جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

به سوی برنامه ریزی همه جانبه الکترونیکی


به سوی برنامه ریزی همه جانبه الکترونیکی
مقوله شكاف دیجیتالی موجود بین كشورهای توسعه یافته و كشورهای در حال توسعه و عقب مانده، با توجه به اهمیت روزافزون آن، اخیراً زیاد مورد توجه محافل گوناگون فكری- سازمانی قرار گرفته است. واقعیت این است كه كشورهای توسعه یافته با دسترسی به سرمایه كافی، فناوری های نوین ارتباطی- اطلاعاتی، منابع انسانی غنی و مدیریت پیشرفته و متخصص، سهم قابل توجهی از بازار فناوری ها را به خود اختصاص داده اند. در حالی كه كشورهای عقب مانده، هنوز گرفتار بحث های اولیه، نگاه غیرسیستمی به موضوع و در برخی مواقع فقر مالی هستند.
در آفریقا، فقر نقش عمده و مهمی در بررسی علل عقب ماندگی رشد اینترنت ایفا می كند. به گونه ای كه هزینه اتصال ماهانه به اینترنت در آفریقا از درآمد متوسط ماهانه یك فرد فزونی می گیرد. درحالی كه هزینه های دسترسی به اینترنت در آمریكا، تنها یك درصد متوسط درآمد ماهانه فرد است.
موضوع گفت وگوی حاضر پیرامون این مسأله است كه با چه برنامه ریزی ها و سیاستگذاری ها در زمینه آموزش كاربردی فردی - اجتماعی در به كارگیری فناوری های نوین ارتباطی- اطلاعاتی و گسترش استفاده از این امكان در عرصه های مختلف جامعه و همچنین با چه نوع حمایت مؤثر دولت می توان این شكاف دیجیتالی را كم كرد و در جهت دستیابی به توسعه همه جانبه، گام های جدی برداشت.
● آقای دكتر، برای استفاده موثر از فناوری های نوین اطلاعات و ارتباطات و همگانی شدن آن در جهت دستیابی به توسعه، چه برنامه های آموزشی فردی- اجتماعی كاربردی را پیشنهاد می كنید؟
▪ من ابتدا به این موضوع اشاره می كنم كه فناوری های اطلاعات و ارتباطات تنها شامل اینترنت نیست بلكه پخش مستقیم برنامه های تلویزیونی از طریق ماهواره و سایر امكاناتی كه هنوز فناوری های آنها در ایران خیلی جا نیفتاده است را در برمی گیرد و اما درمورد توسعه آموزش در جامعه و در دسترس قرار دادن فناوری های نوین ارتباطی- اطلاعاتی باید بگویم كه این مشكل فقط مشكل ما نیست و حتی در كشورهای خیلی پیشرفته هم وجود داد. اصولاً آدم ها از یك سنی خیلی تمایل به یادگیری جدید ندارند. مخصوصاً اگر به آن زمینه خاص، نیاز نداشته باشند یا حداقل احساس نیاز نكنند. به همین دلیل یك فاصله ای بین نسل ها بوجود می آید. نسلی كه با كامپیوتر با سرعت بسیار زیاد كار می كند و نسل دیگری كه حتی ممكن است تحصیلاتش نیز به مراتب بالاتر از اولی باشد ولی كاملاً از كامپیوتر و از این امكانات دور است و به اندازه آن نسل قبلی توانایی استفاده از این وسایل را ندارد و این در واقع، همین بحثی است كه تحت عنوان سواد رقومی در دنیا شروع و مطرح شده است. یعنی اگر در گذشته، درصد بیسوادی و تحولاتش را دركشورهای مختلف دنبال می كردیم، آن زمان این مبحث جدید، مطرح نبود كه عنوانش درصد بیسوادان رقومی است و مقصود از بیسوادان رقومی همین افرادی هستند كه كم و بیش با این تحولات بیگانه اند. موضوع، نه تنها در ایران، بلكه در همه جای جهان مطرح است. گزارش هایی من دارم حاكی از این كه در كشورهایی مثل نروژ و ژاپن دولت ها با اختصاص بودجه ای مشخص، برنامه ریزی هایی را آغاز كرده اند كه این شكاف سواد رقومی را در جامعه كاهش دهند و حتی در حال حاضر نتایج عمومی شدن این امكانات را كم و بیش می توان دید. مثلاً من، در سفری به بلژیك، چند ماه پیش شاهد بودم كه در ساندویچ فروشی ها، یك اینترنت در اختیار مشتری قرار می گرفت كه هنگام غذا خوردن، بتواند در آخرین لحظه، ای میلش را هم ببیند. طبیعی است پیرمردی كه نشسته و غذا می خورد زمانی كه می بیند مردم از اینترنت استفاده می كنند، حس می كند كه چیزی را نمی داند و اگر در آنجا نبود، شاید این احساس را نمی كرد؛ چون اصلاً حرفه اش ربطی به این موضوع ها نداشت.
در واقع، می خواهم بگویم این نگرانی كه در سؤال شما هست كه در دسترس همگان قرار دادن این فناوری ها را چگونه می توان در سطح جامعه توسعه داد، درست و جدی است كه نه تنها ما با مسائل زیادی در این زمینه مواجه ایم بلكه كشورهایی نیز كه این دنیای گذرا را طی كرده اند و دارای سیستم هستند هم با این مشكل مواجه اند.
● من فكر می كنم به هر حال یك مقدار مشكل ما با آنها متفاوت است. چون همانگونه كه شما اشاره كردید، سیستم و نظام بندیهایی كه آنجا وجود دارد و عادت و روش هایی كه مردم دارند، این تفاوت نسل ها كه می فرمایید در زاویه فراگیری دیده می شود؛ با آنچه در جامعه ما می گذرد، بسیار فرق دارد.
▪ همین طور است. درست است كه این تفاوت ها وجود دارد. من می خواستم بگویم كه این مسأله من و شما نیست، مسأله جهانی است. منتهی در ایران، شاید ابعادش وسیع تر است ضمن این كه از این طرف هم فاصله در ایران شاید به اندازه آنها نیست. یعنی مقدار كمی امكانات در دسترس است.
حالا چه اتفاقی ممكن است این امكانات را توسعه بدهد. به نظر من دو بعد دارد. یك بعدش، بعد فرهنگی است. برای مثال، وقتی بانك های ایرانی این امكانات را در اختیار مردم گذاشتند كه بتوانند از طریق اینترنت در خانه شان، آخرین صورت حساب بانكی خود را روی مانیتور نگاه كنند خود این یعنی یك فرهنگ سازی.چندی پیش اعلام شد كه یك شبكه اتصال میان بانكی در ایران می خواهد ایجاد شود كه بسیاری از عملیات بانكها را بتوان در هر بانكی انجام داد، خود این یعنی، نشان دادن این كه چنین پدیده ای، چه مزایایی دارد. این كار، از هر كلاس رسمی و ثبت نامی وسیع تر و موثرتر است. اگر این عملیاتی كه قرار است در مورد بانكها اتفاق بیفتد، اجرا شود، دو تا سه سال دیگر تمام كسانی كه در ایران حساب بانكی دارند، با این سیستم به نوعی درگیر می شوند و وقتی هم كه درگیر شدند دنبال آن می روند تا بیشتر مسائل مربوط به این قضیه را یاد بگیرند.
بعد دیگر مسأله این است كه من به هر حال شاهد برنامه های رسمی تری هستم. مثلاً وزارت آموزش و پرورش با همه تلاشش سعی می كند كه امكانات اینترنت را در مدارس فراهم بكند. بخشی از اطلاعات من هم، خبرهای روزنامه همشهری است. منتهی باید جدی تر به این مسأله پرداخت. ما در ایران یك مشكلی داریم و آن این است كه در مدارس ما تهیه سخت افزارها یك طرف قضیه است و بكارگیری آن، یك طرف دیگر است. در بسیاری از آزمایشگاههای مدارس ما، قفل است و به ندرت آن را بازمی كنند. بیشتر مراقب هستند كه چیزی نشكند و آسیب نبیند تا این كه استفاده شود. مدیر مدرسه بیشتر به این كه، این آزمایشگاه را دارد، دلش خوش است نه به این كه چند درصد از این وسایل و آزمایشگاه ها استفاده می شود. الان این مسأله فرهنگی خاص جامعه ماست. باید روی این مقوله كار شود كه اگر مدارس كامپیوتر را وارد می كنند به گونه ای باشد كه بچه هایی كه این امكانات را در خانه ندارند، در مدرسه به واقع بتوانند با اینها كار كنند.
● اگر اجازه دهید، آقای دكتر من اینجا یك تأكیدی بكنم .نكته ای كه شما فرمودید در مورد آموزش، خیلی جدی است كه اگر آموزشی می خواهد انجام شود بهتر است از همان دوره دبیرستان شروع شود. چراكه به این ترتیب بسیار تأثیر گذارتر و فراگیرتر خواهد بود.
▪ همین طور است، حتی شاید بتوانیم یك كمی عقب تر از دوره دبیرستان برویم، دوره راهنمایی و حتی دبستان، چه اشكالی دارد؟
● به هر حال، اگر بخواهیم قدم به قدم جلو برویم، در شرایط فعلی، دبیرستان های ما با این مقوله، فاصله جدی دارند. این است كه اگر در این مرحله هم این قضیه بتواند اجرا شود، خیلی خوب است. طبیعی است، بعد می تواند مراحل پایین تر را نیز دربر بگیرد.
▪ من هم با شما موافقم. در واقع، ما احتیاج به یك برنامه ریزی چندجانبه داریم. مثلاً من دیدم دستگاهی در داخل ایران ساخته شده به مراتب ارزانتر از كامپیوتر كه فقط می شود توسط آن با اینترنت كار كرد. به نظر من بد نیست، به جای اینكه، یك مدرسه را با بودجه قابل توجهی متصل به اینترنت بكنیم، با آن وسیله ساخت ایران بتوانیم این مشكل را حل كنیم.
● این وسیله، جدید است آقای دكتر؟
▪ من آگهی اش را در روزنامه دیده ام. با این دستگاه بدون نیاز به كامپیوتر، مستقیم از طریق تلویزیون و تلفن می توان به اینترنت وصل شد. این، یك نكته است. نكته دیگری كه در ابتدای صحبت هایم، اشاره كردم یادمان باشد كه فناوریهای ارتباطی- اطلاعاتی، همه را دربرمی گیرد نه فقط یكی از آنها را. در واقع فشار و اختلال در ارتباط یك جامعه می تواند منتهی به اختلالات اجتماعی شود. ما نمی توانیم روی اینترنت خیلی كار كرده و برنامه ریزی كنیم ولی در مورد ماهواره این كار را نكنیم و ماهواره را به شدت منع كنیم. اینها باید متعادل و متوازن انجام بشود. یعنی، نمی تواند اینها از همدیگر تفكیك شود و در واقع، ما باید سیاستگذاری های كلان ارتباطی را برای كشورمان اجرا بكنیم تا در نتیجه، آن فرهنگ لازم برای بكارگیری درست این امكانات فراهم شود.وجود اینها فی نفسه به مفهوم توسعه نیست. می دانید كه این سوءتفاهم كه هر چقدر این امكانات بیشتر باشد منتهی به توسعه می شود، درست نیست و به نظر من یك مقدار هم ناشی از عدم آشنایی اندیشمندان ارتباطات غربی با زبان رسانه های كشورهای در حال گذار است. چه بسا وجود رسانه ها در یك جامعه ای، مخل حتی توسعه باشد.
● بله؟، ما بحث تكثر را در جهت دستیابی به توسعه داریم كه درمقابل قضیه ای است كه شما می فرمایید.
▪ بله ،این مسأله با بحث تكثر متفاوت است. بنابراین وجود این سخت افزارها به تنهایی كافی نیست. اینها وقتی می تواند مؤثر باشد كه در یك جامعه، برای مثال، عقلانیت توسعه پیدا كند. در حال حاضر، خود باوری یكی از ابزارهای كلیدی توسعه محسوب می شود. می گویند هر جامعه ای كه عزت نفس اش را از دست دهد، اگر همه امكانات اقتصادی را هم داشته باشد، به توسعه دست نمی یابد.
هر گاه بتواند این امكانات را در راستای خودباوری، عقلانیت و تبدیل شدن خلاقیت و نوآوری به ارزش به كار گیرد، این اتفاق می افتد.
بنابراین، اگر چنین مجموعه ای از سخت افزاری و نرم افزاری به هم بیامیزد، این شرایط و بستر مناسبی برای توسعه، فراهم می شود.
● بحث اقتصادی مسأله و عدم دسترسی افراد به كامپیوتر و اساساً سیستم اینترنت را چگونه ارزیابی می كنید؟ به عبارت دیگر از این بعد، با چه نوع برنامه ریزی می توان تعداد كاربران اینترنت را افزایش داد؟
▪ این كار را متخصصین باید برنامه ریزی كنند. من در لابه لای صحبتم اشاره كردم كه می شود با خرید دستگاه ساده تر، تعداد بیشتری امكانات را توزیع كرد. یك زمانی در ایران، ما ساعت آزاد مدارس را به سواد آموزی بزرگسالان اختصاص می دادیم كه یك پرداخت جدایی برای فراش مدرسه و سایر امكانات را به دنبال داشت. ولی دیدید كه چراغ های مدارس تا پاسی از شب روشن بود و بزرگسالان در آنها سواد آموزی می كردند. این یك نگاه بود كه چگونه از فضایی كه شب خالی است و بهره وری خاصی ندارد، می توان استفاده كرد. ما شاید در حال حاضر در كشور خودمان به یك چنین نوآوری های در حال گذر نیاز داریم. ولی می توانیم كاری كنیم كه در واقع صرفاً این چنین نباشد كه یك نفر در كلاسی ثبت نام كرده، هزینه پرداخت كند و در ساعت مقرری، كار با اینترنت را در سطح اولیه یاد بگیرد.
من نمی دانم، چرا نباید فكر كنیم كه این همه مسجدی كه ما در ایران داریم، در ساعات غیر نماز، می توانند عملاً برای به كارگیری چنین امكانات قابل استفاده باشند. قطعاً امكاناتی اگر مشاركت مردم را طلب كنیم همان طور كه این مساجد مفروش یا با پول مردم محله چلچراغ خریده می شود می توان با پول همان مردم محله، برایش یك چنین امكاناتی تهیه كرد. به نظر من باید در این مورد برنامه ریزی كرد. منتهی ابتدا باید بر این باور بود كه مردم عاقل هستند و خودشان می دانند باید چكار كنند. مهم این است كه ما این امكانات را در دسترس آنان قرار دهیم. به جای اینكه مكرر بگوییم این را ببین و آن را نبین، این را بخوان و آن را نخوان، بكن، نكن؛ به او آموزش دهیم كه در واقع چگونه می تواند از این امكانات درست استفاده كند.
● سؤال آخرم به نقش دولت برمی گردد. آنچه مسلم است دولت می تواند در برنامه ریزی ها و سیاستگذاری های كلان در زمینه ارتباطات، از به كارگیری هر چه فراگیر فناوریهای نوین ارتباطی- اطلاعاتی و گسترش به جا و مؤثر در جهت توسعه حمایت كند. البته گاهی مطرح می شود كه ما به لحاظ فقر مادی، مشكل داریم و یا مسایل دیگری عنوان می شود. شما به عنوان محقق و استاد علوم ارتباطات اجتماعی، مشكلات عینی ما را در زمینه برنامه ریزی و سیاستگذاری در این مقوله، چگونه بررسی می كنید؟
▪ قطعاً امكانات اقتصادی و مادی در این مورد سهم دارد. اما الزاماً یك سهم اولیه نیست. شما در حال حاضر، اگر كشوری مثل هند را - كه می دانیم وضعیت اقتصادی انبوه جامعه هند، وضعیت خاصی است- در نظر بگیرید می بینید كه هند در جهان از نظر تولید نرم افزار، در جایی قرار گرفته كه به زودی می تواند حرف اول را بزند و از بزرگترین صادركنندگان نرم افزارهای كامپیوتری در دنیا خواهد شد و همچنین می دانید كه در بسیاری از شهرهای هند مثل بمبئی، مردم در خیابان ها می خوابند و بسیار هم فقیرند. بنابراین مشاهده می كنید كشوری كه بسیار فقیر است؛ البته به تكنولوژی دست یافته و این موضوع را ما قبول داریم كه تا این اندازه در این زمینه پیشرفت كرده است. من فكر می كنم كه با توجه به شاخص توسعه انسانی، ما در حال حاضر در قسمت بالای میانی جهان قرار داریم . مثلاً فاصله ما با مالزی خیلی زیاد نیست؛ این عامل اقتصادی، خیلی مهم نمی باشد.
واقعیت این است كه من دو، سه تحقیق سنگین در این ۱۰ سال اخیر در مورد این مباحث داشته ام. تحقیقات من در ایران نشان می دهد كه ما اصولاً دچار یك سردرگمی عمیق هستیم و در واقع، عامل بازدارنده ما مسأله سردرگمی حكومتی در باب این فناوری است.
و شواهد این سردرگمی را ما دیده ایم. فرض كنید اگر ویدئو را به عنوان آغازی از این قضیه در نظر بگیریم برخورد دهه۶۰ ما با ویدئو و برخورد دهه ۷۰ ما با ماهواره، تداوم همین سردرگمی هاست. این سردرگمی بسیار مهم است و می تواند تأثیرات بسیار مخربی در اینكه ما در دنیا، جای خودمان را پیدا كنیم یا عقب بمانیم، ایجاد كند. این نكته مهمی است كه باید به آن بیشتر توجه شود.
مثال می زنم، فرض كنید ما در سال های اخیر، در خیلی از سخنرانی ها و نوشته ها شنیده ایم كه اینترنت منبع فساد است. حالا وقتی ما این حرف را تكرار كردیم، حتی اگر در مساجد بی پول مردم، امكانات را هم فراهم كردید، آن فردی كه خیلی اهل مطالعه نیست و تعدادشان هم در ایران زیاد است، وقتی شنیده اینترنت، منبع فساد است، مطمئن باشید كه اجازه نخواهد داد كه دختر دانش آموزش از اینترنت استفاده كند، حتی در مسجد.
ببینید، به واقع ما در این مورد سردرگم هستیم و این سردرگمی ما سبب می شود كه حواسمان نباشد كه وقتی ما چیزی را یك جانبه منفی می كنیم، بعد خیلی باید زحمت بكشیم تا آن را مثبت نشان دهیم.
این سردرگمی بیشتر عامل است تا فقر اقتصادی.
آخرین نكته این است كه متأسفانه در ایران، یك مشكل دیگری نیز داریم و آن اینكه سیاستگذاری در این گونه حوزه ها را افرادی انجام می دهند كه این تخصص را ندارند. من در مصاحبه های دیگر هم گفته ام كه در ایران محققین برای خودشان، كار خودشان را می كنند و مردم هم كار خودشان را می كنند.
● بله متأسفانه هر كسی كار خودش را می كند و به دیگری كاری ندارد.
▪ متأسفانه، این خیلی بد است. سیاستگذاری را نباید دولت مردان انجام دهند سیاستگذاری را باید افراد متخصص اندیشمند با شهامت كه خیلی رضایت دولت مردان برای آنها اهمیت ندارد و بلكه در پی انجام كار درست هستند، دنبال و مطرح كنند. اگر این افراد، مداخله كنند، این سیاستگذاری ها جواب می دهد. برخی مواقع هم، اگر دولت مردان متخصصین را به كار می گیرند، می بینیم كه متخصص تا زمانی كه مطیع است امكان ادامه همكاری دارد. اینها به هم اتصال دارد و حلقه هایی است كه توی هم افتاده و تا این حلقه ها با هم نگاه نشود، ما نمی توانیم این نوع مشكلات را حل كنیم و عبور كنیم.
معصومه كیهانی
منبع : پایگاه اطلاع رسانی ITanalyze