چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا
برابری جنسی و عدالت اقتصادی
اسفند ماه ۱۳۸۳، اجلاس پكن + ۱۰ با هدف و بازبینی و ارزیابی كارنامه ده ساله پكن، در نیویورك برگزار گردید. اكنون شاید بتوان از فاصلهای دورتر نگاهی به پنج سالگی پكن انداخت، گرچه گمان نمیكنم، چرا كه نهادهای بینالمللی، بعد از برگزاری این همه كنفرانس و نشستهای پكن + ۵ و پكن + ۱۰، چه كاری جز صدقه و شعار و بیانیه برای زنان (و مردان) عراق و افغانستان كردهاند.
پژوهشگران DAWN [۲] DAWN: Developement Alternatives with Women For a New era
(گزینههای توسعه زنان برای عصر جدید)، برای یونیفم[۳] UNIFEM: united natiom devebpement fund for women و به بهانه پكن + ۵ تهیه كردهاند. DAWN خود را گروهی فمینیستی و متعلق به كشورهای در حال توسعه معرفی میكند كه از سوی نهادهایی نظیر: بنیاد فورد، موسسه تعاون كشورهای در حال توسعه، بنیاد مكآرتور، آژانس سوئدی مشاركت بینالمللی توسعه و برنامه توسعه سازمان ملل، حمایت میشود و این بازتابی است كه از سوی دیگران مطرح میشود و اطلاع از آن نیازی است كه حوراء را بر بیان آن وامیدارد.
۱ ) جهانی سازی و كنترل مرد سالاری:
دو راهی زنان در آستانه هزاره جدید، چالش پیش روی فمینیستها برای همراهی برابری جنسی با عدالت اقتصادی در سطح جهانی، ملی و محلی از دو جنبه قابل توجه است:
از یك سو، فرایندهای پیچیده جهانی سازی، عدم درك صحیح و حتی اجرای غلط آن، همانند شكل جدیدی از بازار آزاد به نظر میرسند. بازار آزاد، همه گزینههای ممكن برای نظم سرمایه داری جهانی را در خود پنهان دارد كه حاصل آن، نابرابری رو به رشد و عمیق ثروت و در آمد است و در آن، شمار بسیاری از مردم فقیر از دستیابی به زندگی مرفه محروم هستند.
از سوی دیگر، حداقل مجموعهای از واكنشها به فرایندهای جهانی سازی شامل:
تقویت هویتهای ملی، مذهبی و اخلاقی، از طریق تأكید بر نقشهای «سنتی» جنسی و سیستمهای اقتدار صورت میگیرد.
روابط زنان با این فرایندها، مغشوش و اغلب متناقض است. زنان در دهه هشتاد و نود، وارد بازار كار و تعداد زیادی از آنان صاحب درآمد شدند. این ورود، گاه تحت فشار نیازهای اقتصادی خانواده و گاه در پاسخ به فرصتهای جدید بازار كار و تحولات دیگر صورت گرفت، و نتیجه، بسته به كنترل زنان بر درآمد و استقلال شخصی، میتوانست متفاوت باشد.
حضور زنان در بازار كار به خودی خود به معنای تسلط بیشتر بر درآمد نخواهد بود، بلكه ممكن است به مفهوم مسئولیت سنگین كاری، بارهای طاقت فرسا و وظایف چند گانه زنان باشد كه سلطه كمی بر خط تولید جهانی دارند. درآمد بالا، همیشه ارزش زن را در خانواده افزایش میدهد، اما شگفت آنكه گاهی این مسئله به كنترل بیشتر و محكمتر زندگی و هستی او منجر میشود و گاهی میتواند به معنای آمادگی جسمی، استقلال شخصی و امكان شكستن سدهای جنسیتی و پدر سالاری یا دیگر مكانیسمهای مردانه سلطه باشد.
این تناقضها نشان میدهد كه تلاش زنان برای استقلال شخصی بیشتر (نزاع بر سر دست یابی به منابع اجتماعی یا خانوادگی، سهم عادلانه ارث، حق تصمیمگیری و حقوق جنسی و باروری) ممكن است به سادگی با خواستهها و دغدغههای دیگر آنان برای نظام اقتصادی عادلانه و برابر، سازگار نباشد.
