چهارشنبه, ۲۳ آبان, ۱۴۰۳ / 13 November, 2024
مجله ویستا


ممیز و نیم قرن تلاش


ممیز و نیم قرن تلاش
ممیز به دیار باقی شتافت. خبر کوتاه بود از این‌رو در هاله‌ای از بهت و ناباوری، گرانبار بر جان‌ها نشست. او را پدر گرافیک ایران می‌نامندو گو آنکه خودش تعبیر دیگری داشت: من پدر گرافیک نیستم. پدر گرافیک نوین هم نیستم. من یک تلاشگرم. این تعارفات متعلق به جامعه‌ای است که به‌دنبال سمبل‌هاست.
ممیز را لوگوی صداقت نامیدند؛ کشف فروتن توازن و معلم زیبائی‌ها. دربارهٔ او چه می‌توان گفت. قلم همواره برای معرفی بزرگان سر تعظیم فرود می‌آورد و از نوشتن باز می‌ماند. از این رو به سراغ بیوگرافی تقویمی و حرفه‌ای رفته‌ایم و در نگاه همکاران و شاگردانش او را جستجو کردیم.
مرتضی ممیز، فرزند محمدعلی و خانم کوچک، متولد چهارم شهریور ۱۳۱۵ در تهران، میدان مولوی، بازار حضرتی، کوچهٔ ارامنه، گذر باشی، کوچهٔ مدائن، شمارهٔ ۴.
فارغ‌التحصیل رشتهٔ نقاشی از دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران و دارای گواهینامهٔ طراحی غرفه و ویترین و معماری داخلی از مدرسهٔ عالی هنرهای تزئینی پاریس.
جایزهٔ نشان رتبهٔ اول دانشگاه هنرهای زیبا، دیپلم بی‌ینال پوستر ورشو، جایزهٔ طراح شاعر از فستیوال فیلم کن، دیپلم افتخار فیلم ”یک نقطهٔ سبز“ از فستیوال مسکو، فیلم برگزیدهٔ جشنوارهٔ سینمائی بیروت، عضو پیوستهٔ فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران.
مدیر هنری و طراح گرافیک بیش از ۲۰ نشریهٔ صاحب‌نام، مسئولیت طراحی صحنه و لباس ۱۴ تئاتر و دو فیلم سینمائی: ستارخان اثر علی حاتمی و طبیعت بی‌جان اثر سهراب شهید ثالث. ساخت سه فیلم کوتاه برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.
تصویرسازی‌های زیادی از ممیز به‌جا مانده که از آن جمله می‌توان به تصویر سازی‌های افسانهٔ گیلگمش به روایت شاملو و اولین مجموعه از کتاب‌های قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب به نوشتهٔ مهدی آذریزدی اشاره کرد.
ابراهیم حقیقی، گرافیستی که سال‌ها در کنار ممیز بوده دربارهٔ نامگذاری پدر گرافیک به ممیز چنین می‌گوید: نیما نیز اولین کسی نیست که شعر قدیمی را متحول کرد، اما را پدر شعرنو ایران می‌دانند. دلایل اینکه ممیز را پدر گرافیک می‌شناسند، چنین است:
۱. راه‌اندازی گروه گرافیک دانشکده‌ٔ هنرهای زیبا
۲. تربیت کردن چند نسل از دانشجویان گرافیک
۳. جهانی کردن و آشنا کردن جهانیان با گرافیک ایران
۴. تأسیس انجمن گرافیست‌ها و انسجام دادن به فعالیت‌های حرفه‌ای
۵. تأسیس نشریهٔ نشان (با موضوع گرافیک)
ممیز در این سال‌ها، طراحی گرافیک، طراحی صحنهٔ تئاتر و سینما، طراحی نور، طراحی پوستر و طراحی جلد کتاب و مجله انجام داد و بیش از ۱۰ نمایشگاه اختصاصی و بیش از هفتاد نمایشگاه گروهی در ایران و سایر کشورهای جهان برپا کرد. ۱۴ جلد کتاب در زمینهٔ گرافیک نوشته و ۱۵۰۰ مقالهٔ تخصصی و نقد هنری به یادگار گذاشت؛ ۲۱ مقدمه نیز بر کتاب‌های دیگران نوشته است. همهٔ این مجاهدت‌هاست که ممیز را پدر گرافیک ایران می‌کند.
قباد شیوا، از اعضاء هیئت مؤسس انجمن گرافیست‌ها، که به برخی از وجوه کاری ممیز انتقاد دارد دربارهٔ او چنین می‌گوید: در فضای فرهنگی ایران بهترین آثار ممیز تصویرگری‌هائی بود که برای کتاب حرف خودش را زد و در نتیجه تأثیرگذار هم بود. من همیشه آرم‌ها و تصویرسازی‌هایش را دوست داشتم. در حوزهٔ کاری، رفتار اندیشمندانه‌ای با مفهوم تئوریک گرافیک داشت. معاشرت با او سخت بود. البته روانشناسی پیچیده‌ای هم داشت که این روزها در غیابش نمی‌خواهم درباره‌اش گفتگو کنم. در گرافیک ما بسترسازی‌های بسیار زیادی کرد که این گفتنی است و باید دربارهٔ آن بحث کرد. اما بارها گفته‌ام که در این سال‌ها بیشتر یک دیپلمات فرهنگی شده بود و فرصت هنرمند بودن را کمتر پیدا کرد. مشغولیتش چیزهای دیگری شده بود. من هنوز باور دارم که ما گرافیست هستیم و باید با گرافیک شناخته شویم. او را از سال ۱۳۴۲ تا به حال می‌شناسم و برایش طلب آمرزش می‌کنم.
ممیز مدام به بهتر شدن فکر می‌کرد و عمل‌گرا بود؛ ممیز شخصیتی بود که تمامی خالی‌های اطراف خودش را می‌دید و برای پر کردن آنها تلاش می‌کرد. وی بعد از اینکه خالی گرافیک ایران در حد توان خودش پر کرد، شروع کرد به پر کردن خالی‌های دیگر مثل آموزش، بازتاب، صنف و...
ممیز هنر ایران را در جهت مدرن می‌خواست، اما به قدر توان و تحمل مخاطبش و نه آنچنانکه سرسپردهٔ باورهای کهنه و قدیمی باشد. ممیز جهان اطراف خودش را زیبا می‌خواست و برای همه چیز طراحی می‌کرد؛ از اتاقی که در آن کار می‌کرد و مجموعهٔ آپارتمانی محل زندگی‌اش تا محله، شهر و کشور خودش.
امرالله فرهادی، دبیر انجمن گرافیست‌های ایران، دربارهٔ نگرانی اصلی ممیز در سال‌های اخیر چنین می‌گوید: تأسیس یک تشکل صنفی برای گرافیست‌ها در ایران یکی از نگرانی‌های اصلی ممیز بود. البته چند سال قبل از انقلاب انجمنی تشکیل شد که سرانجام موفقیت‌آمیزی نداشت. ممیز در سال‌های بعد از انقلاب، ضمن برگزاری یک‌سری نشست‌های خصوصی با بقیهٔ همکاران برای حل مشکلات و مسائل پیرامون این حرفه تلاش می‌کرد. کم‌کم این نشست‌ها به جلسات هفتاد نفره تبدیل شد و در طی همین جلسات، اولین تعرفهٔ قیمت کارهای گرافیکی در ایران به تصویب رسید. در سال ۱۳۶۶ به سردمداری ایشان اولین نمایشگاه گرافیک ایران برپا شد که می‌توان آن را اولین لشکرکشی بزرگ گرافیست‌ها در ایران نامید.
اولین تشکل رسمی ما به‌صورت تعاونی ملزومات گرافیک با همت ممیز تشکیل شد که بالاخره در سال ۱۳۷۶ با پی‌گیری‌های مکرر وی نخستین انجمن گرافیک در ایران پایه‌گذاری شد.
محمد احصائی، خطاط و گرافیست، و از نخستین استادان این رشته در دانشکدهٔ هنرهای زیبا دربارهٔ ممیز می‌گوید: زمانی‌که ممیز از فرنگ آمد من در دانشکدهٔ هنرهای زیبا نقاشی می‌خواندم و به‌صورت تجربی کارهای خوشنویسی و گرافیک انجام می‌دادم. آن زمان تنها دانشکده‌ای که رشتهٔ گرافیک داشت، دانشکدهٔ هنرهای تزئینی بود که حالا دانشگاه هنر شده است. ...ممیز چنان به دانشکده‌ و آموزش گرافیک عقیده داشت که در بیمارستان با شاگرد سالیان دور و همکارش مصطفی اسداللی دربارهٔ مواد درسی دانشگاه صحبت کرده بود. در همان رفت و برگشت‌هایش به هوشیاری و بیماری بود که هم از دانشگاه گفته بود و هم از انجمن و هم از بی‌ینال.
احصائی دربارهٔ ویژگی‌های اخلاقی و روش آموزش ممیز افزود: مرتضی ممیز الگوی مطلوب و مناسبی برای شاگردان خود بود. شاید به این خاطر که توانست هویت جدیدی به رشتهٔ گرافیک ببخشد. استادانی نظیر ممیز با متدهای غربی به تدریس این رشته در دانشگاه‌ها پرداختند.
این درست است که رشتهٔ گرافیک در بدو تولد به واسطهٔ غرب به ایران وارد شد، اما در مراحل بعدی ممیز و سایر استادان این رشته با پرداخت‌های شرقی و بخشیدن نگاه ایرانی و معناگرا به این رشته، در تقویت آن کوشیدند. اگر به رساله‌های دانشجویان که در همین زمینه زیر نظر ممیز نوشته می‌شد نگاه کنید، درونمایهٔ هفتاد درصد این رساله‌ها و پایان‌نامه‌ها در ارتباط با نقوش و فرهنگ ایرانی به‌خصوص معماری ایران باستان بعد از دورهٔ تیموری است؛ این نشان می‌دهد که گرافیک گرچه از غرب به مملکت ما وارد شد، اما در اشکال بومی، ارزشی دیگر به‌خود گرفت.
ممیز موفق شد با نگاه نوگرایانه و ابداعاتی که در این رشته به‌وجود آورد، عنوان پدر گرافیک معاصر را کسب کند. تنوع و گستردگی، از مولفه‌های بارز کاری این استاد بزرگوار بود. او با حمایت‌ها و دلسوزی‌هائی که برای این رشته انجام می‌داد به نوعی تیماردار رشتهٔ گرافیک ایران به شمار می‌آمد.
استاد مصطفی اسداللهی، رئیس انجمن صنفی طراحان گرافیک، توصیف موجزی از ممیز و تلاش حرفه‌ای او دارد: کوشش عظیم برای دستیابی به گرافیک صاحب فکر و محتواگرا بر هیچ‌کس پوشیده نیست. گرافیک بدون پیرایه، ساده، صادق و اثرگذار مثل خود ممیز که صریح، بی‌پرده، قدرتمند و پرمحتوا بود.
مسعود سپهر، گرافیست، از خاطرات دور خود و تلاش‌های بی‌وقفهٔ ممیز این‌چنین می‌گوید:
با ممیز اواسط دههٔ هفتاد میلادی، زمانی‌که در خارج از ایران دانشجو بودم، آشنا شدم. در بازگشتم به ایران در سال ۱۳۵۹ مرتضی را پیدا کردم و کارهایم را نشان دادم. خیلی زود خصوصی شدم. در همان سال‌ها متوجه شدم که ممیز همه جا هست و کشف تازهٔ من دانشجو نیست.
ممیز همه جا بود. در هر سازمانی که تعدادی گرافیست در آن فعالیت می‌کرد، سر می‌زد از همه چیز در زمینهٔ فعالیت خودش خبر داشت. با همه صمیمی بود به‌نحوی‌که همه فکر می‌کردند که ممیز فقط دوست شخصی ایشان است. ممیز خیلی دلش می‌خواست که آدم معمولی باشد، سوار اتوبوس می‌شد و در کیفش می‌شد بلیت اتوبوس پیدا کرد.
داوود شهیدی، کاریکاتوریست، دربارهٔ اثر ممیز دربارهٔ پیوند با طنز گفت: مرحوم ممیز در سال‌های اول انقلاب با برپائی یک نمایشگاه سعی کرد تا هنر کاریکاتور را در ردیف سایر هنرهای تجسمی جای دهد.
گرچه نمایشگاهی که از آن نام بردم به جریان وقوع انقلاب برخورد و هرگز به معرض نمایش عمومی درنیامد، اما با منتشر شدن کاتالوگ این نمایشگاه، طرز فکر ممیز دربارهٔ هنر کاریکاتور جریان یافت و به سیر تکاملی رسید. در این نمایشگاه قرار بود علاوه بر نمایش آثار گرافیکی و تصویرسازی، آثار کاریکاتور نیز به نمایش درآید. اردشیر رستمی، کامبیز درم‌بخش، ایرج زارع، پرویز شاهپور، و... از هنرمندانی بودند که در این نمایشگاه به ارائهٔ اثر پرداخته بودند.
مرحوم مرتضی ممیز، دبیر این نمایشگاه بود. وی برای اولین بار با هنر کاریکاتور به شکل آکادمیک برخورد کرد و همان‌طور که گفتم، رشتهٔ کاریکاتور را تا مرز سایر هنرهای تجسمی پیش برد. با این اقدام ممیز، کاریکاتور جایگاه دیگری یافت و به مرور زمان این رشته از هنر نشان داد که هنر اتفاقی نیست بلکه، بر اندیشه و روشنفکری مبتنی است. این یکی از اقدامات ارزنده‌ای بود که ممیز توانست در خصوص طنز و کاریکاتور انجام دهد.
... آنچه ممیز به حوزهٔ کاریکاتور ایران وارد کرد، نوعی تشخص و شخصیت‌بخشی به این حیطه بود. در سال‌های پیش از ممیز کاریکاتور هنری بود که همواره به واسطهٔ سلایق شخصی دنبال می‌شد. اما این گرافیست بزرگ موفق شد شخصیتی گرافیکی به کاریکاتور ببخشد. با ورود شخصیت به کاریکاتور، به‌تدریج این رشته در هنرهای تجسمی شکل گرفت و مراحل رشد خود را پشت سر گذاشت تا امروز که کاریکاتور مثل سایر رشته‌های هنرهای تجسمی از سطح قابل قبولی برخوردار شده است.
به بیان ساده‌تر، ممیز به تجربه‌گرائی گرافیک در حوزهٔ طنز توجه کرد و این توجه باعث شد طنز تبدیل به یک عنصر مطلوب در اجتماع شود. در حال حاضر نیز با ورود رسانه‌های مدرن، طنز گرافیکی وسعت بیشتری یافته است. مرحوم ممیز کارهائی نیز در زمینهٔ مفهومی انجام می‌داد که به کاریکاتور نزدیک بود. او انسانی بزرگ با روحیهٔ طنازی و طربناکی بود.
دکتر نامور مطلق، دبیر فرهنگستان هنر نیز توصیفی از شخصیت وی و دغدغه‌های ممیز دارد که شایستهٔ تأمل است: ممیز خود عضو پیوستهٔ فرهنگستان بود. او در تاریخ هنر، به‌ویژه گرافیک جاودانه خود بود.
نامورمطلق مرحوم ممیز را نوآور و در عین حال وفادار به سنت‌های ملی، لطیف و در عین حال مقتدر توصیف کرد و گفت: او توانست در کارهایش این ویژگی‌های به ظاهر متضاد را با هم آشتی دهد.
به گفتهٔ نامورمطلق، استاد ممیز در آخرین لحظات زندگی خود نیز نگران دوسالانهٔ گرافیک و گرافیست‌های جوان بود.
دربارهٔ ممیز تبلیغات، و گرافیک تبلیغاتی منتشر خواهد شد.
این متن برگرفته شده از گفتگوهای درج شده در مطبوعات و خبرگزاری‌هاست.
منبع : ماهنامه عصر تبلیغات و بازاریابی