جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

عدالت در اندیشه های سیاسی اسلام


عدالت در اندیشه های سیاسی اسلام
یکی از بنیادی ترین مفاهیم در علوم انسانی و از جمله در علم سیاست، مفهوم عدالت است که اهمیت بی بدیل آن بر کسی پوشیده نیست. غالبا مکتب ها و نظریه ها و نظام های سیاسی، کوشیده اند این اصل و مفهوم را از جنبه نظری و علمی ـ چه در واقع و چه در ظاهر ـ وجهه همت خود قرار دهند و خود را متصف به آن وانمود کنند. هدف همه ادیان الهی هم تحقق این اصل بوده است. دین مبین اسلام نیز به عنوان خاتم ادیان، تحقق عدالت را سرلوحه اهداف خود قرار داده است. بی دلیل نیست که آیات بسیار زیادی درباره عدالت و واژه های مترادف و متضاد آن وجود دارد. همگی این مطالب، نشان اهمیت وافر اصل عدالت است. بدین ترتیب، مشخص می شود که اندیشه های سیاسی اسلام، می باید محور عدل و عدالت عینیت یافته باشد و این اصل، کانون آن را تشکیل دهد.
البته با توجه به نقش مهم عدالت در زندگی بشر، تا قبل از ظهور اسلام نیز این اصل با درجات مختلفی در زندگی جوامع بشری حضور داشته است؛ گرچه میزان اعمال آن و نوع تعاریفی که از این مفهوم می شد، دست خوش تغییراتی بود.
همگان معترف اند که بر اندیشه های سیاسی متفکران دوره اسلامی و نحله های آن، اندیشه هایی مانند اندیشه یونانی افلاطون و ارسطو و اندیشه ایرانشهری تاثیراتی داشته است؛ گرچه در نوع و میزان این تاثیر اختلاف نظرهای گسترده ای وجود دارد. افلاطون و ارسطو، از پیشگامان و پایه گذاران مکتب های فکری و فلسفی، در باب عدالت نظریه های وسیعی ارایه کردند. اساسا مبنای نظریه پردازی افلاطون بر محور عدالت و به خاطر جست وجو و تحقیق این فضیلت است. قبل از این دو فیلسوف هم مفهوم عدالت در اندیشه اسطوره ای وجود داشت.
باید اذعان کرد که در سنت فلسفی و اندیشه سیاسی غرب، نظریه پردازی های متعددی در باب عدالت صورت گرفته است و دوره های مختلف این اندیشه، از دیرباز تاکنون، در این باره واجد نظریات متنوعی بوده است. از جمله پس از مقطع اندیشه یونانی، در سایه مقاطع، مانند عصر اندیشه سیاسی روحی، اندیشه مسیحی آلوستین و اکوئیناس در قرون وسطی و اندیشه سیاسی جدید، شاهد این نظریات هستیم. البته، تکثر نظریات پیش گفته، در دوره فعلی اندیشه غرب بسیار بیشتر است.
یکی از دشواری های بحث عدالت ابهام در تعاریف و معانی آن است. بدیهی است تبیین معانی عدالت و مترادف ها و کلمات متضاد آن، به تنویر و ایضاح مباحث، درباره این مفهوم کمک شایانی خواهد کرد.
در باب مفهوم عدالت، تعریف ها و دیدگاه های متنوع و متعددی وجود دارد که توسط اندیشوران رشته های مختلف علوم اسلامی، در گذشته و حال عرضه شده است. افراد نادری نیز به ارایه تعریف عدالت در متون دینی اعتقادی ندارند. چنین دیدگاهی معتقد است که در تعریف عدالت کار آسانی نیست، نه از آن رو که درست دریافت نمی شود؛ زیرا که عدل و ظلم از مفاهیم بدیهی در حوزه عقل علمی است ـ بسان وجود و عدم در حوزه عقل نظری ـ بلکه بساطت مفهومی آن این امر را سبب می شود.
به نظر این دیدگاه تعریف هایی که اندیشوران از عدالت ارایه کرده اند، بیشتر تعریف به مصداق است برای مثال عالمان اخلاق، عدالت را به انقیاد عقل علمی برای قوه عاقله یا سیاست کردن قوع غضب و شهوت و فقیهان آن را به ملکه ای نفسانی که به واجب فرمان می دهد و از حرام باز می دارد، معنا کرده اند. اما این تعابیر، همگی تعریف این مفهوم به مصادیق آن می باشد و حتی احادیثی نیز در ذکر فواید و آثار عدالت است.
اما در حقیقت، دیدگاه عمومی اندیشمندان اسلامی عکس این مطلب است و اکثر آنها به وجود تعریف و تفسیر مفهوم عدالت در متون اسلامی اذعان دارند. از سویی حتی دیدگاهی که قائل به وجود تفسیر عدالت در متون دینی نیست، منکر امکان، تجدید دایره عدالت و تشخیص میزان و معیارهای کاربردی آن نیست.
عدالت الهی سه قسم است: تکوینی، تشریعی و جزایی.
عدالت تکوینی آن است که خداوند متعال هر کسی را به اندازه آن چه استحقاق دارد، وجود و استعداد و کمالات وجودی عطا کند.
عدالت تشریعی آن است که خداوند متعال در هر زمانی به وسیله انبیا و اوصیا، آنچه را موجب رشد و کمال انسان هاست، به آنها گوشزد می کند و زیر عنوان شریعت، وسایل اعتدال دنیا و آخرت آنها را فراهم می کند نه آنها را به آنچه مقدورشان نیست مکلف می کند و نه آن چه را مایه سعادتشان از آنها دریغ می دارد.
معنای عدالت جزایی در خداوند متعال این است که در مقام پاداش بین نیکوکاران و ستمکاران فرق می گذارد؛ یعنی هر کس را در برابر عملش پاداش می دهد. اگر عمل و کارکرد کسی خوب باشد، پاداش نیک دریافت می کند و اگر بد باشد، بد می بیند. آیات بسیاری در قرآن دال بر این مطلب است.
لازمه این عدالت این است که درجات ثواب و عقاب به اندازه درجات کار نیک و بد باشد. اما عدالت غیر الهی یا به تعبیر بهتر، عدالت در غیر خدا نیز دارای تقسیم های عدالت فردی و عدالت اجتماعی است.
عدالت فردی، جامع عدالت اخلاقی و فقهی است؛ زیرا در فقه اسلامی تصدی پاره ای از کارها مشروط به عدالت است.
ناگفته پیداست که تعابیر فقهی عدالت، غیر از تعابیری است که در علم اخلاق مطرح است. بنابراین عدالت فردی اصطلاح فقها، معنایی مستقل و جدا از معنای اخلاقی آن دارد.
از سوی دیگر در مبحث عدالت فردی در علم اخلاق نیز اختلاف شده است؛ زیرا گروهی می گویند: عدالت عبارت است از تهذیب نیروی عامله ای که در نفس انسان وجود دارد و به اعتقاد دسته دیگر: عدالت عبارت است از چیرگی نیروی عاقله بر نیروی عامله و شهویه و غضبیه.
نوع دیگر از عدالت غیرالهی، عدالت اجتماعی است. این عدالت عبارت است از احترام به حقوق دیگران و رعایت مصالح عمومی و یا عبارت است از شناخت حقوق طبیعی و قراردادی که جامعه برای تمام افراد قائل است. مانند تقسیم کار و دادن مزد به کارگران مطابق با کارایی آنان.
کتاب عدالت در اندیشه های سیاسی اسلام تالیف بهرام اخوان کاظمی توسط موسسه بوستان در سال ۱۳۸۶ منتشر شده و در دسترس علاقه مندان می باشد.
فاطمه دمیرچی
منبع : روزنامه جوان