یکشنبه, ۱۰ تیر, ۱۴۰۳ / 30 June, 2024
مجله ویستا

تولید علم و تولید ثروت


تولید علم و تولید ثروت
علم بهتر است یا ثروت؟ این موضوع رایج انشای دوران دبستان هم‌نسلان من بود و البته غالب ما در انشایمان با ادبیات متفاوت نتیجه می‌گرفتیم که علم بهتر از ثروت است و در راه کسب علم و دانش از هیچ کوششی نباید فروگذار کرد. اشتباه ما این بود و به نظر می‌رسد اشتباه جامعهء ما هم باشد که علم و ثروت همچون دوقلوی بههم چسبیده و جدا نشدنی‌اند و هرگز نمی‌توان این دو را در تقابل و ترجیح یکی بر دیگری تعریف کرد و با نهادن یکی به دنبال دیگری رفت. هر فرد یا جامعه‌ای که در پی علم و دانش و فن‌آوری باشد حتمائ به پیشرفت و ثروت خواهد رسید، و ثروت خود زایندهء توسعهء علمی و تمدنی خواهد شد و این‌را تجربه‌های بشری اثبات کرده است.در آموزه‌های اسلامی بر علم آموزی و تولید علم توصیه و تاکید فراوان شده است و طلب علم و دانش بر هر مرد و زن مسلمان فریضه و واجب، چرا که فقر و فاقه و بیکاری و کاهلی در اسلام نکوهیده‌ترین پدیده‌هاست. از نظر پیامبر اسلام فقر و کفر دیوار به دیوار همند و به تعبیر عامه،آدم فقیر ایمان ندارد. جامعهء اسلامی را باید با «تولید علم» و «تولید ثروت» شناخت، همان‌گونه که در دورانی این‌گونه بوده است. اما چرا امروز دیگران در این زمینه از ما پیشی گرفته‌اند؟ و ما این‌گونه در حل مسایل و مشکلات مانده‌ایم؟ و ...
فصل چهارم قانون برنامهء چهارم توسعه به «توسعهء مبتنی بر دانایی» اختصاص یافته و بر اجرای مواردی در این باره طی سال‌های اجرای این برنامه (۸۹ - ۸۴) تاکید و تصریح شده است تا کشور بتواند مسیر توسعه را در افق سند چشم‌انداز بیست سالهء کشور با سرعت مناسب طی کند اما به نظر می‌رسد که از زمان استقرار دولت نهم تاکنون نسبت به اجرای این مواد عنایتی مبذول نشده است. هدف این نوشته هم بررسی و نقد و ارزیابی عملکرد دولت نهم در نحوهء مواجهه با دانشگاه‌ها و استادان و دانشجویان و مراکز علمی و پژوهشی نیست که جای بحث و مناقشهء بسیار دارد و هدفم در این نوشتار فقط هشدار دادن است و بس،اگر مورد عنایت و توجه قرار گیرد.از زمانی که کشورمان در جریان توفان تحولات فکری و علمی و صنعتی غرب قرار گرفت تا امروز توجه دولت‌ها در ایران بیش‌تر متوجه علوم تجربی و فن‌آوری‌های صنعتی بوده و در راه کسب این علوم سرمایه‌گذاری و تلاش فراوان کرده‌اند اما کم‌تر به علوم انسانی جدید و رونق آن‌ها در ایران عنایت داشته‌اند. وجه سخت‌افزاری علم چون به خدمت حکومت درمی‌آمده است و حکومت‌گران از آن برای تثبیت خود بهره می‌برده‌اند همواره مورد تشویق و پشتیبانی بوده اما وجه نرم‌افزاری علوم که اتفاقائ به وجوه و ابعاد زندگی فردی و اجتماعی شهروندان و نوع رابطه‌شان با حکومت ارتباط می‌یابد چندان محلی از اعراب نداشته است مثال بارز چنین نگاهی به «تولید علم» را می‌توان در شوروی سابق و کشورهای بلوک شرق دید. در حالی که در این کشورها بر روی علوم تجربی و فن‌آوری صنعتی سرمایه‌گذاری فراوان می‌شد و پیشرفت‌های زیادی نیز در این زمینه نصیب آن‌ها شد و دانشمندان بسیاری در حد جهانی هم عرضه داشتند اما چون به علوم انسانی در این کشورها همپای علوم تجربی توجه نشد و همگان با تحولات صنعتی و علمی جوامعشان احساس پیشرفت و بهبود و رضایت‌مندی نکردند، سرانجام نظام‌های سیاسی این کشورها دچار فروپاشی شدند. راز و رمز توسعه و ماندگاری کشورهای غرب در «تولید علم» در همهء ابعاد و وجوه و «تولید ثروت» با سرعتی که بتواند احساس پیشرفت و بهبود و رضایت‌مندی شهروندان این کشورها را تامین کند، است. و این امر جز در سایهء ایجاد فضایی باز وآزاد برای «تولید علم» در این جوامع، ‌به ویژه مراکز علمی و دانشگاهی ممکن نبوده است.به نظر می‌رسد با وجود تبلیغات فراوان پیرامون پیشرفت‌های علمی کشور، نوع نگاه و برخورد دولت با مراکز علمی و دانشگاهی، به ویژه علوم انسانی، حاکی از غفلت مفرط نسبت به فرآیند «تولید علم» و «تولید ثروت» در جامعهء ماست. جامعهء ما به شدت از فقر نظریه پردازی در عرصه‌های مختلف رنج می‌برد و پر کردن این خلا فقط از عهدهء دانشمندان علوم انسانی برمی‌آید. به طور مثال، ‌در عرصهء اقتصادی که امروزه وجه ملموسی به لحاظ مسایل و مشکلات مبتلا به در جامعه ما برای همه یافته است، چقدر می‌توان به نظریه‌های مدون و راهگشا یا قابل تامل برای مواجهه با شرایط اقتصادی کشور است یافت؟ و چرا در هر سطحی که نگاه می‌کنیم در این باره دچار تشدد آرای فکری و نظری هستیم؟ و چرا ...
مراکز علمی و دانشگاهی ما اگر در فضای بسته و تنگ قرار گیرند در «تولید علم» موفق نخواهند بود و از آن‌جا که در این مسیر بیش‌ترین فشارها متوجه بخشی از علوم می‌شود، قطعائ تحولات جامعهء ما همگون به پیش نخواهد رفت. پیشرفت در زمینه‌های علوم تجربی و فن‌آوری صنعتی اگر با پیشرفت در بهبود امور انسانی و شیوه‌های حکومت‌داری و جلب رضایت‌مندی شهروندان نباشد قطعائ جامعه را در مسیر حرکت با مشکل مواجه می‌سازد. از همین رو، در مادهء ۸۶ قانون برنامهء چهارم توسعه آمده است: «دولت، موظف است، نظر به اهمیت نقش دانش و فن‌آوری و مهارت، به عنوان اصلی‌ترین عوامل ایجاد ارزش افزوده در اقتصاد نوین، ‌اقدام‌های زیر را به عمل آورد:
الف) نوسازی و بازسازی سیاست‌ها و راهبردهای پژوهشی، ‌فن‌آوری و آموزشی، به منظور توانایی پاسخگویی مراکز علمی، پژوهشی و آموزشی کشور به تقاضای اجتماعی، فرهنگی و صنعتی، و کارکردن در فضای رقابت فزاینده عرصهء جهانی، طی سال اول برنامهء چهارم ...
ب) ‌بازنگری در ساختار و نوسازی فرآیند‌های تحقیقات و آموزش علوم انسانی و مطالعات اجتماعی و فرهنگی به منظور توسعهء کیفی و حرفه‌ای شدن پژوهش‌در حوزهء مذکور و ایجاد توانایی نظریه‌پردازی در حوزه‌های اجتماعی در سطح جهانی و پاسخگویی به نیازهای تصمیم‌سازی در دستگاه‌های اجرایی کشور، طی سال اول برنامهء چهارم.»کشورمان در سال اجرای دوم برنامهء چهارم توسعه به سر می‌برد، اما سوگمندانه باید گفت که نه تنها، اقدامی در خور از سوی دولت برای اجرایی کردن مواد این برنامه برای تحقق «توسعه مبتنی بر دانایی» برداشته نشده است، بلکه در سایهء برخوردهای انجام شده با دانشگاه‌ها، ‌استادان و دانشجویان و مراکز علمی و پژوهشی، فضای علمی و دانشگاهی کشورمان، رو به تنگ‌تر شدن می‌رود و قطعائ در چنین فضایی «تولید علم» صورت نخواهد گرفت و به دنبال آن هم «تولید ثروت»، هرچند دولت نهم همهء هم و غم خود را متوجه «توزیع ثروت» کرده است، اما اگر «تولید ثروت» نباشد اجرای این سیاست جز به «توزیع فقر» نخواهد انجامید.
باید «تولید ثروت» باشد تا «توزیع ثروت» معنا یابد و عدالت محوری مایه بهبود زندگی و رفاه همگانی شود، و تحقق این هدف جز با «تولید علم» در دنیای امروز ممکن نیست پس باید الزامات و مقتضیات چنین فرآیندی را پذیرفت و فراهم آورد.به نظر می رسد درآغازسال تحصیلی دولت نهم سیاست هایی را در دانشگاهها به اجرادرآورده است که هیج سنخیتی با سیاستهای برنامه چهارم ندارد وباید انتظار دوره ای ازرکود وسکوت دزر همه ابعاد ووجوه را در دانشگاهها داشت.
علی مزروعی
منبع : مقاله دات نت