دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


ترس را نمی شناسم


ترس را نمی شناسم
کلاراشورتریج در ۱۶ جولای سال ۱۸۴۹ در نیولیزبن ایندیانا بدنیا آمد. ۱۵ ساله بود که با جرمیا فولتز که کشاورز بود ازدواج کرد. سه سال بعد، در سال ۱۹۶۸ جرمیا به همراه همسر جوان و سه فرزندشان به پورتلند نقل مکان کردند. در این شهر کلارا به خیاطی پرداخت. کار او تازه رونق گرفته بود که کلانتر شهر چرخ خیاطی او را به دلیل بدهی های شوهرش توقیف نمود. هیچ وکیلی در این ماجرا به کلارا کمک نکرد. دراوج عصبانیت و خشم با خود عهد کرد که برای کمک به خود و مبارزه برای احقاق حقوق انسانی زنان حقوق بخواند.
در سال ۱۸۷۵ جرمیا همراه با کلارا، ۴ فرزند خود و بچه ای که در شکم داشت به مالاخوزد کالیفرنیا مهاجرت نمود. این ایالت خانه جنبش های پرقدرت احقاق حق رأی زنان بود. کلارا نیز به آنان پیوست و حتی ۲ سال بعد که شوهرش او و فرزندانش را تنها گذاشت، دست از مبارزه نکشید و تسلیم نشد. در عوض او به عنوان سخنگوی جنبش حمایت از حقوق زنان سخنرانی می کرد. در یک سخنرانی وی چنین اظهار کرد: «آیا خداوند در آخرین آفرینش خود، یعنی زمانی که زن را آفرید، اشتباه کرد؟ هوش، ذکاوت و کار شاق به جنسیت بستگی ندارد؟» همزمان فولتز به تنهایی شروع به مطالعه در زمینه حقوق کرد تا بتواند در رشته وکالت تحصیل کند.
بدبختانه، قوانین کالیفرنیا چنین بود که اگر داوطلبی می خواست به دادگاه یا هیأت وکلا بپیوندد می بایست حداقل ۲۱ ساله سفیدپوست با شخصیت اخلاقی و خوب، در شرایط مناسب یادگیری، توانمند و مرد باشد.. کلارا با کمک دوست خود لورا دی فورس گوردن، که از طرفداران اعطای حق رأی به زنان بود، روزنامه کوچکی در کالیفرنیا منتشر کرد. فولتز لایحه حقوقدانان زن را تسلیم مجلس نمود. در این لایحه به سادگی کلمه مرد به فرد تبدیل شد. در سال ۱۸۷۸ این لایحه برای رأی گیری به مجلس فرستاده شد و در این زمان فولتز، در حالی که در واگن ویژه حمل دام در اتاق کارگران سوار شده بود از بیسکویت و تخم مرغ پخته ای که همراه داشت، تغذیه می کرد به شهر ساکرامنتو سفر کرد.
این لایحه با سیلی از مخالفت مواجه شد، به طوری که فولتز در زندگی نامه اش که خود به رشته تحریر درآورده بود، چنین نوشت: مردان کوتاه فکر مجلس وقتی که متن لایحه را شنیدند درست مانند بوقلمون پرخور قرمز شدند.
با این وصف لایحه فولتز به تصویب رسید. در همان سال فولتز پس از یک امتحان سه ساعته توانست عنوان اولین زن حقوقدان یا وکیل را به خود اختصاص دهد. فولتز در چند پرونده اولیه خود موفق بود، با این وجود او تصمیم گرفت که برای گذراندن دوره تئوری وارد کالج هسیتیگز شود. وقتی که کالج از ثبت نام او خودداری کرد، فولتز به دادگاه شکایت کرد و مسأله خود را به عنوان یک وکیل دنبال کرد و پیروز شد. در این زمان تعداد موکلان او به اندازه ای افزایش پیدا کرد که وی به سختی می توانست در دادگاه های آنان حاضر شود.
فولتز برای حل مشکلات حقوقی به سراسر کشور سفر کرد و در شهرهایی چون سالادیاگو، دلفور و نیویورک دفتر وکالت خود را دایر نمود. حتی برای یک دوره کوتاه روزنامه ای به نام سان دیاگو بی یا زنبور سان دیاگو منتشر نمود. هر جا که می رفت، همکاران مرد او با غرض ورزی با او رفتار می کردند، اما هوش سرشار و حاضرجوابی طنزآلودش، همیشه به کمک او می آمد.
یک بار وقتی که یک وکیل مخالف او با لحن اهانت آمیزی او را به خانم وکیل صدا کرد، فولتز پاسخ داد که او نمی تواند او را آقای وکیل صدا کند و متقابلاً از او تعریف کند چون تاکنون کسی او را وکیل صدا نزده است!»
در طول زندگی، او هرگز، به حریفانش فرصت پیروزی نداد. او پیشگام در مبارزات متعددی برای بهبود شرایط زندان و سیستم عفو مشروط ایالت، جداسازی زندان نوجوانان و بزرگسالان بود.
علاوه بر وکالت، فولتز یک فعال سیاسی هم بود و برای احقاق حقوق زنان تلاش می نمود. یکی از کارهایی که او انجام داد، طرح قانون اعطای حق رأی در کالیفرنیا بود که در سال ۱۹۱۱ طرح تصویب شد، گرچه او، از جمع دوستان مبارزش، تنها فردی بود که هنگام تصویب این لایحه و اولین رأی گیری زنده بود.
در سال ،۱۹۳۰ فولتز در سن ۸۱ سالگی در انتخابات فرمانداری شرکت کرد و آرای زیادی کسب کرد اما تعداد آرای او برای پیروزی در انتخابات کافی نبود. فولتز، پیش از مرگ در سال ۱۹۳۴ حرفه خود یعنی وکالت را سخت، بی رحم و عاری از هر ظرافت شاعرانه ای وصف نمود. گرچه عکس های زندگی حرفه ای برای او مشکلات زیادی در برداشت اما برای فولتز، احترام و شهرت فراوانی به همراه داشت. در سال ۱۹۹۱ مدرسه حقوق هستینگز به وی دکترای افتخاری داد و در فوریه سال ۲۰۰۲ ساختمان دادگاه های جنایی مرکز شهر لوس آنجلس را به نام مرکز عدالت کلارا شورتریج فولتز نامگذاری کرد.
منبع: اینترنت
برگردان از معصومه پیروزبخت
منبع : روزنامه ایران