عجب آنكه از یك طرف، حامیان و بنیان گزاران اقتصاد جهانی، اغلب كسانی هستند كه از شكستن نظامهای سنتی پدرسالاری پشتیبانی میكنند و از طرف دیگر، برخی مخالفت با جهانی سازی را به نام ارزشها و سیستمهای سلطهای انجام میدهند كه تعدی را بر زنان روا میدارند. بنابراین، چالش فرا روی زنان آن است كه چطور قاطعانه از ضرورت عدالت اقتصادی و تساوی جنسی در دنیای جدید دفاع كنند؛ دنیایی كه در آن شكلهای گوناگونی از محافظه كاری اخلاقی وجود دارد كه به طور منظم، استقلال زنان را مورد هدف قرار میدهد
۲ ) به باد دادن بذرها
كنفرانسهای سازمان ملل در دهه نود نشان داد كه زمینه شكوفایی چنین تعارضها و تنشهایی وجود دارد. این كنفرانسها عبارت بودند از: كنفرانس محیط زیست و توسعه سازمان ملل[۴] UNCED: un conference on Environment and Developement (ریو، ۱۹۹۲) كنفرانس جهانی حقوق بشر[۵] world conference on human rights (وین، ۱۹۹۳)، كنفرانس بینالمللی جمعیت و توسعه[۶] ICDP: Internatenal Conference on population and Developement (قاهره، ۱۹۹۴)، تشریك مساعی جهانی برای توسعه اجتماعی[۷] WSSD: World summit on social developement (كپنهاگ، ۱۹۹۵)، چهارمین كنفرانس جهانی زن[۸] FWCW: Fourth world conference on women (پكن، ۱۹۹۵)، و كنفرانس اسكان بشر[۹] HABITAT(استانبول، ۱۹۹۶).
همان طور كه انتظار میرفت، تقسیم شمال ـ جنوب در همه این نشستها پدیدار گردید، اما قدرت و نفوذ سیاسی دولتهای شمالی در مذاكرات جهانی به نحو چشمگیری نسبت به دهه هفتاد افزایش یافته است؛ دههای كه در آن، بحران بدهیها، برنامههای تعدیل ساختاری، نرخهای نابرابر رشد اقتصادی و اختلاف میان كشورهای جنوب تا حدی پیش رفت كه ظرفیت و عزم سیاسی جنوب برای مذاكره مؤثر علیه شمال در مورد موضوعاتی از قبیل:
بخشش بدهیها، كمكهای مالی برای توسعه، كنترل محیط زیست یا سطحی از ایفای نقش در تجارت بینالملل را تحلیل برد.
در این فضا گروههای اخلاقی محافظه كار و مخالف با برنامههای حقوق زنان كوشیدند خود را به عنوان مدافعان جنوب معرفی كنند. طی روزهای برگزاری كنفرانس محیط زیست و توسعه سازمان ملل در ریو دوژانیرو (در سال ۱۹۹۲)، واتیكان علیه رشد فقر اقتصادی و نابرابری شمال و جنوب بیانیه داد و خواستار آزاد سازی بدهیها شد. از طرفی، موقعیتهایی كه مذاكره كنندگان شمالی در مورد هر موضوع اقتصادی مانند: توسعه، بدهی، تجارت و تعدیل ساختاری اعطا نمودند، زمینه مساعد را برای نزدیكی میان واتیكان و تعدادی از جنوبیها فراهم كرد.
در طول دهه نود، نیروهای اخلاقی محافظه كار، به شیوه نظم یافتهای از نفوذ سیاسی خود برای مخالفت با برنامههای حقوق زنان در سطح بینالمللی استفاده كردند. كنفرانس محیط زیست و توسعه سازمان ملل، اولین پایگاهی بود كه بسیج اصلی سازمانهای زنان در آن صورت گرفت، گر چه حضور NGOها در آن، بیش از كنفرانسهای رسمی بود.
تا پیش از كنفرانس وین (۱۹۹۳)، واتیكان شروع به آماده سازی نیروهای خود علیه بحث شناسایی حقوق زن به عنوان حقوق بشر كرده بود. در قاهره (۱۹۹۴)، واتیكان با شماری از كشورهای مخالف پذیرش برنامه حقوق بشر و بهداشت باروری، در خصوص سند كنفرانس جمعیت و توسعه، متحد شد. شش ماه بعد در اجلاس كپنهاگ، این همبستگی برای مخالفت با همه جنبههای خلاقانه مرتبط با جنسیت و بهداشت باروری عمل نمود.
این تقابل تا كنفرانس پكن و نیز كنفرانس اسكان بشر(۱۹۹۶) ادامه یافت، اما در حالی كه به نظر میرسید موضوع اصلی مذاكرات، حقوق زنان است، لایه درونی آن، انتقاد از تقسیم همیشگی شمال و جنوب و رشد ناكامیهای جنوب بود.
لازم است سه نكته دیگر درباره كنفرانسهای دهه نود ذكر شود:
۱) نمایندگان زنان (رسمی و غیر رسمی) به اندازه كافی حضور نداشتند و مباحث مربوطه به برابری جنسی و حقوق زنان، به سكوت یا مصالحه، گرایش پیدا كرد. آنها در حد مفاهیم ضمنی بین شمار زیادی از نمایندگان شمال و جنوب و نه طرح «بحثانگیز» مسئله ظاهر شدند. تعداد اندكی از فمینیستهای حاضر در اجلاس كپنهاگ، تلاش خود را برای حفظ منافع حاصل از كنفرانس وین و قاهره كردند.
۲) و مهمتر آنكه، به رغم اقدامات مخالفان، تنها شمار كمی از دولتهای جنوبی واقعاً وارد اتحادی شدند كه حقوق زنان در آن معامله میگردید. پیشرفت حقوق زنان در وین، وفاق عمومی برای تمركز بر بهداشت جنسی و باروری در قاهره، حقوق باروری تقویت زنان در خط مشی توسعه، و تأیید و شرح این موارد در پكن، امكانپذیر بود، زیرا اكثر كشورهای شمال و جنوب از آن حمایت میكردند. در قاهره و نیز پكن، وفاق عمومی حاصل شد، زیرا گروه ۷۷[۱۰] گروهی كه در ژوئن ۱۹۶۴ از سوی ۷۷ كشور در حال توسعه تشكیل شد و اكنون ۱۳۲ عضو دارد ـ نه تنها به عنوان یك گروه اقتصادی، بلكه به عنوان كشورهایی منفرد، در خصوص برابری جنسی، حقوق زنان، بهداشت جنسی و باروری، حقوق و بهداشت نوجوانان... سخن گفتند. برای نمایندگان در قاهره (و بعد پكن) مشخص گردید كه اختلاف بر سر موضوعات اخیر درون گروه ۷۷، میان اقلیتی مخالف و اكثریتی موافق، جدیتر از آن است كه حل و فصل شود.
۳) ائتلاف فمینیستی كشورهای شمال و جنوب كه هم نمایندگان رسمی و هم نمایندگان NGOها بودند، میكوشیدند پلی را بنا كنند كه كشورها و گروههای مخالف سعی در ایجاد آن بین عدالت اقتصادی و تساوی جنسیتی داشتند. برنامه عمل قاهره، شامل تعدادی از پیشروترین زبانها در رابطه با توسعه عمومی، تعدیل ساختاری و ضرورت اعطای رهبری به شمال با توجه به مدیریت مؤثر مصرف و ضایعات بود. برخی از این زبانها، یا ابتدایی بودند و یا از طرف نمایندگان زنان و تعدادی از دولتهای جنوبیِ موافق سازش با شمال در مورد موضوعات اقتصادی حمایت میشدند، تا آن اندازه كه در برابر حقوق بشر زنان ابراز مخالفت كردند. در این راه، زنان، هم در قاهره و هم در پكن برای تركیب عدالت اقتصادی و برابری جنسی تلاش مینمودند.
۳ ) برداشت سریع محصول
بین مارس و جولای ۱۹۹۹، سه كنفرانس «+ ۵» برای ارزیابی نشستهای دهه نود برگزار گردید. در ماه مارس، كمیسیون وضعیت زنان (csw) برای بحث در مورد ضرورت اجرای بخش بهداشتی كار پایه عمل پكن تشكیل شد. این موضوع از سوی كمیته مقدماتی ICDP+۵ پیگیری شد كه قادر به تكمیل كار خود در روزهای ویژهی مارس نبود. نشستهای داخلی و درون گروهی ادامه یافتند با اینكه كمیته مقدماتی رسماً فعالیت خود را در پایان ژوئن، درست قبل از طرح جلسه ویژه مجمع عمومی سازمان ملل، از سر گرفت. هم چنین در ماه می، اولین كمیته مقدماتی كپنهاگ + ۵ تشكیل شد كه پیشرفت آن، كند بود و مذاكرات به دلیل از سرگیری به عنوان جلسات داخلی در پایان اوت، مورد انتقاد قرار گرفت.
ویژگیهای مشخصی در همه این فرایندها ظاهر شدند. پیشرفت در مذاكره به شكلی اسفبار آهسته بود و اغلب به بنبست میرسید. دو علت ظاهری برای این بنبستها وجود داشت: شكاف وسیع شمال و جنوب در مسائل اقتصادی، و مشكل دستیابی به اجماع عمومی درباره مباحث جنسیتی.
اغلب كشمكشها بر سر این حقیقت بود كه با شروع گردهمایی csw و ادامه آن در بخشی از مذاكرات ICDP+۵، گروه ۷۷ بر خلاف قاهره و پكن، اصرار داشت تا با یك صدا درباره تمامی مباحث اظهار نظر كند.
تعجب آور نبود كه هم زمان واتیكان با نمایندگان محافظه كار همكاری تنگاتنگی كرده بود تا در صورت امكان، از توافقات قاهره، پكن و وین عقب نشینی كنند یا از بحث جدی پیرامون موانع اجرایی و اقدامات آتی جلوگیری نمایند. علاوه بر آن، واكنش منفی آشكاری علیه NGOها در طول برنامههای مقدماتی قاهره + ۵ از سوی تعدادی از نمایندگان دولتی مخالف با حضور و مشاركت NGOها ابراز شد.
در یك سطح، و با توجه به تحلیل ابتدایی ما، هیچ یك از موارد بالا جدید به نظر نمیرسد. یقیناً هنوز آهنگ مذاكرات خشنتر از چشم اندازهای مورد انتظار زنان و سازمانهای غیر دولتی بود. گمان نمیرفت به كارگیری مجدّد زبان توافقات قاهره و پكن، نشان از این حقیقت باشد كه اكثر كشورها اهداف اجلاس قاهره را از سال ۱۹۹۴ تحقق بخشیدهاند.
یكی از دلایل میتوانست آن باشد كه گروه ۷۷ با توجه به نشست سازمان تجارت جهانی (WTO) در سیاتل و هم چنین اجلاس سازمان ملل در خصوص توسعه مالی، احساسی قدرتمند برای تك صدایی داشتند. بحران اقتصادی و مالی سالهای اخیر نیز باید به طور قابل ملاحظهای به عنوان رشد تجربه بین اعضای آن در نظر گرفته شود. از طرف دیگر، احتمالاً به علت ایجاد اندكی فضای باز برای مذاكره روی موضوعات اقتصادی، پاندول سیاسی جهان كمی از موضع سالهای سخت دولتهای محافظه كار شمال آمریكا و اروپا چرخیده است.
ارتودكس نئولیبرال به دنبال بحران مالی با[۱۱] IMF: Internfional monetary fundIMF وضعیت آشفتهای دارد و بانك جهانی عموماً مواضع مختلفی اتخاذ كرده است. همه اینها ممكن است احساس فشار گروه ۷۷ و فرصت نمایش جبههای واحد علیه شمال (در مورد مباحث اقتصادی) را توضیح دهد. اما توضیح نمیدهد چرا نمایندگان لیبرال جنوب، چنین زمان سختی را برای اثبات شیوه كار قاهره و پكن داشتند؛ منظور، تك صدایی برای موضوعات اقتصادی و صداهای متفاوت در مورد مباحث جنسیتی است. برای درك این مسئله، نیاز به فاكتورهای دیگر است.
۴ ) درسهایی از مذاكرات قاهره + ۵
ـ یك نكته مهم :
این حقیقت است كه تعداد زیادی و به ویژه نمایندگان رسمی جنوب برای كمیته مقدماتی ICDP + ۵، از پرسنل هیئتهای امداد كشورها به دفتر سازمان ملل در نیویورك انتخاب شده بودند. بنابراین شماری از نمایندگان به جای وزرای بهداشت یا خانواده، دیپلماتهای وزارت خارجه بودند؛ یعنی افراد مزبور اغلب فاقد تجربه شركت كنندگان كنفرانس قاهره بودند. تعداد كمی از توازنهای هوشمندان در برخی از توافقات قاهره آگاهی داشتند. بنابراین حتی با راسخترین عزم جهانی هم، بسیاری از نمایندگان پیشنهاد یا گفتههای تلویحی نیروهای مخالف حقوق زنان، صراحت لهجه نداشتند.
NGOهای زنان و فمینیستهای كمی از نمایندگان رسمی، در مذاكرات طولانی قاهره و پكن، سخت كوشیدند تا زمینه و آگاهی را برای این نمایندگان فراهم كنند. هم چنین مشكل فضای ذهنی نیویوركیها وجود داشت كه مذاكرات روزانه دیپلماتها از تعارضات شمال و جنوب و برنامههای ژئو پلتیكی، ملی، منطقهای یا جهانی تأثیر میپذیرفت. تساوی جنسیتی، به سقوط در ورطه نسبی گرایی در مورد اولویتها گرایش داشت و تعدادی به وضوح معتقد بودند كه منازعه در این گردهمایی، به زحمتش نمیارزد.
مسئله پیچیدهتر آنكه این ارزیابیهای پنج ساله باید بر مبنای پیش فرضهای اجرایی سازمان ملل صورت گیرد. بنابراین درس اول آن است كه ضرورتی فوری برای بازنگری در بالاترین سطح سازمان ملل برای چگونگی ارزیابی برنامهها وجود دارد. NGOهای حاضر در مرحله نهایی قاهره + ۵، نامهای به دبیر كل سازمان ملل نوشتند و تقاضای تشكیل كمیسیونی را برای تجدید نظر اساسی در پیش فرضها و مكانیسمهای بررسیهای پنج ساله دادند. ش
علاوه بر آن، شركت در این كنفرانسها نباید برای مخالفان توافقاتِ اولیه آزاد باشد. در واقع اصول اخلاقی ایجاب میكرد واتیكان با توجه به عدم ایفای نقش در سند ICDP و مخالفت با آن، از شركت در كنفرانس قاهره + ۵ خودداری كند. احتمالاً اگر بررسیهای پنج ساله تنها برای امضا كنندگان اولیه نشست ICDP تشكیل میشد، مشكل طولانی شدن مذاكرات به حداقل میرسید. این دومین درس كنفرانس ICDP + ۵بود.
سازمان زنان از شمال و جنوب، درسهای دیگری نیز میتوانند فرا گیرند. تلاش سخت برای تضمین كیفیت مذاكرات، ریسك حفظ تعادل میان برابری جنسی و موضوعات شمال و جنوب را در بر دارد. این مسئله به ویژه در كپنهاگ + ۵، مشكل ساز است كه متن آن كاركردی ضعیف در مباحث جنسی دارد و NGOهای كمی در آن حضور دارند.
به نظر میرسد واتیكان سخت در تلاش است تا خود را حامی مسائل اقتصادی جنوب نشان دهد و زبان حقوق بشر را با مفهوم جایگزین «كرامت انسانی» تضعیف كند. آگاهی فعالیت نمایندگان رسمی در سطح ملی و منطقهای از این مسئله سومین درس حیاتی خواهد بود.
و بالاخره نكته فراتر از یك درس، معضل اصلی پكن، فاصلههای فیزیكی و روانی میان سازمانهای غیر دولتی و كنفرانسهای رسمی بود. اكثر زنان بر جلسات NGOها تمركز داشتند، در حالی كه تعداد كمی در كنفرانس رسمی مجبور بودند برای حفظ مواضع قاهره و وین، تلاشی سخت داشته باشند. نیروهای محافظه كار، به پنهان نمودن فعالیت NGOها از چشم عموم و ذخیره انرژی خود برای كنفرانسهای رسمی گرایش پیدا كردند. بنابراین باید برنامهریزی نظم یافتهای برای ارتباط میان رویدادهای رسمی و سازمانهای غیر دولتی وجود داشته باشد، به طوری كه انرژی و روحیه اولیه تا پایان حفظ شود.
ترجمهی مریم رفیعی
بازتاب ارزیابی پنج ساله كنفرانسهای سازمان ملل در دهه نود
نویسندگان: گیتاسن، سونیا آنوفركاریا[۱] Gita sen, sonia onufer correa
بازتاب ارزیابی پنج ساله كنفرانسهای سازمان ملل در دهه نود
نویسندگان: گیتاسن، سونیا آنوفركاریا[۱] Gita sen, sonia onufer correa
منبع : نشریه حورا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست