پنجشنبه, ۲۲ آذر, ۱۴۰۳ / 12 December, 2024
مجله ویستا

آلمان و مشکل پیر شدن جامعه


آلمان و مشکل پیر شدن جامعه
سازمان ملل متحد روز اول اكتبر را روز جهانی سالمندان تعیین كرده است. به همین جهت این روزها در آلمان بحث بر سر این كه جامعه با سالمندانش چگونه برخوردی باید داشته باشد و چه راهكارهایی برای بهبود شرایط آنها در نظر گرفته شود، همچنان جریان دارد. در مبارزات انتخاباتی شانزدهمین دوره مجلس نمایندگان آلمان، كه در روز هجدهم سپتامبر (بیست و هفتم شهریور ماه) سال جاری برگزار شد، موضوع های بسیاری مطرح شدند كه به گونه ای با موقعیت سالمندان جامعه مربوط می شد. بیشتر این موضوع ها به یك نكته ی عمیق‌تر می پرداخت و آن این بود: سالمندان در روند تولید شركتی ندارند و از درآمد عمومی دولت زندگی می كنند. و در چنین شرایطی با افزایش هر چه بیشتر سن آنها، خرجشان برای اقشار جوانتری كه در تولید نقش دارند، سنگین تر خواهد شد. سوالاتی دیگر: آیا دولت می تواند همچنان مخارج سرسام آور بیمارستان ها، مراكز نگهداری شبانه روزی سالمندان، آسایشگاه های مخصوص آنها، مراكز توانبخشی و هزینه های افرادی كه در این مراكز كار می كنند را بپردازد؟
همه ی این سوالات نشان می دهند كه در آلمان بسیارند شمار كسانی كه به افزیش رشد جمعیت سالمندان كشورشان به عنوان خطری برای جامعه می نگرند و بر این نظرند كه هر چه تعدا د افراد مسن در جامعه افزایش یابد، جوانان باید بخش بیشتری از درآمد خود را به عنوان مالیات های مستقیم و غیر مستقیم برای نگهداری آنها اختصاص دهند. این سوالات در حالی مطرح می شوند كه هیچ یك از احزاب بزرگ این كشور جواب مشخص، دقیق و قابل قبولی برای این معضل اجتماعی ندارد. مسئله ی سن و روند پیرتر شدن جوامع بشری امری‌ست جهانی. اگر سن متوسط انسان‌ها در سال ۱۹۵۰ میلادی، فقط ۴۶ سال بود، امروزه این سن به ۶۶ سال رسیده است. بخش جمعیت شناسی سازمان ملل متحد در آمارهای اخیرش یادآور می شود كه امروزه در سطح جهان از هر ده نفر، یكی بیش از ۶۰ سال سن دارد. بر مبنای همین آمار ، در سال ۲۰۵۰ میلادی، یك پنجم مردم جهان بالای ۶۰ سال خواهند داشت و در این سال، نیمی از جمعیت سالمند جهان در شهرها زندگی خواهند كرد. گفتنی ست كه این آمارها فقط مختص كشورهای صنعتی پیشرفته نیست. این روند در بعضی از كشورهای در حال توسعه شدت بیشتری را نشان می دهد.
آن چه در این آمارها جلب توجه بسیار می كند برخورد مثبت تر مردم كشورهای در حال توسعه، نسبت به روند پیرتر شدن جامعه‌شان است. مسئولیت پذیری افراد مسن در این جوامع، مثلا در زمینه نگهداری از نوه‌ها و نتیجه‌های خود، یكی از نمونه های بارزی ست كه در كشورهای صنعتی كمتر دیده می شود. باید خاطر نشان كرد كه در جوامع صنعتی ِ پیشرفته ای چون آلمان، توانایی ها، تجارب و موقعیت های افراد مسن دست كم گرفته می شود و آنها در بسیاری موارد چون باری هستند بر دوش نسل جوان جامعه. آنها در واقع از اجتماع طرد شده اند و این در حالی ست كه بسیاری از افراد مسن در دوران بازنشستگی آماده اند تا تجارب چندین ساله خود را به گونه ای در اختیار نسل جوان‌تر قرار دهند. در این كشور كه تأمین اجتماعی در دوران پیری یكی از اركان سیاسی كشور است، حدود ٢٥ درصد جمعیت، از افراد ٦٠ ساله یا مسن‌تر تشكیل می‌شود و بر طبق آمار در سال ٢٠٥٠ میلادی این رقم به ٣٦ درصد خواهد رسید. تعداد افراد بسیار پیر نیز هم‌چنان رو به افزایش است، در آیندۀ نزدیك داشتن سنی بالای ٨٠ سال نه استثنا، بلكه قاعده خواهد بود. در آلمان سن متوسط مردان ۷۹ سال و سن متوسط زنان پنج سال بیشتر ، یعنی ۸۴ سال است. اما انتقاد به پیرتر شدن جامعه و سرنوشت جامعه ی آلمان با در نظر گرفتن این روند در آینده، اگرچه مورد بررسی احزاب و گروه های بسیاری قرار گرفته، اما هنوز راهكار مشخص و دقیقی برای این معضل مشخص نشده است. بسیارند افرادی كه در آلمان سالمندان را برای نسل جوان اجتماع غیر قابل تحمل می دانند و و دلیل می آورند كه در آینده با افزایش شمار سالمندانی كه كه از عرصه ی چرخه ی تولید خارج می شوند، به تدریج میزان افرادی كه باید كار كنند و خرج سالمندان را با پرداخت مالیات های شان بپردازند كمتر و كمتر می شود و ضرورتا فشار مالی به آنها دائما افزایش می یابد. اما در آلمان شمار كسانی كه حامی سالمندان‌اند كم نیستند. آنها دلیل می آورند كه حتی اگر مسئله ی مالی نیز به عنوان فاكتور تعیین كننده مورد بررسی قرار گیرد، سالمندان امروز در طول زندگی خود، به شدت كار كرده اند و شرایط كاری‌شان نیز بسیار سخت تر از نسل جوانان امروز بوده، زیرا آنها دوران پس از جنگ جهانی دوم را تجربه كرده اند، دورانی كه از این كشور جز ویرانه ای باقی نمانده بود و همین سالمندان امروزی بوده اند كه آلمان را تا به این حد پیشرفت و افتخار صنعتی رسانده اند و مهم‌تر این كه آنها كه با كوشش دائمی خود مال و منالی اندوخته اند و این سرمایه آنها چه در دوران بازنشستگی و چه بعد از مرگ آنها به بازماندگان جوان‌شان به ارث می رسد. پس سالمندان از نظر مالی نیز كمكی برای نسل جوان هستند، نه باری بر دوش‌شان. این در حالی ست كه كم نیستند سالمندانی كه با كمك های مالی خود فرزندان و نوه های خود را یاری می رسانند. تحقیقات به دست آمده در آلمان نشاندهنده ی آن است كه سالمندان این كشور قشری ثروتمند در جامعه ی آلمان محسوب می شوند. پرفسور آندرآس كروزه، كه سال‌هاست مسائل سالمندان را در آلمان بررسی می كند، در این مورد می گوید:
”ما در جامعه شاهد روند جاری شدن كمك های مالی ای هستیم كه از طرف نسل سالمند به نسل جوانتر در جریان است. در ضمن باید بگویم كه نسل سالمند ما در حال حاضر از چنان بنیه مالی پر قدرتی برخوردار است كه در تاریخ آلمان سابقه نداشته. حتی بسیاری از جامعه شناسان بر این باورند كه در آینده هم نسل سالمندی را نمی توان یافت كه در رابطه با وضعیت مالی مناسب شان، با نسل كنونی قابل مقایسه باشد. درصد بالایی از سالمندان كنونی آلمان صاحب خانه شخصی اند، ذخیره مالی نستا بالایی دارند و به همین جهت در شرایطی هستند كه می توانند به كمك نسل جوان‌تر نیز بیایند.”
سالمندان این امكان را نیز دارند تا تجربیات گرانبهای دوران زندگی كاری خود را در اختیار جوانترها قرار دهند و به كمك آنها و در این راستا به كمك اجتماع بیایند. طرح های دولتی و غیر دولتی متفاوتی در سراسر آلمان در جریان است تا هر چه بیشتر از تجربیات سالمندان استفاده شود.
اما نكته ای كه مهم تر از برخورد مالی‌ست، برخورد انسانی با سالمندان است. آنها اگرچه چندان نیازی به كمك مالی جوان‌ترها ندارند، اما به مراقبت های انسانی وابسته اند و محیطی می طلبند كه در آن چون گذشته، مورد احترام قرار گیرند و شئونات انسانی در موردشان رعایت شود.
منبع : خبرگزاری آفتاب