پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

یهود و پیامبر


یهود و پیامبر
بشر برای‌ تكامل‌ خود نیاز به‌ راهنما دارد، لذا خداوند متعال‌ پیامبرانی‌ را برای‌هدایت‌ بشر در طول‌ تاریخ‌ برگزیده‌ است‌، تا آنان‌ را به‌ سعادت‌ برسانند. حضرت‌ موسی‌(ع‌) هم‌ به‌ همین‌ دلیل‌ مبعوث‌ شد، اما پیروان‌ او در طول‌تاریخ‌ برای‌ سود دنیوی‌ خود این‌ دین‌ را تغییر داده‌ و تحریف‌ كردند، حتی‌یهودیان‌ با آنكه‌ نشانه‌های‌ پیامبر اكرم‌ (ص‌) را در تورات‌ خوانده‌ بودند ومنتظر ظهور او بودند، ولی‌ بعد از بعثت‌ دست‌ به‌ كارشكنی‌ زدند، چون‌ آرمانهاو دستورات‌ اسلام‌ با منافع‌ دنیوی‌ آنها مخالف‌ بود. با مروری‌ بر عملكرد یهوددر عصر نبوی‌، می‌توان‌ به‌ حوزه‌های‌ كارشكنی‌ یهود علیه‌ پیامبراكرم‌(ص‌)، علل‌ و پیامدهای‌ این‌ كارشكنی‌ پی‌ برد:
● یهود مهاجر
در باره‌ علت‌ مهاجرت‌ یهودیان‌ به‌ جزیرهٔ‌العرب‌ نظریه‌های‌ مختلفی‌ وجوددارد، از جمله‌:
ـ حمله‌ پادشاه‌ آشور، بخت‌النصر یا نبوكد نصر، به‌ فلسطین‌ و آواره‌ شدن‌یهود از دیار خود كه‌ بخشی‌ به‌ جزیرهٔ‌العرب‌ كوچ‌ كردند.
ـ در ۷۰ میلادی‌ با حمله‌ تیتوس‌ و خرابی‌ معبد یهود، تعدادی‌ از آنها ازفلسطین‌ آواره‌ شدند، عده‌ای‌ هم‌ در سال‌ ۱۳۲ میلادی‌ در اثر شكنجه‌ها وآزار آدریان‌ رومی‌ به‌ این‌ ناحیه‌ مهاجرت‌ كردند.
ـ در اثر تماس‌ بازرگانانی‌ كه‌ در زمان‌ حضرت‌ سلیمان‌(ع‌) و پس‌ از او به‌كشور سبا سفر می‌كردند، مردم‌ جزیرهٔ‌العرب‌ با رسم‌ و آیین‌ یهود آشنا شدند.
ـ در اثر تخطی‌ گروهی‌ از بنی‌ اسرائیل‌ از فرمان‌ پادشاه‌شان‌ از كشور خودرانده‌ شدند و به‌ حجاز رفتند، به‌ نظر یهودیان‌ این‌ اتفاِ در عصر طالوت‌ رخ‌داده‌ است‌.
ـ بر اساس‌ داستان‌ دیگر، یهودیان‌ از فرزندان‌ داوود پیامبرند كه‌ در پی‌ قتل‌یكی‌ از فرزندان‌ حضرت‌ داوود(ع‌) به‌ جزیرهٔ‌العرب‌ گریختند.
- عده‌ای‌ می‌گویند یهود در سپاه‌ نبونید، پادشاه‌ بابل‌ بوده‌اند كه‌ به‌جزیرهٔ‌العرب‌ وارد شدند، اما آثار نبونید این‌ موضوع‌ را تایید نمی‌كند.
۷ ـ در اثر افزایش‌ جمعیت‌ یهود در فلسطین‌، ایشان‌ به‌ دنبال‌ چراگاه‌ به‌سرزمین‌های‌ مجاور مثل‌ مصر، عراِ و جزیرهٔ‌العرب‌ كوچ‌ كردند.
ـ در بعضی‌ روایات‌ آگاهی‌ یهود از ظهور پیامبر جدید در جزیرهٔ‌العرب‌باعث‌ مهاجرت‌ یهود به‌ این‌ منطقه‌ شده‌ است‌. البته‌ تمام‌ این‌ موارد در حدیك‌ نظریه‌ است‌، زیرا هیچ‌ مدرك‌ مكتوبی‌ از گذشته‌ یهود در جزیرهٔ‌العرب‌وجود ندارد.
در مورد اینكه‌ یهود مدینه‌ بومی‌ هستند یا اصیل‌، روایات‌ مغشوش‌ و پراكنده‌است‌، اما به‌ نظر می‌رسد از هر دو گروه‌ بومی‌(عرب‌ یهودی‌ شده‌) و اصیل‌(ازنژاد بنی‌ اسراییل‌) در مدینه‌ ساكن‌ بوده‌اند. گروهی‌ عقیده‌ دارند؛ یهودیان‌مدینه‌ به‌ این‌ طریق‌ یهودی‌ شده‌اند كه‌ زنان‌ جاهلی‌ برای‌ فرزنددار شدن‌ نذرمی‌كردند، فرزندانشان‌ را یهودی‌ كنند، البته‌ این‌ گروه‌ پس‌ از بعثت‌ بعد ازمسلمان‌ شدن‌، فرزندانشان‌ را مجبور می‌كردند مسلمان‌ شوند، در این‌ هنگام‌آیه‌ ـ فی‌ الدّین‌ِ قَد تَبَّیَن‌َ الرُشدُمِن‌َ الْغَی‌ْ(بقره‌/۲)ـ نازل‌ شد و به‌ آنها تذكرداد كه‌ در دین‌ هیچ‌ اجباری‌ نیست‌. البته‌ اوضاع‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ یهود درمدینه‌ به‌ این‌ صورت‌ بود كه‌ قبل‌ از اینكه‌ قبایل‌ اوس‌ و خزرج‌ از سرزمین‌ سباوارد مدینه‌ شوند، یهودیان‌ به‌ تنهایی‌ كنترل‌ اوضاع‌ سیاسی‌ و اقتصادی‌ مدینه‌را در دست‌ داشتند، اما بعد از آمدن‌ قبایل‌ اوس‌ و خزرج‌ به‌ مدینه‌، یهودیان‌موقیعت‌ خود را در خطر دیدند، ناچار با این‌ قبایل‌ پیمان‌ بستند، البته‌ یهوددر این‌ پیمان‌ از موقعیت‌ پایین‌تری‌ نسبت‌ به‌ اوس‌ و خزرج‌ برخوردار بودند. از نظر فرهنگی‌ یهودیان‌ شبیه‌ اعراب‌ بودند. افراد باسواد آنها از علمای‌مذهبی‌ بودند. یهودیان‌ برای‌ اینكه‌ كنترل‌ اقتصادی‌ را در دست‌ بگیرند بین‌دو قبیله‌ اوس‌ و خزرج‌ تفرقه‌ می‌افكندند. رسول‌ خدا(ص‌) هم‌ كه‌ وارد مدینه‌شد، از موضع‌ سیاسی‌ یهود اطلاع‌ داشت‌، به‌ همین‌ علت‌ با یهودیان‌ داخل‌ وخارج‌ مدینه‌ پیمان‌ صلح‌ بست‌ تا برای‌ مبارزه‌ با مشركین‌ نیروی‌ خود رامتمركز كند. بر اساس‌ پیمان‌ نامه‌ یهودیان‌ در دین‌ خود آزاد بودند، اما موظف ‌به‌ پرداخت‌ جزیه‌ بودند، همچنین‌ یهودیان‌ و مسلمانان‌ موقع‌ حمله‌ دشمن‌ باید با هم‌ متحد می‌شدند.
● حوزه‌ كارشكنی‌
حوزه‌ها و قلمروهای‌ كارشكنی‌ یهود را می‌توان‌ در ابعاد زیر بررسی‌ كرد:
- مهم‌ترین‌ عرصه‌ كارشكنی‌های‌ یهود علیه‌ پیامبر، در عرصه‌ نظامی‌است‌. به‌ بیان‌ عمیق‌تر:
بر اساس‌ مدارك‌ و اسناد معتبر یهودیان‌ در طول‌ تاریخ‌، پیامبران‌ زیادی‌ را آزاررسانده‌ و كشته‌اند، حتی‌ آنان‌ پیمان‌ خود با پیامبر(ص‌) را شكستند و برای‌حفظ‌ منافع‌ دنیوی‌ خود به‌ كارشكنی‌ پرداختند، عده‌ای‌ ظاهراً مسلمان‌شدند ولی‌ به‌ جاسوسی‌ پرداختند و از كمك‌ رساندن‌ مسلمین‌ به‌ پیامبرجلوگیری‌ كردند. در این‌ موقع‌ آیه‌ ۱۱۸ سوره‌ آل‌عمران‌ نازل‌ شد. اَیُّهَا الذّین‌َامَنوُا لاتَتَّخِذوا بِطانَهٔ‌ٌ مِن‌ْ دوُنِكُم‌ لا یَألوُنَكُم‌ْ خَبالاً وَدّوا ما عَنِتُّم‌ْ. قَدْ بَدَت‌ِالبغَضْاءُ مِن‌ْ اَفْواهِهِم‌ْ و ما تُخفِی‌ صُدوُرُهُم‌ْ اكْبَرُ قَدْ بَیَّنّا لَكُم‌ُ الأیات‌ِ اِن‌ْ كُنتُم‌تَعْقِلوُن‌. خداوند در این‌ آیه‌ دستور می‌دهد مسلمانان‌ راز خود را در بین‌بیگانگان‌ افشا نكنند، خداوند در این‌ آیه‌ از باطن‌ دشمنان‌ خبر می‌دهد ویادآوری‌ می‌كند كه‌ آنها شایسته‌ دوستی‌ نیستند، و به‌ این‌ صورت‌ نقشه‌ یهودبر هم‌ ریخت‌. نمونه‌ای‌ از جاسوسی‌ یهودیان‌، در جنگ‌ احزاب‌ است‌. آنها باوجود داشتن‌ پیمان‌ با مسلمانان‌ به‌ صورت‌ ستون‌ پنجم‌، سپاه‌ ده‌ هزار نفری‌احزاب‌(قبایل‌ چندگانه‌ عرب‌ و یهود) را یاری‌ كردند. وقتی‌ احزاب‌ شكست‌خوردند، پیامبر(ص‌) بر اساس‌ مفاد پیمان‌ نامه‌ با آنها رفتار نمودند.
رفع‌ اختلافات‌ بین‌ دو قبیله‌ اوس‌ و خزرج‌(اختلافات‌ ۲۰ ساله‌)از مشكلات‌رسول‌ خدا(ص‌) بعد از هجرت‌ به‌ مدینه‌ بود. بعد از صلح‌ این‌ دو، یهود شروع‌به‌ تفرقه‌ افكنی‌ كردند، اما پیامبر مردم‌ را هوشیار نمودند و دوباره‌ صلح‌ رابرقرار كرد. آیه‌ ۱۰۰ سوره‌ آل‌ عمران‌ در این‌ باره‌ است‌ و مسلمانان‌ را ازاطاعت‌ از اهل‌ كتاب‌ منع‌ می‌كند. یا اَیُّها الَّذین‌َ امَنوُا اِن‌ْ تُطیعُوا فَریقاً مِن‌ الَّذین‌َأوُتوُا الكتاب‌َ یَرُدُّكُم‌ بَعْدَ ایمانِكُم‌ كافِرین‌. به‌ نظر نویسنده‌ كتاب‌، این‌ آیه‌خطاب‌ به‌ تمام‌ مسلمانان‌ در همه‌ زمانهاست‌ و آنها را از توطئه‌ دشمن‌ آگاه‌می‌كند، اما مصداِ این‌ آیه‌ در اوایل‌ هجرت‌ مسلمانان‌ به‌ مدینه‌، مشركان‌ ویهودند. آن‌ها از راههای‌ مختلف‌ به‌ پیامبر فشار می‌آوردند، از جمله‌ جنگهای‌بدر و احد با مشركین‌ و درگیری‌ با قبایل‌ بنی‌قینقاع‌ و بنی‌ قریظه‌ و یهود خیبر، مقاومت‌ در برابر این‌ فشارها فقط‌ با الطاف‌ الهی‌ و كمك‌های‌ غیبی‌ ممكن‌شد.
از جمله‌ كارهای‌ كه‌ یهود برای‌ كارشكنی‌ انجام‌ دادند، ایجاد ناامنی‌ و فتنه‌ بود. بعد از پیروزی‌ مسلمانان‌ در جنگ‌ بدر یهود بنی‌قینقاع‌ از شدت‌ ناراحتی‌شروع‌ به‌ فتنه‌ انگیزی‌ و گفتن‌ شعارهای‌ توهین‌آمیز كردند. رسول‌ خدا(ص‌)درپاسخ‌، نشانه‌های‌ پیامبری‌ خود در تورات‌ را گوشزد نموده‌ و آنها را بیم‌ داد، بنی‌قینقاع‌ به‌ جای‌ عبرت‌ گرفتن‌، قدرت‌ نظامی‌ خود را به‌ رخ‌ پیامبر كشیدند واو را تشویق‌ به‌ جنگ‌ كردند، پیامبر(ص‌)سكوت‌ كرد، اما مسلمین‌ منتظرفرصت‌ انتقام‌ بودند. آیات‌ ۱۲ و ۱۳ سوره‌ آل‌ عمران‌ نازل‌ شد و شكست‌ زودهنگام‌ یهودیان‌ و محشور شدن‌ آنها در جهنم‌ را خبر داد. یهودیان‌ بنی‌ قینقاع‌به‌ فتنه‌ انگیزی‌ ادامه‌ دادند چنانكه‌ در شوال‌ سال‌ دوم‌ هجری‌ جوانی‌ از بنی‌قینقاع‌ به‌ زنی‌ مسلمان‌ توهین‌ كرد، زن‌ مسلمان‌ تقاضای‌ كمك‌ نمود. مردی‌مسلمان‌ آن‌ جوان‌ یهودی‌ را كشت‌، در عوض‌ یهودیان‌ نیز او را به‌ قتل‌رساندند، در ادامه‌ یهودیان‌ به‌ قلعه‌های‌ خود رفته‌ و آماده‌ جنگ‌ شدند. پیامبر(ص‌)پس‌ از فتح‌ قلعه‌ دستور داد آنها از مدینه‌ خارج‌ شوند.
قبیله‌ دیگر یهودیان‌ بنی‌نضیر با طرح‌ نقشه‌ قتل‌ پیامبر پیمان‌ را شكستند. خداوند پیامبر را از نقشه‌ آنان‌ آگاه‌ كرد و توطئه‌ آنها بی‌ نتیجه‌ ماند. یكی‌ ازیهودیان‌ به‌ نام‌ كنانهٔ‌ بن‌ صویرا گفت‌: قسم‌ به‌ تورات‌ او پیامبر خداست‌ كه‌نشانه‌ هایش‌ در تورات‌ آمده‌ است‌، یهودیان‌ به‌ سخنان‌ او توجهی‌ نكردند، به‌این‌ صورت‌ قبیله‌ای‌ دیگر از یهودیان‌ دشمنی‌ خود را با پیامبر آشكار كرد. پیامبر(ص‌)در پاسخ‌ به‌ این‌ خیانت‌ قصد جنگ‌ با آنها را داشت‌، در نتیجه‌ آنهایا باید مسلمان‌ می‌شدند و یا وطن‌ خود را ترك‌ می‌كردند، آنها از شدت‌تعصب‌ ترك‌ وطن‌ را انتخاب‌ كردند. بعضی‌ از مفسرین‌ شأن‌ نزول‌ سوره‌ حشررا این‌ اتفاِ می‌دانند. خداوند در این‌ سوره‌ مجازات‌ این‌ عده‌ را ترك‌ وطن‌معرفی‌ می‌كند و می‌فرماید: اگر خداوند این‌ مجازات‌ را تعیین‌ نكرده‌ بودعلاوه‌ بر عذاب‌ دنیا در آخرت‌ هم‌ مجازات‌ می‌شدند.
در ادامه‌ كارشكنی‌های‌ سران‌ یهود با قبایل‌ دیگر و بت‌پرستان‌، احزابی‌ راتشكیل‌ دادند و در مقابل‌ مسلمانان‌ قرار گرفتند و مخالفان‌ را از نظر نظامی‌ واقتصادی‌ یاری‌ كردند. سران‌ یهود مردم‌ عادی‌ یهودی‌ را با حیله‌ تحریك‌ به‌مخالفت‌ و كارشكنی‌ كردند. سران‌ قبیله‌ بنی‌نضیر كه‌ در اثر خیانت‌ اخراج‌شده‌ بودند عده‌ای‌ به‌ شام‌ وگروهی‌ به‌ خیبر رفتند، سپس‌ این‌ دو دسته‌ به‌ مكه‌رفته‌ و قریش‌ را بر ضد پیامبر شورانیدند. در نتیجه‌ می‌توان‌ گفت‌، سران‌بنی‌نضیر و عده‌ای‌ از بنی‌وائل‌ زمینه‌ جنگ‌ احزاب‌ را ایجادكردند. نقشه‌ جنگ‌احزاب‌ كه‌ برای‌ نابودی‌ اسلام‌ طراحی‌ شده‌ بود در تاریخ‌ اعراب‌ بی‌نضیراست‌. سران‌ بنی‌نضیر با تطمیع‌ و تحریك‌ قبایل‌ مختلف‌ یهودی‌ وبت‌پرست‌، سپاه‌ ده‌ هزار نفری‌ گرد آوردند كه‌ به‌ صورت‌ سه‌ لشكر به‌ طرف‌مدینه‌ حركت‌ كردند. وقتی‌ به‌ مدینه‌ رسیدند، خندقی‌ اطراف‌ شهر دیدند كه‌هیچ‌ كس‌ نمی‌توانست‌ از آن‌ عبور كند.
بعضی‌ها می‌گفتند این‌ طرح‌ عرب‌ نیست‌، پیشنهاد یك‌ ایرانی‌ است‌. وقتی‌دیدند عبور غیر ممكن‌ است‌، اردو زدند، چند بار حمله‌ كردند، اما مسلمانان‌مقابله‌ كردند. آنها یك‌ ماه‌ بی‌ نتیجه‌ آنجا ماندند، در نتیجه‌ با سران‌ بنی‌ قریظه‌ارتباط‌ برقرار كردند و آنها را تحریك‌ به‌ پیمان‌ شكنی‌ كردند تا از داخل‌ مدینه‌با مسلمانان‌ درگیر شوند و سپاه‌ كفر بتواند از خندِ عبور كنند. ابتدابنی‌قریظه‌ قبول‌ نمی‌كردند، اما با پافشاری‌ مداوم‌ سران‌ كفر و یهود پذیرفتند. از بین‌ آنها پیرمرد یهودی‌ تذكر داد كه‌: اگر این‌ محمد(ص‌) همان‌ پیامبری‌باشد كه‌ در تورات‌ وعده‌ داده‌ شده‌، هیچ‌ سپاهی‌ توان‌ مقابله‌ با او راندارد، ولی‌ حی‌ بن‌ اخطب‌(یكی‌ از سران‌ یهود) گفت‌ محّمد(ص‌) از فرزندان‌اسماعیل‌ است‌ اما آن‌ پیامبر كه‌ در تورات‌ نام‌ برده‌ شده‌ از بنی‌اسرائیل‌می‌باشد. بنی‌ قریظه‌ بعد از پیمان‌ شكنی‌ چاره‌ای‌ جز جنگ‌ با پیامبرنداشتند، پس‌ به‌ وسایل‌ مختلف‌ كار شكنی‌ كردند. پیامبر(ص‌)به‌ مسلمانان‌مژده‌ پیروزی‌ داد. بنی‌قریظه‌ نقشه‌ كشیدند كه‌ با دوهزار نفر به‌ شهر حمله‌كنند و آن‌ را غارت‌ كنند. پیامبر(ص‌)پانصد نفر را مأمور كرد در شهر بگردند وتكبیر بگویند تا زنان‌ و كودكان‌ آرامش‌ یابند. خداوند در آیه‌ ۱۰ سوره‌ احزاب‌این‌ حادثه‌ را وصف‌ می‌كند و می‌گوید كه‌ از شدت‌ ترس‌ مسلمانان‌چشمانشان‌ خیره‌ و جانهایشان‌ به‌ لب‌ رسیده‌ بود. اِذْ جاءوُكُم‌ْ مِن‌ْ فَوْقِكُم‌ْ و مِن‌ْاَسْفَل‌َ مِنْكُم‌ْ و اِذْ زاغَت‌ِ الأبْصارُ وَ بَلَغَت‌ِ القُلُوب‌ُ الحَناجِرَ و تَظُنُّون‌َ بِاَللهِ الظُّنُوناَ. در این‌ موقع‌ نعیم‌ ابن‌ مسعود كه‌ یك‌ یهودی‌ تازه‌ مسلمان‌ شده‌ بود، یك‌ نقشه‌تاكتیكی‌ ارائه‌ داد. بوسیله‌ این‌ نقشه‌ بین‌ گروههای‌ یهودی‌ و بت‌ پرستان‌درگیری‌ ایجاد شد، هر گروه‌ از جنگ‌ صرف‌ نظر كردند و عقب‌ نشینی‌نمودند. خداوند بوسیله‌ جبرئیل‌ به‌ پیامبر وحی‌ كرد كه‌ بنی‌قریظه‌ را تنبیه‌كند. پیامبر هم‌ طبق‌ پیمان‌ نامه‌ با آنها رفتار كرد.- برخی‌ از كارشكنی‌های‌ یهودیان‌ علیه‌ پیامبر را باید در عرصه‌ فرهنگی‌جستجو كرد، از جمله‌:
از برنامه‌های‌ دین‌ اسلام‌، كنترل‌ افراد سودجو و منفعت‌ طلب‌ است‌ برای‌همین‌، این‌ افراد برای‌ شكست‌ اسلام‌ به‌ كارشكنی‌ فرهنگی‌ پرداختند، به‌ طورمثال‌ در مسائل‌ اعتقادی‌، یهودیان‌ از بی‌نیازی‌ خداوند آگاهی‌ داشتند با این‌وجود نسبت‌ فقر به‌ خدا دادند كه‌ این‌ كار جزو گناهان‌ بزرگ‌ هم‌ ردیف‌ قتل‌انبیاء است‌، لذا خداوند وعده‌ عذاب‌ سوزان‌ را به‌ آنها می‌دهد. لَقَدْ سَمِع‌َ اللهُقَول‌َ الَّذین‌َ قالُوا اِن‌َّ اللهَ فَقیرٌ وَ نَحْن‌ُ اَغْنیاءُ سَنكْتُب‌ُ ما قالوُا و قَتْلُهُم‌ُ الانبیاءَ بِغَیْرِحَق‌ّ و نَقوُل‌ُ ذُوقوُا عَذاب‌َ الحَریق‌. (آل‌ عمران‌ / ۱۸۱). در شأن‌ نزول‌ این‌ آیه‌آمده‌ است‌ كه‌ وقتی‌ خداوند مردم‌ را دعوت‌ به‌ خواندن‌ نماز و دادن‌ زكات‌كرد، یهودیان‌ گفتند خدا فقیر و تنگدست‌ است‌، اما ما كه‌ روزی‌ را بر اهل‌خود توسعه‌ دادیم‌ غنی‌ هستیم‌. این‌ تهمت‌ها و توهین‌ها از طرف‌ مردمی‌ كه‌انبیاء را كشته‌اند، دور از ذهن‌ و عجیب‌ نیست‌. علامه‌ طباطبایی‌ در تفسیر این‌آیه‌ می‌گوید: شاید این‌ سخنها به‌ علت‌ دیدن‌ فقر عمومی‌ مسلمانان‌ و برای‌طعنه‌ و زخم‌ زبان‌ به‌ آنها بوده‌ است‌.
حیله‌ فرهنگی‌ دیگر این‌ بود كه‌ یهودیان‌ گفتند: قرآن‌ همان‌ مطالب‌ تورات‌است‌ كه‌ تحریف‌ شده‌ و دیگر اینكه‌ در قرآن‌ تناقض‌هایی‌ وجود دارد. آنها بااین‌ شبهات‌ می‌خواستند مؤمنین‌ را گمراه‌ كرده‌ و اعتقاداتشان‌ را سست‌كنند، در حالی‌كه‌ خودشان‌ گمراه‌ شدند، و لذا وقتی‌ كه‌ به‌ این‌ كار شوم‌ سرگرم‌شدند، دیگر نتوانستند در حق‌ و حقیقت‌ به‌ جستجو بپردازند. عده‌ای‌ ازبزرگان‌ انصار كه‌ قبل‌ از بعثت‌ با یهودیان‌ رابطه‌ دوستی‌ داشتند به‌ آنها گفتند:شما قبل‌ از بعثت‌ نشانه‌های‌ پیامبر و ظهورش‌ را به‌ ما می‌گفتید، پس‌ ازمخالفت‌ با پیامبر دست‌ بردارید و از عذاب‌ خدا بترسید، اما یهودیان‌ گفتند:هرگز بعد از موسی‌ پیامبری‌ مبعوث‌ نشده‌ و كتابی‌ نازل‌ نشده‌ است‌. وقتی‌عده‌ای‌ از مشركین‌ از یهودیان‌ درباره‌ دین‌ جدید یعنی‌ اسلام‌ راهنمایی‌خواستند آنها به‌ علت‌ كینه‌ و دشمنی‌ با پیامبر گفتند: دین‌ شما بهتر وقدیمی‌تر است‌ و شما هدایت‌ یافته‌ ترید. حتی‌ خود یهودیان‌ اعتراف‌می‌كنند كه‌ این‌ لكه‌ ننگ‌ بر دامان‌ یهود است‌. نویسنده‌ یهودی‌ در كتاب‌ تاریخ‌یهود و عربستان‌ می‌گوید: هرگز ارزش‌ نداشت‌ یهود چنین‌ خطایی‌ را مرتكب‌شوند، هر چند قریش‌ با تقاضای‌ آنان‌ موافقت‌ نكنند. هرگز صحیح‌ نبود ملت‌یهود به‌ بت‌پرستان‌ پناه‌ ببرند، زیرا این‌ رفتار با تعلیمات‌ تورات‌ موافق‌ نیست‌.
از دیگر كارهای‌ یهود این‌ بود كه‌ عده‌ای‌ را مامور كردند، تا صبح‌، ایمان‌بیاورند و شب‌ از ایمان‌ خود بازگردند، زیرا تازه‌ مسلمانان‌ می‌دانستند كه‌علمای‌ یهود با ادیان‌ الهی‌ و پیامبران‌ آشنایی‌ كامل‌ دارند. با این‌ وسیله‌می‌خواستند در دل‌ كسانی‌ كه‌ ایمانشان‌ سست‌ بود، تردید به‌ وجود بیاورند. در تفسیر قمی‌ از امام‌ باقر(ع‌)نقل‌ شده‌ است‌؛ وقتی‌ قبله‌ مسلمانان‌ از بیت‌المقدس‌ به‌ مكه‌ تغییر كرد، یهودیان‌ خشمگین‌ شدند و گفتند شما ای‌یهودیان‌ به‌ آنچه‌ در آخر روز نازل‌ شده‌ است ‌( تغییر قبله‌ به‌ طرف‌ كعبه‌) كافر شوید، تا شاید مسلمانان‌ به‌ قبله‌ ما برگردند.
نقشه‌ دیگر یهودیان‌ این‌ بود كه‌ خواستند خود پیامبر را منحرف‌ كنند. آنها نزدپیامبر رفته‌ و گفتند: بین‌ ما و قبیله‌ دیگر اختلافی‌ افتاده‌ است‌، اگر از ما، حمایت‌ كنی‌ مسلمان‌ می‌شویم‌، اما پیامبر(ص‌)بر اساس‌ دستور خداوند و آیه‌۴۹ سوره‌ مائده‌ عمل‌ كرد، در این‌ آیه‌ چند نكته‌ وجود داشت‌:
ـ هشدار به‌ پیامبر برای‌ پیروی‌ نكردن‌ از یهود.
ـ افشای‌ توطئه‌ یهودیان‌.
ـ اشاره‌ به‌ مجازات‌ بعضی‌ از گناهان‌ اهل‌ كتاب‌ در آخرت‌، چون‌ جزای‌ همه‌گناهان‌ در دنیا داده‌ نمی‌شود، بلكه‌ بعضی‌ از گناهان‌ در آخرت‌ مجازاتشان‌داده‌ می‌شود. وقتی‌ رؤسای‌ یهود از اجرای‌ این‌ نقشه‌ ناامید شدند، تلاش‌كردند مسلمانان‌ دیگر را از حق‌ منحرف‌ كنند، حتی‌ یاران‌ بسیار نزدیك‌پیامبر، مثل‌ معاذ بن‌ جبل‌، حذیفه‌ و عمار بن‌ یاسر. اگر در این‌ كار موفق‌می‌شدند، ضربه‌ سنگینی‌ به‌ اسلام‌ وارد می‌شد. در این‌ هنگام‌ آیه‌ ۶۹ سوره‌آل‌ عمران‌ نازل‌ شد. در این‌ آیه‌ خداوند می‌فرماید: یهودیان‌ می‌خواستند شمارا گمراه‌ كنند، اما با نسبت‌ دادن‌ خلاف‌ها به‌ رسول‌ خدا، روح‌ تنفر و بدبینی‌ رادر خود پرورش‌ دادند و نقاط‌ مثبت‌ را نادیده‌ و هر روز بیشتر از اسلام‌ فاصله‌گرفتند.
از دیگر اعمال‌ یهود تخریب‌ شخصیتهای‌ مسلمان‌ بود. آنها سعی‌ كردندشخصیتهای‌ دینی‌ یعنی‌ پیامبر و پیروانش‌ را در نظر مردم‌ حقیر جلوه‌ دهند ونسبتهای‌ ناروا به‌ آنها بزنند تا اعتبار آنها در بین‌ مردم‌ از بین‌ برود. حتی‌ عده‌ای‌شاعر ماهر را اجیر كردند، یكی‌ از این‌ شاعران‌ كعب‌ ابن‌ اشرف‌ بود، كه‌ بسیاربد زبان‌ و كینه‌ توز بود. او زشتی‌ را به‌ جایی‌ رساند كه‌ پیامبر دستور قتل‌ او راصادر كرد. مفسرین‌ عقیده‌ دارند آیه‌ ۱۸۶ سوره‌ آل‌ عمران‌ در این‌ باره‌ نازل‌شده‌ است‌. لَتُبْلَوُن‌َ فی‌ أمُوالِكُم‌ْ وَ فی‌ اَنْفُسِكُم‌ْ و لَتَسْمَعُن‌َّ الَّذین‌َ أُوتوُا الكِتاب‌َمِن‌ْقَبلِكُم‌ْ و مِن‌َ الَّذین‌َ أَشْرَكوُا أَذی‌ً كَثیراً وَ ِان‌ تَصْبِروُا و تَتَّقوُا فَاِن‌َّ ذلِك‌َ مِن‌ْ عَزْم‌ِالاُمُور. خداوند دراین‌ آیه‌ زخم‌ زبانها را آزمایش‌ از طرف‌ خداوند معرفی‌می‌كند. یهودیان‌ حتی‌ حقایق‌ روشنی‌ را كه‌ در كتابهای‌ آسمانی‌ از جمله‌تورات‌ درباره‌ پیامبر وجود دارد را آگاهانه‌ مخفی‌ كردند، با این‌ كار بزرگترین‌خیانت‌ را به‌ بشریت‌ كردند. خداوند در آیه‌ ۱۵۹ سوره‌ بقره‌ این‌ كتمان‌كنندگان‌ حقیقت‌ را لعنت‌ می‌كند.
خداوند در آیه‌ ۱۴۶ سوره‌ بقره‌ می‌فرماید: آنها(یهودیان‌)پیامبر را مثل‌فرزندان‌ خود می‌شناختند، منظور عبدالله‌ بن‌ سلام‌ است‌؛ یهودی‌ كه‌مسلمان‌ شد و می‌گفت‌: من‌ پیامبر را بهتر از فرزندان‌ خود می‌شناسم‌. علمای‌یهودی‌ قبل‌ از بعثت‌ پیامبر، نشانه‌های‌ او را(كه‌ در تورات‌ آمده‌بود) برای‌مردم‌ عادی‌ بازگو می‌كردند و این‌ مردم‌ عادی‌ هم‌، وقتی‌ مسلمانان‌ رامی‌دیدند، این‌ نشانه‌ها را بازگو می‌كردند، اما بزرگان‌ یهودی‌ كه‌ موقعیت‌ خودرا در خطر می‌دیدند، به‌ علت‌ خودخواهی‌ و دنیاطلبی‌ آنها را از این‌ كار منع‌می‌كردند، درحالی‌كه‌ علمای‌ یهود حقیقت‌ را می‌دانستند، آن‌ را پنهان‌می‌كردند. آیات‌ ۷۶، ۷۷ و ۸۹ سوره‌ بقره‌ در این‌ باره‌ نازل‌ شد. خداوند در این‌آیات‌ می‌فرماید: آنها می‌گفتند اگر این‌ نشانه‌ها را بازگو نكنیم‌، در قیامت‌مسلمانان‌ علیه‌ ما دستاویزی‌ نخواهند داشت‌ هم‌چنین‌ می‌فرماید: آیا آنهانمی‌دانند كه‌ خداوند از پنهان‌ و آشكار آنها مطلع‌ است‌؟
از دیگر توطئه‌های‌ فرهنگی‌ یهود این‌ است‌ كه‌ آنها تورات‌ را تحریف‌ كردندمخصوصاً قسمتهای‌ مربوط‌ به‌ صفات‌ پیامبر را. عوام‌ یهود هم‌ بی‌ تقصیرنبودند، چون‌ امام‌ صادِ(ع‌) در حدیثی‌ می‌فرماید: عوام‌ یهود به‌ دروغ‌گویی‌و حرام‌خواری‌ و رشوه‌خواری‌ و فسق‌ علمای‌ خود، آگاهی‌ داشتند، بنابراین‌نباید از آن‌ پیروی‌ می‌كردند. یهودیان‌ لغات‌ و كلمات‌ مسلمانان‌ راتمسخرمی‌كردند، مثلاً موقع‌ بیان‌ احكام‌ و تلاوت‌ آیات‌ قرآن‌ توسط‌ پیامبر، عده‌ای‌ ازمسلمانان‌ با گفتن‌ كلمه‌ ـ راعناـ از پیامبر می‌خواستند كه‌ كمی‌ تأمل‌ كند، ولی‌یهود معنای‌ دیگر این‌ كلمه‌(ما را تحمیق‌ كن‌)را برای‌ تمسخر به‌ كار می‌برند، در این‌ موقع‌ آیه‌ ۱۰۴ سوره‌ بقره‌ نازل‌ شد كه‌ می‌فرماید: مسلمانان‌ به‌ جای‌این‌ كلمه‌ از كلمه‌ اَنظُرنا استفاده‌ كنند.
سران‌ یهود مدینه‌ برای‌ اینكه‌ از قدرت‌ اسلام‌ كم‌ كنند، یهودیان‌ تازه‌ مسلمان‌را توبیخ‌ می‌كردند: مثلاً وقتی‌ عبدالله‌ بن‌ سلام‌ مسلمان‌ شد، از پیامبرخواست‌ بدون‌ آشكار كردن‌ مسلمان‌ شدن‌ او، نزد قبیله‌اش‌ برود و از آنهادرباره‌ شخصیت‌ عبدالله‌ بن‌ سلام‌ اعتراف‌ بگیرد. قبیله‌اش‌ به‌ پیامبر گفتند: اودانشمند و پرهیزكار است‌، اما وقتی‌ فهمیدند او مسلمان‌ شده‌، گفتند: او نادان‌و فاسق‌ است‌.
یهودیان‌ بهانه‌جویی‌ می‌كردند: از پیامبر معجزه‌ قربانی‌ و سوختن‌ آن‌ با آتش‌ راخواستند، در حالی‌كه‌ پیامبرانی‌ مثل‌ ذكریا و یحیی‌ كه‌ این‌ كار را انجام‌دادند، توسط‌ بنی‌اسرائیل‌ كشته‌ شدند، آیه‌ ۱۸۳ سوره‌ آل‌ عمران‌ به‌ این‌موضوع‌ اشاره‌ دارد. بعضی‌ از مفسرین‌ قربانی‌ سوخته‌ را یك‌ سنت‌ مذهبی‌می‌دانند كه‌ شرح‌ آن‌ در تورات‌(فصل‌ اول‌ سفر لاویان‌)آمده‌ است‌. تفسیرنمونه‌ این‌ عقیده‌ را رد می‌كند، زیرا كشتن‌ حیوان‌ و سوزاندن‌ آن‌ یك‌ عمل‌خرافی‌ است‌ نه‌ یك‌ دستور الهی‌. یهودیان‌ بهانه‌جویی‌ را به‌ نوعی‌ دیگر دنبال‌می‌كردند، از پیامبر خواستند قرآن‌ هم‌ مثل‌ تورات‌ یك‌باره‌ نازل‌ شود، درصورتی‌ كه‌ این‌ یك‌ بهانه‌ بود، چون‌ فلسفه‌ و علت‌ نزول‌ كتب‌ آسمانی‌هدایت‌ است‌ كه‌ این‌ هدایت‌ گاهی‌ به‌ وسیله‌ نزول‌ یك‌باره‌ و گاهی‌ به‌ صورت‌نزول‌ تدریجی‌ انجام‌ می‌شود. یهود در گذشته‌ نیز خواسته‌های‌ غیر معقولی‌داشتند، مثلاً خواستند خداوند را با چشم‌ ببینند، در نتیجه‌ خداوند آنان‌ را باصاعقه‌ مجازات‌ كرد.- نمونه‌ هایی‌ از كارشكنی‌های‌ اعتقادی‌ و اقتصادی‌ یهودیان‌ علیه‌ پیامبرعبارت‌اند از:
یهودیان‌ در زمینه‌ اعتقادی‌ هم‌ مشكلاتی‌ ایجاد كردند، مثلا، یهودیان‌ یكی‌ ازعلل‌ سرگردانی‌ خود را یكتا پرستی‌ خود می‌دانند، اما یهود عصر پیامبر به‌علت‌ لجاجت‌ و دشمنی‌ با پیامبر، اساس‌ دین‌ خود را فراموش‌ كردند و به‌شرك‌ تمایل‌ پیدا كردند. آنها ترجیح‌ دادند بگویند: خدای‌ دیگری‌ با آن‌هااست‌. آنان‌ شخصی‌ به‌ نام‌ عزیر را فرزند خدا می‌دانستند، چون‌ او تورات‌ رابعد از نابودی‌ از قلب‌ خود بیان‌ كرد و جبرئیل‌ به‌ او آموخت‌، به‌ همین‌ دلیل‌ اورا پسر خدا نامیدند. عده‌ كمی‌ از یهودیان‌ این‌ را گفتند، اما خداوند در آیه‌ ۳۰سوره‌ توبه‌ این‌ سخن‌ را به‌ همه‌ یهودیان‌ نسبت‌ داد. یهودیان‌ دیگر، این‌ سخن‌عده‌ كم‌ را انكار نكردند و این‌ نشانه‌ شرك‌ آنان‌ بود. در مورد یكی‌ بودن‌ اعمال‌عوام‌ و عالمان‌ یهود، امام‌ صادِ(ع‌) می‌فرماید: عوام‌ یهود احبار و راهبانان‌را اطاعت‌ می‌كردند با اینكه‌ آنها حرام‌ها را حلال‌ و بعضی‌ حلال‌ها را حرام‌می‌كردند. پس‌ بدون‌ اینكه‌ متوجه‌ شوند آنها را می‌پرستیدند.
دلیل‌ دیگر بر شرك‌ یهود دوران‌ پیامبر این‌ بود كه‌ آنان‌ می‌گفتند ما فرزندان‌خدا هستیم‌ و وقتی‌ پیامبر آنان‌ را از عذاب‌ خدا آگاه‌ كرد، آنها با این‌ گمان‌ كه‌برگزیده‌ خدا هستند، می‌گفتند: ما را از چه‌ می‌ترسانی‌، ما فرزندان‌ خداییم‌. سوره‌ مائده‌ آیه‌ ۱۸ مربوط‌ به‌ این‌ دعای‌ یهود است‌. به‌ نظر نویسنده‌ كتاب‌ این‌ادعای‌ یهودیان‌ به‌ دلیل‌ نژادپرستی‌، خودپرستی‌ و خود برتربینی‌ آنان‌ است‌. یهودیان‌ برای‌ اینكه‌ پیامبر بودن‌ رسول‌ خدا را زیر سؤال‌ ببرند، گفتند: بعد ازحضرت‌ موسی‌ پیامبری‌ نیامده‌ است‌. گروهی‌ از سران‌ یهودی‌ نزد پیامبر خدارفتند و پرسیدند كه‌ ایشان‌ به‌ كدام‌ پیامبران‌ معتقد هستند؟ پیامبر(ص‌)آیه‌۸۴ سوره‌ آل‌ عمران‌ را تلاوت‌ نمود و حضرت‌ موسی‌(ع‌)و حضرت‌عیسی‌(ع‌)را در یك‌ ردیف‌ نام‌ برد. یهودیان‌ از جواب‌ پیامبر(ص‌)خشمگین‌شدند و گفتند: ما به‌ مسیح‌ و هر كه‌ به‌ او مؤمن‌ باشد، ایمان‌ نمی‌آوریم‌. خداوند در آیه‌ ۵۹ سوره‌ مائده‌ از ایشان‌ به‌ نام‌ خارج‌ شدگان‌ از راه‌ حق‌ یادمی‌كند. به‌علاوه‌ بیشتر یهودیان‌ به‌ قیامت‌ اعتقاد ندارند. آنها به‌ دو گروه‌فریسیین‌ و صدوقییین‌ تقسیم‌ می‌شوند. فریسیین‌ به‌ قیامت‌ اعتقاد دارند، اماصدوقییین‌ به‌ قیامت‌ معتقد نیستند و همه‌ چیز را در جهان‌ مادی‌ خلاصه‌می‌كنند. خداوند در آیه‌ ۱۳ سوره‌ ممتحنه‌ مؤمنین‌ را از دوستی‌ با این‌ گروه‌منع‌ می‌كند. ویل‌ دورانت‌ در این‌ باره‌ می‌گوید: یهود به‌ جهان‌ پس‌ از مرگ‌اعتقاد ندارد و پاداش‌ و كیفر را فقط‌ برای‌ این‌ دنیا می‌داند.
مدت‌ كوتاهی‌ بعد از هجرت‌ پیامبر، سران‌ یهود نزد پیامبر رفته‌ و سعی‌ كردندبا مطرح‌ كردن‌ سوالاتی‌ عجز و ناتوانی‌ ایشان‌ را در پاسخ‌ دادن‌ به‌ سوالات‌نشان‌ دهند. وقتی‌ از پاسخ‌های‌ پیامبر ناامید شدند، برای‌ آخرین‌ سؤال‌پرسیدند: كدام‌ فرشته‌ برای‌ تو وحی‌ آورده‌ است‌؟ پیامبر پاسخ‌ داد جبرئیل‌. آنها گفتند جبرئیل‌ دشمن‌ ماست‌، او ویرانگر و خونریز است‌ او همیشه‌دستورات‌ سخت‌ و مشكل‌، همین‌طور دستور جهاد می‌آورد، پس‌ ما به‌ توایمان‌ نمی‌آوریم‌. اگرمیكائیل‌ بود ایمان‌ می‌آوردیم‌، میكائیل‌ همواره‌ برای‌رفع‌ گرفتاری‌ و آوردن‌ خوشی‌ نازل‌ می‌شود. علامه‌ طباطبایی‌ در المیزان‌ این‌ادعا را رد می‌كند و می‌گوید: اولاً جبرئیل‌ به‌ دستور خدا نازل‌ می‌شود. ثانیاًانسان‌ عاقل‌ پیام‌ هدایت‌ را حتی‌ از دشمن‌ می‌پذیرد.
یهودیان‌ در ادامه‌ مخالفت‌ خود به‌ كارشكنی‌ اقتصادی‌ نیز پرداختند. مهاجران‌ در مدینه‌ با سختی‌ معیشتی‌ روبرو بودند، چون‌ تمام‌ اموال‌ خود رادر مكه‌ باقی‌ گذاشته‌ بودند. پیامبر شخصی‌ را فرستاد تا از یهودیان‌ وام‌ بگیرد. یهودیان‌ با آنكه‌ با مسلمانان‌ پیمان‌ صلح‌ داشتند، به‌ تمسخر و طعنه‌پرداختند. در این‌ موقع‌ وحی‌ الهی‌ نازل‌ شد و به‌ آنان‌ وعده‌ عذاب‌ سوزان‌ راداد. آنها حتی‌ اموالی‌ از مسلمانان‌ را كه‌ نزد آنان‌ امانت‌ بود، پس‌ ندادند وگفتند: چون‌ شما از دین‌ خود خارج‌ شده‌اید، پیش‌ ما امانتی‌ ندارید. از آیات‌ وتفاسیر نتیجه‌ می‌شود كه‌ صفت‌ پیمان‌ شكنی‌ در یهود سابقه‌ تاریخی‌ دارد به‌جز اقلیتی‌ اندك‌ مثل‌ عبدالله‌ بن‌ سلام‌، كه‌ تعهدات‌ خود را انجام‌ می‌دادند. خداوند در آیه‌ ۵۷ سوره‌ آل‌ عمران‌، بین‌ این‌ دو گروه‌ فرقی‌ می‌گذارد. در ادامه‌كارشكنی‌های‌ اقتصادی‌، یهود مدینه‌ نزد انصار رفتند و آنها را از كمك‌ به‌مهاجرین‌ نهی‌ كردند. آنها به‌ انصار گفتند: به‌ مهاجرین‌ كمك‌ نكنید، زیرا فقیرخواهید شد.
● علت‌های‌ دعوا
بررسی‌ عوامل‌ كارشكنی‌ یهودیان‌ چهره‌ واقعی‌ این‌ قوم‌ را نشان‌ می‌دهد، وباعث‌ عبرت‌ افراد حقیقت‌جو می‌شود. در تبییت‌ این‌ سخن‌ باید گفت‌:قوم‌یهود از اولین‌ كسانی‌ بودند كه‌ برای‌ دیدن‌ پیامبر آخرالزمان‌ به‌ مدینه‌ هجرت‌كردند. آنها سختی‌های‌ زیادی‌ را تحمل‌ كردند، اما هنگام‌ بعثت‌پیامبر(ص‌)خلاف‌ جهت‌ اولیه‌ حركت‌ كردند و گمراه‌ شدند، عالمان‌ یهودی‌برای‌ تامین‌ دنیای‌ خود و خوش‌آیند سلاطین‌ یهود، دین‌ را تحریف‌ كردند. این‌ دنیادوستی‌ امروز هم‌ ادامه‌ دارد. آنها با در اختیار داشتن‌ بیشتر تبلیغات‌جهان‌، مواد مخدر و اسلحه‌های‌ فرسوده‌ انبارهای‌شان‌ را می‌فروشند، تا هم‌فكر ملل‌ دیگر را از كار بیاندازند و هم‌ فریاد عدالت‌خواهی‌ را خاموش‌ كنند. ژرژلامبن‌ در كتاب‌ اسرار سازمان‌ مخفی‌ یهود به‌ توطئه‌های‌ یهود اعتراف‌می‌كنند و می‌گوید: ما با جنگ‌ داخلی‌ كه‌ به‌ تدریج‌ به‌ جنگهای‌ اجتماعی‌تبدیل‌ می‌شوند، ملت‌ها را ضعیف‌ می‌كنیم‌، تا حس‌ احترام‌ آنان‌ نسبت‌ به‌خودمان‌ افزایش‌ را دهیم‌ و قراردادهای‌ مالی‌ و اقتصادی‌ خود را بر آنان‌تحمیل‌ كنیم‌. یهودیان‌ عصر حاضر هم‌ این‌ جنایت‌ها را انجام‌ می‌دهند.
خداوند در آیه‌ ۹۶ سوره‌ بقره‌ درباره‌ دنیاطلبی‌ یهود می‌فرماید: آنها راحریص‌ترین‌ مردم‌ حتی‌ حریص‌تر از مشركان‌ در زندگی‌ خواهی‌ یافت‌، كه‌ هریك‌ از آنها آرزو دارد، هزار سال‌ عمر به‌ او داده‌ شود، در حالی‌كه‌ این‌ عمرطولانی‌ او را از كیفر الهی‌ باز نخواهد داشت‌ و خداوند به‌ اعمال‌ آنهابیناست‌. از صفات‌ ناپسند یهود مقام‌پرستی‌ وجاه‌طلبی‌ است‌. زمامداران‌یهود، وقتی‌ دیدند صفات‌ پیامبر با صفاتی‌ كه‌ در تورات‌ آمده‌ یكی‌ است‌ برای‌حفظ‌ مقام‌ و منصب‌ خود، آن‌ حقایق‌ را تغییر دادند و وارونه‌ در تورات‌نوشتند. مرحوم‌ طبری‌ در تفسیر قسمتی‌ از آیه‌ ۷۸ سوره‌ آل‌ عمران‌ ـ یَقُولُون‌َعلی‌ اللهِ الكَذِب‌َ و هُم‌ْیَعْلَمُون‌ ـ می‌ گویند منظور این‌ است‌ كه‌ دروغ‌ گفتن‌ برخداوند و گواهی‌ دادن‌ به‌ باطل‌ و ملحق‌ كردن‌ چیزی‌ به‌ آن‌ كه‌ جزو آن‌ نیست‌از روی‌ عمد بوده‌ ویهود برای‌ ریاست‌طلبی‌ و دنیاخواهی‌ این‌ كار را انجام‌داده‌اند. این‌ دنیاپرستی‌ها و ناجوانمردی‌ها تا عصر ما نیز ادامه‌ دارد. به‌طوری‌ كه‌ آدولف‌ هیتلر در كتاب‌ ـ نبرد من‌ ـ می‌گوید: اعمال‌ یهودیان‌ به‌ طورآشكار نشان‌ می‌داد كه‌ غیر از خراب‌ كاری‌ نظری‌ ندارند.
یكی‌ دیگر از علل‌ كارشكنی‌ یهود نفاِ و دورویی‌ آنان‌ بود كه‌ در آنها ریشه‌دوانیده‌ بود و باعث‌ دوری‌شان‌ از رحمت‌ الهی‌ بود. درباره‌ نفاِ و دورویی‌یهود امام‌ حسن‌ عسگری‌(ع‌)در روایتی‌ می‌فرمایند:وقتی‌ پیامبر(ص‌)بامعجزه‌ حقانیت‌ خود را اثبات‌ نمود، یهود كه‌ بهانه‌ای‌ نداشتند، ظاهراً ایمان‌آوردند، اما وقتی‌ نزد قوم‌ خود می‌رفتند، می‌گفتند، همانا ما اظهار ایمان‌ نزداو می‌كنیم‌ برای‌ اینكه‌ با این‌ وسیله‌ هر شری‌ از جانب‌ او بر خودمان‌ را بهتربتوانیم‌ دفع‌ كنیم‌ و با آگاهی‌ از اسرارشان‌، دشمنان‌شان‌ را یاری‌ دهیم‌. نفاِ ودورویی‌ یهود فقط‌ مربوط‌ به‌ عصر پیامبر(ص‌)نیست‌، بلكه‌ امروزه‌ هم‌ ادامه‌دارد. یهود در هر جامعه‌ای‌ خود را در ظاهر با آن‌ هماهنگ‌ می‌كند، اما درباطن‌ فقط‌ به‌ هدفهای‌ شوم‌ خود می‌پردازد. كتاب‌ پروتكل‌های‌ دانشوران‌صهیون‌ كه‌ اسرار یهود را فاش‌ می‌كند، این‌ موضوع‌ را ثابت‌ می‌كند.
عیاشی‌ و شهوت‌رانی‌ هم‌ علت‌ دیگر مخالفت‌ یهود با اسلام‌ است‌، زیرااسلام‌ در این‌ زمینه‌ محدودیت‌ ایجاد می‌كند. اولین‌ برخورد فیزیكی‌ یهود باپیامبر(ص‌)هم‌ به‌ علت‌ همین‌ اعمال‌ منافی‌ علت‌ بود. صفت‌ بد دیگر یهودحسادت‌ آنها بود. آنها وقتی‌ دیدند پیامبر(ص‌)از نژاد یهود نیست‌، بلكه‌ از غیریهود است‌، نتوانستند، تحمل‌ كنند. در آیه‌ ۱۰۹ سوره‌ بقره‌، خداوند درباره‌بسیاری‌ از اهل‌ كتاب‌ می‌گوید: آنها از روی‌ حسادت‌ آرزو می‌كردند كه‌مسلمانان‌ بعد از ایمان‌ به‌ كفر برگردند. بعضی‌ از مفسران‌ می‌گویند: علت‌حسادت‌ یهود این‌ بود كه‌ نبوت‌ از خاندان‌ اسرائیل‌ به‌ خاندان‌ اسماعیل‌ تغییركرده‌ بود. حسادت‌ امروزه‌ نیز در میان‌ یهود وجود دارد: در پروتكل‌ شماره‌ ۵دانشوران‌ صهیون‌ آمده‌ است‌:«بذر دشمنی‌، كینه‌توزی‌ و حسد را در هرخانه‌ای‌ كاشته‌ایم‌ و در این‌ زمینه‌ از تعصبات‌ مذهبی‌، قبیله‌ای‌ و غیره‌ استفاده‌می‌كنیم‌. »از صفات‌ دیگر یهود لجاجت‌ آنها بود، به‌ طوری‌ كه‌ ابن‌ صوریرا از روی‌لجبازی‌ گفت‌: تو(پیامبر(ص‌) چیزی‌ را كه‌ برای‌ ما مفهوم‌ باشد، نیاوردی‌ وخداوند نشانه‌ روشنی‌ بر تو نازل‌ نكرده‌ است‌. بعضی‌ از مفسرین‌ می‌گویند:آیه‌ ۹۹ سوره‌ بقره‌ در این‌ باره‌ است‌. خداوند در این‌ باره‌ می‌فرماید: مانشانه‌های‌ روشنی‌ برای‌ تو فرستادیم‌ و جز فاسقان‌ كسی‌ به‌ آنها كفرنمی‌ورزد. به‌علاوه‌، علت‌ دیگر كارشكنی‌ یهود این‌ بود كه‌ به‌ جهان‌ آخرت‌ایمان‌ نداشتند. حتی‌ امروزه‌ هم‌ در كتاب‌ تورات‌ كه‌ در دست‌ یهودیان‌است‌، اشاره‌ای‌ به‌ جهان‌ آخرت‌ نشده‌ است‌. یهودیان‌ چون‌ فقط‌ به‌ جهان‌مادی‌ اعتقاد دارند، برای‌ رسیدن‌ به‌ آن‌ هر كاری‌ می‌كنند.
كینه‌توزی‌ به‌ خاطر تغییر قبله‌، علت‌ دیگر كارشكنی‌ یهود بود. پیامبراسلام‌(ص‌)۱۳ سال‌ در مكه‌ و ۱۷ ماه‌ در مدینه‌ به‌ طرف‌ بیت‌المقدس‌ نمازخواند، در این‌ مدت‌ یهودیان‌، مسلمانان‌ را سرزنش‌ می‌كردند، چرا كه‌ قبله‌مستقلی‌ ندارند؟وقتی‌ قبله‌ مسلمانان‌ به‌ طرف‌ كعبه‌ تغییر كرد، یهودیان‌خشمگین‌ شدند. خداوند در آیه‌ ۱۴۲ سوره‌ بقره‌ می‌فرماید:«بگو مشرِ ومغرب‌ از آن‌ خداست‌، خدا هر كس‌ را بخواهد به‌ راه‌ راست‌ هدایت‌می‌كند. »این‌ آیه‌ قبل‌ از بهانه‌ جویی‌ یهود نازل‌ شده‌ است‌ و معجزه‌ بودن‌ قرآن‌را نشان‌ می‌دهد. از آیات‌ قرآن‌ نتیجه‌ می‌گیریم‌ كه‌ تغییر قبله‌، دو نشانه‌ داشته‌است‌:یكی‌ آزمایش‌ مسلمانان‌ و دیگر پاسخ‌ به‌ بهانه‌جویی‌ یهودیان‌.
داشتن‌ روحیه‌ نژادپرستی‌ علت‌ دیگری‌ بود كه‌ آنها را وادار به‌ مخالفت‌ ودشمنی‌ می‌كرد. آنها بین‌ مردم‌ فاصله‌ طبقاتی‌ ایجاد می‌كردند تا اشراف‌ دارای‌امتیاز شوند و حتی‌ حدود الهی‌ در مورد آنها اجرا نشود. مثلاً در زمان‌پیامبر(ص‌)زن‌ و مردی‌ مرتكب‌ زنای‌ محصنه‌ شدند، چون‌ از طبقه‌ اشراف‌بودند، یهودیان‌ می‌خواستند، حكم‌ سنگ‌باران‌ كه‌ در تورات‌ آمده‌، برایشان‌اجرا نشد، حتی‌ آنها پیامبر(ص‌)را برای‌ داوری‌ انتخاب‌ كردند تا شاید حكم‌خفیف‌تری‌ صادر كند، پیامبر با وجود حیله‌های‌ آنها مطابق‌ دستور الهی‌فرمان‌ داد آنها سنگ‌ باران‌ شوند.
خداوند علت‌ این‌ تمرد را خیال‌ باطلی‌ می‌داند و می‌گوید این‌، تنها، آرزویی‌است‌. منظور این‌ است‌ كه‌ یهودیان‌ از روی‌ خودخواهی‌ بهشت‌ را هم‌مخصوص‌ خود می‌دانند. آنها معتقدند خداوند كارهای‌ ناشایست‌ آنها رامی‌بخشاید. قرآن‌ در پاسخ‌ یهودیان‌ می‌فرماید:«اگر شما این‌ ادعا را دارید، پس‌ آرزوی‌ مرگ‌ كنید، اگر راست‌ می‌گویید. »یهود كه‌ می‌دانستند دروغ‌می‌گویند دیگر چنین‌ ادعایی‌ نكردند. یهودیان‌ در ابتدا فكر نمی‌كردند اسلام‌با این‌ سرعت‌ پیشرفت‌ كند، در ضمن‌ آنها می‌خواستند از اسلام‌ برای‌ منافع‌خود بهره‌برداری‌ كنند، برای‌ همین‌، بعد از مشاهده‌ پیروزی‌های‌ مسلمانان‌بخصوص‌ پیروزی‌ در جنگ‌ بدر خشمگین‌ شدند و از آن‌ به‌ بعد مخالفت‌خود را علنی‌ كردند. خداوند در كوه‌ طور از یهودیان‌ قول‌ گرفته‌ بود كه‌ به‌دستورات‌ تورات‌ عمل‌ كنند، و به‌ پیامبر موعود كه‌ نشانه‌هایش‌، و مژده‌آمدنش‌ در تورات‌ آمده‌ بود، ایمان‌ بیاورند، اما آنها تمرد كردند.
● نتایج‌ كار
در وهله‌ اول‌ به‌ نظر می‌رسد كارشكنی‌ یهود فقط‌ نتیجه‌ منفی‌ داشته‌ است‌، امااعمال‌ آنها نتایج‌ مثبتی‌ هم‌ داشت‌. پی‌آمدهای‌ مثبت‌ كارشكنی‌های‌ یهود:
ـ درستی‌ آیه‌های‌ قرآن‌ درباره‌ یهود ثابت‌ شد، و ایمان‌ تازه‌ مسلمانان‌ محكم‌شد.
ـ افراد فاسد و خطرناك‌ از اطراف‌ مسلمانان‌ پاك‌ شدند. چون‌ پیامبر(ص‌)براساس‌ پیمان‌نامه‌ با كارشكنان‌ رفتار می‌كرد، و البته‌ نتیجه‌ و اثر هر عملی‌ به‌خود یهودیان‌ برگشت‌.
به‌ بیان‌ دیگر، كارهایی‌ كه‌ یهود در زمان‌ پیامبر(ص‌)انجام‌ دادند، هم‌ اثرات‌دنیایی‌ داشت‌ و هم‌ نتایج‌ اخروی‌. برخوردی‌ كه‌ یهودیان‌ با پیامبر(ص‌)كردنددر زندگی‌ دنیایی‌ آنها آثاری‌ داشت‌. مثلاً تبعید به‌ مناطق‌ دیگر و آوارگی‌ دردشت‌ و بیابان‌ با خواری‌ و زبونی‌. خداوند هم‌ در قرآن‌ بر این‌ خواری‌ تاكیدمی‌كند و در باره‌ علت‌ آن‌ می‌فرماید:«چرا كه‌ آنان‌ به‌ آیات‌ خدا كفرمی‌ورزیدند و پیامبران‌ را به‌ ناحق‌ می‌كشتند، اینها به‌ خاطر آن‌ است‌ كه‌ گناه‌كردند و تجاوز نمودند. »خواری‌ و آوارگی‌ یهود به‌ علت‌ این‌ است‌ كه‌ وقتی‌دیگران‌ به‌ آنها مسلط‌ می‌شوند با آنها هم‌ پیمان‌ می‌شوند، ولی‌ وقتی‌ احساس‌قدرت‌ می‌كنند، همه‌ عهد و پیمان‌ها را زیر پا می‌گذارند. گمراهی‌ از راه‌ حق‌هم‌ از نتایج‌ خلاف‌ كاریهای‌ آنهاست‌. خداوند در آیه‌ ۹۰ سوره‌ آل‌ عمران‌ دراین‌ باره‌ می‌فرماید:«كسانی‌ كه‌ پس‌ از ایمان‌ كافر شوند و سپس‌ بر كفر خودافزودند، هیچ‌گاه‌ توبه‌ آنها قبول‌ نمی‌شود و آنها گمراهان‌ واقعی‌هستند. »علامه‌ طباطبایی‌ در كتاب‌ المیزان‌ می‌گوید: این‌ آیه‌ درباره‌ اهل‌ كتاب‌است‌. بعضی‌ دیگر گفته‌اند: این‌ آیه‌ درباره‌ یهود نازل‌ شده‌ است‌، كه‌ اول‌ به‌حضرت‌ عیسی‌(ع‌)كفر ورزیدند و سپس‌ كفر خود را زیاد كرده‌ به‌پیامبراسلام‌(ص‌)نیز كافر شدند.
علامه‌ طباطبایی‌ درباره‌ علت‌ گمراهی‌ اهل‌ كتاب‌ از توحید می‌گوید: علت‌این‌ گمراهی‌، مبلغین‌ دنیاطلب‌ یهود و مسیح‌ بودند، در ادامه‌ می‌گوید:«این‌ دودین‌ در حقیقت‌ دو شعبه‌ از آیین‌ بت‌ پرستی‌ هستند. »بنابراین‌ یهودیان‌ نه‌ تنهاخودشان‌ منحرف‌ شدند، بلكه‌ زمینه‌ انحراف‌ دیگران‌ را هم‌ فراهم‌ كردند. امروزه‌ هم‌ عامل‌ خیلی‌ از فسادها و فحشاهاصهیونیست‌ها هستند. یهود به‌علت‌ نافرمانی‌ خود مستحق‌ عذاب‌ آخرت‌ هستند. البته‌ خداوند افراد صالح‌و پرهیزكار یهود را مجازات‌ نمی‌كند. بعضی‌ از مفسرین‌ عقیده‌ دارند، درسوره‌ حمد، منظور از كسانی‌ كه‌ مورد غضب‌ الهی‌ واقع‌ شده‌اند، قوم‌ یهوداست‌.
كارشكنی‌های‌ یهود، نتایج‌ منفی‌ دیگری‌ هم‌ برای‌ مسلمانان‌ داشت‌. شبهه‌افكنی‌ و القای‌ بعضی‌ افكار باطل‌، خرافات‌ و تحریف‌ تورات‌ از جمله‌ این‌نتایج‌ است‌، كه‌ باعث‌ شك‌ و تردید در مسلمانان‌ و یهود می‌شد. از دیگركارهای‌ خلاف‌ یهود وارد كردن‌ اسرائیلیات‌ در بین‌ روایات‌ اسلامی‌ بود. بدعت‌ قصه‌گویی‌ از سوی‌ آنان‌ رایج‌ شد، به‌ صورت‌ حرفه‌ درآمد و در این‌چیزهایی‌ كه‌ در شأن‌ علم‌ و اخلاِ نبود، وارد كردند. كسانی‌ مثل‌ كعب‌الاحبار، عبدالله‌ عمروبن‌ عاص‌ و ابوهریره‌، خرافات‌ و دروغ‌پردازی‌ را در بین‌مردم‌ انتشار دادند. این‌ عمل‌ تا حدودی‌ موفق‌ بود و پیامبر(ص‌)مدت‌ زیادی‌از عمر با بركت‌ خود را صرف‌ این‌ شبهات‌ كردند.
یهودیان‌ سعی‌ می‌كردند نفاِ در مدینه‌ را تقویت‌ كنند تا اتحاد مسلمانان‌ را ازبین‌ ببرند. آنان‌ به‌ قدری‌ منافقین‌ را تقویت‌ می‌كردند، كه‌ عبدالله‌ بن‌ ابی‌سردسته‌ منافقان‌ از یهودیان‌ حمایت‌ می‌كرد. وقتی‌ رسول‌ خدا(ص‌)یهودیان‌را به‌ علت‌ پیمان‌شكنی‌ مجازات‌ می‌كرد، به‌ كفار پناه‌ می‌بردند و آنها را تاییدمی‌كردند. بت‌پرستان‌ هم‌ كه‌ یهودیان‌ را دانا می‌دانستند با روحیه‌ بالاتری‌ بامسلمانان‌ مبارزه‌ می‌كردند.
كارشكنی‌های‌ یهود در عصر پیامبر مانع‌ گسترش‌ اسلام‌ بود، شاید اگر این‌كارشكنی‌ها نبود، اسلام‌ در زمان‌ حیات‌ پیامبر(ص‌)به‌ نقاط‌ دوردست‌ جهان‌هم‌ می‌رسید و بعد از رحلت‌ پیامبر آن‌ همه‌ مشكلات‌ پیش‌نمی‌آمد، مسلمانان‌ قبل‌ اسلام‌ با یهودیان‌ پیمان‌ و دوستی‌ قدیمی‌ داشتند، به‌همین‌ علت‌ اسرار محرمانه‌ خود را به‌ آنها می‌گفتند و همین‌ باعث‌ شكست‌برنامه‌های‌ مسلمانان‌ می‌شد. سران‌ یهود در زمینه‌ اخلاقی‌ و ارزشی‌ هم‌كارشكنی‌ كردند. مثلاً افرادی‌ مثل‌ كعب‌ بن‌ اشرف‌ و زنی‌ به‌ نام‌ عصما رامأمور كردند تا برای‌ هتك‌ حرمت‌ زنان‌ مسلمان‌ شعر بگویند، چون‌ شعر درآن‌ زمان‌ ارزش‌ و اهمیت‌ زیادی‌ داشت‌ باعث‌ ضعیف‌ شدن‌ روحیه‌ مسلمانان‌می‌شد، در نتیجه‌ پیامبر(ص‌)با آنها برخورد شدیدی‌ كرد.● گام‌های‌ برخورد
پیامبر برای‌ برقراری‌ آرامش‌ و امنیت‌ در مدینه‌، پیمان‌نامه‌هایی‌ امضاء نموده‌و به‌ ادیان‌ الهی‌ دیگر آزادی‌ عقیده‌ داد. پیامبر(ص‌)مدینه‌ را حرم‌ اعلام‌ كرد، و دستور داد مردم‌ در امور اجتماعی‌ همكاری‌ كنند. البته‌ در این‌ پیمان‌نامه‌هاگناهكاران‌ و ستمگران‌ استثناء بودند. این‌ پیمان‌ نامه‌ها از هر جهت‌ به‌ نفع‌اسلام‌ بود، چون‌ مسلمانان‌ با دشمنان‌ خود اتمام‌ حجت‌ می‌كردند و مدتی‌ ازتوطئه‌ آنان‌ در امان‌ بودند. پیامبر(ص‌) به‌ یهودیان‌ خیبر نامه‌ نوشتند و آنان‌ رادعوت‌ كردند تا به‌ فطرت‌ و حق‌ برگردند، نشانه‌های‌ پیامبری‌ خود ومسلمانان‌ را كه‌ در تورات‌ آمده‌ بود، تذكر دادند. بعد آنها را به‌ چیزهایی‌ كه‌برایشان‌ مقدس‌ است‌، قسم‌ دادند و فرمودند:«اگر در تورات‌ می‌یابید كه‌ به‌محمد(ص‌)ایمان‌ بیاورید، ما شما را به‌ سوی‌ خدا و پیامبر او دعوت‌ می‌كنیم‌. پیامبر(ص‌)در تمام‌ مدت‌ بر اساس‌ پیمان‌نامه‌ها با یهودیان‌ رفتار می‌كردند. پیامبر(ص‌)سعی‌ می‌كرد با تاكید بر نقاط‌ مشترك‌ ادیان‌ بین‌ آنها اتحاد ایجادكند. پیامبر برای‌ دعوت‌ به‌ توحید واقعی‌ (كلمه‌ سواء)زحمات‌ زیادی‌كشیدند. اما اهل‌ كتاب‌ از مسیر توحید منحرف‌ شدند.
اهل‌ كتاب‌ هم‌ در مكه‌ و هم‌ در مدینه‌ برای‌ كارشكنی‌ با پیامبر(ص‌)بحث‌ ومناظره‌ می‌كردند. آنها می‌خواستند محبوبیت‌ پیامبر را كم‌ كنند، اما چون‌پیامبر به‌ منبع‌ علم‌ یعنی‌ خداوند متصل‌ بود، این‌ بحث‌ و مناظره‌ بر حق‌ بودن‌او را ثابت‌ می‌كرد. در این‌ بحث‌ها پرسش‌ هایی‌ مطرح‌ می‌شد. از جمله‌چگونگی‌ خلقت‌ یعنی‌ خداوند متعال‌. دانشمندان‌ یهود نزد پیامبر(ص‌)رفته‌می‌پرسیدنداین‌ مخلوقات‌ را خداآفریده‌ است‌ پس‌ خدا را چه‌ كسی‌ آفریده‌است‌. پیامبر از هدف‌ آنها آگاه‌ شد و خشمگین‌ شد، اما جبرئیل‌ نازل‌ شد وآیات‌ سوره‌ توحید را بیان‌ كرد. سپس‌ علمای‌ یهود پرسیدند: كیفیت‌ خلقت‌توسط‌ خدا چگونه‌ بوده‌ و منظور از دست‌ خدا چیست‌؟ رسول‌ خدابرآشفت‌، جبرئیل‌ برای‌ دومین‌ بار نازل‌ شد و آیه‌ ۶۷ سوره‌ زمر را تلاوت‌ كرد. خدا در این‌ آیه‌ می‌فرماید:«آنها خدا را آنگونه‌ كه‌ شایسته‌ است‌، نشناخته‌اند، در حالیكه‌ تمام‌ زمین‌ در روز قیامت‌ در قبضه‌ اوست‌ و آسمانهای‌ پیچیده‌ دردست‌ او، خداوند منزه‌ و برتر است‌ از شریك‌ هایی‌ كه‌ برای‌ او می‌پندارند. علت‌ ناراحتی‌ پیامبر در برابر سؤالات‌ یهود این‌ بود كه‌ آنها عالمان‌ یهود بودندو بر كتابهای‌ دینی‌ آگاهی‌ كامل‌ داشتند و جواب‌ بسیاری‌ از این‌ سؤالها رامی‌دانستند. این‌ سؤالات‌ برای‌ خوار كردن‌ رسول‌ خدا و گمراهی‌ مردم‌ عادی‌بود.
روزی‌ افرادی‌ از پنج‌ دین‌: یهود، نصاری‌، دهریه‌، ثنویه‌ و مشركان‌ عرب‌ نزدپیامبر آمدند و گفتند: ما می‌گوییم‌ عزیر فرزند خداست‌ و می‌خواهیم‌ نظرشما را بپرسیم‌. پیامبر فرمود من‌ به‌ خدای‌ یگانه‌ ایمان‌ آوردم‌ و اگر شما برای‌عزیر كرامتی‌ قائل‌ هستید و می‌گویید او فرزند خداست‌ پس‌ باید برای‌حضرت‌ موسی‌ كه‌ برای‌ اولین‌ بار تورات‌ را آورد، كرامت‌ بزرگتری‌ قائل‌باشید، و اگر منظور شما از رابطه‌ فرزندی‌، رابطه‌ فرزندی‌ زمینی‌ است‌ به‌معنی‌ زادن‌ و زاده‌ شدن‌، پس‌ برای‌ خداوند، آفریننده‌ قائل‌ هستید و این‌ كفراست‌. بعد از این‌ پاسخ‌ محكم‌ یهود گفتند: ما را رها كن‌ تا فكر كنیم‌. قضیه‌دیگر این‌ بود كه‌ روزی‌ یهود و نصاری‌ نزد پیامبر رفته‌ گفتند: بین‌ ما داوری‌ كن‌. پیامبر(ص‌)فرمود داستان‌ خود را بگویید: یهود و نصاری‌ هر یك‌ در مورددیگری‌ گفتند: ما به‌ خدای‌ واحد حكیم‌ و اولیای‌ او ایمان‌ داریم‌ و دیگری‌(یهود یا نصاری‌)بر چیزی‌ از دین‌ و حق‌ نیستند. پیامبر فرمود: هر دو شماخلاف‌ كار، فاسق‌ و كافر هستید. آنها گفتند ما به‌ تورات‌ و انجیل‌ ایمان‌ داریم‌پس‌ چگونه‌ كافریم‌؟ پیامبر فرمود: این‌ دو كتاب‌ برای‌ راهنمایی‌ شما و نجات‌از سرگردانی‌ نازل‌ شده‌اند، اگر به‌ آن‌ عمل‌ نكنید موجب‌ بدبختی‌ شماست‌ وگناهكار خواهید بود.
پاسخ‌ دیگری‌ كه‌ پیامبر(ص‌)به‌ كارشكنی‌های‌ یهود داد این‌ بود كه‌ از تحدّی‌استفاده‌ كرد، یعنی‌ آنها را دعوت‌ كرد اگر می‌توانند مانند قرآن‌ سوره‌ یا آیه‌ای‌بیاورند، زیرا پیامبران‌ الهی‌ برای‌ اثبات‌ پیامبری‌ خود معجزاتی‌ دارند، معجزه‌پیامبر اسلام‌ نیز قرآن‌ كریم‌ است‌. پس‌ پیامبر برای‌ اثبات‌ حقانیت‌ خود از قرآن‌استفاده‌ نمود. خداوند در آیات‌ ۲۳ و ۲۴ سوره‌ بقره‌ می‌فرماید: اگر می‌توانیدمثل‌ قرآن‌ سوره‌ای‌ بیاورید. هم‌چنین‌ در روایتی‌ از امام‌ حسن‌عسگری‌(ع‌)آمده‌ است‌، خداوند متعال‌ می‌فرماید: اگر در آنچه‌محمد(ص‌)می‌گوید، شك‌ دارید سوره‌ای‌ مانند قرآن‌ از تورات‌، انجیل‌، زبورو صحف‌ ابراهیم‌ بیاورید. این‌ عمل‌ یعنی‌ دعوت‌ به‌ مقابله‌ به‌ مثل‌ تحدّی‌ نام‌دارد، این‌ تحدّی‌ نه‌ تنها در مكه‌ و مدینه‌ یعنی‌ در زمان‌ پیامبر(ص‌)بلكه‌ امروزهم‌ ادامه‌ دارد و برای‌ همه‌ زمانهاست‌.
روش‌ دیگر پیامبر در برخورد با كارشكنی‌ها موعظه‌ و ارشا آنها بود. وقتی‌پیامبر(ص‌)متوجه‌ شد كه‌ یهود به‌ عهد خود وفادار نیست‌ و قصد فتنه‌ دارد، آنها را در بازارشان‌ جمع‌ كرد و فرمود: ای‌ گروه‌ یهود بترسید كه‌ همان‌ عذابی‌كه‌ به‌ قریش‌ نازل‌ آمد بر سر شما نازل‌ شود. یهود بنی‌قینقاع‌ پاسخ‌ دادند: ازاینكه‌ با مردم‌ بی‌خبر از فنون‌ جنگی‌، برخورد كردی‌ مغرور نباش‌، تو توان‌رویارویی‌ با ما را نداری‌. در این‌ وقت‌ آیه‌ای‌ از سوره‌ انفال‌ نازل‌ شد كه‌ تكلیف‌پیامبر را روشن‌ كرد. خداوند در این‌ آیه‌ می‌فرماید: به‌ طور عادلانه‌ به‌ آنان‌اعلام‌ كن‌ كه‌ پیمانشان‌ لغو شده‌ است‌، زیرا خداوند خائنان‌ را دوست‌ ندارد. از كارشكنی‌های‌ یهود فساد فرهنگی‌ و اخلاقی‌ بود، پیامبر برای‌ نابودی‌فساد، كارهای‌ جدی‌ انجام‌ داد. پیامبر(ص‌)ابتدا یهود را هم‌ به‌ اسلام‌ دعوت‌كردند، اما وقتی‌ آنها پیمان‌ شكنی‌ كرده‌ و فتنه‌ و آشوب‌ ایجاد كردند، پیامبرفرمان‌ جهاد و مبارزه‌ مسلحانه‌ را صادر كرد. البته‌ فرمان‌ جهاد فقط‌ مخصوص‌یهود نبود و هر قبیله‌ای‌ را كه‌ پیمان‌ شكنی‌ می‌كرد، شامل‌ بود. بر اساس‌پیمان‌نامه‌، اگر قبیله‌ای‌ پیمان‌ شكنی‌ می‌كرد، باید مجازات‌ می‌شد و مجازات‌برای‌ مردان‌ اعدام‌ و برای‌ زنان‌ و فرزندان‌ اسارت‌ بود، بعضی‌ قبایل‌ هم‌مجازات‌ كمتری‌ می‌شدند و تنها از جامعه‌ مسلمانان‌ اخراج‌ می‌شدند.
●● سرانجام‌
بیشترین‌ دلیل‌ انحراف‌ و گمراهی‌ یهود خودبرتربینی‌ و نژادپرستی‌ آنان‌ است‌كه‌ باعث‌ شد چشم‌ خود را روی‌ حقیقت‌ ببندند و واقعیت‌های‌ مسلم‌ رانادیده‌ بگیرند و انكار كنند. دنیاپرستی‌ آنان‌ دلیل‌ دیگری‌ برای‌ سقوط‌ آنها دردره‌ گمراهی‌ بود. عده‌ای‌ از آنها سختی‌های‌ زیادی‌ كشیدند تا پیامبرآخرالزمان‌ را ببینند، اما اطاعت‌ از هوای‌ نفس‌ تمام‌ زحمات‌ آنها را به‌ باد داد. می‌توان‌ از تغییر رویه‌ ناگهانی‌ یهود این‌طور نتیجه‌ گرفت‌ كه‌ تعدادی‌ از آنهامنتظر پیامبر خدا نبودند، بلكه‌ كسی‌ را می‌خواستند كه‌ در دنیاطلبی‌ وخودخواهی‌، فرصت‌ بیشتری‌ به‌ ایشان‌ بدهد و ثابت‌ كند آنها قوم‌ برگزیده‌هستند. با توجه‌ به‌ آنچه‌ گفته‌ شد با وجودی‌ كه‌ یهود پیمان‌ نامه‌ها را نقض‌كردند، نتایج‌ مثبتی‌ هم‌ به‌ بار آمد. از این‌ موضوع‌ می‌توان‌ فهمید باید دربرخورد با افراد یا دسته‌های‌ كارشكن‌ ابتدا از راه‌ صلح‌ و مدارا وارد شد.
با كمی‌ دقت‌ می‌توان‌ دریافت‌ عملكرد یهود در برابر مسلمین‌ و اسلام‌ درعصر حاضر مانند عملكرد آنان‌ در عصر رسول‌ خداست‌. با این‌ تفاوت‌ كه‌حوزه‌ فعالیت‌ آنها وسیعتر و امكانات‌شان‌ عظیم‌تر شده‌ است‌، آنها بیش‌ ازپیش‌، از راه‌ حق‌ فاصله‌ گرفته‌اند و مانند كسی‌ كه‌ در مردابی‌ در حال‌ غرِشدن‌ است‌، دیگر ملتها را نیز می‌خواهند با خود غرِ كنند، اما هر چقدر آنهاقدرت‌ بگیرند، پیروزی‌ نهایی‌ از آن‌ حق‌ و حقیقت‌ است‌ و هرگز حقیقت‌ برای‌همیشه‌ پنهان‌ نمی‌ماند و عاقبت‌ چهره‌ واقعی‌ آنها برای‌ مردم‌ جهان‌ آشكارخواهد شد. وظیفه‌ مسلمانان‌ این‌ است‌ كه‌ به‌ خودسازی‌ فردی‌ و اجتماعی‌بپردازند و در راه‌ خداوند صبور و شكیبا باشند. البته‌ تنها یهود نیست‌ كه‌ برای‌اسلام‌ خطرآفرین‌ است‌ بلكه‌ هر مكتبی‌ كه‌ توسط‌ افراد سود جو تحریف‌شود، برای‌ سعادت‌ بشر خطرآفرین‌ است‌ پس‌ باید یك‌ مسلمان‌ با دقت‌ و تیزبینی‌ و مطالعه‌ صحیح‌ حق‌ را از باطل‌ تشخیص‌ دهد و با مراجعه‌ به‌ دستورات‌خداوند و عقل‌ و فطرت‌ خود راه‌ راست‌ را بیابد.
صاحب اثر : مرتضی‌ شیرودی‌
منبع : سایت پیامبر اعظم