پنجشنبه, ۱۳ دی, ۱۴۰۳ / 2 January, 2025
مجله ویستا
واژگان بافتی
منظور از واژگان بافتی یا خلقالساعه چیست؟ آیا واژگان بافتی با نو واژهها یكی است؟ تئوری نامگذاری اشتقاقی برچه اساسی پایهریزی شده است و آیا فرآیند ساخت واژگان بافتی در چارچوب این نظریه قابل توصیف است و سرانجام اینكه آیا واژگان بافتی در زبان فارسی نهادینه میشوند؟ اینها سؤالاتی هستند كه نگارنده قصد دارد در این بحث به آنها بپردازد. این مقاله چكیدهای از پایان نامه كارشناسی ارشد در رشته زبانشناسی تحت عنوان "توصیف فرآیند واژگان بافتی در زبان فارسی" است كه در تاریخ سوم مرداد ماه ۸۳ در دانشگاه اصفهان دفاع شد.
●بیان مسأله پژوهش
همانطور كه یك دستورنویس جملههایی را مورد بررسی قرار میدهد كه براساس اصول نحو ساخته شدهاند - صرفنظر از اینكه در زبان فارسی به صورت واقعی مورد استفاده عموم زبانشناسان قرار گیرد یا خیر، یك لغتشناس نیز نباید صرفا به بررسی و تجزیه و تحلیل واژگانی بپردازد كه در زبان موجود و عموم گویشوران مورد استفاده قرار میگیرد، چرا كه واژگانی هم وجود دارند كه فیالبداهه ساخته میشوند و امكان دارد در سیستم زبان وارد نشوند و سخنوران فقط یك بار در موقعیتهای خاص آنها را به كار برند كه ما آنها را واژههای بافتی، موقتی یا خلقالساعه مینامیم. توانایی تولید این دسته از واژگان در حیطه قدرت زبانشناسان است، هرچند ممكن است خود كمتر از آن استفاده كنند. واژگان بافتی یا موقتی ابتدا در سطح سیستم زبان به وجود میآیند و سپس در گفتار مورد استفاده قرار میگیرند. پاول اشتاكر یكی از اولین زبانشناسانی است كه در زمینه واژهسازی بافتی یا موقتی در زبان انگلیسی كار كرده است. وی اعتقاد دارد هنگام به وجود آمدن یك واژه و "نامگذاری" در ذهن زبانمند، پنج مرحله اتفاق میافتد:
۱ - تجزیه و تحلیل مفهوم، ۲ - سطح معنایی، ۳ - نامگذاری در سطح انتزاعی، ۴ - نامگذاری در سطح واقعی، (انتخاب واژكها)، ۵ - سطح واژكی.
در زبان فارسی تا آنجایی كه نگارنده تحقیق كرده است هیچ مقاله یا كتابی در مورد واژگان موقتی یا بافتی منتشر نشده است بهطوری كه برای یافتن معادل فارسی برای تركیب Formation - Nonce فرهنگهای موجود زبانشناسی انگلیسی به فارسی كمكی نكردند. بنا به اذعان بسیاری از اساتید زبانشناسی و زبان انگلیسی، این اولین پایاننامه در مورد واژگان موقتی یا بافتی در زبان فارسی بهشمار میرود.
برای واژههای موقتی یا بافتی تعریفهای متعددی ارائه شده است. از جمله اشتاكر (۲۹ / ص ۹۸) میگوید: "واژههای موقتی یا خلقالساعه كلمات جدید و واحدهای توصیفی گفتار هستند كه با پیروی از اصول و قواعد واژهسازی اختراع میشوند و همانند هر واحد نامگذاری دیگر در مجموعه واژگان زبان قرار میگیرند".
دیوید كریستال زبانشناس نامی در فرهنگ معروف خود، تعریف زیر را برای واژگان خلقالساعه آورده است:
یك صورت زبانی كه زبانمند، بهطور آگاهانه یا تصادفی در یك موقعیت خاص به كار میبرد كه گاهی ممكن است بزرگتر از یك كلمه باشد و عوامل متعدد سبب اختراع این عبارات شده باشد (مثلا ممكن است زبانمند واژه مخصوصی را كه میخواهد به كار ببرد فراموش كرده باشد بنابراین واژهای را كه نزدیك به واژه موردنظر است، تولید میكند) گاهی این صورتهای تولید شده در جامعه زبانی به كارگرفته میشوند. در این مبحث بررسی واژههای موقتی یا بافتی براساس تعریف بالا انجام شده است.
از تعریف دیوید كریستال در مورد واژگان بافتی چنین استنباط میشود كه زبانمندان این واژگان را در موقعیت خاص (بافت كلامی معین) تولید و اختراع میكنند. این اختراع هم بهصورت آگاهانه و هم بهصورت تصادفی خواهد بود و سرنوشت این واژگان نیز بستگی به جامعه زبانی دارد. گروهی از این كلمات كه اعتبار اجتماعی كسب میكنند و در جامعه زبانی پذیرفته میشوند در زبان نهادینه شده و بخشی از سیستم زبان قلمداد میشوند و تعدادی از آنها نیز به فراموشی سپرده میشوند. از دیدگاه نظریه نامگذاری، تمام واحدهای نامگذاری، از طریق اصول و قواعد واژهسازی فعال در پاسخ به تقاضای بخشی از جامعه زبانی یا كل جامعه به فهرست واژگان اضافه میگردد.
در میان جامعه فارسی زبان، در فاصله زمانی نه چندان دور، از صورت زبانی "ساندویچ"، برای سرعتگیرهای تعبیه شده از سوی شهرداری در خیابانها استفاده میشد یا عبارت "تابلو ماژیكی" برای وایتبرد، كه هنوز هم برخی كودكان به كار میبرند. نگارنده خود زمانی تركیب "منطقانه" را از یك سخنران استماع كرد. نمونه دیگر كاربرد واحدهای زبانی "زرد" برای نوشابههای زرد رنگ كه سابقا كانادادرای نامیده میشدند و "سیاه" برای نوشابههای سیاه رنگ پپسی است. بنا به تعریفی كه دیوید كریستال از واژگان موقتی یا بافتی ارائه كرده است این واژگان وقتی استفاده میشوند كه زبانمند قادر نیست از كلمه صحیح مورد نظر استفاده كند و یا آنها را فراموش كرده باشد.
●در زبان انگلیسی صورتهای بافتی
از جمله واژگان بافتی بهحساب میآیند. برای تولید این گونه واژگان حداقل دو دلیل وجود دارد: یكی دخالت دانش كاربردشناسی و تجربه زبانمندان و دیگری عامل روانشناسی زبان. با عنایت به توضیح مختصر بالا، نگارنده در پی آن است كه با توجه به تئوری نامگذاری اشتقاقی، واژگان بافتی و خلقالساعه را توصیف و با ذكر نمونههایی از زبانهای انگلیسی و فارسی به تجزیه و تحلیل آنها بپردازد و میزان كاربری آنها را در زبان فارسی بسنجد.
●اهمیت و ضرورت پژوهش
در بررسی پدیدههای اجتماعی و طبیعی به كمتر پدیدهای برمیخوریم كه به اندازه زبان انعطافپذیر و تحول طلب باشد. كشانی (۱۵ / ص۷ ) بر این باور است كه زبان مانند هر پدیده اجتماعی دیگر در حال تحول است و بر اساس قوانینی كه بیشتر آنها بر ما پوشیده است خود را با تحولات زمان هم سو و هماهنگ میكند و به سرعت بافت بیرونی یعنی واژگان و بافت درونی یعنی ساختار خود را متحول میكند تا با تغییرات پیش آمده در سایر پدیدهها خود را هماهنگ سازد.
در این میان بهوجود آمدن واژگان جدید بافتی یا موقتی در زبان تحولی است كه هیچ كس منكر آن نیست. گاهی همگام با تحولات اجتماعی و طبیعی و پیشرفتهای تكنولوژیك، مراكز رسمی، دانشمندان در نهادهای معینی گردهم میآیند و براساس اصول و قواعد ساخت واژه، برای معادلیابی به اختراع واژگان جدید میپردازند كه ما این دسته از واژگان را نوواژه مینامیم و زمانی اختراع واژگان نه صرفا بهوسیله متخصصان زبان، بلكه به وسیله توده اجتماع زبانی كه گاه از اصول زبانشناسی هم هیچ اطلاعی ندارند صورت میگیرد كه این دسته از واژگان چنانچه فیالبداهه و به صورت ناآگاهانه اختراع شوند، واژگان بافتی یا موقتی نامیده میشوند.
ساخت نوواژهها و واژههای بافتی یا موقتی در زبان فارسی و البته در كلیه زبانها، از سوی هر فرد یا گروهی كه صورت گیرد، نشان از این واقعیت دارد كه زبان از نیروی زایایی بسیار برخوردار است و اختراع چنین واژگانی به غنا و توانمندی زبان كمك میكند.
این واژگان از رهگذر دگرگونی در ساختهای گوناگون زندگی امروزی پدید آمده و در گفتار و نوشتار، خود را نشان میدهند. اگر روزگاری تركیب كنایی "آبها از آسیاب افتاد" ساخته شده است قطعا نشأت گرفته از محیطی بوده كه آب و آسیاب و رابطه آنها با هم آنچنان آشكار بوده كه برای فهم آن هیچنیازی به توضیح درباره عناصر موجود در آن نبوده است. همچنانكه امروز در عصر اینترنت و كامپیوتر تركیبهای كنایی "فایلش بسته شده"، "روی كسی كلیك كردن"، و "به عرش ایمیل زدن" برگرفته از محیطی است كه در آن به سر میبریم. بنابراین از آنجا كه زبان حاصل نوعی تعامل میان گوینده و شنونده است و زمانی این ارتباط معنی و مفهوم پیدا میكند كه طرفین یكدیگر را درك كنند، قطعا وقتی زبانمندان واژههای "خلقالساعه" و یا نو واژهها را به كار میگیرند ارتباط حاصل میشود. از سوی دیگر به واسطه اینكه زبان یك پدیده تحولگراست و به ویژه در زمینه واژهسازی به سبب ایجاد زمینههای كاری جدید و توسعه تكنولوژی - به خصوص در ارتباطات - دائما واژههای جدیدی به آن افزوده میشود، زبانمندان به ویژه صاحبان قلم و كلام به خاطر حفظ غنای واژگانی سیستم زبان، باید به فرآیندهای تولید واژگان جدید و تئوریهای مربوط به آن آگاهی داشته باشند.
اكنون كه دانش زبانشناسی قلمرو خود را بیش از پیش به جنبههای گوناگون زندگی بشری گسترش داده است، آگاهی از آخرین یافتههای این دانش با ارزش و مطابقه و تعمیم آن به زبان فارسی امری اجتنابناپذیر به نظر میرسد. از سوی دیگر، نگارنده بر این باور است كه در فرآیند واژهسازی موقتی یا بافتی و ساخت نوواژهها، اغلب واژههای اختراع شده جزء سیستم زبان استاندارد به حساب آمده و به غنای آن میافزاید، لذا مطالعه و توصیف آن ضروری به نظر میرسد.
اهداف پژوهش
این پژوهش یك هدف اصلی و دو هدف فرعی را دنبال میكند. هدف اصلی این تحقیق عبارت است از معرفی و تجزیه و تحلیل واژگان موقتی یا بافتی در زبان فارسی و هدفهای فرعی آن بررسی تفاوت بین فرآیندهای تولید "نوواژهها" و "واژگان بافتی" و همچنین بررسی و معرفی "تئوری نامگذاری اشتقاقی" و میزان انطباق آن با واژگان بافتی در زبان فارسی است.
●روش تحقیق و گردآوری دادهها
در حوزه زبانشناسی، تحقیق، فرآیندی است كه طی آن یك جنبه از جنبههای متفاوت زبانآموزی، برنامهریزی زبان، معناشناسی، آواشناسی، ساخت واژه و غیره مورد بررسی قرار میگیرد و سؤال یا مسألهای مطرح و پاسخی برای آن یافت میشود.
انتخاب روش تحقیق بستگی به هدف و ماهیت موضوع پژوهش و امكانات موجود دارد، در این پژوهش نگارنده روش تحقیق خود را براساس تئوری نامگذاری اشتقاقی بنا نهاده و در چارچوب این نظریه دادههایی را كه از طریق مطالعه متون داستانی، ضبط مكالمات رادیویی و تلویزیونی و مصاحبه با دانشآموزان و دانشجویان به دست آورده، در جدولی تنظیم كرده و آنها را بهلحاظ داشتن یا نداشتن پایه نامگذاری، نشانهگذاری و تعیین رابطه معنایی مورد بررسی قرار داده است. برای آزمون فرضیه اول پژوهش، مبنی بر نهادینه شدن واژگان بافتی در سیستم زبان یا بقا و ماندگاری این واژگان، از معیارهای زیر استفاده شده است:
الف) براساس نظریه چامسكی (۲۱/ ص۲۹ ) اهل زبان، دانشی ناخودآگاه دارند كه صورتهای خوش ساخت را از صورتهای بد ساخت تشخیص میدهند، بنابراین براساس شمزبانی، واژگانی كه صورتهای خوش ساخت دارند شانس بقا و ماندگاری بیشتری دارند.
ب) بر طبق گفته طباطبایی (۱۲/ ص۱۲ ) "نیاز" و "نامپذیری" دو عامل مهم برای واژه گزینی هستند، لذا چنانچه این دو عامل در مورد واژگان بافتی موجود باشد، واژه یا واژگان خلق شده در زبان نهادینه میشوند.ج) براساس معیارهایی كه سپنتا (۹/ص۲۶۶ ) در مورد بقا و ماندگاری واژگان ارائه كرده است، سازگاری واژگان از نظر آوایی با هنجار آوایی زبان فارسی از یك سو و هماهنگی آنها با عوامل زیر زنجیری، یعنی آهنگ و تكیه و كلام زبان فارسی، سبب ماندگاری واژگان در زبان میشود، لذا این عوامل هم در مورد واژگان بافتی مدنظر قرار میگیرند.
د) واژگان موقتی یا بافتی كه بنا به قیاس بهلحاظ آوایی و معنایی با واژگان موجود در زبان فارسی ساخته شوند، امكان بقا و ماندگاری بیشتری دارند.
برای آزمون فرضیه دوم كه اشعار دارد به اینكه فرآیند واژه سازی موقتی در قالب نظریه نامگذاری قابل توصیف است، جدولی براساس مدل نامگذاری تهیه كردهایم كه براساس آن هر واحد نامگذاری از سه بخش تشكیل شده است: پایه نامگذاری، نشانه نامگذاری و رابطه معنایی بین آن دو. در این قسمت، واژگان بافتی را اعم از مشتق، بسیط و مركب در جدولی گنجانده و تحلیل كردهایم، البته براساس مدل یاد شده، تنها كلمات مشتق قابل تحلیل هستند ولی ما ابتكار به خرج داده و با بسط این مدل، واژگان مركب و بسیط را هم قابل توصیف دانستهایم و به این ترتیب باعث بسط و گسترش نظریه نام برده شدهایم.
در این پژوهش از تكنیكهای زبانشناختی و اصول و قواعد ساخت واژی برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شده است.
●تجزیه و تحلیلدادهها
در این قسمت قبل از تجزیه و تحلیل دادهها، آنها را طی یك جدول پنج قسمتی براساس حروف الفبا تنظیم میكنیم و پایهنامگذاری، نشانه نامگذاری و رابطه معنایی هریك را با توجه به معنایی كه در بافت كلام از آن استنباط میگردد ارائه میدهیم:
تحلیل صورتهای بافتی براساس تئوری نامگذاری
همانطور كه اشاره شد براساس تئوری نامگذاری یا انوماسیولوژی واژهسازی، یك زبانمند ضمن نامگذاری، سه عمل فكری انجام میدهد:
الف) پایه نامگذاری را تعیین میكند، پایه نامگذاری عنصری است كه واژه را به یك مقوله دستوری ربط میدهد.
ب) نشانه نامگذاری را به كمك قیاس با شیئی یا پدیدهای كه خود دارای نام است به دست میآورد. نشانه نامگذاری هسته معنایی واژه یا صورت بافتی است كه بسیط یا مركب است.
ج) نوع رابطه را میان آنچه را نیازمند نام است با شیئی یا پدیده قیاس شده تعیین میكند. این رابطه معنایی است كه از پیوند پایه نامگذاری و نشانه نامگذاری به دست میآید.
جهت تجزیه، تحلیل و بررسی صورتهای بافتی ارائه شده در جدول فوق، باتوجه به ویژگیهای مشترك موجود، آنها را به پنج دسته تقسیم میكنیم:
الف: صورتهای بافتی مشتق
این صورتها كه دقیقا با اصول تئوری انوماسیولوژی واژیسازی انطباق دارند، جملگی دارای پایه، نشانه و رابطه معنایی هستند. این دسته از واژگان عبارتند از: "آموزشی، افغانی، بچههای آب نمكی، تابلو ماژیكی، حالگیری، دودره باز، ركورد دار، گوشت كوب، مذهب مدار، منطقانه، نامستحكم، آویزان، با كلاس و عمرا".
نكته بسیار مهم در مورد واژگان یاد شده این است كه تعداد زیادی از آنها با آنكه از نظر صورت و تلفظ، با واژگان قبلی موجود در زبان یكسان هستند، اما هنگام استفاده به عنوان واژگان بافتی یا موقتی، معنای آنها كاملا متفاوت بوده و واژه یا صورت جدیدی به حساب میآیند. مثلا واژه "آموزشی" را در دو جمله زیر باهم مقایسه میكنیم:
۱ - این فیلم جنبه آموزشی ندارد.
۲ - آموزشی چه داری؟
در جمله شماره (۱) واژه آموزشی معنای معمولی و رایج خود را دارد كه هر زبانمند فارسی آن را به خوبی متوجه میشود، اما همان واژه در جمله دوم از نوع بافتی است و معنی فیلم ضداخلاقی میدهد. این تغییر معنایی در برخی دیگر از واژگان بافتی نیز به چشم میخورد.
به دو كاربرد واژه افغانی در دو بافت كلامی زیر توجه كنید:
۱ - دو كارگر افغانی مشغول حفر كانال هستند.
۲ - "رضوان افغانیه. اصلا با آدم نمیجوشه"
در جمله نخست افغانی به معنی شخصی است كه ملیت افغانی دارد و اهل كشور افغانستان است، ولی در جمله دوم همان واژه در معنای شخصی منزوی و گوشهگیر آمده است. همچنین در كلمه آویزان وقتی به عنوان یك واژه بافتی مورد استفاده قرار گیرد معنا كاملا متفاوت میشود این تفاوت با توجه به دو مثال زیر كاملا مشهود است:
۱ - لباسها را شست و روی بند آویزان كرد.
۲ - به من آویزان شده و به هیچ وجه دست برنمیدارد.
زبانمندان برخی از واژگان بافتی مشتق را در مفهوم استعاری مورد استفاده قرار میدهند، برای مثال صورت "بچههای آب نمكی" در مفهوم افراد ضعیف و بیبنیه به كار میرود ولی گروهی دیگر از واژگان مشتق بافتی كه براساس قواعد ساخت واژهای- كه در فصل دوم پایاننامه به آنها اشاره كردهایم- ساخته شدهاند معنای چندان متفاوتی از اصل كلمه به دست نمیدهند بلكه با توجه به (وند) به كار رفته در آنها مقوله دستوری متفاوتی كسب میكنند. صورتهای "منطقانه"، "ركورددار"، "دو درهباز"، "تابلو ماژیكی"، "حالگیری"، "عمرا"، "مذهب مدار" و "باكلاس" از آن جملهاند.
ب: صورتهای بافتی كه در آنها علاوه بر معنا مقوله دستوری نیز تغییر میكند
در گروهی از صورتهای بافتی، گسترش معنایی به همراه تغییر مقوله دستوری مشاهده میشود مثلا واژگان "زرد، سیاه، سفید"، در بافت معمولی گفتار یا نوشتار در مفهوم رنگهایی استفاده میشوند كه مقوله دستوری آنها صفت است. برای مثال در جمله "مریم پیراهن سفیدی خرید." واژه سفید در نقش صفت به كار رفته است، اما همین واژه زمانی كه در بافت معینی مورد استفاده قرار میگیرد، جایی كه فراموش میكند كلمه پپسی را بگوید فیالبداهه میگوید: "گارسون دو تا سیاه بده" در اینجا مقوله دستوری از صفت به اسم تغییر كرده است. این گروه از واژگان دارای نشانه و رابط معنایی هستند ولی باتوجه به مدل نامگذاری فاقد پایه هستند.
ج: واژگان بافتی بسیط
برخی از واژگان بافتی كه در فهرست دادهها ذكر گردید با وجودی كه قبلا در مفهومی دیگر در زبان به كار میرفتهاند، در بافت جدید با حفظ مقوله دستوری در معنایی متفاوت از معنای اولیه به كار گرفته شدهاند.
عمده این واژگان عبارتند از: "ساندویچ، كمپوت، كویر و اند." در این واژگان همانند واژگان گروه "ب" پایه وجود ندارد و تنها نشانه و رابطه نامگذاری مشهود است. در حقیقت در این دو گروه از واژگان، پایه نامگذاری تهی است.د: واژگان بافتی مركب
با بسط نظریه نامگذاری اشتقاقی از كلمات مشتق به كلمات مركب، صورتهای بافتی "نخود مغز"، "فلز خراب"، "تریپ خفن"، "جواد مخفی" "آچار فرانسه" و "پژو حسرتی" كه فاقد پایه نامگذاری، یعنی وند تعیین مقوله دستوری بوده، اما دارای فاكتور مهم نشانه نامگذاری هستند نیز گنجانده شدهاند. این صورتها به جز "آچار فرانسه" تنها معنا و مفهوم استعاری دارند كه معنی آنها در جدول آمده است، اما تركیب "آچار فرانسه" بهعنوان صورت بافتی در معنایی كاملا متفاوت از معنی ظاهری آنكه ابزار مكانیكی است بهكار میرود.
ه : واژگان بسط مركبی كه كل یا جزئی از آن كاملا ابتكاری ساخته شده است
در میان واژگان بافتی و خلقالساعه به
صورتهایی بر میخوریم كه تمام یا جزئی از آن كاملاً جدید بوده و قبلا در زبان، موجود نبوده است. این دسته از واژگان تنها در معنای بافتی كه در جدول آمده كاربرد دارند و براساس مدل نامگذاری فاقد پایه هستند و تنها دارای نشانهاند. عمده این واژگان عبارتند از "بریف"، "خرمچك"، "خفن"، "زغوندر"، "زاغارت"، "ضابلو"، "شوت"، "جوات"، "تیتیش"، "جینگلی مستان" و "ببوگلابی".
همانطور كه مشاهده میشود، برخی از این واژگان در تركیب خود از واژه قرضی استفاده كردهاند و در معنایی غیر از معنایی كه در زبان اصلی داشتهاند مورد استفاده زبانمندان قرار گرفتهاند مانند واژه "بریف" كه در زبان انگلیسی به معنای "خلاصه و مختصر" است اما در زبان فارسی به معنای "بدون مشكل و آماده" به كار میرود.
●صورتهای بافتی جملهای
جدا از دادههای فهرست شده در جدول فوق، اغلب به جملاتی برمیخوریم كه ویژگیهای صورتهای بافتی را دارا هستند. مهمترین این صورتها به شرح زیر است:
۱ - "لیستم پره"، در مفهوم "وقت ندارم" كه در آن از واژه قرضی List استفاده شده است.
۲ - "به عرش ایمیل میزنه" به معنای قرآن یا نماز خواندن و با خدا ارتباط داشتن است كه در این صورت زبانی هم از واژه قرضی E-mail استفاده شده است.
۳ - "تخت گاز میره" به معنای بسیار تند رانندگی كردن و اصطلاحی است رایج میان مكانیكها و همچنین سایر اقشار جامعه.
۴ - "خودشو به كوچه علی چپ میزنه"، به معنای كسی كه موضوعی را از منظور اصلی منحرف میكند.
●●خلاصه و نتیجهگیری
در پژوهش حاضر تحت عنوان "توصیف فرآیند واژهسازی موقتی، بافتی یا خلقالساعه در زبان فارسی"، پژوهشگر تلاش كرده است ضمن گردآوری اطلاعات درباره واژهسازی بهطور كلی و واژهسازی بافتی بهطور اخص به توصیف واژهسازی بافتی بپردازد و دو فرضیه را مورد آزمایش قرار دهد.
محقق روش تحقیق خود را براساس تئوری نامگذاری اشتقاقی، بسط و گسترش داده و تعداد زیادی از دادهها را در قالب نظریه فوق توصیف كرده كه براساس این تئوری، زبانمند برای انجام عمل نامگذاری سه فرآیند تعیین پایه نامگذاری، تعیین نشانه نامگذاری و تعیین رابط بین پایه و نشانه نامگذاری را مدنظر قرار میدهد.
دادهها به كمك قواعد و تكنیكهای زبان شناختی مورد تجزیه و تحلیل واقع شده و به شرح زیر فرضیههای اول و دوم پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است:
فرضیه نخست پژوهش اشعار دارد به اینكه در فرآیند واژهسازی موقتی یا خلقالساعه واژههای بافتی ساخته شده جزء سیستم زبان محسوب شده و به غنای آن میافزایند. از اطلاعات و مباحث مربوط به بحثهای گذشته، میتوان چنین نتیجه گرفت كه اولا براساس گفته اشتاكر - چهره معروف زبانشناسی و كسی كه در زمینه واژههای بافتی تحقیقات بسیاری انجام داده است - پیشبینی سرنوشت واژگان بافتی ناممكن است، بنابراین نمیتوان با قاطعیت گفت كه برای نمونه واژه موقتی "خفن" در زبان نهادینه میشود یا نه. با وجود این میتوان گفت انگیزههای آوایی، هماهنگی آوایی و معنایی با واژگان موجود در زبان فارسی، هماهنگی واژه جدید با عوامل زیر زنجیری یعنی آهنگ، تكیه و كلام، باعث بقا و ماندگاری واژه در سیستم زبان میگردد و از سوی دیگر بنابه گفته نوام چامسكی (۲۱/ ص۲۹ ) اهل زبان، دانشی ناخودآگاه دارند كه صورتهای خوش ساخت را از صورتهای بد ساخت تشخیص میدهند، بنابراین شمزبانی زبانمند، واژگان خوش ساخت را تشخیص داده و این دسته از واژگان شانس نهادینه شدن در زبان را دارند.
از سوی دیگر واژگان موقتی كه اعتبار اجتماعی پیدا كنند و مقبولیت عام بیابند در زبان باقی میمانند: مثلا در مجله چلچراغ شماره۳ كه در آبان۱۳۸۲ به چاپ رسیده است، كوروش صفوی به عنوان یك زبانشناس مطرح در ایران خود از واژگان موقتی مانند "عمرا"، "خفن" و غیره یاد میكند و وجود آنها را در زبان، عادی تلقی میكند. از سوی دیگر برخی از این واژگان نه تنها در میان اقشار نوجوان و جوان جامعه بلكه در زبان طبقات اجتماعی بالاتر هم به كار رفتهاند. نمونههایی بسیار در فیلم سینمایی "مارمولك" و برخی سریالهای تلویزیونی در سالهای گذشته مورد استفاده بودهاند و همچنان امروزه از سوی برخی زبانمندان استفاده میشوند، پس چنانچه واژه یا واژگانی در گذشته به كار میرفته و همچنان هم در میان مردم مورد استفاده قرار میگیرد خود نشان از این واقعیت دارد كه در سیستم زبان وارد میشوند، با این وجود برخی از واژگان موقتی تنها یك بار مورد استفاده قرار میگیرند مانند زمانی كه زبانمند در حالت عصبانیت واژه بیمعنی و من در آوردی همچون "خرمچك" را تولید میكند و بلافاصله فراموش میشود پس میتوان نتیجه گرفت كه گرچه تعدادی از واژگان بافتی، در زبان نهادینه شده و به غنای آن میافزایند، اما نمیتوان با قاطعیت گفت كلیه واژگان بافتی همین سرنوشت را دارند. اگر دو فاكتور "نیاز و نامپذیری" بر واژگان ساخته شده وجود داشته باشند، بقای آنها احتمال بیشتری مییابد. از گفتههای فوق نتیجه میگیریم كه فرضیه اول پژوهش مورد تأیید قرار نمیگیرد مگر اینكه به صورت زیر اصلاح گردد:
"تعدادی از واژگان موقتی و خلقالساعه در سیستم زبان وارد و نهادینه میشوند و به غنای آن میافزایند."
فرضیه دوم پژوهش به شرح زیر است: "فرآیند نو واژه و واژهسازی موقتی یا خلقالساعه در قالب نظریه نامگذاری قابل توصیف است". در بخشهای گذشته به تفصیل تفاوت "نوواژه" با "واژه بافتی" شرح داده شد. به اختصار "نوواژه" به آن صورت زبانی گفته میشود كه متخصصان واژه گزینی با طرح و برنامه قبلی و با كمك قواعد واژهسازی برای مفاهیم و پدیدههای جدید به ساخت واژگان میپردازند. برای نمونه، واژه یارانه برای "سوبسید" پایه نامگذاری "انه" و "یار" نشانه نامگذاری و رابط معنایی آن، پولی است كه دولت میپردازد تا اجناس ارزانتر به دست مردم برسد. به نظر میرسد نو واژگان بهطور كلی در چارچوب این نظریه قابل توصیف هستند، اما واژگان بافتی یا خلقالساعه كه فیالبداهه در یك موقعیت خاص تولید میشوند، در ارتباط با نظریه نامگذاری به دو دسته تقسیم میشوند: گروهی از آنها در ساخت خود "وند" تعیین مقوله دستوری دارند كه دقیقا در چارچوب نظریه نامبرده قابل توصیف است. شرح این دسته واژگان در جدول آمده است. گروه دیگری از واژگان بافتی فاقد پایه نامگذاری هستند، اما با بسط نظریه به حالتی كه در آن پایه نامگذاری یا "وند" تعیین مقوله (تهی) باشد نیز در چارچوب نظریه فوق قابل توصیف هستند ولی از آنجا كه در میان صورتهای بافتی، ما انواع مختلف واژگان، عبارات، اصطلاحات و حتی جملات را داریم، نمیتوان كلیه مقولات یاد شده را در نظریه نامگذاری توصیف كرد، به عبارت دیگر جملات در نظریه نامگذاری قابل توصیف نیستند. بنابر مطالب فوق باید گفت فرضیه دوم پژوهش مورد تأیید قرار نمیگیرد. امید است این پژوهش زمینهای برای علاقهمندان تحقیق در مورد واژهسازی بافتی یا خلق الساعه فراهم آورد.
استاد راهنما: دكتر ساسان سپنتا
دانشجو: منصور رحیمیفر
دانشجو: منصور رحیمیفر
منبع : فرهنگ و پژوهش
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست