پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا

هالیوود با قهرمانی جدید در افغانستان


هالیوود با قهرمانی جدید در افغانستان
مردی شب‌هنگام در آسمان پرواز می‌کند، هواپیماهای نظامی را درهم می‌کوبد و دنیا را برای تروریست‌ها و حامیان‌شان به جهنم تبدیل می‌کند.
او تونی استارک (رابرت داونی جونیر) است؛ صنعتگری فوق‌العاده ثروتمند که با حضور خود سروصداهای زیادی به پا می‌کند. شاید برای فیلمی که از یک داستان مصور اقتباس شده همین چیزها کافی باشد، اما «آیرون‌من» هوشمندانه‌تر از آن چیزی است که معمولا از این ژانر انتظار می‌رود. «آیرون‌من» تنها برای نجات دنیا به میدان نیامده، بلکه می‌خواهد شوک شدیدی نیز به بازار فروش فیلم‌ها وارد کند.
«آیرون‌من» در زمان مناسبی، یعنی هفت هفته پیش از اوج گرمای تابستان، وارد بازار فیلم‌های پرفروش شد. تابستان همیشه به عنوان فصلی شناخته می‌شود که انبوه تماشاگران روانه سینماها خواهند شد. اگر چنین تعریفی را قبول داشته باشیم، نگاهی به فروش فیلم‌ها طی چند سال اخیر نشان می‌دهد که تابستان از ماه مه آغاز می‌شود و نه از ماه ژوئن. «اسپایدرمن ۳»، «شرک ۳» و «دزدان دریایی کارائیب: در انتهای دنیا» از جمله فیلم‌های پرفروشی بودند که همگی در ماه مه به نمایش درآمدند. تماشاگران سینما در ماه مه امسال علاوه بر «آیرون‌من»، شاهد «اسپید ریسر» و جدیدترین دنباله‌های «نارنیا» و «ایندیانا جونز» نیز خواهند بود. در ابتدای «آیرون‌من» که جان فاوریو آن را کارگردانی کرده و مارک فرگوس، هاوک اوتسبی، آرت مارکوم و مت هالووی فیلمنامه آن را نوشته‌اند، تونی استارک ضدقهرمانی کاملا کارتونی است. او فروشنده اسلحه و مردی است که به ظاهر چیزی در زندگی کم ندارد، چرا که دارای قدرت، ثروت و جذابیت است. حضور تونی در منطقه‌ای جنگی شبیه به افغانستان سبب رستگاری او می‌شود. در حادثه‌ای جیپ تونی مورد اصابت موشک قرار می‌گیرد و همه همراهانش کشته می‌شود. تونی که از مهلکه جان سالم بدر برده، متوجه می‌شود موشک ساخت کارخانه خودش بوده است. تونی که به شدت زخمی شده از غار گروهی شبه‌طالبان سردرمی‌آورد و رئیس آنان از او می‌خواهد بمبی قوی برایشان بسازد، اما تونی به به جای این کار با کمک یک زندانی دیگری زرهی مجهز برای خود می‌سازد و از غار فرار می‌کند، تا به جای سلاح‌هایی که باعث نابودی دنیا می‌شوند، چیز دیگری به مردم دنیا ارائه کند. جان فاواریو که به عنوان کارگردان فیلم‌های «الف»، بهترین کمدی ویل فرل و «زاتورا: ماجرای فضایی» را در کارنامه خود دارد، به نوعی تیزهوش‌ترین کمدین دهه ۹۰ است، چرا که می‌داند هنگام ساخت یک فیلم بزرگ نباید عقل و منطق را به کنار گذاشت. مهارت و جسارت او در کارگردانی «آیرون‌من» سبب شده این فیلم یادآور کمدی‌های کلاسیک باشد. از آن‌جا که فاوریو پیش از کارگردانی خود بازیگر بوده، به بازیگرانش اجازه نداده تبدیل به کلیشه یا تیپ شوند. حضور درخشان جف بریجز، شان تاب و گوئینت پالتر شاهدی بر این مدعا است. بازی رابرت داونی جونیر را باید نقطه قوت فیلم دانست. داونی جونیر تاکنون کمتر فرصت حضور در نقش اصلی فیلمی را یافته است. او به خوبی از پس نقش «آیرون‌من» برآمده و توانسته بیشتر بار فیلم را به تنهایی بر دوش کشد. زره آهنین «آیرون‌من» چنان برازنده داونی جونیر است که به سختی می‌توان بازیگر دیگری را در این نقش تصور کرد. خوانندگان نقدهای سینمایی گاهی فکر می‌کنند منتقدان از فیلم‌های بزرگ هالیوود متنفرند و تنها به فیلم‌هایی درباره سقط جنین در رومانی یا کودکان ایرانی اهمیت می‌دهند. اما در صنف ما افرادی وجود دارند (خود من هم جزو آنان هستم) که می‌دانند سبکی آمریکایی نیز در سینما وجود دارد که هرچه فیلم‌هایش عظیم‌تر و حماسی‌تر باشند حاصل کار زیباتر است و از سوی دیگر همه کشورهای دنیا مشتاق داشتن چنین سینمایی هستند. وقتی این سبک به خوبی کار کند (مانند «آیرون‌من»)، حتی بدبین‌ترین افراد به سینمای هالیوود را نیز سر شوق خواهد آورد.
منبع : روزنامه تهران امروز