جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

جنگ سالار - LORD OF WAR


جنگ سالار - LORD OF WAR
سال تولید : ۲۰۰۵
کشور تولیدکننده : فرانسه و آمریکا
محصول : نیکلاس کیج، اندی گرواش، اندرو نیکول، کریس رابرتس، تری ـ لین رابرتسن، فیلیپ روسه‌لو و نورمن گولایتلی
کارگردان : اندرو نیکول
فیلمنامه‌نویس : اندرو نیکول
فیلمبردار : امیر مکری
آهنگساز(موسیقی متن) : آنتونیو پینتو و تومر بران
هنرپیشگان : نیکلاس کیج، بریجت مویناهان، جارد لتو، شاکه توخمانیان، ژان پی‌یر نشانیان، جارد برک، ایتان هوک و استوارت مورگان
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۲ دقیقه


̎یوری اورلوف̎ (کیج)، آمریکائی اوکراینی‌الاصل، در دوران کودکی، هم‌راه والدین شیادش خود را یهودی جا زده‌اند و به لس‌آنجلس رفته‌اند و حالا در آن‌جا رستورانی را می‌گردانند. پس از یک حادثهٔ تیراندازی، فکری به ذهن ̎یوری̎ می‌رسد: این‌که تجارت اسلحه از معدود تجارت‌هائی است که تعطیلی برنمی‌دارد و همهٔ دنیا از هر طبقه و گروه و کیش و آئینی مشتری آن هستند و بدین‌ترتیب، ̎یوری̎ با فروش یک قبضه مسلسل یوزی کار خود را آغاز می‌کند و دیری نگذشته که در آمریکا و سپس در دنیا، به یک فروشندهٔ معتبر تبدیل می‌شود. او که به هیچ‌کس اعتماد ندارد از همان بدو امر از برادر حساس‌اش، ̎ویتالی̎ (لتو) دعوت به هم‌کاری می‌کند. اما همین موضوع چنان بر آن جوان بخت‌برگشته تأثیر منفی می‌گذارد که تمامی عمرش به اعتیاد و خودویران‌گری می‌گذرد. اما خود ̎یوری̎ اصول ثابت و تغییرناپذیری دارد که او را در برابر تندباد حوادث مقاوم کرده‌اند؛ طرفین دعوا هیچ‌گاه برایش اهمیت نداشته‌اند و جنگ دیگران دغدغهٔ او نیست. او به تمام آرزوهای دوران جوانی‌اش که مهم‌ترین‌شان ازدواج با ملیح‌ترین دختر محله‌شان (مویناهان) بوده، جامهٔ عمل می‌پوشاند. با سقوط بلوک شرق، تجارت ̎یوری̎ ابعاد گسترده‌تری می‌یابد و او مرتباً ثروتمندتر می‌شود و در تمامی این سال‌ها نیز ̎والنتین̎ (هوک)، مأموری امنیتی او را تعقیب می‌کند ولی هیچ‌گاه نمی‌تواند او را محکوم کند. تجارت اسلحه همان‌طور که به ̎یوری̎ همه‌چیز داده، همه‌چیز را از او می‌گیرد اما او کماکان به کارش ادامه می‌دهد زیرا: ̎در این کار خبره است و اگر او نباشد، یک نفر دیگر آن را انجام خواهد داد̎.
● در این که نیکول یکی از پدیده‌های فیلم‌نامه‌نویسی دههٔ ۱۹۹۰ و ابتدای هزارهٔ تازه است نباید شک کرد. او یکی از معدود آدم‌های هالیوود است که می‌توان پشت کارهایش نگاه یک مؤلف را جست‌وجو کرد و جنگ سالار تقریباً اوج نیکول با این خصیصه‌هاست. در هر سه فیلم‌نامه‌ای که نیکول برای خودش نوشته ـ گاتاکا (۱۹۹۷)، سیمونه (۲۰۰۲) و همین جنگ‌سالار ـ و در دو فیلم‌نامهٔ مشهوری که برای دیگران نوشته ـ نمایش ترومن (۱۹۹۸) برای پیتر ویر و ترمینال (۲۰۰۴) برای استیون اسپیلبرگ ـ یک خط جست‌وجوی هویت به وضوح دیده می‌شود. نیکول آشکارا نگران هویت گم‌شدهٔ انسان امروز است و از این جهت جنگ‌سالار شاخص‌ترین کارش در این ردیف است که نگرانی‌اش را نه در دل فضائی انتزاعی که درست در میان حقیقت عریان تعریف می‌کند. فیلم در ظاهر یکی از آن آثار افشاگرانهٔ سیاسی هالیوود است که هیچ‌کدام بیشتر از یک سوپاپ اطمینان نیستند ولی در پس‌زمینه دلیل این شکل از زندگی ̎یوری̎ را بررسی می‌کند و برای دروغ‌گوئی‌ها و شکلی از زندگی امروز که او در آن گرفتار شده دل می‌سوزاند. فارغ از بحث مضمونی، جنگ‌سالار در اجرا هم چند ویژگی مهم دارد. از این جمله، می‌توان به نریشن‌های فیلم اشاره کرد که به نوعی در تضاد با صحنه‌هائی است که می‌بینیم یا به نوعی آیندهٔ این تصاویر را بازگو می‌کند و شکلی به شدت هوشمندانه دارد. گفت‌وگوها به شیوهٔ همان فیلم‌نامه‌های پیشین نیکول پُر از ریزه‌کاری و جزئیات است و در اجرا هم کیج به برگ برندهٔ فیلم تبدیل می‌شود.


همچنین مشاهده کنید