جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
مجله ویستا

نسلی جدید در آلمان


نسلی جدید در آلمان
بسیاری از تحلیلگران روابط بین الملل بر این باورند كه به قدرت رسیدن آنجلا مركل در آلمان فصل جدیدی از سیاست خارجی این كشور را می گشاید. بخش مهمی از این فصل تازه روابط میان آلمان و آمریكاست كه اخیراً و بعد از جنگ عراق تیره شده است. هنری كیسینجر وزیر خارجه پیشین آمریكا و از دیپلمات های همچنان با نفوذ این كشور در مقاله ای به این موضوع پرداخته است. انتخاب آنجلا مركل به عنوان صدراعظم جدید آلمان، اتفاق منحصر به فردی است. مركل اولین صدر اعظم زن در تاریخ آلمان و اولین رهبر این كشور است كه بخش عمده عمرش را در حكومت كمونیستی گذارنده است. همچنین او اولین رهبر ائتلاف میان دو حزب بزرگ آلمان از سال ۱۹۶۹ است. او در كشوری به قدرت رسیده است كه نزدیك به هفت ماه هیچ دولتی در آن روی كار نبود. چرا كه از ماه مه گرهارد شرودر صدراعظم پیشین اعلام كرد قصد دارد انتخابات جدید برگزار كندمركل در روزهای بحرانی در آلمان، به قدرت رسیده است، روزهایی كه این كشور میان اصلاحات داخلی و مشكلات اقتصادی و بن بست اجتماعی ناشی از آن؛ میان توقف گسترش اروپا یا نوآوری و شروعی دوباره و میان نسبت و نیاز به الگوهای جدید در اتحاد دو سوی آتلانتیك گرفتار است. در ابتدا وقتی نتایج نزدیك انتخابات و آرایش ائتلاف بزرگ را دیدم از وقوع یك بن بست واقعی بیم داشتم. این پرسش جدی وجود داشت كه چه طور یك صدراعظم با نتایج ناامید كننده انتخاباتی خواهد توانست ائتلافی از احزابی ایجاد كند كه به طور نسبی مخالف یكدیگر بوده اند و در همین انتخابات اخیر درباره تقریباً همه موضوعات با هم اختلاف شدید داشته اند؟ چه طور كسی می تواند دولتی را هدایت كند كه پست های آن به طور مساوی میان احزاب ضدهم تقسیم شد است؟ موضوع سیاست خارجی و به ویژه اختلافات میان آلمان و آمریكا كه در عمق افكار عمومی این كشور ریشه كرده است، اهمیت داشت؛ به ویژه آن كه وزیر خارجه جدید یكی از نزدیكان صدراعظم سابق است. همه این پرسش ها و نگرانی ها هنوز ادامه دارد و ممكن است به واقعیت تبدیل شود. اما دورنمای دیگری هم وجود دارد كه این روزها رفته رفته من بیشتر آن را جدی گرفته ام. هر دو حزب ائتلافی می دانند كه اگر یكدیگر را ناامید كنند، ائتلاف فرو می پاشد و هریك از آن ها با بحران بدون راه حلی رو به رو می شوند كه مجبورشان می كند پیش از هركاری دوباره دست به ائتلاف بزنند. اما شخصیت صدراعظم جدید جای امیدواری باقی گذاشته است. در طول تبلیغات و مبارزات انتخاباتی، همه از نبود كاریزمای كافی در شخصیت مركل سخن می گفتند و آن را نقطه ضعفی بزرگ قلمداد می كردند. سخن گفتن در ا ین مورد دیگر به یك كلیشه تبدیل شده بود. اما همین كه او اكنون به مقام صدراعظمی رسیده خیلی نكات را ثابت می كند.