جمعه, ۲۸ دی, ۱۴۰۳ / 17 January, 2025
مجله ویستا
دربهدر در پی تمدید دفترچهی بیمهی خدمات درمانی!
با کمی سختی سوار اتوبوس شدم و خودم را به میدان انقلاب رساندم. از آنجا دوباره سوار یک اتوبوس دیگر شدم و در مسیر تقاطع کارگر و فاطمی پیاده شدم. در خیابان فاطمی، دیگر از وسیلهای استفاده نکردم. در عوض حدود دو ایستگاهی پیادهروی کردم تا رسیدم به ساختمان «سازمان بیمه خدمات درمانی» و داخل شدم تا مانند همیشه که دفترچهی بیمهام تمام میشد و درآنجا تمدید میکردند و از حق هم نگذریم که کمکم کارشان خیلی بهبود پیدا کرده بود. ارباب رجوع نه زیاد سرگردان و نه خیلی معطل میشد. در آنجا کارها را طوری سازمان داده بودند که پس از حد اکثر نیم ساعت دفترچهی جدید را تحویل میدادند و آدم بدون دردسرِ زیادی مسیر آمده را با خیالی راحت بازمیگشت!
اما این دفعه وقتی وارد ساختمان شدم، ابتدا فکر کردم عوضی آمدهام. با کمی دقت متوجه شدم همهچیز سرجای اولش نیست و گویا دکورِ محیط بگی نگی تغییر پیدا کرده بود. به اطراف نگاه کردم، مستقیماً به سمتِ نگهبانی رفتم. موضوع را جویا شدم. بدون اینکه پاسخی دهد خواست تا دفترچهی تمام شده را ببیند. دفترچه بیمه را به او دادم. نگاهی انداخت و بعد ورقهای به همراه آن تحویلم داد و گفت میتوانی برای تعویض دفترچهی بیمه، به نزدیکترین منطقه مسکونیات مراجعه کنی و دیگر لزومی ندارد که هر دفعه زحمتِ چنین راهی را به خود بدهید.
در گوشهای نشستم. عینک را به چشم زدم تا آن ورقه را بخوانم. ظاهراً از طرف «وزارت رفاه و تأمین اجتماعی» با عنوان «اطلاعیه» بود. متن آن با این جمله شروع شده بود: «اداره کل بیمه خدمات درمانی استان تهران به منظور رفاه حال بیمه شدگان و کاهش ترددهای درون شهری در اوج ساعات ترافیک مفتخر به اعلام راهاندازی خدمات نوین بهشرح ذیل میباشد.»
آن اطلاعیه را تا کردم و گذاشتم لای دفترچهی کهنه بیمه که همهاش توسط درمانگاه بیمارستان مدرس، بخش قلب، پُر شده بود و دست از پا درازتر همان مسیر آمده را بدون نتیجه، در همان ترافیکی که میبایست درگر باره بهتکرار درنمیآمد، طی کردم و خودم را به خانه رساندم.
امروز را از خیرش گذشتم. چون خیلی خسته شده بودم. در منزل و با حوصله به اطلاعیهی وزارت رفاه و تأمین اجتماعی چشم دوختم و آن را چند بار با دقت خواندم. راستش چیز زیادی از آن دستگیرم نشد. خُب، بهای عدم درک خود را که متوجه نشدم تا چگونه از طریق تلفن ۱۴۳ و مراجعه به سایت ادارهی کل و دادن نشانی و مشخصات؛ دفترچهی جدید بهدستم خواهد رسید با رفتن به آن اداره پرداخت خواهم کرد. البته این عدم درک مربوط بود به آن قسمت دیگر که آورده بود: «مدارک مورد نیاز در هنگام تحویل دفترچه» که شامل یک قطعه عکس، مبلغ دو هزار ریال پول، آخرین دفترچه صادر شده، آخرین فیش حقوق و...یکی دو مورد دیگر بود که نتوانستم بفهمم چگونه این مدارک را باید به آن اداره بفرستم. البته در جایی از پیک موتوری حرف بهمیان آمده بود که در صورت تمایل میتوانید از آن استفاده کنید.
سرتان را درد نیاورم. روز بعد دوباره سوار اتوبوس شدم. اینبار به طرف میدان ونک رفتم. از میدان تا سر میرداماد را لنگان لنگان پیاده پیمودم تا از آنجا سوار تاکسی شوم و مرا به خیابان میر داماد بعد از نفت- برج آرین- ساختمان رفاه- پلاک ۱۸۲ برساند. این کار زیاد مشکل نبود و بدون دردسر به مقصد رسیدم. در آنجا راهنمایی شدم تا به اتاق شمارهی یک بروم. رفتم و در نوبت نشستم. زیاد طول نکشید. دختر خانمی دفترچهی پُر شده را گرفت. با آنچه درکامپیوترش ثبت شده بود مقایسه کرد و سپس دویست تومان گرفت و قبض رسید را تحویل داد و گفت فردا ساعت ۹ صبح بیایید و دفترچهی جدید را تحویل بگیرید!!.
خیلی تعجب کردم. با تعجب و اعتراض گفتم این کار چه معنی میدهد؟ گفت: دفاتر را ساختمان خیابان فاطمی آماده میکنند و در آنجا پرینت میشود و برای ما میفرستند و این کار تا فردا طول میکشد. راستش بیشتر تعجب کردم!. گفتم اگر با پیک برایم بفرستید چقدر میشود؟ گفت: از ۱۵۰۰ تا بستگی به مسافت منزل شما دارد. آدرسم را دادم. گفت: ۲۵۰۰ تومان میشود.
اینبار بیشاز بار قبل دست از پا درازتر به سوی خانه بازگشتم... و باز خسته و کوفته و بیحوصله در گوشهای خلوت کردم و به قبض دویست تومانی در دستم نگاه میکردم که باید با تمام حواسم مواظبش باشم تا فردا بیآید و من باز سوار اتوبوس شوم و در میدان ونک پیاده و از آنجا تا سرمیرداماد قدم بزنم و سپس کرایهای بیابم تا خودم را به ساختمان نمایندگی میرداماد برسانم و دفترچهام را بگیرم. دفترچهای که تقریباً هیچ دکترخصوصی آن را نگاه نمیکند و فقط لطف کرده دارو را در آن مینویسند که بخشی از قیمت آن را هم باید خودت نقداً پرداخت کنی . دفترچهای که به این دشواری بهدست میرسد در هر درمانگاهی مبلغ پانصد تا ششصد تومان دریافت میکنند تا شما را ویزیت کنند. درمانگاههایی که انبوه بیمارانِ گوناگون، درهم میلولند و صدایی جز صدای نالهی ناشی از بیماری خود ندارند و خوشحال و امیدوارند که دفترچه بیمه دارند.
راستش این اطلاعیهی وزارت رفاه و تأمین اجتماعی، برای بسیاری از مردم نه تنها مفید واقع نمیشود و کمک به عبورو مرور نمیکند بلکه هم میزان تردد را افزایش داده است و هم وقت بیشتری از مردم را تلف میکند و البته آنها که بازنشسته و مریض هستند بیشتر مریض میشوند و بیمه باید بیشتر خرجشان بکند و... واقعاً نمیدانم این فکرهای بکر از مغز کدام نوابغی جرقه میزند.
پرسیدم این نمایندگیها شخصی هستند؟ خانمِ کارمند دفتر خدماتی بیمه پاسخِ مثبت داد.
... و بالاخره معلوم شد که چرا باید این همه دردسر و وقت و هزینههای گوناگون را تحمل کرد و چرا باید لقمه را سخت و دشوار فرو داد.
کاش همهی مردم بیمه بودند و هیچکس نیاز به دفترچهی بیمه نداشت. در این صورت چهقدر در وقت و هزینهها صرفهجویی میشد و چهقدر مردم برای بهداشت و درمان اسیر و دربدر نمیشدند. کاش برای همهی مردم کارهای مفید و بهینه بهوجود میآمد تا الکی عدهای را «سرِکار» نمیگذشتند که برای دیگران دفترچهی بیمه تولید کنند!!. کاش همه به حق خود قانع و راضی بودند و دیگران را برای چاپیدنِ دنبال نخود سیاه نمیفرستادند و همه برای همه مزاحمت فراهم نمیکردند.
کاش همهی مردم، کارگران واقعیِ وزارت رفاه و تأمین اجتماعی بودند و همه میتوانستند بههم خدمت کنند. کاش، بسیاری از این آرزوها جامهی عمل بپوشد. آیا «سرمایه» اجازه میدهد؟.
هادی پاکزاد
منبع : فرهنگ توسعه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست