دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


وبلاگ نویسی و روزنامه نگاری: آیا این دو با یکدیگر ارتباط دارند؟


وبلاگ نویسی و روزنامه نگاری: آیا این دو با یکدیگر ارتباط دارند؟
ما در حال ورود به عصر جدید دسترسی به اطلاعات و انتشار آن هستیم؛ استفاده از ابزارهایی که امکان انتشار اطلاعات را در اینترنت آسان کرده اند برای میلیون ها نفر حکم دستگاه چاپ را دارند. دستگاه چاپی که روی میز کار آن ها و حتی داخل جیب شان قرار می‌گیرد. تا هنگامی که ما تفاوت بین گزارش نویسی آماتوری و انتشار شخصی اطلاعات را درک نکنیم و وبلاگ را به عنوان قالبی برای این فعالیت ها در نظر نگیریم نقش آن ها را در عرصه های روزنامه نگاری فرهنگ و جامعه به طور کامل درک نخواهیم کرد.
بگذارید با وبلاگ شروع کنیم. وبلاگ نوعی وب سایت است که دائماً به روز می شود و مطالب ثبت شده در آن با ترتیب زمانی معکوس (از حال به گذشته) در پی هم قرار گرفته اند. به نحوی که مطالب جدید همواره در بالای صفحه و جلوتر از مطالب قدیمی قرار می گیرند. وبلاگ های اولیه به مطالب خبری و صفحات وب (وب صفحه قابل گسترش اینترنتی است) خاص و انتخاب شده‌ای متصل (لینک) می شدند و معمولا اظهار نظر یا توصیفی موجز و کوتاه در ادامه مطالب مشاهده می‌شد. تهیه نرم افزاری که به کاربران این امکان را می‌داد تا مطالب خود را به سرعت در قالب های از پیش تعیین شده قرار دهند، منجر به رواج گسترده و فراگیر یادداشت نویسی در اینترنت شد. اما ترتیب زمانی معکوس همچنان بدون تغییر باقی ماند. ترتیب زمانی معکوس است که مشخص می‌کند یک صفحه اینترنتی وبلاگ محسوب می‌شود یا خیر. باید به خاطر داشت که قالب و فرم وبلاگ بر نرم افزار آن ارجحیت دارد. استفاده آسان و ساده از نرم افزار وبلاگ، امکان انتخاب سریع قالب را به شما می دهد. اما یک وبلاگ ممکن است بدون استفاده از این نرم افزار هم ساخته شود. وبلاگ احتمالا اولین شکل و قالب اصیل وب (صفحه قابل گسترش اینترنتی) محسوب می شود. واحد پایه ای وبلاگ مطلب ثبت شده است نه مقاله یا صفحه. وبلاگ نویسان متناسب با یک موضوع و در حد آن می نویسند و اگرچه مطالب وارد (پست) شده به صفحه به دنبال یکدیگر قرار می گیرند، هر کدام لینک جداگانه ای دارند. از این رو می توان به هر مطلب وارد (پست) شده به صورت جداگانه رجوع کرد.
متن فشرده (Hypertext) در وبلاگ نویسی اهمیتی بنیادین دارد. هنگامی که وبلاگ نویسان می خواهند به اطلاعاتی که به صورت آنلاین وجود دارد اشاره کنند به آن متصل (لینک) می شوند. متن فشرده به نویسنده اجازه می دهد که مطالب پیچیده را با استفاده از لینک گذاری و ارجاع به منابع اولیه بی شماری خلاصه کند و به صورت یک متن در آورد. از همه مهم تر لینک شفافیت و صراحتی را به مطلب می بخشد که در صفحه عادی امکان مشاهده آن غیر ممکن است. لینک به نویسنده اجازه می دهد که خواننده را مستقیما به هر منبع آنلاینی ارجاع دهد و وی را قادر سازد که بفهمد آیا نویسنده مطلب مورد اشاره را به دقت ارائه یا حتی درک کرده است یا خیر. وبلاگ نویسانی که خواننده را به منبعی ارجاع می دهند اما آن را لینک نمی‌کنند، ممکن است افرادی فریبکار و دغل باز تلقی شوند چرا که مخاطب در صورت دسترسی نیافتن به منابع ارجاعی احتمالا در صحت مطالب موجود در وبلاگ تردید خواهد کرد.