مركل طی یك دهه از یك محقق و دانشمند در آلمان شرقی كمونیست به صدراعظمی رسید، بدون آن كه نماینده حوزه انتخابیه خاصی باشد و در حالی كه درون حزب خودش هم با مخالفت هایی رو به رو بود. سیاست خارجی، حوزه ای است كه گستره كار برای رهبری (یك دولت) در آن بسیار وسیع است. در سال ۱۸۷۱وقتی آلمان متحد شد، بنیامین دیزرائیل نخست وزیر انگلیس از این كه قدرتی در قلب اروپا نیرومندتر از بسیاری از همسایگانش ایجاد شود ابراز نگرانی كرد و بر این باور بود كه چنین قدرتی نمی تواند با بقیه اروپا هم گام و منسجم شود. اتحاد آلمان در سال ۱۹۹۱ همین چالش بالقوه را كه در گذشته دو جنگ جهانی را موجب شده بود، به همراه داشت. خوشبختانه دو ابتكار بزرگ در دوران بعد از جنگ یعنی اتحاد اروپا و مشاركت دو سوی آتلانتیك، داعیه های ملی گرایانه اروپا را كم رنگ و در خود جذب كرد. هر دوی این دستاوردها در اثر اختلافات میان آلمان و آمریكا در سال های اخیر كم رنگ شده است. دلیل این اختلافات موضوع عراق و بعضی اقدامات آمریكا بوده است. اكنون دشواری های حقیقی در رابطه میان برلین و واشنگتن عمیق تر شده است.در جریان جنگ سرد اروپا به خاطر امنیتش به قدرت آمریكا نیاز داشت. زخم به جا مانده از دوران جنگ، آلمان را بر آن داشت تا به جامعه جهانی به عنوان شریكی جدی و آمریكا در رأس آن روی آورد. نوعی احساس وجود سرنوشت مشترك ایجاد شد كه بر اثر وجود آن اختلاف تاكتیكی از میان رفت. فروپاشی اتحاد شوروی وابستگی احساسی آلمان به سیاست های آمریكا را پایان داد. آن ها كه در دهه ۱۹۶۰ به پختگی و بلوغ رسیده بودند جنگ بازسازی بعد از جنگ و تشكیل اتحاد را تجزیه نكرده بودند. آن ها به جای نزدیكی با آمریكا به دنبال هویت اروپایی و آلمانی بودند. تجربه سیاسی و احساسی بزرگ آن ها مخالفت با جنگ ویتنام و استقرار موشك های میان برد در آلمان بود. این فاصله گرفتن از آمریكا رفته رفته شدت گرفت و به تظاهرات و اعتراض های بزرگ به ویژه در سال های ۱۹۶۸ و ۱۹۸۲ تبدیل شد. نسل سال ۱۹۶۸ به دلیل ادامه تهدید شوروی و مخالفت نسل جنگ با دیدگاهایشان، برای مدتی محدود شد. وقتی فروپاشی شوروی با تغییر دولت در آلمان همزمان شد، زمینه برای تغییراتی فراهم شد. با تغییر نسل مشابهی در آمریكا مركز ثقل سیاست آمریكا تغییر كرد و به سمت مناطقی رفت كه كمتر به اروپا وابستگی داشتند. هر صدراعظمی كه در آلمان در قدرت بود تمایلی به پیوستن به جنگ عراق نشان نمی داد. اما صدراعظم یا وزیر خارجه ای كه متعلق به نسل ۱۹۶۸ نبود، هیچ گاه سیاست های خود را با محوریت مخالفت آشكار و سیستماتیك با آمریكا پیش نمی برد و تبلیغات دو دوره انتخابات را براساس ضدیت با آمریكا برگزار نمی كرد. همچنین اگر صدراعظم یا وزیر خارجه ای خارج از نسل ۱۹۶۸ در آلمان روی كار بود هیچ گاه با فرانسه و روسیه برای ناكام گذاشتن تلاش های دیپلماتیك آمریكا در سازمان ملل، متحد نمی شد. در جریان این روند، آلمان و فرانسه هویت اروپا را در مخالفت با آمریكا تعریف كردند. از سوی دیگر اعضای جدید اتحادیه اروپا از اروپای شرقی خود را به چنین اتحادیه ای نزدیك نمی دیدند. باور این كشورها درباره آمریكا هنوز باور نسل بعد از جنگ در اروپای غربی بود. دونالدرامسفلد وزیر دفاع آمریكا در مقایسه اروپای قدیم با اروپای جدید همین اختلافات را توضیح داد. هم اروپا و هم آمریكا مرتكب خطاهایی شدند. اعلام دكترین استراتژیك جدید جنگ پیش دستانه از سوی دولت بوش، یكی از این اشتباهات بود. اعلام یكجانبه این دكترین كه تغییری رادیكال به حساب می آمد، برخلاف رفتار همپیمانان سنتی بود. مسئله دیگر، رویارویی میان چند جانبه گرایی و یك جانبه گرایی بود. البته اروپا باید در می یافت كه وقتی هدف یكی باشد یك جانبه گرایی به چند جانبه گرایی تبدیل می شود.چالشی كه اتحاد اروپا و آمریكا را تهدید كرد، از دست رفتن احساس سرنوشت مشترك بود. حتی پیش از انتخابات آلمان، نیاز به برطرف كردن این چالش هم در آمریكا و هم در اروپا احساس شده بود. كاندولیزا رایس وزیر خارجه آمریكا در فوریه گذشته در سخنرانی مهم در پاریس از یك رویكرد جدید و مشورتی در دیپلماسی اروپایی آمریكا خبر داد. دولت آلمان هم رویكرد آشتی جویانه در پیش گرفت. با این حال اعتماد دو جانبه در سطح بسیار محدودی احیا شد؛ به طوری كه در جریان تبلیغات انتخاباتی صدراعظم سابق بار دیگر محور تبلیغات درون حزبی اش را مقابله و ایستادگی در برابر سیاست آمریكا در شروع جنگ های غیرضروری اعلام كرد. اما دو طرف متعهد بودند كه همكاری و تعامل مثبتی ایجاد كنند. در آمریكا میراث دو نسل سیاست خارجی آتلانتیكی به رغم تنش های اخیر همچنان باقی مانده است. در آلمان دولت مركل نماد نسل سوم بعد از جنگ است. نسلی كه نه چنان نزدیكی با طرفداران آمریكا در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ دارد و نه مانند نسل ۱۹۶۸آنچنان ضدآمریكایی است. تغییر نسل به خصوص در شخص صدراعظم مشهود است. مركل در كشمكش های جنگ سرد در حكومت كمونیستی آلمان زندگی كرده است. برای بسیاری در اروپای شرقی بحث های داخلی غربی ها بر سر امنیت در مقایسه با چالش های زندگی در حكومت كمونیستی، نوعی جنجال آفرینی بی مورد است.در اروپای شرقی به طور كلی، ائتلاف دو سوی آتلانتیك نماد امیدواری است نه جنجال آفرینی. همچنین انسجام و یكپارچگی اروپا از آن جهت اهمیت دارد كه دورنمایی برای آینده بهتر است نه ابزاری برای تحت الشعاع قرار دادن روابط با آمریكا. مركل با تكیه بر تجربه شخصی اش، سازگاری های روانی را كه اتحاد دو آلمان شرقی طلب می كرد، درك می كند.در روزهای اولیه اتحاد شرق و غرب از او پرسیدم: بزرگ ترین چالش روانی از دیدگاه یك آلمان شرقی درباره سیاست خارجی چیست. او جواب داد: این كه هنگام سفر در غرب آرامش و راحتی نداشته باشد. مركل كه یك دانشمند است، با توجه به رویكرد سیستماتیك خود، از انتخاب میان آمریكا و اروپا یا مخلوط كردن اقدامات احساسی در برابر روسیه با استراتژی بزرگ، خودداری می كند. او كه فردی جدی و متفكر است، تلاش می كند تا روابطی كه برای نظم جدید جهانی مناسب است را حفظ كند؛، روابطی كه در آن مجبور نباشد میان فرانسه و آمریكا دست به انتخاب بزند بلكه چارچوبی پیش بینی كند كه در آن هر دوی این كشورها حضور داشته باشند. او از منافع آلمان دفاع می كند. سرنوشت مخالفان داخلی اش نشان می دهد كه او چگونه مخالفی می تواند باشد. اما این منافع براساس رویكرد به آینده تعریف می شود تا نبردهای ایدئولوژیك گذشته. دولت بوش هم تمایل به همكاری نشان داده است. اما یك نگرانی آن است كه این همكاری تحت الشعاع گفت وگوهایی كوتاه مدت برای حل اختلاف گذشته قرار گیرد. دولت بوش نباید مشورت با هم پیمانان را حتی در پیشبرد منافع و اولویت های خود فراموش كند. باید فرصت و فضایی برای دیدگاه آلمان نسبت به آینده گذاشته شود. چالش اصلی كه پیش روی اروپا و آمریكا قرار دارد. ایجاد حس جدیدی از سرنوشت مشترك در عصر جهاد ، ظهور آسیا و بروز مشكلات همگانی چون فقر، بیماری های واگیر و بحران انرژی است.
منبع : روزنامه همشهری