جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
مجله ویستا
درآمدی برانسان شناسی شناختی
«انسانشناسی شناختی» Cognitive Anthropology
انسانشناسی شناختی یا شناخت شناسی مردم و یا دانش قومی یکی از شاخههای نسبتاً جدید در حطیه انسانشناسی فرهنگی است. عمر این شاخه از انسانشناسی فرهنگی به دههٔ ۵۰ قرن بیستم برمیگردد. در این شاخه فرهنگ را به عنوان مجموعهای از ذهنیتها، ارزشها، تصاویر و احساسها در نظر میگیرند که در ذهن انسان پرداخته میشود و به صورت ابزاری به وسیلهٔ او برای انجام دادن فعالیتهای اجتماعیاش به کار گرفته میشود.(فکوهی، ۱۳۸۱، ۲۴۱) از این منظر فرهنگ اساس در ذهن حاملان فرهنگ دارد. انسانشناسی شناختی برای اولین بار هنگامی مطرح شد که اسکارلوئیس، مردمشناس آمریکایی، کاری مردمنگارانه از روستایی در مکزیک بنام «تپوزتلان» منتشر کرد. قبل از لوئیس مردمشناس آمریکایی دیگری بنام رابرت ردفیلد همین روستا را مورد کاوش مردمنگارانه قرار داده بود. دو اثر منتشر شده از دو متفکر آمریکایی با فاصلهٔ تقریباً ۲۰ ساله و در یک جامعه واحد مطالعاتی دارای تفاوتهایی با هم بود و همین اختلاف بحث مشترکی را باعث شد که به «مجادله ردفیلد ـ لویس» شهرت یافت. این اختلاف دو نکته مهم را برای علم مردمشناسی روشن کرد، یکی اینکه اختلاف در تفسیر از یک موضوع واحد ناشی از ذهنیت مؤلف و یا مفسر است و همین عامل ما را به نکته دومی رهنمون میسازد که اساساً «عینی بودن» واقعیت بیرونی امری است که میتواند زیر سئوال برود. در این میان کسی که انسانشناسی شناختی یا دانش قومی را به طور رسمی وارد عرصهٔ انسانشناسی فرهنگی کرد، وارد گودیناف V.Goodenough بود که آنرا در مقالهٔ خود تحت عنوان تحلیل مؤلفهای Componential analysis مطرح میکند.
انسانشناسی شناختی رویکردی ایده الگرا برای مطالعه شرایط انسانی است. زمینه انسانشناسی شناختی بر مطالعه روابط بین فرهنگ بشری و تفکر بشری متمرکز میشود. برعکس برخی رویکردهای انسانشناختی اولیه به فرهنگ، فرهنگها را همانند پدیدههای مادی مورد توجه قرار نمیدهد، بلکه فرهنگها را سازمانهای شناختی پدیدههای مادی میداند. انسانشناسان شناختی در صدد مطالعه این هستند که چطور افراد اشیای مادی، حوادث و تجاربی که جهانشان را میسازند، میفهمند و سازمان میدهند ... رویکردی است که تاکید میکند چگونه افراد معنی واقعیت را با توجه به مؤلفههای شناختی بومیشان میسازند و نه با توجه به مقولات انسانشناسان. انسانشناسی شناختی فرض را بر این میگیرد که هر فرهنگی وقایع، زندگی مادی، و ایدهها را با توجه به ضوابط خودش نظم میدهد. هدف اساسی انسانشناسی شناختی بازنمایی قابل اتکای سیستمهای منطقی تفکر افراد دیگر است با توجه به ملاکهایی که از طریق آنالیز کردن میتوانند کشف و تکرار شوند.
