سه شنبه, ۱۳ آذر, ۱۴۰۳ / 3 December, 2024
مجله ویستا

ماجرای فرار اولین رئیس مجلس


ماجرای فرار اولین رئیس مجلس
مجلس اول مشروطیت كه كمتر از دو سال دوام داشت ـ ۱۳ مهر ۱۲۸۵ تا ۲ تیر ۱۲۸۷ ـ شاهد تحولات بسیاری بود. این مجلس كه مولود قیام مردم بود، پیش از پایان دوره قانونی خود به علت مخالفت محمد‌علی‌شاه قاجار با مشروطه‌طلبان توسط كلنل لیاخف رئیس روسی قزاقخانه و تعدادی از افسران روس به توپ بسته شد. در این حادثه عده‌ای از نمایندگان مجلس كشته و عده‌ای نیز دستگیر و زندانی شدند و جمع دیگری نیز توانستند فرار كنند.
سید‌محمد صادق طباطبائی، سید‌عبدالله بهبهانی، حكیم‌الملك (ابراهیم حكیمی)، بهاءالواعظین، میرزا جهانگیر‌خان، ملك‌المتكلمین و ممتاز‌الدوله رئیس مجلس، از جمله كسانی بودند كه موفق به فرار شدند. گزارش زیر داستان فرار رئیس اولین مجلس شورای ملی است كه با هم می‌خوانیم:
ممتازالدوله كه در ۱۲۸۶ در سن ۳۲ سالگی به ریاست مجلس اول رسیده بود وقتی تجمع نظامیان روس در میدان بهارستان را دید تلفن را برداشت و به شاه اعتراض و پرخاش كرد. اما در همان حال اولین گلوله توپ به مجلس برخورد كرد و باعث تخریب قسمتی از تلفنخانه مجلس شد. رئیس مجلس، نمایندگان را از تصمیم شاه برای انهدام مجلس و بازداشت و مجازات نمایندگان باخبر كرد و خود همراه با جمع دیگری از نمایندگان مشروطه‌خواه از درب پشت مجلس فرار كردند و سراسیمه خود را به پارك امین‌الدوله رساندند.
صاحب پارك كه از ورود رئیس مجلس و همراهانش بیمناك شده بود فوراً مراتب را به شاه اطلاع داد. دیری نگذشت كه سربازان دولتی به پارك آمدند و سركوب و شكنجه پناهندگان را آغاز كردند. ممتاز‌الدوله با مشاهده این وضعیت خود را در لابلای توده‌ای از درختان انگور پنهان كرد و تا تاریكی شب در آن مكان ماند. سپس باغبان پارك كه انسانی نیكوكار بود و از محل اختفای رئیس مجلس خبر داشت او را تا سپیده صبح نزد خود پناه داد.
در اولین ساعتهای صبح ممتاز‌الدوله كلاه پاره‌ای بر سر و بیلی بر دوش نهاد و شلوارش را تا زانو بالا زد و با كفش مندرسی در كسوت كارگران میراب از برابر چشم سربازان مسلح، به بیرون از پارك رفت و دور شد. در بین راه عده‌ای او را برای بیل زدن به باغچه منزل خود و عده‌ای نیز وی را برای انجام سایر امور كارگری دعوت به كار كردند. ممتازالدوله نیز كه كاملاً ناشناخته مانده بود به هر متقاضی، وعده‌ای داد تا توانست خود را به منزل یكی از دوستانش برساند. او چند روزی در این منزل به سر برد تا اینكه تصمیم گرفت از راه روسیه به اروپا برود. اما از بیم شناسائی خود و به توصیه و اصرار اكید دوستش، راهی سفارت فرانسه شد. او كه به زبانهای فرانسه و انگلیس تسلط كامل داشت، درخواست مسئولان سفارت برای اقامت چند روزه در این مكان را رد كرد و در همان روز ورود،‌ با راهنمائی فرستادگان سفارت و با لباس مبدل رهسپار مرز روسیه شد.
روزی كه با ترن از باكو به تفلیس می‌رفت ناراحت و پریشان خیال در ایستگاهی از قطار برای لحظاتی پیاده شد. اما پیش از سوار شدن مجدد وی درهای قطار بسته شد و ترن بدون وی به حركت درآمد. ممتاز‌الدوله به ژاندارمری مستقر در ایستگاه پناه برد و متوجه شد كه باید یك شبانه‌روز در انتظار ورود قطار بعدی بماند. وی شب را در گوشه ایستگاه راه‌آهن بر روی زمین خوابید و روز بعد، از زبان مأموران ژاندارمری شنید كه قطار دیروزی دچار سانحه شده و بسیاری از مسافران آن جان خود را از دست داده‌اند. ممتازالدوله با قطار جدید خود را به تفلیس رساند و از آنجا رهسپار اروپا شد. او به پاریس رفت و در آنجا با معرفی خود چگونگی حادثه حمله به مجلس و جنایت محمد‌علی شاه و نظامیان روس را برای نمایندگان مطبوعات تشریح كرد.
ممتازالدوله تا سقوط محمد‌علی شاه در فرانسه ماند سپس به كشور بازگشت و در انتخابات مجلس دوم كه یك سال و چهار ماه پس از به توپ بستن مجلس اول برگزار شد، به عنوان نماینده مردم تبریز راهی مجلس شد. او چند ماهی را مجدداً به ریاست مجلس برگزیده شد سپس تا قبل از به قدرت رسیدن وثوق‌الدوله در چند كابینه سمت وزارت‌خانه‌های مالیه یا عدلیه را عهده‌دار شد. با به قدرت رسیدن وثوق‌الدوله، وی بنای ناسازگاری نهاد و قرارداد ۱۹۱۹را مورد حمله شدید قرار داد و این منجر به بازداشت و تبعید وی به كاشان شد. او تا زمان سقوط كابینه وثوق‌الدوله در تبعید باقی ماند سپس به تهران آمد. با كودتای رضاخان نیز مخالفت كرد از این رو دستگیر و روانه زندان شد. در تمام مدت كابینه ۱۰۰ روزه سید‌ضیاءالدین طباطبائی، وی در زندان بود. پس از سقوط سید‌ضیاء وی از زندان آزاد شد و در كابینه قوام‌ به وزارت معارف برگزیده شد. ممتازالدوله سرانجام در سال ۱۳۱۱ ش. در ۵۸ سالگی درگذشت.
منابع:
ـ هزار و یك حكایت تاریخی، محمود حكیمی، انتشارات قلم.
ـ شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، نشر علم.
منبع : دوران