شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

دو پیش بینی متناقض برای آینده بشر


شاید به نظر برسد كه پیتر وارد، صاحب كتاب Neozoic Era علاقه خاصی به موش ها دارد، اما اینطور نیست. او فقط پیش بینی می كند كه فقط جوندگان هستند كه می توانند خود را با شرایط سخت آینده وفق دهند و جان سالم به در ببرند. البته بدون تردید انسان ها می توانند حیوانات دست آموز و مورد علاقه خود را حفظ كنند، اما به ضرب و زور مهندسی ژنتیك، چون این حیوانات اهلی و مورد علاقه انسان ها ممكن است نتوانند شرایط سخت آینده كره زمین را تحمل كنند در دنیایی كه وارد در كتابش به تصویر كشیده، دیگر اثری از پستاندارانی مثل شیرها، ببرها و خرس ها نیست، یعنی طبیعت فرصتی برای آنان باقی نخواهد گذاشت، چون تا آن زمان دیگر هیچ اثری از زیستگاه طبیعی آنها وجود نخواهد داشت یا آنكه گرمای زمین طاقت را از آنها خواهد گرفت.
پیتر وارد استاد زیست شناسی دانشگاه واشینگتن می گوید سلطان حقیقی در آینده شیر نخواهد بود و سلطان حقیقی جوندگان و مارها به حساب خواهند آمد، چون فسیل ها نشان می دهند كه جوندگان از لحاظ ایجاد گونه های جدید قابلیت بیشتری نسبت به سایر جانداران از خود نشان داده اند.
بله، در تصویری كه وارد از آینده ترسیم كرده سوسك ها به طبقه بندی Champion Speciators تعلق دارند. مفهوم آن این است كه آنها قهرمانان عرصه تولید گونه های جدید خواهند بود. وارد جزو دانشگاهیانی است كه روی آینده تكامل كار می كند.
خیلی ها با این عقیده موافقند كه شهرنشینی، مهندسی ژنتیك و تغییرات آب و هوا در شكل گیری تكامل حیوانات موثرند، اما عده ای با این عقیده كه انسان ها به عنوان یك گونه جانوری باقی می مانند اعتقادی ندارند.
دوگال دیكسون زمین شناس بریتانیایی كتابی تحت عنوان آینده از آن وحوش دارد كه سناریوی آن متعلق به میلیون ها سال بعد است كه در آن انسان ها منقرض شده اند و جای آنها را حیواناتی گرفته كه بیشترین آنها نوعی ماهی مركب غول پیكر است كه در خشكی به سر می برد. دیكسون خودش نام زیست شناسی مبتنی بر حدس و گمان بر آن گذاشته و در پاسخ به این سوال كه چرا رویكرد رمان گونه به دانش زیست شناسی داشته، می گوید: دانش های مربوط به حیات از جمله اكولوژی برای آنكه به مردم دید تازه بدهند و به آنها بیاموزند كه به موضوع ها می توان جور دیگری نگاه كرد مثال های خیالی از روند واقعی می زنند. این موضوع بیشتر در مورد تكامل صدق می كند، چون به هر حال تصور یك چند میلیون سال بعد كمی دور از ذهن است.
در دنیایی كه وارد در كتابش یعنی تكامل در آینده ترسیم می كند انسان ها نمی میرند، بلكه زمین در آن زمان به كلی با زمینی كه ما امروز می شناسیم فرق كرده است. او در مصاحبه با ام.اس.ان.بی.سی در پاسخ به این سوال كه وضعیت انسان ها در آن زمان چگونه خواهد بود می گوید: باید فرض كنید كه انسان ها به حیات خود با جمعیت زیاد ادامه می دهند. وی در ادامه می گوید اگر فرض كنید كه انسان ها به حیات خود ادامه داده اند، در آن صورت باید حیوانات به لحاظ ژنتیك طوری تكامل پیدا كنند كه در یكی از دو محیط باقیمانده، زنده بمانند یا درشهرها كه جمعیت بسیار زیادی از انسان ها زندگی می كنند یا آنكه در كشتزارهایی كه به شكل مكانیزه زیر كشت رفته اند تا از عهده سیر كردن جمعیت شهرنشین برآیند. به تدریج مراتعی كه در آن پستانداران بزرگ زاد و ولد می كنند جای خود را به زمین های كشاورزی می دهند تا از عهده سیر كردن انسان ها برآیند. وارد می گوید: ظرف یك میلیون سال، دیگر اثری از پستانداران بزرگ مثل شیر، ببر و خرس باقی نخواهد ماند. چون زیستگاه طبیعی برای آنان باقی نمی ماند.
نوسان گرما در این جهان به شكلی است كه فقط گونه هایی می مانند كه از عهده سازگاری به نسبت سریع برآیند و با نوسان دما خود را وفق داده و به هوا و آب آلوده عادت كنند. یعنی جانورانی باقی می مانند كه بتوانند در برابر آلودگی های هوا و آب دوام بیاورند. جوندگان، مارها، سوسك ها و پرندگان گندخواری مثل كلاغ عاشق محیط زیستی هستند كه ویژگی های نامبرده را دارد. وارد بر این باور است كه موش ها و مارها به طبقه بندی Super Taxa تعلق دارند. این گروه از جانداران به طور دائمی گونه های جدید پدید می آورند و نرخ انقراض آنها به مراتب پایین تر از سایر جانداران است. كلمه Super taxa را استیواستانلی از دانشگاه جان هاپكینز ابداع كرده و با وارد موافق است. استانلی می گوید: موش ها و مارها این روزها با سرعت بیشتری به گونه های خود تنوع می بخشند. اگر جوندگان به ایجاد تنوع در گونه های خود بپردازند، طبیعی است مارها كه از جوندگان تغذیه می كنند نیز به گونه های خود تنوع می بخشند.
دست بشر
وارد در كتابش رد جانورانی را دنبال كرده است كه یا به دست بشر اهلی شده اند یا به كمك مهندسی ژنتیك در ساختار وراثتی آنان دستكاری شده است.
استفن پالومبی زیست شناس دانشگاه استانفورد و صاحب كتاب انفجار تكامل استدلال می كند كه انسان ها- هرچند با نیت خیر- به روند تكامل جانداران شتاب بخشیده و غالبا توجهی به عواقب آن نداشته اند. پالومبی در نوشته های خود از كلمه ور رفتن یا tinkering استفاده می كند و از این وررفتن به عنوان نیروی غیرانسانی و وحشیانه تكامل یاد می كند و می نویسد:ما انسان ها استعدادخاصی برای افزایش نیروی محرك تكامل و شتاب به بازی تكامل داریم و این كار را بیشتر در گونه هایی دامن می زنیم كه در كنار ما و با ما زندگی می كنند. مثل حیوانات اهلی و دست آموز و همچنین در میان میكرب هایی كه با ما هستند. وی در مصاحبه با ام.اس. ان. بی. سی می گوید:هرچیزی كه از خود كارایی نشان می دهد ما تكرار می كنیم، اما از عواقب آن غافل می شویم. نمونه آن تولید واكسن ها، حشره كش ها و نابودكنندگان علف های هرز است. شاید در كوتاه مدت از خود كارایی نشان دهند، اما در درازمدت باعث رشد گونه هایی می شوند كه به مراتب قوی تر و مقاوم تر هستند. اما پالومبی در میان بشر حركت به سوی آگاهی بیشتر را دیده و می گوید انسان ها نسبت به خطراتی كه آنان را تهدید می كند آگاه تر و به تغییراتی كه در محیط زیست به وجود می آید حساس تر شده اند. و ابراز اطمینان می كند كه در آینده نزدیك تاثیر انسان ها بر تكامل بیشتر موردتوجه قرار می گیرد.
آیا به حیوانی نیاز داریم
كه هم سگ باشد هم گربه
وارد با دغدغه های پالومبی آشناست و با او هم عقیده است. از نظر وارد شاید مخلوط كردن ژن های چند سگ برای بدست آوردن نسل های جدید از سگ قابل قبول باشد، اما مخلوط كردن ژن های حیوانات مختلف با یكدیگر كاملا فرق دارد. وارد می گوید:اگر واقعا می خواهید ببینید كه تكامل با چه سرعتی می تواند پیش برود فقط روی سگ ها متمركز شوید. اگر فقط همین ۲۰۰ سال گذشته را در نظر بگیرید، با دخالت انسان، سگ ها به لحاظ ژنتیك به متنوع ترین جانور روی زمین تبدیل شده اند. وارد سوال می كند:فرض كنید همین تنوع در ایجاد گونه های مختلف در جانور یا موجودی سرعت بگیرد كه انسان دوست ندارد، آن وقت چه اتفاقی خواهد افتاد؟ وارد می گوید: با تبر به جان بعضی موجودات افتاده ایم بدون آنكه از آثار پیچیده و عواقب ناشناخته آن اطلاعی داشته باشیم. كافی است ژنومی از جانور مورد علاقه ما وارد ماده وراثتی موجودی شود كه چندان به آن علاقه نداریم...، بی تردید روی تكامل موجودات اثر خواهد گذاشت.
زمین بدون انسان ها
دیكسون در كتاب آینده از آن وحوش زمینی را ترسیم كرده كه قلمرو حیوانات بوده و دیگر بشر بر آن سیطره ندارد. جان آدامز در نوشتن این كتاب با دیكسون همكاری كرده. این دو برای موجودات آینده اسامی تفننی انتخاب كرده اند و تاكید دارند كه قصدشان پیش بینی آینده نیست، بلكه می خواهند به خواننده این دید را بدهند كه هر احتمالی را نمی توان نادیده گرفت و امكان دارد وقایعی روی دهد كه به ظاهر دور از ذهن می رسند. آنها در رویا یا خیال خود عصریخی را برای ۵میلیون سال بعد تصور كرده اند كه نسل انسان در آن منقرض شده است و در عوض ظرف این مدت نسبتا طولانی كه به لحاظ زمین شناسی یا نجوم، زمان زیادی به حساب نمی آید جوندگان غول پیكری به نام shagrats به وجود آمده اند.(احتمالا این دو نویسنده این نام را از دو كلمه shaygy به معنی پشمالو و پرمو و كلمه rat به معنی موش گرفته اند.) آنها در كتابشان از موجوداتی اسم می برند كه بخشی از بدنشان شبیه به نهنگ هاست و بخش دیگر به مرغ ماهی خوار یا پرندگان آبزی! در خیال این دو نویسنده، عصریخی ۱۰۰ میلیون سال ادامه پیدا می كند و بعد از آن دوره ای می رسد كه آغاز آن با خاتمه زندگی پستانداران عظیم الجثه رقم می خورد و جای آنها را موجوداتی خیالی مثل عروس دریایی با جثه ای به اندازه كامیون می گیرند و گونه هایی پدید می آیند كه اجدادشان اختاپوس است و سوامپوس نام دارند (احتمالا swampus بی ربط با كلمه swamp به معنی باتلاق نیست). در آن زمان خزندگانی بزرگتر از دایناسورها به نام توراتون هم زندگی می كنند. به رغم آنها ۱۰۰ میلیون سال بعد هم تكامل، حیوانات عجیبی مثل flish به بار می آورد كه نوعی پرنده است و از تكامل ماهی ها به وجود آمده! همچنین سوسك های پرنده ای كه bumblebeetles نام دارند. تعجبی ندارد كه در آن دوره میمون هایی به نام squibbons روی درختان زندگی می كنند كه هیبریدی از نوعی ماهی به نام squid و میمونی به نام gibbon هستند و غذایشان flish است! این موجودات هم پیشرفته ترین و هوشمندترین حیوان روی زمین به حساب می آیند. نویسندگان این كتاب در نهایت نتیجه گیری می كنند كه این گونه ها آخرین و در نوع خود بهترین گونه های ممكن نخواهند بود و حتی در آینده گونه هایی وحشی تر عرضه خواهند كرد.
دنیاهای رقیب
زمانی كه از دیكسون و آدامز پرسیدند كه این خیال پردازی ها لطمه ای به دانش زیست شناسی نخواهد زد؟ در جواب با این اعتقاد كه حدسیات و گمانه زنی در مورد آینده می تواند به آموزش كمك كند پاسخ دادند:افكار عمومی اشتهایی سیری ناپذیر در مورد داستان های عجیب و غریب، موجودات ناشناخته كرات دیگر و غول و پری دارند و از این پدیده و از این حقیقت انكارناپذیر می توان به عنوان وسیله ای ارزشمند استفاده كرد و از آن به عنوان وسیله ای برای آموزش و اطلاع رسانی بهره گرفت.
پیتر وارد چندان با دیكسون و همكارش هم عقیده نیست و این توجیه نمی تواند وارد را متقاعد كند. تصوری كه او از آینده تكامل دارد به طور كلی و از بنیان با تصور دیكسون و آدامز تفاوت دارد. وارد به صراحت می گوید:من از دست آینده گرایانی كه بدیهی ترین اصول را نادیده می گیرند خسته شده ام، اكثر آنها حسی را ایجاد می كنند كه دیگر هیچ اثری از انسان باقی نخواهد ماند و دومین حسی كه این پیش بینی كنندگان در خواننده به وجود می آورند این است كه ما انسان ها تولیدكننده آلودگی هستیم، درست همان احساسی كه فیلم سینمایی Blade Runner ایجاد می كند یا همان احساسی كه مایكل جكسون با پوشیدن نقاب دهان القا می كند. پالومبی، زیست شناس دانشگاه استانفورد می گوید: تا زمانی كه ما روی این كره زندگی می كنیم اگر به مادرمان - طبیعت- گوش بسپاریم نتیجه اش را خواهیم دید. تغییراتی كه ما در طبیعت ایجاد می كنیم غیرقابل برگشت است و این مهم است كه ما به این موضوع بیندیشیم.
منبع : خبرگزاری فارس