چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
چرا یکدیگر را تحمل نمی کنیم ؟
آسیب شناسی رفتار و تعامل افراد در روابط اجتماعی
واژه تعارض به معنای كشاكش و اختلاف داشتن ، در ادبیات روانشناسی ، رایج است و اشاره به موقعیتی دارد كه در آن رویدادها ، انگیزه ها ، مقاصد ، رفتارها و سلیقه ها مغایر یا مخالف یكدیگر هستند . بنابراین افراد نه تنها ممكن است در برخی جهات در كشاكش با دیگران باشند كه امكان دارد با خود نیز در تعارض باشند ، نظیر موردی كه از تعارض وجدانی یا تعارض در تصمیم گیری سخن می گوییم . زمانی كه اهدافی را كه به لحاظ اهمیت یكسان هستند دنبال می كنیم ؛ اگر تلفیق آنها با یكدیگر ممكن نباشد ، دچار تعارض خواهیم شد ، و هنگامی كه در مورد امری ، نظیر دیگران را مغایر نظر خود می بینیم ، اظهار نظر می كنیم ، یعنی خود را ارزشمند می دانیم ، فكر و سلیقه خود را در نظر می گیریم ، در غیر این صورت از هر اظهار نظری می پرهیزیم . یكی از ویژگیهای عمومی افراد دارای اعتماد به نفس راحتی در ابراز احساسات است . برخی افراد از ابراز احساسات خود واهمه دارند ، چون می ترسند واكنش دیگران نسبت به احساسهای آنها منفی باشد یا احساسشان با احساس دیگران جور در نیاید . چنین افرادی از بروز تعارض و اینكه مبادا با این كشمكش ، مخالفت دیگران را بر انگیزند ، نگرانند . از این رو همنوایی با دیگران را از نظر دور نگاه نمی دارند .
در واقع همنوایی كردن conformity با گروه یكی از جنبه هایی جالب رفتار اجتماعی است . پدیده همنوایی صرفا به امر گرایش فردی برای رهنمون شدن بسنده نمی كند بلكه به فشار اجتماعی از طرف گروه برای همنوا كردن فرد نیز می پردازد . در طول تاریخ و بین جوامع مختلف ، بسیارند افرادی كه وقتی عقاید و رفتار خاص خودشان را برای نخستین بار بروز دادند ، مورد مخالفت قرار گرفتند ، نكوهش شدند ؛ یا دیگران آنها را مسخره كردند ، به نظر می رسد جامعه ها و گروه ها هموار سعی در همنوا و همرنگ كردن افراد با خود دارند . ظاهرا این جوامع و گروه ها به افراد
ناهمنوا چندان روی خوشی نشان نمی دهند و به صورتهای گوناگون چون طرد و منزوی كردن ، نپذییرفتن آنها و تایید نكردن اجتماعی و حتی تنبیه مستقیم با افراد ناهمنوا روبرو می شوند .
نتایج بررسی ها نشان می دهند احساس تعارض عموما ناخوشایند است . از این رو به طور كلی افراد خواهان یكپارچگی و هماهنگی بوده و از تعارض گریزانند . از طرف دیگر شواهدی در دست است ، حاكی از اینكه بروز تعارض و در رووابط ما بین زوجین ، امری طبیعیی است . بنابر نظر روانشناسان ، زندگی توأم با سلامت روانی و اعتماد به نفس ایجاب می كند این مخالفت ها و كشاكش ها ، امری عادی تلقی شوند به عبارت دیگر كنار رفتن از سر راه مشكلات و كشمكش ها قابلیت ما را در برخورد با تعارض هاكاهش داده و ما را به لحاظ روحی و جسمی تضعیف می كند
الف : پذیرفتن تعارض ها عین اعتماد به نفس است
جامعه مجموعه ای از آدمهایی با نگرشها ، ذهنیتها ، ارزشها و عقاید و سلیقه های متفاوت است . كسی كه بخواهد همه از او راضی باشند ، باید در آن واحد ارزشها ، باورها و سلیقه های مختلفی را بپذییرد . فردی با شخصیت مثبت و اعتماد به نفس چنانچه بخواهد در سلامت روانی و روحی زندگی كند ، به ارزشهای فكری خویش بها می دهد و برای خوشایند دیگران زندگی نمی كند . به عبارت دیگر می توان بر طبق ارزش و سلیقه های خود زیست و در عین حال دیگران را هم با ارزشهایشان پذیرفت. ضمن آنكه باید توجه داشت حتی فلاسفه یا رجال سیاسی حكیم نسبت به مخالفین خود ، موافقین بسیار كمتری داشته اند .
دیدگاه ما در برابر تعارض و قضاوت ما در این باره غالبا به نحوه ارزیابی ما بستگی دارد .. اینكه ارزیابی های منفی و مثبت ما از كشمكشها و تعارض ها معلول چه عواملی هستند ، تاكنون به پاسخهای گوناگونی منجر شده است . مثلا افرادی كه به تایید اجتماعی نیاز دارند ، از بروز تعارض گریزانند . در حالی كه افراد با احساس استقلال بیشتر ، نسبت به بروز تعارض كمتر نگرانند و وجود كشمكشها را امری عادی تلقی می كنند . نتایج برخی پژوهشها نشان می دهند در برخی
اجتماعات یا در برخی اقشار اجتماعی میزان همنوایی بیشتر است ، در حالی كه دانشجویان استقلال رای بیشتری نشان می دهند و جهت گیری جمعی و انكار فردیت را تجویز نمی كنند.
ب : ترس از تعارض ها
به همان منوال كه پذیرفتن كشمكشها باعث رشد روانی و شخصی افراد می شود ، ترس از بروز تعارض ها با خطراتی همراه خواهد بود . غالب انسانها به واسطه اضطراب كه حاصل تعارض است ، از آن اجتناب می ورزند . مثلا زن و شوهر در صورت بروز تعارض دچار بیم می شوند كه نكند احساسهای آنها از یكدیگر متفاوت باشد و یا اینكه مبادا به همبستگی روحی ما بین آن دو خللی وارد شود . از این رو چنانچه نیازها و خواسته های متفاوت به عنوان تهدید زناشویی و به مثابه كمبود همبستگی روحی قلمداد یا تجزبه شود ، آنگاه خواسته ها و سلایق شخصی امكان بروز نخواهند یافت و یا اینكه زوجین ، احساسهای خود را انكار می كنند . در چنین حالتی افراد از حقوق اولیه روحی خود كه باید نظرات و سلیقه های خود را داشته باشند و آنها را نیز بیان كنند ، صرف نظر می كنند . این امر یعنی انكار نیازها و خواسته ها چه برای زوجین و چه در اجتماعات چند نفری ، غالبا با پیامدهای خوبی همراه نخواهد بود .
ترس از تعارض در روابط زوجین ، در خانواده یا در محیط بدین خاطر شكل می گیرد كه فرد تصور می كند چنانچه ناخشنودی خود را ابراز كند ، كسی او را دوست نخواهد داشت ، مورد احترام قرار نمی گیرد و به رسمیت شناخته نخواهد شد و در نتیجه هماهنگی با دیگران را از دست خواهد داد . این امر به نوعی از روابط منجر می شود كه در آن افراد از هم فاصله می گیرند . رفتار مبتنی بر صادقانه عمل نكردن و ظاهر سازی رایج خواهد شد. چنانچه ما دائما بخواهیم مواظب باشیم به هماهنگی ما خدشه وارد نیاید ، مجبور خواهیم شد خود را دائما كنترل كنیم ـ ما مجبور هستییم مواظب باشیم كسی از دست ما دچار ناراحتی و عصبانیت نشده و یا اینكه متوجه عصبانیت و دلخوری ما نشود ـ آنگاه می كوشیم نقش بازی كنیم و رفتار ما با فاصله گیری توأم خواهد شد . رفتار ما همراه با وانمود كردن و توأم با نداشتن صراحت خواهد بود . عواقب این رفتار تصنعی دامنگیر خود ما نیز می شود و در دراز مدت دچار اختلالات روانشناختی و روان تنی خواهیم شد . خطر دیگر ترس از تعارضها ، ایجاد سوء تفاهمات است . چنانچه ما در مورد احساسات خود سخن نگوییم و نظر خود را ابراز نكنیم ، طرف مقابل به حدس و گمان روی می آورد . در روابط انسانی حدس و گمان با بی اعتمادی همراه خواهد شد . بی اعتمادی و سوء ظن به نوبه خود برداشت انسان را تحریف می كند . زیان دیگر ترس از تعارضها خودرا در این نشان می دهد كه ارتباط دو پهلو و ابهام آمیز می شود . چنانچه ما جرات دخالت سلیقه ها و علائق خود ررا در روابط با دیگران نداشته باشیم ، یعنی قادر نباشیم احساس دلخوری و عصبانیت خواسته ها و نیازهای خود را به صراحت بیان كنیم ، آنگاه این امر در علائم غیر كلامی و رفتار ما ظاهر می شوند . زبان ما چیزی را می گوید كه بر خلاف رفتار ما است و این می تواند عواقب وخیمی به دنبال داشته باشد . در چنین رابطه ای زن و شوهر یكدیگر را متقابلا آنچنان محدود كرده اند كه فقط بخشی از شخصیت خود را محقق می سازند ، آن هم بخشی از معرف خواسته ها ، نیازها و علائقق مشترك آنها است .یكی از علل انكار هر گونه تعارض ممكن است در این باشد كه انسان از تعارض می گریزد و خواستار هماهنگی پایدار است . در چنین شرایطی این خطر وجود دارد كه تفاوت های موجود ما بین زن و شوهر و یا دو فردی كه با یكدیگر در تعامل اجتماعی هستند ، نادیده انگاشته شود . در چنین حالتی آنها می كوشند ، با توسل به انطباق دادن خود ، تفاوتها را بی اهمیت تلقی كنند . چنینن انسانهایی كه زندگی را بدون اختلافها و به دور از هر گونه تعارض می خواهند ، به مثابه نیمه انسانی با هم زندگی می كننند در نتیجه چنین اشخاصی در اشتیاق تسكین ناپذیر ارضاء آن دسته از نیازهایی هستند كه به خاطر ترس و ملاحظه سركوب و یا از چشم دیگران نهان كرده اند .
ج : چگونگی پرداختن به تعارض ها
معمولا افراد برخوردار از عزت نفس روی تعارض ها سرپوش نمی گذارند ولی وقتی در ادارات یا اجتماعات چند نفری روی همنوایی و یكپارچگی تاكید زیادی می شود ، برخی ترجیح می دهند ،
مطلبی نگویند هنگامی كه اظهار نظر در فضای نقد ناپذیر گران تمام می شود و پر هزینه است ، اشخاص ، نظری ابراز نمی كنند . در صورت قرار گرفتن در چنین جوی چنانچه كسی نظر افراد را جویا شود اشخاص گریزان از تعارض پشت عبارات : “ هر چه شما بگویید ” . “ هر چه شما صلاح بداهنید ” . “ میل میل شماست ” . “ هر چه شما بخواهید ” پنهان می شوند تا با موفقیت از بروز هر نوع تعارض احتمالی ممانعت به عمل آورند . این اظهارات خودشكنانه است به این مفهوم كه “ نظر من كه مهم نیست ” چرا از من می پرسی ، من شایستگی آن را ندارم كه نظر بدهم .”
در واقع پرداختن و حل و فصل تعارض ها ما را در جهت رشد و تكامل بیشتری قرار می دهد .. ما از نظر روحی با ثبات تر شده و خود اطمینانی بیشتری به دست میی آوریم و از اعتماد به نفس بیشتری برخوردار خواهیم شد . از شرایط ضروری پرداختن به تعارض این است كه موارد آن به صورت واضح بیان می شود . چنانچه عصبانیت و رنجش در ما ایجاد شود ، باید طرف مقابل را از عصبانیت خود مطلع سازیم . البته ابراز این احساس نباید طوری باشد كه به دیگران لطمه بزند یا موجب آزار آنها شود . تاكتیك سكوت در برابر تعارض ، مثلا در زندگی زناشویی غالبا منفعلانه است و چه بسا كه اثرات زیانباری در پی دارد . باید طرف مقابل را از احساس خشم و دلخوری خود ـ حتی الامكان در عبارات مبتنی بر “ من ” ـ مطلع سازیم. در عین حال كه بر افروختگی و اسیر خشم شدن با عزت نفس همخوانی ندارد . در بروز احساسات می توان میانه رو بود . بنابراین چه در مناسبات بین دوستان و چه در اجتماع چند نفری ، نباید به واسطه ترس از تعارض ،میدان را خالی كنیم یا چشمان خود را ببندیم ، بلكه در برابر تعارض بگونه ای بجا و مناسب موضع گیری می كنیم با علم بر اینكه كنار كشیدن ، چشم بستن بر تعارض و اظهار نظر نكردن و نظیر كبكی سر فرو بردن در برف اموری مخرب هستند و باعث بزرگتر شدن مشكل می شوند و به تدریج قابلیت ما را در برابر تعارض كمتر می كنند و ما را به لحاظ روحی و جسمی درمانده می سازند .
ابزار سنجش پدیده های روانشناختی
مطالعه پدیده های روانی به صورت كمی و قابل اندازه گیری نه تنها نقطه عطفی در تحول روانشناسی به شمار می آید ، كه در زمان خود زمینه علمی شدن آن را فراهم می آورد . تقریبا یك قرن تحقیقات روانشناسی علمی و فیزیولوژی باعث پدید آمدن ابزارهایی شده است كه با دقت و صحت بالایی به سنجش پدیده های روانی می پردازند . امروزه روان سنجی و روان آزمایی به عنوان فنونی برای ساختن ابزارهای سنجش پدیده های روانی و اندازه گیری توانایی های ذهنی ، حساسیتها و ویژگی های روانشناختی به پیشرفتهای چشمگیری دست یافته استت .
انسانها از نظر استعداد ، شخصیت و رفتار متفاوت هستند . با استفاده از ابزارهای سنجش نه تنها می توان توانایی های عمومی و اختلالات خلقی را آزموده كه می توان در سطح گسترده و دقت بالایی ، حافظه ، زبان ، ادراك ، توانایی های دیداری و شنیداری ، جنبه های گوناگون شخصیت و امكان وجود ضربه های روحی را نیز مورد سنجش قرار داد.
مطابق با نظریه های رایج ، سنجش و ارزشیابی به مثابه دو بعد پژوهشی در پیوند با یكدیگر مورد استفاده قرار می گیرند ، جنبه های معینی از خصایص مانند استعدادها ، تواناییها و حساسیت ها بر اساس مقادیر كمی و عددی برآورده می شود و در بعد دیگر آن سعی می شود با استفاده از داده های به دست آمده ، تصویری جامع و توصیف كننده از ویژگی های آدمی به دست آید . بدیهی است وجود ابزارهای سنجش هیچ گاه نقش سایر روشهای پژوهشی را كاهش نخواهد داد . بویژه آنكه استفاده از نظریه های مناسب چه در تشخیص و چه در درمان ، امری اجتناب ناپذیر است . آشنایی با اینگونه ابزارهای سنجش از طرفی باعث گسترش افق دید انسان در مورد به كارگیری فن آوریهای جدید در پژوهشهای روانشناختی می شود و از طرف دیگر نوید دهنده آن است كه چنانچه ابزارهای سنجش با دقت ، همراه با نظریه های راهبردی و رعایت برخی جنبه های دیگر به كار گرفته شود ، علاوه بر سرعت در امر سنجش ، در كنارر صحت و دقت از نتایج چشمگیری برخوردار خواهد شد .
در یك كلام ، در پژوهشها ی روانشناختی نیز نظیر بررسی و مطالعه در مورد سایر پدیده ها برخورداری از یك نظریه راهگشا اهمیت بسزایی دارد . هر قدر اطلاعات علمی و نظری نارساتر باشد ، استفاده از نتایج روانسنجی ها ممكن است با سطحی نگری توأم بوده و در نتیجه پر مسأله تر باشد ، در حالی كه با رعایت موازین علمی می توان از نتایج آزمونها به عنوان ابزارهای معتبری برای سنجش توانایی ها و خصایص افراد استفاده كرد .
روشهای آماری و اندازه گیری های روانی از سالهای پنچاه قرن بیستم رواج بیشتری یافته است ، به گونه ایی كه امروزه آزمونها و دیگر ابزارهایی سنجش خصایص روانی در مدارس ، مراكز بهداشت روانی ، موسسات صنعتی ، سازمانهای كشوری و نظامی و دیگر نهادهای اجتماعی برای هدفهای راهنمایی تحصیلی و شغلی ، تشخیص های بالینی و ارزشیابی به میزان گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرد .
ایران نیز هماهنگ با پیشرفتهای علمی در روانشناسی و روان سنجی در كشورهای جهان ، توجه قابل ملاحظه ای به این رشته از دانش بشری دارد . در دانشگاه های كشورمان رشته های روانشناسی ، علوم تربیتی ، مشاوره و راهنمایی تاسیس شده و علاوه بر آن برخی از واحدهای درسی مانند سنجش و اندازه گیری ، ارزشیابی آموزشی ، روان سنجی و كاربرد آزمونهای روانی در برنامه های آموزشی این رشته ها گنجانیده شده است .
علی تحصیلی
واژه تعارض به معنای كشاكش و اختلاف داشتن ، در ادبیات روانشناسی ، رایج است و اشاره به موقعیتی دارد كه در آن رویدادها ، انگیزه ها ، مقاصد ، رفتارها و سلیقه ها مغایر یا مخالف یكدیگر هستند . بنابراین افراد نه تنها ممكن است در برخی جهات در كشاكش با دیگران باشند كه امكان دارد با خود نیز در تعارض باشند ، نظیر موردی كه از تعارض وجدانی یا تعارض در تصمیم گیری سخن می گوییم . زمانی كه اهدافی را كه به لحاظ اهمیت یكسان هستند دنبال می كنیم ؛ اگر تلفیق آنها با یكدیگر ممكن نباشد ، دچار تعارض خواهیم شد ، و هنگامی كه در مورد امری ، نظیر دیگران را مغایر نظر خود می بینیم ، اظهار نظر می كنیم ، یعنی خود را ارزشمند می دانیم ، فكر و سلیقه خود را در نظر می گیریم ، در غیر این صورت از هر اظهار نظری می پرهیزیم . یكی از ویژگیهای عمومی افراد دارای اعتماد به نفس راحتی در ابراز احساسات است . برخی افراد از ابراز احساسات خود واهمه دارند ، چون می ترسند واكنش دیگران نسبت به احساسهای آنها منفی باشد یا احساسشان با احساس دیگران جور در نیاید . چنین افرادی از بروز تعارض و اینكه مبادا با این كشمكش ، مخالفت دیگران را بر انگیزند ، نگرانند . از این رو همنوایی با دیگران را از نظر دور نگاه نمی دارند .
در واقع همنوایی كردن conformity با گروه یكی از جنبه هایی جالب رفتار اجتماعی است . پدیده همنوایی صرفا به امر گرایش فردی برای رهنمون شدن بسنده نمی كند بلكه به فشار اجتماعی از طرف گروه برای همنوا كردن فرد نیز می پردازد . در طول تاریخ و بین جوامع مختلف ، بسیارند افرادی كه وقتی عقاید و رفتار خاص خودشان را برای نخستین بار بروز دادند ، مورد مخالفت قرار گرفتند ، نكوهش شدند ؛ یا دیگران آنها را مسخره كردند ، به نظر می رسد جامعه ها و گروه ها هموار سعی در همنوا و همرنگ كردن افراد با خود دارند . ظاهرا این جوامع و گروه ها به افراد
ناهمنوا چندان روی خوشی نشان نمی دهند و به صورتهای گوناگون چون طرد و منزوی كردن ، نپذییرفتن آنها و تایید نكردن اجتماعی و حتی تنبیه مستقیم با افراد ناهمنوا روبرو می شوند .
نتایج بررسی ها نشان می دهند احساس تعارض عموما ناخوشایند است . از این رو به طور كلی افراد خواهان یكپارچگی و هماهنگی بوده و از تعارض گریزانند . از طرف دیگر شواهدی در دست است ، حاكی از اینكه بروز تعارض و در رووابط ما بین زوجین ، امری طبیعیی است . بنابر نظر روانشناسان ، زندگی توأم با سلامت روانی و اعتماد به نفس ایجاب می كند این مخالفت ها و كشاكش ها ، امری عادی تلقی شوند به عبارت دیگر كنار رفتن از سر راه مشكلات و كشمكش ها قابلیت ما را در برخورد با تعارض هاكاهش داده و ما را به لحاظ روحی و جسمی تضعیف می كند
الف : پذیرفتن تعارض ها عین اعتماد به نفس است
جامعه مجموعه ای از آدمهایی با نگرشها ، ذهنیتها ، ارزشها و عقاید و سلیقه های متفاوت است . كسی كه بخواهد همه از او راضی باشند ، باید در آن واحد ارزشها ، باورها و سلیقه های مختلفی را بپذییرد . فردی با شخصیت مثبت و اعتماد به نفس چنانچه بخواهد در سلامت روانی و روحی زندگی كند ، به ارزشهای فكری خویش بها می دهد و برای خوشایند دیگران زندگی نمی كند . به عبارت دیگر می توان بر طبق ارزش و سلیقه های خود زیست و در عین حال دیگران را هم با ارزشهایشان پذیرفت. ضمن آنكه باید توجه داشت حتی فلاسفه یا رجال سیاسی حكیم نسبت به مخالفین خود ، موافقین بسیار كمتری داشته اند .
دیدگاه ما در برابر تعارض و قضاوت ما در این باره غالبا به نحوه ارزیابی ما بستگی دارد .. اینكه ارزیابی های منفی و مثبت ما از كشمكشها و تعارض ها معلول چه عواملی هستند ، تاكنون به پاسخهای گوناگونی منجر شده است . مثلا افرادی كه به تایید اجتماعی نیاز دارند ، از بروز تعارض گریزانند . در حالی كه افراد با احساس استقلال بیشتر ، نسبت به بروز تعارض كمتر نگرانند و وجود كشمكشها را امری عادی تلقی می كنند . نتایج برخی پژوهشها نشان می دهند در برخی
اجتماعات یا در برخی اقشار اجتماعی میزان همنوایی بیشتر است ، در حالی كه دانشجویان استقلال رای بیشتری نشان می دهند و جهت گیری جمعی و انكار فردیت را تجویز نمی كنند.
ب : ترس از تعارض ها
به همان منوال كه پذیرفتن كشمكشها باعث رشد روانی و شخصی افراد می شود ، ترس از بروز تعارض ها با خطراتی همراه خواهد بود . غالب انسانها به واسطه اضطراب كه حاصل تعارض است ، از آن اجتناب می ورزند . مثلا زن و شوهر در صورت بروز تعارض دچار بیم می شوند كه نكند احساسهای آنها از یكدیگر متفاوت باشد و یا اینكه مبادا به همبستگی روحی ما بین آن دو خللی وارد شود . از این رو چنانچه نیازها و خواسته های متفاوت به عنوان تهدید زناشویی و به مثابه كمبود همبستگی روحی قلمداد یا تجزبه شود ، آنگاه خواسته ها و سلایق شخصی امكان بروز نخواهند یافت و یا اینكه زوجین ، احساسهای خود را انكار می كنند . در چنین حالتی افراد از حقوق اولیه روحی خود كه باید نظرات و سلیقه های خود را داشته باشند و آنها را نیز بیان كنند ، صرف نظر می كنند . این امر یعنی انكار نیازها و خواسته ها چه برای زوجین و چه در اجتماعات چند نفری ، غالبا با پیامدهای خوبی همراه نخواهد بود .
ترس از تعارض در روابط زوجین ، در خانواده یا در محیط بدین خاطر شكل می گیرد كه فرد تصور می كند چنانچه ناخشنودی خود را ابراز كند ، كسی او را دوست نخواهد داشت ، مورد احترام قرار نمی گیرد و به رسمیت شناخته نخواهد شد و در نتیجه هماهنگی با دیگران را از دست خواهد داد . این امر به نوعی از روابط منجر می شود كه در آن افراد از هم فاصله می گیرند . رفتار مبتنی بر صادقانه عمل نكردن و ظاهر سازی رایج خواهد شد. چنانچه ما دائما بخواهیم مواظب باشیم به هماهنگی ما خدشه وارد نیاید ، مجبور خواهیم شد خود را دائما كنترل كنیم ـ ما مجبور هستییم مواظب باشیم كسی از دست ما دچار ناراحتی و عصبانیت نشده و یا اینكه متوجه عصبانیت و دلخوری ما نشود ـ آنگاه می كوشیم نقش بازی كنیم و رفتار ما با فاصله گیری توأم خواهد شد . رفتار ما همراه با وانمود كردن و توأم با نداشتن صراحت خواهد بود . عواقب این رفتار تصنعی دامنگیر خود ما نیز می شود و در دراز مدت دچار اختلالات روانشناختی و روان تنی خواهیم شد . خطر دیگر ترس از تعارضها ، ایجاد سوء تفاهمات است . چنانچه ما در مورد احساسات خود سخن نگوییم و نظر خود را ابراز نكنیم ، طرف مقابل به حدس و گمان روی می آورد . در روابط انسانی حدس و گمان با بی اعتمادی همراه خواهد شد . بی اعتمادی و سوء ظن به نوبه خود برداشت انسان را تحریف می كند . زیان دیگر ترس از تعارضها خودرا در این نشان می دهد كه ارتباط دو پهلو و ابهام آمیز می شود . چنانچه ما جرات دخالت سلیقه ها و علائق خود ررا در روابط با دیگران نداشته باشیم ، یعنی قادر نباشیم احساس دلخوری و عصبانیت خواسته ها و نیازهای خود را به صراحت بیان كنیم ، آنگاه این امر در علائم غیر كلامی و رفتار ما ظاهر می شوند . زبان ما چیزی را می گوید كه بر خلاف رفتار ما است و این می تواند عواقب وخیمی به دنبال داشته باشد . در چنین رابطه ای زن و شوهر یكدیگر را متقابلا آنچنان محدود كرده اند كه فقط بخشی از شخصیت خود را محقق می سازند ، آن هم بخشی از معرف خواسته ها ، نیازها و علائقق مشترك آنها است .یكی از علل انكار هر گونه تعارض ممكن است در این باشد كه انسان از تعارض می گریزد و خواستار هماهنگی پایدار است . در چنین شرایطی این خطر وجود دارد كه تفاوت های موجود ما بین زن و شوهر و یا دو فردی كه با یكدیگر در تعامل اجتماعی هستند ، نادیده انگاشته شود . در چنین حالتی آنها می كوشند ، با توسل به انطباق دادن خود ، تفاوتها را بی اهمیت تلقی كنند . چنینن انسانهایی كه زندگی را بدون اختلافها و به دور از هر گونه تعارض می خواهند ، به مثابه نیمه انسانی با هم زندگی می كننند در نتیجه چنین اشخاصی در اشتیاق تسكین ناپذیر ارضاء آن دسته از نیازهایی هستند كه به خاطر ترس و ملاحظه سركوب و یا از چشم دیگران نهان كرده اند .
ج : چگونگی پرداختن به تعارض ها
معمولا افراد برخوردار از عزت نفس روی تعارض ها سرپوش نمی گذارند ولی وقتی در ادارات یا اجتماعات چند نفری روی همنوایی و یكپارچگی تاكید زیادی می شود ، برخی ترجیح می دهند ،
مطلبی نگویند هنگامی كه اظهار نظر در فضای نقد ناپذیر گران تمام می شود و پر هزینه است ، اشخاص ، نظری ابراز نمی كنند . در صورت قرار گرفتن در چنین جوی چنانچه كسی نظر افراد را جویا شود اشخاص گریزان از تعارض پشت عبارات : “ هر چه شما بگویید ” . “ هر چه شما صلاح بداهنید ” . “ میل میل شماست ” . “ هر چه شما بخواهید ” پنهان می شوند تا با موفقیت از بروز هر نوع تعارض احتمالی ممانعت به عمل آورند . این اظهارات خودشكنانه است به این مفهوم كه “ نظر من كه مهم نیست ” چرا از من می پرسی ، من شایستگی آن را ندارم كه نظر بدهم .”
در واقع پرداختن و حل و فصل تعارض ها ما را در جهت رشد و تكامل بیشتری قرار می دهد .. ما از نظر روحی با ثبات تر شده و خود اطمینانی بیشتری به دست میی آوریم و از اعتماد به نفس بیشتری برخوردار خواهیم شد . از شرایط ضروری پرداختن به تعارض این است كه موارد آن به صورت واضح بیان می شود . چنانچه عصبانیت و رنجش در ما ایجاد شود ، باید طرف مقابل را از عصبانیت خود مطلع سازیم . البته ابراز این احساس نباید طوری باشد كه به دیگران لطمه بزند یا موجب آزار آنها شود . تاكتیك سكوت در برابر تعارض ، مثلا در زندگی زناشویی غالبا منفعلانه است و چه بسا كه اثرات زیانباری در پی دارد . باید طرف مقابل را از احساس خشم و دلخوری خود ـ حتی الامكان در عبارات مبتنی بر “ من ” ـ مطلع سازیم. در عین حال كه بر افروختگی و اسیر خشم شدن با عزت نفس همخوانی ندارد . در بروز احساسات می توان میانه رو بود . بنابراین چه در مناسبات بین دوستان و چه در اجتماع چند نفری ، نباید به واسطه ترس از تعارض ،میدان را خالی كنیم یا چشمان خود را ببندیم ، بلكه در برابر تعارض بگونه ای بجا و مناسب موضع گیری می كنیم با علم بر اینكه كنار كشیدن ، چشم بستن بر تعارض و اظهار نظر نكردن و نظیر كبكی سر فرو بردن در برف اموری مخرب هستند و باعث بزرگتر شدن مشكل می شوند و به تدریج قابلیت ما را در برابر تعارض كمتر می كنند و ما را به لحاظ روحی و جسمی درمانده می سازند .
ابزار سنجش پدیده های روانشناختی
مطالعه پدیده های روانی به صورت كمی و قابل اندازه گیری نه تنها نقطه عطفی در تحول روانشناسی به شمار می آید ، كه در زمان خود زمینه علمی شدن آن را فراهم می آورد . تقریبا یك قرن تحقیقات روانشناسی علمی و فیزیولوژی باعث پدید آمدن ابزارهایی شده است كه با دقت و صحت بالایی به سنجش پدیده های روانی می پردازند . امروزه روان سنجی و روان آزمایی به عنوان فنونی برای ساختن ابزارهای سنجش پدیده های روانی و اندازه گیری توانایی های ذهنی ، حساسیتها و ویژگی های روانشناختی به پیشرفتهای چشمگیری دست یافته استت .
انسانها از نظر استعداد ، شخصیت و رفتار متفاوت هستند . با استفاده از ابزارهای سنجش نه تنها می توان توانایی های عمومی و اختلالات خلقی را آزموده كه می توان در سطح گسترده و دقت بالایی ، حافظه ، زبان ، ادراك ، توانایی های دیداری و شنیداری ، جنبه های گوناگون شخصیت و امكان وجود ضربه های روحی را نیز مورد سنجش قرار داد.
مطابق با نظریه های رایج ، سنجش و ارزشیابی به مثابه دو بعد پژوهشی در پیوند با یكدیگر مورد استفاده قرار می گیرند ، جنبه های معینی از خصایص مانند استعدادها ، تواناییها و حساسیت ها بر اساس مقادیر كمی و عددی برآورده می شود و در بعد دیگر آن سعی می شود با استفاده از داده های به دست آمده ، تصویری جامع و توصیف كننده از ویژگی های آدمی به دست آید . بدیهی است وجود ابزارهای سنجش هیچ گاه نقش سایر روشهای پژوهشی را كاهش نخواهد داد . بویژه آنكه استفاده از نظریه های مناسب چه در تشخیص و چه در درمان ، امری اجتناب ناپذیر است . آشنایی با اینگونه ابزارهای سنجش از طرفی باعث گسترش افق دید انسان در مورد به كارگیری فن آوریهای جدید در پژوهشهای روانشناختی می شود و از طرف دیگر نوید دهنده آن است كه چنانچه ابزارهای سنجش با دقت ، همراه با نظریه های راهبردی و رعایت برخی جنبه های دیگر به كار گرفته شود ، علاوه بر سرعت در امر سنجش ، در كنارر صحت و دقت از نتایج چشمگیری برخوردار خواهد شد .
در یك كلام ، در پژوهشها ی روانشناختی نیز نظیر بررسی و مطالعه در مورد سایر پدیده ها برخورداری از یك نظریه راهگشا اهمیت بسزایی دارد . هر قدر اطلاعات علمی و نظری نارساتر باشد ، استفاده از نتایج روانسنجی ها ممكن است با سطحی نگری توأم بوده و در نتیجه پر مسأله تر باشد ، در حالی كه با رعایت موازین علمی می توان از نتایج آزمونها به عنوان ابزارهای معتبری برای سنجش توانایی ها و خصایص افراد استفاده كرد .
روشهای آماری و اندازه گیری های روانی از سالهای پنچاه قرن بیستم رواج بیشتری یافته است ، به گونه ایی كه امروزه آزمونها و دیگر ابزارهایی سنجش خصایص روانی در مدارس ، مراكز بهداشت روانی ، موسسات صنعتی ، سازمانهای كشوری و نظامی و دیگر نهادهای اجتماعی برای هدفهای راهنمایی تحصیلی و شغلی ، تشخیص های بالینی و ارزشیابی به میزان گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرد .
ایران نیز هماهنگ با پیشرفتهای علمی در روانشناسی و روان سنجی در كشورهای جهان ، توجه قابل ملاحظه ای به این رشته از دانش بشری دارد . در دانشگاه های كشورمان رشته های روانشناسی ، علوم تربیتی ، مشاوره و راهنمایی تاسیس شده و علاوه بر آن برخی از واحدهای درسی مانند سنجش و اندازه گیری ، ارزشیابی آموزشی ، روان سنجی و كاربرد آزمونهای روانی در برنامه های آموزشی این رشته ها گنجانیده شده است .
علی تحصیلی
منبع : بنياد انديشه اسلامي
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست