دوشنبه, ۱۶ مهر, ۱۴۰۳ / 7 October, 2024
مجله ویستا

بهزاد آبروی نسل ما است


بهزاد آبروی نسل ما است
او را از شرح و وصف‌های معلمانمان می‌شناختیم. تازه به كتاب خواندن افتاده بودیم و نوشته‌های خواندنی او در قلمرو علم، كه شمار قلمزنان در آن اندك و حاصل كارها هم معمولا‌ نادقیق بود، از موضوع‌های بحث میان همشاگردی‌ها بود.
معلمانمان از روش‌های تازه او در تدریس سخن می‌گفتند و از اینكه با فیلم و تصویر و آنچه ما امروز روش آموزش دیداری - شنیداری می‌نامیم و نیز با اشاراتی اجتماعی و كنایه‌های سیاسی، جرقه‌هایی در ذهن شاگردان می‌افروزد و آموزشی دیگرگون ارائه می‌دهد. نام او سال‌ها بود كه در ذهنم بود، اما گمان نمی‌كردم درسم كه تمام شود و كارم را كه شروع بكنم، میز كارم در جوار اتاق‌مردی باشد كه آرزوی دیدارش را داشتم. او در آن زمان در آستانه ۶۰ سالگی بود و من بیست و چند سال بیش نداشتم. از آسانسور استفاده نمی‌كرد، پله‌های چند طبقه را بالا‌ می‌آمد، در اتاق كوچكش را می‌گشود، شلوار كار به پا می‌كرد و به كارهای علمی‌اش مشغول می‌شد. پس از دو- سه ساعت به كتابخانه مرجع، كه میز كوچك من در گوشه‌ای از آن قرار داشت، سری می‌زد و گپ كوتاهی. نقل لطیفه یا حكایتی و بعدها كه آشناتر شدیم، نیش و كنایه‌ای به اوضاع و باز به ادامه كار تا پاسی از ظهر گذشته. او برای ما كه تازه می‌خواستیم به عرصه ویرایش، نگارش و دنیای پژوهش قدم بگذاریم، از جلوه‌های ملموس نظم، پیگیری، امید، زندگی‌های ساده دور از تجمل و نیالوده به شائبه‌های آن روزگار بود. دكتر محمود بهزاد، از میان امكانات شاید بسیاری كه آن روزگار در اختیارش قرار می‌داد، فقط از موقعیت‌هایی استفاده كرد كه سود آن حاصل جامعه شد و از همین روست كه اكنون و پس از گذشت سال‌ها كه جبر كهنسالی دیگر به او مجال تولید علمی نمی‌دهد، مقامش را گرامی می‌داریم. دكتر بهزاد به آن چیزی روی آورد كه انتقال و ترویج می‌خوانیم، رسانیدن دانسته‌های علمی خود به دیگران و گسترش دانش‌های علوم طبیعی و نگرش این علوم در جامعه.
او انتقال و ترویج را از راه آموزش مستقیم در مدارس و بعدها در مدارس عالی و دانشگاه و از راه ترجمه، تالیف، ایراد سخنرانی‌های متعدد روشنگر در مراكز گوناگون و نیز از راه‌های غیرمستقیم، مانند ویرایش و تربیت كردن و پرورش دادن مترجم، ویراستار و همكار علمی در زمینه‌های علوم طبیعی، پیشه خود قرار داد. نخستین مركزی كه به گونه سامان‌مند و روشمند به ویرایش توجه كرد و از نیمه دهه ۱۳۳۰ شمسی به این كار دست زد، موسسه انتشارات فرانكلین بود كه انتشار آثار ترجمه‌ای مقابله و ویرایش شده، برنامه اصلی آن را تشكیل می‌داد. تولید علم و پژوهش علمی در جهان امروز، به‌ویژه در عرصه‌هایی چون علوم طبیعی، به آزمایشگاه‌های مجهز، ابزارهای بسیار و گران‌قیمت، منابع علمی و فراوان، حمایت‌های مالی گسترده و فضاهای مناسب برای جذب و نگاه‌داری نیروهای مولد و پژوهشگر، سازمان‌دهی نیروی انسانی و نهادسازی نیاز دارد.
دكتر محمود بهزاد به این ویژگی به خوبی واقف بود. او از نخستین پیشگامان علمی در جامعه‌ای محروم بود كه در مراكز آموزشی‌اش گاه حتی یك جلد كتاب و یك لوله آزمایشگاهی پیدا نمی‌شد. اوج سال‌های جوانی او به تدریس در چند شهر محروم گذشت و تجربه ملموس واقع‌گرایانه‌اش، او را به این نتیجه رساند كه راهی جز ترجمه، انتقال و ترویج علم از طریق آموزش و نگارش پیش‌روی او نیست. او خودانگیخته و خودآموز بود و تجربه‌اش در این راه برای نسل‌هایی از جوانان ما كه با محرومیت‌های زمان و مكان خود روبه‌رو هستند، بسیار نكته‌آموز است. دست به تجربه‌های گوناگون زد و با آزمون و خطا راه را برای مقصود خود گشود و اندك‌اندك مخاطبان گسترده‌ای در جامعه یافت، بر شمار مخاطبانش افزوده شد، از میان آنان شماری بالیدند و مستقیما به او و همكاری با او روی آوردند و در واپسین گام‌هایی كه به سوی هدفش برمی‌داشت، محیط انتشارات فرانكلین را برای كار مساعدتر دید. در فرانكلین شماری از برجستگان آن روز جمع شده بودند كه انتقال درست و دقیق پیام از راه ترجمه و ویرایش، دغدغه مشترك همه آنان بود. در این جمع، حضور دكتر بهزاد به سبب تحصیلا‌ت و تجربه‌های علمیش مغتنم بود. در عین حال فضای آن موسسه كه از همكارانش فقط كار می‌خواست و كار خوب، آن هم در جامعه‌ای كه كارگریزی در آن یك ارزش محسوب می‌شد، برای عالم هدفمند، پرنیرو و پركاری چون دكتر بهزاد، مغتنم بود و گوشه آرامی كه در اتاقی كوچك نصیب وی شده بود، بر هفت اقلیم شاهی برتری داشت.
به نظرم دكتر بهزاد فقط ترویج‌گر نبود، سازنده زیرساخت‌های بنیادی علوم طبیعی هم بود. از یك سو تربیت نیروی انسانی و تدوین كتاب‌های درسی و منابع پایه، و از سوی دیگر نشر نگرش و روحیه علمی، به پرورش نسل تولیدگری انجامید كه در پی تلا‌ش‌های او، نویسندگان، مترجمان، ویراستاران و آموزشگران بعدی صحنه علوم طبیعی شدند. بعد دوگانه و چندگانه ترویج، خصلت فعالیتی است كه گاه جامعه از ارزش‌های آن غفلت می‌كند. همه كسانی كه در عرصه علم قلم می‌زنند، به درجات مختلف به دكتر بهزاد و همتاها و همكاران او مدیون هستند و در اینجا اگر از حقی یاد نكنم كه غیرمستقیم از راه استادانم و مستقیم از راه آثارش و مدتی نیز درك محضرش بر من داشته است، شرط سپاس را به جای نیاورده‌ام.
سهم كم‌تر شناخته‌شده‌ای را كه اشاره به آن لا‌زم است، كوشش‌های چندین ساله دكتر بهزاد در ویراستاری منابع علمی و اعمال دقت‌های علمی لا‌زم، اعم از دقت‌های مفهومی، دقت‌های اصطلا‌حی، كاربرد زبان علمی روان و مناسب و از میان برداشتن مانع‌های راه انتقال اندیشه علمی با انتشار آثار است. دیدگاه‌ها شاید حكم رنگ شیشه‌های عینك را داشته باشد، در برابر چشم و نگاهی كه ممكن است بارها و بارها عینك و شیشه عینك عوض كند. او همواره مخالفینی داشت اما كوته‌بینی‌ها در غبار روزگار گم می‌شود و آنچه نمایان برجا می‌ماند راه رهروان است، دكتر محمود بهزاد از پیشگامان راهگشاست و از تصحیح‌گران زاویه‌های دید و نگاه؛ حق بزرگ او را پاس بداریم.
عبدالحسین آذرنگ
منبع : روزنامه اعتماد ملی