چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
رنج سالهای وبا
یک روز یکشنبه از ژوئیه سال ۱۸۳۲، جمعیتی وحشتزده و نگران از اهالی نیویورک برای شنیدن خبرهای بد بیشتر در پارک شهرداری جمع شدند. همهگیری وبا، ناشناخته و شوم و غیرقابل پیشبینی، به اوج خود رسیده بود. آنهایی که وسیلهای در اختیار داشتند، به بیرون از شهر فرار میکردند. روزنامه نیویورک ایونینگ پست در گزارش خویش نوشت: «در تمام جادهها، به هر طرف، دلیجانهای پر از آدم، کالسکهها، وسایل نقلیه شخصی و اسبسواران، همگی وحشتزده و هراسان صف بسته و قطار قطار از شهر میگریزند، چنانکه گویی ساکنان پمپی از گدازههای سرخی که بر خانههایشان فرو میبارد میگریزند.» یکی از دستیاران نقاش معروف، اشر دوراند (A.Durand)، به توصیف صحنه نزدیک به مرکز شیوع بیماری پرداخته است. او مینویسد: «در اینجا هیچ کاری انجام نمیشود البته اگر کارهایی که وبا، پزشکان، تابوتسازان و گورکنها انجام میدهند را به حساب نیاوریم. شهر به تکاپو درآمده ما اکنون ویرانترین و افسردهترین سیمای خویش را نشان میدهدـ اگر قدمزنان از خیابان برادوی بالا و پایین بروید، خواهید دید که پرنده هم پر نمیزند.»
این همهگیری از جمعیت ۲۵۰ هزار نفری شهر، ۳۵۱۵ نفر تلفات به جا گذاشت. مثل آنکه تلفات جمعیت ۸ میلیون نفری کنونی شهر نیویورک از ۱۰۰ هزار نفر هم تجاوز کند. قرار است از ۲۸ ژوئن در نمایشگاهی با عنوان «بلا در شهر! وبا در نیویورک قرن نوزدهم» این دوره وحشتناک در قالب آثار هنری، نقشهها، حساب مرگ و میرها و چیزهای دیگر، در انجمن تاریخ نیویورک یادآوری شود. شیوع این بیماری، آنطور که در این نمایشگاه و اسناد و مدارک دیگر تصویر شده، بر آسیبپذیریهای زندگی در شهرهای پرجمعیت در زمانی تاکید میکند که وضعیت بهداشت و سیستم تخلیه فاضلاب اسفناک بود و علم پزشکی هنوز نقش میکروبها در ایجاد بیماری را تشخیص نمیداد. رشد شهرها از نظر جمعیت سریعتر از رشدشان در درک این نکته بود که چه چیزهایی لازم است تا جای مناسبتری برای زندگی باشند. این یکی از مشکلات همه شهرهاست که قدمت آن احتمالا به دوره سومریهای بینالنهرین بازمیگردد.
کنت جکسون (K. Jackson)، استاد تاریخ دانشگاه کلمبیا، اخیرا گفته است که واکنش اولیه به این همهگیری، بیش از هر زمان دیگری تقسیمات طبقاتی، نژادی و مذهبی شهر را آشکار ساخت. بیماری از همه شدیدتر دامنگیر محلههای فقیرنشین، بهویژه زاغههای معروف به «پنج نقطه» شد که آمریکاییهای آفریقاییتبار و ایرلندیهای کاتولیک مهاجر آنجا در گند و کثافت در هم میلولیدند. دکتر جکسون که در ضمن سرپرست دانشنامه شهر نیویورک نیز است، میگوید «نیویورکیهای دیگر به این قربانیان به دیده تحقیر مینگریستند. اگر وبا میگرفتید، تقصیر خودتان بود.»
برخلاف بیشتر شهروندان طبقه بالای جامعه، جان پینتارد (J. Pintard)، از رهبران اجتماعی محترم که بنیانگذار انجمن تاریخ بود، در شهر مصیبتزده باقی ماند. نامههای او به یکی از دخترانش نیز در نمایشگاه ارائه میشود. او با نگرشی که خاص همتایان وی است، مینویسد که همهگیری «تقریبا منحصر به طبقات پایین افراد کثیف و بیبندوبار افراطی است که در سکونتگاههای آلودهشان مانند خوک روی هم میچپند.» در نامهای دیگر قضاوت او حتی از این هم سختگیرانهتر است: «آنهایی که بیمار شدهاند یا باید مداوا شوند یا بمیرند و از آنجا که عمدتا از همین تفالههای شهر هستند، هرچه سریعتر خلاص شوند ناخوشی نیز زودتر به پایان خواهد رسید.»
دکتر دیوید هو (D. Ho)، زیستپزشک دانشگاه راکفلر، به شباهتهای میان نگاه به وبا و نخستین واکنشها به همهگیری جدیدتری اشاره میکند که علم را غافلگیر کرد: ایدز. هنگامی که نخستین موارد ایدز در سال ۱۹۸۱ گزارش شد، تقریبا همه قربانیان مردان همجنسگرای سفیدپوست بودند که با آنها به عنوان مطرود برخورد شد. دکتر هو، بنیانگذار و مدیرعامل پژوهشگاه ایدز آرون دیاموند، میگوید «تکرار تجربه وبا بود. علت بیماری ناشناخته بود و زیرمجموعهای از کل جمعیت را مبتلا میساخت. انگ زدن به قربانیان و بیماری را گناه سبک زندگی آنها دانستن، آسانترین کار بود.»
دانشمندان به سرعت و به شکل موثری وارد عمل شدند تا ویروس عامل ایدز را جداسازی کنند که به هیچ وجه محدود به مردان سفیدپوست نمیشود و در کشورهای در حال توسعه و بهویژه در آفریقا شایع است. اما در قرن نوزدهم علم و پزشکی خیلی کندتر پیشرفت میکرد. تا سال ۱۸۸۳ طول کشید تا کشف شود که باکتری Vibrio cholerae عامل به وجود آورنده این بیماری معده و روده است. اما در سال ۱۸۵۴ وقتی یک پزشک لندنی به نام دکترجان اسنو (J. Snow) به ارتباط میان آب آلوده و وبا پیبرد، نقطه عطفی در پیشگیری به وجود آمد.
دکتر اسنو با بردن نقاط موارد ابتلا به وبا روی نقشهای از منطقه سوهو در مرکز لندن این ایده را آزمود. این کار نشان داد که بیشتر قربانیان آب مصرفیشان را از یک تلمبه عمومی در خیابان براد (که اکنون برادویک نامیده میشود) برمیدارند. کهنههای آلوده یک بچه را در فاضلاب نزدیک چاه انداخته بودند. کتاب جدیدی با عنوان «نقشه اشباح»، نوشته استیون جانسون (S.Johnson)، به بازگویی این کشف میپردازد. پژوهش درباره وبا از نخستین کاربردهای نقشهبرداری در تحقیقات پزشکی بود، تکنیکی که اکنون که کامپیوتر نمایش و تحلیل چنین دادههایی را تسهیل میکند، بسیار رایج شده است. تاریخنگاران پزشکی افتخار طرح نظریه میکروبی بیماریها به شکل امروزی آن و پیریزی شالودههای همهگیرشناسی علمی را به دکتر اسنو منسوب میکنند.
به این ترتیب تهدید وبا شهرها را واداشت شروع به پاکسازی مکانهای آلوده خود کنند. این کار به عمر قربانیان همهگیری سال ۱۸۳۲ نیویورک یا همهگیری بعدی در سال ۱۸۴۹ قد نداد. در آن زمان جمعیت شهر دوبرابر شده و به ۵۰۰ هزار نفر رسیده بود و تلفات ناشی از وبا به ۵۰۷۱ نفر افزایش یافت. در سال ۱۸۳۲ شهر تا خیابان چهاردهم به طرف شمال توسعه یافته بود. با هجوم مهاجران تازهوارد از نواحی پایینتر مردم با فشار به طرف بالا رانده میشدند. بعضی که پیشتر از شیوع مالاریا و تب زرد جان به در برده بودند، در هوای پاک و زمین باز روستایی به نام گرینویچ پناهگاهی برای خویش میجستند. امروره چنانچه در روستای گرینویچ قدم بزنید، با تعدادی خانه آجری کوچک با سنگ قبرهایی روبهرو میشوید که تاریخشان به اندکی پس از ۱۸۳۲ بازمیگردد. شاید اتفاقی نباشد که یک گاریچی به نام جان بلاولت که روی اسکله کار میکرد، سال بعد از همهگیری وبا، در خیابان دهم غربی (که در آن زمان خیابان آموس نامیده میشد) برای خودش خانه ساخت.
نیویورکیها باید شک میکردند که بلا در راه است. وبا که در ابتدا به جنوب آسیا محدود میشد، انتشار خویش را از سال ۱۸۱۷ آغاز کرده بود و از قرار معلوم از طریق ملوانان آلوده بندر به بندر شیوع مییافت. این بیماری در سال ۱۸۳۱ به لندن راه یافت و در ژوئن سال بعد به نیویورک رسید. اما هیچکس آمادگی نداشت، حتی پزشکان. آنها عموما بر این باور بودند که بوی عفن، بخارات مسمومی که از ماده آلی گندیده برمیخیزد، بیماری را سرایت میدهد؛ ایدهای که الهامبخش ادبیات مرگ در رم و ونیز شد. وبا در «پنج نقطه» ظاهرا این فرضیه را تایید میکرد.
«پنج نقطه» محلهای بود که از به هم رسیدن ۵ خیابان در شمال شهرداری و در ناحیهای شکل گرفت که اکنون میدان فالی و محله چینیها در آن واقع است. چارلز دیکنز پس از دیدار از نیویورک، نوشت «هرچه نفرتانگیز، افسرده و رو به تباهی است، اینجاست.» فیلم «دار و دسته نیویورکیها»، ساخته مارتین اسکورسیزی، زندگی پست و کثیف آنجا در قرن نوزدهم هنگامی که هنوز چاه فاضلاب شهر بود را به تصویر میکشد. از جمله دیدنیهای این نمایشگاه تصاویری است از بیسروپاها، تبهکارها و قماربازها، خوکها و سگهای ولگردی که ساکن خیابانهای مملو از گل و لای و پهن بودند. خوکها دستکم به عنوان آشغالجمعکن و منبع غذا فایدهای داشتند.
برای قربانیان، شروع وبا ناگهانی بود: یک حمله اسهال و استفراغ، سپس شکمدرد و آنگاه تشنج شدید که نشاندهنده از کار افتادن دستگاه گردش خون است. با اینکه داروی موثری در دست نبود اما باز برخی از بیماری جان سالم به در میبردند. آگهیهای دیواری به جا مانده از آن زمان به توصیف درمانهای توصیهشده میپردازد، ازجمله لادانوم (مورفین)، کالومل (جیوه) به عنوان مسهل اجباری و کافور به عنوان یک داروی بیحسی. مصرف مقدار زیاد این داورها گاهی بیش از آنکه فایده داشته باشد ضرر داشت. مرهمهایی از جنس خردل، فلفل قرمز و سرکه تند هم به کار برده میشد، و نیز شیاف تریاک و تنقیه تنباکو.
بسیاری از بیماران، یعنی تقریبا نیمی از موارد در هر بیمارستان، ظرف یک روز پس از پذیرش میمردند. پس از آنکه بیمارستانهای خصوصی به تدریج از پذیرش بیماران سر باززدند، در مدرسهها و دیگر ساختمانهای شهر بیمارستانهای عمومی اورژانس راهاندازی شد. یکی از این بیمارستانها در خیابان ریوینگتون، بخشی از این بار را به دوش کشید و طرحهایی از چهره بیماران آنکه در سکرات موت درهم کشیده و از شکل افتاده است، از بالای دیوارهای نمایشگاه به پایین مینگرند. در تقابل آشکار، اشر دوراند که با خانوادهاش به خانه ییلاقیشان در نیوجرسی گریخته بود، فرزندانش را نقاشی میکرد که در یک باغ آفتابی شادمانه سیب میخوردند. این پرده نقاشی بهشتی، با چند گام، و یک دنیا، فاصله از صحنههای تکاندهنده «پنج نقطه» از دیوار آویخته است.
در حالی که بسیاری از پروتستانهای شهر در فاصله امنی از همهگیری دور بودند، کاتولیکهای شهر که بسیاری از آنها مهاجران فقیر و عمدتا ایرلندی بودند، چارهای جز ماندن نداشتند. راهبهها و کشیشهایشان نیز ماندند تا شاید مایه دلداری و منشا کمکی باشند و به این ترتیب به عنوان تک قهرمانان روز سخت امتحان شناخته شدند. استفن ادیدین، گرداننده این نمایشگاه به همراه جوزف دیتا، میگوید «خواهران خیریه قهرمانانه خدمت کردند و بسیاری از آنها در این راه جان باختند. در نتیجه این، از احساسات کاتولیک ستیزانه مقداری کاسته شد و روحانیون کاتولیک که جان خویش را در این همهگیری به خطر انداخته بودند از نو احترامی کسب کردند. البته این احساسات دیری نپایید.»
با وجود همهگیریهای سال ۳۲ و سال ۴۹، مردم همچنان به سوی نیویورک و دیگر شهرهای پرازدحام سرازیر میشدند. اما نخستین شیوع وبا موجب شد سیستم آبراه کروتون برای آوردن آب پاکیزه شمال ایالت به شهر ساخته شود، پروژهای که با اتمام آن در سال ۱۸۴۲ چاههای خصوصی و محلات که اغلب آلوده به فاضلاب انسانی و حیوانی بودند، به تدریج تعطیل شدند. در سال ۱۸۴۹، شهرداری وقت بیش از ۲۰ هزار خوک را به خارج از محدوده شهری تبعید کرد. در سالهای گذشته تلاش برای انجام همین کار به شورش انجامیده بود، اما این بار گوشمالی همهگیری جماعت را به اطاعت واداشت.
سرانجام پس از کارهای دکتر اسنو در لندن و یک شیوع محدودتر وبا در نیویورک در سال ۱۸۶۶، هیات بهداشت کلانشهر با حضور پزشکانی در نقش فرمانده و با اختیارات وسیع به منظور پاکسازی شهر ایجاد شد. بازرسان به خانهها سرکشی میکردند و لباسهای افراد تازه مرده را میسوزاندند. آنها آلودگیها را پاک میکردند، آهک میپاشیدند و اصول بهداشتی صحیح را به بازماندگان میآموختند. شهرها آموخته بودند یا ناگزیر از آموختن این نکته بودند که مسوولیت پیشگیری و کنترل همهگیریها به عنوان یکی از پیامدهای شهرنشینی با آنهاست. هنوز هرجا که آب آشامیدنی آلوده باشد، تهدید وبا جدی است. اما همانطور که دکتر هو میگوید دیگر دلیلی ندارد کسی در اثر ابتلا به وبا بمیرد، به شرط آنکه برای تجدید قوای از دست رفته بدن رنجور خود، بیدرنگ و به طرز صحیح با مایعات فراوان درمان شود.
New York Times, Apr.۱۵, ۲۰۰۸
جان نوبل ویلفورد
ترجمه: کاوه فیضاللهی
جان نوبل ویلفورد
ترجمه: کاوه فیضاللهی
منبع : روزنامه کارگزاران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست