یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

شبروها - The Nightcomers


شبروها - The Nightcomers
سال تولید : ۱۹۷۲
کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : مایکل وینر
کارگردان : وینر
فیلمنامه‌نویس : مایکل هستینگز، برمبنای شخصیت‌هائی خلق شده توسط هنری جیمز.
فیلمبردار : رابرت پینتر
آهنگساز(موسیقی متن) : جری فیلدینگ
هنرپیشگان : مارلون براندو، استفانی بیچام، تورا هرد، هاری اندروز، ورنا هاروی، کریستوفر الیس و آنا پالک.
نوع فیلم : رنگی، ۹۶ دقیقه.


بلای هاوسِ انگلستان، ابتدای قرن بیستم، پدر و مادرِ «مایلز» (الیس) و «فلورا» (هاروی) در تصادف اتوموبیل در هند کشته می‌شوند و قیم‌شان که آنجا نیست، آنان را به سرپیش‌خدمت، «خانم گروس» (هرد)، معلمه سرخانه‌شان، «دوشیزه جسل» (بیچام)، و باغبان، «پیتر کوئینت» (براندو) می‌سپارد. رابطه خود - دگرآزار غریبی میان «جسل» و «پیتر کوئینت» (براندو) می‌سپارد. رابطه خود - دگرآزار غریبی میان «جسل» و «پیتر» شکل می‌گیرد و بچه‌ها شاهدند که «پیتر»، «دوشیزه جسل» را کتک می‌زند و به تخت‌خوابش می‌بندد. «مایلز» و «فلورا» تصمیم می‌گیرند که این رابطه را امتحان کنند و «خانم گروس» حیرت زده این صحنه را می‌بیند. او از «دوشیزه جسل» بازخواست می‌کند و دختر که رابطه‌اش با «پیتر» هم خسته شده، اعلام می‌کند که می‌خواهد از بلای هاوس برود. بچه‌ها که نمی‌خواهند «جسل» و «پیتر» از هم جدا شوند، به دروغ به «دوشیزه جسل» می‌گویند که «پیتر» نیمه شب در جزیره وسط دریاچه منتظرش است، و بعد قایق را سوراخ می‌کنند تا معلمه‌شان غرق شود. صبح روز بعد، «پیتر» جسد را پیدا می‌کند و گیج به خانه باز می‌گردد و در اینجا «مایلز» را می‌بیند که به قتل اعتراف می‌کند و گیج به خانه باز می‌گردد و در اینجا «مایلز» را می‌بیند که به قتل اعتراف می‌کند و بعد، تیری نیزه مانند را به سر «پیتر» می‌زند. سپس خانم جوابی که به‌تازگی از طرف قیم بچه‌ها در لندن انتخاب شده، وارد بلای‌‌هاوس می‌شود تا معلمه جدید سرخانه باشد.
* شبروها می‌کوشد حادثه‌های خیالی‌ای باشد که به آغاز داستان چرخش پیچ هنری جیمز می‌انجامند و می‌کوشد تا پس زمینه شوم نانوشته‌ای برای داستان بسازد. ایده گیرا در همان مرحله ابتدائی متوقف می‌شود. پرسش‌هائی را که جیمز در رمانش بی‌پاسخ گذاشت، فیلم‌نامه هستینگز ناشیانه و عاری از تخیل پاسخ می‌دهد و با تبدیل «کویینت» و «دوشیزه جسل» به زوجی خود - دگر آزار، کار جیمز را تقلیل می‌دهد. انتخاب «جنجال‌برانگیزی» به جای ظرافت قابل درک است، اما حتی در این زمینه هم طفره‌روی و خودسانسوری فیلم (ظاهراً فیلم‌نامه هستینگز جسورانه‌تر است) مایه ناکامی آن است. بازی براندو میان سکوت پُرمعنا به سبک «آکتورزاستودیو» و لودگی‌های نمایش ایرلندی در نوسان است. کارگردانی وینر ضربه آخر را به فیلم می‌زند: با کاربرد بیش از حد زوم، جایگاه اغلب غلط دوربین و ناتوانی در خلق و حفظ تعلیق در طول صحنه‌ها.


همچنین مشاهده کنید