سه شنبه, ۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 21 January, 2025
مجله ویستا
فلسفه عزاداری
● مقدّمه
در فرهنگ دینی ما، یکی از برنامههایی که نشان دهنده پیوند و دوستی شیعه با اولیای دین و امامان معصوم است، «عزاداری» است، یعنی یاد رحلت و شهادت آنان را گرامی داشتن، در سوگ آنان ماتم به پاکردن و در عزایشان گریستن.
عزاداری از آغاز، با دستور و تأکید و توصیه خود پیامبر خدا - صلّی اللَّه علیه وآله - و امامان شکل گرفته است و رفته رفته میان امّت وفادار به خاندان پیامبر و علاقهمندان به عترت به صورت یک «سنّت دینی» درآمده است.
تدبیر و خواست الهی نیز در ایجاد شوق و محبت نسبت به خاندان پیامبر، بویژه سید الشهدا - علیه السلام - در تداوم این سنّت نقش داشته است. رسول خدا - صلّی اللَّه علیه وآله - فرمود:
«إِنّ لِقتل الحسین - علیه السلام - حرارةً فی قلوبِ المؤمنینَ لاتَبْرَدُ اَبداً».(۱)
«برای شهادت حسین - علیه السلام - حرارت و گرمایی در دلهای مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمیشود.»
این شوق خداداد را، در عمق دل و جان خویش حسّ میکنیم و همچون چشمهای در طول حیات، از زلال آن میچشیم و طراوت مییابیم.
مهر و محبّت خاندان پیامبر - صلّی اللَّه علیه وآله - بویژه حضرت ابا عبداللَّه الحسین - علیه السلام - را همچون بذری در زمین دل ما افشاندهاند. ما نیز وظیفه داریم که این بذر را برویانیم و این نهال را به برگ و بار بنشانیم و در همه عمر، از ثمرات آن بهرهمند شویم.
اشگ ما شاهد عشق ماست. میتوانیم به عترت رسول خدا - صلّی اللَّه علیه وآله - عرض کنیم:
اگر از عاشقان دل گشت غمناک
اگر در سوگشان شد دیده نمناک
گواه عشق ما این دیده و دل
رساند اشک و غم ما را به منزل
از سوی دیگر، بر پا کردن سوگواری در ایام رحلت و شهادت معصومین - علیهم السلام - ، زنده نگهداشتن نام و یاد و خاطره و از سوی دیگر، برپا کردن سوگواری در ایام رحلت و شهادت معصومین، زنده نگهداشتن نام و یاد و خاطره و تعالیم آن پاکمردان الهی است.
آثار و برکات این احیاگری و تعظیم شعائر نیز به خود امت اسلام برمیگردد و از این رهگذر، عُلقههای دینی و پیوندهای عاطفی با اولیای دین استوارتر میشود و دینداری و تعهّد و پاک زیستی شیعیان اهل بیت - علیهم السلام - تقویت میشود.
با این حساب، مناسب است که هم فلسفه و انگیزه این شعائر دینی بیشتر شناخته شود، هم به سابقه و پیشینه آن اشاره گردد و هم به زمینههای بهرهوری از این سنّت دیرپای مذهبی در عصر حاضر اشاره شود.
▪ خطّ احیاگری در عزاداری
پیش از آنکه به نقش احیاگرانه عزادرری اشاره شود، باید به زمینههای تاریخی این برنامه دینی اشاره کرد.
با شکلگیری اسلام و قدرت یافتن آیین نبوی - صلّی اللَّه علیه وآله - ، دشمنان دین و پیامبر، به شکلهای مختلف در صدد برآمدندند تا این نهضت را خاموش و این حرکت را نابود کنند. برنامه «برخورد فیزیکی» با عترت پیامبر و مقابله صریح و رویاروی با خاندان رسول و به انزوا کشاندن اهل بیت پیامبر، یکی از این برنامهها بود. این حرکت تا آنجا پیش رفت که امامان شیعه، که میبایست پس از پیامبر خدا عهدهدار تداوم خطّ رسالت به صورت امامت و حاکمیّت سیاسی «ولایت» باشند، با دشمنیهای دشمنان یا کشته یا مسموم شدند. مظلومیّت شدید خاندان عصمت، از سوی دیگر بر محبوبیّت قلبی آنان میافزود و پیوسته در مدار جاذبه الهی آنان، دلهای مشتاق فراوانی میتپید و میچرخید.
دشمنان اهل بیت سعی داشتند که با فراموشاندن نام و یاد این خاندان و ایجاد فاصله میان مردم و خاندان پیامبر، خط و مرام آنان را هم به انزوا بکشانند. برای پیروان و وفاداران هم پیوسته محدودیّتها و سختگیریهای بسیار اِعمال میداشتند. ارتباط و رفت و آمد به خانه امامان و حتّی زیارت قبور آنان در بُرهههایی از تاریخ بویژه در عصر متوکل عبّاسی، ممنوع و یک جرم سیاسی تلقّی میشد.
در چنین شرایطی، نوشتن و گفتن و سرودن و نشر تفکّر و راه آنان و ترویج خط فکری و تعالیمشان، از اسلوبهای مؤثر شیعه در دفاع از حق و مبارزه با باطل به شمار میآمد و حتّی گریستن و سوگواری در عزای آنان و به زیارت مزار آنان رفتن، یک عملی سیاسی و مبارزاتی و افشاگرانه و محوری برای تجمّع و تشکّل شیعه محسوب میشد و از این رو نوعی عبادت و حرکت در خطّ امامان نیز به شمار میرفت. این گونه مجالس حسینی و اهل بیتی مورد تشویق و حمایت ائمّه بود. امام صادق - علیه السلام - از فُضیل پرسید: آیا دور هم مینشینید وحدیث و سخن میگویید؟ گفت: آری. حضرت فرمود:
«اِنّ تِلکَ المجالسَ اُحِبُّها، فَاَحْیُوا اَمْرَنا، فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ اَحْیی اَمْرَنا.»(۲)
«این گونه مجالس را دوست میدارم، پس امرِ (امامتِ) ما را زنده بدارید، خدا رحمت کند کسی را که امر (و راه و مرام) مارا احیا میکند.»
به مقتضای این حدیث، برپایی مجالس به یاد خاندان رسالت (چه در غمها و شادیها، در تولّدها و شهادتهایشان) احیاگری نسبت به یاد آنان و مطرح ساختن فضایل آنان است و این گونه محافل، محبوب آنان است.
در حدیث دیگری حضرت رضا - علیه السلام - فرموده است:
«مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحیی فیه اَمرُنا لَم یَمُتْ قَلْبُهُ یَومَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ.»(۳)
«هرکس در مجلسی بنشنید که در آن، امر (و خط و مکتب) ما احیا میشود، دلش در روزی که دلها میمیرند، نمیمیرد.»
پیروان ائمّه، با زبان و قلم و شعر و مرثیه و اشک و عزاداری در «احیای امر ائمّه» و زنده نگهداشتن حماسهها و مظلومیّتها و بیان فضایل آنان تلاش میکردند. در آن عصر خفقان، طرح «خطّ ائمّه»، خطرهایی را هم در پی داشت، چون آن گونه ذکرها و یادها، جهاد بود. جلسات انس و دیدار شیعیان وسیلهای برای الهامگیری و یافتن محورهای «وحدت مکتبی» به حساب میآمد و شعر و مرثیه و مدح و سوگواری بر شهیدان کربلا و سیّد الشهدا و مظلومیّت خاندان رسول خدا - صلّی اللَّه علیه وآله - در آن عصرِ «نتوانستن»ها، ابعادی از مسأله زنده نگهداشتن مشعل حق و دعوت به نور و ایمان بود. سرودههای موضعدار شاعران شیعی، در دو محور «مدایح» و «مراثی» که درباره ائمّه و فضایلشان بود، همواره به عنوان اهرمی در دفاع از حق و مبارزه با حکومتهای جور، مورد استفاده قرار میگرفت و به همین خاطر، برپایی مراسم سوگواری برای ائمّه و احیای خاطره شهادتشان، الهام بخش و حرکت آفرین و بیدارگر بود.
سنّت شعر گفتن و مرثیه سرودن برای خاندان پیامبر نیز، از همین رهگذر مورد تأکید اولیای دین بود و مرثیه سرایان، مورد تقدیر و حمایت و تشویق امامان شیعه قرار میگرفتند و در دلِ شیعیان هم جای داشتند و در جامعه شیعی نیز از مکانت والایی به عنوانِ «ذاکر» ویادآور برخوردار بودند.
ابو هارون مکفوف گوید: خدمت حضرت صادق - علیه السلام - رسیدم. امام به من فرمود: «برایم شعر بخوان». شعر و مرثیه خواندم. فرمود: این طور نه، همانطوری که (برای خودتان) شعر خوانی میکنید و همان گونه که نزد قبر سید الشهدا - علیه السلام - برای آن حضرت مرثیه میخوانی.(۴)
این سخن، تأکیدی بر شیوه «عزاداری سنّتی» و نوحه خوانی مردمی است که میان مردم رایج بوده و سوز و گداز بیشتری داشته است و هم ریشه در عواطف حاضران میدوانیده است.
در آن غوغا سالاریهای وابستگان به خلفا، «عزاداری» نوعی رساندن صدای مظلومیّت «آل علی» به گوش مسلمان بود و رسالتی عظیم داشت. اقامه عزا و بیان رنجهای جانکاه پیشوایان حق و خون دلهای ائمّه عدل، در عین حال انتقال فرهنگ مبارزه و شهادت به نسلهای آینده تلّقی میشد. در آنگونه مجالس، احساسها و عواطف به کمک شعور میآمد و عاشورا زنده میماند و اشک، زبان گویای احساسهای عمیق کسانی میشد که به خطّ حسینی و عاشورایی، پای بند بودند. اشک، دلیل عشق میشد و زبان دل و شاهد شوق.
▪ تأکید و تشویق به عزاداری
سوگواری در فقدان یک عزیز، هم یک امر طبیعی و عاطفی است و نشانه فعّال بودن احساسها و عواطف بشری در یک انسان و جامعه است، هم در مورد اهل بیت پیامبر یک «دستور دینی» است. هر چند برخی از کج فهمان، در اذهان مردم شبهه میآفرینند و این اصل را زیر سؤال میبرند، امّا عمل پیامبر اسلام، و امامان شیعه و توصیههای مکرّر آنان نسبت به گریستن بر سید الشهدا و یادکردن مصائب خاندان پیامبر و عزاداری برای آنان و مرثیه سرودن برایشان، زداینده هر شبهه در این زمینه است. رسول خدا - صلّی اللَّه علیه وآله - که دارای عواطفی سرشار بود، وقتی پسر کوچکش ابراهیم در حال جان دادن بود، حالت گریه یافت و چشمانش پر از اشک شد، آنگاه فرمود: چشم، اشکبار میشود و دل اندوهگین میگردد، ولی سخنی نمیگویم مگر آنچه موجب رضای خدا باشد و ما به خاطر تو، ای ابراهیم، محزونیم.(۵)
به فرموده امام صادق - علیه السلام - : وقتی خبر شهادت جعفر بن ابی طالب و زید بن حارثه (در جنگ موته) به پیامبر خدا - صلّی اللَّه علیه وآله - رسید، از آن پس هرگاه وارد خانه میشد، بر آن دو شهید بسیار و بشدّت میگریست و میفرمود: این دو با من هم سخن و همدم و انیس بودند و هر دو رفتند.(۶)
پس گریه بر شهید و غم برای فقدان یک عزیز، کاری انسانی و مقدس و ارزشمند است که در سیره پیامبر اکرم نیز وجود داشته است. گریه بر سالار شهیدان، حضرت ابا عبداللَّه - علیه السلام - در این میان نقش ویژهتری داشته و ائمّه معصومین، بر آن تأکید بسیار میکردند.
به نقل امام باقر - علیه السلام - : امیر المؤمنین - علیه السلام - با دو تن از یارانش از «کربلا» گذر کرد. هنگام عبور از این سرزمین، چشمانش اشک آلود و گریان شد، سپس فرمود: اینجا مرکبهایشان بر زمین میخوابد، اینجا محلّ بار افکندن آنان است و اینجا خونهایشان ریخته میشود، خوشا به حال تو ای خاکی که خون دوستان بر روی تو ریخته میشود.(۷)
این در حالی بود که بیش از بیست سال به واقعه کربلا مانده بود و امام از شهدای سرزمین نینوا یاد کرد و برای آنان اشک ریخت.
حضرت فاطمه زهرا - علیها السّلام - نیز قبر حضرت حمزه سید الشهدا را زیارت میکرد، اصلاح مینمود، علامت میگذاشت و هر دو سه روز یک بار، قبور شهدای اُحد را زیارت میکرد، کنار مزار، نماز میخواند، میگریست و دعا میکرد وهر جمعه قبر حضرت حمزه را دیدار کرده و نزد آن میگریست.(۸)
امام باقر - علیه السلام - به کسانی که نمیتوانند روز عاشورا به زیارت سیدالشهدا در کربلا بروند، دستور میدهد که در خانهها برای امام حسین - علیه السلام - گریه و ندبه کنند و اهل خانه را هم به گریستن و اقامه سوگواری برای آن حضرت سفارش کنند و چون به یکدیگر میرسند، به هم تسلیت و تعزیت در این مصیبت بگویند.(۹)
سابقه عزاداری و سوگواری بر مظلومیّت خاندان پیامبر، بسیار دیرینه است. خود پیامبر و حضرت علی و فاطمه زهرا و فرشتگان و کرّوبیان و جنّ و انس بر مظلومیّت «آل اللَّه» گریسته و مجلس عزا برپا کردهاند. انبیای گذشته هم که پیش از به وقوع پیوستن حادثه عاشورا و مصائب خاندان پیامبر میزیستند، چون از این ماجراها آگاه شدند، اشک ریختند.(۱۰)
در شیوه و سیره امام کاظم - علیه السلام - به نقل از حضرت رضا - علیه السلام - چنین آمده است:
«کانَ ابی اِذا دَخَلَ شهرُ المُحرّم لایُری ضاحِکاً وکانَتِ الکِآبةُ تغلبُ علیه حتّی یَمْضیَ مِنْهُ عشرةُ ایّامٍ، فإذا کانَ الیَومُ العاشرُ کانَ ذلکَ الیومُ یَوْمَ مُصیبَتِهِ وبکائِهِ...»(۱۱)
«چون ماه محرّم وارد میشد، حضرت موسی بن جعفر - علیه السلام - دیگر خندان دیده نمیشد و غم و افسردگی بر آن حضرت غلبه مییافت، تا آن که ده روز از محرّم میگذشت. روز دهم (عاشورا) که میشد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه وی بود.»
رسول خدا - صلّی اللَّه علیه وآله - خطاب به دخترش حضرت فاطمه فرمود:
«یا فاطِمةُ! کُلُّ عَینٍ باکیةٌ یوم َالقیامةِ الاّ عَیْنٌ بَکَتْ عَلی مُصابِ الحُسینِ، فانّها ضاحِکَةٌ مُستْبشِرةٌ بِنَعیمِ الجَنّةِ.»(۱۲)
«دخترم فاطمه جان! روز قیامت، هر چشمی گریان است، مگر دیدهای که در مصیبت و عزای حسین - علیه السلام - گریسته باشد، که آن چشم در روز قیامت خندان است و به نعمتهای بهشتی مژده داده میشود.
امام صادق - علیه السلام - نیز در به کارگیری شعر و مرثیه در برپایی سوگواری به یاد ابا عبداللَّه الحسین - علیه السلام - فرموده است:
«ما مِن اَحَدٍ قالَ فی الحسینِ شِعراً فَبکی واَبْکی بِهِ اِلاّ اَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الجَنَّةَ وغَفَرَ لَهُ.»(۱۳)
هیچ کس نیست که درباره حسین بن علی - علیه السلام - شعری بسراید و بگرید و با آن دیگران را بگریاند، مگر آنکه خداوند، بهشت را بر او واجب میکند و اورا میآمرزد.»
مرثیه سرایی و مدیحه گویی در قلمرو احیای نام و یاد این خاندان است و هر دو امری ستوده و مورد تشویق ائمّه است و نوعی نصرت و یاری جبهه حق به شمار میآید. امام صادق - علیه السلام - در این زمینه فرموده است:
«الحمدُ للَّه الّذی جَعَلَ فی النّاسِ مَنْ یَفِدُ اِلَیْنا ویَمْدَحُنا وَیَرثی لَنا.»(۱۴)
«خداوند را سپاس، که در میان مردم، کسانی را قرار داد که به سوی ما میآیند و بر ما وارد میشوند و مارا مدح و مرثیه میگویند.
امام صادق - علیه السلام - این سخن را به عبدالرحمن حمّاد فرمود، پس از آنکه وی به امام خبر داد که جمعی از اطراف کوفه و جاهای دیگر از زن و مرد به کوفه میآیند و در نیمه شعبان امام حسین - علیه السلام - را زیارت میکنند و ندبهها و سوگواریها و مرثیه خوانیها دارند.
حضرت رضا - علیه السلام - به «دِعبل» که از شاعران برجسته و متعهّد شیعه بود، در زمینه بهرهگیری از شعر برای مرثیه این خاندان چنین توصیه میفرماید:
«یا دِعبِلُ! اِرْثِ الحسینَ - علیه السلام - فَاَنْتَ ناصِرُنا و مادِحُنا مادُمْتَ حَیّاً فَلاتُقَصِّرْ عن نَصْرِنا مَا استَطَعْتَ.»(۱۵)
ای دعبل! برای حسین بن علی - علیه السلام - مرثیه بگو، تو تا زندهای، یاور و ستایشگر مایی، پس تا میتوانی از یاری ما کوتاهی نکن.»
حضرت علی - علیه السلام - در سخنی فرموده است:
«انّ اللَّه... اِختارَ لنا شیعةً یَنْصُروننا ویَفْرَحُونَ بِفَرحِنا ویَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا.»(۱۶)
«خداوند متعال، برای ما پیروانی را برگزیده است که مارا نصرت و یاری میکنند. در شادی ما خوشحال میشوند و در اندوه و غم ما، محزون میگردند.»(۱۷)
امام صادق - علیه السلام - به «مسمع» که از سوگواران و گریه کنندگان بر عزای حسینی بود، فرمود:
«خداوند، اشک تورا مورد رحمت قرار دهد، آگاه باش، تو از آنانی که از دلسوختگانِ ما به شمار میآیند و از آنانی که با شادی ما شاد میشوند و با اندوه ما غمگین میشوند. آگاه باش! تو هنگام مرگ، شاهد حضور پدرانم بر بالین خویش خواهی بود.»(۱۸)
در روایت دیگری چنین آمده است:
امام صادق - علیه السلام - بر سجّاده خود نشسته و برای زائران و سوگواران اهل بیت - علیهم السلام - چنین دعا میکرد:
«خدایا! آن دیدگان را که اشکهای آنها در راه ترحّم و عاطفه بر ما جاری شده و دلهایی را که به خاطر ما سوخته و نالان گشته و آن فریادها و نالههایی را که در راه ما بوده است، مورد رحمت قرار بده.»(۱۹)
امام صادق - علیه السلام - نیز فرمود:
«فَعَلی مثلِ الحسینِ فَلْیَبْکِ الباکُونَ، فانّ البکاءَ علیهِ یَحُطُّ الذُّنُوب العِظامَ.»(۲۰)
«گریه کنندگان، باید بر کسی همچون حسین - علیه السلام - گریه کنند، چرا که گریستن برای او، گناهان بزرگ را فرو میریزد.»
از این گونه احادیث، در منابع حدیثی بسیار است،(۲۱) که همه تشویق به عزاداری و گریه و مرثیه گویی، احیای یاد، رفتن به زیارت و غمگینی در راه مصیبتهای آن مظلومان است و بیان ثوابهای بیشمار این سنّت دینی، که نقش مهمّی در زنده نگهداشتن فکر و فرهنگ آن خاندان داشته و دارد و عامل استواری در پیوند نسل امروز، بویژه جوانان، با آن الگوهای پاکی و پارسایی و جهاد و شهادت و فداکاری در راه حق است، چرا که اشک، خون میسازد و مجاهد و مبارز و شهید میپرورد.
دلی که به حسین بن علی و اهل بیت پیامبر، عشق ورزد، بیشک در سوگ آنان هم میگوید و با این گریه، مهر و علاقه درونی خود را نشان میدهد و با عزاداری در سوگ آنان، تجدید بیعت با کربلا و فرهنگ شهادت و امضای راه خونین شهیدان را ابراز میدارد.
به تعبیر شهید مطهری: «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح او و موافقت با نشاط او و حرکت اوست... امام حسین - علیه السلام - به واسطه شخصیت عالی قدرش، به واسطه شهادت قهرمانهاش، مالک قلبها و احساسات صدها میلیون انسان است. اگر کسانی که بر این مخزن عظیم و گرانقدر احساسی و روحی گمارده شدند، یعنی سخنرانان مذهبی، بتوانند از این مخزن عظیم در جهت هم شکل کردن و همرنگ کردن و هم احساس کردن روحها با روح عظیم حسینی بهره برداری صحیح کنند، جهانی اصلاح خواهد شد.»(۲۲)▪ آثار و نتایج اجتماعی و سیاسی
همچنان که اشاره شد، عزاداری برای شهیدان، بخصوص سید الشهدا - علیه السلام - ، هم مایه بقای نام و خاطره و آثار آن حماسه جاوید است، هم تأثیر عاطفی و پیوند درونی میان عزاداران و پیشوایان حق ایجاد میکند، و هم نوعی روح مبارزه با ستم را در مردم احیا میکند.
عنصر شعر و ادبیّات، در مرثیه خوانی به آن غنا بخشیده و موجب گسترش این موج، میان تودههای وفادار به خاندان پیامبر - علیه السلام - شده است. «تأثیر عاطفی» و «گسترش سریع»، دو ویژگی مهمّ در اشعار مرثیه است. مردم نیز اشعار مدح و مرثیه را میخواندند و حفظ میکردند و مجالس خود را با آنها رونق میبخشیدند. تعالیم عاشورا از خلال همین مجالس به نسلهای بعدی منتقل میشد.
امام خمینی - قدّس سرّه - فرمود:
«با این گریه، با این نوحه خوانی، با این شعرخوانی، با این نثر خوانی، ما میخواهیم این مکتب را حفظ کنیم، چنانچه تا حالا هم حفظ شده.»(۲۳)
پس میتوان گفت: عزاداری برای سید الشهدا، محور برنامههای حفظ کننده مکتب است.
«این مجالسی که در طول تاریخ برپا بوده است و با دستور ائمّه این مجالس بوده است... ائمّه این قدر اصرار کردند به اینکه مجمع داشته باشید، گریه بکنید، چه بکنید، برای اینکه این حفظ میکند کیان مذهب مارا.»(۲۴)
حفظ مکتب و دستاوردهای تعالیم پیامبر، در سایه زنده نگهداشتن «فرهنگ اهل بیت» بوده است و از آنجا که حکّام جور، پیوسته تلاش برای محو این فرهنگ داشتند، عزاداری خود به خود رنگ سیاسی و مبارزاتی پیدا میکند. «بُعد سیاسی» در گریه و عزاداری، همان زنده نگهداشتن روحیه مبارزه با ستم و تشکّل انقلابیون شیعه با محوریت کربلاو شهدای عاشورا است. آن همه ثواب و اجر هم، علاوه بر جهات تربیتی و اخروی، به لحاظ آثار و برکات اجتماعی نیز میباشد.
امام خمینی - قدّس سرّه - در این باره فرموده است:
«این که برای عزاداری، برای مجالس عزا، برای نوحه خوانی، برای اینها این همه ثواب داده شده است، علاوه بر آن امور عبادیاش و روحانیاش، یک مسأله مهمّ سیاسی در کار بوده است. آن روز که این روایات، صادر شده است، روزی بوده است که این فرقه ناجیه، مبتلا بودند به حکومت اموی و بیشتر عباسی و یک جمعیّت بسیار کمی، یک اقلیّت کمی در مقابل قدرتهای بزرگ. در آن وقت، برای سازمان دادن به فعالیت سیاسی این اقلیّت، یک راهی درست کردند که این راه، خودش سازمان ده است... شیعیان با اقلیّت آن وقت، اجتماع میکردند و شاید بسیاری از آنها هم نمیدانستند مطلب چه هست. ولی مطلب، سازماندهی یک گروه اقلیّت در مقابل آن اکثریتها و در طول تاریخ این مجالس عزا که یک سازماندهی سرتاسری کشورها هست، کشورهای اسلامی هست، و در ایران که مهد تشیّع و اسلام و شیعه هست، در مقابل حکومتهایی که پیش میآمدند و بنای بر این داشتند که اساس اسلام را از بین ببرند، اساس روحانیت را از بیت ببرند، آن چیزی که در مقابل آنها، آنها را میترساند، این مجالس عزا و این دستجات بود.»(۲۵)
البته این هدف و نتیجه و این بعد حساس و مهمّ، وقتی است که امت مسلمان و انبوه عزاداران از جنبه «شکلی» آن بگذرند و به «محتوا» و «جهت» و حقیقت عزاداری برسند. و گرنه، اگر شعور، پشتوانه شور و احساس و عاطفه نباشد، این گونه مجالس و شعائر و سنّتها از محتوا تهی میشوند و به تشریفاتی کم اثر، یا بیاثر تبدیل شده، عاشوراو اربعین بیخاصیت میگردند.
به یاد کربلا دلها غمین است
دلا! خون گریه کن چون اربعین است
مرام شیعه در خون ریشه دارد
نگهبانی زخط خون چنین است
امامان شیعه، از اهرم گریه و سوگواری و برپایی مجالس عزا استفاده میکردند، تا مظلومیّت حق و راه عاشورا فراموش نشود.
باز هم سخنی از امام راحل - قدّس سرّه - :
«گریه کردن بر عزای امام حسین، زنده نگهداشتن نهضت و زنده نگهداشتن همین معناست که یک جمعیّت کمی در مقابل یک امپراطور بزرگ ایستاد. امام حسین با عدّه کم همه چیزش را فدای اسلام کرد، مقابل یک امپراطوری بزرگ ایستاد و «نه» گفت. هر روز باید در هر جا این «نه» محفوظ بماند و این مجالس که هست، مجالسی است که دنبال همین است که این «نه» را محفوظ بدارد. آنها از همین گریهها میترسند، برای اینکه گریهای است که گریه بر مظلوم است، فریاد مقابل ظالم است».(۲۶)
هر تجمّعی بهانه و محور میخواهد. هر چه محور گردهمایی مقدستر و ژرفتر و فراگیرتر باشد، آن تجمّعات همدیر پاتر و پر بارتر خواهد بود. پیروان اهل بیت، با عشق و محبّتی که به آنان داشتند و باسوز و گدازی که در شهادشتان داشتند، بهترین زمینه را برای جمع شدن، دیدار و گفتگو کردن، متشکّل و منسجم شدن پیرامون خطر فکری و سیاسی عاشورا و عترت داشتند. این برنامهها به توصیه خود امامان بود و آثار خود را نیز در طول تاریخ نشان داد.
کربلا محور انقلابیون ضد ستم گشت. ستمگران حاکم، برای زیارت کربلا و زائران حسینی و تجمّع بر سر تربت آن شهید بزرگ، محدودیّتهایی اِعمال میکردند. این برخورد، بویژه در عصر متوکّل عباسی به اوج خود رسید. پس از او هم خلفای دیگری مثل «مسترشد» و «راشد» این سختگیریها را روا میداشتند. در زمان هارون الرشید، زیارت حسین - علیه السلام - و تجمع بر محور مرقد او چنان مورد استقبال مردم، از شیعه و سنّی، زن و مرد، دور و نزدیک قرار گرفت و ازدحام عجیبی شد که هارون وحشت کرد و به والی کوفه نامه نوشت که قبر حسین - علیه السلام - را خراب کند. او اطراف آن را عمارت ساخت و زمینهای آن را زیر کشت و زراعت برد و قبر را هم تخریب کرد.(۲۷) ولی علاقه مردم هرگز گسسته نشد و نام و یاد مرقد حسینی از محوریّت و مرکزیّت نیفتاد.
امروز اگر راه و فرهنگ و تعالیم اهل بیت، زنده و باقی است، در سایه همین برنامههای احیاگر و زنده ساز است. توصیههای ائمّه، زمینه و بستر مناسبی برای تشکیل مجالس و محافلی شد که عدّهای با عنوانِ «خطیب»، «واعظ» و جمعی با عنوانِ «مدّاح»، «مرثیه خوان» و «ذاکر»، به خطابه، وعظ، ذکر مصیبت، نقل سخنان، بیان فضایل ائمه و شهدا بپردازند، برکات اینگونه مجالس همواره شامل حال امّت شده است و در ایام و مناسبتهای ویژه، دلها و اندیشهها و تجمّعها و تنها را به هم پیوند داده است. کدام تشکّل سیاسی با این گستردگی و عمق و پایداری میتوان یافت؟
به قول شهید پاک نژاد: «با نیم متر چوب و نیم متر پارچه سیاه، میتوان موجی از احساسات بیدریغ درباره بزرگ سالار شهیدان مشاهده کرد که در هیچ جا نمونهای از آن دیده نمیشود. در حالی که برای تشکیل اجتماع حتّی کوچکی باید متحمل زحمات زیادی گردید. صرف نظر از املاک موقوفه حسینی، ساختمان حسینیّهها، اطعام و اکرامها، نذرها و زیارت رفتنها و اجتماعات مذهبی و کلیّه خارجی که طیّ ده ماه سال به عناوین مختلف در راه این سرباز فداکار به مصرف میرسد.»(۲۸)
منابر حسینی و جلسات وعظ دینی، در همه شهرها و بخشها و روستاها و خانهها، همه به ذکر مصیبت و یادی از عاشورا ختم میشود و با گریستن چشمها و سوختن دلها، تعالیم مکتب در دلها بیشتر نفوذ و رسوخ مییابد و این سبب ریشه دواندن حماسه کربلا در عمق جانها و ژرفای تاریخ است.
یارب چه چشمهای است محبّت که من از آن
یک قطره آب خوردم و دریا گریستم
همچنان که عزاداری، نشان پیوند است، پیوندها را نیز استوار و ریشهدار میسازد.
تا نسوزد دل، نریزد اشک و خون از دیدهها
آتشی باید که خوناب کباب آید برون
رشته الفت بود در بین ما، کز قعر چاه
کی بدون رشته آب بیحساب آید برون؟
شهید مطهری در تبیین این بعد سیاسی و حماسی در عزاداری چنین مینویسد:
«در شرایط خشن یزیدی، در حزب حسینیها شرکت کردن و تظاهر به گریه کردن بر شهدا، نوعی اعلام وابسته بودن به گروه اهل حق و اعلان جنگ با گروه باطل و در حقیقت، نوعی از خودگذشتگی است. اینجاست که عزاداری حسین بن علی - علیه السلام - یک حرکت است، یک موج است، یک مبارزه اجتماعی است.»(۲۹)
روضههای خانگی و دستههای عزاداری و هیئتهای زنجیرزنی، پوشیدن لباس مشکی و پرچم به دست گرفتن و شربت و آب دادن و تلاش در برپایی مجالس و نوحهخوانی و سینهزنی و مراسم دیگر به هر شکلی که بود، هر یک به نوعی سربازگیری جبهه حسینی است و این حرکت و موج، در طول زمان ادامه داشته و دارد.
▪ عزاداری سنّتی
گاهی برخی اصرار بر عوض کردن شیوه عزاداری و به هم زدن قالبها و در افکندن طرحی نو در احیای حادثه عاشورا دارند. امّا اگر نتوانیم شیوهای جدید را رواج دهیم و آن روش سنّتی را هم از دست بدهیم، سرمایه عظیمی را از کف دادهایم. اقشار عظیمی از مردم، ارتباطشان با تشکیلات ابا عبداللَّه الحسین - علیه السلام - همین دستهها، مجالس و هیئتهاست.
این است که ائمّه دین و بزرگان اسلام و بویژه حضرت امام خمینی - قدّس سرّه - بر حفظ شیوهها و قالبها (البته با تحوّل بخشیدن به محتوا و غنی ساختن شعارها و شعرها و پیامها) اصرار ورزیدهاند و از مسألهای به نام «عزاداری سنّتی» یاد کردهاند. این شیوهها در میان مردم نفوذ دارد و تأثیر گذاری عاطفی آن هم بیشتر است. مجلس عزاگرفتن، روضه و مرثیه خواندن، اشک ریختن، بر سینه زدن، عَلَم و پرجم سیاه برافراشتن، تشکیل هیئتهای سوگواری و مجالس خانگی و سخنرانیهای مذهبی و نوحه خوانیهای مرسوم، همه از نمودهای «عزاداری سنّتی» است.
ابو هارون مکفوف گوید: روزی خدمت امام صادق - علیه السلام - رسیدم. حضرت فرمود: برایم شعر (در سوگ سید الشهدا) بخوان. من نیز خواندم. حضرت فرمود: نه، اینطور نه، بلکه همان گونهای که برای خودتان شعر خوانی میکنید و همان گونه که نزد قبر سید الشهدا مرثیه میخوانی: «لا، کما تُنشِدونَ وکما تَرثیه عندَ قبرِهِ».(۳۰)
امام خمینی - قدّس سرّه - نیز در زمینه حفظ سنن و شیوههای مردمی در عزاداری چنین فرموده است:
«ما باید حافظ این سنّتهای اسلامی، حافظ این دستجات مبارک اسلامی که در عاشورا، در محرّم و صفر در مواقع مقتضیبه راه میافتد، تأکید کنیم که بیشتر دنبالش باشند، زندهنگهداشتن عاشورا با همان وضع سنّتی خودش، از طرف روحانیون، از طرف خطبا، با همان وضع سابق و از طرف تودههای مردم با همان ترتیب سابق که دستجات مُعظم و منظّم، دستجات عزاداری به عنوان عزاداری راه میافتاد. باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنّتها را حفظ کنید.»(۳۱)
راه انداختن هیئتها و دستهها، نمودی از همان شیوه سنّتی در عزاداری است و اقشار عظیمتری را به این کاروان وصل میکند و شیفتگان اهل بیت، از این رهگذر خود را به نوعی وابسته به «تشکیلات حسینی» میدانند و از این عشق، الهام میگیرند. آنچه در محلّههای مختلف و شهرهای کوچک و بزرگ و مساجد و تکایا و حسینیهها، تجمعهایی بصورت «هیئت» پدید آمده و هنوز هم ادامه دارد، به نوعی همبستگی فکری و روحی و جناحی مردم وفادار را به شبکه عاشورایی امام حسین - علیه السلام - نشان میدهد و همین دستهها و موکبها، چه آثار و برکات فراوانی داشته است.
مرحوم کاشف الغطاء، در تأثیر این گونه شیوهها در بقای فرهنگ عاشورا و حفظ اهداف قیام حسینی، چنین مینویسد:
«... آغاز بیرون آمدن دستههای عزاداری برای سیدالشهدا بیش از هزار سال، در زمان معزّالدوله و رکن الدوله بود، که دستههای عزاداران، در حالی که برای حسین - علیه السلام - ندبه میکردند و شب، مشعلهایی به دست داشتند بغداد و راههایش یکباره پر از شیون میشد. این به نقل ابن اثیر در تاریخ خودش، اواخر قرن چهارم بود... و اگر بیرون آمدن این موکبها در راهها نبود، هدف و غرض از یادآوری حسین بن علی - علیهما السلام - از بین میرفت و ثمره فاسد میشد و راز شهادت حسین بن علی - علیهما السلام - منتفی میگشت.»(۳۲)
شکوه دستههای عزاداری و جاذبه معنوی آنها، بسیار تأثیر گذار است و موجی از احساسات دامنهدار را در دل تودههای علاقهمندان به اهل بیت برمیانگیزد و نتیجهاش رسوخ بیشتر این معتقدات و عواطف دینی در ذهنها و دلهاست.
باز هم به نقلی از شهید قاضی طباطبایی اشاره میشود که ترسیم جالبی از تأثیر گذاری این شیوه سنّتی در عزاداری است:
«... در ایّام اربعین در عراق، بیشتر از یک میلیون نفوس (البته در حال حاضر به میلیونها نفر میرسد)، با مواکب حسینی برای زیارت قبر مطهّر وارد کربلا میشوند و اجتماع عظیم محبّتآمیز، مشتمل بر تعارفات مهرانگیز و اتّحادآور و مودّت خیز فراهم میآید و آن شهر مقدّس یکپارچه عزا و ناله و ضجّه و نوحه و ندبه بر سیّد مظلومان میگردد و مواکب، از حرم حضرت سیدالشهدا خارج شده، به حرم حضرت ابو الفضل قمر بنی هاشم هجوم آور میشوند. در آن روز اثرات نهضت حسینی در جلوی چشم انسان مجسّم میشود.»(۳۳)
این شیوه، همان گونه که یاد شد، در جذب تودههای وسیعتری به گرامی داشت حادثه کربلا و درس آموختن از آن موثر است و نقش هماهنگ کننده شیعیان را در سراسر جهان دارد. حضرت امام خمینی - قدّس سرّه - در بیانات خویش، مکرّر به تأثیر آن هم در حفظ و بقای نهضت عاشورا، هم در تأثیر مثبت در انقلاب اسلامی اشاره کرده است. از جمله به این دو نقل توجه کنید:
«اگر میخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنّتها را حفظ کنید.»(۳۴)
«شما گمان نکنید که اگر این مجالس عزا نبود، و اگر این دستجات سینهزنی و نوحه سرایی نبود، ۱۵ خرداد پیش میآمد! هیچ قدرتی نمیتوانست ۱۵ خرداد را آن طور کند، مگر قدرت خون سید الشهدا....»(۳۵)
نمودهای دیگری هم از شاخصههای «عزاداری سنّتی» است، همچون: «تکیه و حسینیّه»، «نذر و وقف»، «تعزیه و شبیه خوانی»، «مقتل نویسی و واقعه نگاری» و... که هر یک به نوعی با بافتهای اعتقادی شیعیان عجین شده و مایه و رمز دوام این حرکت است. جمع بسیاری از نویسندگان و گویندگان (و در دورههای اخیر، هنرمندان و فیلمسازان) با رویکردی که به احیای شعایر عاشورایی و تبیین فلسفه نهضت حسینی داشتهاند، از این شیوههای سنّتی، هم الهام گرفتهاند و هم آنها را در قالبهای هنری جدید عرضه کردهاند.
در همین جا نیز، باید از کسانی که هوشیارانه به «تحریف زدایی» از فرهنگ عاشورا پرداختهاند، چه در تبیین موارد نادرست از آنچه به نام عاشورا مطرح میشود، و چه زدودن خطوط انحرافی و خرافی از چهره این حماسه مقدس، یاد کرد و تلاششان را ارج نهاد، که کوشیدهاند عزاداری برای امام حسین - علیه السلام - و پیشوایان معصوم را از آنچه مایه وهن و بدنامی و دستمایه اعتراض و جوّ سازی دشمنان است، پیراسته سازند.
در یکی دو دهه اخیر، محققان ارجمندی هم با نگارش کتابهای سومندی در این موضوع، اقدامهای شیاستهای داشتهاند که کارشان ستودنی است. حتی کسانی همچون «محدّث نوری» با نگاشتن کتاب «لؤلؤ و مرجان»، در فصلی به لزوم پرهیز از دروغ و رعایت صدق در سخن، به واعظان و اهل منبر توصیههای سودمندی کردهاند.(۳۶)
▪ نقش عزاداری در عصر حاضر
قیام کربلا درسی برای همیشه تاریخ و همه تاریخ و همه انسانها بود. بزرگداشت آن حماسه و همدلی و همراهی با آن نیز تضمین کننده سعادتِ شیعه و مسلمانان متعهّد در همه زمانهاست.
امروز در عصر حاکمیت اسلام و ولایت در کشور امام زمان - علیه السلام - با آنکه تلاش حکومت و نظام اسلامی برای پیاده کردن احکام دین در سطح جامعه است، ولی تکلیف گرامیداشت عاشورا و برگزاری پرشور مراسم سوگواری و تعظیم شعائر دینی و حفظ هرچه شکوهمندتر آیینهای سنّتی درباره سید الشهدا - علیه السلام - همچنان پابرجاست. این مراسم و شعائر، تربیت کننده نسل با ایمان و شستشو دهنده روح و جان و بارور کننده ذهن و اندیشهها نسبت به تعالیم مکتبی است.
پیوند زدن دل و جان و عواطف و احساسات نسل امروز و کودکان و نوجوانان با اهل بیت پیامبر - صلّی اللَّه علیه وآله - و شهدای کربلا نقش بازدارنده آنان را نسبت به مفاسد دارد و «چراغ یاد» و «مشعل عزا»، آنان را در کوره راههای زندگی، به حسین - علیه السلام - و کربلا میرساند.
پیام عاشورا در مقوله «یاد» و در بسترِ «عزاداری» برای عصر حاضر نیز همین است که حماسههای خونین و امیدبخش و انگیزه آفرین شهدا را زنده نگاه داریم و به هر شکلی با برنامه ریزیهای حساب شده، موضوع شهادت، رزمندگان، جبهههای نبرد، تظاهرات و راهپیماییها، مبارزات پش از انقلاب، شهدای عزیز، شرح حال و زندگینامه آنان، فیلمهای دفاع مقدّس و آثار هنری، نقاشی و طراحی و پوستر و امثال اینگونه مظاهر مربوط به جهاد و شهادت و ایثار را که همه الهام از «عاشورا» گرفتهاند، به «یاد» آوریم و جزو فرهنگ عمومی مردم سازیم و درسهای نهضت کربلا را به مثابه یک درس عمیق، فراگیر سازیم.
عزاداری، یکی از گامها و اقدامهای جاودانه ساختن درسهای «قیام عاشورا» است.(۳۷)
باز هم کلامی از امام راحل - قدّس سرّه - بیاوریم، که بیش از همه به احیای شعائر عاشورایی و ترویج عزاداری سنّتی اهتمام ورزید و از این اهرم مهم، در بسیج عمومی برای قیام و انقلاب در برابر طاغوت و حماسه آفرینی در جبههها بر ضدّ متجاوزان، بهره گرفت. وی میفرماید:
«مسأله، مسأله گریه نیست، مسأله، مسأله تباکی نیست. مسأله، مسأله سیاسی است که ائمّه با همان دید الهی که داشتند، میخواستند که این ملّتها را با هم بسیج کنند و یکپارچه کنند، از راههای مختلف اینها را یکپارچه کنند، تا آسیبپذیر نباشد.»(۳۸)
● حسینیّه دل
پایان بخش این نوشته را قطعه «حسینیّه دل» قرار میدهم، که چند سال پیش به عنوان یک قطعه ادبی عاشورایی نگاشته و عرضه شد:
عاشورا، سقّای تشنه کامان عزّت بود،
با مشکی پر از اشک، بر دوش آزادگی.
و کربلا، «تکیه» گاه سینهزنان حق و «حسینیّه» ذاکران عدل بود.
روز عاشورا، امام حسین - علیه السلام - پشت خیمههای شهادت. خندقی کند، تا امویان نتوانند به حریم امامت نزدیک شوند.
آن روز، تیری که از کمان «حرمله» رها شد، نازکترین حنجره «اصغرِ» تاریخ را درید و تیغی که از پشت دیوار کمین فرود آمد، عَلَمِ دستهای عبّاس را قلم کرد و اشک مشک را جاری ساخت.
آن روز، «حبیب»، محبوب دلها شد، «زهیر»، چون زهرهای درخشید و جانِ «جَون» فدای امام گشت و سهمی از شهد شهادت نیز قسمت «قاسم» شد و کام تشنه «شبه پیغمبر» از دست جدّش سیراب شد.
آن روز در کوفه بیوفایی، کمی آن سوتر از «فرات بیداری»، کسانی نمک گیر آل امیّه شدند و بر صاحبان اصلی «ولایت»، تهمت خروج زدند و صاحبخانه را «خارجی» گفتند و نعش حریّت را زیر سُم اسبهای قدرت و ریاست، لگدکوب کردند.
و امّا... ما که شیفته و دلباخته و سوخته و گداخته «اهل بیت» بودیم، از روزی که در نهرِ جانمان فراتِ سوز و علقمه عطش جاری شد، از شبی که در پیاله دلمان شربت گوارای ولایت ریختند، از وقتی که حسین بن علی، در «دسته» دینداران، شور انداخت و شریعت را با «شریعه» جاری ساخت،
آری... از آن روز، دل ما یک حسینیّه پر شور است.
در حسینیّه دلمان، مرغهای محبّت سینه میزنند و اشکهای یتیم در خرابه چشم، بیقراری میکنند.
سینه ما تکیهای قدیمی است، سیاهپوش با کتیبههای درد و داغ، که در آن با کلید «یاحسین» باز میشود و زمین آن با اشک و مژگان، آب و جارو میشود.
ما دلهای شکسته خود را وقف ابا عبداللَّه - علیه السلام - کردهایم و اشک خود را نذر کربلا. و این «وقفنامه» به امضای حسین - علیه السلام - رسیده است.
صبحها، وقتی که سفره دعا و عزا گشوده میشود، دل روحمان گرسنه عاطفه و تشنه عشق میشود. ابتدا چند مشت «آب بیداری» به صورت جان میزنیم، تا «خواب غفلت» را بشکنیم. زیارتنامه را که میبینیم، چشممان آب میافتد... و «السلام علیک» را که میشنویم، بوی خوش کربلا به مشاممان میرسد. تودههای بُغض، در گلویمان متراکم میگردد و هوای دلمان ابری میشود و آسمان دیدگانمان بارانی!
ما، سر سفره ذکر مصیبت، قندان دلمان را پر از حبّه قندهای «یاحسین» میکنیم و نمکدان چشممان، دانهدانه اشک بر صورتِ ما میپاشد. و ما نمک گیر سفره حسین - علیه السلام - میشویم.
آنگاه، جرعه جرعه زیارت عاشورا مینوشیم و سر سفره توسّل، «ولایت» را لقمه لقمه در دهان کودکانمان میگذاریم.
غذای ما از عطای حسین - علیه السلام - است.
الحمد للَّه. در این خشکسالی دل و قحطی عشق، نم نمِ بارانِ اشک، غنیمتی است که رواق آینه کاری شده چشمان مارا شستشو میدهد.
امروز، بر سرْ درِ دلهای ما پرچمی نصب شده است که بر آن نوشته است:
«السلام علیک یا ابا عبداللَّه!»
نویسنده:جواد محدثی
پی نوشت ها:
۱) جامع احادیث الشیعه، ج۱۲، ص۵۵۶.
۲) وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۳۹۲.
۳) بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۷۸.
۴) همان، ص۲۷۸.
۵) مکارم الأخلاق، ص۲۲.
۶) من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۷۷.
۷) بحار الانوار، ج۴۴ ص۲۵۸.
۸) وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۲۷۹، حدیث ۱ و۲.
۹) کامل الزیارات، ص۱۷۵.
۱۰) در این زمینه به کتاب تاریخ النیاحة علی الامام الشهید یا ترجمه فارسی آن به نام تاریخچه عزاداری حسینی مراجعه شود.
۱۱) امالی صدوق، ص۱۱۱.
۱۲) بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۹۳.
۱۳) رجال شیخ طوسی، ص۲۸۹.
۱۴) وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۴۶۹.
۱۵) جامع احادیث الشیعه، ج۱۲، ص۵۶۷.
۱۶) غرر الحکم، ج۱، ص۲۳۵.
۱۷) غرر الحکم، ج۱، ص۲۳۵.
۱۸) وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۳۹۷.
۱۹) بحار الأنوار، ج۹۸، ص۸.
۲۰) بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۸۴.
۲۱) از جمله به بحار الأنوار، ج۴۴، و چهل حدیث عزاداری، از نویسنده مراجعه شود.
۲۲) شهید، ضمیمه قیام و انقلاب مهدی، ص۱۲۴ و۱۲۵.
۲۳) صحیفه نور، ج۸، ص۷۱.
۲۴) همان، ص۲۱۷.
۲۵) همان، ج۱۶، ص۲۰۷.
۲۶) همان، ج۱۰، ص۳۱.
۲۷) تتمّه المنتهی، شیخ عباس قمی، ص۲۴۰.
۲۸) اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج۲، ص۴۰.
۲۹) نهضتهای اسلامی صد ساله اخیر، ص۸۰.
۳۰) بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۸۷.
۳۱) صحیفه نور، ج۱۵، ص۲۰۴.
۳۲) المواکب الحسینیّه، محمد حسین کاشف الغطاء، ص۱۵.
۳۳) صحیفه نور، ج۱۵، ص۲۰۴.
۳۴) صحیفه نور، ج۱۵، ص۲۰۴.
۳۵) همان، ج۱۶، ص۲۱۹.
۳۶) در این زمینه، از جمله کتاب شهید مطهری (حماسه حسینی) خواندنی است نیز کتاب التنزیه لأعمال الشیعه، از سید محسن الأمین و«الآیات البیّنات فی قمع البدع والضّلالات» از کاشف الغطاء نیز در این زمینه مفید است.
۳۷) در زمینه درسها و پیامها و احیاگریها نسبت به قیام عاشورا، از جمله به دو کتاب «فرهنگ عاشورا» و «پیامهای عاشورا» از نویسنده، مراجعه کنید.
۳۸) صحیفه نور، ج۱۲، ص۱۵۳.
پی نوشت ها:
۱) جامع احادیث الشیعه، ج۱۲، ص۵۵۶.
۲) وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۳۹۲.
۳) بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۷۸.
۴) همان، ص۲۷۸.
۵) مکارم الأخلاق، ص۲۲.
۶) من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۷۷.
۷) بحار الانوار، ج۴۴ ص۲۵۸.
۸) وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۲۷۹، حدیث ۱ و۲.
۹) کامل الزیارات، ص۱۷۵.
۱۰) در این زمینه به کتاب تاریخ النیاحة علی الامام الشهید یا ترجمه فارسی آن به نام تاریخچه عزاداری حسینی مراجعه شود.
۱۱) امالی صدوق، ص۱۱۱.
۱۲) بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۹۳.
۱۳) رجال شیخ طوسی، ص۲۸۹.
۱۴) وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۴۶۹.
۱۵) جامع احادیث الشیعه، ج۱۲، ص۵۶۷.
۱۶) غرر الحکم، ج۱، ص۲۳۵.
۱۷) غرر الحکم، ج۱، ص۲۳۵.
۱۸) وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۳۹۷.
۱۹) بحار الأنوار، ج۹۸، ص۸.
۲۰) بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۸۴.
۲۱) از جمله به بحار الأنوار، ج۴۴، و چهل حدیث عزاداری، از نویسنده مراجعه شود.
۲۲) شهید، ضمیمه قیام و انقلاب مهدی، ص۱۲۴ و۱۲۵.
۲۳) صحیفه نور، ج۸، ص۷۱.
۲۴) همان، ص۲۱۷.
۲۵) همان، ج۱۶، ص۲۰۷.
۲۶) همان، ج۱۰، ص۳۱.
۲۷) تتمّه المنتهی، شیخ عباس قمی، ص۲۴۰.
۲۸) اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج۲، ص۴۰.
۲۹) نهضتهای اسلامی صد ساله اخیر، ص۸۰.
۳۰) بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۸۷.
۳۱) صحیفه نور، ج۱۵، ص۲۰۴.
۳۲) المواکب الحسینیّه، محمد حسین کاشف الغطاء، ص۱۵.
۳۳) صحیفه نور، ج۱۵، ص۲۰۴.
۳۴) صحیفه نور، ج۱۵، ص۲۰۴.
۳۵) همان، ج۱۶، ص۲۱۹.
۳۶) در این زمینه، از جمله کتاب شهید مطهری (حماسه حسینی) خواندنی است نیز کتاب التنزیه لأعمال الشیعه، از سید محسن الأمین و«الآیات البیّنات فی قمع البدع والضّلالات» از کاشف الغطاء نیز در این زمینه مفید است.
۳۷) در زمینه درسها و پیامها و احیاگریها نسبت به قیام عاشورا، از جمله به دو کتاب «فرهنگ عاشورا» و «پیامهای عاشورا» از نویسنده، مراجعه کنید.
۳۸) صحیفه نور، ج۱۲، ص۱۵۳.
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست