دوشنبه, ۲۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 17 March, 2025
مجله ویستا
نظام سیاسی شیعه در اندیشه شیخ مفید
نظام سیاسی به مثابه مجموعه روشها و ابزارهای یك جامعه برای ساماندهی زندگی سیاسی و شكلدهی به آن، در دیدگاه فقهی - سیاسی علمای شیعه در قالب نظام امامت و ولایت مطرح گردیده است. شیخ مفید نظام سیاسی مطلوب شیعه را در چارچوب ریاست امامی عادل بر امور دینی و دنیوی ترسیم كرده و بهترین الگوی این نظام را در عصر غیبت، ولایت از سوی فقهای مأذون از سوی امام و جامع الشرایط دانسته است. واژههای كلیدی: نظام سیاسی، سلطان عادل، ولایت فقها و تعامل مردم و حاكمان.قرن سوم و چهارم هجری به دلیل شرایط خاص سیاسی و فرهنگی حاكم بر جهان اسلام، نقطه عطفی در حوزه دانش سیاسی مسلمانان محسوب میگردد. در این دوره، شیعیان به سبب فضای باز سیاسی و فرهنگی ناشی از ضعف عباسیان و نفوذ امیران آل بویه در بغداد، برای اولین بار به عرصه رقابت فكری و عقیدتی آزاد با دیگر فرقههای اسلامی وارد شدند و با جمعآوری احادیث و تحلیلهای شیعی از تاریخ سیاسی اسلام و بازبینی اندیشههای فقهی و كلامی، به نضج و گسترش دانش سیاسی شیعه پرداختند. شیخ مفید (۳۳۶ - ۴۱۳ه .ق)، از متكلمان و فقیهان برجسته شیعه در این دوره، در پایهگذاری و رشد دانش سیاسی شیعه در قالب كلام و فقه سیاسی و فراهم ساختن زمینه برای تفریع اندیشهورزان بعدی شیعه، نقشی كلیدی و اساسی داشت. این مقاله، ناظر بر اندیشههای فقهی - سیاسی ایشان در زمینه نظام سیاسی مطلوب شیعه میباشد.
تعریف نظام سیاسی
نظام سیاسی به روش ویژه یك جامعه برای زندگی سیاسی و شكلدهی به آن، پسندهای اخلاقی، شكل حكومت و روح قوانین سیاسی حاكم بر جامعه اطلاق میشود.۱ بر این اساس، میتوان مجموعه آرا و نظریههای فقهی و كلامی عالمان شیعه را در تبیین روش و سبك نظامدهی سیاسی به زندگی شیعیان و شكلدهی به آن و قوانین و مقررات مربوط به زندگی جمعی آنها و چگونگی حكومت و شكلدهی آن، تلاشی در جهت توصیف نظام سیاسی شیعه تلقی كرد.
ضرورت نظام سیاسی
از نظر شیخ مفید، واژه «امامت» به معنای خلافت، امارت و سلطنت، در تبیین نظام سیاسی شیعه و بیان ضرورت و انواع آن نقش محوری دارد، زیرا با امامت و ریاست است كه مكلفان به صلاح و رستگاری دست یافته، از فساد و تباهی نجات مییابند، جنایتكاران تأدیب میشوند، گناهكاران توبه میكنند، گمراهان اصلاح میشوند، جاهلان تعلیم داده میشوند، غافلان آگاه میگردند، گمراهیها تحذیر میشود، حدود اقامه میگردد، احكام میان اهل اختلاف اجرا میشود، امیران بلاد نصب میشود، مرزهای بلاد اسلامی ایمن میگردد، اموال مردم محافظت میشود و كیان اسلام مورد حمایت قرار میگیرد.۲ همه اینها همان نظامدهی سیاسی به جامعه مسلمانان است كه عقلا در هر جامعه انسانی لازم و ضروری دانستهاند.۳
با این بیان، روشن میشود كه اساسیترین دلیل شیخ مفید برای ضرورت یك نظم سیاسی در جامعه، همان صلاح و فساد مسلمانان است كه به اعتقاد وی، با اجرای قوانین اسلام به دست یك رئیس عادل تأمین میگردد.۴
انواع نظام سیاسی
از نظر شیخ مفید، در جامعه اسلامی برای تأمین صلاح و رستگاری مردم وجود نظام سیاسی ضرورتی مسلّم است، چه به واسطه سلطان عادلی محقق شود - كه مطلوبترین وجه است - و چه به واسطه سلطان غیر عادلی تحقق یابد - كه از باب اضطرار قابل قبول است. بر این اساس، نظام سیاسی در یك تقسیمبندی كلی به دو صورت قابل تصور است: یكی، نظام سیاسی مبتنی بر امامت و ریاست سلطان عادل و افراد منصوب یا مأذون از سوی ایشان و دوم، نظام سیاسی مبتنی بر امامت و ریاست سلطان جائر و ولات ایشان.۵ در این نوشته نظام سیاسی مبتنی بر ریاست سلطان عادل و خاستگاه، شرایط، اختیارات و وظایف و چگونگی تداوم آن را در عصر غیبت بر اساس دیدگاه شیخ مفید مورد بررسی قرار میدهیم.
نظام سیاسی مطلوب
مطلوبترین نظام سیاسی از نظر شیخ مفید، نظام مبتنی بر ریاست و امامتِ كسی است كه از سوی خداوند - عزّوجلّ - مبعوث شود۶، احكام الهی را اجرا كند، حدود الهی را برپا دارد و شریعت آسمانی را نگه داشته، مردمان را بر اساس آن تأدیب و سیاست كند.۷ در این نظام، ریاست چنین فردی مقدم بر هر كس دیگر بوده و اطاعتش بر همگان واجب است.۸ بالاترین مصداق این گونه نظام سیاسی، نظامی است كه پیامبری در رأس آن قرار گرفته باشد. نظام مطلوب پس از پیامبر، نظام مبتنی بر ریاست امام عادل (سلطان عادل، ناظر بر امور مسلمانان و حاكم اسلامی) است: «امام كسی است كه ریاست عامه مردم در امور دینی و دنیوی، به نیابت از پیامبر به او واگذار شده است».۹ امام جانشین پیامبر در اجرای احكام، اقامه حدود، حفظ شریعت و تأدیب و سیاست مردمان است.۱۰ اولین مصداق چنین نظامی از منظر شیخ مفید، نظام حكومتی امام علیعلیه السلام است.۱۱ امام پس از امام علیعلیه السلام، با روی كار آمدن معاویه و یزید همواره جباران بنیامیه، بنیمروان و بنیعباس بر مسلمانان حاكم شدند و مردم نیز تا قدرت و ریاست را در آنان جمع دیدند، اطاعتشان كردند و حتی از اولیای الهی و سلاطین عادل، كامل، حكیم و عالم رویگردان شدند، از این رو نظام سیاسی مطلوب شیعه مصداقی پیدا نكرد.۱۲ طبق نظر شیخ مفید در زمان حاضر نیز برترین نظام سیاسی، نظامی است كه امام زمان(عج) در آن، والی خلق در جمیع امور دینی و دنیوی باشد، اما از آن جا كه آن حضرت به دلیل كثرت دشمنان و قلت ناصران و یا به دلیل مصلحت دیگری از نظرها پنهان است۱۳ و نظام سیاسی مبتنی بر حضور ایشان محقق نشده، از چندین طریق باید زندگی سیاسی شیعیان را در عصر غیبت ایشان نظام داد: یكی، از طریق تقیه و مدارا با سلاطین حاكم و دیگری، از طریق مراجعه به فقهای عادل و مأذون از سوی امام زمان(عج). از نظر شیخ مفید، تمامی اختیارات امام (عج) به فقهای عادل و مأذون از سوی ایشان تفویض شده و آنها در صورت تمكّن میتوانند به نیابت از سوی ایشان متولی همه اختیارات آن حضرت باشند.۱۴ خاستگاه مشروعیت نظام سیاسی مطلوب
یكی از سؤالهای اساسی در بررسی نظامهای سیاسی، منشأ مشروعیت قدرت سیاسی در آن نظام و چگونگی پذیرش حاكمان از سوی مردم و اطاعت از دستورهای صادره شده آنها میباشد. شیخ مفید درباره منشأ قدرت و مشروعیت دستورهای پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله و ائمه معصومعلیهم السلام میگوید: «پیامبر از سوی خداوند - عزّوجلّ - ثابت الطاعهٔ است و لذا، نیازی به بیعت یا اختیار و انتخاب از سوی دیگران ندارد»۱۵ و اطاعت از او بر همه واجب است.۱۶پس از پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله، فقط ائمهعلیهم السلام مشروعیت و استحقاق امامت و ریاست بر امت اسلامی را دارند و ایشان حجت خداوند در میان مردم محسوب میشوند.۱۷ ائمه معصومعلیهم السلام از سوی خداوند متعال و به نص الهی امامت و ریاست یافتهاند و اطاعت از ایشان در ردیف اطاعت از خدا و رسول خداست،۱۸ بنابراین خاستگاه مشروعیت امامان بعد از پیامبر نص الهی بوده، نه انتخاب از سوی مردم كه از این طریق امامت متحقق نمیگردد.۱۹ برای اثبات الهی بودن منشأ مشروعیت امام میتوان به دلایلی استدلال كرد كه عبارتاند از:
۱. امام باید از عصیان و خطا معصوم باشد و ریاست فرد غیر معصوم بر مردم به سه دلیل فاسد است:
الف) كسی كه مرتكب گناه و خطا میشود و از حق و حقیقت غفلت میكند، خود نیازمند امام و رئیسی است كه او را از غفلتهایش متنبّه سازد و از كجیها و اعوجاجهایش باز دارد؛۲۰ ب) اگر امام مرتكب گناه و خطا شود، یا انكار او واجب است كه در این صورت، منزلتاش در میان مردم ضایع شده و كسی از او اطاعت نخواهد كرد و یا انكارش واجب نیست كه در این صورت، وجوب امر به معروف و نهی از منكر ساقط خواهد شد و این امر، باطل و نادرست است؛ ج) امام حافظ شرع است و اگر معصوم نباشد ممكن است در شرع دخل و تصرف كند.۲۱
۲. امام باید به جمیع علوم دین و حكم همه موضوعاتی كه امت به آنها نیازمندند، عالِم باشد وگرنه خود محتاج امام و رئیسی دیگر میشود و تسلسل باطل لازم میآید.۲۲
۳. امام باید از همه مردم عصر خود افضل باشد۲۳، زیرا مقدم داشتن مفضول بر فاضل مخالف حكم عقل است و سیاست و تدبیر انسان كامل به وسیله انسان ناقص، خلاف حكم عقل است.۲۴ این امر از نظر شرع نیز پذیرفته شده نیست.۲۵
۴. امام باید شجاعترین، زاهدترین، صالحترین، بصیرترین و حكیمترین شخص در سیاست و تدبیر مردم باشد.۲۶ بسیاری از این شرایط نه به واسطه عقل و حدس، كه از طریق اظهار معجزه یا نص از سوی كسی كه به أَسرار آگاهی دارد، معلوم میگردد.۲۷ بنابراین، تنها راه مشروع تعیین امام، نص الهی است و انتخاب یا بیعت مردم طریق تعیین امام و مشروعیت بخشیدن به او نمیباشد. البته این، بدان معنا نیست كه از نظر شیخ مفید، ریاست سلطان عادل به رضایت و مقبولیت مردم نیازی نداشته باشد، زیرا هم چنان كه ایشان از امام صادقعلیه السلام روایت كرده، امامت یك قوم بدون رضایت ایشان هرگز مطلوب نبوده و نیست.۲۸
این مبنای شیخ مفید در خصوص خاستگاه مشروعیت قدرت امامان در عصر غیبت نیز استمرار مییابد و در این عصر ریاست كسی مشروع است كه عامل، عادل، عاقل، كامل و زاهد باشد.۲۹ بنابراین، با فقدان یكی از این شروط، مانند جهل به احكام یا عجز از اداره امور مردم، فرد به تصرف در امور مردم مجاز نخواهد بود.۳۰ ایشان در عصر غیبت تنها فقهای اهل حق (شیعه)، عادل و ذوی الرأی و العقل و الفضل را حاكمان مأذون از سوی امام عصر(عج) دانسته و معتقد است كه اینان در صورت تمكّن میتوانند متولّی همه آنچه سلطان اسلام در آنها ولایت دارد، باشند.۳۱ خلاصه این كه از نظر شیخ مفید، تنها خاستگاه مشروعیت قدرت سلطان اسلام (پیامبر، امام و فقهای مأذون از سوی ایشان) نص الهی است، نه انتخاب و اختیار مردم.
ولایت فقها و شرایط و اختیارات ولی فقیه
به اعتقاد شیخ مفید، مطلوبترین نظام سیاسی در عصر غیبت نظام مبتنی بر ریاست حاكمان فقیه و عادل و مأذون از سوی امام زمان(عج) است. در این جا اصل ولایت، شرایط و اختیارات ولی فقیه و روابط متقابل مردم و ولی فقیه را مورد بررسی قرار میدهیم.
الف) ولایت فقهای شیعه در عصر غیبت
شیخ مفید ولایت فقیه را در ردیف ولایت سلطان عادل (امام) دانسته و در دایره مفهوم عام «سلطان اسلام» قرار داده است۳۲ از این رو زمانی كه از سلطان اسلام و گستره مسئولیتها و اختیارات او سخن میگوید، به گونهای مفهوم سلطان را تفسیر میكند كه شامل فقیه جامع الشرایط نیز میشود؛ برای نمونه، درباره اقامه حدود چنین میگوید: أمّا إقامهٔ الحدود فهو إلی سلطان الإسلام المنصوب من قبل اللَّه تعالی و هم ائمهٔ الهُدی من آل محمدصلی الله علیه وآله و من نصبوه لذلك من الأمراء و الحُكّامو قد فوضّوا النظر فیه إلی فقهاء شیعتهم۳۳؛ اقامه حدود بر عهده سلطان اسلام منصوب از سوی خداوند متعال كه ائمه هدی هستند و امیران و حاكمان منصوب از سوی ایشان است و نظارت بر اقامه این حدود [در عصر غیبت] به فقهای شیعه تفویض شده است. ایشان در باب وصیت نیز با عبارتی عام، فقهای شیعه را در همه اموری كه امامعلیه السلام در آنها صاحب اختیار است، دارای ولایت میداند: و إذا عدم السلطان العادل، كان لفقهاء أهل الحق العدول من ذوی الرأی و العقل و الفضل أن یتولّوا ما تولّاه السلطان؛۳۴ زمانی كه سلطان عادل حضور نداشته باشد، فقهای عادل، ذوی الرأی، عاقل و فاضل شیعه متولی آنچه ایشان در آن ولایت دارند، هستند. بیشتر محققان معاصر با استناد به این عبارت شیخ مفید، ایشان را از قائلان به اثبات همه اختیارات امامعلیه السلام برای فقهای شیعه در عصر غیبت دانستهاند.۳۵
ب) شرایط و صفات ولی فقیه
شیخ مفید در آثار خود۳۶ فقهایی را دارای ولایت میداند كه از شرایط خاصی همچون فقاهت، عدالت، مأمون بودن، صاحب عقل و رأی و افضل بودن برخوردار باشد. ظاهراً مراد ایشان از قید «مأمون بودن» فراتر از عدالت است، چرا كه از نظر ایشان برخی از كارها هر چند جایز و مباح است، مانع از دخالت فقیه در امور اجتماعی و اقتصادی میشود، از این رو فقیه جامع الشرایط در باب ولایت و حكومت شرایطی افزون بر فقیه جامع الشرایط در باب افتا و مرجعیت لازم دارد كه از جمله آنها، مأمون بودن است.۳۷ قید «عقل و رأی» نیز فراتر از شرایط عامه تكلیف بوده و برای خروج مجنون و دیوانه نیست، بلكه مقصود روشنبینی، تدبیر و زیركی خاصی است كه برای رهنمون جامعه لازم میباشد.۳۸
ج) دامنه اختیارات ولی فقیه
شیخ مفید فقیه جامع الشرایط را در ردیف حاكم و سلطان اسلام قرار داده و همان وظایف و اختیارات پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله و ائمه اطهارعلیهم السلام و نواب خاص ایشان را برای وی قائل شده و معتقد است كه در صورت عدم حضور سلطان عادل (امام)، فقها در همه اموری كه ایشان ولایت داشتهاند، صاحب اختیارند و در صورت تمكّن میتوانند متولی همه این امور گردند.۳۹ دیدگاه شیخ مفید را درباره گستره اختیارات فقهای جامع الشرایط در عصر غیبت میتوان به دو طریق از آثار و افكار او استنباط كرد: یكی، مواردی كه ایشان در آ نها به اختیارات فقهای شیعه تصریح كرده است و دیگری، استدلالها و عبارتهایی كه از آنها صاحب اختیار بودن فقهای شیعه مانند سلطان اسلام (امام) استفاده میشود.
طریق اول: شیخ مفید در مواردی به صاحب اختیار بودن فقهای شیعه تصریح كرده كه عبارتاند از:
۱. اقامه حدود و تعزیرات: شیخ مفید در باب اقامه حدود و تعزیرات، فقیه جامع الشرایط را همچون سلطان عادل (امام) صاحب اختیار دانسته، میگوید: اقامه حدود بر عهده سلطان منصوب از سوی خدا (ائمه معصومعلیهم السلام) و منصوبین ایشان از امرا و حُكّام است. [در مرحله بعد از ایشان،] نظر درباره اجرای حدود به فقهای شیعه تفویض گردیده است.۴۰ وی این وظیفه را حتی به دوران سلطه حاكمان جور نیز گسترش داده و معتقد است: «و إذا تمكّن الناظر من قبل أهل الضلال علی ظاهر الحال من اقامهٔ الحدود علی الفجّار و إیقاع الضرر المستحق علی اهل الخلاف فلیجتهد فی إنفاذ ذلك فیهم فإنه اعظم الجهاد؛ هر فردی كه بتواند با نفوذ در دستگاه جور به اقامه حدود بپردازد، باید تلاش كند این وظیفه را انجام دهد، زیرا این امر بزرگترین جهاد محسوب میشود.۴۱۲. دریافت و جمعآوری زكات: شیخ مفید با لحاظ این وظیفه بر عهده فقیه جامع الشرایط، او را در ردیف پیامبر و امام و نواب ایشان قرار داده، مینویسد: فلما وجد النبیصلی الله علیه وآله كان الفرض حمل الزكاهٔ الیه و لما غابت عینیه من العالم بوفاته صار الفرض حمل الزكات إلی خلیفته فإذا غاب الخلیفهٔ كان الفرض حملها إلی من نصبه من خاصَّته لشیعته فإذا عدم السفراء بینه و بین رعیته وجب حملها إلی الفقهاء المأمونین من أهل ولایته لان الفقیه أعرف بمواضعها ممن لا فقه له فی دیانته؛ زمانی كه پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله در قید حیات باشد، واجب است كه زكات به ایشان پرداخت شود و چون ایشان رحلت فرمودند، واجب است كه زكات به جانشین آن حضرت داده شود و زمانی كه جانشین پیامبر (ائمهعلیهم السلام) غایب باشد باید زكات به نوّاب خاص ایشان، و در صورت نبودِ ایشان، به فقهای عادل شیعه پرداخت گردد، زیرا ایشان داناتر به مواضع مصرف آن هستند.۴۲
۳. قضاوت و داوری در میان مردم: از نظر اكثر فقهای شیعه، قضاوت و داوری در میان مردم در عصر غیبت، از اختیارات و وظایف مسلّم فقهای جامع الشرایط است.
شیخ مفید در این باره میگوید:
و لهم [فقهای شیعه] ان یقضوا بینهم بالحق و یصلحوا بین المختلفین فی الدعاوی عند عدم البیّنات و یفعلوا جمیع ما جعل الی القضاهٔ فی الاسلام لان الائمهعلیهم السلام قد فوضوا إلیهم ذلك عند تمكّنهم منه؛ بر عهده فقهای شیعه است كه بین مردم به حق قضاوت كنند و اختلافات آنها را اصلاح نمایند و همه آنچه را در اسلام بر عهده قاضی مسلمانان گذاشته شده انجام دهند، زیرا ائمهعلیهم السلام وظیفه قضاوت و داوری در میان امت را به ایشان تفویض كردهاند.۴۳
۴. اقامه نماز جمعه و جماعات: شیخ مفید درباره اقامه نماز جمعه و جماعات كه از اختیارات فقهای جامع الشرایط است۴۴، مینویسد: فقهای شیعه در صورت تمكّن و ایمن بودن از آزار و اذیت اهل فساد۴۵، باید برادران دینی خود را به اقامه نمازهای پنجگانه و نماز عید و طلب باران و آیات جمع كنند.۴۶
۵. اجرای وصیت كسی كه وصی او مرده: یكی از مواردی كه شیخ مفید در آن به اختیارات فقها به نیابت از امام تصریح كرده، اجرای وصیت كسی است كه وصی او مرده است. وی میگوید: اگر وصی كسی بمیرد، ناظر امور مسلمانان متولی اجرای وصیت بر حسب آنچه بر وصی واجب بوده، میگردد و ورثه خودشان نمیتوانند متولی این كار شوند، و زمانی كه سلطان عادل حضور نداشته باشد، بر فقهای اهل حق كه صاحب رأی و عقل و فضلاند، لازم است كه آنچه را در این باره سلطان متولی بود، بر عهده گیرند.۴۷
طریق دوم: از كلیت عبارتها و استدلالهای شیخ مفید، صاحب اختیار بودن فقیه جامع الشرایط برداشت میشود. بر این طریق میتوان چنین استدلال كرد:
۱. شیخ مفید در اشاره به حاكم اسلامی از واژههای متعددی همچون سلطان، سلطان الزمان، سلطان عادل، امام، حاكم، حاكم مسلمین و ناظر بر امور مسلمین۴۸ بهره برده و در همه آنها، مقصود واحدی را اراده كرده؛ یعنی همه آنها را به صورت واژههای همنشین به كار گرفته است.۴۹
۲. وی در موارد مختلفی به صراحت، فقهای جامع الشرایط را همردیف سلطان، حاكم، ناظر بر امور مسلمین و ... قرار داده است.۵۰ با توجه به دو مقدمه مذكور میتوان استدلال كرد در مواردی هم كه شیخ مفید یكی از این واژهها را به طور عام به كار برده و به اختیارات فقیه جامع الشرایط تصریح نكرده و در عین حال صاحب اختیار بودن ایشان را نیز نفی نكرده، وی را در شمول این واژه عام قرار داده و اختیارات حاكم اسلامی را درباره ایشان نیز ثابت دانسته است. از این رو میتوان مواردی را به اختیارات فقهای جامع الشرایط افزود كه عبارتاند از:
۱. سرپرستی ایتام و محجورین: این مورد را معمولاً همه فقهای شیعه از باب امور حسبه، از اختیارات قدر متیقن فقهای جامع الشرایط دانستهاند. شیخ مفید در این باره میگوید: و لحاكم المسلمین أن یوكّل لسفهائهم و أیتامهم من یطالب بحقوقهم و یحتجّ عنهم و لهم۵۱؛ بر عهده حاكم مسلمانان است كه برای سفها و ایتام مسلم وكیلی تعیین كند تا حقوق ایشان را مطالبه كرده و از حقوق آنها دفاع نماید.
۲. نظارت بر اجرای امر به معروف و نهی از منكر: یكی دیگر از اختیارات حاكم اسلامی به خصوص در مراحل منجر به جرح و قتل، نظارت بر اجرای امر به معروف و نهی از منكر است. شیخ مفید با اذعان به این نظر، مینویسد: و لیس له القتل و الجراح إلّا بإذن سلطان الزمان المنصوب لتدبیر الأنام۵۲؛ آمر و ناهی بدون اذن سلطان زمان نمیتوانند برای نهی از منكر، كسی را مجروح یا به قتل برسانند.
۳. اجبار محتكر به فروش كالای احتكار شده: شیخ مفید اجبار محتكر به فروش كالاهای ضروری و مورد نیاز مردم را به طور عام از اختیارات سلطان اسلام شمرده، مینویسد: و للسلطان أن یكره المحتكر علی إخراج غلّته و بیعها فی أسواق المسلمین إذ كانت بالناس حاجهٔ ظاهرهٔ و له إلیها و له أن یسعرّها علی ما یراه من المصلحهٔ و لا یسعرها بما یخسر أربابها فیها۵۳؛ بر سلطان لازم است كه در صورت نیاز مردم، محتكر غلّات را به خارج ساختن غلات و فروش آنها در بازار مسلمانان مجبور كند و بر حسب مصلحت، آن را قیمتگذاری نماید.
۴. ولایت بر زنی كه شوهر او غایب شده: اگر شوهر زنی غایب شود و او سرپرستی نداشته باشد، باید به سلطان زمان مراجعه كند. سلطان به كسب خبر از شوهر او در شهرهای مختلف میپردازد و چهار سال منتظر او میشود، اگر خبری به دست آمد او را به پرداخت نفقه یا جدایی ملزم میكند و در صورت عدم كسب خبری، پس از سپری شدن عدّه وفات، اجازه ازدواج را برای او صادر میكند.۵۴
۵. نظارت بر اموال و اشخاص گمشده (لقیط) و نگهداری از آن: شیخ مفید درباره نظارت بر لقطه و نگهداری از آن به عنوان یكی از اختیارات حاكم اسلامی، مینویسد: اگر انسان، لقیط حرّی را پیدا كند باید خبر آن را به سلطان اسلام بدهد تا او از بیتالمال، نفقه او را بپردازد.۵۵ ایشان همچنین درباره عبد و حیوان گم شده مینویسد: اگر كسی عبد و حیوان لقطه را پیدا كند باید خبرش را به سلطان اسلام برساند تا او نفقه آنها را از بیتالمال بپردازد.۵۶ در همه مواردی كه ذكر شد، شیخ مفید واژههای سلطان، سلطان اسلام، سلطان زمان، سلطان عادل، امام و حاكم اسلامی را همردیف، و در مقابل سلطان جور به كار برده و اجرای احكام و اختیارات را مختص به زمان خاصی نكرده است. بنابراین، در عصر غیبت تنها مصداق سلطان اسلام و واژههای هم ردیف آن، فقهای جامع الشرایط شیعه هستند و به تعبیر اقای آذری قمی، از نظر شیخ مفید در عصر غیبت سلطان جز فقیه نمیتواند باشد، چون ایشان دیگران را سلطان نمیداند.۵۷ به تعبیر شیخ مفید، تنها فقیهان هستند كه در صورت تمكّن و ایمن بودن از ضرر میتوانند عهدهدار تمامی اختیارات سلطان اسلام و متولّی همه اموری شوند كه ایشان در آنها ولایت دارد.۵۸چگونگی تعامل مردم و حاكمان اسلامی
بر اساس روایتی كه شیخ مفید از رسول اكرمصلی الله علیه وآله نقل كرده، همه مؤمنان برادران و خواهرانی هستند كه نیاز بعضی از آنها به وسیله بعضی دیگر برآورده میشود۵۹، بنابراین در ادبیات سیاسی اسلام، رابطه دو سویهای میان حاكمان و مردم ترسیم شده و برای هر كدام حقوق و وظایفی در قبال دیگری معین گردیده است.
الف) وظایف حاكمان اسلامی در قبال مردم
آن چنان كه شیخ مفید از امام علیعلیه السلام نقل كرده، هدف از حكومت و ریاست در اسلام برپا داشتن حق و از بین بردن باطل است.۶۰ به نظر شیخ مفید، اساساً به منظور نزدیك كردن مردم به صلاح و رستگاری و دور ساختن آنها از فساد و تباهی، امامت ضرورت مییابد. امامت مسئولیت و رسالتی خدایی است، نه امتیاز و برتری بر مردم. امامت باید همواره در مسیر الهی قرار گیرد، به همین دلیل است كه خداوند متعال پس از اعلام خلافت و حكومت به حضرت داودعلیه السلام، او را به پرهیز از تبعیت هوا و هوس در این كار امر فرمود.۶۱ به تعبیر شیخ مفید، خداوند متعال حضرت داودعلیه السلام را بدین جهت از هوا و هوس در امر حكومت و خلافت برحذر داشت تا در امر حكومت و خلافت مسیر خدایی گمراه نشود۶۲ و آن را وسیلهای برای ارضای خواستههای نفسانی خود قرار ندهد. بر این اساس، ایشان همه حاكمان اسلامی را در رفتار با مردم به لزوم رعایت نكاتی توصیه میكند:
۱. در نظر گرفتن رضایت خداوند متعال۶۳؛
۲. تأمین مصلحت دینی و دنیوی مردم۶۴؛
۳. رعایت عدالت در میان مردم۶۵؛
۴. اجتناب از تحكّم و زورگویی به مردم.۶۶
ب) وظایف مردم در برابر حاكمان اسلامی
۱. شناخت امام و اعتقاد به وی: در ادبیات سیاسی شیعه، اولین وظیفهای كه برای مردم در قبال حاكمان بیان شده، لزوم معرفت و شناخت امام بر حق است. شیخ مفید بارها این وظیفه را خاطرنشان كرده، میگوید: یجب علی كل مكلّف أن یعرف إمام زمانه و یعتقد إمامته۶۷؛ بر هر مكلّفی واجب است كه امام زمان خویش را بشناسد و به امامت او اعتقاد داشته باشد. به اعتقاد شیخ مفید، این یك «فرض لازم بلكه از مؤكدترین فرایض اسلام است»۶۸، چرا كه قرآن كریم در آیات «یا أیّها الذین آمنوا اطیعوا اللَّه و اطیعوا الرّسول و أولی الأمر منكم»۶۹ و «یوم ندعوا كل اُناس بإمامهم فمن أوتی كتابه بیمینه فأولئك یقرءون كتابهم و لا یظلمون فتیلا»۷۰ معرفت امامان را بر مردم واجب فرموده است.۷۱ پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله نیز فرمودهاند: «من مات و هو لا یعرف إمام زمانه مات میتهٔ الجاهلیهٔ». به اعتقاد وی، این روایت تصریح دارد به این كه هر كس امام زمان خود را نشناسد، خارج از اسلام است.۷۲ علاوه بر كتاب و سنت، مقتضای اجماع اهل اسلام و عقل و اعتبار نیز وجوب شناخت امام بر مردم میباشد.۷۳
۲. فرمانبری و اطاعت از امام: از ثبوت امامت امام عادل، اساسیترین وظیفه مردم اطاعت از دستورهای ایشان است. شیخ مفید با طرح این وظیفه در موارد مختلف، میگوید: زمانی كه امامت امامی بر كسی ثابت شد، اطاعت از او برای آن شخص واجب، و مخالفت با ایشان حرام است، زیرا خداوند متعال در آیه مباركه«یا أیّها الّذین آمنوا اطیعوا اللَّه و اطیعوا الرّسول و أولی الأمر منكم» اطاعت از ائمهعلیهم السلام را در ردیف اطاعت از خود قرار داده و در نتیجه، نافرمانی از ایشان در حكم نافرمانی از خداوند قرار گرفته است، از این رو همه اهل قبله (مسلمانان) به حكم عقل و نقل بر فاسق و فاجر بودن محاربان با ایشان اتفاق نظر دارند.۷۴ پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله نیز درباره اطاعت از امام عادل میفرماید: «اسمعوا و اطیعوا لمن ولّاه اللَّه الأمر فإنّه نظام الإسلام».۷۵ امام علیعلیه السلام نیز درباره لزوم اطاعت از امام عادل میفرماید: ای مردم، شما بر همان چیزی كه با خلفای قبلی بیعت كرده بودند، با من بیعت كردهاید. مردم قبل از این كه بیعت كنند اختیارشان دست خودشان است، اما زمانی كه بیعت كردند دیگر باید تسلیم امام باشند و امام هم باید بر بیعت ایشان پایدار بماند. این یك بیعت عمومی بوده و هر كس از آن برگردد، از اسلام برگشته است.۷۶ بنابراین، همچنان كه شیخ مفید با استناد به روایت مذكور بیان كردهاند، مردم پس از شناخت امام بر حق خود باید تنها از او اطاعت كنند و از هر گونه حاكم جاهل و متغلّب روی گردان شوند، زیرا همان طور كه امام باقرعلیه السلام فرمودهاند، خداوند متعال چنین میفرماید: لاُعذّبن كل رعیهٔ فی الإسلام اطاعهٔ كل إمام لیس من اللَّه و إن كانت الرعیهٔ بارّهٔ تقیهٔ و لأعفوّن عن كل رعیته فی الإسلام اطاعهٔ كل إمام عادل من اللَّه و إن كانت الرعیهٔ ظالمهٔ مسیئهٔ۷۷؛ هر رعیت مسلمانی را كه از امام غیر عادل و غیر منصوب از سوی خدا اطاعت كند - هر چند رعیت خوب و متقی باشد - عذاب خواهم كرد و هر رعیتی مسلمانی را كه از امام عادل و منصوب از سوی خدا اطاعت كند - اگر چه آن رعیت گناهكار و ظالم باشد -، خواهم بخشید. از نظر شیخ مفید، اطاعت از حاكم اسلامی در عصر غیبت بر مؤمنان و پیروان ائمهعلیهم السلام لازم و ضروری است: «و یجب علی إخوانه من المؤمنین معونته علی ذلك».۷۸
۳. خیرخواهی و نصیحت حاكمان: شیخ مفید در بحث شورا، پیامبر و امام معصومعلیه السلام را به دلیل وجود صفت عصمت در ایشان، از مشورت و نصیحت مردم بینیاز دانسته است۷۹، اما اوّلاً: سیره ایشان را در مشورتخواهی از مردم و پذیرش نصیحت و خیرخواهی در موارد مختلف، یادآوری كرده است؛ ثانیاً: عدم ضرورت مشورتخواهی حاكم از مردم را تنها درباره حاكمان معصوم مطرح كرده و غیر ایشان را بینیاز از آن ندانسته است و ثالثاً: با نقل روایات متعدد، «نصیحت ائمه مسلمین» را یكی از وظایف مردم دانسته۸۰ و انتقاد حاكمان از سوی مردم را هدیهای از جانب ایشان تلقی كرده است.۸۱
پینوشتها
*) دانش آموخته حوزه علمیه قم و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشكی شهید بهشتی.
۱. لئواشتراوس، فلسفه سیاسی چیست؟، ص ۳۸.
۲. شیخ مفید، الارشاد (قم: كنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق) ج ۲، ص ۳۴۲.
۳. همان.
۴. ر.ك: شیخ مفید، المسائل الجارودیه (قم: كنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق) ص ۴۴.
۵. شیخ مفید، الجمل (قم: كنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق) ص ۱۸۷.
۶. شیخ مفید، الفصول المختاره (قم: كنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق) ص ۲۴۹.
۷. شیخ مفید، اوائل المقالات (قم: كنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق) ص ۶۵.
۸. شیخ مفید، الافصاح (قم: كنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق) ص ۳۷.
۹. شیخ مفید، النكت الاعتقادیه (قم: كنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق) ص ۳۹.
۱۰. شیخ مفید، اوائل المقالات، پیشین، ص ۶۵.
۱۱. شیخ مفید، الارشاد، پیشین، ج ۱، ص ۵.
۱۲. شیخ مفید، الافصاح، پیشین، ص ۴۴ - ۴۵.
۱۳. شیخ مفید، النكت الاعتقادیه، پیشین، ص ۴۴ - ۴۵.
۱۴. شیخ مفید، المقنعه، پیشین، ص ۶۷۶.
۱۵. شیخ مفید، الفصول المختاره، پیشین، ص ۲۴۹.
۱۶. شیخ مفید، الافصاح، پیشین، ص ۳۷.
۱۷. شیخ مفید، المقنعه، پیشین، ص ۳۲.
۱۸. شیخ مفید، المسائل العكبریه، (قم: كنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق) ص ۴۶ - ۴۷.
۱۹. شیخ مفید، الفصول المختاره، پیشین، ص ۲۲۸؛ الافصاح، ص ۲۷ و اوائل المقالات، پیشین، ص ۴۰.
۲۰. شیخ مفید، النكت الاعتقادیه، پیشین، ص ۴۰ و المسائل الجارودیه، پیشین، ص ۴۵.۲۱. همان.
۲۲. شیخ مفید، المسائل الجارودیه، پیشین، ص ۳۱ و ۴۵ و الارشاد، پیشین، ج ۲، ص ۱۸۲.
۲۳. شیخ مفید، الارشاد، پیشین، ج ۲، ص ۱۸۲.
۲۴. شیخ مفید، الافصاح، پیشین، ص ۲۳۹.
۲۵. شیخ مفید، المسائل الجارودیه، پیشین، ص ۴۵؛ اوائل المقالات، پیشین، ص ۳۹ - ۴۰ و الارشاد، پیشین، ج۲، ص ۱۸۲.
۲۶. شیخ مفید، المسائل الجارودیه، پیشین، ص ۳۱ و الافصاح، پیشین، ص ۳۰ - ۳۱.
۲۷. شیخ مفید، المسائل الجارودیه، پیشین، ص ۴۶ و المسائل العكبریه، پیشین، ص ۵۲.
۲۸. شیخ مفید، امالی (قم: كنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳) ص ۱۷۳: «ثلاثهٔ لا یقبل لهم صلاهٔ... رجلٌ اَمّ قوماً و هم له كارهون».
۲۹. شیخ مفید، المقنعه، پیشین، ص ۷۲۱ و الارشاد، پیشین، ج ۲، ص ۲۶۰.
۳۰. شیخ مفید، المقنعه، پیشین، ص ۸۱۲.
۳۱. همان، ص ۶۷۶.
۳۲. محمد سروش محلاتی، «شؤون و اختیارات فقیه از دیدگاه شیخ مفید»، مجموعه مقالات كنگره شیخ مفید، ص۳۱.
۳۳. شیخ مفید، پیشین، ص ۸۱۰.
۳۴. همان، ص ۶۷۶.
۳۵. برای نمونه، ر.ك: مرتضی حائری، صلاهٔ الجمعه (قم: انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۹ ق) ص ۵۹ - ۶۱؛ احمد آذری قمی، ولایت فقیه (قم: دارالعلم، ۱۳۷۲) ص ۱۸۴ و محمد سروش محلاتی، شؤون و اختیارات ولی فقیه، پیشین، ص۳۲-۳۳.
۳۶. شیخ مفید، المقنعه، پیشین، ص ۲۵۲ و ۶۷۶: «فإذا عدم السفراء بینه و بین رعیته وجب حملها إلی الفقهاء المأمونین من أهل ولایته» و «كان لفقهاء أهل الحق العدول من ذوی الرأی و العقل و الفضل».
۳۷. محمد سروش محلاتی، پیشین، ص ۳۵.
۳۸. همان.
۳۹. شیخ مفید، پیشین، ص ۶۷۵ - ۶۷۶.
۴۰. همان، ص ۸۱۰.
۴۱. همان، ص ۸۱۲.
۴۲. همان، ص ۳۵۳.
۴۳. همان، ص ۸۱۱.
۴۴. شیخ مفید، الاشراف (قم: كنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق) ص ۲۴ - ۲۵.
۴۵. این عبارت شیخ مفید ملهم از وضعیتی بوده كه بر عراق به ویژه بغداد آن روز حاكم بوده است و بارها گروههای مخالف متعصب مسجد ایشان را مورد حمله قرار میدادند.
۴۶. شیخ مفید، المقنعه، پیشین، ص ۸۱۱: «و للفقهاء من شیعهٔ الائمهعلیهم السلام ان یجمعوا بإخوانهم فی الصلوات الخمس و صلوات الأعیاد و الاستسقاء و الكسوف و الخسوف، إذا تمكّنوا من ذلك و آمنوا من معرّهٔ اهل الفساد».
۴۷. همان، ص ۶۷۵ - ۶۷۶.
۴۸. برای نمونه، ر.ك: همان، ص ۵۱۹، ۵۳۷، ۶۱۶، ۶۶۹، ۶۷۵، ۷۸۱، ۸۰۹، ۸۱۰ و ۸۱۶.
۴۹. برای نمونه، ر.ك: همان، ص ۷۸۱.
۵۰. همان، ص ۶۷۵ - ۶۷۶.
۵۱. همان، ص ۸۱۶.
۵۲. همان، ص ۸۰۹.
۵۳. همان، ص ۶۱۶.
۵۴. همان، ص ۵۳۷؛ «و إذا غاب الرجل عن إمرأته غیبهًٔ لم تعرف فیها خبره... رفعت امرها الی سلطان الزمان لیبحث عن خبره فی الامصار فان عرفت له خبراً من حیاهٔ الزمه السلطان النفق علیها او الفراق...».
۵۵. همان، ص ۶۴۸.
۵۶. همان، ص ۶۴۹.
۵۷. احمد آذری قمی، ولایت فقیه، پیشین، ص ۱۸۴.
۵۸. شیخ مفید، پیشین، ص ۶۷۵ - ۶۷۶.
۵۹. شیخ مفید، امالی، پیشین، ص ۱۵۰: قال رسول اللَّه: «المؤمنون إخوهٔ یقضی بعضهم حوائج بعض».
۶۰. شیخ مفید، الارشاد، پیشین، ج ۱، ص ۲۴۷.
۶۱. ص (۳۸) آیه ۲۶.
۶۲. شیخ مفید، المقنعه، پیشین، ص ۷۳.
۶۳. شیخ مفید، امالی، پیشین، ص ۲۶۹ و المسائل العشره (قم: كنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق) ص ۱۱۳.
۶۴. شیخ مفید، فصول المختاره، پیشین، ص ۲۲۳.
۶۵. شیخ مفید، امالی، پیشین، ص ۲۶۹؛ الجمل، پیشین، ص ۱۸۷؛ المسائل الجارودیه، پیشین، ص ۴۴ و الارشاد، پیشین، ص ۲۶۰ و ۳۰۴.
۶۶. شیخ مفید، امالی، پیشین، ص ۱۷۳ و فصول المختاره، پیشین، ص ۱۰۳.
۶۷. شیخ مفید، المقنعه، پیشین، ص ۳۳.
۶۸. شیخ مفید، الافصاح، پیشین، ص ۲۸.
۶۹. نساء (۴) آیه ۵۹.
۷۰. اسراء (۱۷) آیه ۷۱.
۷۱. شیخ مفید، پیشین، ص ۲۸.
۷۲. همان، ص ۲۸ - ۲۹.
۷۳. همان.
۷۴. شیخ مفید، الجمل و النصرهٔ لسیّد العتره، پیشین، ص ۹۲ - ۹۳.
۷۵. شیخ مفید، امالی، پیشین، ص ۱۴.
۷۶. شیخ مفید، الارشاد، پیشین، ص ۲۴۳ - ۲۴۴.
۷۷. شیخ مفید، الاختصاص (قم: كنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق) ص ۲۵۹ - ۲۶۰.
۷۸. شیخ مفید، المقنعه، پیشین، ص ۸۱۰.
۷۹. شیخ مفید، الفصول المختاره، پیشین، ص ۳۱ - ۳۳.
۸۰. شیخ مفید، امالی، پیشین، ص ۱۸۷: قال رسول اللَّه: «ثلاثهٔ لا یغلّ علیهن قلب عبد مسلم: اخلاص العمل للّه و النصیحهٔ لائمهٔ المسلمین و اللزوم بجماعتهم».
۸۱. شیخ مفید، الاختصاص، پیشین، ص ۲۴۰: قال الصادق۷: «اُحبُّ إخوانی إلیُّ من أهدی إلیَّ عیوبی».
منبع:فصلنامه علوم سیاسی ، شماره ۲۷
نویسنده:علی خالقی
تعریف نظام سیاسی
نظام سیاسی به روش ویژه یك جامعه برای زندگی سیاسی و شكلدهی به آن، پسندهای اخلاقی، شكل حكومت و روح قوانین سیاسی حاكم بر جامعه اطلاق میشود.۱ بر این اساس، میتوان مجموعه آرا و نظریههای فقهی و كلامی عالمان شیعه را در تبیین روش و سبك نظامدهی سیاسی به زندگی شیعیان و شكلدهی به آن و قوانین و مقررات مربوط به زندگی جمعی آنها و چگونگی حكومت و شكلدهی آن، تلاشی در جهت توصیف نظام سیاسی شیعه تلقی كرد.
ضرورت نظام سیاسی
از نظر شیخ مفید، واژه «امامت» به معنای خلافت، امارت و سلطنت، در تبیین نظام سیاسی شیعه و بیان ضرورت و انواع آن نقش محوری دارد، زیرا با امامت و ریاست است كه مكلفان به صلاح و رستگاری دست یافته، از فساد و تباهی نجات مییابند، جنایتكاران تأدیب میشوند، گناهكاران توبه میكنند، گمراهان اصلاح میشوند، جاهلان تعلیم داده میشوند، غافلان آگاه میگردند، گمراهیها تحذیر میشود، حدود اقامه میگردد، احكام میان اهل اختلاف اجرا میشود، امیران بلاد نصب میشود، مرزهای بلاد اسلامی ایمن میگردد، اموال مردم محافظت میشود و كیان اسلام مورد حمایت قرار میگیرد.۲ همه اینها همان نظامدهی سیاسی به جامعه مسلمانان است كه عقلا در هر جامعه انسانی لازم و ضروری دانستهاند.۳
با این بیان، روشن میشود كه اساسیترین دلیل شیخ مفید برای ضرورت یك نظم سیاسی در جامعه، همان صلاح و فساد مسلمانان است كه به اعتقاد وی، با اجرای قوانین اسلام به دست یك رئیس عادل تأمین میگردد.۴
انواع نظام سیاسی
از نظر شیخ مفید، در جامعه اسلامی برای تأمین صلاح و رستگاری مردم وجود نظام سیاسی ضرورتی مسلّم است، چه به واسطه سلطان عادلی محقق شود - كه مطلوبترین وجه است - و چه به واسطه سلطان غیر عادلی تحقق یابد - كه از باب اضطرار قابل قبول است. بر این اساس، نظام سیاسی در یك تقسیمبندی كلی به دو صورت قابل تصور است: یكی، نظام سیاسی مبتنی بر امامت و ریاست سلطان عادل و افراد منصوب یا مأذون از سوی ایشان و دوم، نظام سیاسی مبتنی بر امامت و ریاست سلطان جائر و ولات ایشان.۵ در این نوشته نظام سیاسی مبتنی بر ریاست سلطان عادل و خاستگاه، شرایط، اختیارات و وظایف و چگونگی تداوم آن را در عصر غیبت بر اساس دیدگاه شیخ مفید مورد بررسی قرار میدهیم.
نظام سیاسی مطلوب
مطلوبترین نظام سیاسی از نظر شیخ مفید، نظام مبتنی بر ریاست و امامتِ كسی است كه از سوی خداوند - عزّوجلّ - مبعوث شود۶، احكام الهی را اجرا كند، حدود الهی را برپا دارد و شریعت آسمانی را نگه داشته، مردمان را بر اساس آن تأدیب و سیاست كند.۷ در این نظام، ریاست چنین فردی مقدم بر هر كس دیگر بوده و اطاعتش بر همگان واجب است.۸ بالاترین مصداق این گونه نظام سیاسی، نظامی است كه پیامبری در رأس آن قرار گرفته باشد. نظام مطلوب پس از پیامبر، نظام مبتنی بر ریاست امام عادل (سلطان عادل، ناظر بر امور مسلمانان و حاكم اسلامی) است: «امام كسی است كه ریاست عامه مردم در امور دینی و دنیوی، به نیابت از پیامبر به او واگذار شده است».۹ امام جانشین پیامبر در اجرای احكام، اقامه حدود، حفظ شریعت و تأدیب و سیاست مردمان است.۱۰ اولین مصداق چنین نظامی از منظر شیخ مفید، نظام حكومتی امام علیعلیه السلام است.۱۱ امام پس از امام علیعلیه السلام، با روی كار آمدن معاویه و یزید همواره جباران بنیامیه، بنیمروان و بنیعباس بر مسلمانان حاكم شدند و مردم نیز تا قدرت و ریاست را در آنان جمع دیدند، اطاعتشان كردند و حتی از اولیای الهی و سلاطین عادل، كامل، حكیم و عالم رویگردان شدند، از این رو نظام سیاسی مطلوب شیعه مصداقی پیدا نكرد.۱۲ طبق نظر شیخ مفید در زمان حاضر نیز برترین نظام سیاسی، نظامی است كه امام زمان(عج) در آن، والی خلق در جمیع امور دینی و دنیوی باشد، اما از آن جا كه آن حضرت به دلیل كثرت دشمنان و قلت ناصران و یا به دلیل مصلحت دیگری از نظرها پنهان است۱۳ و نظام سیاسی مبتنی بر حضور ایشان محقق نشده، از چندین طریق باید زندگی سیاسی شیعیان را در عصر غیبت ایشان نظام داد: یكی، از طریق تقیه و مدارا با سلاطین حاكم و دیگری، از طریق مراجعه به فقهای عادل و مأذون از سوی امام زمان(عج). از نظر شیخ مفید، تمامی اختیارات امام (عج) به فقهای عادل و مأذون از سوی ایشان تفویض شده و آنها در صورت تمكّن میتوانند به نیابت از سوی ایشان متولی همه اختیارات آن حضرت باشند.۱۴ خاستگاه مشروعیت نظام سیاسی مطلوب
یكی از سؤالهای اساسی در بررسی نظامهای سیاسی، منشأ مشروعیت قدرت سیاسی در آن نظام و چگونگی پذیرش حاكمان از سوی مردم و اطاعت از دستورهای صادره شده آنها میباشد. شیخ مفید درباره منشأ قدرت و مشروعیت دستورهای پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله و ائمه معصومعلیهم السلام میگوید: «پیامبر از سوی خداوند - عزّوجلّ - ثابت الطاعهٔ است و لذا، نیازی به بیعت یا اختیار و انتخاب از سوی دیگران ندارد»۱۵ و اطاعت از او بر همه واجب است.۱۶پس از پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله، فقط ائمهعلیهم السلام مشروعیت و استحقاق امامت و ریاست بر امت اسلامی را دارند و ایشان حجت خداوند در میان مردم محسوب میشوند.۱۷ ائمه معصومعلیهم السلام از سوی خداوند متعال و به نص الهی امامت و ریاست یافتهاند و اطاعت از ایشان در ردیف اطاعت از خدا و رسول خداست،۱۸ بنابراین خاستگاه مشروعیت امامان بعد از پیامبر نص الهی بوده، نه انتخاب از سوی مردم كه از این طریق امامت متحقق نمیگردد.۱۹ برای اثبات الهی بودن منشأ مشروعیت امام میتوان به دلایلی استدلال كرد كه عبارتاند از:
۱. امام باید از عصیان و خطا معصوم باشد و ریاست فرد غیر معصوم بر مردم به سه دلیل فاسد است:
الف) كسی كه مرتكب گناه و خطا میشود و از حق و حقیقت غفلت میكند، خود نیازمند امام و رئیسی است كه او را از غفلتهایش متنبّه سازد و از كجیها و اعوجاجهایش باز دارد؛۲۰ ب) اگر امام مرتكب گناه و خطا شود، یا انكار او واجب است كه در این صورت، منزلتاش در میان مردم ضایع شده و كسی از او اطاعت نخواهد كرد و یا انكارش واجب نیست كه در این صورت، وجوب امر به معروف و نهی از منكر ساقط خواهد شد و این امر، باطل و نادرست است؛ ج) امام حافظ شرع است و اگر معصوم نباشد ممكن است در شرع دخل و تصرف كند.۲۱
۲. امام باید به جمیع علوم دین و حكم همه موضوعاتی كه امت به آنها نیازمندند، عالِم باشد وگرنه خود محتاج امام و رئیسی دیگر میشود و تسلسل باطل لازم میآید.۲۲
۳. امام باید از همه مردم عصر خود افضل باشد۲۳، زیرا مقدم داشتن مفضول بر فاضل مخالف حكم عقل است و سیاست و تدبیر انسان كامل به وسیله انسان ناقص، خلاف حكم عقل است.۲۴ این امر از نظر شرع نیز پذیرفته شده نیست.۲۵
۴. امام باید شجاعترین، زاهدترین، صالحترین، بصیرترین و حكیمترین شخص در سیاست و تدبیر مردم باشد.۲۶ بسیاری از این شرایط نه به واسطه عقل و حدس، كه از طریق اظهار معجزه یا نص از سوی كسی كه به أَسرار آگاهی دارد، معلوم میگردد.۲۷ بنابراین، تنها راه مشروع تعیین امام، نص الهی است و انتخاب یا بیعت مردم طریق تعیین امام و مشروعیت بخشیدن به او نمیباشد. البته این، بدان معنا نیست كه از نظر شیخ مفید، ریاست سلطان عادل به رضایت و مقبولیت مردم نیازی نداشته باشد، زیرا هم چنان كه ایشان از امام صادقعلیه السلام روایت كرده، امامت یك قوم بدون رضایت ایشان هرگز مطلوب نبوده و نیست.۲۸
این مبنای شیخ مفید در خصوص خاستگاه مشروعیت قدرت امامان در عصر غیبت نیز استمرار مییابد و در این عصر ریاست كسی مشروع است كه عامل، عادل، عاقل، كامل و زاهد باشد.۲۹ بنابراین، با فقدان یكی از این شروط، مانند جهل به احكام یا عجز از اداره امور مردم، فرد به تصرف در امور مردم مجاز نخواهد بود.۳۰ ایشان در عصر غیبت تنها فقهای اهل حق (شیعه)، عادل و ذوی الرأی و العقل و الفضل را حاكمان مأذون از سوی امام عصر(عج) دانسته و معتقد است كه اینان در صورت تمكّن میتوانند متولّی همه آنچه سلطان اسلام در آنها ولایت دارد، باشند.۳۱ خلاصه این كه از نظر شیخ مفید، تنها خاستگاه مشروعیت قدرت سلطان اسلام (پیامبر، امام و فقهای مأذون از سوی ایشان) نص الهی است، نه انتخاب و اختیار مردم.
ولایت فقها و شرایط و اختیارات ولی فقیه
به اعتقاد شیخ مفید، مطلوبترین نظام سیاسی در عصر غیبت نظام مبتنی بر ریاست حاكمان فقیه و عادل و مأذون از سوی امام زمان(عج) است. در این جا اصل ولایت، شرایط و اختیارات ولی فقیه و روابط متقابل مردم و ولی فقیه را مورد بررسی قرار میدهیم.
الف) ولایت فقهای شیعه در عصر غیبت
شیخ مفید ولایت فقیه را در ردیف ولایت سلطان عادل (امام) دانسته و در دایره مفهوم عام «سلطان اسلام» قرار داده است۳۲ از این رو زمانی كه از سلطان اسلام و گستره مسئولیتها و اختیارات او سخن میگوید، به گونهای مفهوم سلطان را تفسیر میكند كه شامل فقیه جامع الشرایط نیز میشود؛ برای نمونه، درباره اقامه حدود چنین میگوید: أمّا إقامهٔ الحدود فهو إلی سلطان الإسلام المنصوب من قبل اللَّه تعالی و هم ائمهٔ الهُدی من آل محمدصلی الله علیه وآله و من نصبوه لذلك من الأمراء و الحُكّامو قد فوضّوا النظر فیه إلی فقهاء شیعتهم۳۳؛ اقامه حدود بر عهده سلطان اسلام منصوب از سوی خداوند متعال كه ائمه هدی هستند و امیران و حاكمان منصوب از سوی ایشان است و نظارت بر اقامه این حدود [در عصر غیبت] به فقهای شیعه تفویض شده است. ایشان در باب وصیت نیز با عبارتی عام، فقهای شیعه را در همه اموری كه امامعلیه السلام در آنها صاحب اختیار است، دارای ولایت میداند: و إذا عدم السلطان العادل، كان لفقهاء أهل الحق العدول من ذوی الرأی و العقل و الفضل أن یتولّوا ما تولّاه السلطان؛۳۴ زمانی كه سلطان عادل حضور نداشته باشد، فقهای عادل، ذوی الرأی، عاقل و فاضل شیعه متولی آنچه ایشان در آن ولایت دارند، هستند. بیشتر محققان معاصر با استناد به این عبارت شیخ مفید، ایشان را از قائلان به اثبات همه اختیارات امامعلیه السلام برای فقهای شیعه در عصر غیبت دانستهاند.۳۵
ب) شرایط و صفات ولی فقیه
شیخ مفید در آثار خود۳۶ فقهایی را دارای ولایت میداند كه از شرایط خاصی همچون فقاهت، عدالت، مأمون بودن، صاحب عقل و رأی و افضل بودن برخوردار باشد. ظاهراً مراد ایشان از قید «مأمون بودن» فراتر از عدالت است، چرا كه از نظر ایشان برخی از كارها هر چند جایز و مباح است، مانع از دخالت فقیه در امور اجتماعی و اقتصادی میشود، از این رو فقیه جامع الشرایط در باب ولایت و حكومت شرایطی افزون بر فقیه جامع الشرایط در باب افتا و مرجعیت لازم دارد كه از جمله آنها، مأمون بودن است.۳۷ قید «عقل و رأی» نیز فراتر از شرایط عامه تكلیف بوده و برای خروج مجنون و دیوانه نیست، بلكه مقصود روشنبینی، تدبیر و زیركی خاصی است كه برای رهنمون جامعه لازم میباشد.۳۸
ج) دامنه اختیارات ولی فقیه
شیخ مفید فقیه جامع الشرایط را در ردیف حاكم و سلطان اسلام قرار داده و همان وظایف و اختیارات پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله و ائمه اطهارعلیهم السلام و نواب خاص ایشان را برای وی قائل شده و معتقد است كه در صورت عدم حضور سلطان عادل (امام)، فقها در همه اموری كه ایشان ولایت داشتهاند، صاحب اختیارند و در صورت تمكّن میتوانند متولی همه این امور گردند.۳۹ دیدگاه شیخ مفید را درباره گستره اختیارات فقهای جامع الشرایط در عصر غیبت میتوان به دو طریق از آثار و افكار او استنباط كرد: یكی، مواردی كه ایشان در آ نها به اختیارات فقهای شیعه تصریح كرده است و دیگری، استدلالها و عبارتهایی كه از آنها صاحب اختیار بودن فقهای شیعه مانند سلطان اسلام (امام) استفاده میشود.
طریق اول: شیخ مفید در مواردی به صاحب اختیار بودن فقهای شیعه تصریح كرده كه عبارتاند از:
۱. اقامه حدود و تعزیرات: شیخ مفید در باب اقامه حدود و تعزیرات، فقیه جامع الشرایط را همچون سلطان عادل (امام) صاحب اختیار دانسته، میگوید: اقامه حدود بر عهده سلطان منصوب از سوی خدا (ائمه معصومعلیهم السلام) و منصوبین ایشان از امرا و حُكّام است. [در مرحله بعد از ایشان،] نظر درباره اجرای حدود به فقهای شیعه تفویض گردیده است.۴۰ وی این وظیفه را حتی به دوران سلطه حاكمان جور نیز گسترش داده و معتقد است: «و إذا تمكّن الناظر من قبل أهل الضلال علی ظاهر الحال من اقامهٔ الحدود علی الفجّار و إیقاع الضرر المستحق علی اهل الخلاف فلیجتهد فی إنفاذ ذلك فیهم فإنه اعظم الجهاد؛ هر فردی كه بتواند با نفوذ در دستگاه جور به اقامه حدود بپردازد، باید تلاش كند این وظیفه را انجام دهد، زیرا این امر بزرگترین جهاد محسوب میشود.۴۱۲. دریافت و جمعآوری زكات: شیخ مفید با لحاظ این وظیفه بر عهده فقیه جامع الشرایط، او را در ردیف پیامبر و امام و نواب ایشان قرار داده، مینویسد: فلما وجد النبیصلی الله علیه وآله كان الفرض حمل الزكاهٔ الیه و لما غابت عینیه من العالم بوفاته صار الفرض حمل الزكات إلی خلیفته فإذا غاب الخلیفهٔ كان الفرض حملها إلی من نصبه من خاصَّته لشیعته فإذا عدم السفراء بینه و بین رعیته وجب حملها إلی الفقهاء المأمونین من أهل ولایته لان الفقیه أعرف بمواضعها ممن لا فقه له فی دیانته؛ زمانی كه پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله در قید حیات باشد، واجب است كه زكات به ایشان پرداخت شود و چون ایشان رحلت فرمودند، واجب است كه زكات به جانشین آن حضرت داده شود و زمانی كه جانشین پیامبر (ائمهعلیهم السلام) غایب باشد باید زكات به نوّاب خاص ایشان، و در صورت نبودِ ایشان، به فقهای عادل شیعه پرداخت گردد، زیرا ایشان داناتر به مواضع مصرف آن هستند.۴۲
۳. قضاوت و داوری در میان مردم: از نظر اكثر فقهای شیعه، قضاوت و داوری در میان مردم در عصر غیبت، از اختیارات و وظایف مسلّم فقهای جامع الشرایط است.
شیخ مفید در این باره میگوید:
و لهم [فقهای شیعه] ان یقضوا بینهم بالحق و یصلحوا بین المختلفین فی الدعاوی عند عدم البیّنات و یفعلوا جمیع ما جعل الی القضاهٔ فی الاسلام لان الائمهعلیهم السلام قد فوضوا إلیهم ذلك عند تمكّنهم منه؛ بر عهده فقهای شیعه است كه بین مردم به حق قضاوت كنند و اختلافات آنها را اصلاح نمایند و همه آنچه را در اسلام بر عهده قاضی مسلمانان گذاشته شده انجام دهند، زیرا ائمهعلیهم السلام وظیفه قضاوت و داوری در میان امت را به ایشان تفویض كردهاند.۴۳
۴. اقامه نماز جمعه و جماعات: شیخ مفید درباره اقامه نماز جمعه و جماعات كه از اختیارات فقهای جامع الشرایط است۴۴، مینویسد: فقهای شیعه در صورت تمكّن و ایمن بودن از آزار و اذیت اهل فساد۴۵، باید برادران دینی خود را به اقامه نمازهای پنجگانه و نماز عید و طلب باران و آیات جمع كنند.۴۶
۵. اجرای وصیت كسی كه وصی او مرده: یكی از مواردی كه شیخ مفید در آن به اختیارات فقها به نیابت از امام تصریح كرده، اجرای وصیت كسی است كه وصی او مرده است. وی میگوید: اگر وصی كسی بمیرد، ناظر امور مسلمانان متولی اجرای وصیت بر حسب آنچه بر وصی واجب بوده، میگردد و ورثه خودشان نمیتوانند متولی این كار شوند، و زمانی كه سلطان عادل حضور نداشته باشد، بر فقهای اهل حق كه صاحب رأی و عقل و فضلاند، لازم است كه آنچه را در این باره سلطان متولی بود، بر عهده گیرند.۴۷
طریق دوم: از كلیت عبارتها و استدلالهای شیخ مفید، صاحب اختیار بودن فقیه جامع الشرایط برداشت میشود. بر این طریق میتوان چنین استدلال كرد:
۱. شیخ مفید در اشاره به حاكم اسلامی از واژههای متعددی همچون سلطان، سلطان الزمان، سلطان عادل، امام، حاكم، حاكم مسلمین و ناظر بر امور مسلمین۴۸ بهره برده و در همه آنها، مقصود واحدی را اراده كرده؛ یعنی همه آنها را به صورت واژههای همنشین به كار گرفته است.۴۹
۲. وی در موارد مختلفی به صراحت، فقهای جامع الشرایط را همردیف سلطان، حاكم، ناظر بر امور مسلمین و ... قرار داده است.۵۰ با توجه به دو مقدمه مذكور میتوان استدلال كرد در مواردی هم كه شیخ مفید یكی از این واژهها را به طور عام به كار برده و به اختیارات فقیه جامع الشرایط تصریح نكرده و در عین حال صاحب اختیار بودن ایشان را نیز نفی نكرده، وی را در شمول این واژه عام قرار داده و اختیارات حاكم اسلامی را درباره ایشان نیز ثابت دانسته است. از این رو میتوان مواردی را به اختیارات فقهای جامع الشرایط افزود كه عبارتاند از:
۱. سرپرستی ایتام و محجورین: این مورد را معمولاً همه فقهای شیعه از باب امور حسبه، از اختیارات قدر متیقن فقهای جامع الشرایط دانستهاند. شیخ مفید در این باره میگوید: و لحاكم المسلمین أن یوكّل لسفهائهم و أیتامهم من یطالب بحقوقهم و یحتجّ عنهم و لهم۵۱؛ بر عهده حاكم مسلمانان است كه برای سفها و ایتام مسلم وكیلی تعیین كند تا حقوق ایشان را مطالبه كرده و از حقوق آنها دفاع نماید.
۲. نظارت بر اجرای امر به معروف و نهی از منكر: یكی دیگر از اختیارات حاكم اسلامی به خصوص در مراحل منجر به جرح و قتل، نظارت بر اجرای امر به معروف و نهی از منكر است. شیخ مفید با اذعان به این نظر، مینویسد: و لیس له القتل و الجراح إلّا بإذن سلطان الزمان المنصوب لتدبیر الأنام۵۲؛ آمر و ناهی بدون اذن سلطان زمان نمیتوانند برای نهی از منكر، كسی را مجروح یا به قتل برسانند.
۳. اجبار محتكر به فروش كالای احتكار شده: شیخ مفید اجبار محتكر به فروش كالاهای ضروری و مورد نیاز مردم را به طور عام از اختیارات سلطان اسلام شمرده، مینویسد: و للسلطان أن یكره المحتكر علی إخراج غلّته و بیعها فی أسواق المسلمین إذ كانت بالناس حاجهٔ ظاهرهٔ و له إلیها و له أن یسعرّها علی ما یراه من المصلحهٔ و لا یسعرها بما یخسر أربابها فیها۵۳؛ بر سلطان لازم است كه در صورت نیاز مردم، محتكر غلّات را به خارج ساختن غلات و فروش آنها در بازار مسلمانان مجبور كند و بر حسب مصلحت، آن را قیمتگذاری نماید.
۴. ولایت بر زنی كه شوهر او غایب شده: اگر شوهر زنی غایب شود و او سرپرستی نداشته باشد، باید به سلطان زمان مراجعه كند. سلطان به كسب خبر از شوهر او در شهرهای مختلف میپردازد و چهار سال منتظر او میشود، اگر خبری به دست آمد او را به پرداخت نفقه یا جدایی ملزم میكند و در صورت عدم كسب خبری، پس از سپری شدن عدّه وفات، اجازه ازدواج را برای او صادر میكند.۵۴
۵. نظارت بر اموال و اشخاص گمشده (لقیط) و نگهداری از آن: شیخ مفید درباره نظارت بر لقطه و نگهداری از آن به عنوان یكی از اختیارات حاكم اسلامی، مینویسد: اگر انسان، لقیط حرّی را پیدا كند باید خبر آن را به سلطان اسلام بدهد تا او از بیتالمال، نفقه او را بپردازد.۵۵ ایشان همچنین درباره عبد و حیوان گم شده مینویسد: اگر كسی عبد و حیوان لقطه را پیدا كند باید خبرش را به سلطان اسلام برساند تا او نفقه آنها را از بیتالمال بپردازد.۵۶ در همه مواردی كه ذكر شد، شیخ مفید واژههای سلطان، سلطان اسلام، سلطان زمان، سلطان عادل، امام و حاكم اسلامی را همردیف، و در مقابل سلطان جور به كار برده و اجرای احكام و اختیارات را مختص به زمان خاصی نكرده است. بنابراین، در عصر غیبت تنها مصداق سلطان اسلام و واژههای هم ردیف آن، فقهای جامع الشرایط شیعه هستند و به تعبیر اقای آذری قمی، از نظر شیخ مفید در عصر غیبت سلطان جز فقیه نمیتواند باشد، چون ایشان دیگران را سلطان نمیداند.۵۷ به تعبیر شیخ مفید، تنها فقیهان هستند كه در صورت تمكّن و ایمن بودن از ضرر میتوانند عهدهدار تمامی اختیارات سلطان اسلام و متولّی همه اموری شوند كه ایشان در آنها ولایت دارد.۵۸چگونگی تعامل مردم و حاكمان اسلامی
بر اساس روایتی كه شیخ مفید از رسول اكرمصلی الله علیه وآله نقل كرده، همه مؤمنان برادران و خواهرانی هستند كه نیاز بعضی از آنها به وسیله بعضی دیگر برآورده میشود۵۹، بنابراین در ادبیات سیاسی اسلام، رابطه دو سویهای میان حاكمان و مردم ترسیم شده و برای هر كدام حقوق و وظایفی در قبال دیگری معین گردیده است.
الف) وظایف حاكمان اسلامی در قبال مردم
آن چنان كه شیخ مفید از امام علیعلیه السلام نقل كرده، هدف از حكومت و ریاست در اسلام برپا داشتن حق و از بین بردن باطل است.۶۰ به نظر شیخ مفید، اساساً به منظور نزدیك كردن مردم به صلاح و رستگاری و دور ساختن آنها از فساد و تباهی، امامت ضرورت مییابد. امامت مسئولیت و رسالتی خدایی است، نه امتیاز و برتری بر مردم. امامت باید همواره در مسیر الهی قرار گیرد، به همین دلیل است كه خداوند متعال پس از اعلام خلافت و حكومت به حضرت داودعلیه السلام، او را به پرهیز از تبعیت هوا و هوس در این كار امر فرمود.۶۱ به تعبیر شیخ مفید، خداوند متعال حضرت داودعلیه السلام را بدین جهت از هوا و هوس در امر حكومت و خلافت برحذر داشت تا در امر حكومت و خلافت مسیر خدایی گمراه نشود۶۲ و آن را وسیلهای برای ارضای خواستههای نفسانی خود قرار ندهد. بر این اساس، ایشان همه حاكمان اسلامی را در رفتار با مردم به لزوم رعایت نكاتی توصیه میكند:
۱. در نظر گرفتن رضایت خداوند متعال۶۳؛
۲. تأمین مصلحت دینی و دنیوی مردم۶۴؛
۳. رعایت عدالت در میان مردم۶۵؛
۴. اجتناب از تحكّم و زورگویی به مردم.۶۶
ب) وظایف مردم در برابر حاكمان اسلامی
۱. شناخت امام و اعتقاد به وی: در ادبیات سیاسی شیعه، اولین وظیفهای كه برای مردم در قبال حاكمان بیان شده، لزوم معرفت و شناخت امام بر حق است. شیخ مفید بارها این وظیفه را خاطرنشان كرده، میگوید: یجب علی كل مكلّف أن یعرف إمام زمانه و یعتقد إمامته۶۷؛ بر هر مكلّفی واجب است كه امام زمان خویش را بشناسد و به امامت او اعتقاد داشته باشد. به اعتقاد شیخ مفید، این یك «فرض لازم بلكه از مؤكدترین فرایض اسلام است»۶۸، چرا كه قرآن كریم در آیات «یا أیّها الذین آمنوا اطیعوا اللَّه و اطیعوا الرّسول و أولی الأمر منكم»۶۹ و «یوم ندعوا كل اُناس بإمامهم فمن أوتی كتابه بیمینه فأولئك یقرءون كتابهم و لا یظلمون فتیلا»۷۰ معرفت امامان را بر مردم واجب فرموده است.۷۱ پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله نیز فرمودهاند: «من مات و هو لا یعرف إمام زمانه مات میتهٔ الجاهلیهٔ». به اعتقاد وی، این روایت تصریح دارد به این كه هر كس امام زمان خود را نشناسد، خارج از اسلام است.۷۲ علاوه بر كتاب و سنت، مقتضای اجماع اهل اسلام و عقل و اعتبار نیز وجوب شناخت امام بر مردم میباشد.۷۳
۲. فرمانبری و اطاعت از امام: از ثبوت امامت امام عادل، اساسیترین وظیفه مردم اطاعت از دستورهای ایشان است. شیخ مفید با طرح این وظیفه در موارد مختلف، میگوید: زمانی كه امامت امامی بر كسی ثابت شد، اطاعت از او برای آن شخص واجب، و مخالفت با ایشان حرام است، زیرا خداوند متعال در آیه مباركه«یا أیّها الّذین آمنوا اطیعوا اللَّه و اطیعوا الرّسول و أولی الأمر منكم» اطاعت از ائمهعلیهم السلام را در ردیف اطاعت از خود قرار داده و در نتیجه، نافرمانی از ایشان در حكم نافرمانی از خداوند قرار گرفته است، از این رو همه اهل قبله (مسلمانان) به حكم عقل و نقل بر فاسق و فاجر بودن محاربان با ایشان اتفاق نظر دارند.۷۴ پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله نیز درباره اطاعت از امام عادل میفرماید: «اسمعوا و اطیعوا لمن ولّاه اللَّه الأمر فإنّه نظام الإسلام».۷۵ امام علیعلیه السلام نیز درباره لزوم اطاعت از امام عادل میفرماید: ای مردم، شما بر همان چیزی كه با خلفای قبلی بیعت كرده بودند، با من بیعت كردهاید. مردم قبل از این كه بیعت كنند اختیارشان دست خودشان است، اما زمانی كه بیعت كردند دیگر باید تسلیم امام باشند و امام هم باید بر بیعت ایشان پایدار بماند. این یك بیعت عمومی بوده و هر كس از آن برگردد، از اسلام برگشته است.۷۶ بنابراین، همچنان كه شیخ مفید با استناد به روایت مذكور بیان كردهاند، مردم پس از شناخت امام بر حق خود باید تنها از او اطاعت كنند و از هر گونه حاكم جاهل و متغلّب روی گردان شوند، زیرا همان طور كه امام باقرعلیه السلام فرمودهاند، خداوند متعال چنین میفرماید: لاُعذّبن كل رعیهٔ فی الإسلام اطاعهٔ كل إمام لیس من اللَّه و إن كانت الرعیهٔ بارّهٔ تقیهٔ و لأعفوّن عن كل رعیته فی الإسلام اطاعهٔ كل إمام عادل من اللَّه و إن كانت الرعیهٔ ظالمهٔ مسیئهٔ۷۷؛ هر رعیت مسلمانی را كه از امام غیر عادل و غیر منصوب از سوی خدا اطاعت كند - هر چند رعیت خوب و متقی باشد - عذاب خواهم كرد و هر رعیتی مسلمانی را كه از امام عادل و منصوب از سوی خدا اطاعت كند - اگر چه آن رعیت گناهكار و ظالم باشد -، خواهم بخشید. از نظر شیخ مفید، اطاعت از حاكم اسلامی در عصر غیبت بر مؤمنان و پیروان ائمهعلیهم السلام لازم و ضروری است: «و یجب علی إخوانه من المؤمنین معونته علی ذلك».۷۸
۳. خیرخواهی و نصیحت حاكمان: شیخ مفید در بحث شورا، پیامبر و امام معصومعلیه السلام را به دلیل وجود صفت عصمت در ایشان، از مشورت و نصیحت مردم بینیاز دانسته است۷۹، اما اوّلاً: سیره ایشان را در مشورتخواهی از مردم و پذیرش نصیحت و خیرخواهی در موارد مختلف، یادآوری كرده است؛ ثانیاً: عدم ضرورت مشورتخواهی حاكم از مردم را تنها درباره حاكمان معصوم مطرح كرده و غیر ایشان را بینیاز از آن ندانسته است و ثالثاً: با نقل روایات متعدد، «نصیحت ائمه مسلمین» را یكی از وظایف مردم دانسته۸۰ و انتقاد حاكمان از سوی مردم را هدیهای از جانب ایشان تلقی كرده است.۸۱
پینوشتها
*) دانش آموخته حوزه علمیه قم و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشكی شهید بهشتی.
۱. لئواشتراوس، فلسفه سیاسی چیست؟، ص ۳۸.
۲. شیخ مفید، الارشاد (قم: كنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق) ج ۲، ص ۳۴۲.
۳. همان.
۴. ر.ك: شیخ مفید، المسائل الجارودیه (قم: كنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق) ص ۴۴.
۵. شیخ مفید، الجمل (قم: كنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق) ص ۱۸۷.
۶. شیخ مفید، الفصول المختاره (قم: كنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق) ص ۲۴۹.
۷. شیخ مفید، اوائل المقالات (قم: كنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق) ص ۶۵.
۸. شیخ مفید، الافصاح (قم: كنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق) ص ۳۷.
۹. شیخ مفید، النكت الاعتقادیه (قم: كنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق) ص ۳۹.
۱۰. شیخ مفید، اوائل المقالات، پیشین، ص ۶۵.
۱۱. شیخ مفید، الارشاد، پیشین، ج ۱، ص ۵.
۱۲. شیخ مفید، الافصاح، پیشین، ص ۴۴ - ۴۵.
۱۳. شیخ مفید، النكت الاعتقادیه، پیشین، ص ۴۴ - ۴۵.
۱۴. شیخ مفید، المقنعه، پیشین، ص ۶۷۶.
۱۵. شیخ مفید، الفصول المختاره، پیشین، ص ۲۴۹.
۱۶. شیخ مفید، الافصاح، پیشین، ص ۳۷.
۱۷. شیخ مفید، المقنعه، پیشین، ص ۳۲.
۱۸. شیخ مفید، المسائل العكبریه، (قم: كنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق) ص ۴۶ - ۴۷.
۱۹. شیخ مفید، الفصول المختاره، پیشین، ص ۲۲۸؛ الافصاح، ص ۲۷ و اوائل المقالات، پیشین، ص ۴۰.
۲۰. شیخ مفید، النكت الاعتقادیه، پیشین، ص ۴۰ و المسائل الجارودیه، پیشین، ص ۴۵.۲۱. همان.
۲۲. شیخ مفید، المسائل الجارودیه، پیشین، ص ۳۱ و ۴۵ و الارشاد، پیشین، ج ۲، ص ۱۸۲.
۲۳. شیخ مفید، الارشاد، پیشین، ج ۲، ص ۱۸۲.
۲۴. شیخ مفید، الافصاح، پیشین، ص ۲۳۹.
۲۵. شیخ مفید، المسائل الجارودیه، پیشین، ص ۴۵؛ اوائل المقالات، پیشین، ص ۳۹ - ۴۰ و الارشاد، پیشین، ج۲، ص ۱۸۲.
۲۶. شیخ مفید، المسائل الجارودیه، پیشین، ص ۳۱ و الافصاح، پیشین، ص ۳۰ - ۳۱.
۲۷. شیخ مفید، المسائل الجارودیه، پیشین، ص ۴۶ و المسائل العكبریه، پیشین، ص ۵۲.
۲۸. شیخ مفید، امالی (قم: كنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳) ص ۱۷۳: «ثلاثهٔ لا یقبل لهم صلاهٔ... رجلٌ اَمّ قوماً و هم له كارهون».
۲۹. شیخ مفید، المقنعه، پیشین، ص ۷۲۱ و الارشاد، پیشین، ج ۲، ص ۲۶۰.
۳۰. شیخ مفید، المقنعه، پیشین، ص ۸۱۲.
۳۱. همان، ص ۶۷۶.
۳۲. محمد سروش محلاتی، «شؤون و اختیارات فقیه از دیدگاه شیخ مفید»، مجموعه مقالات كنگره شیخ مفید، ص۳۱.
۳۳. شیخ مفید، پیشین، ص ۸۱۰.
۳۴. همان، ص ۶۷۶.
۳۵. برای نمونه، ر.ك: مرتضی حائری، صلاهٔ الجمعه (قم: انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۹ ق) ص ۵۹ - ۶۱؛ احمد آذری قمی، ولایت فقیه (قم: دارالعلم، ۱۳۷۲) ص ۱۸۴ و محمد سروش محلاتی، شؤون و اختیارات ولی فقیه، پیشین، ص۳۲-۳۳.
۳۶. شیخ مفید، المقنعه، پیشین، ص ۲۵۲ و ۶۷۶: «فإذا عدم السفراء بینه و بین رعیته وجب حملها إلی الفقهاء المأمونین من أهل ولایته» و «كان لفقهاء أهل الحق العدول من ذوی الرأی و العقل و الفضل».
۳۷. محمد سروش محلاتی، پیشین، ص ۳۵.
۳۸. همان.
۳۹. شیخ مفید، پیشین، ص ۶۷۵ - ۶۷۶.
۴۰. همان، ص ۸۱۰.
۴۱. همان، ص ۸۱۲.
۴۲. همان، ص ۳۵۳.
۴۳. همان، ص ۸۱۱.
۴۴. شیخ مفید، الاشراف (قم: كنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق) ص ۲۴ - ۲۵.
۴۵. این عبارت شیخ مفید ملهم از وضعیتی بوده كه بر عراق به ویژه بغداد آن روز حاكم بوده است و بارها گروههای مخالف متعصب مسجد ایشان را مورد حمله قرار میدادند.
۴۶. شیخ مفید، المقنعه، پیشین، ص ۸۱۱: «و للفقهاء من شیعهٔ الائمهعلیهم السلام ان یجمعوا بإخوانهم فی الصلوات الخمس و صلوات الأعیاد و الاستسقاء و الكسوف و الخسوف، إذا تمكّنوا من ذلك و آمنوا من معرّهٔ اهل الفساد».
۴۷. همان، ص ۶۷۵ - ۶۷۶.
۴۸. برای نمونه، ر.ك: همان، ص ۵۱۹، ۵۳۷، ۶۱۶، ۶۶۹، ۶۷۵، ۷۸۱، ۸۰۹، ۸۱۰ و ۸۱۶.
۴۹. برای نمونه، ر.ك: همان، ص ۷۸۱.
۵۰. همان، ص ۶۷۵ - ۶۷۶.
۵۱. همان، ص ۸۱۶.
۵۲. همان، ص ۸۰۹.
۵۳. همان، ص ۶۱۶.
۵۴. همان، ص ۵۳۷؛ «و إذا غاب الرجل عن إمرأته غیبهًٔ لم تعرف فیها خبره... رفعت امرها الی سلطان الزمان لیبحث عن خبره فی الامصار فان عرفت له خبراً من حیاهٔ الزمه السلطان النفق علیها او الفراق...».
۵۵. همان، ص ۶۴۸.
۵۶. همان، ص ۶۴۹.
۵۷. احمد آذری قمی، ولایت فقیه، پیشین، ص ۱۸۴.
۵۸. شیخ مفید، پیشین، ص ۶۷۵ - ۶۷۶.
۵۹. شیخ مفید، امالی، پیشین، ص ۱۵۰: قال رسول اللَّه: «المؤمنون إخوهٔ یقضی بعضهم حوائج بعض».
۶۰. شیخ مفید، الارشاد، پیشین، ج ۱، ص ۲۴۷.
۶۱. ص (۳۸) آیه ۲۶.
۶۲. شیخ مفید، المقنعه، پیشین، ص ۷۳.
۶۳. شیخ مفید، امالی، پیشین، ص ۲۶۹ و المسائل العشره (قم: كنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق) ص ۱۱۳.
۶۴. شیخ مفید، فصول المختاره، پیشین، ص ۲۲۳.
۶۵. شیخ مفید، امالی، پیشین، ص ۲۶۹؛ الجمل، پیشین، ص ۱۸۷؛ المسائل الجارودیه، پیشین، ص ۴۴ و الارشاد، پیشین، ص ۲۶۰ و ۳۰۴.
۶۶. شیخ مفید، امالی، پیشین، ص ۱۷۳ و فصول المختاره، پیشین، ص ۱۰۳.
۶۷. شیخ مفید، المقنعه، پیشین، ص ۳۳.
۶۸. شیخ مفید، الافصاح، پیشین، ص ۲۸.
۶۹. نساء (۴) آیه ۵۹.
۷۰. اسراء (۱۷) آیه ۷۱.
۷۱. شیخ مفید، پیشین، ص ۲۸.
۷۲. همان، ص ۲۸ - ۲۹.
۷۳. همان.
۷۴. شیخ مفید، الجمل و النصرهٔ لسیّد العتره، پیشین، ص ۹۲ - ۹۳.
۷۵. شیخ مفید، امالی، پیشین، ص ۱۴.
۷۶. شیخ مفید، الارشاد، پیشین، ص ۲۴۳ - ۲۴۴.
۷۷. شیخ مفید، الاختصاص (قم: كنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق) ص ۲۵۹ - ۲۶۰.
۷۸. شیخ مفید، المقنعه، پیشین، ص ۸۱۰.
۷۹. شیخ مفید، الفصول المختاره، پیشین، ص ۳۱ - ۳۳.
۸۰. شیخ مفید، امالی، پیشین، ص ۱۸۷: قال رسول اللَّه: «ثلاثهٔ لا یغلّ علیهن قلب عبد مسلم: اخلاص العمل للّه و النصیحهٔ لائمهٔ المسلمین و اللزوم بجماعتهم».
۸۱. شیخ مفید، الاختصاص، پیشین، ص ۲۴۰: قال الصادق۷: «اُحبُّ إخوانی إلیُّ من أهدی إلیَّ عیوبی».
منبع:فصلنامه علوم سیاسی ، شماره ۲۷
نویسنده:علی خالقی
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست