چهارشنبه, ۲۲ اسفند, ۱۴۰۳ / 12 March, 2025
مجله ویستا
تداوم ضربههای جنگ غزه بر پیکره رژیم صهیونیستی

جنگ ۲۲ روزه غزه، اصطلاح و عبارت جدیدی است که همزمان با شروع سال ۲۰۰۹، به ادبیات سیاسی رژیم صهیونیستی و کشورهای منطقه وارد شده است. هرچند که این رژیم با عناوینی چون جنگ، ترور، عملیات، تهاجم، حمله و... قرابت نزدیکی دارد، اما جنگهای ۳۳ روزه و ۲۲ روزه، برای آنها، با مفاهیمی چون شکست، ناکامی، به چالش کشیده شدن، بازدارندگی نظامی، تشکیل کمیتههای تحقیق، استعفای سران سیاسی ـ نظامی، پذیرش قطعنامه سازمان ملل و... عجین شده است. صهیونیستها طی سال ۲۰۰۰ تاکنون (یک دهه گذشته) عقبنشینی از جنوب لبنان، تخلیه نوار غزه، کشته شدن در اثر عملیات استشهادی و تحت حملات موشکی قرار گرفتن را تجربه کردهاند. از اینرو، سران سیاسی ـ نظامی آنان که در جنگهای دهههای گذشته ـ در مصاف با کشورهای عربی ـ مدالهای افتخار را درو میکردند هماکنون استعفا، برکناری، ساقط شدن و در برابر کمیتههای تحقیق قرار گرفتن را تجربه میکنند.
● چرایی حمله به نوار غزه و روند جنگ
چرا رژیم صهیونیستی به نوار غزه حمله کرد؟ رژیم صهیونیستی طی یک دو دهه اخیر، با تحولی جدی در نوع دشمنان خود مواجه شد. اگر در گذشته، کشورهای عربی، سردمدار مبارزه ضداسرائیلی بودهاند و بهتدریج از این عرصه کنار کشیدند، ولی در سالهای گذشته، این خلأ توسط گروههای مبارز ضداشغالگر، پر شد. حزبالله لبنان به عنوان مهمترین جنبش ضدصهیونیستی نه تنها توانست اشغالگران را در پی مبارزات خود، از جنوب لبنان مجبور به فرار کند بلکه شکست سختی بر این رژیم در جنگ ۳۳ روزه وارد کند. راهبرد و تاکتیکهای حزبالله، سرمشق نیروهای مبارز فلسطینی گردید. جنبش حماس به عنوان بزرگترین و مهمترین گروه و جنبش مبارزاتی در فلسطین اشغالی، در پی پیروزی پارلمانی سال ۲۰۰۶، به بزرگترین نگرانی سیاسی ـ امنیتی برای رژیم صهیونیستی مبدل شد. درگیریهای داخلی میان فلسطینیها در نوار غزه (که سرانجام با سیطره حماس بر این منطقه در ژوئن ۲۰۰۷ به اتمام رسید) از یک سو موجب خوشحالی صهیونیستها (به دلیل تعمیق شکاف فلسطینی ـ فلسطینی) و از سوی دیگر موجب نگرانی آنها (احتمال تبدیل حماس به حزبالله دوم) شد. اشغالگران صهیونیست امیدوار بودند تا با محاصرة سیاسی ـ اقتصادی نوار غزه، حماس را به مرگ تدریجی دچار کنند که پس از یک سال ـ ژوئن ۲۰۰۷ تا ژوئن ۲۰۰۸ ـ آنان ناامید شدند. در ۱۹ ژوئن ۲۰۰۸ (۳۰ خرداد ۱۳۸۷)، صهیونیستها با جنبش حماس ـ با میانجیگری مصر ـ آتشبس ۶ ماههای را متعهد شدند. این آتشبس قبل از پایان آن ـ ۱۹ دسامبر ۲۰۰۸ (۲۹ آذر ۱۳۸۷) ـ بهطور جدی توسط این رژیم، نقض شد.
رژیم صهیونیستی که براساس اطلاعات سازمانهای امنیتی ـ اطلاعاتی خود، حماس را به شکل دشمنی جدی و قدرتی رو به افزایش مشاهده میکرد تنها یک هفته بعد (۲۷ دسامبر ۲۰۰۸ یا ۷ دی ۱۳۸۷)، طی برنامهای از پیش طراحی شده، مراکز امنیتی حماس و مقرهای گردانهای عزالدین قسام را با نیروی هوایی، تحت شدیدترین حملات قرار داد. این نبرد که از سوی صهیونیستها، عملیات «سرب مذاب» نامگذاری شد، قرار بود تنها در چند روز به تأمین اهداف طراحان آن بپردازد اما برخلاف این طرحها، ۲۲ روز، به طول انجامید. جنبش حماس که خود را برای این تهاجم آماده کرده بود نام «نبرد فرقان» را بر آن نهاد. پس از یک هفته حملات گسترده هوایی صهیونیستها، نیروی زمینی این رژیم، در اطراف نوار غزه مستقر شد. بینتیجه بودن حملات هوایی و تهدیدهای گسترده، سبب شد تا مرحله سوم عملیات که همانا ورود نیروی زمینی به داخل شهرهای نوار غزه بود شروع شود؛ اما آنها پس از تلاشهای وسیع، از ورود به غزه و دیگر شهرهای این منطقه ناکام ماندند و عمدهترین تلفات رژیم صهیونیستی نیز به همین مرحله مربوط میشود.
سرسختی مبارزین فلسطینی دربرابر تهاجم اشغالگران، جبهه متحد سیاسی ـ نظامی رژیم صهیونیستی را دچار شکاف و انقسام ساخت. از این پس، اخبار، حکایت از اختلاف میان مثلث اولمرت نخستوزیر، لیونی وزیر امور خارجه و باراک وزیر دفاع داشت. ناکامی در عرصه نظامی، شکاف در عرصه سیاسی و تصمیمگیری، به موازات تداوم پرتاب موشک از سوی مبارزین نوار غزه، سبب شد تا مرحله چهارم عملیات، بر رژیم صهیونیستی تحمیل شود. در این مرحله، این رژیم به صورت گسترده از بمبهای ممنوعه فسفری و اورانیوم تضعیف شده با هدف افزایش فشار بر حماس ـ از طریق بالا بردن تعداد کشتههای فلسطینی ـ بهرهگرفت. کشتار حدود ۱۳۵۰ فلسطینی که یادآور جنایت صهیونیستها در لبنان ـ طی جنگ ۳۳ روزه ـ بود، اعتراضهای منطقهای و جهانی و حتی داخلی ـ مناطق اشغالی توسط صهیونیستها ـ را افزایش داد و درخواستها برای محاکمه سران رژیم صهیونیستی به اتهام جنایتهای جنگی و کشتار دستهجمعی را بالا برد.
جنگ غزه سرانجام در ۱۸ ژانویه ۲۰۰۹ با اعلام آتشبس یک جانبه از سوی رژیم صهیونیستی و سپس پذیرش آن، از سوی گروههای فلسطینی ـ مشروط به قبول درخواستهای آنان در یک هفته ـ خاتمه یافت.
● پیآمدهای جنگ
رژیم صهیونیستی طی سالهای گذشته، چندین عملیات مهم را علیه فلسطینیها به اجرا گذاشت. عملیات سپر بازدارنده در کرانه باختری (۲۰۰۲)، بارانهای تابستانی در نوار غزه (۲۰۰۶) و زمستان داغ در نوار غزه (۲۰۰۷) با هدف سرکوبی انتفاضه فلسطینیها صورت گرفت که بخش مهمی از تعداد شهدای ۵ هزار نفری فلسطینیها طی انتفاضه الاقصی (تا بیش از جنگ غزه) به این عملیاتها مرتبط است. رژیم صهیونیستی در جنگ اخیر نیز نام عملیات سرب مذاب را به کار گرفت تا از بزرگنمایی طرف مقابل (حماس) جلوگیری شود ولی واقعیت این است که عدم توفیق این رژیم در تأمین اهداف اولیه اعلامی و تطویل غیرمنتظره جنگ و همچنین پیآمدهای وسیع داخلی آن موجب شد تا بتوان به این واقعه، نام جنگ غزه را اطلاق نمود؛ همچنین در بعضی از مطبوعات و رسانههای عربی و صهیونیستی از عنوان جنگ هفتم استفاده شده است.
جنگ غزه، پیآمدهای وسیعی را در عرصههای داخلی وخارجی رژیم صهیونیستی در پی داشته است. در سطور زیر با تمرکز بر پیآمدهای داخلی تلاش میشود تا آثار جنگ غزه را بر حوزههای امنیتی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و روانی بررسی کنیم.
الف ) پیآمدهای امنیتی ـ نظامی
یکی از مهمترین حوزهایی که در جنگ ۲۲ روزه غزه تحت تأثیر قرار گرفت، حوزه امنیتی ـ نظامی رژیم صهیونیستی بود. این پیآمدها عبارتند از:
۱)چالش مجدد بازدارندگی نظامی:
رژیم صهیونیستی موفق شده بود طی بیش از سه دهه (۲۰۰۶ تا ۱۹۷۳) با بهرهگیری از توان بازدارندگی نظامی خود، طرف مقابل را از هرگونه جنگ و درگیری بر حذر دارد تا این که در جنگ ۳۳ روزه، این توان به شدت زیر سؤال رفت. بسیاری از تحلیلگران با توصیف نتیجه این جنگ به عنوان اولین شکست رژیم غاصب صهیونیستی، نظریههای بن گوریون را به یاد آوردند که گفته بود «رژیم اسرائیل باید همیشه قوی و پیروز باشد و اولین شکست این رژیم به معنای شروع دورة سقوط و زوال خواهد بود»، نتیجه جنگ ۳۳ روزه یک بار دیگر درجنگ ۲۲ روز تکرار شد و ناکارآمدی توان ارتش کلاسیک رژیم صهیونیستی در برابر گروههای مبارزه به اثبات رسید.
۲) ناکامی در اهداف نظامی:
سران رژیم صهیونیستی با درس گرفتن ازجنگ ۳۳ روزه، در ابتدای حمله به نوار غزه، اهداف معدودی را اعلام کردند. آنان قطع حملههای موشکی از نوار غزه و تخریب زیرساختهای حماس را مطرح کردند. با این وجود، تا روزهای پایانی جنگ، رزمندگان مقاومت فلسطین در پاسخ به حملات اشغالگران، موشکهای خود را روانه مناطق صهیونیستنشین میکردند. به بیان دیگر، رژیم صهیونیستی با وجود محدود نمودن دایره اهداف نظامی خود، نتوانست در این حوزه، دستآورد چندانی کسب کند.
۳) تداوم بحران امنیتی در اطراف نوار غزه:
گروههای مبارز نوار غزه در پی عقبنشینی نیروهای اشغالگر از این منطقه در سال ۲۰۰۵، و در پاسخ به تجاوزات صهیونیستها پرتاب موشک و خمپاره به سوی مناطق صهیونیستنشین مجاز همچون سدیروت را شروع کردند. بهتدریج این امر به بزرگترین سلاح فلسطینیها و مهمترین دغدغه امنیتی اشغالگران تبدیل شد. تشدید نبردها میان دو طرف طی جنگ ۲۲ روزه موجب شد تا حماس و دیگر گروههای مبارز، برد موشکهای خودرا از ۲۰ تا ۳۰ کیلومتر به حدود ۵۰ کیلومتر رسانده و به این ترتیب شعاع وسیعتری را مورد تهدید خود قرار دهند. طی این جنگ شهرهای «بئرسبع»، «اسدود» و «کریات ملاخی» و پایگاه نظامی «تلنوف» مورد حمله موشکی قرار گرفت. به این ترتیب این وضعیت برای صهیونیستها تصویر شدکه نیمه جنوبی توسط حماس و نیمه شمالی از سوی حزبالله در تیررس حملات موشکی قرار دارد. در هر صورت جنگ ۲۲ روزه موجب پایان یافتن حملات موشکی حماس و دیگر مبارزین نوار غزه نشد بلکه دغدغههای امنیتی صهیونیستها با به نمایش در آمدن توان موشکی حماس بیشتر شد. این امر اعتراض ساکنان صهیونیستها مناطق مجاور نوار غزه را نیز در پی داشت.
۴) تشدید پدیده فرار از خدمت:
طی سالهای اخیر، پدیده فرار از خدمت در ارتش رژیم صهیونیستی تا حدی افزایش یافته است. در جنگ غزه، تعدادی از سربازان صهیونیست با مشاهده کشته شدن غیرنظامیان بیگناه در این منطقه، با وجود تهدید سران نظامی، از نبرد دست کشیدند۱ و تعدادی از آنان با تشبیه غزه به گورستان ارتش (رژیم غاصب) اعلام کردند که ادامه جنگ، سرنوشتی جز مرگ برای آنها به همراه ندارد.۲ در میان این مخالفان اسامی ۱۲ فرمانده نظامی به چشم میخورد که ضمن سرپیچی از دستور مسئولان ارشد خود، اعلام کردند: تنفر و خشمی که ما در غزه ایجاد کردیم سرانجام به خود ما باز خواهد گشت. آنها طی تظاهراتی با همراهی صدها نظامی ارتش (رژیم غاصب) اسرائیل، در برابر وزارت دفاع، و با حمل پلاکاردهایی با مضامین «به جنگ غزه نمیرویم» اعتراض خود را ابراز داشتند۳ در این میان یکی از افسران به نام «نوعام لیونا» ستوان یکم واحد مهندسی ارتش (رژیم غاصب) اسرائیل، به علت سرپیچی از دستور مافوق خود جهت حضور در غزه، به ۱۴ روز زندان محکوم شد۴ و «اسحاق بنموها» یکی دیگر از این معترضین نیز، روانه زندان شد.۵
۵ )لزوم تجدیدنظر در راهبردهای نظامی:
همانگونه که در مقدمه اشاره شد، رژیم صهیونیستی با بهرهگیری از راهبرد جنگ برقآسا و به کارگیری توان گسترده هوایی، دریایی و زمینی طی چند روز، پیروز عرصه هر نبردی بود. اما راهبرد و تاکتیکهای پیشین در جنگهای ۳۳ روزه و ۲۲ روزه، دارای کارآیی لازم نبود. این امر موجب میشود تا نظریهپردازان نظامی صهیونیست را در دستیابی به راهبرد و تاکتیکهای متناسب با نبرد در برابر گروههای مبارز فلسطینی و لبنانی جدیتر کند. طرح ساخت گنبد آهنین با هدف مقابله با موشکهای کوتاهبرد حماس یکی از مهمترین طرحها برای نبردهای جدید رژیم صهیونیستی میباشد.
۶) طرح استفاده از سلاح اتمی:
تطویل غیرمنتظره جنگ غزه و ناکامی اشغالگران در آن موجب شد تا آویگدور لیبرمن وزیر سابق تهدیدات راهبردی رژیم صهیونیستی بر لزوم بهرهگیری از سلاح اتمی در غزه با هدف تسلیم نمودن حماس، تأکید کند. طرح این موضوع توسط یکی از اعضای کنست و از مسئولان سابق کابینه اولمرت، نشان از احتمال استفاده از آن در جنگهای آینده دارد. به بیان دیگر رژیم صهیونیستی پس از ۶۰ سال، در عرصه نظامی به بنبست رسیده و تلاس میکند تا با کنار گذاشتن موضوع ابهام هستهای، مخالفین خود را با بهرهبرداری از آن تهدید کند.
۷) لزوم آمادگی برای جنگ در چند جبهه:
طی جنگ ۲۲ روزه غزه، حزبالله لبنان و سیدحسن نصرالله با تمام توان معنوی و سیاسی خود به یاری حماس آمد. علاوه بر این، ترس اسرائیلیها از احتمال انتقامگیری حزبالله از این رژیم در تلافی ترور عماد مغنیه، موجب شده است تا این رژیم در مرزهای شمالی خود نیز اعلام آماده باش کند. پرتاب چندین موشک کاتیوشا از جنوب لبنان به شمال فلسطین اشغالی بر این ترس و نگرانی به شدت افزود. همچنین تیراندازیهای پراکنده از سمت سوریه و اردن به سوی نیروهای رژیم صهیونیستی سبب شد تا این رژیم خود را در محاصرة متخاصمین احساس کند. این شرایط موجب میشود تا این رژیم در جنگهای احتمالی آینده، نسبت به تأمین امکانات لازم برای آماده باش در سراسر مرزهای خود برنامهریزی کند. این امر موجب افزایش هزینههای نظامی و روانی میشود.
۸ )بکارگیری سلاحهای ممنوعه برای فرار از شکست:
به نظر میرسد مقاومت جدی و غیرقابل تصور گروههای مبارز فلسطینی در دفاع از شهرهای نوارغزه، موجب شد تا اشغالگران، وادار به بکارگیری سلاحهای ممنوعه فسفری و اورانیوم تضعیف شده، شوند. استفاده از این سلاحها در روزهای پایانی نبرد ۲۲ روزه و نتایج حاصل از بکارگیری آن ـ تلفات بالای غیرنظامیان ـ این فرضیه را قوت میبخشد که نیروهای صهیونیست برای تسلیم نمودن نیروهای حماس و دیگر گروههای مبارز از طریق فشار افکار عمومی منطقهای و ساکنین غزه، اقدام به چنین کاری نمودهاند.
۹)انتقاد از سازمانهای اطلاعاتی ـ امنیتی:
با وجود یک هفته حملات سنگین هوایی اسرائیلیها به غزه و تهدید به حمله گسترده نظامی با آرایش وسیع نیروهای زمینی، مبارزین نوارغزه نه تنها هیچگونه ضعفی از خود در دفاع از نوار غزه نشان ندارند بلکه برد موشکهای آنان نیز افزایش یافت. توانایی روز افزون مذکور، موجب تعجب سران رژیمصهیونیستی و انتقاد محافل سیاسی از سازمانهای اطلاعاتی ـ امنیتی بدلیل اطلاعات غلط آنان از تخمین و ارزیابی توانایی حماس بوده است. به بیان دیگر با وجود تجربه جنگ ۳۳ روزه، در این نبرد نیز، عدم وجود اطلاعات دقیق از توانایی حماس، موجب تطویل جنگ شد.
به باور سازمانهای امنیتی، حماس طی ۳ روز حملة گسترده و غافلگیرانه، زمینگیر و فلج خواهد شد. همچنین با وجود نفوذ اطلاعاتی گسترده اسرائیلی در غزه، آنان طی ۲۲ روز نبرد، نه تنها نتوانستند هیچ اطلاعاتی جدیدی از محل نگهداری شالیت بدست آورند بلکه در ترور سران حماس نیز جز در ۲ مورد (ترور نزار ریان و محمود صیام) ناکام بودند.
۱۰) شکست در بازسازی روحیه ارتش شکست خورده:
تاکتیکهای جدید و اطلاعاتی حزبالله در جنگ ۳۳ روزه و آثار منفی روانی آن بر سربازان اسرائیلی در جنگ ۳۳ روزه موجب شد تا یکی از اهداف حمله به غزه، تجدید روحیه از دست رفته سربازان باشد. اما این هدف در این نبرد محقق نشد. هر چند که ضربات وارده بر نظامیان اسرائیلی در جنوب لبنان (۲۰۰۶) در غزه تکرار نشد اما عدم توان آنان در ورود به شهر غزه، شکست مجدد و سنگینی برای آنان بهشمار میرود.
ب ) پیامدهای سیاسی
حوزه سیاسی رژیم صهیونیستی به دنبال جنگ ۳۳ روزه، دستخوش تحولات عدیدهای شده است که همچنان ادامه دارد. این رژیم بویژه احزاب حاکم، برای تأثیرگذاری بر حوزه سیاسی، تلاش کردند تا از راههای نظامی و سرکوب حماس در نوار غزه به نتایج مورد نظر خویش دست یابند. به نظر میرسد آنان در این معادله، محاسبههای غلطی داشتند. در سطور زیر پیامدهای سیاسی جنگ ۲۲ روزه در عرصه داخلی این رژیم مورد بررسی قرار میگیرد:
۱) تقلیل منافع ملی به سطح منافع حزبی:
آنچه غیرقابل انکار است اینکه، مثلث جنگ در رژیمصهیونیستی (اولمرت، باراک و لیونی) هر کدام براساس منافع حزبی و شخصی خود این جنگ را هدایت و مدیریت کردند. اولمرت، نخستوزیر مستعفی و متهم به فساد، در این جنگ درصدد بازیابی حیثیت از دست رفته سیاسی خود بود و به همین دلیل بیش از دیگران بر لزوم تداوم جنگ با هدف شکست حماس اصرار میورزید. لیونی وزیر خارجه و رئیس حزب حاکم (کادیما) در پی اثبات مدیریت قوی خود و ابطال فرضیههای مطروحه دال بر ناتوانی برای اداره کشور در شرایطی جنگی، بود. وی از یکسو نیم نگاهی به باراک وزیر دفاع و مسئول اصلی جنگ، داشت تا مبادا افزایش جایگاه وی، به ضرر او تمام شود و از سوی دیگر، تلاش میکرد تا با ممانعت از افزایش اقبال به جانب راستگرایان، لیکود و نتانیاهو را در انتخابات پیشرو در جایگاه نخستوزیری مشاهده نکند. با این وجود، براساس نظرسنجیهای صورت گرفته در ۲ هفته بعد از اجرای آتشبس، لیکود با ۲۸ کرسی، ۵ کرسی بیش از حزب کادیما در اختیار داشت. بعد از آن کارگر با ۱۷ کرسی و اسرائیل بیتنیو با ۱۶ کرسی در ردههای بعدی قرار میگرفتند.۶
۲) افزایش اختلافات میان سران یهودی و عربی:
یکی از مهمترین پیامدهای سیاسی جنگ غزه، افزایش تنشها میان نمایندگان عرب کنست و نمایندگان یهودی بود. این امر موجب شد تا در یکی از نادرترین اتفاقات، احزاب راستگرای کنست با حمایت احزابی چون کارگر و کادیما، از ۲ حزب عربی تعال و بالاد در کنست سلب صلاحیت نمایند. ۷ هر چند که این امر در دادگاه عالی منتفی اعلام شد اما نشان از پیامدهای منفی سیاسی جنگ غزه بر ساختار سیاسی لرزان این رژیم دارد.
۳) تحت تأثیر قرار گرفتن انتخابات سراسری:
سران رژیمصهیونیستی در حالی حمله به نوارغزه را در ۲۷ دسامبر ۲۰۰۸ آغاز کردند که وقایع مرتبط و مؤثری را در روزهای بعدی پیشرو داشتند. ۹ ژانویه ۲۰۰۹ موعد پایان ریاست محمود عباس (ابومازن) بر ریاست تشکیلات خودگردان بود. ۱۱ روز بعد (۲۰ژانویه ۲۰۰۹) موعد خداحافظی بوش و ورود اوباما به کاخ سفید و سپس ۱۰ فوریه ۲۰۰۹ (۴۵ روز بعد از شروع جنگ در غزه) انتخابات زودهنگام سراسری اسرائیلیها برگزار میشد. براساس برآوردهای اولیه، صهیونیستها میپنداشتند جنگ طی چند روز به اتمام رسیده و نوارغزه را به ابومازن میسپارند که این چنین نشد. آنان تلاش کردند تا قبل از ورود اوباما به کاخ سفید (۲۰ ژانویه) هدف مذکور را عملی کنند که به اجبار آتشبس را، فقط ۳ روز قبل از این تاریخ یعنی در ۱۷ ژانویه پذیرفتند.
طولانی شدن جنگ به ۲۲ روز موجب شد تا این موضوع در سرزمینهای اشغالی رایج شود که انتخابات سراسری پارلمانی به دلیل شرایط جاری، باید به تعویق افتد. هرچند که این نظر در کنست به صورت مصوبه در نیامد اما به یکی از موضوعهای داغ رسانهای در این رژیم تبدیل شده بود.
۴) تردید در جایگاه و توانایی ابومازن:
رژیمصهیونیستی همواره با خطاب قرار دادن ابومازن به عنوان شخصیت اصلی و قانونی فلسطینیها، درصدد انزوای سیاسی حماس بوده است. این امر که طی ۲ تا ۳ سالة اخیر شاکله این سیاست را تشکیل میداد با وقوع جنگ غزه و عدم تأثیرگذاری ابومازن بر هیچکدام از دو طرف نبرد (رژیم صهیونیستی - حماس) و سپس اتمام دوره قانونی ۴ ساله ریاست وی بر تشکیلاتخودگردان (در ۹ ژانویه ۲۰۰۹) بصورت جدی مورد تردید و تشکیک قرار گرفت. غیرقانونی دانستن تداوم دورة ریاست عباس از سوی بسیاری از گروههای فلسطینی۸، ایـــن امر را تشدید کرد.
همچنین این نظر در جامعه صهیونیستی مطرح شد که حماس نماینده واقعی فلسطینیهاست پس باید برای حل مشکلات خود با نمایندگان واقعی این ملت بر سر میز مذاکره بنشینند.
۵) پذیرش شکست:
سران رژیمصهیونیستی در آغاز حمله به غزه، به منظور کاهش هزینههای انتخاباتی، معیارهای غیرقابل دسترسی را برای سنجش شکست یا کامیابی خود در اختیار افکار عمومی خویش قرار ندادند. از این رو برخلاف جنگ ۳۳ روزه که اهدافی مشخص در ابتدای جنگ (قطع حملات موشکی، آزادی اسرا بدون مذاکره و عقب راندن حزبالله به پشت رود لیطانی) اعلام شده بود در این جنگ بهبود اوضاع امنیتی در جنوب هدف اصلی عنوان شد. اما از سوی بعضی از سران این رژیم، آزادی شالیت، قطع حملات موشکی و حتی سرنگونی سیطره حماس بر نوارغزه نیز از جمله اهداف اعلام شده بوده است. سران این رژیم در پایان جنگ، خواهان آزادی شالیت به ازای گشوده شدن گذرگاهها شدند. ولی حماس آزاد شدن ۱۰۰۰ اسیر مورد درخواستی و گشوده شدن گذرگاهها را خواستار شد. روزنامه صهیونیستی هاآرتص در این رابطه با ذکر مطالبی عنوان کرد: بزرگترین دلیل حماس برای شکستن آتشبس خود با (رژیم غاصب) اسرائیل در ماه دسامبر (۲۰۰۸)، خاتمه دادن به محاصره غزه توسط (رژیم غاصب) اسرائیل بود. بنابراین پیشنهاد رژیم صهیونیستی، امکان دستیابی حماس به این هدف را فراهم آورده و حماس تعداد زیادی از زندانیان خود را آزاد خواهد کرد و در آن صورت حماس یک برنده و صهیونیستها یک بازنده است.۹
۶) ترس از تعقیب قضایی:
بدنبال کشتار حدود ۱۳۳۰ فلسطینی در نوارغزه طی ۲۲ روز جنگ، که بخش اعظم آن را کودکان، زنان و غیرنظامیان تشکیل میدهند درخواستها برای تعقیب قضایی سران این رژیم به عنوان جنایتکار جنگی افزایش یافت. پذیرش اقامه دعوی از سوی ۳۵۰ سازمان و کانون وکلا علیه سران رژیمصهیونیستی در دادگاه لاهه، زنگ خطر را در این رابطه به صدا در آورد. همچنین یک دادگاه در اسپانیا، اعلام کرد تحقیقی را در قبال ۷ نظامی صهیونیست از جمله بنیامین بن الیعزر وزیر دفاع رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۲ به اتهام کشتن ۱۴ غیرنظامی و صلاح شحاده یکی از رهبران حماس (صلاح شحاده)، آغاز میکند که این امر با واکنش منفی سران رژیمصهیونیستی مواجه شد.۱۰
روزنامه ایندیپندنت طبق گزارشی با عنوان «یک جنگ ننگآور؛ (رژیم غاصب) اسرائیل به دلیل حمله به غزه متهم شده است» و براساس اعلام نظر حقوقدانان بینالمللی اعلام کرد که (رژیم غاصب) اسرائیل در ۶ مورد اقدام به نقض قوانین بینالمللی کرده است:
۱) استفاده مفرط از نیروهای نظامی
۲) حمله به مناطق غیرنظامی
۳) استفاده از فسفر سفید
۴)استفاده از دیگر تسلیحات غیرمتعارف
۵) هدف قرار دادن شهروندان غیرنظامی
۶) هدف قرار دادن کاروانهای کمکهای اهدایی۱۱
همچنین تعدادی از سازمانهای صلح طلب و حقوق بشری در سرزمینهای اشغالی نیز به دادگاه عالی این رژیم، شکایاتی مشابه را تنظیم کردند. در پی این تحولات، کابینه اولمرت قانون حمایت معنوی و حقوقی از افسران ارتش این رژیم را در برابر شکایت قضایی از آنان به عنوان جنایتکار جنگی در غزه، تصویب کرد. ایهود باراک وزیر دفاع، پیشنویس این قانون را به کابینه ارائه کرد و در آن بر لزوم حمایت از افسران تأکید نمود.۱۲
ج) پیامدهای اقتصادی- اجتماعی
حوزههای اقتصادی و اجتماعی یکی دیگر از حوزههای تأثیرپذیر از جنگ ۲۲ روزه غزه بوده است. این پیامدها عبارتند از:
۱) خسارت اقتصادی:
کابینـه اولمـــرت برای جنــگ در غزه، ۸۰۰ میلیون شیکل (بیش از ۲۰۰ میلیون دلار) بودجه در نظر گرفته بود. طولانی شدن جنگ و افزایش هزینهها (روزانه ۵۰ میلیون شیکل) موجب شد تا وزارت دفاع درخواست بودجه اضافی کند که از سوی وزارت اقتصاد رد شد و اعلام کرد: وزارت دفاع باید از بودجه وزارتیاش، کمبود را جبران کند.
علاوه بر هزینههای نظامی تأمین نیروهای انسانی (سربازان و ذخیرهها)، خسارات اقتصادی مستقیم ناشی از پرتاب موشکهای مبارزین از نوارغزه و تعطیل شدن فعالیتهای اقتصادی در خلال روزهای جنگ بویژه در شهرهای بئرسبع، اسدود، اشکلون و سدورت قابل ملاحظه است. براساس اظهارات «اسرائیل بن کنعان» یکی از رؤسای ادارات اقتصادی در بئرسبع، طی ایام جنگ، مناطق جنوبی با ۲۵ تا ۳۰ درصد افت فروش و کاهش تقاضا از سوی خریداران مواجه گردید و فروش تلفنی اجناس در این مناطق افزایش پیدا کرد.
رکود صنعت توریسم در مناطق جنوبی فلسطین اشغالی و افزایش ریسک سرمایهگذاری از دیگر پیامدهای اقتصادی به شمار میرود. قابل ذکر است که جنگ ۳۳ روزه در زمانی به وقوع پیوست که شاخص بازار رژیمصهیونیستی در بالاترین سطح خود بود اما جنگ ۲۲ روزه در حالی صورت گرفت که بازارهای این رژیم تحت تأثیر سقوط بازار جهانی با افت شاخص و رشد منفی مواجه بوده و لذا، همزمانی این ۲ رویداد (جنگ و بحران مالی) هزینه اقتصادی سنگینتری به همراه داشته است.
۲) خسارات اجتماعی:
از بعد اجتماعی، صهیونیستها دارای مشکلات متعددی هستند. برخلاف روال معمول در میان کشورهای دنیا که «جنگ با دشمن خارجی موجب اتحاد و انسجام در داخل میشود»، در رژیمصهیونیستی این قاعده، بیجواب است. چرا که وجود جمعیتی قابل ملاحظه از فلسطینیها در اراضی اشغالی ۱۹۴۸ و احساس تعلق و روابط عاطفی آنان با دیگر فلسطینیها (در اراضی ۱۹۶۷ یا دیگر کشورها) موجب میشود تا در هر گونه نزاع و درگیری میان رژیمصهیونیستی با فلسطینیها و یا هر کشور عربی، این شکاف (عربی- یهودی) فعالتر و تعمیق شود.
افزون بر این پیآمدها، مهاجر بودن اکثریت یهودیان سرزمینهای اشغالی و عدم وجود رابطهای منطقی و عاطفی میان آنان و سرزمینهای محل سکونتشان، موجب میشود تا در هر بحران و منازعهای، مهاجرت معکوس روندی تصاعدی به خود گرفته و در نتیجه یکی از پایههای امنیت این رژیم (جمعیت) تحت تأثیر قرار گیرد؛ همچنین وجود احساس نبرد دائمی با مخالفین خود از سوی صهیونیستها، موجب میشود تا وعدة «مهاجرت به سرزمین امن» مورد خدشه جدی قرار گیرد.
رژیم اشغالگر قدس طی ۶ دهه گذشته حدود ۷ جنگ و دهها عملیات انجام دادهاند و این تعداد درگیری نظامی موجب میشود تا احساس نبرد دائمی، همواره وجود داشته باشد. افزون بر جنگها، اشغال ۱۸ ساله جنوب لبنان، انتفاضه اول و دوم، در حقیقت منازعههایی فرسایشی برای رژیمصهیونیستی به شمار میروند که دهها سال آنان را درگیر خود کرده است.
● نتیجهگیری
جنگ در غزه با وقایع متعددی در عرصههای داخلی و خارجی رژیمصهیونیستی همراه شد که این امر، پیچیدگیهای آن را دو چندان کرد. سران رژیمصهیونیستی درصدد پایان بخشی سریع به این جنگ بودند تا در مواردی چون ورود اوباما به کاخ سفید و برگزاری انتخابات سراسری در ۱۰ فوریه، ابتکار عمل را در دستان خود داشته باشند. اما ناکامی در اهداف پیشرو به موازات اصرار حماس بر سیطرة قدرتمندانهاش بر نوارغزه و گذرگاه رفح، به علاوه واکنشهای غیرمنتظره از سوی بعضی از کشورها همچون ترکیه، قطر، ونزوئلا، بولیوی و موریتانی، شرایط بغرنجی را در داخل بوجود آورد.
جنگ غزه، با خسارات اقتصادی اندک ولی هزینههای سیاسی- نظامی فراوان، همراه بود. با وجود اینکه، صهیونیستها تجربه یک جنگ غیرکلاسیک و ناهمگون را در سال ۲۰۰۶ و در برابر حزبالله، در توشه خویش داشتند ولی ویژگیهای خاص منطقه نوارغزه و ساکنین آن، موجب پیآمدهای غیرمنتظرهای شد که اگر از ابتدا آن را پیشبینی میکردند، به اقدام مذکور (جنگ غزه) مبادرت نمینمودند. در هر صورت عملیات سرب مذاب یا نبرد فرقان، پس از ۲۲ روز، به جنگ هفتم رژیمصهیونیستی با پیآمدهای خاص خود تبدیل شد.
نوشته: سلمان رضوی ـ پژوهشگر مسائل خاورمیانه
منبع: نشریه اطلاعات راهبردی
منابع
ww.cafe.themarker.com/view.php?u=۲۱۷۳۱۶
www.On-the-left-side.coil/۲۳۹۴۱
www.Articles.co.il/article/۴۴۳۲
www.cafe.themarker.com/view.php?t=۸۳۰۲۴۳
(۶) معاریو (۳۰/۱/۲۰۰۹)
(۷) هاآرتص (۲۳/۱/۲۰۰۹)
(۸) الــوطـن (سوریـــه) (۲۷/۱/۲۰۰۹)
(۹) هاآرتص (۲۷/۱/۲۰۰۹)
(۱۰) جوراز الیم پست (۳۱/۱/۲۰۰۹)
(۱۱) ایندیپندنت (۲۵/۱/۲۰۰۹)
(۱۲) الجزیره (۲۵/۱/۲۰۰۹)
منبع: نشریه اطلاعات راهبردی
منابع
ww.cafe.themarker.com/view.php?u=۲۱۷۳۱۶
www.On-the-left-side.coil/۲۳۹۴۱
www.Articles.co.il/article/۴۴۳۲
www.cafe.themarker.com/view.php?t=۸۳۰۲۴۳
(۶) معاریو (۳۰/۱/۲۰۰۹)
(۷) هاآرتص (۲۳/۱/۲۰۰۹)
(۸) الــوطـن (سوریـــه) (۲۷/۱/۲۰۰۹)
(۹) هاآرتص (۲۷/۱/۲۰۰۹)
(۱۰) جوراز الیم پست (۳۱/۱/۲۰۰۹)
(۱۱) ایندیپندنت (۲۵/۱/۲۰۰۹)
(۱۲) الجزیره (۲۵/۱/۲۰۰۹)
منبع : روزنامه اطلاعات
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست