جمعه, ۱۴ دی, ۱۴۰۳ / 3 January, 2025
مجله ویستا


مراقب باشیم، صنعت نساجی حساس است


مراقب باشیم، صنعت نساجی حساس است
صنعت نساجی قدیمی ترین صنعت کشور است که در اواخر حکومت قاجار در ایران با ایجاد صنایع نخ ریسی و پنبه پاک کنی موجودیت یافت. اولین واحد نساجی در کشور در سال ۱۲۸۱ شمسی در تهران و بعدی در سال ۱۲۸۸ در تبریز آغاز به کار کرد. رشد این صنعت به گونه یی بود که در پایان اولین برنامه عمرانی کشور در قبل از انقلاب اسلامی ۵۱ واحد نساجی تاسیس شد که ۴۱ واحد آن در صنعت نساجی پنبه یی فعالیت داشتند.
در حال حاضر هم ۶۷۶۷ واحد در زمینه تولید منسوجات در ایران فعال هستند.حاتم که چندی است معاونت تولید وزارت صنایع را برعهده دارد درباره صنعت نساجی می گوید؛ آمار و ارقام به ما می گوید چیزی نزدیک به ۱۰ هزار واحد نساجی، چرم و پوشاک در کشور هست که بخش عمده یی از آن در نساجی و پوشاک (حدود ۸۰ درصد) بوده و ارزش سرمایه گذاری ریالی آن چیزی بیش از ۴۰۰۰ میلیارد تومان است. البته نه به ارزش امروز.
اگر به ارزش امروز برآورد کنیم چندین برابر می شود. بین سال های ۸۰ تا ۸۴ چیزی نزدیک به ۶ برابر ارزی که صنعت نساجی از محل صندوق ذخیره ارزی دریافت کرد را صادر کرده است. با زبان اطلاعات آماری، این نشان می دهد که ما مزیت خیلی خوبی در صنایع نساجی و پوشاک داریم. بنابراین، ما مزیت های بالقوه و بالفعل زیادی داریم. در بحث اشتغال هم ما هزینه متوسط سرمایه گذاری مان برای هر نفر کمتر از هزینه متوسط اشتغال در سایر صنایع است. یعنی اگر هزینه متوسط اشتغال را در سایر صنایع ضریب ۵/۲ در نظر بگیریم در صنعت نساجی حدود ۹/۱ است.»
● تولید و چالش های نساجی در ایران
تولید محصولات نساجی اکنون به یکی از مهم ترین منابع درآمدی کشورهای در حال توسعه مبدل شده است. این صنعت امروزه به یکی از مهم ترین مسیرهای توسعه صنعتی مبدل شده است. با این حال این صنعت در ایران از وضعیت چندان مطلوبی برخوردار نیست و تولید آن با فراز و نشیب های فراوانی همراه است. در ادامه روند تولید محصولات عمده و مهم صنعت نساجی را طی دوره ۷۶ تا ۸۴ بررسی کرده ایم.
سال ۱۳۷۶ در ایران ۳۰ میلیون مترمربع فرش ماشینی تولید شده که تولید این محصول با ۸۵/۴ درصد رشد در سال ۸۴ به ۷/۳۹ میلیون تن در سال ۸۴ رسیده است. همچنین تولید نخ پنبه یی و الیاف نیز با رقم ۱۶۸ هزار تن تولید در سال ۷۶ با ۱۶ درصد رشد به ۲/۲۰۱ هزار تن در سال ۸۴ رسیده است. تولید این محصول در سال های ۸۰ تا ۸۳ به ترتیب ۶/۱۸۹ ، ۵/۱۹۵، ۵/۱۹۹ و ۴/۲۰۰ بوده است. در زمینه تولید پارچه پنبه یی و الیاف نیز تولید ایران در سال ۷۶ حدود ۸۰۸ میلیون مترمربع بوده که این عدد در سال ۸۴ به ۷/۹۴۷ میلیون مترمربع رسیده است.
در تولید پتو هم آمار نشان می دهد که در سال ۷۶ ، ۱/۱۰ میلیون تخته پتو تولید شده است و در نهایت در سال ۸۴ این مقدار به ۴/۱۱ میلیون تخته رسیده است. در زمینه تولید نخ هایبالک هم آمار نشان می دهد در سال ۷۶ تولید این محصول حدود ۸/۲۶ هزار تن بوده است اما در سال ۸۲ این رقم به حدود ۳۰ هزار تن رسیده و بالاخره در سال ۸۴ شاهد هستیم که حدود ۳/۳۰ هزار تن از این محصول در کشور تولید شده است.
تولید پارچه فاستونی ایران در سال ۷۶ حدود ۴۰ میلیون مترمربع بوده است و در سال ۸۴ نیز از این محصول ۵/۴۵ میلیون مترمربع تولید شده است. تولید موکت کشور نیز در سال ۷۶ حدود ۵۹ میلیون مترمربع بوده است که تولید این محصول با رشد نسبتاً خوبی در سال ۸۲ به حدود ۸/۸۳ میلیون مترمربع می رسد و بالاخره در سال ۸۴ نیز حدود ۵/۸۴ میلیون مترمربع موکت در ایران تولید شده است. از سوی دیگر تولید پوشاک ایران هم از ۳/۳۱ میلیون دست در سال ۷۶ با رشد سالانه ۲/۶ درصد به ۴۵ میلیون دست در سال ۸۲ رسید.
حاتم به برخی از مشکلات و مسائل مربوط به بحث تولید در صنعت نساجی اشاره کرده و می گوید؛ در ذهن بعضی صنعت نساجی ما یک صنعت ورشکسته تداعی شد، اما من مخالف این حرف هستم. همانگونه که اشاره شد بیش از ۱۰ هزار واحد نساجی، چرم و پوشاک در کشور داریم، تعدادی دچار مشکل هستند و آمارش مشخص است، واحدهای بزرگی هم در میان آنها هست که دچار بحران هستند ولی صنعت نساجی ما پویا و رو به رشد است و البته در مقاطعی مشکلاتش اوج گرفته است. خیلی از این مشکلات، مشکلات درون صنعت نساجی نیست ولی بخشی هم مشکلات درون صنعت نساجی است. بعضی از صنایع ما همانند نساجی به دلیل ویژگی های خاصی که از لحاظ حاشیه سود و حاشیه ارزش های افزوده دارند خیلی تاثیرپذیرتر از عوامل بیرونی هستند.
اگرچه یکسری از مشکلات در همه صنایع مشترک است ولی اثرپذیری نساجی بیشتر از دیگران است. حاتم در ادامه به بررسی مشکلات موجود پرداخته و ادامه می دهد؛ یکی از مسائلی که گریبان همه صنایع و به خصوص نساجی را گرفته است بحث تسهیلات بانکی است. واحدهای صنعتی ما به خصوص نساجی زیر متوسط و نرم جهانی قادر به استفاده از تسهیلات بانکی هستند. این یک چالش عمده برای صنعت کشور است.
شما در کشورهای پیشرفته می بینید که درصد بالایی از سرمایه در گردش را تسهیلات بانکی تشکیل می دهد ولی در کشور ما این سهم پایین است. به خصوص وقتی وارد بحث نقدینگی می شویم این مشکل بیشتر نمایان است. این یکی از چالش هاست و گریزی هم نیست. بنابراین، بحث سرمایه مهم است. در بحث نقدینگی و سرمایه در گردش بحث وثیقه هم به این مساله دامن میزند. چون در کشور ما آن چیزی که بانکها ارزش گذاری می کنند و قیمت می گذارند فقط آیتم های فیزیکی است در حالی که در کشورهای پیشرفته اینطور نیست.
«برند» و دارایی های نامشهود سهم عمده یی دارد. معاون تولید وزارت صنایع به یکی دیگر از مشکلات صنعت نساجی اشاره کرده و می گوید؛ «فرسودگی ماشین آلات هم یکی دیگر از مشکلات در صنایع ماست که همچنان هم به چشم می آید اما با تسهیلاتی که در حوزه صندوق ذخیره ارزی برای بازسازی و نوسازی ماشین آلات در نظر گرفته شد بسیاری از واحدها بازسازی شده اند و الان هم مشغول به تولید هستند و آمار و ارقام آن هم موجود است. بعد از سال ۸۰، حدود ۷۰۰ میلیون دلار تسهیلات صندوق ذخیره بود. ۶۰۰ میلیون دلار تسهیلات صندوق ذخیره به بازسازی و نوسازی صنعت نساجی اختصاص یافته و این حرکت همچنان ادامه دارد.
● مصرف الیاف صنعت نساجی ایران
چگونگی مصرف الیاف در صنعت نساجی ایران نشانگر وضعیت این صنعت است چرا که از نوع الیاف مصرفی به راحتی می توان به ماهیت تولید و سلایق موجود پی برد. ایران طی سال های اخیر در مصرف الیاف روند خاصی را دنبال کرده است. در بعضی موارد بالاترین رشد سرانه را در دنیا داشته و در بعضی دیگر روند مصرف الیافی خاص در ایران نسبت به دنیا کاملاً متفاوت است.
مصرف الیاف پلی استر در ایران از ۸۰۰ هزار تن در سال ۷۶ با نوسانات متعدد به بیش از ۱۷۰ هزار تن در سال ۸۲ رسید. مصرف الیاف اکریلیک از ۹۰ هزار تن در سال ۷۶ با نوسانات عمده به بیش از ۱۵۵ هزار تن در سال ۸۲ رسید. مصرف پنبه طی سال های ۷۶ تا ۸۲ با روندی نزولی همراه بوده و از حدود ۱۳۰ هزار تن در سال۷۶ به کمتر از ۱۱۰ هزار تن در سال ۸۲ رسیده است. همچنین مصرف کنف از حدود ۲۳ هزار تن در سال ۷۶ با جهشی که در سال ۸۰ پیدا می کند به حدود ۳۷ هزار تن در سال ۸۲ می رسد.
مصرف الیاف ویسکوز نیز به رغم کاهشی که در سال ۷۷ برای آن رخ می دهد از رقم ۱۷ هزار تن در سال ۷۶ به ۲۰ هزار تن در سال ۸۲ می رسد. همچنین طی سال های ۷۶ تا ۸۲ مصرف پشم نیز با صعودی که در سال ۷۸ دارد از رقم حدود ۱۸ هزار تن در سال ۷۶ به حدود ۴۰ هزار تن در سال ۷۹ می رسد و در ادامه در سال ۸۲ این رقم حدود ۳۲ هزار تن کاهش می یابد.
در میان الیاف مصرفی رشد مصرف پلی پروپیلن طی این سال ها بیش از دیگر الیاف بوده است چرا که روند مصرف این الیاف با رشد بالنسبه کمی از حدود ۷۵ هزار تن در سال ۷۶ در سال ۸۰ به حدود ۹۰ هزار تن می رسد اما به یک باره با جهش چشمگیر میزان مصرف پلی پروپیلن به حدود ۱۵۰ هزار تن می رسد و در سال ۸۲ نیز این رقم به بیش از ۱۵۵ هزار تن افزایش می یابد. در مجموع هم مصرف الیاف پنبه یی و مصنوعی طی این سال ها با رشد متوسط سالانه ۱۱ هزار و ۶۰۰ تن از ۲۵۰ هزار تن در سال ۷۶ به ۳۲۰ هزار تن در سال ۸۲ می رسد.
مصرف کل الیاف در ایران هم طی این سال ها با روندی صعودی از حدود ۴۶۰ هزار تن در سال ۷۶ به ۷۰۰ هزار تن در سال ۸۲ رسیده است. در مقایسه با آمار جهانی نیز سهم صنعت نساجی ایران از رشد مصرف الیاف طی سال های ۷۶ تا ۸۲ به مراتب بیش از مصرف جهانی بوده است البته مصرف پنبه از این قضیه مستثنی است. به عبارت دیگر سهم مصرف ایران از رشد جهانی طی دوره موردنظر ۴۱/۲ درصد بوده است.
صنعت نساجی ایران در سطح جهان یکی از بالاترین نرخ های رشد مصرف الیاف را تجربه کرده است. چرا که طی دوره ۷۶ تا ۸۲ متوسط نرخ رشد سالانه مصرف الیاف جهان ۲۲/۳ درصد بوده و این مقدار برای ایران ۲۹/۷ درصد است. البته شایان ذکر است که این ارقام متعلق به مصرف الیاف مصنوعی است. از دیگر نکات قابل ذکر راجع به مقایسه میزان مصرف الیاف در ایران و جهان می توان به موارد زیر اشاره کرد؛ رشد مصرف اکریلیک صنعت نساجی ایران بالاترین نرخ رشد در جهان را داشته است البته باید به این نکته هم توجه کرد که طی این سال ها رشد مصرف اکریلیک جهان نزدیک به صفر بوده است.
درواقع روند مصرف الیاف در صنایع نساجی ایران همانند مصرف اکریلیک عکس مصرف در جهان است. همچنان که روند جهانی تولید نخ های ریسیده الیاف کوتاه رو به رشد و الیاف بلند ثابت است اما در مورد صنعت نساجی ایران خلاف این روند اتفاق افتاده یعنی تولید الیاف بلند رو به رشد و الیاف کوتاه تقریباً ثابت است. مورد قابل توجه دیگر در بحث مصرف، مساله مصرف سرانه الیاف است. روند مصرف سرانه الیاف در ایران عمدتاً صعودی بوده است اما طی سال های ۷۸ تا ۸۰ این روند نزولی شده است.طبق آمار موجود روند مصرف سرانه الیاف در ایران در سال ۷۶ حدود ۵/۷ کیلوگرم بوده است که با یک روند صعودی در سال ۷۸ به حدود ۵/۸ کیلو می رسد اما پس از سال ۷۸ مصرف سرانه الیاف در ایران کاهش می یابد و در سال ۸۰ به حدود ۸ کیلوگرم می رسد. با این وجود پس از طی دوران رکود پس از سال ۸۰ روند مصرف سرانه به یک باره افزایش می یابد و این افزایش تا به حدی است که در سال ۸۲ به حدود ۱۰ کیلوگرم می رسد.
در مقایسه با آمار جهانی نیز روند مصرف سرانه الیاف ایران در سال های اخیر رشدی بیشتر از متوسط جهانی داشته است. به گونه یی که در سال ۸۲ این رقم حدود یک کیلوگرم بیش از متوسط جهانی بوده است در واقع ایران از نظر مصرف الیاف و با توجه به درآمد ناخالص سرانه روند مشابهی با جهان دارد. در واقع مصرف سرانه الیاف ایران حدود چین و کمتر از نصف ترکیه است. اطلاعات موجود در زمینه رشد مصرف الیاف، ظرفیت سازی جهت تولید مواد اولیه و سرمایه گذاری در زمینه تولید محصولات نهایی به روشنی نشان می دهد که صنعت نساجی ایران به سمت تولید منسوجات غیرلباسی پولایزه شده است.
شاید بتوان مهم ترین دلایل این حرکت را در مواردی مانند محافظت بیشتر بازار داخلی در برابر واردات، سابقه تاریخی تولید منسوجات غیرلباسی، کارگربری به مراتب کمتر تولید این منسوجات و تقاضای زیاد محصولات غیرلباسی، دانست .با این حال محسن حاتم راجع به چرایی تفاوت ها و چگونگی مصرف الیاف در ایران می گوید؛ «در این مورد بهتر است متخصصان صنعت نساجی حرف بزنند اما جدا از نوع دستگاه ها و تجهیزات مصرفی در ایران یکی از مهم ترین دلایل این تفاوت ها مسائل فرهنگی است. دنیا به سمت استفاده از تولیدات پاک و سازگار با محیط زیست و فیزیولوژی انسانی پیش می رود.
کارهای تبلیغاتی و فرهنگی می کنند و مردمشان را هم به این سمت و سو سوق می دهند و به این سبب بخش وسیعی از بازار را هم توانسته اند برای خود ایجاد کنند و حالا فراورده هایی مثل پشم و ابریشم و نخ را می توانند گسترده تر استفاده کنند.» حاتم به قیمت های الیاف و تاثیری که بر روند مصرف می گذارد هم اشاره کرده و ادامه می دهد؛ «بحث قیمت تمام شده هم برای مصرف کننده نهایی و تنوع آن هم مطرح است.
بالاخره مواد سنتتیک قیمت کمتری دارند و خیلی اوقات برای مصارف مردم جوامعی که قدرت خرید بالایی ندارند استفاده می شود. منتها هم بحث قیمت و هم بحث فرهنگی مطرح است. اگر کار فرهنگی شود و مردم آشنا شوند - کما اینکه قدیمی های ما آشنا بودند که مثلاً لباس های نخی چه مزیت هایی نسبت به بقیه دارند - بیشتر به آن سمت می روند البته بستگی به نوع مصرف هم دارد. زمانی پوشش های رویی لباس مطرح است که زیبایی و جلا و پارامترهای ظاهری تعیین کننده است ولی برای لباس های زیر قابلیت راحتی و سازگاری با فیزیولوژی بیشتر مد نظر است.»
● هجوم ملخ های پارچه یی
صادرات و واردات نساجی به یکی از پرسودترین فعالیت های تجاری تبدیل شده به گونه یی که این مساله برای بسیاری از کشورها به یک تهدید و برای بسیاری دیگر به فرصت مبدل شده است. این تجارت پرسود با وجود همه مزیت های نسبی ایران برای کشور ما به یک تهدید تبدیل شده است چرا که سیاست های ناصحیح دولت ها در حمایت از تولیدکنندگان الیاف طبیعی، سیاست های غلط تعرفه های و نیز وجود مرزهای پرگوهر باز و رها موجب شده است که واردکنندگان محصولات نساجی سود بیشتری از صادرات آن ببرند.
اگرچه بر طبق آمارهای ارائه شده از سوی وزارت صنایع و معادن طی دهه گذشته صنایع نساجی و پوشاک مهم ترین بخش صادرات صنعتی کشور (۲۰ درصد از کل) را از آن خود کرده است و صادرات این محصولات پس از محصولات صنعت نفت و پتروشیمی یکی از مهم ترین اقلام صادراتی به شمار می رود. اما صنعتگران حوزه نساجی معتقدند به زودی باید سودای صادرات محصولاتشان را از سر بیرون کنند.
سال ۸۴ سال خوبی برای صادرکنندگان نبود چرا که در گروه صنعت نساجی و پوشاک در مدت یاد شده صادرات نخ پارچه از الیاف مصنوعی، فرش ماشینی و البسه با کاهش همراه بوده است البته صادرات پارچه های پشمی و پنبه یی و موکت با رشد همراه بوده است در واقع ما شاهد آن هستیم که سهم گروه نساجی و پوشاک طی سال ۸۴ حدود ۲۹۵ میلیون دلار بوده که نسبت به سال ۸۳ این رقم حدود ۵/۳ درصد کاهش را نشان می دهد در مجموع سهم این گروه در صادرات صنعتی و معدنی ۱/۴ درصد بوده است.
با این حال وضعیت واردات هم اهمیت زیادی دارد و در مقایسه با صادرات خیلی چیزها را مشخص می کند روند واردات محصولات نساجی و پوشاک در ایران طی سال های ۷۶ تا ۸۰ از لحاظ ارزش دلاری تقریباً ثابت و سپس این عدد در سال ۸۱ به یک باره کاهش می یابد اما می بینیم در سال ۸۲ واردات ایران در زمینه الیاف و نخ، پارچه و پوشاک افزایش چشمگیری پیدا می کند به گونه یی که حتی از سال های قبل از ۸۱ هم میزان واردات بیشتر شده است.
به هر حال نکته حائز اهمیت در بحث صادرات و واردات نساجی و پوشاک این است که ایران طی دوران ۸۲-۷۶ تنها در کفپوش ها و پوشاک تراز تجاری مثبت داشته است و در باقی اقلام مانند الیاف، نخ و پارچه تراز تجاری اش منفی بوده است.
در این زمینه می توان به آمارهای زیر اشاره کرد؛ برای کفپوش ها و پوشاک روند تغییرات تراز تجاری در سال های ۷۶ و ۷۷ عیناً یکسان بوده به گونه یی که رقم تراز تجاری پوشاک و کفپوش ها در سال ۷۶ حدود ۵۰ میلیون دلار و در سال ۷۷ حدود ۲۰ میلیون دلار بوده است اما پس از سال ۷۷ و در ادامه تا سال ۸۲ تراز هر دو این محصولات افزایش یافته و این رقم برای کفپوش ها به حدود ۱۱۰ و برای پوشاک به ۲۲۰ میلیون دلار رسیده است. همانگونه که اشاره شد دیگر اقلام ذکر شده از تراز تجاری منفی برخوردار بوده اند و بدترین موقعیت در این میان متعلق به الیاف است به طوری که تراز تجاری الیاف در سال ۸۲ حدود منفی ۲۸۰ میلیون دلار بوده است.
سید حمزه حسینی
منبع : روزنامه اعتماد