چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا

پرسش از شورای عالی اطلاع‌رســانی


مطلب به همین سادگی‌ست :
اگر روزنامه‌نگاری، مترجمی یا دانشمندی، حب و بغض‌های متعصبانه را كنار بگذارد، هیچ‌گاه اصطلاحِ information society را "جامعه‌ی اطلاعاتی" ترجمه نمی‌كند و آن را در زبان فارسی، "جامعه‌ی اطلاعات" می‌گوید و می‌نویسد. اما هنگامی كه تعصب "جامعه‌شناسی گرایی"، تبعیت از استاد و حب "كستلزنگری" در كار باشد، می‌توان با چرخش قلم و نتیجه‌گیری شتاب زده، غیرعلمی و غیرمنطقی، خلط مبحث كرد و گفت : "همان‌طور كه غربی‌ها خودشان، (جامعه‌ی صنعتی یا) اینداستریال سوسایتی گفته‌اند و نمی‌گویند (جامعه‌ی صنعت یا) اینداستری سوسایتی، درمورد اطلاعات هم باید چنین باشد."
"آقای مانوئل كستلز، با ان تسلطی كه به جنبه‌های علمی مسأله دارد. دقیقاً (جامعه اطلاعات یا) اینفورمیشن سوسایتی را به كار نمی‌برد بلكه در تركیب‌های مختلفی، (جامعه‌ی اطلاعاتی یا) اینفورمیشنال سوسایتی و (اقتصاد اطلاعاتی یا ) اینفورمیشنال اكونومی را به كار می‌برد."(پس) "دیگر هیچ تردیدی نمی‌توان داشت كه این ترجمه‌ی فارسی ما، یعنی "جامعه‌ی اطلاعاتی" درست است."
(پایان نقل قول از مصاحبه‌ی خانم ناهید خیرابی با آقای كاظم معتمدنژاد، تحت عنوان "جامعه‌ی اطلاعاتی، تمهیدی برای عبور از بحران ادواری سرمایه‌‌داری"، منتشر شده در وبگاه mag.gooya.com)اگر خداوند كلمه را آفرید، انسان هم توجیه را خلق كرد : خلقتی، بدون خلاقیت ! سخن برسر این نیست كه آیا غربی‌ها، در زبان‌های خودشان جامعه‌ی صنعتی می‌گویند یا جامعه‌ی صنعت ! دست برقضا آلمانی‌ها برعكس مطلب نقل قول شده در بالا، می‌گویند "ایندوستری گزلشافت" كه از لحاظ ساخت واژگانی، تركیبی اسمی‌ست و نه صفتی . پس قواعد ساختواژی یك زبان، حجت برای زبان دیگر نیست. وانگهی بحث WSIS اصلاً زبان شناختی یا جامعه شناختی نیست كه مدافعان "جامعه‌ی اطلاعاتی"، گاه دست به دامان زبان‌شناسی می‌شوند و گاهی هم ازسر فراق زدگی، به كستلز و سایر جامعه‌شناسان غربی دست می یازند تا نتیجه‌ بگیرند كه "دیگر هیچ تردیدی نمی‌توان داشت كه این ترجمه‌ی فارسی ما، یعنی "جامعه‌ی اطلاعاتی"، درست است." پرسش ما این است كه منظور شما چیست ؟ آیا شما اصطلاحی را كه در WSIS مطرح است درست ترجمه‌كرده‌اید؟ یا اصطلاحی دیگر را ؟
اصلاً خود این پرسش كه تاكنون چندین‌بار برای استادان علامه طباطبایی مطرح شده است غلط است كه :
"جامعه‌ی اطلاعاتی" درست تر است یا "جامعه‌ی اطلاعات" ؟ - چرا كه :
اگر در هر زبانی تنها یكی از ساخت‌های "جامعه‌ی صنعت" یا "جامعه‌ی صنعتی"، رایج است و نه هر دوی آن‌ها، در مورد جامعه‌ی اطلاعات و جامعه‌ی اطلاعاتی، هر دو ساخت در زبان فارسی، انگلیسی، آلمانی و ۰۰۰ وجود دارد و هر یك در جای درست خود با معناست و درست. از این رو، پاسخی كه بایستی به پرسش‌هایی از این دست داد این است كه : هردو اصطلاح "جامعه‌ی اطلاعاتی" و "جامعه‌ی اطلاعات" صحیح‌اند اگر هر یك از آن‌ها در بافت (context) مربوط به خود، صحیح به كار روند.پس از لحاظ "برون متنی" تنها می‌توان گفت كه در متون مبداء، هر دوی این اصطلاح‌ها وجود دارند و به كار می‌روند اما از لحاظ "درون‌متنی"، هر یك، در چارچوب و قالب خودش به كار می‌رود.و اگر متن و بافت، عوض شود نباید به صورت جزمی و خشك اندیشانه به یك اصطلاح چسبید و در هر بافتی از همان یك اصطلاح استفاده كرد بلكه باید به مقتضای بافت و متن موردنظر، یكی از این دو اصطلاح را ترجیح داد و به كاربرد، كاری كه خود كستلز نیز می‌كند اما مدافعان "جامعه‌ی اطلاعاتی" بدون درنظر گرفتن بافت متنی و گفتمان مرتبط، معمولاً در پاسخ خود به پرسش مزبور، تنها متون جامعه شناختی بخصوصی را به رخ می‌كشند كه در آن‌ها ساخت واژگانی "جامعه‌ی اطلاعاتی" ترجیح داده شده است و این یعنی تعصب !
آری، مانوئل كستلز، در چارچوب جامعه شناختی خود، همچون اولریش بك (Ulrich Beck) و آنتونی گیدنز (Antony Giddens) و سایرین در دهه‌ی هفتاد سده‌ی بیستم، گونه‌ی پسامدرن جامعه‌ی سرمایه‌داری را، "جامعه‌ی اطلاعاتی" خوانده ولی كستلز در كتاب سه جلدی "عصر اطلاعات" خود، ترجیح داد "عصر" را دیگر "اطلاعاتی" نخواند چون به قول وی، "عصر اطلاعات"، در دهه‌ی ۹۰ بهتر از "عصر اطلاعاتی" فهمیده می شد ازاین رو عنوان كتاب را عصر اطلاعات گذاشت. اما در درون كتاب و در لابه‌لای متن تحلیلی و جامعه شناختی خویش، هركجا كه ضروری بود "جامعه‌ی اطلاعاتی" را برگزید تا به زعم خود، به مطلب و گونه‌ی معینی از جوامع اشاره كرده باشد و نه به هر جامعه‌ای. كستلز معتقد است اصطلاح جامعه‌ی اطلاعات، غلط نیست بلكه چون به هر جامعه‌ای قابل اطلاق است پس مطلب مورد نظر او را كه تنها در برگیرنده‌ی جوامع پسا صنعتی و پسامدرن غربی است نمی رساند. اما آیا WSIS از "جامعه‌ی اطلاعات" به صورت عام استفاده می‌كند ؟ بدیهی است كه پاسخ منفی‌ست . WSIS به صورت خاص از جامعه‌ی اطلاعات یاد می‌كند و دقیقاً به عنوان یك پروژه‌ی جهانی. به همین خاطر WSIS، اجلاسی صرفاً علمی نبوده و نیست كه تنها مختص جامعه‌شناسانی چون كاظم معتمدنژاد، آنتونی گیدنز، مانوئل كستلر، و همتایان‌شان باشد.
آیا در مورد پروژه‌ی WSIS هم هنوز باید به دانیل بل و مانوئل كستلز وفادار بود ؟ - بدیهی است كه خیر ! نه متولیان و مجریان WSIS، یعنی كوفی عنان و یوشیو اوتسومی، و نه هزاران معماری كه پرداختن به پروژه‌ی "جامعه‌ی اطلاعات" فراگیر، هدف آن‌هاست هیچ گاه موضوع را تنها به علم جامعه‌شناسی، محدود نكرده اندیا ارجاع نداده‌اند و منظورشان از برپایی WSIS، ارائه‌ی تحلیلی جامعه‌شناختی از بحران‌های ادواری سرمایه‌داری و تمهید اندیشی برای عبور از این بحران‌ها نبوده و نیست، بلكه هدف آن‌ها، برنامه‌ریزی هماهنگ در سراسر جهان برای پل‌زدن بر گودال دیجیتالی در درون هر جماعت و میان كشورها و تأمین جریان آزاد اطلاعات برای كاستن از فقر در جوامعی‌ست كه چه بسا در مرحله‌ی پیشامدرن و پیشاصنعتی به سر می‌برند واگر آن‌ها را به حال خود واگذارند تا آن‌ها هم روزی ـ روزگاری به خودی خود به همان مرحله‌ی پساصنعتی و پسامدرنی وارد شوندكه ایالات متحده در دهه‌ی ۶۰ و هفتاد سده‌ی بیستم به آن وارد شد ، شاید هیچ‌گاه همچو ورود و گذری برای اغلب آن‌ها رخ ننماید و اتفاق نیفتداما با برنامه‌ریزی، اجماع جهانی و اراده‌ی دولت‌ها و جوامع مدنی باید بتوان توانایی‌های نهفته در فناوری‌های اطلاعات و ارتباطات را به خدمت گرفت و با اطلاعاتی سازی (informatization) تدریجی بخش‌های اجتماع و جماعات محلی و بومی و با تأمین ارتباطات و دسترسی عام به منابع اطلاعات، در هر برنامه‌ی توسعه، از شمار فقرا كاست و نابرابری‌های ارتباطی را برطرف كرد.
- بگذریم و بپردازیم به جان كلام :
"جامعه‌ی اطلاعاتی" در اصل، یك مقوله‌ی علمی ـ جامعه‌شناختی عام است ولی "جامعه‌ی اطلاعات" در WSIS اصطلاح خاصی است كه به پروژه‌ای جهانی و برنامه‌ ای عملی اشاره دارد. پس برخلاف عقیده‌ی برخی از مدیران ایسنا، این دو اصطلاح، نام‌هایی برای یك فرزند نیستند وتابلوهایی برای نام‌گذاری یك خیابان هم نیستند بلكه هر سخن جایی و هر نكته مكانی دارد ! جایگاه جامعه‌ی اطلاعاتی، علم جامعه‌شناسی جوامع پساصنعتی است و جایگاه جامعه‌ی اطلاعات، برنامه‌ریزی و تدوین راهبرد توسعه، مهندسی اجتماعی و سیاست‌گذاری برای هر كشور، به ویژه كشورهایی‌ست كه هنوز در مراحل پیشاصنعتی خود به سر می‌برند. از این رو، شورای عالی اطلاع‌رسانی و به ویژه سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی نباید تحلیل‌های برخی از استادان علامه طباطبایی را دربست بپذیرد و در هر اجلاس، برنامه و طرحی كه مربوط به جامعه‌ی اطلاعات و WSIS است از آن ها بدون سنجش گری های لازم استفاده كنند و گرنه : راه به جایی نخواهیم برد ودرجا خواهیم زد.

عباس پور خصالیان
منبع : ماهنامه دنیای مخابرات و ارتباطات