● آیا وبلاگ شکلی از روزنامه نگاری است؟
در سال های اخیر، به موازات گسترش وبلاگ نویسی، این سوال مطرح شده که آیا وبلاگ نویسی، روزنامه نگاری به حساب می آید؟ تجربه نشان داده که کارکرد وبلاگ نویسی منحصر به فرد است؛ هر چند این کارکرد از آنچه ما از روزنامه نگاری برداشت می کنیم، جدا و متفاوت است. وبلاگ، خود را به ارائه ی مستند واقعیات مانند مشاهده، تحلیل و ارائه ی سابقه خبر (که تحلیل و درک اطلاعات خام را در بردارد) ملزم نمی داند. وبلاگ ها از آنجا که تعاملی آنی و لحظه ای با مخاطبان خود دارند، بهتر از رسانه های گروهی موجب برقراری دیالوگ و تبادل دو سویه می شوند. با توجه به این که چند فکر هنگامی که با هم جمع می شوند، به درک بهتر یک موضوع کمک می کنند، وبلاگ ها می توانند به پرسش های روزنامه نگاری (عناصر خبر) از جمله چرا، چگونه، کجا و چه زمانی و رسیدن به علل موضوع پاسخ دهند.
آیا وبلاگ نویسان، روزنامه نگار محسوب می شوند؟ قطعا می تواند چنین باشد. روزنامه نگاران متعددی وبلاگ دارند، اگرچه تعداد اندکی از آنان برای راه اندازی و حفظ وبلاگ های شان از سازمان خبری خود پولی دریافت می‌کنند. در عین حال بیشتر روزنامه نگاران وبلاگ ندارند. طی چند سال اخیر، جواب تعدادی از روزنامه نگاران که چرا آن ها وبلاگ ندارند، این بوده است که راه اندازی وبلاگ، جزو شرح وظایف شان نیست و انجام این کار در چارچوب اهداف حرفه ای آن ها قرار نمی گیرد. آن ها بهترین کارشان را در قالب گزارش های خبری که برای روزنامه ها می نویسند، ارائه می کنند. پس دیگر چه چیزی برای ارائه در وبلاگ باقی می ماند؟
بیش از صدها هزار وبلاگ نویسی که در سراسر جهان فعالند (برآورد دقیق جمعیت آن ها کار دشواری است)، خود را روزنامه نگار نمی‌دانند. بسیاری از آنان نوجوانند و با اسم و عنوان و موقعیت واقعی خود با سایر همتایان شان مرتبط می شوند. بیشتر وبلاگ ها در واقع، وب سایت هایی شخصی اند که به لطف نرم افزار وبلاگ نویسی که کار ثبت مطالب را خودکار و آسان کرده است، هر روز مطالبی در آن ها ثبت می شود. جذابیت استفاده از این نرم افزار ساده موجب شده تا برخی صاحب نظران پیش بینی کنند هنگامی که دسترسی به پردازشگرهای کلمات و تصاویر زنده به صورت گسترده ای رواج یابد، رسانه ها محو خواهند شد.