انسانشناسی شناختی در سه مرحله قابل تشخیص است ۱) دوره تکوینی اولیه در دهه ۱۹۵۰ که بنام اتنوسانیس (Ethno science) یا دانش قومی معروف بود. ۲) دوره میانی طی دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ که عمدتاً با مطالعه مدلهای مردمی (folk) مشخص میشد و ۳) جدیدترین دورهٔ آن از دهه ۱۹۸۰ با رشد نظریه طرحواره Schema theory و توسعه نظریه اجماع Consensus شروع شد ... انسانشناسی شناختی حوزهٔ پژوهشی گستردهای است که، برای نمونه، به بررسی و آزمون نحوهٔ مقولهبندی گیاهان و رنگها و توسط مردمان و نیز نحوهٔ مفهومسازی بیماریها به لحاظ نشانهها، علل و رفتار متناسب با آن میپردازد. انسانشناسی شناختی تنها بر این یافتهها متمرکز نیست که چگونه افراد مختلف فرهنگ را سازمان میدهند، بلکه بر این نکته که آنها چگونه آنرا بکار میبرند، نیز تأکید میکند. انسانشناسی شناختی معاصر درصدد دستیابی به اصول سازمان یافتهای است که پایه و محرک رفتار بشری هستند. اگر چه گسترهٔ انسانشناسی شناختی وسیع و فراگیر است روششناسی آن به طرز عمیقی به سنت دیرپای زمین تحقیق و مصاحبههای ساختاری وابسته است. انسانشناسی شناختی بر قواعد رفتار و نه خود رفتار تأکید میکند. این شاخه از علم مدعی آن نیست که میتوان رفتار بشری را پیشبینی کرد بلکه به شرح دقیق آنچه که به لحاظ اجتماعی و فرهنگی در شرایط، زمینهها و مواقع معین توقع میرود یا مناسب تشخیص داده میشود میپردازد
(ترجمه از مقاله Tara Roberson استاد دانشگاه آلاباما)
● مفاهیم محوری انسانشناسی شناختی عبارتند از:
▪ الگوی فرهنگی: Cultural Model: مجموعهای از آموختههای اکتسابی از خلال فرایند آموزش یا از خلال تجربه فردی هستند، این مجموعه ناخودآگاه است و به صورت غیرارادی بر رفتارهای انسانی تاثیر میگذارد. (فکوهی، ۱۳۸۱، ۲۴۵) آنها به طور گسترده بر درک افراد از جهان و رفتار انسانها تأثیر میگذارند. الگوهای فرهنگی را میتوان به مثابه چارچوبهای تفسیری آزاد پنداشت. آنها هم به صورت خودآگاه و هم به صورت ناخودآگاه آموخته میشوند و از دانش آموخته شده از دیگران و نیز از تجارب انباشته شدهٔ فردی ریشه میگیرند.
▪ حوزه Domain: یک حوزه متشکل از مجموعهای از ایده های نزدیک بهم مواردی است که مقولههای بزرگتر را شکل میدهند. یا مجموعهای سازمان یافته از کلمات، مفاهیم، یا جملات، همگی در سطح مقایسهای مشابه است که مشترکاً به گسترهٔ مفهومی واحدی برمیگردند. (Robertson)
▪ معناشناسی مردمنگارانه Ethnographic Semantics: دانش قومی، اتنوگرافی جدید، این رویکرد به فرهنگ به عنوان یک نوع شناخت knowledge توجه میکند. در این بحث مسئله بر سر آن است که انسان چگونه مادیتهای محیط خویش را به صورت معانی در میآورد. چگونه طبقهبندی، مرتبط با هم، تحول و از آنها استفاده میکند. (Robertson و فکوهی)
▪ الگوهای مردمی Folk Models: مراجعه شود به الگوهای فرهنگی، و نیز: بازیها، موزیک و دیگر پدیدههای فرهنگی در یک حوزه که میتواند به عنوان الگوهایی برای رفتار و مفهومسازی در حوزهٔ دیگر در نظر گرفته شود.(Robertson)
▪ ردهبندی های مردمی Folk Taxonomies: چگونه مردم به جایگاههای معین اشیاء یا عقاید سازمان میدهند.در این مفهوم هدف آن است که در هر فرهنگی به سراغ نحوهٔ طبقهبندی واقعیتهای بیرونی برویم. برای انجام این طبقهبندی او راه وجود دارد: تقلیل صفتی و بازرمزگذاری پیکربندی.(فکوهی)
ساختارهای شناختی Knowledge Struaures: ساختارهای شناختی فراتر از تحلیل ردهبندیها میروند و سعی میکند شناخت و باورهای مرتبط با ردهبندیهای گوناگون و سیستمهای واژگان را توضیح دهد. این مفهوم شامل مطالعهٔ اجماع میان افراد در یک گروه، و تجزیه و تحلیل اینکه چطور شناخت شان سازمان داده میشود و به عنوان سناریوهای ذهنی و طرحوارهها بکار برده میشود. (Robertson)
▪ هزار تو Mazeway: به تصویری ذهنی از جامعه و فرهنگ اطلاق میشود. این تصویر در واقع جامعه را آن گونه که «باید باشد» تصویر میکند و به انسان کمک میکند که با این جهان قابل درک رابطه برقرار نماید.(فکوهی)
▪ سناریوهای ذهنی Mental Scripts: به زنجیرههایی معنایی از رفتارها اطلاق میشود که بر موقعیتهای خاص انطباق دارند. تجربهٔ فردی و فرایند اجتماعی شدن آنها را شکل میدهند و زندگی روزمرهٔ انسان را تحت کنترل دارند.(فکوهی)
▪ سر نمونه Prototype: به تصویری ذهنی اطلاق میشود که به صورت یک مرجع در رابطه با هر مفهومی وارد میدان میشود و داوری نسبت به هر یک از نمونههای مشابه را تحت تاثیر قرار میدهد: تئوری سر نمونه یک تئوری مقولهبندی است. «بهترین مثال» یک مقوله، سرنمونه است (Lakoff, ۱۹۸۷) سرنمونهها به مثابه نقاط ارجاعی برای قضاوت کردن دربارهٔ شباهتها و تفاوتهای اشیاء و تجارب دیگر موجود در جهان بکار میروند.
▪ نظریه معناشناختی Semantic Theory: نظریهای است که براساس آن معانی به دو گروه: معانی مرکزی و معانی برون گستر تقسیم میشوند. گروه اول معانی هستند که بیشترین میزان از اجماع فرهنگی را در یک گروه بوجود میآورند. گروه دوم شامل معانی متفاوتی می شوند که از مفهوم اول بیرون میآیند و از خلال فرایند طبقهبندی میتوانند بسیار ریز و دقیق شوند. (فکوهی)
و سرانجام اینکه در حیطه انسانشناسی شناختی میتوان به متفکرانی مثل گودیناف، لانربری، والاس، هارولدکانکلین روی داندراد، چارلزفریک، دیوید کرونن فلد، استفن تایلر، جمیز اسپردلی، کولبی و رومنی* اشاره کرد.
انسانشناسی شناختی یا شناخت شناسی مردم و یا دانش قومی یکی از شاخههای نسبتاً جدید در حطیه انسانشناسی فرهنگی است. عمر این شاخه از انسانشناسی فرهنگی به دههٔ ۵۰ قرن بیستم برمیگردد. در این شاخه فرهنگ را به عنوان مجموعهای از ذهنیتها، ارزشها، تصاویر و احساسها در نظر میگیرند که در ذهن انسان پرداخته میشود و به صورت ابزاری به وسیلهٔ او برای انجام دادن فعالیتهای اجتماعیاش به کار گرفته میشود.(فکوهی، ۱۳۸۱، ۲۴۱) از این منظر فرهنگ اساس در ذهن حاملان فرهنگ دارد. انسانشناسی شناختی برای اولین بار هنگامی مطرح شد که اسکارلوئیس، مردمشناس آمریکایی، کاری مردمنگارانه از روستایی در مکزیک بنام «تپوزتلان» منتشر کرد. قبل از لوئیس مردمشناس آمریکایی دیگری بنام رابرت ردفیلد همین روستا را مورد کاوش مردمنگارانه قرار داده بود. دو اثر منتشر شده از دو متفکر آمریکایی با فاصلهٔ تقریباً ۲۰ ساله و در یک جامعه واحد مطالعاتی دارای تفاوتهایی با هم بود و همین اختلاف بحث مشترکی را باعث شد که به «مجادله ردفیلد ـ لویس» شهرت یافت. این اختلاف دو نکته مهم را برای علم مردمشناسی روشن کرد، یکی اینکه اختلاف در تفسیر از یک موضوع واحد ناشی از ذهنیت مؤلف و یا مفسر است و همین عامل ما را به نکته دومی رهنمون میسازد که اساساً «عینی بودن» واقعیت بیرونی امری است که میتواند زیر سئوال برود. در این میان کسی که انسانشناسی شناختی یا دانش قومی را به طور رسمی وارد عرصهٔ انسانشناسی فرهنگی کرد، وارد گودیناف V.Goodenough بود که آنرا در مقالهٔ خود تحت عنوان تحلیل مؤلفهای Componential analysis مطرح میکند.
انسانشناسی شناختی رویکردی ایده الگرا برای مطالعه شرایط انسانی است. زمینه انسانشناسی شناختی بر مطالعه روابط بین فرهنگ بشری و تفکر بشری متمرکز میشود. برعکس برخی رویکردهای انسانشناختی اولیه به فرهنگ، فرهنگها را همانند پدیدههای مادی مورد توجه قرار نمیدهد، بلکه فرهنگها را سازمانهای شناختی پدیدههای مادی میداند. انسانشناسان شناختی در صدد مطالعه این هستند که چطور افراد اشیای مادی، حوادث و تجاربی که جهانشان را میسازند، میفهمند و سازمان میدهند ... رویکردی است که تاکید میکند چگونه افراد معنی واقعیت را با توجه به مؤلفههای شناختی بومیشان میسازند و نه با توجه به مقولات انسانشناسان. انسانشناسی شناختی فرض را بر این میگیرد که هر فرهنگی وقایع، زندگی مادی، و ایدهها را با توجه به ضوابط خودش نظم میدهد. هدف اساسی انسانشناسی شناختی بازنمایی قابل اتکای سیستمهای منطقی تفکر افراد دیگر است با توجه به ملاکهایی که از طریق آنالیز کردن میتوانند کشف و تکرار شوند.
انسانشناسی شناختی در سه مرحله قابل تشخیص است ۱) دوره تکوینی اولیه در دهه ۱۹۵۰ که بنام اتنوسانیس (Ethno science) یا دانش قومی معروف بود. ۲) دوره میانی طی دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ که عمدتاً با مطالعه مدلهای مردمی (folk) مشخص میشد و ۳) جدیدترین دورهٔ آن از دهه ۱۹۸۰ با رشد نظریه طرحواره Schema theory و توسعه نظریه اجماع Consensus شروع شد ... انسانشناسی شناختی حوزهٔ پژوهشی گستردهای است که، برای نمونه، به بررسی و آزمون نحوهٔ مقولهبندی گیاهان و رنگها و توسط مردمان و نیز نحوهٔ مفهومسازی بیماریها به لحاظ نشانهها، علل و رفتار متناسب با آن میپردازد. انسانشناسی شناختی تنها بر این یافتهها متمرکز نیست که چگونه افراد مختلف فرهنگ را سازمان میدهند، بلکه بر این نکته که آنها چگونه آنرا بکار میبرند، نیز تأکید میکند. انسانشناسی شناختی معاصر درصدد دستیابی به اصول سازمان یافتهای است که پایه و محرک رفتار بشری هستند. اگر چه گسترهٔ انسانشناسی شناختی وسیع و فراگیر است روششناسی آن به طرز عمیقی به سنت دیرپای زمین تحقیق و مصاحبههای ساختاری وابسته است. انسانشناسی شناختی بر قواعد رفتار و نه خود رفتار تأکید میکند. این شاخه از علم مدعی آن نیست که میتوان رفتار بشری را پیشبینی کرد بلکه به شرح دقیق آنچه که به لحاظ اجتماعی و فرهنگی در شرایط، زمینهها و مواقع معین توقع میرود یا مناسب تشخیص داده میشود میپردازد
(ترجمه از مقاله Tara Roberson استاد دانشگاه آلاباما)
● مفاهیم محوری انسانشناسی شناختی عبارتند از:
▪ الگوی فرهنگی: Cultural Model: مجموعهای از آموختههای اکتسابی از خلال فرایند آموزش یا از خلال تجربه فردی هستند، این مجموعه ناخودآگاه است و به صورت غیرارادی بر رفتارهای انسانی تاثیر میگذارد. (فکوهی، ۱۳۸۱، ۲۴۵) آنها به طور گسترده بر درک افراد از جهان و رفتار انسانها تأثیر میگذارند. الگوهای فرهنگی را میتوان به مثابه چارچوبهای تفسیری آزاد پنداشت. آنها هم به صورت خودآگاه و هم به صورت ناخودآگاه آموخته میشوند و از دانش آموخته شده از دیگران و نیز از تجارب انباشته شدهٔ فردی ریشه میگیرند.
▪ حوزه Domain: یک حوزه متشکل از مجموعهای از ایده های نزدیک بهم مواردی است که مقولههای بزرگتر را شکل میدهند. یا مجموعهای سازمان یافته از کلمات، مفاهیم، یا جملات، همگی در سطح مقایسهای مشابه است که مشترکاً به گسترهٔ مفهومی واحدی برمیگردند. (Robertson)
▪ معناشناسی مردمنگارانه Ethnographic Semantics: دانش قومی، اتنوگرافی جدید، این رویکرد به فرهنگ به عنوان یک نوع شناخت knowledge توجه میکند. در این بحث مسئله بر سر آن است که انسان چگونه مادیتهای محیط خویش را به صورت معانی در میآورد. چگونه طبقهبندی، مرتبط با هم، تحول و از آنها استفاده میکند. (Robertson و فکوهی)
▪ الگوهای مردمی Folk Models: مراجعه شود به الگوهای فرهنگی، و نیز: بازیها، موزیک و دیگر پدیدههای فرهنگی در یک حوزه که میتواند به عنوان الگوهایی برای رفتار و مفهومسازی در حوزهٔ دیگر در نظر گرفته شود.(Robertson)
▪ ردهبندی های مردمی Folk Taxonomies: چگونه مردم به جایگاههای معین اشیاء یا عقاید سازمان میدهند.در این مفهوم هدف آن است که در هر فرهنگی به سراغ نحوهٔ طبقهبندی واقعیتهای بیرونی برویم. برای انجام این طبقهبندی او راه وجود دارد: تقلیل صفتی و بازرمزگذاری پیکربندی.(فکوهی)
ساختارهای شناختی Knowledge Struaures: ساختارهای شناختی فراتر از تحلیل ردهبندیها میروند و سعی میکند شناخت و باورهای مرتبط با ردهبندیهای گوناگون و سیستمهای واژگان را توضیح دهد. این مفهوم شامل مطالعهٔ اجماع میان افراد در یک گروه، و تجزیه و تحلیل اینکه چطور شناخت شان سازمان داده میشود و به عنوان سناریوهای ذهنی و طرحوارهها بکار برده میشود. (Robertson)
▪ هزار تو Mazeway: به تصویری ذهنی از جامعه و فرهنگ اطلاق میشود. این تصویر در واقع جامعه را آن گونه که «باید باشد» تصویر میکند و به انسان کمک میکند که با این جهان قابل درک رابطه برقرار نماید.(فکوهی)
▪ سناریوهای ذهنی Mental Scripts: به زنجیرههایی معنایی از رفتارها اطلاق میشود که بر موقعیتهای خاص انطباق دارند. تجربهٔ فردی و فرایند اجتماعی شدن آنها را شکل میدهند و زندگی روزمرهٔ انسان را تحت کنترل دارند.(فکوهی)
▪ سر نمونه Prototype: به تصویری ذهنی اطلاق میشود که به صورت یک مرجع در رابطه با هر مفهومی وارد میدان میشود و داوری نسبت به هر یک از نمونههای مشابه را تحت تاثیر قرار میدهد: تئوری سر نمونه یک تئوری مقولهبندی است. «بهترین مثال» یک مقوله، سرنمونه است (Lakoff, ۱۹۸۷) سرنمونهها به مثابه نقاط ارجاعی برای قضاوت کردن دربارهٔ شباهتها و تفاوتهای اشیاء و تجارب دیگر موجود در جهان بکار میروند.
▪ نظریه معناشناختی Semantic Theory: نظریهای است که براساس آن معانی به دو گروه: معانی مرکزی و معانی برون گستر تقسیم میشوند. گروه اول معانی هستند که بیشترین میزان از اجماع فرهنگی را در یک گروه بوجود میآورند. گروه دوم شامل معانی متفاوتی می شوند که از مفهوم اول بیرون میآیند و از خلال فرایند طبقهبندی میتوانند بسیار ریز و دقیق شوند. (فکوهی)
و سرانجام اینکه در حیطه انسانشناسی شناختی میتوان به متفکرانی مثل گودیناف، لانربری، والاس، هارولدکانکلین روی داندراد، چارلزفریک، دیوید کرونن فلد، استفن تایلر، جمیز اسپردلی، کولبی و رومنی* اشاره کرد.
٭:Ward Goodenough, Floyd launsbury, Wallace, Harold Conklin, Roy D&#۰۳۹;Andrade, charles frake, David kronen feld, Stephen Tyler, james speardly bnjamin Colby, kim Romney.
منابع:
فکوهی، ناصر ،۱۳۸۱، تاریخ اندیشه و نظریه های انسانشناسی، تهران، نشر نی.
گاربارینو، ملویل، ۱۳۷۷، نظریههای مردمشناسی، ترجمه عباس محمدی اصل، تهران، آوای نور
Robertson, Tara,۲۰۰۰, cognitive Anthropolgy, From internet:
www.as.ua.edu/ant/faculty/murphy/۴۳۶/coganth.htm.
منابع:
فکوهی، ناصر ،۱۳۸۱، تاریخ اندیشه و نظریه های انسانشناسی، تهران، نشر نی.
گاربارینو، ملویل، ۱۳۷۷، نظریههای مردمشناسی، ترجمه عباس محمدی اصل، تهران، آوای نور
Robertson, Tara,۲۰۰۰, cognitive Anthropolgy, From internet:
www.as.ua.edu/ant/faculty/murphy/۴۳۶/coganth.htm.
منبع : خانه انسان شناسی ایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست