حسی ساطع از نمایش، همگی در گرو متنی نمایشی و بصری با اسلوب خوشساخت است. بنابراین با وسواس تمام و با مساعدت از دیگران (آرش پارسخو در این نمایش و احمد یاراحمدی در مرگ فروشنده) در گام نخست به پردازش متن نمایشی و ماحصل آنچه باید آماده اجرای شود، میپردازد. نکته برجستهای که باید درباره دراماتوژی اجراهای وی گفت، استفاده از صدای نمایشی است که به نظر میرسد با گذر زمان این ترفند نمایشی در آثار او و دیگر کارگردانان تئاتر به یک قرارداد ویژه از یک اجرای مدرن تبدیل گردد.
این تمهید کارگردانی نه تنها پای امضای کارهای اوست و نشان ازعلاقهمندی و تجربه سالهای زیادی در رادیو دارد، بلکه گسترهای تازه به مخاطبان خود میدهد و بعد چهارمی را برای تصویرسازی مفهومی میآفریند که نشان از تلفیق دو گونه متفاوت رسانه نمایشی است.
حضور صدای ضبط شده، آرام و تعلیقوار راویها در فواصل ضمنی نمایش، نه تنها در پیشبرد سریع و استیلیزه جوهر داستان کمک میکند، بلکه تماشاگر را در فضای ذهنی خود مغروق میسازد تا او بیننده صرف همه آنچه در صحنه میگذرد نباشد و کشمکشها و شخصیتهای تازهای را از دل داستان و تنها با کمک صدای نمایشی بیابد. این بعد چهارم کمک میکند ما اجرایی مدرن و پویا از قصهای کلاسیک با ساختاری خوشاسلوب داشته باشیم.
در گام بعدی و برای تکمیل پاسخ ابتدایی این یادداشت، برهانیمرند از تصویرسازیهای بدیعی که ما آن را قاب نمایشی مینامیم بهره لازم را میبرد. اگر دقت کرده باشیم سراسر نمایش ازتابلوهای نقاشی با عناصر کاملا هندسی و کاملا متوازن مانند آنچه در نقاشیهای دوره رنسانس، به خصوص کلاسیک اروپا میبینیم، تشکیل شده است. ژستهای تصویری ثابت و متحرکی که برای هر دیالوگ و موضوع هرصحنه طراحی شده، همگی به گونهای آشکار سعی در ارائه مفهوم حس بازیگران در آن لحظه را دارند. ایجاد کشمکش و اوج در ترکیببندی تاکیدگذار بازیگران، بهرهگیری از سطوح عمقی، افقی و حالتهای بدنی متفاوت در ایجاد فضای خالی ما بین بازیگران، استفاده صحیح و بجا از عمق و ایجاد پرسپکتیو صحنهای، عدم تکرار میزانسن و بهرهبرداری از تمام جوانب صحنه در ارائه منطقی نمایشی، مرغابی وحشی را تبدیل به نمایشی دیدنی و اجرایی خوشساخت گردانیده است.
مهمترین نکته پرداخت شده در اجرای مرغابی وحشی، سوالی است که ایبسن سعی دارد از ما بپرسد؛ مرغابی وحشی کیست؟! آنطور که به نظر میرسد، جواب قاطعی برای این پرسش وجود ندارد. ممکن است همه آدمهای نمایش به نوعی مرغابی وحشی باشند یا نباشند. ولی نکتهای که در اجرای آن لحاظ شده، زیرکی برهانیمرند در تاکیدگذاری روی گرگرز(Gregers) است که ما را به نوعی برای یافتن تمثیل مرغابی وحشی به او رهنمون میسازد. آیا این او نیست که نظم ساده، آرام و زهد همراه با عشق و محبت سه خانواده را از روی حماقت، حسادت و روشنگری سطحی برهم میزند و سبب تراژدی نمایش میگردد؟
بدین ترتیب برای رسیدن به یک اجرای ساختارمند از یک نمایشنامه غیرایرانی، آیا همه موارد فوق به علاوه تیزهوشی، درک مطالعه مردمشناسی و جامعهشناختی از مکان رویداد آن قصه نمایشی، شناخت صحیح آرا و افکار نویسنده، هماهنگی داشتن با جامعه امروز و همفرهنگی و همسویی با نگاه شرقی را نمیتوان نام برد؟!
امری که با نگاه نگارنده درباره نمایشنامههای ایبسن جور درنمیآید وطبع سرد، یاسآلود و منطقی همراه با سرمای فزونی کشورها اسکاندیناوی را با طبع گرم، ذهنی، شنیداری و افسانهسرایی شرقی_ایرانی مغایر میداند.
جمال جعفریآثار
منبع : روزنامه تهران امروز
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست