جمعه, ۱۶ آذر, ۱۴۰۳ / 6 December, 2024
مجله ویستا


بازوی قدرت، پاشنه آشیل


بازوی قدرت، پاشنه آشیل
هر چقدر در ایران ساخت تله‌فیلم به عنوان یک پدیده تفریحی برای سازندگانش بدل شده برعکس در تمام دنیا این اتفاق به عنوان یک چرک‌نویس جدی است برای خلق یک اثر مهم‌تر و بهتر در سینمای آن کشور. فیلم‌های تلویزیونی در معنای تخصصی‌اش یک رویکرد رسانه‌ای برای جذب مخاطب از یک سو و اشتغال سینماگران از دیگر سو است. هر چقدر توجه به این امر که تلویزیون می‌تواند نه تنها در کنار کارکرد سرگرم کننده‌ای خود وجه اقتصادی و معیشتی یک قشر مشخصی از جامعه را به مدد تداوم یک پروسه رسانه‌ای در نظر داشته باشد، می‌تواند بر این وجه قضیه نیز نگاه کند که اگر این روند ساخت فیلم‌های تلویزیونی مقداری زودتر در دستور کار قرار می‌گرفت، می‌توانست بازوی مناسبی در سینما و رویکرد رو به رشد آن باشد. این تنها حسنی است که می‌شود با ساخت چنین آثاری وجه تمایز صنعت سینما و ساخت یک فیلم معمولی را پیدا کرد.
موضوعات پیش پا افتاده که مستلزم ترمیم و نگاهی نو است و قصه‌ها و مضامینی که قطعا باید از فیلتری عبور کند تا بتواند در یک جایگاه قوام یافته‌تر برای مخاطب تجویز شود، چه آنکه این فیلتر تنها معبر تشخصی سره از ناسره باشد، تلویزیون نقش محوری‌ای در این زمینه ایفا می‌کند. فیلمسازان با توجه به توانایی‌های خود از چنین معبری با کمترین درصد ریسک در تهیه و تولید آزمون و خطاهای خود را به تماشا می‌نشینند و هر آنچه را که باید می‌کاهند و آنچه را که نیاز مدیوم سینماست بیشتر مشق می‌کنند. رشد خزنده تولید تله‌فیلم در رسانه ملی در سال‌های اخیر شاید از لحاظ اقتصادی و کیفی هیچ‌گونه توجیه منطقی‌ای نداشته باشد اما همین که می‌تواند مثل یک آزمون ورودی عمل کند، آن‌ور قضیه را برای سطح جامعه در یک معنای دیگری قرار می‌دهد. مثلا دیگر از این به بعد اگر مخاطب فیلمی را روی پرده ببیند می‌تواند با خودش حدس بزند که این مقیاس قالب پرده نقره‌ای است یا همانند همان تله‌فیلم‌هایی است که آخر هر هفته از تلویزیون تماشا می‌کند و همین بستر فکری باعث می‌شود فیلمساز به سمتی حرکت کند که روز‌به‌روز بر وجه خلاقه اثر قدم بردارد.
فیلم‌هایی بسازد که برای سینماست و ویژگی پرده نقره‌ای است که می‌تواند تکنیک‌های ناب سینمایی را نشان دهد. از شوخی‌های نازل و سطح پائین‌ دست بر می‌دارد و با توجه به وجه «سینما»یی بودن اثر است که مخاطب را به سالن سینما می‌کشاند. این تعمیم مطلب را می‌شود با مصادیق قدیمی‌تری در سطح سینمای جهان تصدیق کرد. چه آنجا که بسیاری از فیلمسازان مطرح امروزی‌ هالیوود از همین مدرسه «فیلم‌های تلویزیونی» به سمت سینمای حرفه‌ای آمدند و چه آن زمان که بسیاری از بازیگران ناشناس از همین منبع به جایگاهی بهتر رسیده‌اند.
هر چند در ایران به‌طور دقیق‌تر این هجوم وحشتناک فیلمسازی با شیوه ارزان‌تر و راحت‌تر از اواخر سال ۸۲ و اوایل ۸۳ رنگ و بوی واقعی‌تری به خود گرفت اما وقتی کمی به گذشته رجوع کنیم می‌بینیم تاریخ ساخت تله‌فیلم به اوایل دهه هفتاد می‌رسد. تله‌فیلم ابراهیم به کارگردانی حمیدرضا محسنی که درباره فرزند یکی از شهدای دفاع‌مقدس است که در بمباران مناطق جنگی پای خود را از دست می‌دهد در سال ۱۳۷۴ محصول تعاونی ایران ساخته شد. این تله‌فیلم که با برآورد قیمت یک دهم نمونه سینمایی آن روزها این دغدغه را در میان فیلمسازان قوت بخشید که بیشتر به این سمت و سوی حرکت کنند. ساخت تله‌فیلم در سیما تا سال ۷۹ متوقف بود که در میان فهرست آن سال نام سه فیلمساز و هر کدام با سه اثر به چشم می‌خورد که البته در میان آنان محمدرضا ورزی با مقیاس قرار دادن یک قصه تاریخی در قالب یک فیلم نود دقیقه‌ای با یک بودجه محدود راه تازه‌ای را برای محک‌زدن در این‌گونه باز کرد. اینها همگی منهای آن تله تئاترهای معروف اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد است که دکتر علی رفیعی و حسن فتحی با ساختن و ترجمه کردن آثاری در این دست رکورددار هستند. با این حال یک نکته که فیلمسازان ما را به این سمت قلقلک داد هزینه پائین تولید در این‌گونه فیلمسازی است. شیوه‌ای که حتی در سینما هم با در نظر گرفتن استفاده از دوربین‌های دیجیتال نمونه‌هایی همچون بوتیک را رقم زد که به همین دلیل هم از بخش مسابقه جشنواره بیست و دوم جا ماند.
بیانیه هیئت داوران در ذم ساخت چنین فیلم‌هایی و اعتراض به نابودی قداست سینما باعث شد پنج سال بعد بخشی در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر اضافه شود که بتواند این حجم تقابل تولید در عرصه تله‌فیلم را پاسخگو باشد. طبق آخرین اعلام از چند دفتر که به‌طور غیررسمی ‌و جهت بازگویی بازتاب هزینه است میانگین صد و پنجاه میلیون تومانی در تولید هر پروژه بسته به انتخاب لوکیشن و محدودیت انتخاب بازیگر قابل تغییر است. هرچند که این هزینه کم با ۲۸ میلیون تومان در سال ۸۷ هنگام تولید تله‌فیلم میکائیل به یک رکورد باورنکردنی دست پیدا کرد، اما بیشترین برآورد یک فیلم تلویزیونی با تمام مصادیق حرفه‌ای بیشتر از ۲۰۰ میلیون تومان نبوده که با توجه به خرج‌های انجام شده راهی هم به اکران سینماها پیدا کرده.
در سال ۸۲ که نقطه عطف فیلم‌های تلویزیونی است و به واسطه حضور دوربین‌های دیجیتال و روی آوردن فیلمسازان به سمت این‌گونه فیلمسازی در آن دوره، ۳۰ فیلم تلویزیونی با مضامین مختلف ساخته شد تا از آن به بعد تعداد دفاتر تهیه و تولید که حکم یک بنگاه حق‌العمل کاری بودند و صرف گرفتن یک سفارش و درست شدن یک مافیای عجیب و غریب برای راه یافتن به این حوزه داشتند راهی غیر از محدود کردن این حوزه به نفع خودشان نداشتند، و درست همان نشانه‌های عدم کیفیت در چند ساله اخیر در این زمینه بر پاشنه همین اصل استوار است. با یک حضور ساده و دم دستی و تنها به قیمت گرفتن دستمزد بالاتر، آن عرضه قابل توجهی که می‌شود از لحاظ اقتصادی از یک هنرمند داشت، با توجه به قابل دسترس بودنشان، بی‌ارزش‌تر و کم‌فروغ‌تر می‌شود. در دو سال اخیر ساخت این‌گونه فیلم‌های تلویزیونی به دلیل تامین منابع از طرف سازمان صدا و سیما برای اینکه سازمان نیز به سمت سیاست‌های خود قدم بردارد باعث می‌شود این‌گونه فیلم‌ها با یک نگاه صرف سفارشی ساخته و از لحاظ موضوعی بسیار محدود و غیرخلاقه باشد. شاید واگذاری بخش تولید فیلم‌های تلویزیونی به سیما فیلم این رویکرد ضعف موضوعات نیز با نظارت یک تیم حرفه‌ای فیلمنامه‌نویسی که متشکل از نویسنده‌های حرفه‌ای سینماست این وجه قضیه را هم قابل اعتنا کند.
ساخت فیلم‌های تلویزیونی با تمام نکات قابل عرض در این مقال، یک حرکت رو به‌ رشد است که هم جامعه‌ ایرانی را با فرهنگ فیلم دیدن و ارزش‌گذاری آن آشنا می‌کند، و هم سینمای ایران را به سمت و سویی می‌برد که نتیجه‌اش رشد کیفیت و نگاه بالاتر در ارائه مضامین است. مضامینی که به دلیل کهنه بودن و ناپختگی‌شان سال‌هاست سینمای ایران را با رکود مواجه کرده است.
علی نعیمی
منبع : روزنامه فرهنگ آشتی