شاید بهتر باشد پرسش ابتدای این مقاله را این گونه مطرح کنیم: "آیا وبلاگ نویسی، روزنامه نگاری محسوب می شود؟". به عنوان مثال، وقتی یک نوجوان استرالیایی گروه های موسیقی مورد علاقه ی خود را در محل زندگی اش در وبلاگ خود دسته بندی می کند، آیا کار او به نوعی گزارشگری محسوب می شود؟ یا هنگامی که یک مدیر فناوری اطلاعات در یک شرکت برای استفاده ی نیروهای خود، مطلبی را در وبلاگ خود ثبت می کند، آیا کار او به نوعی روزنامه نگاری است؟
اگرچه مطالب گزارش مانندی توسط نسل وب ارائه شده، درست آن است که بگوییم بیشتر وبلاگ ها در حیطه ی روزنامه نگاری قرار نمی گیرند. اگر روزنامه نگاری را «انتقال اطلاعات قابل اثبات به مخاطبان عام از طریق یک رسانه گروهی» تعریف کنیم، در این صورت، بیشتر وبلاگ ها فاقد شرایط و معیارهای روزنامه نگاری اند. بسیاری از وبلاگ ها بر موضوعات ظریفی متمرکز می‌شوند که مخاطبان آن ها نخبگانی خاص و البته محدودند و وبلاگ هایی که فاقد اخبار واقعی و تولیدی نویسندگان شان هستند، تا حد زیادی اقتباس شده از سایر منابع اند و به سایر وبلاگ ها و در موارد بسیاری به رسانه های مکتوب، لینک می شوند. وبلاگ مهم "نیوز" - سایت جیم رومینسکو (jim Rominesko)- در واقع ترکیبی است از منابع خبری لینک شده. موتور جستجوی گوگل را در نظر بگیرید؛ هنگامی که شما از طریق آن به جستجوی موضوعات خبری روز می پردازید، با سایت های روزنامه نگاری پرآوازه و مهم مواجه می شوید. اما برای جستجوی موضوعات پیچیده و مبهم، گوگل عمدتاً شما را به سوی وبلاگ ها هدایت می کند.
اگر فعالیت روزانه ی رسانه های مکتوب متوقف شود، این سئوال مهم مطرح می شود که آیا وبلاگ های متمرکز بر اخبار، خبرهای واقعی را برای بررسی در اختیار خواهند داشت یا خیر؟
در این ادعای اولیه که "وبلاگ سبک جدیدی از روزنامه نگاری است" به تدریج تجدید نظر شده است و اینک موضوع به این شکل مطرح می شود که "برخی وبلاگ ها - حداقل گاهی اوقات- کار روزنامه نگاری انجام می دهند". همچنان که علاقه مندان پرشور وبلاگ نویسی اینک می پذیرند که وبلاگهایی که به ثبت خاطرات می پردازند، برای مراسم ازدواج برنامه ریزی می‌کنند یا به هماهنگ کردن گروه های کاری می پردازند، با هیچ تعریفی نمی توانند در حیطه روزنامه نگاری قرار گیرند. از این رو در هر بحثی درباره وبلاگ ها و روزنامه نگاری- نخستین پرسش این است که: کدام وبلاگ ها در حیطه روزنامه نگاری قرار می گیرند؟
چهار نوع وبلاگی که در این باره بیش از همه مورد اشاره و استناد قرار می گیرند عبارتند از:
وبلاگ هایی که توسط روزنامه نگاران نوشته می شوند. وبلاگ هایی که توسط افراد حرفه ای و درباره حیطه کاری آنها نوشته می شوند. وبلاگ هایی که توسط افراد مختلفی که در صحنه یک رویداد مهم قرار می گیرند نوشته می شوند. وبلاگ هایی که بیشتر به اخبار مربوط به وقایع روزمره می پردازند.
وبلاگهایی که تحت پوشش سازمان های خبری قرار دارند چنان چه معیارها و استانداردهای سازمان متبوع خود را رعایت کنند قطعاً در حیطه روزنامه نگاری قرار می گیرند. هر چند برخی افراد استدلال می کنند که سایت های مستقلی که توسط روزنامه نگاران اداره می شوند، نیز خود به خود در این چارچوب قرار می‌گیرند؛ به این دلیل ساده که نویسندگان آن ها خود روزنامه نگارند. اما در واقع وبلاگی که توسط یک روزنامه نگار نوشته می شود لزوماً در حیطه روزنامه نگاری قرار نمی گیرد همانطور که یک رمان (novel) نوشته شده توسط یک روزنامه نگار کار روزنامه نگاری محسوب نمی شود. در این عرصه، خود نوشته و اثر است که مولف خود را معرفی می کند نه هیچ وسیله دیگری. مورد «جیسون بلر» که اخیراً به خاطر گزارش های ساختگی خود از نیویورک تایمز اخراج شد نشان می دهد که هر چقدر هم که یک روزنامه نگار پر آوازه و مرتبط با یک سازمان خبری معتبر باشد، روزنامه نگاری فقط بر اساس اصول و معیارهای پذیرفته شده کاملاً مشخصی تعریف می شود نه بر اساس عنوان یا موقعیت حرفه ای یک فرد.به باور برخی افراد که از قرار گرفتن وبلاگ ها در حیطه روزنامه نگاری حمایت می کنند وبلاگ هایی که توسط افراد حرفه ای درباره حیطه کاری شان نوشته می شوند، تضمین کننده آینده روزنامه نگاری تجاری خواهد بود. آنان استدلال می کنند در حالی که گزارشگران هنگام ارائه یک گزارش پیچیده تمایل دارند که تنها به چند منبع خبری انگشت شمار اشاره کنند، وبلاگ هایی که توسط افراد حرفه ای درباره حیطه کاری شان نوشته می شود، طبعاً ارائه کننده روایت و گزارش کامل تری از اخبار مربوط به حیطه کاری آن هاست، اما کسانی که نماینده درک عمومی از یک موضوع می باشند ـ مانند حرفه ای های شاغل در یک حیطه ـ افرادی می باشند که ما می توانیم برای رسیدن به یک چشم انداز و درک بی‌طرفانه از موضوع به آنان اعتماد کنیم. اظهارات چنین افرادی که توام با صداقت است، می‌تواند منبع مهمی از اطلاعات دقیق، نکات حساس و ظریف و تحلیل های آگاهانه باشد، هرچند این اظهارات هیچ گاه جای مهارت و اختیارات حرفه ای یک روزنامه نگار را برای گرد آوردن یک گزارش منصفانه، دقیق و کامل نمی گیرد.گزارشی که می تواند برای عموم مخاطبان قابل درک و فهم باشد.در این حال گزارش های شخصی دردسر سازترند: آیا گزارش شاهد عینی یک ماجرا در حیطه روزنامه نگاری قرار می‌گیرد و اگر چنین است در چه مواقعی؟ آیا این موضوع به نوع واقعه گزارش شده بستگی دارد؟ آیا ارزش چنین گزارشی به خاطر ناتوانی افراد دیگر در تهیه روایت پیچیده تری از واقعه مورد نظر است؟ یا به مهارت و یا آموزش فرد برای گزارش نویسی ارتباط دارد؟ معیارهایی که تعیین می کنند یک جمع آوری شخصی اطلاعات می تواند در حیطه گزارش های روزنامه نگاری قرار گیرد، بر حسب موقعیت های مختلف متفاوتند.
این موضوع به سایت هایی که برای انعکاس وقایع روزمره از طریق لینک به یکدیگر مرتبط می شوند، بستگی دارد. قطعاً بین فعالیت چنین وبلاگ هایی با اقدامات روزنامه ها یا خبرگزاری ها برای ارائه گزارش های حرفه ای شباهت هایی وجود دارد. درست همان طور که سردبیر یک روزنامه تشخیص می دهد چه گزارش هایی باید انتخاب و منتشر شوند، نویسنده یک وبلاگ نیز گزارش هایی را که باید لینک شوند مشخص می کند. هرچند وبلاگ نویسان هرگز در موقعیتی قرار ندارند که تعیین کنند چه وقایعی باید گزارش شوند و درست همان طور که ستون نویسان از گزارش های خبری به عنوان سکوی پرتابی برای ارائه تحلیل ها و تفسیر های خود درباره وقایع استفاده می کنند، وبلاگ نویسان نیز بسیار خوشحال می شوند که به شما بگویند درباره وقایعی که به آن ها لینک شده اند چه نظری دارند.
● اما آیا وبلاگ نویسی شکل جدیدی از روزنامه نگاری محسوب می شود؟
در واقع چنین نیست. اگر من به یک مقاله خبری گزارش شده توسط فرد دیگری متصل(لینک) شوم و نظرم را درباره آن بیان کنم کار روزنامه نگاری انجام نداده ام، من در حال انجام کاری شبیه کار آب سرد کن بوده ام. هنگامی که برای اظهار نظر درباره موضوعی به جستجوی اطلاعات تکمیلی در شبکه می پردازم- با تحقیق سر و کار دارم نه با روزنامه نگاری، ممکن است گزارشگران هنگام نوشتن به همین شکل به تحقیق بپردازند، اما تحقیق به تنهایی یک فعالیت روزنامه نگاری محسوب نمی شود. وبلاگ نویسان ممکن است اظهار نظرات خوانندگان را به عنوان منبع اطلاعات درباره موضوعی که آن را در وبلاگ ثبت کرده اند در نظر بگیرند اما این اظهار نظرات حکم نامه هایی را دارند که سردبیر یک روزنامه دریافت می کند و گزارش محسوب نمی شوند.
از نظر من گسترش وسیع وبلاگ ها به معنای برخاستن نخستین موج در عصر انتشار مطالب شخصی به صورت آنلاین است. همچنان که نرم افزار وبلاگ به سوی نرم افزار مدیریت محتوا و مضمون اطلاعات تکامل می یابد، باید منتظر افزایش قریب الوقوع سایت های انتشار آنلاین اطلاعات بود، که بسیاری از آن ها به جای آن که مرتباً به روز شوند، گاه و بیگاه به روز خواهند شد. چنان چه این سایت های انتشار اطلاعات از وبلاگ ها استفاده کنند، این وبلاگ ها بیشتر به عنوان فهرستی مشروح از مطالب خواهند بود تا آن که مرکز و کانون سایت محسوب شوند.
گزارشگری آماتور با توجه به گسترش دستگاه‌های موبایل که می توانند متن و عکس را بطور مستقیم در سایت ثبت کنند، بیش از پیش فراگیر خواهد شد. استفاده از تلفن همراه گسترش خواهد یافت، هر چند بخش اندکی از اطلاعات به دست آمده توسط آن ها به صورت وسیع استفاده خواهد شد که تا حدی به خاطر حجم انبوه اطلاعات به دست آمده از طریق آن هاست. چنین اطلاعاتی تنها در صورتی به صورت وسیع منتشر می شوند که همانند فیلم ویدیویی ضرب و شتم رادنی کینگ (Radni king) و حوادث پس از آن مهم باشند.در بهار سال ۱۹۹۲ ضرب و شتم رادنی کینگ ((Radni king راننده متخلف یک کامیون در ساعات بعد از نیمه شب در خیابانی در لس آنجلس توسط پلیس منجر به آشوبی فراگیر و بی سابقه شد. رادنی کینگ که با سرعت غیر مجاز کامیون خود را در خیابان ها می راند به دستور ایست پلیس بی توجهی کرد و پس از متوقف شدن مورد ضرب و شتم آنان قرار گرفت. این حادثه توسط فردی در محل به صورت مخفیانه و با یک دوربین ویدیویی ضبط و به سرعت منتشر شد. انتشار این فیلم کوتاه آتشی بود بر باروت خشم و یاس فرو خورده سیاه پوستانی که از موقعیت اجتماعی پایین خود ناراضی بودند. به مدت چند روز لس آنجلس در آتش خشم نفرت های قومی می سوخت و میلیاردها دلار کالا از مغازه ها و مراکز تجاری غارت شد تا آن که بنا به دستور بی سابقه جرج بوش پدر رئیس جمهور وقت آمریکا ارتش این کشور وارد محدوده لس آنجلس شد و شورش فرو خوابید.
وبلاگ ها بدون هیچ تردیدی در روزنامه نگاری مورد استفاده قرار خواهند گرفت، اما بیشتر وبلاگ نویسان همچنان رویه ای کاملاً متفاوت با روزنامه نگاران خواهند داشت. استفاده از معیارهای روزنامه نگاری برای وبلاگ نویسانی که وقت کافی یا منابع لازم را برای ارائه گزارش های خبری در اختیار ندارند، غیر واقع بینانه است.
● تاثیر وبلاگ نویسی بر روزنامه نگاری
این باور وجود دارد که وبلاگ ها در حال دگرگون کردن کارکرد فعلی روزنامه نگاری امروزاند و به نهاد های جدید روزنامه نگاری که هنوز موقعیت آنها برای افکار عمومی روشن نشده است، انگیزه می بخشند. «البرت هوبارت»، Albert Hobart نویسنده ی سرشناس زمانی گفته بود که سردبیران رسانه ها، گندم را از سبوس جدا و سپس سبوس را منتشر می کنند. اما اینک وبلاگ نویسان، گندم را منتشر می کنند، به آن لینک می دهند و درباره اش اظهار نظر می کنند. آن ها برای این کار، رسانه های مکتوب را ترغیب به ارائه ی منابع غنی تر و متوازن تر در خارج از راهروهای نهاد های دولتی و شرکت ها می کنند. مورد جدیدی که در این زمینه می توان به آن اشاره کرد، موضوع احتمال تقلب در دستگاه رای گیری انتخابات (دارای صفحه قابل لمس) است، موضوعی که وبلاگ نویسان و فهرست کنندگان ایمیل مدت هاست که به آن پرداخته اند. اما می بینیم که رسانه های قدرتمند و قدیمی به تازگی به آن توجه نشان می دهند. مهم تر از این موارد آن است که وبلاگ به صورت مکانیسم اصلاح کننده ی روزنامه نگاری بی کیفیت (گزارش های سرهم بندی شده و پر اشتباه) در آمده است. یک وبلاگ نویس به میزان اطلاعاتی که از یک موضوع خاص دارد، می تواند یک گزارش خبری را با جزئیات بیشتر و روشنگرانه تری ارائه کند. ارائه ی دیدگاه شخصی که جزء لاینفک کار وبلاگ نویسی شده، همیشه نقش مهمی در روزنامه نگاری (از ستون های ثابت گرفته تا صفحات آزاد) ایفا کرده است.
پس نقطه ی جدایی روزنامه نگاری و وبلاگ نویسی از یکدیگر کجاست؟ اگر وبلاگ نویسان می توانند روزنامه نگار باشند و وبلاگ ها شامل جنبه هایی از روزنامه نگاری اند، چرا بیشتر روزنامه نگاران وبلاگ ندارند؟ و چرا وبلاگ نویسی در حیطه ی روزنامه نگاری قرار نمی‌گیرد؟
مانند هر حرفه دیگری، بین دست اندرکاران این حرفه که دستمزد می‌گیرند با آنان که پولی برای کار خود دریافت نمی کنند، از نظر مهارت و تخصص تفاوت هایی وجود دارد. وبلاگ نویسان به طور کلی، آگاهی چندانی از نحوه ی تایید اطلاعات و داده ها ندارند. آنان فاقد ابزار و تجربه ی لازم برای مطالعات عمیق اند. آن ها نمی دانند چگونه باید درستی اطلاعات را تایید کنند. به عنوان مثال، اگر به یک وبلاگ نویس معمولی، تهیه گزارشی تحقیقاتی درباره فساد پلیس محول شود، او نمی داند که کار را از کجا آغاز کند. این که یک وبلاگ نویس معمولی را روزنامه نگار بخوانیم، مانند آن است که هر کسی را که دوربین به دست می گیرد، عکاس حرفه ای بدانیم یک وبلاگ نیز به سختی می تواند ابزار مناسب را برای روزنامه نگاری تحقیقاتی کامل و جامع فراهم کند.
رویه ی روزنامه نگاری چنین است که یک طرف سوم بیطرف، به شکل منصفانه ای به گزارش داده ها و اطلاعات بپردازد. انجام درست چنین کاری، مستلزم آموزش بسیار و کار ذهنی مشترک افراد بسیاری است. این روند می تواند دچار اختلال شود.به طور کلی وبلاگ ها نمی توانند کار روزنامه نگاری را انجام دهند. اما در عین حال در مواقعی می توانند در زمینه ارائه ی گزارش های خبری پیشتاز باشند.
وبلاگ ها همچنین می توانند نقش عامل شتاب دهنده و کاتالیزور را برای روزنامه نگاری ایفا کنند. در ساعات نخستین پس از حملات ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ وبلاگ ها به بهترین و در دسترس ترین منبع برای ارائه گزارش شاهدان ماجرا تبدیل شدند.
طی جنگ عراق، وبلاگی که در داخل بغداد فعال بود، با توصیف وقایع روزانه در سطح خیابان های شهر، توجهات بسیاری را به خود جلب کرد. اگر چه در ابتدای کار در صداقت این وبلاگ تردید وجود داشت، در نهایت گزارش های رسانه ای مختلف نشان دادند که « سلام پکس» نویسنده این وبلاگ (که این اسم در واقع نام مستعار او بود) قابل اعتماد و مطالب او موثق است. مشاهدات ثبت شده ی او در وبلاگش از عراق روزهای جنگ، از جمله بهترین گزارش های عینی دوران جنگ عراق بود.
این وبلاگ عراقی با موفقیت گسترده ای مواجه شد، چرا که سازمان های خبری آمریکایی نمی توانستند یا نمی خواستند درباره آنچه آن روزها در بغداد می گذشت، حرفی بگویند. بسیاری از گزارشگران آمریکایی در داخل واحدهای نظامی مستقر شده بودند و طبعاً نمی توانستند از سایر اعضای گروه جدا شوند و به ارائه گزارش های مستقل بپردازند. در بغداد، جا به جایی و نقل و انتقال چند گزارشگر خارجی که در شهر مانده بودند، به دقت توسط مقامات عراقی کنترل می شد و این وضعیت، ارائه ی گزارش را از سطح خیابان ها تقریباً غیر ممکن کرده بود. پوشش جنگ توسط رسانه های گروهی برای آمریکایی ها آنچنان تحت تاثیر وطن پرستی و حمایت از دولت قرار داشت که امکان حفظ بی طرفی و تعادل را در ارائه گزارش های خبری از بین برده بود. در چنین شرایطی، گزارش های این وبلاگ دارای نام مستعار از عراق، اعتبار بیشتری نسبت به کار نهادهای معتبر رسانه ای یافت.
موضوع وبلاگ عراقی و تجربه های شخصی، نشان داده که کارکرد وبلاگ نویسی منحصر به فرد است؛ هر چند این کارکرد از آنچه ما از روزنامه نگاری برداشت می کنیم، جدا و متفاوت است. وبلاگ، خود را به ارائه ی مستند واقعیات مانند مشاهده، تحلیل و ارائه ی سابقه خبر (که تحلیل و درک اطلاعات خام را در بردارد) ملزم نمی داند. وبلاگ ها از آنجا که تعاملی آنی و لحظه ای با مخاطبان خود دارند، بهتر از رسانه های گروهی موجب برقراری دیالوگ و تبادل دو سویه می شوند. با توجه به این که چند فکر هنگامی که با هم جمع می شوند، به درک بهتر یک موضوع کمک می کنند، وبلاگ ها می توانند به پرسش های روزنامه نگاری (عناصر خبر) از جمله چرا، چگونه، کجا و چه زمانی و رسیدن به علل موضوع پاسخ دهند.
این احتمال وجود دارد که رسانه های گروهی در آینده، بیشتر به سوی الگوی وبلاگ نویسی روی آورند و روزنامه نگاری از شکل فعلی انتشار متمرکز، از بالا به پایین و یک طرفه ی اطلاعات، به ارتباطات آنلاین چند سویه و مبتنی بر چرخه ی تعامل و تبادل دائمی اطلاعات تغییر ماهیت دهد. اما در حال حاضر، تا جایی که تلاش وبلاگ نویسان برای واداشتن روزنامه نگاران به ارائه ی کار بهتر موثر واقع شود، آنان دستیار و کمکی ارزشمند برای روزنامه نگاران محسوب می شوند اما نمی توانند جایگزین روزنامه نگاری با کیفیت شوند.
حامد کاظم زاده خوئی
مقاله فوق ترجمه و تلخیص شده ای از مقالات دو روزنامه نگار به نام های پاول اندروز و ربکا بلاد می باشد.